اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-03-25- حجت الاسلام والمسلمين عالي-بررسي عدالت گستري امام عصر(عج)

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: بررسي عدالت گستري امام عصر(عج)

كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين عالي

تاريخ پخش: 25/03/93

بسم الله الرحمن الرحيم

و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين

بگذار تا مقابل روي تو بگذريم *** دزديده در شمايل خوب تو بنگريم

شوق است در جدايي و جور است در نظر *** هم جور به كه طاقت شوقت نياوريم

رو گر به روي ما نكني حكم از آن توست *** باز آ كه روي در قدمانت بگستريم

ما را سري است با تو كه در خلق روزگار *** دشمن شوند و سر بروند هم بر آن سريم

گفتي ز خاك بيشترند اهل عشق من *** از خاك بيشتر نه كه از خاك كمتريم

ما خود نمي‌رويم دوان از قفاي كس *** آن مي‌برد كه ماه به كمند وي اندريم

سعدي تو كيستي كه در اين حلقه‌ي كمند *** چندان فتاده‌اند كه ما صيد لا غريم

آقاي شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي بيننده‌هاي خوبمان، خانم‌ها و آقايان. به سمت خداي امروز خوش آمديد. حاج آقاي عالي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.

حاج آقاي عالي: سلام عليكم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالي و همه‌ي بينندگان بزرگوار عرض سلام دارم. من هم ايام مبارك و فرخنده حضرت ولي‌عصر(ع) را خدمت همه دوستان تبريك عرض مي‌كنم.

آقاي شريعتي: خوشحاليم كه روزهاي يكشنبه ما منور به نور حضرت مهدي(عج) است. بحث ما با حاج آقاي عالي در هفته گذشته عدالت حضرت بود. كه به عنوان يكي از مختصات و ويژگي‌هاي حضرت به آن اشاره شد و امروز قرار شد وارد جزئيات بيشتري شويم.

حاج آقاي عالي: بسم الله الرحمن الرحيم. اگر خاطر شريفتان باشد بحث در همين موضوع بود كه از ويژگي‌هاي منحصر به فرد حضرت همين مسأله‌ي عدالت و گستردگي عدالت در زمان ايشان است. اين صفتي كه امام زمان(ع) را معمولاً همه با اين صفت مي‌شناسند. برجسته‌ترين ويژگي حضرت همين بحث عدل حضرت است كه مظهر آن عدل الهي خداوند متعال است و در قيامت ظهور پيدا مي‌كند يك مرحله و يك جلوه از آن در زمان امام زمان(ع) تجلي مي‌كند.

در روايات ما هم شايد بيشترين چيزي كه بر آن تأكيد شده است، همين ويژگي عدالت گستري حضرت است. ما همه مي‌دانيم كه اين مسأله منجي و موعود جزء معتقدات همه اديان و مذاهب است. همه آنها آن منجي را به عنوان عدالت گستر مي‌شناسند، يعني ويژگي‌هاي ديگر آنجا خيلي مطرح نيست. معمولاً آن ديدي كه يهودي‌ها و مسيحي‌ها و تمام اديان و مذاهبي كه الآن هست، نسبت به آن منجي و موعود دارند، و حتي بعضي از كساني كه دين و مذهبي هم ندارند ولي عقايدشان تأثيريافته از اديان ابراهيمي است. آنها آن منجي را به عنوان عدالت گستر مي‌شناسند. چون يك نياز فطري است كه حس مي‌كنند در دنيا تأمين نشده و امكان ندارد كه خداوند متعال فقط و فقط عالم را براي وحشي‌گري و درنده خويي و بدي‌ها خلق كرده باشد. دوره‌اي هم خواهد كه دوره‌ي انسانيت است. دوره ظهور عدالت است. اين ويژگي حضرت خيلي برجسته است.

در بعضي از روايات است كه امام زمان(ع) اين حكومت دولت و عدلش آخرين دولت‌ها و حكومت‌ها است. حكمت اين تأخير دولت امام زمان و آخرين بودنش اين است كه همه گروه‌ها و اصناف و احزابي كه ادعايي دارند، بيايند حكومت كنند و بفهمند كه عاجز هستند. بدانند كه عدالت گسترده را يك كس ديگري كه ولي الهي است از طرف او بايد بيايد و جلوي او زانو بزنند. امام صادق(ع) فرمود: «مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ» (بحارالانوار/ج52/ص244) اين فرج و حكومت اهل‌بيت و دولت مهدي (ع) رخ نمي‌دهد، اين ظهور رخ نمي‌دهد مگر اينكه هيچ گروه و صنفي از بين مردم نباشد، الا اينكه بيايند و حكومت را بدست بگيرند. همه اقسام و اصناف مردم در طول تاريخ حكومت را بدست بگيرند،«حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا» تا اينكه مبادا اگر زماني شود كه حكومت ما بيايد، و دولت مهدي(ع) گسترش پيدا كند، ديگران هم ادعا داشته باشند، ما هم مي‌توانستيم اين كار را بكنيم. نه، همه تسليم باشند. همه بدانند كه عاجز هستند. «ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ» بعد از اينكه اين دوره گذشت و همه به عجزي رسيدند و تسليم بودند و در مقابل يك قديس و منجي كه از طرف خداوند متعال بيايد، زانو زدند آنوقت اين دولت عدالت گستر خواهد آمد.

يك نكته‌اي عرض كنم اينكه در اين روايت است كه گسترش عدالت كار كسي جز او نيست. و دولت او آخرين دولت‌ها است كه همه بدانند عاجز هستند، اين به اين معنا نيست كه توصيه شده حالا كه اينگونه است پس بي‌خودي دست به عدالت نزنيم. ما گمان نكنيم يا صد يا هيچ! و ديگر هيچ تلاشي نكنيم. ولو شما بتواني بيست درصد يكجايي عدالت برقرار كني، بايد تلاش كني. آن عدالت مطلق و كامل كار حضرت است.

خدا امام راحل را رحمت كند مي‌گفت: پر كردن عدالت كار ما نيست. اگر مي‌توانستيم وظيفه داشتيم ولي در عين حال بايد محيا كنيم. به هر حال حضرت يار مي‌خواهد. حضرت كساني را مي‌خواهد كه تجربه داشته باشند و مجرب باشند. شما وظيفه داري كه در هر منطقه‌اي كه بتواني عدالت برقرار كني. نمي‌شود از سهم خودمان كوتاهي كنيم به بهانه‌ي اينكه ما نمي‌توانيم عدالت را گسترش بدهيم.

مقام معظم رهبري يك تشبيه خيلي زيبايي داشتند. ايشان مي‌فرمودند: شما فرض كنيد در يك شب تاريك به اميد اينكه فردا خورشيد مي‌خواهد بيايد همه‌جا را روشن كند، مي‌توانيد الآن در تاريكي بنشينيد؟ ولو در يك چاهي بيافتيد. اين عاقلانه نيست. شما به اندازه خودت و دور و اطراف خودت چراغي روشن كن و استفاده كن.بله تو نمي‌تواني خورشيد را بياوري، خورشيد كار كس ديگري است و او روز را مي‌آورد. اما به اندازه يك چراغ كه مي‌تواني روشن كني. اين وظيفه ساقط نمي‌شود.

اينكه امام زمان(ع) عدالت گسترده‌اي را خواهند آورد و به تعبير روايات «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» (بحارالانوار/ج36/ص315) زمين را از عدالت پر مي‌كند. حضرت ابزارهايي براي اينكار دارد. يك زمينه‌ها و بسترهايي آماده است براي اينكه حضرت بتواند اين عدالت را گسترش بدهد. انبياء و اولياي سابق و معصومين در گذشته هم بودند. ويژگي‌هاي كمي نداشتند. يازده امام قبلي اينطور نبوده كه به عنوان مثال از جهت خصوصيات فردي كمتر از امام زمان داشته باشند. منتهي چه خصوصيات و ابزارهايي براي امام زمان فراهم مي‌شود، كه مي‌تواند اينچنين عدالت را گسترش بدهد. چه شرايط و زمينه‌هايي براي او فراهم مي‌شود كه مي‌تواند اينچنين همه‌جا را از عدالت پر كند. اين يك سؤال است. جوابش اين است كه گسترش عدالت چند وسيله و ابزار مي‌خواهد. يكي از ابزار و وسيله‌هايش حاكم عادل است. اينكه وجود مقدس حضرت فوق عدالت را دارد. او عصمت دارد و خطا در كارش نيست. نه علمي كه دارد علم اشتباهي است. نه عملش، عمل خطايي است. هيچ ظلم و نقطه سياهي در زندگي‌اش نيست.

دومين چيزي كه براي گسترش عدالت در يك جامعه ولو جامعه جهاني نياز هست، قوانين عادلانه است. آن قوانيني كه ما به واسطه‌ي او بخواهيم آن جامعه را اداره كنيم. نبايد اشتباه باشد. نبايد در قوانين ظلم باشد. قوانيني كه حضرت آنها را دستور كار خودش قرار مي‌دهد، از قرآن هست و سنت صحيح رسول خدا كه پيش اهل‌بيت و امام زمان (ع) است كه هيچ اشتباهي هم در آن نيست. ان هم با تفسير و تأويلي كه خود امام زمان از قرآن دارد. اشرافي كه خود امام زمان به زوايا و جزئيات قرآن دارد. طبيعتاً چيزي نيست كه از علوم قرآن خارج باشد و عترت كه پيش امام زمان نباشد. همه در اختيار اوست. ما مي‌دانيم در طول زمان كه الآن ما در آن هستيم، قرآن و سنت دچار بد فهمي‌ها و سوء برداشت‌ها، دچار به فراموشي سپردن‌ها، پشت گوش انداختن‌ها، ولي حضرت مي‌آيد اينها را احيا مي‌كند و به اصل خودش برمي‌گرداند.

در دعاي ندبه تعبيراتي هست «أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ» (بحارالانوار/ج99/ص106) در اين تعبيرات مي‌گوييم: كجاست آن كسي كه خدا او را ذخيره كرده است براي اينكه واجبات و مستحبات و احكام را تازه كند. نه اينكه احكام جديدي است، اين احكام گاهي مواقع مرده بوده و عمل به آن نمي‌شده است. كجاست كسي كه خدا او را انتخاب كرده براي انكه شريعت و آئين و دين را احيا كند. كجاست كسي كه خدا براي احياي قرآن و دستورات قرآن آرزوي او را داريم و خدا او را محيا كرده است. بنابراين قوانين هم يك قوانين عادلانه‌اي است.

سومين چيزي كه براي گسترش عدالت جز ابزارها و بسترها هست، كارگزاران و دولتمردان عادل است. اين بسيار مهم است. امام زمان(ع) تنها نيستند. دولتمردان و مجرياني دارند كه در سر تا سر دنيا با همه گستردگي‌اش بروند و حكومت را بدست بگيرند و قانون را اجرا كنند. اين دولتمردان كساني هستند كه ائمه قبل كه احياناً مشكلي داشتند، يك جهتش اين بوده كه اينها را نداشتند. يار نداشتند. آنها هم عصمت داشتند، اين شرط اول است. هم رآن و سنت را داشتند. ولي كارگزاراني كه عادل باشند و ياران همراه را نداشتند. به اندازه لازم يار نداشتند. اميرالمؤمنين(ع) هم در تاريخ نامش با عدالت اجين است. در نهج‌البلاغه حضرت پر است از نامه‌هايي كه حضرت به عنوان گلايه و توبيخ به كارگزارانش نوشته است. ابن عباس در بصره، ريخت و پاش‌هايي كرده بود. حضرت به شدت او را توبيخ كرد. عثمان بن حنيف كه يكي از كارگزاران حضرت بود، يك مهماني اشرافي رفته بود. كميل با آن همه عظمت و خوبي ولي در عين حال يك سستي و كوتاهي كرده بود. كارگزاران اميرالمؤمنين فرشته نبودند. يكي پدر ابن زياد بود كه استاندار فارس بود. فارس در ايران استان بسيار وسيعي بود. يك مدتي بود زياده بن ابيه پدر ابن زياد استاندار آنجا بود. حضرت او را به خاطر خطاها و خيانت‌هايش توبيخ كرد. منذر بن جارود حاكم استخر، منطقه‌اي در فارس بود. حضرت توبيخش كرد. شريح قاضي را كه يك خانه اشرافي براي خود خريده بود، حضرت توبيخ كرد.

معروف هست كه سوده همدانيه زني بود بسيار با تقوا و شجاع كه در جنگ صفين از طرفداران اميرالمؤمنين بود و با شعرهاي حماسي كه مي‌خواند، سربازان اميرالمؤمنين را به جنگيدن تشويق مي‌كرد. اميرالمؤمنين به شهادت رسيد. دوران حكومت معاويه بود. سوده همدانيه از منطقه خودشان براي شكايت از يكي از مأموران معاويه به شام رفت. معاويه ترتيب اثر نداد و اعتنايي نكرد. سوده گفت: خاطره‌اي از علي برايت بگويم. يكي از مأمورين مالياتي علي خطايي كرد. من به كوفه آمدم براي اينكه علي را ببينم. در مسجد نماز مي‌خواند. نماز را سريع تمام كرد. با مهرباني به من گفت: كاري داري؟ گفتم: يكي از كارگزاران شما به مردم ظلم كرده است. علي به پهناي صورت گريه كرد و به سمت آسمان رو كرد و گفت:«اللَّهُمَّ أَنْتَ الشَّاهِدُ عَلَيَّ وَ عَلَيْهِمْ وَ أَنِّي لَمْ آمُرْهُمْ بِظُلْم‏» (بحارالنوار/ج41/ص119) خدا تو شاهد هستي من كسي را براي ظلم به بندگانت نفرستادم. بعد همانجا يك چيزي را نوشت و به دست من داد و گفت: برو اين را به حاكم منطقه خودت بده. به محض اينكه به دستش رسيد، اين فرد را بركنار كن. فرق تو با علي اين است! علي اگر يكي از كارگزارانش را مي‌ديد اهميت ميداد و با ظلم برخورد مي‌كرد. يك چنين كساني دور حضرت امير بودند. اين اواخر گاهي مواقع حضرت اظهار خستگي مي‌كرد كه اينها يار نيستند، بار هستند. بلكه خار جلوي پاي من هستند. گاهي مي‌گفتند: من مي‌خواهم به واسطه شما كار انجام بدهم. مثل كسي هستم كه وقتي در دستش خاري رفته است، مي‌خواهد با يك خار ديگر آن را دربياورد، آن هم در دستش مي‌رود و درد مضاعف مي‌شود. شما درد مضاعف من هستيد.

در زمان حضرت ولي‌عصر(ع) ديگر چنين اتفاقي نمي‌افتد. دولت امام زمان يك مطلب استثنايي دارد كه در هيچ دولتي در طول تاريخ نيست. حضرت قبل از آمدن آن دولت يارانش را تربيت مي‌كند. ديگر تمام اين امتحان‌ها پس داده شده است. آن 313 نفر كه نخبه‌هاي عالم هستند، نخبه‌هاي تاريخ هستند و فوق عدالت هستند، كساني مثل سلمان و مالك اشتر، اين افراد هستند. كساني هستند كه حضرت آنها را تربيت مي‌كند. اينها كارگزار هستند. كساني كه امام صادق(ع) در وصفشان مي‌فرمايد: اينها آنچنان اهل عبادت و زهد هستند كه زاهدان شب و شيران روز هستند. كساني كه قلب و دلشان به قدري در محبت ما محكم است كه تطميع نمي‌شوند. اينطور نيست كه دنيا آنها را عوض كند. مثل پاره‌هاي آهن است و دلهاي استوار و محكمي دارند. توان هركدامشان به اندازه چهل مرد است و شل و ول نيستند. كاري و پر تلاش هستند. راحت طلب نيستند.

اميرالمؤمنين(ع) در وصف ياران حضرت ولي‌عصر(ع) فرمود: «لم يسبقهم سابق و لم يحلقهم لاحق‏» (نهج‌الحق/ص257) نه از پيشينيان كسي به گرد آنها مي‌رسد و نه از آيندگان كسي به آنها مي‌رسد.

در زمان خودمان شما امام راحل عظيم‌الشأن را در نظر بگيريد. اين مرد با عظمتي كه ذره‌اي قبل از حكومت و بعد از حكومت عوض نشد بلكه بر زهد و پارسايي و سادگي‌اش افزوده شد كه چيزي عوض نشد. نه عبادتش كم شد. نه مهرباني‌اش كم شد. در زمان جنگ شايد خيلي از مؤمنين يادشان هست، آن زماني كه موشك باران بود، جماران يكي از جاهايي بود كه منطقه اصلي بود كه از همه جا پر خطرتر بود. خيلي به امام سفارش مي‌كردند كه شما در پناهگاه برويد. ايشان فرمود: هر زمان همه مردم پناهگاه داشتند، من هم مي‌روم.

ياران ولي‌عصر(ع) با وجود اينكه اينچنين ياراني هستند، كارگزاران و دولتمردان حضرت هستند، با اين وجود ابتداي قيام و شروع نهضت امام زمان(ع) چه بيعت و عهدي از آنها مي‌گيرد. از اين 313 نفر بيعتي مي‌گيرد. نكند به مسلماني دشنام بدهيد. حتك حرمت يك حريمي را نداشته باشيد. هيچ حريمي را بي‌احترامي نكنيد. هجوم به منزلي نبريد. كسي را به ناحق نزنيد. زندگي اشرافي درست نكنيد. براي خودتان گنج ذخيره نكنيد. پول روي پول نگذاريد. خوراكي‌هاي مورد نياز مردم را احتكار نكنيد. مال ايتام را نخوريد. لباس‌هاي فاخر و اشرافي نپوشيد. زندگي‌تان ساده باشد. حضرت به اينها عادت داده كه صورت روي خاك بگذاريد. حضرت در آخر مي‌فرمايند: من هم همين كارها را مي‌كنم. من هم با شما عهد مي‌بندم كه اينگونه باشم. همه آنها به كم قانع هستند. از زندگي به حد كفاف بلكه كمتر قانع هستند. حضرت اين بيعت را از ياران مي‌گيرد و اين ياران اهل خيانت نيستند. اين ياران عهد مي‌بندند.

اين اوصاف روايات ما است و قطعاً توقعي نيست كه ما اين شكلي باشيم. ولي شباهت‌ها به ياران حضرت، به آن سمت حركت كردن، زندگي‌هاي اشرافي و ريخت و پاش نداشتن، ساده زندگي كردن و احترام گذاشتن به حقوق ديگران. من نمي‌توانم صبح به صبح با امام زمانم عهد ببندم، صبح‌هاي جمعه هم دعاي ندبه بروم. بعد وقتي در جامعه و بازار و خانه و خيابان آمدم، ظلم هم كنم و دشمنام هم بدهم. اين خيانت به عهد است.

مرحوم شيخ حسن علي تهراني كه رحمت خدا بر او باد. ايشان زمان ميرزاي شيرازي زندگي مي‌كرد. جد مادري آيت الله مرواريد كه در مشهد بودند. آيت الله حاج شيخ حسن تهراني يك مرتبه يكي از رفقايشان مريض شد، مريضي بسيار سخت كه حصبه گرفته بود. او را رو به قبله كرده بودند و خيلي حالشان وخيم بود. ايشان براي عيادت رفت. از اطرافيان مريض پرسيد: حالش چطور است؟ گفتند: حالش خيلي بد است. طب روده دارد. و دكتر گفته اگر عرق شديدي بكند، شايد طب قطع شود. اما ما هرچه روي او لحاف و پتو مي‌اندازيم عرق نمي‌كند. آقا فرمودند: چيزي نيست. يك چايي درست كنيد بخوريم، اين هم عرق مي‌كند و خوب مي‌شود. تا رفتند چاي درست كردند و آوردند، يك ربع طول كشيد. در همين حين اين مريض شدت عرقش زيادتر مي‌شد. طوري كه ديگر وقتي ايشان استكان را در نلبكي گذاشت و چاي را خورد، مريض نشست. مرده زنده شد. همه تعجب كردند! ايشان يك مقدار با اين مريض احوالپرسي كرد و دعايش كرد و رفت. دو نفر رفتند و گفتند: آقا چه شد شما چطور به اين محكمي از آن اول گفتيد: تا يك چاي درست كنيد، بخوريم اين هم خوب مي‌شود؟ گفتند: من از زماني كه اين لباس را پوشيدم به امام زمانم خيانت نكردم. روي عهد با او ايستادم. مي‌دانستم اگر حرفي بزنم، آقا پشت من است. مي‌دانستم آقا حرف مرا زمين نمي‌زند. اينها پيمان شكن نيستند و اهل عهد هستند.

چقدر حافظ زيبا گفت:

هرگزم مهر تو از لوح دل و جان نرود *** هرگز از خاطرم آن سرو خرامان نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند *** تا ابد سرنكشد و از سر پيمان نرود

اينها سرشان مي‌رود ولي پيمانشان نمي‌رود. آنوقت حضرت اينها را مي‌فرستد. بعد هم كه فرستاد مي‌فرمايد: وظيفه‌ات در دستت است. ببين چيست و به همان شيوه عمل كن. هرجا هم نفهميدي، در آن نگاه كن. بعد ما خواهيم گفت كه رابطه‌اي كه هر فردي از مؤمنين در زمان ولي‌عصر با امام زمان دارد رابطه‌اي است كه در اين عالم هيچ‌كسي جز شما و امام زمان نيست. به راحتي ارتباط برقرار مي‌كند، چه برسد به كارگزارانش. مؤمنين معمولي اهل كشف و شهود مي‌شوند، چه برسد به كارگزاران حضرت. راحت با حضرت ارتباط برقرار مي‌كنند. اين ارتباط راحت معجزه نيست، نه بحث رشد است. انسان فقط اين چشم و گوش حيواني را ندارد. چم و گوش ديگري هم دارد. اين ابزار، ابزار عدالت گستري است. حاكم عادل، قوانين عادلانه و كارگزاران عادل و شيوه حكومتي و نظارت حضرت بر آنها. در روايت هست كه حضرت نسبت به كارگزارانش با قاطعيت برخورد مي‌كند. تعارف ندارد. در عين اينكه با درماندگان و مردم معمولي خيلي مهربان است، اما نسبت به كارگزارانش محكم و قاطع است. پيش شرط تمام اينها يك كلمه است. آمادگي مردم براي عدالت پيش شرط است. خود مردم بايد عدالتخواه باشند كه حضرت تشريف بياورند و فرض بر اين است كه مردم تا آن زمان عدالت خواه شدند.

آقاي شريعتي: صفحه 113 مصحف شريف قرار روزانه امروز ماست. آيات 32 تا 36 سوره مباركه مائده در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود. باز مي‌گرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.

«مِنْ أَجْلِ ذَالِكَ كَتَبْنَا عَلىَ‏ بَنىِ إِسرَْ ءِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَيرِْ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فىِ الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَالِكَ فىِ الْأَرْضِ لَمُسرِْفُونَ(32) إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِينَ يحَُارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فىِ الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ  ذَالِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فىِ الدُّنْيَا  وَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ(33) إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُواْ عَلَيهِْمْ  فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(34) يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(35) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ  وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(36)»

ترجمه آيات:

«از اين رو بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كس ديگر را نه به قصاص قتل كسى يا ارتكاب فسادى بر روى زمين بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته باشد. و هر كس كه به او حيات بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده باشد. و به تحقيق پيامبران ما همراه با دلايل روشن بر آنها مبعوث شدند، باز هم بسيارى از آنها هم چنان بر روى زمين از حد خويش تجاوز مى‏كردند. (32) جزاى كسانى كه با خدا و پيامبرش جنگ مى‏كنند و در زمين به فساد مى‏كوشند، آن است كه كشته شوند، يا بردار گردند يا دستها و پاهايشان يكى از چپ و يكى از راست بريده شود يا از سرزمين خود تبعيد شوند. اينها رسواييشان در اين جهان است و در آخرت نيز به عذابى بزرگ گرفتار آيند. (33) مگر كسانى كه پيش از آنكه شما بر آنها دست يابيد توبه كنند. پس بدانيد كه خدا آمرزنده و مهربان است. (34) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا بترسيد و به او تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد. باشد كه رستگار گرديد. (35) آنان كه كافر شده‏اند اگر همه آنچه در روى زمين است و همانند آن متعلق به آنها باشد و بخواهند خود را با آن از عذاب روز قيامت باز خرند، از ايشان پذيرفته نيايد و به عذاب دردآور گرفتار آيند. (36)»

آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه ما منور به نور قرآن و منور به نور امام عصر(عج) باشد. اشاره قرآني امروز را حاج آقاي عالي بفرمايند.

حاج آقاي عالي: اولين آيه‌ي صفحه 113 جمله‌ي بسيار شناخته شده‌اي است و يك اصل بزرگي را مطرح مي‌كند.  خداوند متعال مي‌فرمايد: «مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَيرِْ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فىِ الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» اگر كسي يك شخصي را بي‌گناه و به ناحق بكشد، يك زمان هست كه به حق مي‌كشند، مثل اينكه از باب قصاص است. يا از باب آنكه آن فرد مفسد في الارض است. اما يك زمان يك كسي عمداً ديگري را به ناحق مي‌كشد. خدا مي‌فرمايد: گويي بشريت را كشته است. «فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا» گويي همه مردم را كشته است. از آن طرف هم اگر كسي يك نفر را احيا كند، «فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» اين نكته بسيار مهمي است كه شرافت و ارزش يك انسان در پيشگاه خدا به منزله انسانيت است. اين تشبيهي كه مي‌گويد: اگر يك نفر را كشت، گويي بشريت را كشته است، يعني ارزش يك نفر ارزش انسانيت است. فكر نكنيم چون يك نفر است خيلي مهم نيست. آنوقت دقت كنيد كه كشتن هم كشتن جسم است، ممكن است كسي، كسي را بكشد. گويي اين بشريت را كشته است. سقط جنين‌ها هم شامل اين مي‌شود. به خصوص از زماني كه روح در جنين دميده شده است، چهار ماهگي ديگر يك انسان كامل است. اگر اين جنين را سقط كنند، اين مشغول همين آيه مي‌شود. چه جسم كسي را بكشند، چه روح او را بكشند. روح را گمراه مي‌كنند. روح را فاسد كردن و از يك حيات به سمت مرگ ببرد. گويي همه را كشته است. نقطه مقابل اين است كه اگر كسي، كسي را احيا كند، شغل‌هاي بسيار شريفي است كه احياگر هستند. آنهايي كه پرستار و امدادگر و آتش نشان هستند. يا جسم را احيا كند، يا روح كسي را احيا كند، آن كسي كه استاد و معلم است و به سمت هدايت مي‌برد، اينها بسيار شرافت دارند گويي بشريت را زنده كردند.

آقاي شريعتي: قسط و عدل با هم فرق دارند؟

حاج آقاي عالي: معمولاً وقتي اين دو جداي از هم مي‌آيد، يعني قسط به تنهايي و عدل به تنهايي در جايي بيايند، هم معنا هستند. اما اگر كنار هم بيايند قاعدتاً يك فرقي با هم دارند. عدل ظاهراً اشاره به عدل فردي است كه حضرت عدالت را به صورت فردي گسترش مي‌دهد يعني فرد را عادل مي‌كند. قسط عدالت اجتماعي است.

آقاي شريعتي: وقتي در زمان حضرت اين قسط و عدل فراگير مي‌شود، در سؤال‌ها آمده بود كه چگونه مي‌شود در آن زمان علي رغم اينكه عدل فراگير است، باز كسي هست كه حضرت را به شهادت مي‌رساند؟

حاج آقاي عالي: درست است كه حضرت همه جا عدالت را گسترش مي‌دهند. در جامعه يعني حكومت عادلانه است و هيچ‌كسي نمي‌تواند ظلم كند. هيچ كسي نمي‌تواند ظلم گسترده‌اي داشته باشد. اما راجع به تك تك افراد حضرت به زور كسي را مؤمن نمي‌كند. بله شرايط را براي خوب شدن فراهم مي‌كند. كسي در بيرون نمي‌تواند به كسي ظلم كند. اما آلودگي‌هاي درون خودش هم بايد اجباراً از بين برود؟ نه! درست است كه آلودگي‌ها، بداخلاقي‌ها، گناهان در زمان حضرت نسبت به تك تك افراد ميل به صفر مي‌كند اما صفر نمي‌شود و همه معصوم نمي‌شوند. از اين جهت ممكن است فردي هم باشد كه يك شقاوت دروني داشته باشد، آنوقت يكجا بروز بدهد. آنجا كه بروز بدهد همان مسأله شهادت حضرت پيش مي‌آيد كه به دست يك شقي اتفاق مي‌افتد. آن ظلم گسترده اجتماعي كه كسي بتواند به مردم ظلم كند، منتفي است. حاكميت ظالم منتفي است. افراد هم نوعاً عادل مي‌شوند، يا به عدالت ميل مي‌كنند اما اجباري نيست.از اين جهت مي‌تواند كسي شقاوت‌ها و آلودگي‌هاي پنهان داشته باشد، آنوقت يكجا اين را بروز بدهد.

آقاي شريعتي: در تعابير آمده كه قسط و عدل فراگير مي‌شود و همه جا را پر مي‌كند. اين تعابير بلند و عميقي است.  اين يعني چه؟

حاج آقاي عالي: اين نكته بسيار مهمي است. اكثر روايتي كه ما در اين زمينه بحث عدل حضرت داريم، پر كردن عدالت است. صرفاً تحقق عدالت نيست. «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» مملو مي‌كند. در بعضي روايات هست همينطور كه سرما و گرما وارد خانه‌ها مي‌شود، عدالت حضرت هم اينطور وارد همه‌جا مي‌شود. اين نشان دهنده اين است كه عدالت حضرت نه فقط در صحنه‌ي جغرافياي زمين گسترش دارد و جهاني است. بلكه عمق هم دارد. يعني همه ابعاد و عرصه‌هاي زندگي را مي‌گيرد. هم فردي است، هم اجتماعي است.

اميرالمؤمنين(ع) در خطبه 174 نهج‌البلاغه ظلم را كه نقطه مقابل عدل است، سه قسم كرده است. اتفاقاً قبل از آمدن امام زمان(ع) ظلم فراگير شده بوده است. آنوقت حضرت كه مي‌آيد آن سه قسم ظلم را تبديل به عدل مي‌كند. اگر ما اين سه قسم ظلم را بشناسيم، نقطه مقابلش اقسام عدل است كه متوجه مي‌شويم. اميرالمؤمنين فرمودند: يك ظلمي هست كه خدا نمي‌بخشد و آن شرك است كه در قرآن دارد «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِه‏» (نساء/48) خدا شرك را نمي‌بخشد. البته اين شركي كه خدا نمي‌بخشد، يعني كسي كه مشرك است و از دنيا برود. و الا اگر كسي مشرك بود و توبه كرد، او را مي‌بخشد. ولي اگر كسي مشركانه از دنيا برود، اين يك ظلم است. «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» (لقمان/13) ظلم به خدا يك نوع ظلم است. ظلمي كه بخشيده نمي‌شود، ظلم به خداست.

قسم دوم ظلم، ظلمي است كه بخشيده مي‌شود و خيلي خدا او را دنبال نمي‌كند. ظلم شخص به خودش است. گناهان شخصي كه جايي پايش لغزيده و زمين خورده است. اشتباهي بوده و از دست او در رفته است.

سومين قسم ظلم، ظلمي است كه از آن بازخواست مي‌شود. ظلمي كه به هر حال دنبال آن را مي‌گيرند و آن ظلم، ظلم مردم به همديگر است. يعني حضرت سه نوع ظلم را اينجا مطرح كردند. يك ظلم در رابطه با خداست، شرك است. يك ظلم در رابطه با خود ما است، گناهان شخصي است. يك ظلم در رابطه با ديگران است. آن حق ديگران را ضايع كردن است. حضرت ولي‌عصر(ع) وقتي مي‌آيد، اين سه رابطه را اصلاح مي‌كند و به عدالت تبديل مي‌كند. يعني رابطه ما انسان‌ها با خدا، ديگر شرك نيست. در دعاي ندبه مي‌خوانيم «أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاق‏» تمام بناهاي شرك و نفاق، تمام زيربناها و بناها، چه بناهاي ساختماني، چه افكار شرك آلود، همه از بين مي‌رود.

قسم دوم ظلم شخص به خودش است. اين را هم حضرت كاري مي‌كند كه با تربيت كه شخص عادل شود. شخص خودش به اعتدال برسد و اين كجي‌هاي درونش كه حجاب شده است. همين‌ها مانع شده است، به تعبير ديگر ضرت كليد ما را دارد و ما را باز مي‌كند. كه آن استعدادها شكوفا شود. انسان بي‌نهايت است. الآن در صندوقچه‌اي گير كرده و كوچك شده است. حضرت مي‌آيد آن را باز مي‌كند. آن صندوقچه‌اي كه ما را كوچك كرده است، هوا و هوس‌هاي ما است.

سومين عدالتي كه حضرت مي‌آورد، رابطه انسان‌ها با ديگران است و آن عدالت اجتماعي است. پس حضرت هم عدالت فردي، هم عدالت اجتماعي و هم عدالت در افكار و عقايد همه اينها را اصلاح مي‌كند.

آقاي شريعتي: انشاءالله بهترين‌ها نصيب شما شود. دعا مي‌كنم كه خدايا چنان كن كه وقت ظهور حضرت توان برخاستن داشته باشيم و آنقدر زمين‌گير دنيا نباشيم. والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.

بخشي از بيانات مقام معظم رهبري- 30/07/81

انتظار منتظران مهدي موعود در درجه اول انتظار استقرار عدالت است. درد بزرگ بشريت امروز همين مسأله‌ي فقدان عدالت است. هميشه دستگاه‌هاي ظلم و جور در سطح دنيا به شكل‌هاي مختلف بر مردم جفا كردند و بشريت را زير فشار قرار دادند و انسان‌ها را از حقوق طبيعي خودشان محروم كردند، اما امروز اين معنا از هميشه تاريخ بيشتر است و اين را انسان از ظهور مهدي موعود مي‌طلبد و انتظار دارد. مسأله، مسأله‌ي طلب عدالت است.