اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-11-18-حجت الاسلام والمسلمين عالي-مواقف قيامت(بازپخش31-02-91)


برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

-مواقف قيامت

91-02-31

در آن نفس که بميرم در آرزوي تو باشم نه در اميد دهم جان که خاک کوي تو باشم، به وقت صبح قيامت که سر زخاک برآرم به گفتگوي تو خيزم به جستجوي تو باشم، به مجمعي که درآيند شاهدان دوعالم نظر به سوي تو دارم غلام کوي تو باشم، حديث روضه نگويم گل بهشت نَبويَم جمال هور نجويم دوان به سوي تو باشم، بوي بهشت ننوشم ز دست ساقي رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روي تو باشم.

سوال – آيا در روايات ما در مورد مواقف پنجاه گانه قيامت توضيحاتي داده شده است؟

پاسخ – پنجاه موقف بر صراط قرار دارد که درآن به اعمال و وظايفي که ما در دنيا داشتيم رسيدگي مي کنند. اين پنجاه موقف صريحا در روايات نام برده نشده است. از مجموعه روايات و سخنان بزرگان مثل شيخ صدوق اين طور برمي آيد که اين پنجاه موقف وظايفي بوده است که بر دوش ما بوده است. بطور کلي مواقف تکاليف و مسئوليت هايي است که ما بايد درقبال خدا و مردم انجام مي داديم. يکي از اين مواقف نماز، روزه، خمس و زکات است. خمس حق ولايت و امامت است. اگر کسي شرايط پرداخت خمس را داشته باشد ولي آنرا ندهد، حق امام را غصب کرده است و او عملا يکي از غاصبين حقوق اهل بيت است. يکي ديگر از آن مواقف زکات است که حق فقرا است. نپرداختن خمس و زکات بي برکتي هاي زيادي در زندگي انسان پيش مي آورد. در روايات داريم که پرداخت خمس و زکات باعث سهولت زندگي و زياد شدن برکت رزق است و اين با تجربه هم بدست مي آيد. رئيس سازمان حوادث غيرمترقبه ي کشور مي گفتند که در مناطقي زلزله يا خشکسالي آمده بود و دو تا مزرعه در کنارهم بوده اند که يکي صد درصد سوخت شده بود و يک سالم مانده بود در حاليکه اگر خشکسالي يا سرمازدگي باشد بايد هر دو از بين بروند. وقتي ما تفحص کرده ايم، متوجه شديم که صاحب يکي از آنها اهل خمس و زکات بوده است و يکي نبوده است. در قرآن داريم که اگر مردم مومن باشند برکات زمين و آسمان بر آنها نازل مي شود. ما متوجه بسياري از مشکلات روحي و معنوي نمي شويم. يکي از کشاورزان اطراف مشهد به ديدن مرحوم شيخ نخودکي رفته بود و گفت که آفت ملخ در مزارع خيلي زياد شده است و مزرعه ي من دارد از بين مي رود. ايشان گفتند که شما زکات نمي دهيد و ملخ ها حق فقرا را از زمين شما مي خورند، زکات بده تا کارت درست بشود. کشاورز عهد بست که زکات بدهد و ايشان دعايي کرد و دستورالعملي به او داد. کشاورز مي گفت که وقتي من به عهد خودم وفا کردم، مي ديدم که ملخ ها اطراف ساقه ها مي نشينند ولي علف هاي هرز را مي خورند و ساقه هاي گندم را نمي خورند. اين از وعده هاي قرآني است. موقف بعدي صله رحم است که در قيامت از آن سوال مي شود. صله ي رحم فقط صرف رفت و آمد نيست بلکه بايد بين آنها مودتي باشد و کار يکديگر را راه بيندازند. يکي از مواقف، موقف امانت است. گاهي امانت مالي و گاهي غيرمالي است. حرفي که فردي در مجلسي به شما مي زند يک امانت است و اگر شما آنرا جاي ديگر نقل کنيد ممکن است که فتنه اي بپا بشود.يکي ديگر از مواقف، موقف حج است. ما بايد اين تکليف را مثل تکاليف ديگر جدي بگيريم. متدينيني هستند که با توجه به اموال شان توان رفتن به حج را دارند ولي از اين مسئله غفلت مي کنند. وقتي خدا در قرآن حج را مطرح مي کند در ادامه ي آن مي فرمايد: هر کس که کفر بورزد (بجاي ترک حج کلمه ي کفر را بکار برده است) يعني ترک حج در حد يک کفر عملي است. زيرا انسان به دستور ديني عمل نمي کند. پيامبر به حضرت علي (ع) مي فرمود: کسي که مستطيع است و حج را ترک کند، او کافر است. دو دسته هستند که در آخر عمر به آنها گفته مي شود که غير مسلمان بميريد زيرا آنها مسلمان نيستند: يکي تارک زکات و يکي تارک حج. زيرا اگر کسي مسلمان بود به مسلمات دين اسلام پايبند بود. در ضمن کسي هم که به حج رفته است بررسي مي کنند که براي تفريح به حج رفته بود يا براي شهرت يا براي خدا ؟يکي ديگر از مواقف، موقف سوال از نعمت هاست. نعمت هايي که خدا بدون استحقاق به ما داده است مثل نعمت، سلامتي، جواني، عمر، ولايت، دين و. ..اينها نعمت هايي است که خدا به ما داده تا انسان مسير سعادت را با آنها براي خودش هموار بکند. نعمت جواني و سلامتي نعمت بزرگي است. اينها نعمت هايي است که وقتي انسان آنرا از دست مي دهد تازه قدر آنها را مي داند. اگر ما مي گوييم که از اين نعمت ها استفاده بکنيد منظورمان اين نيست که شما دائم در گوشه اي بنشيند و ذکر بگوييد يا عبادت به معناي خاص خودش انجام بدهيد. زندگي انسان بايد در چارچوب عبوديت باشد نه الزاما عبادت. يعني زندگي در قالب رضاي خدا باشد و در مسير بندگي باشد و خلاف رضاي خدا نباشد. اگر ما مي خواهيم جواني مان را هدر ندهيم بايد در تمام مسير زندگي در راه خدا باشيم و پشت به خدا نکنيم و در مسير دستورات حجت هاي الهي باشيم. فرقي که يک فرد متدين با ديگران دارد فقط در کميت اعمالش نيست بلکه در جهت گيري آن است يعني جهت گيري زندگي او به سمت رضاي خدا باشد. نعمت فرزندان و مال خيلي بزرگ است. پيامبر فرمود: خوب چيزي است که مال صالح دست انسان صالح بيفتد. حتي اگر اين براي توسعه ي زندگي اهل و عيال خودش باشد. در روايات داريم که مرد بايد يک رفاه نسبي براي خانواده اش ايجاد بکند و اين براي مرد کار دنيا نيست بلکه يک کار آخرتي است. حضرت اميرالمومنين قهرمان توليد ثروت بود. حضرت از افراد فقيري نبودند که در گوشه اي نشسته باشند. ايشان از پرکارترين افراد و مولدترين افراد نسبت به ثروت بودند. در کتاب وسايل الشيعه داريم که اميرالمومنين رفيق بيل و کلنگ بود. حضرت مي فرمودند که روزي من از گرسنگي سنگ بر شکمم مي بستم ولي الان روزي چهل هزار دينار صدقه مي دهم. حضرت مي دانست که چطور بدست بياورد و چطور خرج کند. دراين موقف مي پرسند که اين اموال از کجا آورده اي و چگونه خرج کرده اي. ما بايد مواظب بدست آوردن ثروت و خرج کردن آن باشيم. روزي حضرت امير به دفتر دار خود گفت که يک خرواز گندم براي فلاني و يک خروار خرما براي فلاني بفرست و او گفت اين خيلي زياد است. حضرت فرمود: خدا امثال تو را زياد نکند. روزي حضرت امير وارد باغش شد و به کارگرش گفت که چيزي داري که من بخورم. ؟ او گفت که مقداري بادمجان با روغن شتر سرخ کرده ام با مقداري نان جو. او آنها را آورد و حضرت خورد. حضرت فرمود: از رحمت خدا دور است کسي که براي شکم به جهنم برود، شکمي که با مقداري نان جو سير مي شود حيف است که انسان به خاطر آن به جهنم برود. بعد حضرت بلند شدند و چاه را کندند و آب بيرون زد. حضرت از چاه بيرون آمد و وقف نامه ي چاه را نوشت. حضرت در نهج البلاغه مي فرمايند: خودتان وصي اموال خودتان باشيد. مهم اين است که مديريت کار را خودتان بدست بگيريد. در واقع مواقف مسئوليت هاي الهي است که بر دوش انسان است. يکي از مواقف که من به آن فريضه ي خاموش مي گويم زيرا الان خيلي به آن توجهي نمي شود ولي خيلي مهم است و حافظ دين است، فريضه ي امر به معروف و نهي از منکر است، از اين فريضه بصورت جدي سوال خواهد شد. در اين فريضه به منافع عده اي برمي خورد و بخاطر همين انجام آن مقداري زحمت دارد و با بهانه هايي اين فريضه را براحتي کنار مي گذارند بخصوص در آخرالزمان. در نماز و حج به منفعت کسي ضرري نمي خورد با اينکه زحمت دارد ولي اينها انجام مي شود. در کتاب فروع کافي و وسايل اشيعه روايتي از امام باقر (ع) داريم: در آخر الزمان مردماني مي آيند که ريا کار هستند، به همه ي دين پايبند نيستند، دعا و قرآن هم مي خوانند ولي رشد و شعور ديني را ندارند. دنبال امر به معروف و نهي از منکر نمي روند مگر اينکه مطمئن باشند براي شان ضرري ندارد، براي خودشان بهانه و عذر مي آورند که اين کار را انجام ندهند، به سمت نماز و روزه مي روند چون ضرري براي آنها ندارد و اگر همين نماز هم به آنها ضرر، مالي، جاني و حيثيتي بزند همين را هم کنار مي گذارند. در حاليکه بالاترين فرائض که امر به معروف و نهي ازمنکر است را ترک کرده اند. اين واجب بزرگي است که بواسطه ي اين است که بقيه واجبات دين حفظ مي شود. امر به معروف و نهي از منکر روش انبياء و صلحا بوده است.بواسطه ي اين فريضه راهها امن مي شود و کسب ها حلال مي شود.

اگر همه به خلاف کارها تذکر بدهند ديگر در آن جامعه رزق حرام بدست نمي آيد که همه را بپوساند و مردم را بي حال کند. اگر اين فريضه کمرنگ بشود خسارت بزرگي به جامعه وارد مي شود.

سوال – آيات سوره قريش، ماعون و کوثر را توضيح بفرماييد.

پاسخ – يکي از مواقف به اين مي پردازد که شما با کتاب خدا و قرآن چکار کرديد. در روايت داريم که در روز قيامت قرآن از عده اي شکايت مي کند که من کتاب تبرک آنها بودم ولي وارد زندگي شان نشدم. پس سعي کنيم کتاب خدا را در زندگي مان وارد کنيم و با قرائت و ختم قرآن، کم کم به سمت فهم و عمل به قرآن برويم.

بعضي از نظراعتقادي کفار بحساب نمي آيند ولي از جهت عملي کافر هستند مثل تارک نماز يا حج. در سوره ي ماعون خدا مي فرمايد: نديديد کسي را که دين و آخرت را تکذيب کرد؟ ( کفر عملي )اين کسي است که يتيم را از خودش مي راند و ديگران را تشويق به کمک کردن به يتيم نمي کند و به نماز اهميت نمي دهند و يکي درميان نماز مي خوانند. اينها اهل ريا هستند و جلوي کمک کردن به ديگران را مي گيرند. (ماعون)

پس اين کفر عملي است نه اعتقادي. پس اين نشانه هاي کفر عملي است. انسان مي تواند مسلمان ظاهري باشد ولي کفر عملي داشته باشد.

سوال – در مورد روش فريضه ي امر به معروف و نهي از منکر توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – کساني که مي خواهند امر به معروف و نهي از منکر بکنند، بايد معروف و منکر را بشناسند. چيزهاي واجب را بايد امر کرد اگر کسي آنرا ترک بکند و منکر يعني گناهان. انسان بايد بداند که اين کاري که شخص دارد انجام مي دهد گناه است. گاهي طرف دارد کاري را انجام مي دهد که گناه نيست ولي شما خيال مي کنيد که گناه است. مثلا طرف کاري را طبق فتواي مرجع خودش انجام مي دهد و شما خيال مي کنيد که گناه است يا کار دو پهلويي انجام مي دهند که هم مي تواند گناه باشد و هم مي تواند نباشد مثلا خانم يا آقايي باهم راه مي روند و دليلي ندارد که شما تجسس بکنيد که اينها زن و شوهر هستند يا خير، وقتي شما در ظاهر هيچ قرينه يا نشانه ي بدي نمي بيند آن را بر وجه خوب ببينيد. در واقع ما نبايد منکر تراشي بکنيم و بايد منکري رخ بدهد تا ما در مقابل آن بايستيم. درحمام هاي قديم وقتي مي خواستند از حمام بيرون بيايند پايشان را در حوضچه اي مي زدند و بيرون مي آمدند. پيرمردي که حوله بر سرش بود پايش را در اين حوضچه نزد و حمامي با پرخاش گفت که چرا اين کار را نکردي و تمام اينجا را نجس کردي. او گفت: مگر نجس است ؟ و بعد ديدم که اين فرد آيت الله حائري بوده است. شايد يک چيزي منکر باشد ولي منکر آن در حدي است که بايد به همان اندازه با آن برخورد بشود. يعني نبايد با نهي از منکر با شدت بيشتر از خودش برخورد بکنيم تا منکر بزرگتري از آن در بيايد. در زمان آيت الله نجفي اصفهاني عده اي نفس زنان پيش ايشان آمدند و گفتند که در چند خانه آن طرف تر عروسي بود که در آن بزن و بکوب بود،ما از روي پشت بام به آن مجلس رفتيم و عده اي را زديم و دف آنها را شکستيم و سيلي به عروس زديم. آقا گفت که شما اشتباه کرديد،شما به بهانه ي نهي از منکر چند تا منکر بزرگتر انجام داده ايد. شما از پشت بام مردم بالا رفتيد و درگير شده ايد شما با چه مجوزي اين کارها را کرده ايد ؟ديگر اينکه ما بايد شيوه ي امر به معروف ونهي از منکر را بدانيم. چيزي که مهم است اين است که معروف انجام بشود و منکر ترک بشود ولي شيوه ي آن به عهده ي ما گذاشته شده است که به تناسب موقعيتها و شرايط آنرا انجام بدهيم. ممکن است که يک منکر با يک تذکر آرام حل بشود وشما حق نداريد از اين مراحله ي فراتر برويد يا تندتر صحبت کنيد. مهم ترک منکر است. ممکن است که شما با يک تذکر مهربانانه آن منکر را ترک بدهيد. گاهي ممکن است که با سکوت يا اخم يا مهرباني اين کار انجام بشود. فردي خدمت امام صادق (ع) رسيد و گفت که من از فردي طلبکار هستم و او طلب من را نمي دهد. امام فرمود: برو در خانه ي او بنشين و سکوت کن. مدتي بعد او توانست طلبش را بگيرد. در روايت داريم که اگر بچه اي کاهل نماز است زياد به او نگوييد زيرا او لجبازتر مي شود، با او قهر کنيد ولي قهرتان طول نکشد و با او سنگين باشيد. نبايد قهر کردن طول بکشد زيرا اثر تنبيهي خودش را از دست مي دهد.

ديگر اينکه در رساله ها آمده است که امر به معروف زماني است که شما احتمال ترتيب اثر را بدهيد. اگر من احتمال تاثير نمي دهم، امر به معروف و نهي ازمنکر ديگر به گردن من نيست و اين مي تواند بهانه اي براي فرار کردن از اين امر باشد. ممکن است که تنها گفتن من اثري نداشته باشد ولي وقتي چند نفر اين کار را انجام بدهند تاثير داشته باشد. در ضمن ممکن است که اثر آن فوري نباشد. در زمان امام حسين (ع) مردمان نهي از منکر امام را قبو ل نکردند ولي در طول تاريخ اين امر به معروف اثر گذاشت. گاهي اثر صد درصد منکر را برنمي دارد و اثر آن جزئي است ولي اين هم خوب است. انسان نبايد امر به معروف و نهي از منکر که حافظ اسلام است را با يک احتمال کنار بگذارد. انسان بايد فضاي اثرگذار را ايجاد کند. ما بايد شرايطي را ايجاد بکنيم که کلام و رفتار ما اثرگذار باشد. مثلا اگر ما به يک فرد بد حجاب امر به معروف و نهي از منکر بکنيم ممکن است که اثر نداشته باشد ولي اگر فضايي ايجاد کنيم که با مهرباني و دادن هديه اين کار انجام بشود، اثرگذار خواهد بود. پس ما مي توانيم با فضاي عاطفي تاثير را ايجاد بکنيم.