-برنامه سمت خدا
کارشناس : حجت الاسلام والمسلمين عالي
موضوع برنامه : شب اول قبر
زمان پخش : 04-05-97 (بازپخش 02-05-90)
سوال- چکار کنيم که در روز قيامت برهنه محشور نشويم؟
پاسخ – مسئله ي عريان بودن در قيامت و نه در برزخ در روايات بسيار زيادي مطرح شده است. در روايتي داريم که يکي از همسران پيامبر همين سوال را از پيامبر اکرم (ص) پرسيد. پيغمبر (ص) فرمود: آنجا هر کسي به فکر خود است و وحشت بسياري وجود دارد. اين مسئله آنقدر افراد را از يکديگر باز مي دارد که مانند نظام دنيا چشم چراني و نگاه وجود ندارد. اما نکته ي مهمتر اين است که در روايات داريم که شيعيان و مومنين خالص که ولايت اهل بيت (ع) را دارند مستور هستند. در روايتي از پيامبر اکرم (ص) است که فرمود: شيعيان علي (ع) کساني هستند که با لباس هاي سفيد در قيامت از قبر ها برانگيخته مي شوند. اين لباس هاي سفيد يا همان کفن ها است ويا اينکه به قدري نور آنها را فرا گرفته که بدن آنها قابل ديدن نيست. درروايت ديگري از امام صادق (ع) داريم که شيعيان ما از قبور برانگيخته مي شوند در حالي که بدن آنها مستور و پوشيده هستند. بنابراين بايد ولايت خود نسبت به اهل بيت (ع) را تقويت کنيم و جزو همين شيعياني باشيم که مستور هستند.
سوال – شب اول قبر چيست؟ در شب اول قبر چه اتفاقي مي افتد که همه ازآن وحشت دارند؟ آيا اصولاً در آن زمان شب و روز مفهومي دارد يا خير؟
پاسخ – هر مسلمان معتقدي مي داند که در آينده ي دور يا نزديک با چنين شبي روبرو خواهد بود. ما در روايات داريم که کلمه ي قبر همان عالم برزخ است. اين قبري که حفره اي است در قبرستان و بدن مادي را در داخل آن قرار مي دهند. ديگر با اين بدن دنيايي کاري ندارند و نظام دنيا برچيده مي شود. يک نظام کامل تري بعنوان عالم برزخ افتتاح مي شود. و با اين بدن تا قيامت کاري نيست. بنابراين اگر گفته مي شود فشار قبر، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبيراتي از اين قبيل، مراد برزخ است. از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنيا مفارقت مي کند و روح از بدن جدا مي شود شخص وارد برزخ مي شود. از امام صادق (ع) سوال کردند که برزخ چيست فرمود: برزخ همان قبر است، از هنگام مرگ تا قيامت. اين فاصله ي زماني از زمان مرگ تا قيامت، زندگي برزخي است. آن ساعات اوليه اي که روح از بدن مفارقت کرده و جدا مي شود، ساعات عجيبي است و حتي روزهاي اوليه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد مي ميرد روزهاي عجيبي است. از اين جهت که در عين حالي که شخص از دنيا رفته هنوز به اين خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخي نگرفته و سالها با اين بدن و نظام دنيوي انس گرفته، آنچنان تحير و سردرگمي و ابهامي دارد که درست نمي تواند دريابد که کيست. يعني هنوز فکر مي کند همان بدن خاکي است که در داخل حفره مي گذارند. با اينکه از آن بدن جدا شده اما به اين خاطر که درست خود را نيافته گمان مي کند که همان بدن است. بايد زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پيدا کرده و از اين عالم دنيا دور شده و بداند که ديگر جدا شده است. در دين و توصيه هاي ديني ما اکيداً گفته شده که مراعات حالات اوليه ي ميت را بکنيد. که او خود را بيابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمي و گيجي او را کمک بدهيد. توصيه هاي ديني چقدر زيبا شما را پيش برده تا آن ميت بتواند خود را بيابد و درک کند که کجا است. در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روي فرد نريخته و ادب بدن را حفظ کنيد. در روايت داريم که با او مدارا کرده و مهربان باشيد. چون شخص ميت در آن جا حضور داشته و گمان مي کند که همان بدن است. چه بسا زماني که مي خواهند او را چپ و راست کنند اذيت مي شود. او مانند تنه ي درخت نيست که هرکاري خواستند بکنند و آب داغ بر روي او بريزند. در روايتي از پيامبر اکرم (ص) است که خدا غضب مي کند بر کسي که با مومن ضعيفي مدارا نمي کند. اين ميت الان مومن ضعيف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاري از او بر نمي آيد بنابراين بايد مراعات او را کرد. درقدم بعدي گفته شده وقتي او را تشييع مي کنيد و به سمت قبر مي بريد، آهسته آهسته ببريد. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنيد. چون او هنوز خود را نيافته و خيلي سخت است که بدن او وارد حفره شود. امام صادق(ع) در روايتي فرمود که ميت را در چند قدمي قبر بر روي زمين بگذاريد، چند لحظه صبر کنيد. بعد بلند کنيد و يک مقدار جلوتر ببريد، براي بار دوم بر روي زمين بگذاريد. باز يک مقدار جلوتر ببريد و براي بار سوم همين کاررا تکرار کنيد. در آخر در کنار قبر بر روي زمين بگذاريد، چون قبر وحشت هاي زيادي دارد. بگذاريد آمادگي پيدا کند. براي بار چهارم او را بلند کنيد و بدن را وارد قبر کنيد. چقدر خوب است افرادي که اين آداب را مي دانند و مي خواهند اين کارها را بکنند در موقع دفن زيارت عاشورا بخوانند. يا صداي قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمي دانيم ارتباط آن چيست ولي فقط مي دانيم که ذکر به ميت کمک مي کند که زودتر خود را بيابد. در قدم سوم گفته شده که وقتي او را داخل قبر مي گذاريد تلقين همراه با تکان دادن بکنيد. يعني شخصي که وارد قبر مي شود ميت را تکان داده و به او تفهيم کند که کجا است. به او بگويد توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتي که دو ملک مي آيند و از تو سوال مي کنند به آنها اين جواب ها را بده. چون ميت گيج است فوق العاده اين مسائل به درد او مي خورد. در قدم چهارم گفته شده که وقتي روي قبر را پوشاندند، نزديکان ميت که او در زمان حيات با آنها انس داشته و صداي آنها براي او آشنا است در کنار او بمانند. يک بار ديگر از روي قبر و در قسمت بالاي سر او را تلقين کنند. حضرت زهرا(س) در وصيت خود به اميرالمومنين (ع) فرمودند که بعد از مرگ من بالاي سر من بنشين. بدرستي که اين ساعتي است که ميت نياز دارد که افراد زنده يک انسي با او داشته باشند. يک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند. متأسفانه گاهي اوقات در اين زمان برخي از افراد به زور بستگان ميت را از سر قبر دور مي کنند. درست است که امکان دارد برخي از بستگان خيلي بي تابي کنند ولي اين بي تابي کردن ها در آن زمان بايد به گونه اي باشد که بيشتر به درد فرد متوفي بخورد. يعني انسان فقط نخواهد که غم خود را تخليه کند. چند نفر از آشنايان او بمانند و اين تلقينات را انجام دهند. اين کارها قدم به قدم باعث مي شود که فرد متوفي انس بگيرد. او فريادهايي دارد که ما نمي شنويم. مرحوم آيت الله انصاري همداني رضوان اله که استاد شهيد دستغيب بودند مي گفتند يک بار در همدان در حال تشييع شخصي بودند که من او را با بدن برزخي بالاي جنازه ديدم. البته کسي او را نمي ديد. مي ديدم که او را به سمت تاريکي عميق و مبهمي مي برند. مي خواست فرياد بزند که خدايا من را نجات بده اما زبان او به سمت کلمه ي خدا نمي چرخيد. من او را مي شناختم که فرد بسيار ستمگر و از حکام آن زمان بود. زبان او به خدا و کمک از خدا خواستن نمي چرخيد. او به مردم التماس مي کرد که من را نبريد. واقعاً يک حالاتي است که ما نمي شنويم. بنابراين حالات اوليه، حالات تحير و ترس است. شب اول قبر همان شبي است که فرد را دفن کرده اند. عالم برزخ بر خلاف قيامت شب و روز دارد. در قيامت خورشيد و ماه و شب و روز برچيده مي شود. اما در برزخ هنوز شب و روز وجود دارد. در قرآن در رابطه با فرعونيان داريم که آنها صبح و شام بر آتش عرضه مي شوند. امام صادق (ع) فرمود: اين آيه مربوط به برزخ است که صبح و شام گفته است، چون قيامت روز و شب ندارد. در برزخ چون اولين شبي است که فرد با يک عالم ناشناخته و موجودات ناشناخته برخورد مي کند و شب بودن نيز مزيد بر علت است. آيا کسي مي تواند به سادگي يک شب را در قبرستان بخوابد ؟ معمولاً افراد از اين کار وحشت دارند. حالا اين فرد از يک طرف در عالم نامأنوس و ناشناخته و با ديدن چهره هاي عجيب و غريب از طرف ديگر که برخي از چهره هاي برزخي بسيار وحشتناک هستند وتنهايي و دلتنگي از کساني که با آنها مأنوس بوده از طرف سوم، در يک تحير و ترس و اضطراب شديدي فرو مي رود. لذا پيامبراکرم(ص) فرمود: شديدترين ساعات بر ميت شب اول قبر است. اين همان شب اولي است که او را دفن مي کنند. اما چون تحيري دارد که هنوز خود را نيافته و نمي خواهد در آن قبر زندگي کند ترس دارد. البته تعلق روح به بدن تعلق تدبيري نيست به آن معنا که بدن را مديريت کرده و بتواند حرکت کند. اما انسي که از قبل بوده برقرار است. لذا کساني که به زيارت قبر متوفي مي آيند، ميت متوجه مي شود و با آنها انس دارد.
سوال – چکار مي توان کرد که از اين ترس و وحشت کاسته شود؟
پاسخ – در همين روايتي که پيامبر(ص) فرمود: سخت ترين ساعات شب اول قبر است. فرمود بر اموات خود رحم کنيد اولاً با صدقه دادن در آن هنگام و بعد اگر نتوانستيد دو رکعت نماز هديه کنيد. اين دورکعت نماز به غير از آن دو رکعت نماز ليلة الدفن است. دو رکعت نماز به کيفيت نماز صبح است که آن را هديه مي کنيم. پيامبر(ص) در روايتي فرمود: اين دو رکعت نماز که شما کوچک مي شماريد، نمي دانيد براي او چکار مي کند. و البته نماز ليلة الدفن که بايد خوانده شود. و از همه مهمتر در اين دنيا انس با خداوند داشته باشيد. يا انيس من لا انيس له که در تنهايي هاي ما در هميشه ي زندگي و پس از مرگ، خدا است.
سوال – لطفاً درخصوص آيات 62 تا 74 سوره ي کهف توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه و صفحه ي بعدا داستان حضرت موسي و خضر که يکي از داستان هاي بسيار زيبا و پر رمز و راز قرآني است بيان شده. مرحوم علامه طباطبايي در الميزان فرمودند که سوره ي کهف براي بيان سه داستان آمده است. يکي داستان موسي و خضر، يکي داستان اصحاب کهف و سوم داستان ذوالقرنين است که آنقدر اهميت داشته که يک سوره براي آن آمده است. اين داستان حضرت موسي و خضر يک داستان به هم پيوسته است که اگر قرار باشد کل نکات آن بيان شود بايد کل داستان مطرح شود. در آيه ي شصت و پنج و شصت و شش آداب استادي و شاگردي و آداب تعلم و تعليم بيان شده است. آيه ي شصت و پنج ويژگي هاي استاد را بيان مي کند. اينکه استاد کسي است که بايد عبد باشد. مهمترين خصلت حضرت خضر که موسي را براي شاگردي او فرستادند تا چيزهايي را به موسي بياموزد عبد بودن او بود. به خاطر همين خصلت او است که خداوند فرمود: ما رحمت هم به او داده بوديم و علم هم به او داده بوديم. عبوديت درس اصلي است که بايد محور همه ي درس هاي استاد باشد. حضرت موسي وقتي که درخواست کرد اجازه مي دهيد يک مدت من از شما استفاده کنم ؟ تعبير حضرت موسي اين است که اجازه مي دهيد من از علم شما در مسير رشد استفاده کنم ؟ يعني تعلم و يادگيري بايد در مسير رشد باشد. اگر غير از اين باشد تعلم ارزشي ندارد.
کلاً در ارتباط با زندگي برزخي دست ما کوتاه است و تا زماني که ما به آنجا نرويم نمي توانيم آن را درک کنيم. مرحوم حاج آقا بزرگ تهراني نقل مي کنند که استاد ايشان آيت اله سيد احمد کربلايي که از عرفا بود زماني که از دنيا رفت در يک حالتي ايشان را ديد ( ظاهراً در حالت خواب بوده است ) دست ايشان را گرفت و گفت ازآن طرف چه خبر داريد؟ او با يک حالتي دست خود را کشيد و گفت بايد اينجا بيايي تا ببيني چه خبر است. شبيه همين مطلب را نيز مرحوم آيت الله گلپايگاني که از مراجع بزرگ تقليد و همزمان با آيت الله بروجردي بود نقل مي کنند. ايشان مرحوم ميرزاي نائيني را در حالتي ديد و از ايشان پرسيد از عالم برزخ چه خبر؟ مرحوم نائيني فرمودند: يک چيزي مي گوييم، يک چيزي مي شنويد و يک چيزي مي شنويم. بايد آن را ببينيد. اين واقعيت مسئله است. اما آن چيزي که از اهل بيت به ما رسيده و ما به غير از اين سند ديگري نداريم اين است که بعد از مرگ زندگي برزخي به اين شکل شروع مي شود که روح که تا به حال با اين بدن سنگين، خاکي و گوشتي و استخواني کار مي کرد، زندگي خود را با يک بدن سبک آغاز مي کند. بدن سبک همان بدن برزخي است که به آن بدن مثالي هم مي گويند. چون شکل و مثل اين بدن است. از امام صادق (ع) پرسيدند که بعد از مرگ چطور زندگي مي کنيم ؟ حضرت در يک روايتي فرمودند: در يک بدن هايي مثل بدن هاي دنيايي. بهترين مثال شبيه همان چيزي است که در خواب مي بينيم. در خواب بدن گوشتي زير لحاف است و هيچ تحرکي ندارد، اما آن بدن را مي بينيم که کاملاً فعال است، حرکت مي کند، مي فهمد، مي خورد، مي آشامد، درد مي کشد و لذت مي برد. البته بدني که با آن در برزخ هستيم اين بدن که ما در خواب مي بينيم نيست. هزاران بار متکامل تر از اين بدن است چون بدن در خواب هنوز متعلق به عالم دنيا است. اما بدن برزخي، ما از عالم دنيا بيرون رفته ايم و به عالم کامل تري رسيده ايم. در روايت ديگري امام صادق(ع) فرمود که وقتي بعد از مرگ ما وارد عالم برخ مي شويم در يک شکل و قالبي مانند همين قالب دنيا هستيم. پس شکل و صورت دارد اما جرم و سنگيني ندارد. بدن برزخي مي خورد، مي آشامد، لذت مي برد و درک و فهم دارد. لذت و عذاب او يا درک و فهم او به مراتب قوي تر از درک و فهم و لذت و عذاب هايي است که در عالم دنيا مي برد چون کامل تر بوده و حجاب هايي دنيايي برداشته شده است. شخصي از امام صادق (ع) پرسيد که بعد از مرگ ارواح کجا مي روند ؟ امام صادق (ع) فرمود: ارواح مومنين در يک اتاق هايي مربوط به بهشت برزخي از غذاهاي آنجا مي خورند. از نوشيدني هاي آنجا مي آشامند. البته خوردن و آشاميدن در بهشت مانند دنيا فقط تأمين غريزه نيست، آنجا قرب مي آورد. در اين دنيا بدن ما نياز دارد و يک تأمين غريزه است. حيوانات نيز مي خورند و مي آشامند. اما در آن جا خوردن براي شخص قرب به همراه مي آورد. بعد حضرت فرمودند: مومنين در برزخ يکديگر را مي بينند، مي شناسند و با يکديگر انس داشته و مراوده دارند. شخصي که از دنيا مي رود اگر بهشتي باشد به دور او جمع مي شوند. از او سوال کرده و راجع به فاميل مي پرسند. البته نظام زندگي برزخي اجتماعي نيست و نظام فردي است. زندگي ما در عالم دنيا اجتماعي است. در جامعه همه به يکديگر احتياج داريم. ما به مشاغل مختلف احتياج داريم و به تنهايي نمي توانيم نيازهاي خود را برآورده کنيم. احتياج به نانوا، قصاب، پزشک و.. داريم. اما آنجا ديگر اينگونه نيست. آنجا زندگي هر نفر فردي است. يعني هر کسي در گرو اخلاقيات، عقايد و اعمال خود است. زندگي اجتماعي به اين معنا که به يکديگر وابسته بوده و به هم کمک کنيم وجود ندارد. اما مي تواند به صورت جمعي بوده و در کنار هم جمع شويم و يکديگر را ببينيم. يعني خانواده ها مي توانند يکديگر را ببينند. جزو لذت هاي بهشت برزخي اين است که افراد يکديگر را ديده و با هم انس بگيرند. اين يک لذتي است که شامل حال مومن مي شود. از طرف ديگر شخصي که دچار جهنم و عذاب برزخي مي شود هم خوردن و آشاميدن دارد اما اين خوردن و آشاميدن براي او عذاب است. درزندگي برزخي تکامل و رشد وجود دارد. اما تکامل برزخي، تکامل عملي نيست. يعني آنگونه نيست که ما آنجا بتوانيم اعمال انجام دهيم يعني خيرات کرده، نماز بخوانيم و بتوانيم کارهاي خود را جبران کنيم. يعني دار عمل و مزرعه همين دنيا است. اما تکامل معرفتي و علمي است. يعني مرحله به مرحله حجاب ها کنار رفته و اسراري براي فرد کشف مي شود. افرادي که اهل بهشت هستند با ديدن و فهميدن لذت آنها بيشتر مي شود. افرادي که اهل عذاب هستند، حسرت و عذاب آنها بيشتر مي شود. در روايتي از امام موسي ابن جعفر(ع) در جلد دوم اصول کافي است که حضرت به يکي از افرادي که در کنار ايشان نشسته بودند فرمودند که دوست داريد در دنيا عمر شما طولاني شود ؟ آن شخص گفت بله. حضرت فرمود به چه دليل؟ گفت خيلي سوره ي قل هو الله احد را دوست دارم و دوست دارم که اين سوره را زياد بخوانم. امام چند لحظه سکوت کردند و بعد فرمودند: شخصي از مومنين که از دنيا برود اگر دردنيا قرآن را نياموخته باشد (البته به شرطي که براي آموختن کوتاهي نکرده باشد) در عالم قبر به او تعليم مي دهند. بنابراين تعليم و رشد علمي درآنجا وجود دارد. بعد حضرت فرمود: به اين خاطر که درجه ي او را بالا ببرند. چون درجات بهشت به اندازه ي آياتي است که خوانده ايد و بر جان شما نشسته است، به شما مي گويند بخوانيد و بالا برويد. لذا در آن دنيا به او تعليم مي دهند. دررواياتي است که بچه ها ي کوچکي که هنوز بالغ نشده و از دنيا مي روند و يا حتي سقط شده و از دنيا رفته اند در يک روايت است که حضرت ابراهيم (ع) آنها را در عالم برزخ تربيت کرده و از جهت معرفتي آنها را رشد مي دهد. پيامبر فرمود: من در معراج ديدم که بچه هاي زيادي به دور او نشسته بودند. در روايت ديگري است که امام صادق (ع) فرمود: اطفال شيعيان ما که از دنيا مي روند حضرت زهرا (س) تربيت مي کند. اينها همه تکامل هاي برزخي است. به همين خاطر است که شما در دعاها صلوات براي اهل بيت فرستاده و ترفيع درجه براي آنها مي خواهيد. در تشهد نماز شما مي گوييد که خدايا درجه ي پيامبر را بالا ببر. دعا براي ترفيع درجه نشان مي دهد که درجات هنوز وجود دارد.
سوال – در بهشت برزخي اين رشد و تکامل مي تواند وجود داشته باشد، آيا در جهنم برزخي نيز ممکن است رشد و تکاملي بوجود بيايد که فرد ديگر بعد از برزخ وارد جهنم نشود؟
پاسخ – کساني که حداقل هاي شرايط ورود به بهشت را دارند يعني اصل ايمان را دارند اما در دنيا گناهان زيادي مرتکب شده اند. کساني که اصل ايمان، اعتقاد به پيامبر و ولايت اهل بيت را دارند يعني عقائد را دارند ولي عمل نداشته يا معصيت زياد دارند، بايد در مراحلي پاک شده و کفاره ي اعمال بدي را که انجام داده اند ببينند. اين پاک شدن يا در فشار هنگام مرگ است، يا شب اول قبر است و يا در مراحل برزخ است. لذا درروايتي داريم که عذاب هاي برزخ براي مومنين کفاره ي گناهان است تا پاک شده و به بهشت بروند. اما براي کافران و کساني که اعتقادات نداشته و با حضرت حق عناد دارند. يعني مستضعف فکري نبوده اند که حق به آنها نرسيده، رسيده اما قبول نکرده اند. اين افراد در جهنم برزخي هستند و تکامل آنها به سمت غضب خدا است. يعني مرحله به مرحله درکات آنها بالا رفته و بيشتر به باتلاق فرو مي روند. هرچه قدر حجاب ها بيشتر برداشته شود حسرت و پشيماني آنها بيشتر مي شود. خيلي از افراد مي پرسند برزخ کجا است ؟ فکر مي کنند برزخ در آسمان ها است. يعني يک گمان عوامانه اي در اذهان شکل مي گيرد که گويي برزخ در آسمان ها و کهکشان ها است. به هيچ وجه اينگونه نيست. تمام آسمان ها و کهکشان ها که با ملياردها سال نوري با ما فاصله داشته باشند هنوز در عالم دنيا هستند. فاصله ي عالم برزخ با ما فاصله ي مکاني نيست. فاصله ي زماني هم نيست که چند ميليون سال ديگر به آن برسيم. فاصله ي رتبي است. مثلاً اگر الان يک حيواني دريک مکان و يک زمان کنار ما باشد، ما چيزهايي مي فهميم که او نمي فهمد. چون رتبه ي ما متفاوت است. پس الان رتبه ي ما پايين تر از برزخ است که نمي توانيم بشنويم و درک کنيم. همين الان اينجا برزخ است. يعني در باطن اين عالم برزخ وجود دارد اما نبايد به سراغ بعد زماني و مکاني برويم. و اگر بخواهيم باطن را بفهميم اينگونه است که ما موقع خواب ظاهر را از دست داده و به سراغ باطن مي رويم.