اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-06-14-حجت الاسلام والمسلمين عالي-پاسخ به پرسش هاي بينندگان

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمين عالي

پاسخ به پرسش هاي بينندگان

89-06-14

بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست، آه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست، مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست، بي تو هر لحظه مرا بيم فروريختن است مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست، باز مي پرسمت از مسئله ي دوري و عشق، و سکوت تو جواب همه ي مسئله هاست.
سوال: من چند سال پيش ازدواج کردم. در آن موقع من حجاب درستي نداشتم، اما نمازم را سروقت و با اخلاص مي خواندم و به درخواست همسرم با حجاب شدم و با او ازدواج کردم، اما بعد از ازدواج فهميدم او از اسلام فقط حجاب و عزاداري امام حسين (ع) را مي داند. او نماز نمي خواند و فيلمهاي خلاف اخلاق نگاه مي کند و به راحتي دروغ مي گويد و هزار خلاف ديگر. حالا با اين رفتار شوهرم من خيلي عوض شدم و ديگر آن حال و روز و اخلاص سابق را به هنگام خواندن نماز ندارم و بعضي وقتها حتي نمازم هم قضا مي شود. احساس مي کنم زندگي ام بيهوده در حال سپري شدن است. لطفاً کمکم کنيد.   
پاسخ: متاسفانه گاهي اوقات کساني که به گونه اي مدعي دينداري هستند، وقتي وارد زندگي آنها مي شويم، مي بينيم آنچنان به دين عمل نمي کنند و به واسطه اين عملکردشان ضربه زيادي به ديگراني که به نوعي آنها را الگو مي دانستند. اصلاً يکي از عوامل بيروني تضعيف دين که باعث سرد و سست شدن و از دست دادن دين شود، عملکرد ضعيف و نادرست بعضي از منسوبين و مدعيان به دين و الگوهاي ديني است. همانطور که عمل خوب بعضي از افراد، الگوي مثبتي مي تواند براي تدين مردم باشد. ما در صدر اسلام وجود مقدس پيغمبر اکرم (ص)، ائمه دين و اولياي الهي باعث شدند که دين به شدت در جزيره العرب و جهان پيشرفت کند. عمده اين نبوده که سخنراني و نصحيت کنند، بلکه به واسطه عملش بود. خودشان مجسمه فضيلت و اخلاق و پاکي بودند. قبل از اينکه حرف بزنند، عمل مي کردند و اين باعث گسترش دين شد. به قول شهيد مطهري که تعبير زيبايي دارد مي گويد اينکه شما مي بينيد انبياء و معصوم الهي اين همه افراد را جذب کردند و فدايي براي دين درست کردند که از مال و جان خود بگذرند، ولي فلاسفه و حکما نتوانستند اينهمه طرفدار پيدا کنند چون فلاسفه و حکما نوعاً حرف مي زنند و تئوري مي دهند و کتاب مي نويسند و مکتب درست مي کنند و فرضيه دارند، ولي انبياء عمل مي کنند حتي نه اينکه اول حرف بزنند بعد عمل کنند، بلکه اول عمل مي کنند بعد حرف مي زنند. اميرالمومنين (ع) دارد که من هر چيزي که به شما توصيه کردم، خودم عمل کردم و هر چيزي که شما را از آن نهي کردم، خودم ترک کردم. خودشان اينطور بودند، لذا فدايي درست مي کردند. شهيد مطهري نقل کرده که يک بار بوعلي سينا که فيلسوف بزرگي بود کنار بهمنيار بزرگترين شاگردش نشسته بود. بهمينار به او گفت: جناب استاد شما آنقدر نبوغ داريد که اگر ادعاي پيغمبري کنيد ما قبولت مي کنيم. ابوعلي سينا گفت: اين چه حرفي است که مي زني. گذشت تا يک شب بسيار سردي در زمستان سفري رفته بودند و در اتاقي کنار هم زير لحاف خوابيده بودند. ابوعلي سينا موقع اذان صبح بيدار شد و موذن داشت اذان مي گفت و به بهمنيار گفت از آن کوزه که آنطرف است براي من آب بيار. براي بهمنيار که خيلي سخت بود از زير لحاف گرم بيرون بيايد گفت جناب خود شما طبيب هستيد مي دانيد التهاب معده اي که الان است با آب سرد مشکل پيدا مي کند. گفت: من استاد هستم تو به من ياد مي دهي، برو آب بيار. بهمنيار دوباره شروع به بهانه کرد. حقيقت اش من آب نمي خواستم، فقط خواستم به تو بگويم تو که به من گفتي براي پيغمبري مدعي شو، ببين پيغمبر کسي بود که چنين نيروي درست کرد که الان روي مناره در اين سرما يک نفر رفته اذان مي گويد و تو که شاگرد من هستي از جايت تکان نمي خوري. انبياء و اولياي الهي با عمل و پاکي اشان اين فدايي ها را درست مي کردند. معروف است که يهودي که روي سر پيغمبر زباله مي ريخت وقتي از کوچه عبور مي کرد، مريض شد. يک روز پيغمبر رد شد و ديد زباله روي سرش نمي ريزند، سوال کرد اين رفيق ما کجاست؟ گفتند: مريض است و در بستر احتضار است. حضرت با تعدادي اصحاب به عيادت او رفتند. تا فهميد حضرت آمده، سرش را از شرم و خجالت زير پتو برد و بعد گفت يا رسول الله وقتي من اين پتو را کنار مي زنم که طريقه مسلمان شدن را به من آموخته باشيد. يعني او فکر نمي کرد پيغمبر با آن جفايي که او کرده، با او خوبي کند. همانطور که عمل خوب ديندار و متدين درست مي کند، از آنطرف الگوي منفي و عمل زشت از آن کساني که منسوب به دين و مدعيان دينداري و الگوهاي دين هستند و هر چه بالاتر باشند و تدين آنها ضعيف تر باشد، ضربه او به دين مردم بيشتر است. عالم دين، مداح اهل بيت، قاري قرآن، خانم جلسه اي، مسجدي، مربي تربيتي، بسيجي و پاسدار که به گونه اي منسوبين به دين هستند و يا هر کسي که الگويي براي ديگري پيدا کرده يعني ظاهرش ديندار است مثل همين خانمي که مي گويد من از شوهرم براي حجاب تاثير پذيرفتم. اين نشان مي دهد که شوهر حالت الگويي داشته و آنوقت اگر آنها ضعيف از آب در بيايند به شدت مي توانند به دين مردم ضربه بزنند. نوع مردم بين دين و ديندار نمي توانند جدايي بياندازند و بگويند اين ديندار اشتباه و خطا کرده و ربطي به دين ندارد و همه را به پاي دين مي گذارند و مي گويند اگر دين، دين کاملي بود اين را درست مي کرد و خود اينکه ادعا مي کند، عمل مي کرد. در تاريخ مسيحيت يک دوره اي را به نام ارتداد نام مي برند که از رنسانس شروع شد و تا زمان ما ادامه دارد يعني حدود 6-5 قرن است. يکي از مهمترين عواملي که باعث شد مردم آن زمان در کشورهاي مسيحي از دين زده شوند، عملکرد بد روحانيون کليسا بود. عملکرد خشن و بي منطق که گاهي خودشان فسادهاي اخلاقي داشتند، اينها مردم را زده کرد. اينکه ما مي بينيم اهل بيت اين همه مي فرمايند که لغزش عالِم، لغزش عالَم است. افرادي که عنوان هاي ديني دارند مثل آنهايي که اسم بردم، فقط گناهشان به پاي شخص خودشان نيست، شخصي نيست، بلکه يک گناه اجتماعي هم دارند چون به دين مردم ضربه مي زنند و نمي توانند بگويند به ما چه. نخير شما يک عنوان داريد. قرآن در سوره احزاب- آيه 32 به زنان پيغمبر (ص) خطاب مي کند: يا نساء النبي لستن كأحد من النساء ان اتقيتن: شما زنان پيغمبر هستيد، همانطور که کار خوب کنيد ثواب آن دو برابر است، اگر خطايي هم کنيد کيفرش دوبرابر است چون شما يک عنوان ديني هم داريد ضربه به دين مردم مي زنيد. در ضمن افرادي که منسوب به دين و الگوهاي ديني هستند، نه فقط بايد خودشان را مراقب باشند، وابستگان خودشان را هم مراقب باشند بخصوص خانواده درجه يک چون مي گويند اين خوب بود خانواده اش را درست مي کرد. در اين آيه به زنان پيغمبر گفته مي شود که پيغمبر به خانمهايت بگو اگر مي خواهيد با من باشيد، بايد رعايت خيلي چيزها را بکنيد، اما اگر مي خواهيد دنبال دنيا باشيد، از من جدا شويد و اين عنوان را نداشته باشيد. البته در بين اولياء و انبياء کساني بوده اند که وابستگان درجه يک مانند فرزند و همسرشان بد مي شدند، به هر حال استثناء هم دارد. انسان مالک انسان ديگري نيست، آنها تمام عوامل را رعايت مي کردند، ولي آن فرد ناصالح در مي آمد، اما آنجا که مي ديدند که ديگر نمي تواند روي اينها کاري کرد، حداقل اولين کسي بودند که مزمت مي کردند و به همه نشان مي دادند که حساب ما جداست و ما عمل اين را قبول نداريم. امام رضا (ع) برادري به نام زيد داشت که معروف به زيد نار است که آدم خوبي نبود و خود امام رضا (ع) با او برخورد مي کرد و وقتي مي خواست افرادي را جمع کند، حضرت در مقابل او مي ايستاد. من توصيه ام به متدين بزرگوار اين است که اولاً سعي کنيد معيارهاي دين را خودتان بگيريد. وقتي مي بيند دين حقي است و به تعبير اميرالمومنين در يک مسيري که بطرف قله مي رود، اگر ديديد راهروان آن کم هستند ديگر نمي ترسد چون مي داند مسير حقي است. ثانياً اگر هم کسي را مي خواهيد الگو قرار دهيد الگوهايي که حجت ديني هستند انتخاب کنند مثل پيغمبر، ائمه دين و حجت هايي که ائمه قرار دادند مثل مراجع بزرگ يا ولي فقيه که ما به عنوان نائب امام زمان (ع) مي شناسيم که اگر خداوند متعال از ما سوال کردند که چرا فلان کار را کردي مي گوييم چون او گفت و اين مي تواند حجت و دليل خدا پسند باشد، اما براي افراد ديگر آنقدر حساب باز نکنيد و به اندازه ظرف او حساب باز کنند. به اين خواهر محترم توصيه مي کنم شما دردينداري خودتان کم نياوريد، شما ديديد دين حق و پاک است و با عقل و فطرت جور در مي آيد به آن تمسک کنيد و شما سعي کنيد جلوي ضعف و لغزشهاي همسرتان را بگيريد و اگر نمي توانيد، حداقل خودتان تاثير نپذيريد و از آن الگوهاي اصلي دين تاثير را بگيريد، آنها که ضعف نداشتند و ضعف در اين افراد است که عمل نکردند. پس عملکرد ضعيف دينداران مانند بحث فقر توجيهي براي عملکرد ضعيف خودمان نمي شود. آنهايي که در مواجه با اين افراد هستند براي اينکه کمتر ضربه بخورند، سطح معرفت ديني اشان را بالا بياورند که اگر کساني حتي اسم و عنوان داشتند، در کنارشان دچار سقوط و لغزش شدند، اينها نلغزند و مسير حق را طي کنند و حق را بشناسند.         
سوال: جوان 20 ساله هستم و از اول ماه رمضان تصميم گرفتم از کارهاي گذشته ام توبه کنم و توبه هم کرده ام، ولي هميشه دلهره دارم، اول اينکه اطرافيانم باور ندارند و هميشه سرکوفت مي زنند و دوم اينکه اعمال گذشته ام هر ثانيه در مقابل چشمهايم مي آيد و نااميد مي شود و با خودم مي گوييم ديگر توبه از گناهانم فايده ندارد. راهنماييم کنيد.
پاسخ: در جلسات قبل گفتيم براي اينکه اين نااميدي نيايد يک نشانه محکم در وجود خودتان هست. اگر از آن گناه گذشته بدتان آمده است، اين بد آمدن و تنفر و اينکه انسان پشيمان شده، اين نشانه خوبي است که خداوند متعال طالب تو شده که تو ميل به او داري.، پس خداي ناکرده دوباره دچار سوء ظن به رحمت خدا نشود آن در هم در سن 20 ساله، مسئله را اينجوري نبيند. در روايات داريم که حسن ظن به رحمت الهي داشته باشيد. در روايت داريم که بقدري رحمت خدا در قيامت جلوه مي کند که حتي شيطان طمع مي کند که شايد ما را هم ببخشند. پس با توجه به وسعت رحمت الهي چرا کسي حالتي پيدا کند که نااميدي براي او بيايد. خود نااميدي باعث مي شود که ديگر به سمت خدا نرود و اين خيلي خطرناک است. بنابر اين به هيچ وجه اينطور نبينيد. البته اطرافيان هم جداً مراقب باشند اين سرکوفت زدن کار بسيار اشتباهي است. پيغمبر اسلام (ص) فرمود خوشا به حال آن کسي که عيب خودش او را نگهداشته از اينکه عيب ديگران را بپردازد. اين سرکوفت زدن هيچ توجيهي ندارد. فرازي ناب از امام علي (ع) است که فرمود: اي مالک، اگر ديدي کسي مرتکب گناهي شده، فردا به او به آن چشم نگاه نکن چون شايد شب توبه کرده باشد. وقتي ديگران اينطور برخورد مي کنند باعث مي شود دلهره بر اين جوان بيشتر سايه بياندازد، اما خودش بايد شروع کند و اعتماد را در ديگران ايجاد کند. اعتماد به خدا داشته باشيد و نشانه رحمت در خودتان است و اينکه از گناه بدتان آمده به فال نيک بگيريد و اعمالتان را به صحت و پاکي از نو شروع کنيد که هنوز جوانيد و راه خيلي طولاني است.            
سوال: مادر دختر 20 ساله هستم و از دخترم از هر لحاظ راضي هستم، ولي او نماز نمي خواند، وقتي به او با مهرباني تذکر مي دهم مي گويد من با روش خودم با خدا ارتباط برقرار مي کنم. به نظر شما من چکار کنم و به او چي بگويم؟
پاسخ: ما از گذشته اين دختر خانم خبر نداريم که آيا والدين ايشان از کودکي مسائل ديني را براي او شروع کردند و يا تا 20 سالگي گذاشتند چون در توصيه هاي ديني داريم که تربيت ديني را از کودکي شروع مي کنند و چه بسا بعضي دير شروع مي کنند و متوجه مي شوند که شخصيت شخص شکل گرفته است و کار سختتر مي شود. طبيعي است که در اين سن با دعوا هيچ کاري پيش نمي رود و با لجاجت همراه مي شود. اينجا چند تا کار مي توان کرد، اولاً با لحن مهرباني بگويد که دين و دستورات ديني يک دستورالعملي از طرف خداست که سازنده ماست. بنابر اين براي اينکه ببينيم که اين دستگاه چگونه به بهره برداري مي رسد بايد ببينيم آن سازنده اش چي گفته است. خود پروردگار عالم نماز و روزه و دستورات ديني را قرار داده است. شيطان با اصل عبادت خدا مخالف نبود وقتي فرمود که بر آدم سجده کن. شيطان گفت مرا از اين معاف کن، من تو را طوري عبادت مي کنم که احدي تو را آنطور عبادت نکرده است. خدا فرمود: من به عبادت تو احتياجي ندارم من از آن راهي که مي گويم مي خواهم تو مرا عبادت کني يعني روش عبادت را از من بگيريد. شيطان با روش عبادت مخالف بود و مي خواست خودش يک روش از خودش در بياورد و خدا لعنت اش کرد و از درگاه خودش راند. اين مورد را خيلي بايد مواظب باشيم. خداوند متعال که سازنده ماست مي داند که از چه راهي ما رشد مي کنيم. لذا والدين با مهرباني همين مثالي که زدم را براي او بيان کنند. مطلب ديگر اين است که اگر در خانه زمينه هاي معنوي را زياد کند. گاهي يک جلسه روضه و دعا در خانه بگيرند و يا ايام شهادت معصومين حداقل يک سياهي بزنند و يا براي جشن يک پرچمي براي علامت بزنند. اينها فضاسازي است و خيلي موثر است. سوم خود شما مادر بزرگوار الگوي عملي باشيد که آثار عملي نماز را به اين دختر خانم نشان دهيد که نماز باعث مهرباني و اخلاق خوش و آرامش و راستگويي شماست. چهارم خالصانه براي او دعا کنيد. همه چيز دست ما والدين نيست تا يک جايي ما مي توانيم پيش برويم، حتي بعضي از فرزندان انبياء و اولياء بودند. پس آنچه از دست ما برمي آيد انجام دهيم و بقيه را خالصانه تضرع کنيم و از خدا بخواهيم که او را هدايت کند. انشاءالله دعاي مادر در حق فرزند مستجاب خواهد شد.              
سوال: من خانمي هستم که اصلاً به دنيا و زرق و برق آن اهميت نمي دهم، ولي دوستدار اهل بيت هستم. گاهي دلم هواي زيارت مي کند و مي شکند و مي گويم اي کاش از مال دنيا چيزي داشتم. آيا اين دنيادوستي است؟    
پاسخ: شخصي از امام صادق (ع) سوال و درد دل کرد و گفت من خيلي دنيا طلب شدم. حضرت فرمود: مال دنيا را براي چي مي خواهي؟ گفت: به زن و بچه ام برسم و صله رحم کنم و به حج بروم و به ديگران کمک کنم. امام فرمود: اين عين آخرت است، اين دنياطلبي نيست. آن چيزي که بد است اين است که خود اين دنيا را هدف قرار بدهد و در اين بماند، ولي اگر آن را ابزار براي کارهاي خير قرار دهد، اين ديگر دنيا نيست. شما آرزوي اين را داريد که مالي نصيب اتان شود که به زيارت برويد. البته من اينجا توصيه مي کنم به دينداراني که دستش مي رسد و بارها به زيارت رفته اند، ولي يک نفري از آشنايان حسرت همان يک بار را دارد شما کمکي که به او مي کنيد پيش از آن زيارت به شما داده مي شود.
سوال: آيا دعاها و ذکرهايي که براي رزق و روزي توسط خانم خانه که نان آور نيست، خوانده مي شود، تاثيرگذار است و يا بايد مرد اين اذکار را بخواند، اگر زن اهل ايمان باشد و مرد سست ايمان باشد، چطور؟
پاسخ: در روايات ما است که خود وجود زن در خانه باعث برکت است. روايتي از پيغمبر اکرم (ص) است که فرمودند: ازدواج بکنيد چون خود خانمهايي که وارد خانه مي شوند سهمي از برکت را با خودشان مي آورند. بنابر اين اينطور نيست که اين دعا اختصاصي باشد و کارهايي که براي وسعت رزق انجام مي شود اختصاصي براي کاسب و نان آور خانه باشد. در روايت است در خانه اي که قرآن خوانده شود رزق وسعت پيدا مي کند. اصلاً وسعت رزق براي خانه است و تمام اهل خانه دخيل هستند. يک بار مي گوييم وسعت عمر کسي و يا برکت علم کسي، اين مربوط خود شخص است، ولي اين برکت خانه است. بنابراين تمام اهالي خانه براي اين وسعت رزق دخيل هستند.
سوال: در ماه رمضان درهاي جهنم بسته مي شود و شيطان در غل و زنجير است. پس ما نبايد مرتکب گناه بشويم و يک ماه را پاک پاک سپري کنيم، ولي گاهگاهي ديده مي شود گناهان کوچک و بزرگ را انجام مي دهيم. اين سوال پيش مي آيد شيطان که در غل و زنجير بود، پس اين گناهان از کجا نشات مي گيرد و اين وحشتناک مي شود که شايد اين از طرف خودمان است. اين چگونه است؟
پاسخ: بزرگي مي گفت شياطين در غل و زنجير هستند به شرطي که ما نرويم آنها را باز کنيم. يکي از عوامل گناه شيطان است که عامل بيروني است، اما يکي از مهمترين عوامل گناه نفس خود ماست که اصلاً شيطان مي تواند روي ما تاثير بگذارد بخاطر اين است که اين نفس اماره او را راه مي دهد. اين عامل گناهي است که حتي در ماه رمضان مرتکب معصيت ها و خطاهايي بشويم. مهم اين است که يک جا جلوي آن را بگيرد و ماه رمضان ماه خوبي است که افسارگسيختگي نفس را بگيرد و آن را رام کند. اگرچه بيشتر ماه رمضان گذشته است، ولي 5-4 روز باقي مانده است و اگر کسي بخواهد تحولي در خودش ايجاد کند اين چند روز غنيمت است و مي تواند کاري کند.
سوال: بهترين کاري که در اين چند روز باقيمانده از ماه رمضان مي توانيم انجام دهيم، چيست؟
پاسخ: همانطور که از اول ماه رمضان اين را گفتيم از کلام پيغمبر اکرم (ص) که فرمود بهترين اعمال پرهيز از گناهان است. بهترين وقت براي اين تمرين در ماه رمضان است. در اين چند روز باقيمانده، اگر کسي بطور جدي اين مراقبه را از گناه داشته باشد، بخصوص آن اعضاء و جوارحي که حس مي کند از آن ناحيه مرتکب مي شود. مثلاً بعضي حس مي کنند چشمهايشان خطاي بيشتري دارد، سعي کنند صبح تا شب و شب تا صبح نگاه آلوده اي به عمد نداشته باشند. اگر بخشي از ماه رمضان را در اين تمرين بگذرانيم، اين بهترين عمل است. در مرحله بعدي تصميم براي جبران خطاهايي که از ما سرزده و قابل جبران است، بگيريم و آنهايي که قابل جبران نيست، چاره اي جز استغفار نداريم و خداوند به کرمش مي بخشد. کسي که صادقانه از خدا بخواهد، ترديدي نيست که آن گناهاني که قابل جبران نيست مي بخشد. ولي آنهايي که قابل جبران است براي مثال من حق مالي يا حيثيتي و آبرويي کسي را ضايع کردم، بروم و حلاليت بطلبم. همين حلاليت را با يک تماس گرفتن و ارتباط برقرار کردن چقدر رحمت پروردگار را براي خودمان در اين ماه جذب مي کنيم. اگر نماز و روزه اي از ما قضا شده، شروع کنيم. اگر ما اين کارهاي خير را که هر کدام بند بسيار بزرگ زندگي ما از روح ما باز مي کند، اگر در اين ماه که زمينه اش فراهم تر است و در اين اواخر ماه رمضان حس مي کند که باورهاي ديني اش تقويت شده چون بيست و چند روز به خاطر خدا روزه گرفته و نمازهايش را بجا آورده است. ما همين را تصميم بگيريم در يازده ماه بعدي اين تمرين را ادامه بدهيم و واقعاً هم از خداوند متعال کمک بگيريم تا شب آخر ماه. ما روايت داريم که امام سجاد (ع) فرمود: شب آخر ماه رمضان يعني اصلاً شب عيد فطر کمتر از شب قدر نيست و خدا به قدري که در طول ماه از بندگانش گذشته و مغفرت شامل افراد شده تا آن لحظه آخر هم  اين مغفرت و رحمت شامل حال مي شود. بنابر اين بدون ذره اي خستگي و نااميدي براي دوري از گناه تمريني بکنيم و شروعي داشته باشيم که زندگي امان را حتي براي يک روز و براي مدت کوتاهي با بندگي همراه کنيم که در ماه رمضان بهترين جا براي شروع است چون اراده قوي است. اگر اين را انجام بدهيد و خالصانه از خدا بخواهيد در طول يازده ماه بعدي مي توانيد انشاءالله ادامه بدهيد و زندگي را با بندگي سپري کنيم.
سوال: بعضي از همين حالا مي ترسند و ترسشان هم جا داشته باشد چون يک ماه تمرين بندگي کردند و سحر خيز بودند و اين حس خوب سحر و دعاي مستجاب وقت افطار لحظات بسيار نوراني است که وقتي به لحظات آخر ماه مبارک مي رسيم واقعاً دلتنگ اين لحظات مي شويم، ولي بعضي ها بودند که حالات خوش آنها منحصر به يک ماه بود که پنج روز ديگر تمام مي شود. حالا خيلي مشتاقم که بدانم چکار مي شود کرد که اين حالات استمرار داشته باشد.
پاسخ: در قسمت اول سوال که گفتيد حسرت اين ماه است، کاملاً درست است. شما اگر دعاي 45 صحيفه سجاديه که وداع امام سجاد (ع) با ماه رمضان را بخوانيد که با چه عزيزي وداع مي کند و حضرت چه تعبيراتي دارد که در اين ماه، خدا براي ما چه کردي؟ چه پاکي هايي آوردي، چه زمينه هايي فراهم کردي، شب قدري بود که تو آمدي و دست عنايت خودت را روي سر ما کشيدي. يک خداحافظي مي کند که از عزيزترين کس اش خداحافظي مي کند. اين حسرت و سوز خيلي ارزش دارد و اينها در نزد خدا جزء اعمال حساب مي شود. منتها در مورد بقيه ماه، اينها چيزي نيست که با دعا و ذکر حل شوند، اينها امور دوايي است نه دعايي يعني بايد خودش را مداوا کند. همين شيوه اي که در ماه پيش گرفت و به او نتيجه داد و حسي در خودش ايجاد کرد، حس تنفر از آلودگي ها و بديها، حس همراه شدن با پاکي ها و حس نزديک شدن بيشتر به خدا. اگر همين مسير را ادامه دهد اين نتايج براي او پررنگ مي شود راه همين است و مهم استقامت در اين مسير است که بستگي به اراده خودمان دارد. البته در جلسات آينده بحث عوامل تقويت دين را مطرح مي کنيم و سعي مي کنيم آن امور کمکي را بگوييم ولي مهمترين چيز اراده خود شخص براي ادامه مسير است.
سوال: فقط يک دعاي من مستجاب مي شود و آن اينکه در حال عصبانيت مي گويم هيچي از تو نمي خواهم. به نظر شما درخواست يک همسر مومن و صالح براي کسي که سن ازدواجش دارد مي گذرد، مصلحت نيست. مي خواهم يک جمله کفرآميز بگويم به نظر من خود خدا موجبات نااميدي را فراهم مي کند، وگرنه چرا به هر دري مي زنيم به خواسته امان نمي رسيم.  
پاسخ: البته راههايي که گفتند براي کساني که مبتلا به اين مشکل هستند مثلاً اگر کسي آيه صخره که آيات 54 تا 56 سوره اعراف است، بخواند بخصوص 70 مرتبه، زمينه براي حاجت خيلي براي او فراهم مي شود و يا توسل به امام جواد (ع) و آيت الکرسي براي اين حاجت گفته شده است، اما با همه اين وجود من تقاضايم اين است که جايي براي تسليم خدا در سختيها باز کنيد. ما بايد اين را بپذيريم که قرار نيست اگر همه چيز ما سر جاي خودش بود، ما بندگي کنيم و اگر يک چيزي داده نشد، زير بندگي بزنيم و با خدا کفرآميز حرف بزنيم. قرار نيست خدا تسليم ما باشد و هر چه ما بگوييم او بگويد چشم، بلکه قرار بود او خدا باشد و ما چشم بگوييم و بخصوص آن چشم گفتني ارزشمند است که در سختيها باشد. واقعاً اميدوارانه به اين شيوه خداوند متعال دري را باز کند. در قرآن مي فرمايد: و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لايحتسب (سوره طلاق-آيه 3): از آنجايي که به گمان شخص نمي رسد براي او روزيش را بفرستد. فقط تکيه اش را از خدا قطع نکند.
سوال: چگونه مي توان جلوي افکار بد را گرفت. چند وقتي است که افکار زشت و ناپسندي در ذهنم مي آيد که پشت سر هم تکرار مي شود. برخي از اين افکار در وجود خدا و اهل بيت پيامبر است و فکر اينکه خدا به خاطر اين افکار از من نمي گذرد باعث تشديد اين افکار مي شود. مي خواستم بدانم من چکار مي توانم کن و آيا افکارم گناه است.
پاسخ: مهمترين چيز اين است که خيلي به اين افکار اعتنا نکنيد. اين افکار گاه به شکل يک وسوسه در مي آيد در رابطه با خدا و دين و گاهي افکار منفي هم است يعني اينها مثل پارازيت هايي هستند که ناخوداگاه در ذهن آدم خطور مي کند، اينها اصلاً گناه نوشته نمي شود. در روايت از پيغمبر اکرم (ص) متعدد است که فرمود: از امتم نه چيز برداشته شده و آنها را خدا مواخذه نمي کند يکي از آنها اين وسوسه هايي است که در مورد خلقت و خدا به ذهن خطور مي کند، اينها گناه نوشته نمي شود. اينها گاهي دست آدم نيست و ناخوداگاه مي آيد و حتي براي بعضي اينطور القاء مي شود و دلهره بوجود مي آيد که اگر من در اين حالت از دنيا بروم، شايد بي ايمان از دنيا بروم، اصلاً اينطور نيست، اين دست خود اين فرد نيست. هر چه حساستر شود و اعتنا کند، چه بسا شيطان اين وسواس فکري را بيشتر کند. البته در روايات ما توصيه شده که اين افراد براي دفع وسواس فکري و عملي لااله الا الله زياد بگويند و به خدا پناه ببرند و عملاً خودشان را به خدا بسپارند. شيطان ضعيف تر از آن است که به قلعه الهي بتواند نفوذ کند، اگر کسي خودش را به خدا بسپارد به قلعه خدا وارد شده است. خود را به خدا بسپاريد، نه با لفظ و لق لق زبان، واقعاً با صميم قلب بگوييد اعوذ بالله من الشيطان الرجيم: خدايا من خودم را به تو سپردم. خيلي ها به اين افکار اعتنا نکنيد. خود اعتنا کردن باعث مي شود که شيطان فکر کند که اين نقطه ضعف اين فرد است و از همين جا وارد شود و اين افکار را زياد کند و او را از نظر فکري و رواني بهم بريزد و دچار يک تشويش و دلهره کند که تعادل روحي اش را از دست بدهد. گاهي يک سوال و شبهه اي درباره خدا و دين است و آدم مي پرسد و يا مطالعه مي کند، اما گاهي اين خطورات ناخودآگاه است که براي اينها دلهره نداشته باشند و بي اعتنا باشند و کار خودشان را ادامه دهند، وقتي بي اعتنا شويد شيطان هم به سراغ شما نمي آيد. گاهي من عمداً خيالبافي ها را انجام مي دهم، اين دست خودم است. من نبايد اين رشته را دنبال کنم.