اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-07-27 حجت الاسلام والمسلمين عالي- علائم ظهور و وظيفه منتظران

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمين عالي

موضوع: علائم ظهور و وظيفه منتظران

تاريخ: 93/07/27

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


گفتمت خورشيد اما آسمان زيباتر است گفتمت باران وليکن ابر از آن زيباتر است

در رگانت مي‌دود خون تمام انبياء خواندن نام تو با پيغمبران زيباتر است

در سکوت چاه‌هاي کر نمي‌جويم تو را جستن‌ات در لا زمان در لا مکان زيباتر است

گرچه فيض آسمان جاريست اما باز هم روي دوش ماه گوني‌هاي نان زيباتر است

گوش دل دادم به نجواي جهان ديدم چقدر ذکر نام‌ات در حديث ديگران زيباتر است

از تمام سوژه هايم گفتن از مردي که داشت در گلوي سال هايش استخوان زيباتر است

ابتدا گفتم رکوع و دادن انگشتري بعد ديدم سجده و تقديم جان زيباتر است


شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي هم وطنان خوب‌مان خانم‌ها و آقايان خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد ايام بسيار مبارک باشد براي فرد فرد شما. حاج آقاي عالي سلام عليکم ورحمة الله ايام را تبريک مي‌گويم.

حاج آقا عالي: سلام عليکم و رحمة الله بنده هم خدمت حضرت عالي و همه‌ي دوستان عرض سلام دارم و تبريک مي‌گويم اين ايام بسيار با عظمتي که منسوب به اهل بيت به خصوص اميرمومنان عليه السلام است روز مباهله و آيه‌ي تطهير و آيه‌ي هل اتي مناسبت‌هايي که هر کدام‌شان يک فصلي است بسيار درخشان که در زندگي اهل که جاي توضيحات فراون دارد ان شاءالله که برکات اين روز شامل حال همه باشد.

شريعتي: ان شاء الله از برکات نام و ياد و وجود اميرالمومنين همه بهره مند شويم امروز روز مباهله است روز نزول آيه‌ي تطهير خاتم بخشي حضرت امير نزول آيه‌ي إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ ان شاء الله که روزهايمان و شب هايمان منور باشد و مزين باشد به نام اهل بيت عليهم السلام بحث ‌مان را با نام و ياد خدا شروع مي‌کنيم در ذيل بحث يادي از امام عصر و ذيل بحث وظايف منتظران رسيديم و نکات بسيار خوبي را شنيديم که مي‌توانيد به فايل ما مراجعه کنيد فايل‌هاي صوتي و متني موجود است. خدمت حاج آقاي عالي هستيم.

حاج آقا عالي: بسم الله الرحمن الرحيم يکي از وظايف بسيار مهم که دوستان بزرگوار بيننده و مومن بايد در رابطه با وجود مقدس امام زمان عليه السلام و مسئله‌ي ظهور خيلي به آن اهتمام بورزند نزديک ديدن ظهور است ما در روايات‌مان به عناوين مختلف و تعابير مختلف اين توصيه را از اهل بيت داريم که ظهور را نزديک ببينيد چند روايت را عرض مي‌ کنم که فضاي رواياتي که در اين رابطه رسيده دست دوستان بيايد از امام هادي عليه السلام روايت است که فرمود وقتي که الم شما پرچم شما از بين‌تان برداشته شد الم يعني امام‌تان چون امام پرچم دين است پرچم ايمان است پرچم توحيد است در زيارت جامعه‌ي کبيره خطاب به اهل بيت داريم پرچم‌هاي تقوا در زيارت‌هاي آل ياسين خطاب به امام زمان که سلام مي‌دهيم‌ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ ‌اي پرچم افراشته اين‌ها پرچم‌هاي افراشته‌ي دين و ايمان و تقوا و توحيد‌اند امام هادي مي‌فرمايند وقتي اين پرچم در زمان غيبت از بين شما برداشته شد از زير پاهاي‌تان منتظر فرج باشيد مرحوم مجلسي مي‌فرمايد اين که از زير پاهايتان يعني همان جايي که ايستاديد و تکان نخوريد يعني عبور نکرده ممکن است فرج برسد يعني اين شکلي است که از جهت زمان و مکان طوري است که خيلي سريع در هر زمان و هر مکاني امکان پذير است باز يک روايت ديگري از امام باقر عليه السلام است که به فضيل بن يسار شاگرد خوب‌شان فرمود وقتي که نيازمندي و حاجات مردم زياد شد و به هم ديگر به خاطر کاري رجوع کردند ولي بعضي‌ها آن برادر مومن‌اش را انکار کرد و رد کرد عرض مي‌کنيم يعني چه اين موقع منتظر فرج باشيد صبح و شب. صبح و شب دائما منتظر فرج باشيد شاگرد امام باقر عليه السلام سوال کرد که يعني چه بعضي‌ها بعضي‌ها را انکار بکنند امام باقر فرمود که وقتي براي يک حاجتي پيش برادر مومن‌اش مي‌رود يک جور ديگر با او برخورد مي‌کند جوري که قبلا اين گونه نبود حالا که براي احتياج آمده سرد برخورد مي‌کند تحويل نمي‌گيرد يک جور ديگر با او حرف مي‌زد که قبلا اين طور با او حرف نمي‌زد يکي از آسيب‌هاي آخرالزمان را حضرت مي‌گويد که رابطه‌‌ها سرد است مومنين هنگام حاجات‌شان کاري با هم ندارند از هم رو برمي‌گردانند در يک چنين وقتي که ارزش‌هاي اخلاقي افول کرده و ارزش‌هاي مادي غلبه پيدا کرده اين طور مواقعي که تاريکي است توقع فرج داشته باشيد صبح و شب يعني شب که شد بگوييد فردا صبح. فردا صبح که شد بگوييد شب.

شريعتي: اين وقت تعيين کردن نيست؟

حاج آقا عالي: اين وقت معين نيست وقت تعيين کردي‌ که گفته شده ممنوع است اين که وقت خاصي را فلان روز فلان تاريخ فلان سال ممنوع است اما بگوييد هر صبح و شام نمي‌گوييم کدام يک از اين صبح‌ها کدام يک از اين شب‌ها امام زمان مي‌آيد که وقت تعيين شده باشد ولي مقصود نزديک ديدن است که شما اگر شب گذشت حتي تا شب بعدي هم نگو که نمي‌آيد فردا صبح ممکن است بيايد

شريعتي: يعني اين قدر نزديک ببينيم؟

حاج آقا عالي: بله اين قدر نزديک ببينيم که اين‌ها خيلي آثاري در زندگي ما دارد. باز يک روايت ديگري است که يک عنوان ديگري است از چندين روايت که امر ظهور و فرج ولي عصر عليه السلام دفعي و يک مرتبه رخ مي‌دهد مثل قيامت روايت از اميرالمومنين عليه السلام است که فرمود خداوند متعال فرج را به طور ناگهاني محقق مي‌کند به واسطه‌ي يکي از ماه اهل بيت. باز در توقيعي که خود امام زمان به شيخ مفيد دارند يک جمله اين است که خداوند امر فرج ما را به طور ناگهاني محقق مي‌کند در کمال الدين صدوق مرحوم شيخ صدوق از امام رضا عليه السلام روايت نقل کرده که امام رضا فرمودند که از پيغمبر اکرم کسي سوال کرد که مهدي شما اسم مبارک آقا است که مستحب است بلند شدن آن را عرض نمي‌کنم فرزند شما چه وقت ظهور مي‌کند پيغمبر اکرم فرمود مثل مهدي ما و داستان آن مثل قيامت مي‌ماند کسي کشف از وقت او نمي‌کند مگر خود خدا بعد پيغمبر فرمود ناگهاني فرا مي‌رسد اين هم يک دسته عناوين که نشان مي‌دهد در آن زمان که شايد قالب مردم غافل‌اند حواس‌شان نيست چون براي آن‌ها ناگهاني‌اند يک عده‌اي که آماده‌اند منتظرند حواس‌شان جمع است براي آن‌ها ناگهاني نيست آن‌ها غافلگير نمي‌شوند ولي آن‌هايي که غافل‌اند نشان مي‌دهد که خيلي‌ها اين طوري مي‌شوند يک مرتبه اتفاق مي‌افتد

شريعتي: روايت نداريم که حتي خود حضرت هم نمي‌داند که کي ظهور مي‌کند؟

حاج آقا عالي: اين را يک اشاره‌اي مي‌کنيم به مناسبتي يک روايتي که در آن يک اشاره‌اي است که گويي وقت پيش اهل بيت داده نشده وقت ظهور. بعضي اين را گفته‌اند که اهل بيت از جمله امام زمان عليه السلام نمي‌دانند آن جا خواهيم گفت که آن روايت را مي‌شود با بعضي از رواياتي که ظاهرش اين است که تمام اسرار الهي پيش اهل بيت است چه طور جمع کرد؟ يک روايت ديگري است که باز يک عنواني که چندين روايت ما در اين زمينه داريم که خداوند متعال امر فرج را يک شبه اصلاح مي‌کند در يک شب مقدر مي‌کند و زمينه فراهم مي‌شود براي ظهور امام صادق عليه السلام فرمود امر فرج مهدي ما در يک شب اصلاح مي‌شود و موانع‌اش برطرف مي‌شود کما اين که خدا در يک شب امر نبوت حضرت موسي را فراهم کرد و اصلاح کرد و آن وقت ولي ما را مهدي ما را از غيبت و از حيرت در مي‌آورد به دوران فرج و ظهور او. اين که در يک شب چطور امر او را اصلاح مي‌کند کما اين که امر نبوت حضرت موسي را در يک شب اصلاح کرد خود امام صادق در ابتداي اين روايت که روايت طولاني است فرمود که حضرت موسي وقتي در بيابان با خانواده‌اش مي‌رفتند در قرآن آمده هوا تاريک بود راه را گم کرده بودند خيلي سرد هم بود از دور نوري ديد اصلا هيچ انتظار نبوت هيچ وعده‌اي از قبل به ايشان داده شود هيچ خبري قرائني نبود از دور نوري ديد به خانواده‌اش گفت من مي‌روم سمت آن آتش گمان کرد آتشي است مي‌روم يک مقداري را مي‌آورم هم گرم شويم هم راه را پيدا کنيم «لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ» (طه/10) وقتي که حضرت موسي عليه السلام آن جا خطاب رسيد که «فَاخْلَعْA نَعْلَيْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًي» (طه/12) در سرزمين مقدسي هستي کفش هايت را در بياور آن نور آتش نبود نور خاصي بود همان جا خدا با او صحبت کرد حضرت موسي هم با خدا و کليم الله شد.

رفت موسي کاتشي آرد به دست * * * آتشي او ديد کز آتش برست

يک نور ديگري شامل حال‌اش شد حضرت امام صادق عليه السلام‌ مي‌فرمايد امر نبوت عبد‌اش موسي را خداوند در يک شب درست کرد بنابراين امر فرج مهدي ما هم همين طور است چه بسا در آن زماني که شايد به ظاهر قرائني نباشد بسياري از مردم در غفلت هستند به طور ناگهان فرا مي‌رسد لذا ما در روايات داريم که فرمود در نا اميدي‌ها خيلي اميدوار باشيد. خدا رحمت کند حافظ را که اشاره به اين دارد

هان مشو ناميد چون واقف نئي از سر غيب * * * هست اندر پرده بازي‌هاي پنهان غم مخور

واقع اين است که محاسباتي است که امر فرج در يک شب به فرموده‌ي اهل بيت عليهم السلام اصلاح مي‌شود اين جا يک نکته‌اي تذکر مي‌دهم که در عين حال که در روايات مختلف با تعابير و عناوين مختلف به ما گفته‌اند فرج را نزديک ببينيد صبح و شب و دائم. اما از آن طرف هم ما بايد مراقب باشيم که دو مطلب را در نظر بگيريم يک اين که اگر فرج به هر دليلي تاخير افتاد خداوند متعال مصلحت مي‌داند تاخير ظهور را. خداي نکرده صدها سال هم به عقب افتاد اين قدر بايد معرفت داشته باشيم اين قدر بايد تسليم امر خدا باشيم اين قدر بايد صبر داشته باشيم و استقامت که در اثر طولاني شدن به شک نيفتيم به حيرت نيفتيم به اين که چه شد به اين که وعده‌اي که به ما دادند چه شد خداي نکرده دچار سوء ظن و بدگماني نشويم اين را بدانيم که فرج مسئله‌ي کوچکي نيست تمام شرايط‌اش که خداوند متعال همه‌ي آن‌ها را مي‌داند بايد فراهم شود اگر يک چنين تاخيري افتاد دچار شک و تحير و سوء ظن نشويم اين يک و از آن طرف بام هم نيفتد که نزديک ديدن ما الآن گفتيم توصيه‌ي اهل بيت اين بود فرج را نزديک ببينيم ظهور را دفعي ببينيم که چه بسا مقدمات هم فراهم نباشد با محاسبه‌ي ما و آدم بگويد فراهم نيست اما اتفاق بيفتد اين باعث نشود بيفتيم در استعجال و توقيت در عجله کردن و وقت کردن آن‌هايي که مغرض‌اند را کاري نداريم اما بعضي‌ها روي حساب ندانم کاري و ندانستن عجله که مي‌کنند مي‌خواهند از در و ديوار قرائني درست بکنند براي اين که ظهور نزديک است اين قدر عجله مي‌کنند و شتاب دارند در اين کار و کاري ندارند به اين که در اين مسئله بايد تسليم بود چه بسا ممکن است آسمان ريسماني را به همديگر ببافند يک پيشگويي‌هايي با حساب حروف ابجد يک چيزهايي را در نظر گرفتن پيشگويي‌هاي فلان رياضي دان فرانسوي پيش گويي‌هاي فلان شاعر شاه نعمت الله ولي و بعد سال تعيين بکنند وقت تعيين بکنند که بگويند فلان وقت ديگر مي‌آيد اهل بيت خيلي با اين مسئله هم برخورد کردند که در عين حال که ظهور را نزديک ببينيد نه عجله کنيد و پيش از موعد بخواهيد خودتان جلو جلو بياوريد فرج را ‌کَذَبَ الوَقّاتون وَ هَلَکَ المُستَعجِلون کساني که وقت تعيين کردند دروغ مي‌گويند و آن‌هايي که عجله کردند هلاک مي‌شوند بله به ما گفتند از خدا بخواهيد که خدا تعجيل بکند در فرج خدا وقتي عجله بکند مي‌داند چه کند تعجيل را بخواهيد بخصوص در صلوات‌ها و عجل فرجهم اما شما عجله نکنيد تعجيل خدا به اين شکل است که مسائل را طوري درست مي‌کند که چيزي خراب نشود ولي ما نبايد عجله کنيم يک مومن منتظر کسي است که در دعاها اهل بيت به ما ياد دادند که اين قدر تسليم است که نه دوست دارد آن چيزي که خدا مي‌خواهد عقب بيفتد جلو بيفتد و آن چيزي که خدا مي‌خواهد جلو بيفتد عقب بيفتد اين تسليم است اين درست است به هر حال آن چيزي که يکي از وظايف مومنين است اين است که فرج را و ظهور را نزديک بدانند و آمادگي‌ها را تسريع بکنند و اقداماتي که بايد براي اين که غافل گير نشوند را فراهم بکنند.

شريعتي: شما گفتيد که اين ناگهاني اتفاق مي‌افتد پس علائمي که براي ظهور گفته‌اند چه مي‌شود؟

حاج آقا عالي: اين يکي از اشکالات بسيار جدي است من اجازه مي‌خواهم بعد از يک روايتي که ديد يک مومني که خيلي زيبا پيش امام باقر عليه السلام آمد عقايد خودش را مطرح کرد که نسبت به ظهور و فرج‌ چطور است را عرض مي‌کنم چون اين ديد بايد ديد ما باشد اين روايت در روضه‌ي کافي است که امام باقر با يک تعداد از شاگردان نشسته بودند پيرمردي آمد سلام کرد به حضرت عصا دست‌اش بود به آقا گفت که من پير شدم يک جايي کنار خودتان براي من باز کنيد بيايم بنشينم خيلي معلوم بود پيرمرد باصفا و با نشاطي بود رفت پيش حضرت نشست گفت من مي‌خواهم چيزي از شما بپرسم و آن اين است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمعي از دشمنان شما هم بدم مي‌آيد نه اين که کينه‌ي شخصي داشته باشم حلال شما را حلال مي‌دانم حرام شما را حرام مي‌دانم منتظر فرج شما هم‌ هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار مي‌کشم يک روايتي داريم کسي خدمت امام صادق رسيد شبيه اين روايت است گفت من صبح و شب منتظر‌ام امسال مي‌گويم سال بعد اين ماه مي‌گويم ماه بعد اين هفته مي‌گويم هفته‌ي بعد منتظر فرج شما حکومت و دولت شما اهل بيت. چون اين‌ها دولت اهل بيت و فرج اهل بيت را از زمان پيغمبر احاديث‌اش را شنيده بودند که فردي از ما اهل بيت مي‌آيد و حکومت خدا را در زمين مستقر مي‌کند لذا همه‌ي مومنين خالص منتظر بودند روايت را شنيده بودند در اين روايت دارد پيش امام صادق آمد گفت من دائم اين شکلي منتظر هستم امام صادق عليه السلام اشک ريخت و گريه افتاد حال در اين جا هم اين فرد آمده به امام باقر شبيه همين را مي‌گويد گفت اين به درد من مي‌خورد که اين چنين منتظر ام؟ امام باقر عليه السلام فرمود همين سوالت را کسي از پدرم امام سجاد عليه السلام پرسيد پدرم فرمود اگر تو زنده بماني که دولت ما را ببيني که چشم‌ات روشن و اگر قبل از آن از دنيا بروي مهمان رسول خدا و اميرالمومنين خواهي بود اين پيرمرد زرنگ بود گفت بگذاريد من دو مرتبه اين حرف شما را بگوييم ببينم درست فهميدم راجع من کلي نمي‌خواهم راجع به خودم که اگر من زنده ماندم دولت شما را درک کردم چشم‌ام روشن؟ آن وقت همراه شما هستم و اگر از دنيا رفتم مهمان رسول خدا و اميرالمومنين خواهم بود؟ امام باقر فرمودند بله براي شما هم گفتم او شروع کرد آن چنان گريه کردن مي‌گويد ديدم تمام مجلس گريه شد از حال اين پيرمرد امام باقر دست مي‌کشيد به صورت‌اش اشک‌اش را پاک مي‌کرد اين پيرمرد دست امام باقر را گرفت کشيد روي سينه‌اش و بعد بلند شد هق هق کنان رفت امام باقر رو کرد به اطرافيان‌اش فرمود اگر مي‌خواهيد يکي از اهل بهشت را ببينيد ببينيد. اين راوي مي‌گويد که تا به حال يک چنين مجلسي به اين با حالي من نديده بودم اين ديد است که من منتظر‌ام منتظر او هستم ولي نه عجله مي‌کنم حضرت فرمود که اگر باشي چشم‌ات روشن اگر از دنيا بروي و نتواني ببيني ميان اهل بيت مهمان هستي اين انتظار ثمره‌اش را دارد که رشد براي تو ايجاد مي‌کند اين خاصيت مومن است اين سوالي که حضرت عالي فرموديد که سوال بسيار بسيار مهم و اشکال جدي است اگر اهل بيت فرمودند که دائم شما منتظر باشيد خب از طرفي علائمي را گفتند خواهد آمد حالا ما کاري به علائم غير حتمي که تعداد‌اش بسيار زياد است ندارم حداقل 5 علائم حتمي بايد رخ بدهد خب آن‌ها نيست پس ما چطور بگوييم امشب اتفاق مي‌افتد با اين که آن علائم نيست پنج علامت حتمي يکي بروز سفياني است که در رأس دشمنان حضرت ولي عصر است و از مشرکين است و‌ کشتارهاي زيادي به خصوص در منطقه‌ي شامات و خاورميانه خواهد داشت دوم خسف بالبيداء است يعني همين لشکريان در يک منطقه‌اي بين مکه و مدينه زمين گير مي‌شوند و از بين مي‌روند سوم قتل نفس زکيه است که يک انسان بسيار پاکدامن و با تقوايي در مکه است گردن زده مي‌شود او را به ظلم مي‌کشند چهارم خروج يماني است که از يمن خروج مي‌کند و پرچم حقي را بلند مي‌کند و پنجم سيهه‌ي آسماني است که يک سيهه‌اي در شب 23‌ام ماه مبارک رمضان زده مي‌شود از طرف جبرئيل که جزئيات‌اش را نمي‌گويم اين 5 علائم حتمي است اين‌ها که هنوز نيامده چطور بگوييم امشب به علاوه به ما گفته‌اند ظهور جمعه در زيارت روز جمعه سيد بن طاووس نقل کرده ظهور در جمعه است چطور ما وسط هفته منتظر باشيم و در اين چند روز بگوييم خبري نيست و نا اميد باشيم اين مسئله بسيار جدي است اين روايات چطور با هم جمع مي‌شود؟ جواب اين است که يکي از اعتقادات مسلم شيعه که انصافا اگر کسي اين مسئله‌ي اعتقادي به آن پي ببرد به عظمت مکتب اهل بيت پي مي‌برد و آن مسئله‌ي بداء است بداء به طور خيلي خلاصه اين است که دست خدا بسته نيست خدا مقدرات را عوض مي‌کند «بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (مائده/64) دست خدا که بسته نيست خدا مقدرات را عوض مي‌کند کما اين که شما نگاه کنيد در دعاهايمان در تضرعات در توبه‌ها شب‌هاي قدر ما در دعاها اين طور داريم که اللهمَّ ان کُنتَ کَتَبتَنِي عِندَکَ فِي اُمُّ الکِتَابِ شَقِيَّاًA  ... فامحني من الاشقيا فاکتبني من السعدا خدايا اگر من در قضا قدر تو اگر در کتاب حتمي و لوح محفوظ تو جزء اشقيا هستم من را از اين ليست محو بکن و جزء سعادت مندان بده اين همان بداء است تغيير مقدرات‌ «يَمْحُواA اللَّهُ ما يَشاءُA وَA يُثْبِتُ»A  (رعد/39) يک چيزي را محو مي‌کند يک چيزي را اثبات مي‌کند و به خاطر همين است که ما در روايت داريم کسي مقدر بوده عمر‌اش شصت سال باشد صله رحم مي‌کند صدقه مي‌دهد احسان مي‌کند توسل مي‌کند عمرش طولاني مي‌شود اين تغيير مقدرات است عمري که قرار بود شصت سال باشد اضافه مي‌شود يک مرتبه عرض کردم مرحوم آيت الله شيخ عبدالکريم حائري يزدي که به او وعده داده بودند ده روز ديگر از دنيا مي‌روي در کربلا بودند جوان بودند با جمعي در باغي بودند فراموش کرده بود اين وعده را سر آن ده روز که در آن باغ بود احساس دل درد بسيار شديد کرد که او را آوردند رو به قبله شد خود ايشان بعد‌ها مي‌گفت مرحوم آيت الله اراکي شاگرد ايشان و آقازاده‌شان نقل مي‌کرد گفت ديدم ملائکه را که به قبض روح آمدند توسل کردم به امام حسين چون فوق العاده ارادت داشت به امام حسين مي‌گفت توسل کردم ديدم خود اباعبدالله تشريف‌ آوردند آن‌ها را رد کردند فرمودند ما عمر گرفتيم از خداوند به شما و ايشان گفت که تقاضايشان اين بود که من مرگ را حق مي‌دانم ولي کاري نکردم براي آخرت‌ام يک فرصتي براي من بگيريد که اين فرصت را گرفتند و حوزه‌ي علميه‌ي قم را تاسيس کرد که مرحوم آيت الله اراکي مي‌گفت که حوزه‌ي علميه‌ي قم هديه‌ي امام حسين است از برکات عمر با برکت ايشان است. اين تغيير مقدرات است.

شريعتي: مسئله‌ي بداء به چه کار‌مان مي‌آيد؟

حاج آقا عالي: مسئله‌ي بداء که دست خدا باز است و مقدرات را عوض مي‌کند در علائم حتمي هم است علائم حتمي هم مشمول بداء مي‌تواند بشود علائم حتمي که دست خدا را نمي‌بندد اگر مردم آمادگي‌هايي داشته باشند و مردم تشنه باشند و طالب منجي باشند و به مقام اضطرار برسند بدون اين که آن علائم رخ دهد ظهور رخ مي‌دهد اين متن روايتي است معتبر و صحيح السند که در کتب غيبت لقماني آمده مرحوم مجلسي هم در بحار آورده مرحوم شيخ حر عاملي هم در اثبات الهدات آمده يکي از اصحاب خوب امام جواد عليه السلام به نام داود بن قاسم جعفري مي‌گويد در خدمت امام جواد حرف از سفياني و علائم حتمي شد و من سوال کردم آيا خدا در علائم حتمي هم بداء دارد؟ مقدرات را عوض مي‌کند؟ امام جواد فرمودند بله آن را هم مي‌تواند بعد يک سوال خيلي دقيقي کرد اين شاگرد امام جواد گفت خب اگر اين طوري است اصل ظهور امام زمان هم ممکن است که مشمول بداء شود و حضرت ديگر تشريف نياورند مقدرات او را هم عوض بکند امام جواد يک جواب بسيار قوي دادند که غير از معصوم نمي‌تواند اين جواب را بدهد فرمودند که ظهور از وعده‌هاي خداست‌ «إِنَّA اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (آل عمران/9) خدا خلف وعده نمي‌کند اما علائم که جزء وعده‌ها نيست بله به روال طبيعي و معمولي علائم رخ مي‌دهد اما اگر مردم تغييري در خودشان ايجاد بکنند آن تشنگي پيدا شود مي‌تواند بدون آن علائم هم ظهور رخ بدهد در علائم حتمي اين چنين است تا چه رسد به مسئله‌ي جمعه که روز جمعه جزء علائم حتمي هم نيست پس هر زمان مي‌شود اين انتظار را داشت.

شريعتي: خيلي ممنون به قرار روزانه‌مان مي‌رسيم به برکت همين آيات نوراني ان شاء الله خداوند متعال ظهور حضرت را نزديک و نزديک تر بکند آيات 31‌ام تا 37‌ام سوره‌ي مبارکه‌ي يوسف در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود صفحه‌ي 239 قرار امروز سمت خدايي هاست زندگي‌تان منور به نور قرآن باشد به برکت بر صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ ?31? قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِّنَ الصَّاغِرِينَ ?32? قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ ?33? فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ?34? ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ ?35? وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ?36? قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ?37?

ترجمه:

پس هنگامي که بانوي کاخ گفتارِ مکرآميز آنان را شنيد [براي آنکه به آنان ثابت کند که در اين رابطه، سخني نابجا دارند] به مهماني دعوتشان کرد، و براي آنان تکيه گاه آماده نمود و به هر يک از آنان [براي خوردن ميوه] کاردي داد و به يوسف گفت: به مجلس آنان در آي. هنگامي که او را ديدند به حقيقت در نظرشان بزرگ [و بسيار زيبا] يافتند و [از شدت شگفتي و حيرت به جاي ميوه] دست هايشان را بريدند و گفتند: حاشا که اين بشر باشد! او جز فرشته اي بزرگوار نيست. (??) بانوي کاخ گفت: اين همان کسي است که مرا درباره عشق او سرزنش کرديد. به راستي من از او خواستار کام جويي شدم، ولي او در برابر خواست من به شدت خودداري کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند يقيناً خوار و حقير به زندان خواهد رفت. (??) يوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملي که مرا به آن مي خوانند، و اگر نيرنگشان را از من نگرداني به آنان رغبت مي کنم و از نادانان مي شوم. (??) پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نيرنگ زنان را از او بگردانيد؛ زيرا خدا شنوا و داناست. (??) آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها [يِ پاکي و پاکدامني يوسف] را ديده بودند، عزمشان بر اين جزم شد که تا مدتي او را به زندان اندازند. (??) و دو غلام [پادشاه مصر] با يوسف به زندان افتادند. يکي از آن دو نفر گفت: من پي در پي خواب مي بينم که [براي] شراب، [انگور] مي فشارم، و ديگري گفت: من خواب مي بينم که بر سر خود نان حمل مي کنم [و] پرندگان از آن مي خورند، از تعبير آن ما را خبر ده؛ زيرا ما تو را از نيکوکاران مي دانيم. (??) گفت: هيچ جيره غذايي براي شما نمي آيد مگر آنکه من شما را پيش از آمدنش از تعبير آن خواب آگاه مي کنم، اين از حقايقي است که خدا به من آموخته است؛ زيرا من آيين مردمي را که به خدا ايمان ندارند و به سراي آخرت کافرند، رها کرده ام. (??)

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شريعتي: خيلي خوشحاليم که با سمت خدا همراه شما هستيم خيلي فرصت نداريم تا پايان ما خدمت حاج آقاي عالي هستيم ظاهرا حاج آقا مي‌خواهند تفسير سوره‌ي مبارکه را بگويند.

حاج آقا عالي: همان طور که فرموديد امروز روز مباهله است من يک اشاره‌اي نه به عنوان تفسير به اين آيه داشته باشم و فضيلت امروز که واقعا به يک معنا غديري است براي خودش و روز عيد است براي شيعه کما اين که عيد اهل بيت بوده اولا خود مباهله يعني اين که دو گروه يا دو نفر هم ديگر را نفرين بکنند در جايي که استدلال و بحث‌هاي عقلي و دليل آوردن جواب ندهد آن جا ديگر بنا بر اين است که فرض کنيد اگر با هم ديگر نفرين بکنند که هر کس که دروغ مي‌گويد و باطل است هلاک خدا نفرين و لعنت خدا بر او باد اين معناي مباهله است اصطلاحا و قضيه‌اش هم اين بوده که نصاراي نجران که يک منطقه‌اي در جنوب عربستان بوده تقريبا هم مرز با يمن که مسيحي نشين بوده از قديم و يکي از قطب‌هاي مسيحيت بوده از قديم الايام وقتي پيغمبر اکرم اين دين را اعلام کردند و مبعوث شدند و دعوت کردند در سال نهم هجري نامه‌اي نوشتند به مسيحي‌هاي نجران که آن‌ها را هم چون پيغمبر حکومت تشکيل داده بود در مدينه آن‌ها را هم دعوت کردند به اسلام و از آن‌ها هم درخواست کردند که بپذيريد يا اگر نه بايد جزيه بدهيد و اگر هيچ کدام نشد ماليات هم نخواهيد بدهيد اسلام‌ را هم نپذيريد بنايشان بر اين بود که در غير اين صورت چون اين‌ها مانع مردم هستند از پذيرش دعوت حق با آن‌ها برخورد بکند پيغمبر. مسيحي‌هاي نجران آمدند به مدينه خدمت پيغمبر اکرم هزار و خورده‌اي کيلومتر راه را آمدند و استدلال پيغمبر را شنيدند و نهايتا به مباهله کشيده شد و اين آيه آمد و اين دستور را خداوند داد که «فَمَنْ حَآجَّكَA فِيهِA مِن بَعْدِ مَاA جَاءكَA مِنَ الْعِلْمِ» اگر کسي بعد از اين با تو در رابطه‌ي حق محاجه و جدل بکند بگو «تَعَالَوْاْA نَدْعُA أَبْنَاءنَاA وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِA عَلَي الْکَاذِبِينَ» بگو شما برويد خويشان و خوبان‌تان را بياوريد فرزندان‌تان را بياوريد زنان‌تان را بياوريد و جان خودتان را و عزيزان خودتان را بياوريد ما هم عزيزان خودمان را فرزندان‌مان را زنان‌مان را و جان خودمان را مي‌آوريم يعني آن کسي که مثل خود ما است و الا جان خودش که هست يک کسي که مثل جان خودم است را مي‌آورم شما هم بياوريد که معلوم شود که پاي اين درخواست هلاکت اين قدر حق هستيد که عزيزان‌تان را بياوريد اين قدر بر حق هستيد که نزديک ترين عزيزان‌تان را بياوريد 24‌ام ذي الحجه شد مثل هم چنين روزي در يک جايي بيرون مدينه الآن ديگر داخل شهر مدينه افتاده جمع شدند پيغمبر اکرم را ديدند که آمد من اين جمله‌ي مفسر بزرگ اهل سنت زمخشري را چون اين قضيه‌اي که مي‌گويم هيچ مخالفي ندارد شيعه و سني عين اين مطلب را نقل کرده‌اند زمخشري در تفسير کشاف اين طور مي‌گويد رسول الله در حالي که حسين را در آغوش داشت چون کوچک بود دست حسن را هم در دست گرفته بود فاطمه پشت سر پيغمبر بود و علي هم پشت سر فاطمه بود و پيغمبر فرمود من وقتي دعا کردم شما آمين بگوييد يعني اين‌ها بايد باشند که دعاي پيغمبر ضميمه شود به آمين اين‌ها تا اثر بکند اسقف نجران که بزرگ کشيش‌ها و علماي نصارا و مسيحي‌ها بود گفت من چهره‌هايي را دارم مي‌بينم که اگر خدا بخواهد کوه‌ها را به واسطه‌ي اين‌ها جا به جا بکند مي‌کند با اين‌ها مباهله نکنيد هلاک مي‌شويد ديگر تا قيامت مسيحي روي زمين نمي‌ماند مباهله هم نکردند آمدند مصالحه با پيغمبر کردند قرار شد ماليات بدهند هر ساله. اين را زمخشري از مفسرين بزرگ اهل سنت نقل کرده و در آخر ببينيد امروز چه روزي است دوستان اهل بيت همه‌ي بينندگان محترم توجه داشته باشند زمخشري مي‌گويد در اين‌ قضيه در اين حديث مباهله دليلي است که قوي تر از آن دليلي بر فضيلت اصحاب کساء نيست اگر در اين آيه آمده که خداوند متعال گفته پيغمبر فرمود که ما فرزندان‌مان را مي‌آوريم حسن و حسين را آورد زنان‌مان را مي‌آوريم يک نفر را فقط آورد فقط فاطمه‌ي زهرا سلام الله عليها جان خودمان را مي‌آوريم و اميرالمومنين را آورد و احدي غير از اين نقل کرده ايشان مي‌گويد بالاترين فضلت و قوي ترين دليل است بر فضيلت کسا يعني اميرالمومنين که جان پيغمبر است جزء مسئله‌ي نبوت همه‌ي خصوصيت پيغمبر را داشت اگر پيغمبر افضل از تمام انبياء حتي اولوالعظم هم است اگر افضل از تمام مردم و لايق ولايت بر همه است اميرالمومنين هم است بنابراين در اين آيه رد خور ندارد اين آيه بالاترين فضيلت را به گفته‌ي ايشان و مفسرين ديگر بر اهل بيت اثبات مي‌کند ان شاء الله قدر امروز را که اعمالي هم دارد بدانيم دوستان به مفاتيح رجوع کنند.

شريعتي: حاج آقاي عالي امروز يک ارمغاني آوردند دوستاني که اهل مطالعه هستند مباحثي که تا به حال در مورد يادي از امام عصر عليه السلام در خدمت شما بوديم کتاب شده دوستان مي‌توانند مراجعه بکنند کتاب را تهيه بکنند کتاب بسيار خوب و رواني است مجموعه‌ي مباحث برنامه‌ي سمت خدا با عنوان مسئله‌ي مهدويت ويژگي‌‌هاي امام عصر است نوشته‌ي حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج آقاي عالي است خسته نباشيد به شما مي‌گوييم.

حاج آقا عالي: من هم ممنون هستم از شما زحمات سوال‌ها و آقاي رکني عزيز که به يک معنا ايشان هم خيلي زحمت کشيدند و همه‌ي دوستان ديگري که تشريف دارند خدا به همه‌تان جزا بدهد.

شريعتي: يک خبري هم به دوستان خوب مي‌دهم امروز متاسفانه بايد بگويم آخرين جلسه‌اي است که خدمت حاج آقاي عالي هستيم به دليل مشغله‌هاي فراواني که داشتند ايشان خيلي مدت‌ها قبل بايد خداحافظي مي‌کردند اما خيلي لطف کردند به خاطر سفرهاي تبليغي متعددي که دارند و منبرهايي که در ماه محرم و صفر قول دادند من ناراحت هستم از هفته‌ي ديگر خدمت حاج آقاي عالي نيستم در اين مدت با مباحث شما با خود حضرت عالي انس گرفتيم روزهاي خوبي بود روزهاي يک شنبه‌ي ما در اين مدت ما خدمت شما هستيم و نکات شما را مي‌شنويم.

حاج آقا عالي: براي ما هم اولا توفيقي بود يک مدتي که در خدمت همه‌ي دوستان بوديم و من همان طور که تشکر کردم مجددا تشکر مي‌کنم دوستاني که خيلي زحمت کشيدند با اين که تصويري از آن‌ها نيست چيزي از آن‌ها نيست ما ياد از آن‌ها مي‌کنيم همه‌ي دوستان دست اندرکار عوامل برنامه خصوصا‌ آقاي رکني عزيز که عمر گذاشتند براي اين برنامه من اميدوارم اگر توفيقي باشد بحث هنوز تمام نشده ما هنوز وظايف فردي را بيان کرديم بعد از ويژگي‌هاي امام عصر عليه السلام وظايف فردي را بيان کرديم هنوز وظايف اجتماعي و جامعه‌ي منتظر را خصوصيت‌اش را نگفتيم اگر توفيقي بود يک فرصت ديگري ان شاء الله بتوانيم خدمت دوستان باشيم.

شريعتي: من يک تشکر ويژه مي‌کنم هم از طرف خودم هم از طرف بيننده‌ها به خاطر وقتي که گذاشتيد با مشغله‌هاي فراوان تشريف آورديد با مطالعه مباحث را ارائه کرديد از طرف جناب آقاي زين العابديني جناب آقاي تورنگ مدير محترم شبکه‌ي سيما و مدير محترم گروه معارف از شما تشکر مي‌کنم از همه‌ي دست اندر کاران و بچه‌هاي سمت خدا صميمانه سپاسگزارم هر کجا هستيد موفق و مويد باشيد من اين قول را مي‌گيرم که به زودي در سمت خدا شما را ببينيم.

شريعتي: ان شاء الله از هفته‌اي آينده خدمت حاج آقاي رنجبر خواهيم بود. حاج آقاي عالي دعا بکنند.

حاج آقا عالي: دعاي ما اولا و آخرا اللهم عجل لوليک الفرج واجعلنا خير من انصاره و اعوانه و الذابين عنه و اجعلنا من المستشهدين بين يديه باشد خدا به ما توفيق ياري حضرت و در رکاب او به شهادت رسيدن را عنايت بفرمايد.

شريعتي: ما دل‌مان به شما تنگ مي‌شود ان شاء الله زود شما را ببينيم مي‌دانم که خيلي‌ها اين مدت با حاج آقاي عالي مانوس شدند پيام‌هاي خيلي خوبي داشتيم روزهاي يک شنبه يکي از روزهاي پر مخاطب ما بود. فردا ان شاء الله با حضور حاج آقاي فرحزاد خدمت شما خواهيم رسيد و بهترين‌ها را براي شما آرزو مي‌کنم والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.