برنامه سمت خدا
- حجت الاسلام والمسلمين عالي
پاسخ به پرسش هاي بينندگان
89-05-03
سلام اي باران فراگير، سلام اي ابر سايه گستر، سلام اي خبري که قطعي است، سلام بر تو، سلام چون ايستاده اي هر جا و هر لحظه، سلام بر تو چون مي نشيني بر هر خاک و هر گونه، سلام آنگاه که قدم مي زني، سلام آنگاه که به نماز مي ايستي، سلام آنگاه که به رکوع مي روي، سلام آنگاه که سجده مي کني، سلام آنگاه که بزرگي خدا را فرياد مي کني، سلام آنگاه که گل واژه استغفار را به زبان مي آوري، سلام برتو سلامي دلي که جز به پنجره نگاه مهرآميزت دخيل نبسته است، سلام چشمي که جزء آمدنت را اميد ندارد، سلام دلخسته ي اميدوار، سلام درمانده ي منتظر، سلام سلام کننده اي که خداحافظي نمي کند با تو که هميشه هستي و هيچگاه غايب نبوده اي، اي صاحب سلام، و سلام مخصوص و ويژه به مردم سرزميني که دعاي اللهم عجل لوليک الفرج روي زبانشان است.
سوال: خيلي خوب است که آدم بتواند آن محبوب پنهاني و آن معشوق آسماني را ببيند خيلي ها آرزوي ديدن امام زمان (ع) را دارند در خواب و يا در بيداري. خيلي ها دنبال يک دستور مي گردند آيا ذکر خاصي است و يا عمل خاصي است که ما بتوانيم امام زمانمان را ببينيم و چشممان به جمال او روشن شود. بعضي گفتند چهل شب شما به جمکران برويد و يا چهل شب به مسجد سهله برويد فلان ذکر و دعا و عمل خاص را انجام بدهيد، شما مي توانيد امام زمان (ع) را ببينيد، آيا واقعاً اينطور است يا خير؟
پاسخ: اين سوال رايجي است که متدينين و دوستداران امام زمان (ع) مي پرسند. ابتدا دو نکته را عرض کنم. نکته اول اينکه در عين حال اينکه ديدن امام زمان (ع) و هر کدام از معصومين و اولياء بزرگ الهي يک سعادت بزرگ است و يک آرزوي است که هر مومني دارد و به يقينش مي افزايد، اما در عين حال واقع مطلب اينکه نبايد اين را هدف تلقي کرد و جوري باشد که همه هم و غم ما رويت فيزيکي و ديدن آن بزرگوار باشد. اين را انصافاً در ابتدا بايد در نظر بگيريم. ببينيد در زمان معصومين خيلي ها بودند که اينها را مي ديدند و در کنار آنها بودند ولي در دل آنها جا نداشتند و از آنطرف کساني هم بودند که دور بودند ولي در دل معصوم جاي داشتند. اويس قرني معروف بود، با اينکه پيغمبر اکرم (ص) را نديد، يکبار از مادرش اجازه گرفت که از يمن براي ديدن پيغمبر بيايد و بدليل مسافرت حضرت، نتوانست در مدت خاصي که به مادرش قول داده بود، ايشان را ببيند. وقتي پيامبر آمد فرمود: بوي خدا را از طرف يمن مي شنوم. ضربالمثل در يمني پيش مني از اينجاست که او در يمن است ولي در دل پيامبر است. مالک اشتر از اميرالمومنين (ع) دور مي شد به سمت مصر مي رفت براي اينه باري از دوش امام بردارد، او در دل اميرالمومنين (ع) جاي داشت. ولي کساني بودند کنار حضرت امير و نه تنها يار نبودند، بلکه خواري جلوي پاي او بودند. پس ديدن فيزيکي حضرت هدف نيست و در روز قيامت نمي پرسند که تو چرا نديدي؟ بازخواست نمي کنند چون ما مامور به اين امر نيستيم، انچه که بازخواست مي کنند کسب رضايت حضرت است، تحت ولايت و سرپرستي او زندگي کردن است و مطيع اوامر او و دين بودن است. اين امور را از او مي پرسند. خلاصه اين نکته را در يک جمله زيباي مرحوم آقاي بهلول که فرمودند بيش از آني که توي چشم حضرت خودت را جا بدهي، خودت را در دل او جا بده. نکته دوم اينکه آن دستورالعملهايي که نقل شده مثل بيتوته چهل هفته در مسجد جمکران يا سهله و يا بعضي اذکار، بايد بدانيم اينها الزام آور نيست بر حضرت که الزاماً جوري شود که در چنگ ديدار ما بيايد. اصلاً در زمان غيبت کبري مصلحت غيبت اينچنين اقتضاء مي کند که ديدن حضرت به اختيار حضرت است و هر کس هم هر چقدر کارهايي را انجام دهد با اين وجود چه بسا ديدن و ملاقات صلاح نيست. در زمان حضور معصومين شخص خدمت معصوم براي ديدن و يا سوال کردن مي رود مثل الان که خدمت يک عالمي و بزرگي و يا متديني مي رويد، ولي در زمان غيبت اين الزام آور نيست و فرد آن کارها را انجام بدهد و به نتيجه نرسد، گله مند شود. مهمترين ذکري که مي تواند انسان را به ارتباط با حضرت و احياناً ارتباط ديداري مشرف کند، ذکر عملي است يعني واقعاً انسان عامل و متدين باشد و دستورات دين و محکماتي که به عنوان وظيفه بر دوش او است، او را انجام بدهد. دنبال ذکر عجيب و غريب نگرديد و به تعبيري از آيت الله بهجت، بعضي دنبال ذکري هستند که نه خدا، نه پيامبر و نه امام گفته، ولي اگر به او بگوييد که در قرآن آمده اين عمل را انجام بدهيد مي گويد اين را که مي دانستيم و اين را خيلي مهم تلقي نمي کند. اتفاقاً در اينها نکته ها است. بنابر اين مهمترين ذکر، ذکر عملي است. بايد عمل کند و در عمل نشان دهد که به ياد او هستم. پدر آيت الله سيستاني که الان در عراق هستند، پدرشان سيد محمد باقر سيستاني از خوبان مشهد بود. ايشان يک خاطره معروف دارند. ايشان ختم زيارت عاشورا را در مشهد شروع کرده بود. يکي از چيزهايي که در برآوردن حاجات و از جمله حاجت تشرف موثر است، چله زيارت عاشورا است که يا چهل روز و يا چهل هفته مداومت داشته باشد. ايشان چهل هفته به نيت اين حاجت که به خدمت حضرت برسد، اين زيارت عاشورا را به صورت سيار در مساجد مشهد مي خواند. هفته چهلم بود که اميد داشت خبري شود. ايشان مي گويد من آخرهاي زيارت عاشورا که شد يک چيزي يکي از منازل اطراف حس کردم که نوري است. سريع زيارت عاشورا را تمام کردم و به سمت آن منزل دويدم. نزديک که شدم ديدم صداي شيون و گريه مي آيد متوجه شدم کسي از دنيا رفته، ولي من دنبال آن نور مي گردم. تسليت گفتم و وارد منزل شدم. به يک اتاقي وارد شدم که جنازه متوفي وسط آن اتاق بود و يک پارچه روي آن کشيده بودند و در بين چند نفر ديدم حضرت نشسته و ديگران او را نمي شناختند. من عرض ادبي کردم و نزديک که شدم، من فقط شنيدم که فرمودند فلاني چله گرفتن نمي خواهد مثل اين خانم مسلمان باشيد خودمان سراغتان مي آييم. اين خانم کسي بود که در کشف رضا خان که حجاب را از سر خانمها برداشته بودند، اين خانم هفت سال از منزل اشان بيرون نيامدند و آذوقه اشان را يک جوري تهيه مي کردند و رفت و آمد از داخل خانه از زيرزمينها به خانه هاي ديگر يک راهي باز کرده بودند، انجام مي شد. اين همان ذکر عملي است. اگر بتواند در کسب و کار، بازار، تحصيل، خانه، خانواده و ارتباطات مسلمان بودن خودش را عملاً نشان بدهد اين مهمترين چيز براي جلب توجه و احياناً در صلاحيت هاي لازم پيدا شدن براي تشرف حضرت است. در مفاتيح اين آمده کس که بخواهد اولياي الهي را ببيند مي تواند فهرست را ببيند و چيزهاي ديگر که صلاحيت هاي لازم پيدا شدن براي تشرف حضرت است، ولي الزام آور براي حضرت نيست مثل چله زيارت عاشورا و مسجد جمکران رفتن و صلوات زياد هديه کردن به حضرت که از چيزهايي است که ذکر محبوب براي معصومين است. اينها اموري است که گفته شده ولي بهترين ذکر همان ذکر عملي است.
سوال: در روايت داريم از پيغمبر اسلام که فرمودند: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية، هرکس بميرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلي مرده است. معرفت يعني چي؟ ايا صرف اينکه ما نسب حضرت را مي دانيم و مي دانيم که امام دوازدهم است و ويژگيهاي حضرت را، معرفت صدق مي کند و يا معرفت يک چيزي وراي اين حرفها است که شايد ما کمتر به آن توجه مي کنيم.
پاسخ: ما يک علم داريم و يک معرفت. علم همان اطلاعات ذهني است که با مطالعه و شنيدن و خواندن تحصيل مي شود، اما معرفت علم قلب است يعني باور و يقين قلبي که انسان از صميم قلب و از ته دل چيزي را قبول داشته باشد. معرفت يک نوع نورانيت در دل است از جنس باور و عقيده است که طريقه بدست آوردن اين معرفت صرفاً مطالعه کردن و کلاس رفتن نيست، آنها مي تواند مقدمه باشد، ولي عمده چيزي که باعث بدست آوردن اين معرفت مي شود. معرفت امام نه فقط بدانم او فرزند کي است و نه فقط فضايل او را بدانم، بلکه باور داشته باشم او کسي است که در روايتي از امام صادق (ع) است فرمود: پايين ترين معرفت آن است که تو باور داشته باشي که معرفت داشته باشي او مثل پيغمبر اطاعتش واجب است، تسليم او بودن اوحق ولايت و سرپرستي بر ما دارد چون از ما عالمتر به مصالح ماست و از ما مهربانتر است و از اين جهت ولايت را در آنها گذاشته و از اين جهت اولي هستند به خود ما نسبت به ما. آن چيزي که باعث بدست آمدن اين معرفت مي شود آن صرفاً عمل است. ما در روايت داريم و در قرآن هم است: واعبد ربک حتي يأتيک اليقين (سوره حجر-آيه 99) بندگي کن تا به يقين برسي. در روايتي از امام کاظم (ع) که فرمود معرفت از راهي بدست نمي آيد مگر با عمل. مقصود از عمل اين است که دستورات امام زمان (ع) جداي از دستورات معصومين و قرآن که نيست، بنابر اين آن کتابچه دستورات حضرت در دست ماست. قرآن، احکام و اخلاق دين چيزهايي است که در اختيار ماست و بسياري از آنها را ما مي دانيم. ما در يک فرهنگي بزرگ شديم که با ما عجين شده است و انطور نيست که نسبت به خواسته هاي حضرت بيگانه باشيم. اگر همان مقدار از محکمات و مسلمات که مي دانيم، عمل کنيم، آن معرفت را بدست مي آوريم. ما پاک بودن و پاک زيستن و دستورات و واجبات را انجام دادن را نمي دانيم و از محرمات چشم پوشيدن، همين ها را عمل کنيد، مسلماً آن معرفت بدست خواهد آمد.
امام زمان (ع) فرمود: به راستي علم ما به اوضاع شما احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست و نسبت به لغزشهايي که از شما سر مي زند، شناخت داريم. بعضي از اعمال و رفتارها هستند که حضرت آزرده مي شوند و يک وقت که کار خوب انجام مي دهيم و به سمت عمل مي رويم و يک ديندار واقعي مي شويم حضرت خوشحال مي شوند.
سوال: ما مي دانيم که اعمال صالح باعث خوشنودي امام زمان (ع) مي شود. آيا بطور خاص در بيان آن حضرت از عمل خاصي نام برده شده يا خير؟
پاسخ: بطور عام آن اعمالي که در دين توصيف شده و باعث خوشنودي و رضايت خداوند متعال شده، طبيعتاً و بدون ترديد باعث خوشنودي امام زمان (ع) هم خواهد شد. در تشرف يک از بزرگان که خدمت حضرت رسيده بودف حضرت فرموده بود هر چه بنده تر باشيد ما شما را بيشتر دوست داريم، ما شما را براي خودمان نمي خواهم، بلکه شما را براي خدا مي خواهم. اميرالمومنين (ع) در نهج البلاغه دارند که من شما را براي خدا مي خواهم شما را مي خواهم که مشتري خدا شويد نه مشتري من و اگر هم مي گويم اطاعت من را کنيد چون من حرف از خدا مي زنم. پس هر چه بنده تر باشيد بيشتر حضرت راضي تر و خشنود مي شود. در يک طوقه اي که وجود مبارک امام زمان (ع) به شيخ مفيد دارند يک تعبير گويايي دارد. امام فرمودند: اگر شيعيان ما يک دل و يک پارچه با همديگر وفا مي کردند به آن عهدي که با ما داشتند، ديدار ما با آنها عقب نمي افتاد، آنچه که ما را محبوس و پنهان کرده است که همان چيزهاي ناپسندي است که ما از شيعيان مي بينيم. اين عهد در زيارت سرداب امام ذکر شده است که آقا من تمام مالم، جانم و خانواده ام و آبرويم و تمام سرمايه هايم در اختيار خاص شما و آنچه که در دستور شماست يعني هيچ چيزي را بر شما و خواسته هاي شما مقدم نکنم و اگر دنبال کار خودم باشم در اولويت دوم است، اول دنبال کار شما باشم. اين عهدي که دارم اين است که امام من بر من مقدم باشد. ببينيد با اين تعبير حضرت بطور عامي آنچيزي که حضرت را خوشحال مي کند وفاي به عهد است. شما هفته قبل سوالي کرديد اهميت نماز را خيلي ها مي دانند اما چکار کنيم بچه هايمان نمازخوان بشوند؟ بطور مسلم اولين قدم براي والدين اين است که خودشان نماز را جدي بگيرند و فضاي خانه را آماده مي کنند مثل کم کردن صداي تلويزيون و يا آن را خاموش مي کنند و همه مي دانند اول وقت يک اتفاقي در خانه ما افتاده است و همه اين را مي فهمند. يا وقتي قطرات اشک را در چشم پدر و مادرش مي بيند در موقعي که دعا مي کند و يا قرآن مي خواند، اين بزرگترين تربيت براي آن بچه است. بچه هاي ما آن چيزي نمي شوند که ما مي خواهيم، بلکه آن چيزي مي شوند که ما هستيم. بنابر اين اگر ما آموزه هاي دين را جدي بگيريم، همين باعث تربيت بچه ها مي شود و اين چيزي است که امام زمان (ع) را خشنود مي کرد. بطور خاص در روايات داريم آنچيزي که باعث مسرت معصومين مي شود اين است که شما دست يک افتاده اي را بگيريد. اين افتاده، فقط افتاده مالي نيست، بلکه افتاده فکري هم است. مومني که گاهي دچار شک و ترديد مي شود و يک جاهايي شايد در زندگي کم بياورد و تو مي تواني با يک کم وقت گذاشتن و صحبت کردن او را تقويت کني. روايتي است که شخص کشاورزي خدمت امام صادق (ع) رسيد و گفت من مشکل مالي دارم، حاکم اهواز از شيعيان شماست يک توصيه اي کنيد مرا رعايت کند و مالياتي که براي من داده اشتباه است و من اين مقدار را ندارم. امام يک کاغذي نوشت که برادر ديني ات را خوشحال کن، خدا تو را خوشحال مي کند. وقتي اين کشاورز پيش حاکم رفت، کار اين را راه انداخت و خيلي کمکش کرد. يکسال بعد اين کشاورز پيش امام برگشت و شروع به توصيف اينکه حاکم چه خدماتي داد، امام صادق (ع) فوق العاده خوشحال شد. اين کشاورز گفت مثل اينکه شما هم خيلي خوشحال شديد. حضرت فرمود: خدا و رسول را خوشحال کرد و قبل از اينکه تو خوشحال شوي ما خوشحال مي شويم. وقتي شما به يک بچه احترام کنيد اول پدرش خوشحال مي شود. بنابر اين اگر دست مومنين و افتادگان را بگيريد، فوق العاده موجب مسرت امام زمان (ع) و دعاي امام در حق اين شخص مي شود. طوقه به معني همان نامه است منتها از نظر لغوي به معني پاورقي کتاب و پاي چيزي حاشيه زدن است. اما طوقه به معني خود نامه است و مقصود از طوقعات امام زمان (ع) که حدود 80 تا از نامه اي است که در زمان غيبت صغري و کبري امام به نواب خودشان و يا به بعضي از فقها و بزرگان و علما مثل شيخ مفيد نوشته اند و الان در دسترس است.
از حضرت نقل شده است که فرمود ما در رعايت حال شما کوتاهي نمي کنيم و شما را فراموش نمي کنيم، اگر جزء اين نبود گرفتاريها بر شما فرود مي آمد و شما را ريشه کن مي کرد، پس تقوي خداي بزرگ را پيشه سازيد.
دعا مي کنيم براي آمدنش، آمدن همان کسي که مژده باران سبز شالي هاست، خدا کند که بيايد، همين حوالي هاست.
سوال: خيلي ها اين سوال در ذهنشان مطرح است که حضرت در کجا سکونت دارند؟ صحبت از جزيره خضراء مي شود، آيا اين جزيره محل سکونت حضرت است؟ آيا محل سمونتي براي ايشان بيان شده است يا خير؟
پاسخ: فيض کاشاني مي گويد: گفتم که از که پرسم جانا نشان کويت، گفتا نشان چه پرسي آن کوي بي نشانست. حضرت آنجور نيست که جاي مشخصي داشته باشد. در دعاي ندبه است: ليت شعري اين استقرت بک النوي: اي کاش مي دانستم کجايي؟ واقعيت بحث جزيره خضراء که بعضي مطرح کردند محل سکونت اولاد و ياران خاصي از حضرت و گاهي خود حضرت است، هيچ سند روايي ندارد و ما در هيچ روايتي اسمي از جزيره اي به نام خضراء که حضرت و اولادش در آن باشند، اصلاً وجود ندارد. جزيره خضراء داستاني است که مرحوم مجلسي هم اين را ذکر کرده است ولي در کتب معتبر نديدم و از قرن هفتم هجري يعني هفتصد سال بعد از معصومين اين داستان وارد کتب ما شده است و آن هم نه در کتب معتبر ما که شخصي به نام علي فاضل مازندراني مي گويد من چند روزي به جزيره رفتم که در اقيانوس اطلس بود و فرزندان حضرت را آنجا يافتم، که اين داستان داراي تناقضات و حتي تحريف قرآن است و بيشتر علماي ما هم آن را نپذيرفتند. فقط يک تعبير زيبا از آيت الله بهجت که خيلي شيرين است که فرمودند خضراء به معني سبز است و جزيره خضراء آن دلي است که به ياد حضرت سبز شود. اگر کسي دائم سعي کند به ياد حضرت فضاي روحي خودش را قرار دهد اين دل سبز و با نشاط مي شود.
سوال: نقش بانوان در شکل گيري حکومت مهدي چقدر موثر است و بانوان کجاي اين حکومت قرار دارند؟
پاسخ: چندين روايت داريم که به عنوان نمونه يکي از آنها را روايت مي کنم از امام محمد باقر (ع) که فرمود: از آن 313 نفر از نخبه هاي عالم 50 نفر از آنها زنان بزرگي هستند که کنار حضرت هستند. ما در صدر اسلام هم داشتيم زناني که کنار پيغمبر و حتي در جنگهاي بزرگ مثل اُحد نصيبه يکي از زنان بسيار برجسته است و در بعضي روايات است که جزء کساني است که رجعت مي کنند و در زمان ظهور برمي گردند. ام ميموئه نيز جزء کساني است که برمي گردند. نصيبه در جنگ اُحد که بسياري فرار کرده بودند و حضرت امير از جان پيغمبر (ص) دفاع مي کرد، با اينکه براي مداواي مجروحين وارد جنگ شده بود، اما انجا شمشير را برداشت و جلوي پيغمبر از پيغمبر دفاع مي کرد. ما چنين زناني در صدر اسلام داشتيم و در انتها هم چنين زناني هم کمک کار خواهند بود هم جزء ياران خاص و هم جزء ياران عمومي که از زن و مرد متدين است.
سوال: از فضيلت شب نيمه شعبان بگوييد و که از اين شب نهايت استفاده را بکنيم؟
پاسخ: يکي از شبهاي ممتاز در طول سال شب نيمه شعبان است که در روايت از امام صادق (ع) است که شب نيمه شعبان براي ما اهل بيت نقش شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان و شب قدر را براي پيغمبر دارد يعني همانطور که شب قدر براي پيغمبر شب نزول قرآن بوده و شب سرنوشت ساز است، شب نيمه شعبان براي ما اهل بيت هم همينجور است. اين خيلي روشن است چون همانطور که شب قدر قرآن بر پيغمبر نازل شده، اين شب هم قرآن ناطق و تجسم قرآن است، بدنيا مي آيد. در زيارت آل ياسين مي خوانيم: السلام عليك تالي كتاب الله و ترجمانه: سلام بر تو اي تلاوت کننده کتاب خدا و تفسير کننده آيات او. شريک القرآن و حقيقت و تجسم قرآن مي آيد. همچنين که شب قدر شب تقدير و سرنوشت ها است، در شب نيمه شعبان کسي خواهد آمد که سرنوشت بشريت را رقم مي زند و لذا موقع ميلاد حضرت که در سحر شب جمعه سال 255 هجري بود که حکيمه خاتون عمه امام حسن عسگري (ع) در کنار مادر بزرگوار امام زمان (ع) که موقع حملشان بود، نشسته بودند. اضطرابي به ايشان دست داد. امام حسن عسگري (ع) که پشت پرده بودند فرمودند عمه جان سوره قدر را بخوان. بنابر اين شب نيمه شعبان واقعاً يکي از شب هاي است که مثل مرحوم ميرزا ملکي تبريزي که از عرفاي بزرگ ما بودند، يکي از محتملات قدر را آن شب دانسته و احياء بسيار توصيه شده است. در روايت از امام باقر (ع) است که خدا قسم خورده حاجتمندي را آنشب دست خالي برنگرداند و امام صادق (ع) فرمود به ميمنت و برکت اين شب هر کس در اين شب در هر جاي عالم بدنيا مي آيد به نوعي عاقبت به خير مي شود. در زيارت نيمه شعبان در مفاتيح آمده: زمان تولدش بسيار با جلالت است. وقتي زمان تولد آنقدر با جلالت است مولود ديگر چقدر با جلالت است.
سوال: چند تا کتاب معرفي کنيد؟
پاسخ: يک کتاب که بسيار ارزشمند است به نام زن منتظر و منتظر پروري که کتاب برگزيده همايش بين المللي دکترين مهدويت هم شده که خانم پريان معين الاسلام آن را نوشته که بخش زيادي از آن مشترک بين زن و مرد است و همه مي توانند استفاده کنند که وظايف يک منتظر را مطلع بشوند، ولي يک بخش آن که بسيار جالب است تربيت نسل منتظر است که بخصوص از خواهران بزرگوار که نقش تربيتي اشان نقش ممتاز در خانه است، تقاضا مي کنم اين کتاب را تهيه کنند و استفاده کنند. کتاب دوم کتاب عصر زندگي است که آقاي محمد حکيمي نوشتند که عصر ظهور امام زمان (ع) و خصوصيات و ويژگيهاي آن عصر و اينکه ما چگونه خودمان را نزديک کنيم. وقتي اوصاف ظهور را شنيدم بايد در آن جهت گام برداريم و از اين جهت اين کتاب خيلي ارزشمند است. کتاب سوم کتاب معرفت امام زمان (ع) و تکاليف منتظران نوشته ابراهيم شفيع سروستاني است که هم در مورد معرفت که بحث امروز ما بود درباره حجت الهي و هم بايد و نبايدهاي انتظار را بيان کردند.
سوال: بالاخره وقت آمادن امام زمان (ع) کي است؟
پاسخ: همانطور که خود اهل بيت فرمودند تعيين وقت ظهور از اسرار الهي است که کتمان شده است. فقط چيزي که وظيفه داريم که ظهور را نزديک ببينيم. اين در روايات ما است که هر مومني بايد ظهور را نزديک ببيند که آمادگي خودش را روز افزون کند. شايد اين جمعه بيايد شايد. بلکه زودتر از اين مطلب، امام صادق (ع) فرمود: شب بگو فردا صبح حتي اگر جمعه هم نباشد امروز يکشنبه است، فردا صبح و صبح بگو شب، ظهور را اينجور نزديک ببينيد و واقعش يک مومن بايد به اينصورت ببيند، هم تحمل نداشته باشد تاخير را، هم آمادگي لازم را کسب کند و آنقدر صبر داشته باشد که اگر به مصلحت الهي عقب افتاد مأيوس و افسرده نشود.
سوال: دعاي ما براي ظهور هم تاثير دارد؟
پاسخ: بدون ترديد. خود امام زمان (ع) مي فرمايد: دعاي را زياد براي تعجيل فرج کنيد. يکي از کارهايي که مومن اگر کند در بحث دينداري در آخرالزمان باعث تثبيت و تقويت دين اشان مي شود، دعا براي فرج امام زمان (ع) است.
اللهم عجل لوليک الفرج
خدايا من از آن زمان که شنيدم محبوبمان ناشناس در ميان ما مي گردد و در همين فضا تنفس مي کند و وقتي ظهور کند همگان مي گويند که ما پيش از اين او را ديده ايم، به همه سلام مي کنم، شايد لااقل که پاسخي هر چند به ناشناس از او بشنوم. خدايا تا کي ما ناشناسا بمانيم و او ناشناخته بماند، عجل لوليک الفرج.
اي که يک گوشه چشمت غم عالم ببرد حيف باشد که تو باشي مرا غم ببرد.