اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-02-07- حجت الاسلام والمسلمين عالي- يادي از امام عصر(عليه‌السلام)

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: يادي از امام عصر(عليه‌السلام)

كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين عالي

تاريخ پخش: 07/02/93

بسم الله الرحمن الرحيم

و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين

هواي پنجره را باز کن، بهار بيايد

بيا که پرده کمي با دلم کنار بيايد

چهار فصل زمين گيج سايه‌هاي ملخ‌هاست

زمانه را بتکان دسته دسته سار بيايد

بياد گوشه چشم تو، گوشه گوشه خرابيم

که بوي مستي از آن نرگس خمار بيايد

نشسته‌ايم و به تکرار مي‌کشيم تو را آه اگر سوار بيايد

تو هر زمان دلت آمد، سوار جاده شو اما

بلند شو بنشين، يک نفس غبار بيايد

آقاي شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي بيننده‌هاي خوبمان، خانم‌ها و آقايان. آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد انشاءالله تنتان سالم باشد و قلبتان سليم. حاج آقاي عالي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.

حاج آقاي عالي: سلام عليكم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالي و همه‌ي بينندگان بزرگوار عرض سلام دارم.

آقاي شريعتي: خيلي خوشحاليم که روزهاي يکشنبه ما منور و معطر است به نام و ياد حضرت وليعصر(عج). اين اتفاق بسيار خوب است و خيلي از دوستان خوبمان هم ازمباحث روزهاي يکشنبه و از مباحث حاج آقاي عالي استفاده مي‌کنند. امروز هم برنامه ما حال و هواي امام زمان(عج) را خواهد داشت. حاج آقا در خدمت شما هستيم. بفرماييد.

حاج آقاي عالي: بسم الله الرحمن الرحيم. اگر خاطرتان باشد بحث در رابطه با ويژگي‌ها و خصوصيات حضرت وليعصر(ع) بود که ما يکي، دو مورد از خصوصيات ايشان را ذکر کرديم. 1- حيّ بودن و زنده بودن 2- رأفت و عطوفت و رحمت بي‌کران حضرت امام زمان(ع).

سومين ويژگي که در اين جلسه مطرح مي‌کنيم، يکي از خصوصيات شناخته شده حضرت است. همان چيزي که ما آن را به عنوان امام غايب مي‌دانيم. يعني غيبت حضرت وليعصر(ع) که از ويژگي‌هاي انحصاري حضرت در بين ائمه است. در کتاب مرحوم محدث نوري، کتاب نجم الثاقب که جلسه قبل عرض کرديم، حدود 180 اسم و عنوان براي امام زمان ذکر شده است، يکي از عناوين و القاب حضرت غيب است که در ذيل آيه‌ي شريفه در سوره‌ي بقره که خداوند مؤمنين را وصف مي‌کند، مي‌فرمايد: «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب‏» (بقره/3) ذيل آن از امام صادق(ع) روايت داريم که «الغيب هو الحجة الغائب» (تأويل الآيات/ص34) يکي از مصاديق غيب، نه اينکه منحصراً مقصود از غيب، امام زمان است. يکي از مصاديق غيب که متقين کساني هستند که ايمان دارند به نوري که حس نمي‌شود، فقط و فقط کافي نيست که ديده شود، امام زمان(ع) است.

در روايتي است که پيغمبر اکرم در جمعي از اصحاب نشسته بودند، روايت معروفي است. فرمودند: من خيلي مشتاق ديدار برادرانم هستم. اصحاب گفتند: ما برادران شما هستيم. پيغمبر فرمودند: شما اصحاب من هستيد. برادران من هستيد، کساني که نسبتشان با پيغمبر خيلي بالاتر است. در حد برادر بودن کساني هستند که در آخر الزمان با اينکه امامشان را نمي‌بينند، با اينکه برايشان غيب است، اما به او ايمان دارند. مصداق «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب‏» هستند. اين يکي از ويژگي‌هاي حضرت است. در صلواتي که معروف به صلوات خواجه نصير الدين طوسي است، که اين بزرگوار نقل کرده است، گاهي مواقع به صورت ختم هم خوانده مي‌شود و ويژگي‌هاي اهل‌بيت و چهارده معصوم در آن ذکر شده است. در آن صلوات اينطور آمده است. «اللهم و صل على صاحب الدعوة النبوية و الصولة الحيدرية و العصمة [الشهب‏] الفاطمية و الصلابة [الصلاة] الحسنية و الاستقامة الحسينية و العبادة السجادية و المآثر الباقرية و الآثار الجعفرية و العلوم الكاظمية و الحجج الرضوية و الشروع المحمدية و القضايا العلوية و الهيبة العسكرية القائم بالحق‏» (مصباح الكفعمي/ص719) يعني وقتي ويژگي‌هاي چهارده معصوم را ذکر مي‌کند، دعوت الهي پيغمبر، حمله‌هاي حيدري، عصمت فاطمي، حلم حسني، شجاعت حسيني، عبادت امام سجاد، معاصر و يادگارهاي امام باقر، آثار امام صادق، علوم امام کاظم، مناظرات و حجج امام رضا(ع)، جود و بخشش امام جواد، و آن پاکي و طهارت امام نقي(ع)، هيبت امام عسگري و غيبت الهي امام زمان از ويژگي‌هايي است که اين غيبت از طرف خداوند متعال براي حضرت وليعصر(ع) تقدير شده است. که بعد حکمت و اسرار آن را خواهيم گفت.

وجود مقدس وليعصر(ع) را اگر در همه مراحل زندگي‌اش ببينيد، در همه مراحل خفا، پنهان زيستن، ناشناس بودن، در همه مراحلش است. چه در دوران حمل و تولد ايشان، چه در دوران کودکي، چه در دوراني که با پدر بزرگوارشان امام عسگري(ع) بودند، چه در دوران غيبت صغري، چه در دوران غيبت کبري، تمام دوره‌هاي زندگي اين بزرگوار، دوران غيبت و پنهان زيستن است.

در رابطه با تولد حضرت داريم که شب نيمه شعبان سال 255 هجري، امام حسن عسگري(ع) به عمه‌شان حضرت حکيمه گفتند: امشب را بمانيد، موعود متولد خواهد شد. حضرت حکيمه عمه بزرگوار امام عسگري(ع) تعجب مي‌کند. مي‌گويد: آثار حملي در حضرت نرگس نمي‌بينم. امام عسگري فرمود: بله، ولادت او شبيه ولادت حضرت موسي است. که وقتي مادر ايشان حضرت موسي را حامله بود، آثار حمل در ايشان نبود. ولادت مخفي بود. چون به شدت اخبار تولد منجي که طومار ظلم را در هم مي‌پيچد و حکمت الهي را برقرار مي‌کند، پيچيده بود. از زمان پيغمبر اکرم خلفايبني عباس به شدت دنبال مي‌کردند. به خصوص در رابطه با اين ائمه آخر خيلي مراقبت و کنترل شديد در خانه داشتند. به خصوص امام عسگري(ع) در سامرا برايشان خيلي سخت بود. لذا طبيعتاً تقديري بود که ولادت حضرت مخفي باشد. بعد هم که حضرت متولد شد، نمي‌توانستند خيلي ايشان را نشان بدهند. امام عسگري تا حدود 5 سال امام زمان(ع) را به کسي نشان نمي‌داد، مگر خواصي از شيعه که آنها امام بعدي را ببينند و بعداً متحير نشوند. بعد هم در حدود سن 5 سالگي امام زمان، سال 260 هجري که امام عسگري به شهادت رسيد، آنجا امام زمان(ع) براي خواندن نماز بر پدرشان تشريف بردند. آنجا ديگر ظاهر شدند. ديگر کساني که ايشان را ديدند، از جمله خلفاي بني عباس ديگر کاملاً متوجه شدند که موعود متولد شده است و به شدت ايشان را دنبال کردند. براي اينکه ايشان را بگيرند و از بين ببرند. از همان‌جا بود که غيبت صغري شروع شد. بعد از شهادت امام حسن عسگري، دوران امامت امام زمان با غيبت شروع شد. غيبت صغري بود که 69 سال طول کشيد. تا سال 329 هجري که در اين 69 سال توسط چهار ناقل با مردم ارتباط داشتند که همان نواب اربعه‌اي هستند که الآن در بغداد دفن هستند و از خوبان روزگار و زمان خودشان بودند. بعد از سال 329 که دوران غيبت کبري شروع شد، ديگر دوراني بود که قرار بود مردم دين و احکام دينشان را از علما و فقها بگيرند. از علماي عالم و عادل و باتقواي دين شناس، که خود اهل‌بيت فرمودند: در زمان غيبت به آنها رجوع کنيد. امام زمان(ع) در نامه‌اي که يکي از شيعيان به نام اسحاق بن يعقوب برادر مرحوم محمد بن يعقوب کليني بودند، يک سؤالي از حضرت درباره‌ي دوران غيبت صغري کرد. سؤال کرد که در زمان غيبت کبري چه کنيم؟ حضرت فرمودند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّه‏» (وسايل‌الشيعه/ج27/ص140) در زمان غيبت شما مهمل و رها نشديد. ما شما را به عالمان و دين‌شناساني مي‌سپاريم که احاديث ما را مي‌شناسند و راويان احاديث ما هستند. در بعضي از روايات ديگر خصوصيات آنها را بيان کردند. «مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه‏» (وسايل‌الشيعه/ج27/ص131) که مسأله‌ي مرجعيت بر شيعه و به تعبير ديگري ولايت فقيه از همين‌جا شروع شد. يک چيز ساختگي نيست. چيزي هست که توسط خود اهل‌بيت، توسط خود امام زمان به آن اشاره شده، که در زمان غيبت به آنها رجوع کنيد، «فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ» حجت من بر شما همان‌ها هستند. «و أنا حجت الله» خود من حجت خدا هستم. گرچه امام معصوم الآن نيست كه ما خدمت ايشان برسيم و استفاده كنيم، اما عالمان عادل كه درصد خطايشان از ديگران كمتر است، به خصوص در مسائل اجتماعي و به تعبير خود حضرت «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ» حوادثي كه براي شيعه روي مي‌دهد و به وجود مي‌آيد، به كارشناسان دين ما مراجعه كنيد كه با تقوا و عادل هستند.

پس ببينيد در همه دوران مراحل زندگي حضرت اين مسأله‌ي غيبت بوده است. اين تقدير براي حضرت بوده است. شعري حافظ دارد كه من هر زمان مي‌بينم، ياد حضرت مي‌افتم.

شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت *** روي مه پيكر او سير نديديم و برفت

گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود *** بار بر بست و به گردش نرسيديم و برفت

گويي راجع به حضرت است كه زمانه اصلاً لياقت نداشت كه ايشان را درك بكند و آن زمان دوران اختناق و سختي بود. بعد هم كه شرايط براي ظهورشان تا به حال فراهم نشده كه هزار و صد و خرده‌اي سال از عمر شريف ايشان مي‌گذرد. در هر حال اين از ويژگي‌هاي امام زمان(ع) و تقدير حضرت به يك معنا بلاي بزرگي براي شيعيان و يك امتحان سنگين براي مؤمنين است. دوراني است كه در عين حال كه فتنه‌هاي شديدي از طرف دسته‌هاي شيطان براي زمين‌گير كردن مؤمنين و لغزاندن آنها از دينشان به وجود خواهد آمد، دسترسي هم به امامشان به سادگي امكان پذير نيست. مي‌بينيد اقسام حملاتي كه به سمت مؤمنين مي‌شود، به چه شكل است. اين همان است كه فرياد يك مؤمن را به عنوان يك گلايه از دوران غيبت بلند مي‌كند، در دعاي افتتاح مي‌گويد: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْك‏ غَيْبَةَ نَبِيِّنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ ظُهُورَ الْفِتَنِ عَلَيْنَا» خدايا ما گله مي‌كنيم، شكايت داريم، از اينكه پيغمبر ما نيست. از اينكه ولي ما غايب است. دشمنان ما زياد است و تعداد ما كم است. فتنه‌ها در آخر الزمان شديد است. اين همان غزلي است كه حافط در جاي ديگر آورده است و از اين معارف بسيار استفاده كرده است. كسي مي‌گفت: ديوان حافظ و عرفان حافظ، عرفان مهدوي بوده است. كليد فهمش اين است. بسياري از جاها كه به آن زيبارويي اشاره كرده است،          خداوند متعال نيست. چون اوصاف بشري را براي او نقل كرده است.

زان يار دلنوازم شكري است، با شكايت *** گر نكته‌دان عشقي بشنو تو اين حكايت

رندان تشنه لب را آبي نمي‌دهد كس *** گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت

در اين شب سياهم، [دوران غيبت] گم گشت راه مقصود *** از گوشه‌اي برون آي، اي كوكب هدايت

اين اشاره‌هايي است كه كاملاً مي‌شود نشان داد كه حافظ به چه كسي دارد مي‌گويد و كجا را نشانه گرفته است. بعضي از جاها حافظ اسم برده است، «مهدي دين پناه»، «يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور»، آنجا ديگر خيلي صريح مي‌گويد.

اهل‌بيت(ع) چون مي‌دانستند اين بلاي سنگين غيبت دوراني هست كه شيعيان بايد خيلي مراقبت كنند و خودشان را آماده كنند و خيلي مواظب باشند. لذا ائمه غصه مي‌خوردند از اينكه بعضي از افراد اين مراقبه را ندارند و دچار لغزش مي‌شوند، و در عين حال كه مردم را از زمان پيغمبر به اين طرف آماده مي‌كردند، اما باز هم از دوران سختي كه براي شيعيانشان خواهد بود غصه مي‌خوردند.

صديق سيد عبدي مي‌گويد: با چند نفر از شاگردان امام صادق خدمت حضرت رفتيم ديديم، اقا فرش و زير انداز را كنار زده و روي زمين نشسته است. مثل كسي كه عزاي سنگين و مصيبت سنگيني بر او وارد شده، گريبان چاك كرده و گريه مي‌كند. ما متعجب شديم كه چه مصيبتي بر خانه امام صادق(ع) وارد شده است. ديديم حضرت در بين گريه‌هايش اين جمله را تكرار مي‌‌كنند. «سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي وَ ضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهَادِي‏» (بحارالانوار/ج51/ص219) آقاي من!غيبت تو خواب را از چشم من ربوده و آرامش را از من گرفته است. ما تعجب كرديم كه چه شده امام صادق اين سخنان را مي‌گويد؟ آن زمان هنوز خيلي براي اينها اين چيزها روشن نبود. امام ششم است. مي‌گويد: وقتي تمام شد، گفتيم: آقا خبري شده؟ مصيبتي وارد شده است؟ حضرت فرمود: كتاب «جف» كه از منابع علوم اهل‌بيت است را مي‌ديدم. دوران آخرالزمان و دوران غيبت فرزندمان مهدي، دوراني است كه سختي‌هايي بر شيعيان ما خواهد بود و عده‌اي دچار لغزش و ريزش مي‌شوند، از اين رو ناله‌ي من بلند شد.

براي ما يك مقدار سنگيني دوران غيبت عادي شده است و از اين رو حس نمي‌شود. در دسترس نبودن امام را خيلي حس نمي‌كنيم. و الا آنهايي كه خوب مي‌فهميدند، خيلي دردشان مي‌آمد.

در همين جنوب شهر خودمان، هفتاد سال پيش مي‌گفتند: شخصي به نام مشهدي امام قلي ترك كه از ترك‌هاي قفقاز بوده است، سالها در ايران زندگي مي‌كرده و كفاشي داشته است. آدم بسيار متدين و حلال‌خور و اهل مراقبهو رعايت حقوق ديگران بوده و حواسش بسيار جمع بوده است. از عاشقان حضرت وليعصر(ع) بوده و نجواهايي هم با حضرت داشته است. يكي از بزرگان اين را نقل مي‌كرد و مي‌گفت: ايشان در يك مرتبه‌اي به حضرت عرض كرد: آقا اگر ظهور شما به اين نزديكي‌ها نيست، دعا كنيد من از دنيا بروم. درد فراق شما براي ما بسيار سنگين شده است. من ظرفيت و تحملش را ندارم. در نيمه‌ي ماه مبارك رمضان سال 1365 هجري قمري، حدود هفتاد و خرده‌اي سال پيش ايشان از دنيا رفت، قبر ايشان در نزديكي شهر ري جايي معروف به بي‌بي شهربانو است. مي‌گويند: حاج شيخ رجبعلي خياط هر زمان سر قبر ايشان مي‌رفتند، مي‌گفتند: من اينجا عنايت امام زمان را مي‌بينم. حضرت به اين قبر خيلي عنايت دارد. درد فراق داشت. اين دسته از افراد كساني هستند كه اگر ظهور را در زمان حيات درك نكنند، جزء رجعتيون خواهند بود كه برمي‌گردند. ولي مقصود اين است كه بلا، بلاي سنگيني است كه دوران غيبت مقدر شده است.

اينكه عرض كرديم در بين چهارده معصوم تنها حضرت وليعصر(ع) غيبت داشتند، چون بقيه غيبت به اين شكل نداشتند. بله انبياء سابق، غيبت‌هايي داشتند كه از انذار دور مي‌شدند، از چشم مردمشان دور مي‌شدند.

سَدير صيرفي از امام صادق(ع) نقل كرد كه: مهدي ما غيبتي دارد، كه طولاني مي‌شود. سَدير مي‌گويد: پرسيدم اين غيبت طولاني براي چيست؟ حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ يُجْرِيَ فِيهِ سُنَنَ الْأَنْبِيَاء» (بحارالانوار/ج51/ص142) خداوند متعال نخواسته اين مطلب را مگر اينكه آن سنت‌ها و خصوصيات انبياء گذشته در ايشان جمع شود. از جمله اين غيبت‌ها است. «إِلَّا أَنْ يُجْرِيَ فِيهِ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ ع فِي غَيْبَاتِهِم‏» آن غيبت‌هايي كه انبياء داشتند در اين وجود مقدس جمع شود. «وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ يَا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفَاءِ مَدَدِ غَيْبَاتِهِمْ» مدت‌هاي غيبت‌‌هاي انبياء همه در ايشان جمع است. مثلاً فرض كنيد حضرت يوسف بيست سال غيبت داشته است. پيغمبر ديگر يك سال غيبت داشته است. اين يكي از سنت‌هاي انبياء گذشته بود كه در اين وجود مقدس هست.

شما اگر قرآن را نگاه كنيد، بعضي از اين غيبت‌ها از جمله براي حضرت يوسف ذكر شده است. در سوره‌ي يوسف هست كه حضرت يوسف دار فراق و دوري از خانواده شد. برادران حسودش وقتي او را در چاه انداختند، او را به عنوان برده در بازار مصر فروختند و در خانه عزيز مصر دچار آن سختي‌ها و مشكلات شد. به او تهمت زدند. زنداني شد، بعد هم دوران عزيز بودن خودش به عنوان بزرگ مصر شد، اين دوران گذشت. درست است كه حضرت يعقوب و خانواده‌ي او نمي‌دانستند كه حضرت يوسف كجاست، اما يوسف كه مي‌دانست خانه‌شان كجاست. مي‌توانست برگردد. مي‌دانست خانه‌شان در كنعان است. در روايت هست هجده روز راه بود. آهسته آهسته مي‌رفتند، هجده روز راه بود. خوب براي چه يوسف بيست سال اين غيبت را تحمل كرد؟ چون يوسف مي‌دانست كه اگر قبل از موعد مناسبش برگردد، برادران حسودش او را مي‌كشتند. تحملش را ندارند. در اين دوران كه دوران آمادگي است، ولو يوسف يك سختي‌هايي مي‌كشد، ولو تهمت مي‌خورد و بلا مي‌بيند، اما در اين دوران آن برادرها به يك حدي مي‌رسند، نيازمند مي‌شوند، مضطر مي‌شوند، به حالتي مي‌رسند كه وقتي يوسف خودش را به آنها معرفي مي‌كند، كاملاً او را مي‌پذيرند و از او عذرخواهي هم مي‌كنند. بعضي‌ها غيبت‌هايشان به اين صورت است. يعني گاهي مواقع به عنوان آخرين چاره است. در قومشان هدايت كردند، راهنمايي كردند، گفتند، عمل كردند، سختي كشيدند، خون دل خوردند، وقتي مي‌بينيد كه وجدان يك عده هنوز خوابيده، هوا و هوس‌ها آنچنان بر آنها حاكم است، طمع‌ها انچنان بر آنها حاكم است كه حرف حق را گوش نمي‌دهند، چند مدتي اينها را وا بگذارند و دور مي‌شوند. تا يك سختي‌هايي ببينند. تا در اثر نبود خدا، خلأهايي را حس كنند، مضطر شوند، دست نيازي را دراز كنند، آنوقت وقتي او آمد، ديگر كاملا بپذيرند.

آقاي شريعتي: ولي فكر نمي‌كنم انبياء اينقدر منتظر دلسوخته مثل دوران ما براي حضرت ولي عصر داشتند.

حاج آقاي عالي: كاري كه حضرت مي‌خواهد بكند، كار سنگيني است. كار فقط كار منطقه‌اي نيست. يك كار بسيار بزرگي است. از اين جهت آن انتظار نبايد فقط در گوشه‌اي رخ بدهد و يك انتظار جهاني باشد. يعني شاخص‌هايي كه براي آمدن حضرت وليعصر (ع) است، متناسب با كار خودش است. كار انبياي سابق در اين حد نبود. روي اين جهت است كه غيبت حضرت هم يك غيبت خاصي است كه يك آمادگي كلي بايد به وجود بيايد. در عين حال كه مي‌فرماييد: ممكن است در يك گوشه‌اي اتفاقات خوبي افتاده باشد.

مرحوم شيخ صدوق، كتابي دارند كه من توصيه مي‌كنم اين كتاب را بخوانند. اين كتاب كه نامش «كمال الدين و تمام النعمه» است، از منابع مباحث مهدويت است. ايشان در مقدمه‌ي اين كتاب مي‌گويد: من حضرت وليعصر(ع) را خواب ديدم. مي‌گويد: در روياي صادقه اي حضرت را ديدم. حضرت به من فرمود: كتابي راجع به من بنويس. گفتم: آقا راجع به شما كتاب زياد نوشته شده است. حضرت فرمود: نه! به اين شكل بنويس كه در آن كتاب، از غيبت‌هاي انبياي گذشته در آنجا ذكر كني. كه اين غييبت من يك چيز غير مترقبه‌اي كه هيچ سابقه‌اي نداشته باشد، نيست. اولياء و انبياء گذشته هم دوران‌هايي بودند كه دور از انذار بودند. مرحوم شيخ صدوق مي‌گويد: من بعد از آن، اين كتاب را به دستور حضرت نوشتم. لذا اين كتاب از جمله كتاب‌هاي با بركتي است كه الآن جز منابع مهدويت است. غيبت‌هاي انبياء مثل حضرت ابراهيم، حضرت عيسي، حضرت موسي، حضرت يوسف، حضرت يونس، حضرت ادريس، حضرت الياس و بسياري ديگر را در اين كتاب ذكر كرده است.

يازده امام ما، قبل از امام زمان(ع) غيبت به اين معنا نداشتند. يعني شخصشان در بين مردم بوده است. مردم مي‌شناختند و ايشان را مي‌ديدند. يك نوع غيبت ديگر هست كه همه ائمه ما داشتند و آن اينكه شخصشان غايب نبوده است، اما شخصيت‌شان از معرفت‌ها غايب بوده است. يعني شخصيت‌شان ناشناخته بوده است. شخصيت‌شان را نمي‌شناختند و قدر نمي‌دانستند. در دعاي ندبه شما سرگذشت جفاها را مي‌بينيد. «لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي الْهَادِينَ بَعْدَ الْهَادِينَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وُلْدِهِ إِلَّا الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَةِ الْحَق‏ِّ فِيهِمْ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِيَ مَنْ سُبِيَ وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ» (بحارالانوار/ج99/ص106) اين داستان جفا به اهل‌بيت، بعد از پيغمبر اكرم است. كه گويي بسياري از امت بر جفاي به فرزندان پيغمبر جمع شده بودند و آن بلاهايي را كه بر سرشان آوردند. اين چقدر قدر ناشناسي و بي معرفتي است كه وقتي معدن علم خدا، اميرالمؤمنين مي‌گويد: هرچه مي‌خواهيد از من سؤال كنيد. من از آسمان‌ها بيش از زمين خبر دارم. كسي بلند شد گفت: تعداد موهايي كه روي صورت من است، چقدر است؟ اين بي‌معرفتي است. اينكه اميرالمؤمنين(ع) 25 سال در نخلستان برود و درخت بزرگ كند، اين خسارت و بي‌معرفتي مردان آن زمان است. چرا علي(ع) بايد درخت رشد بدهد. اميرالمؤمنين بايد انسان رشد بدهد.

بعضي از بزرگان ما از شاگردان مرحوم آيت الله قاضي، اين عارف كم‌نظير نقل مي‌كنند كه اگر كسي دو سال شاگردي ايشان را مي‌كرد، به مقاماتي مي‌رسيد. در مسائل معنوي به مقاماتي مي‌رسيد. دو سال شاگردي آقاي قاضي اينچنين است. آقاي قاضي خاك پاي اميرالمؤمنين است. آنوقت اگر كسي شاكردي اميرالمؤمنين را مي‌كرد، به كجا مي‌رسيد؟ اين چقدر خسارت است كه 25 سال بايد برود بيل بزند. چاه حفر كند و درخت رشد بدهد. اين از خسارت‌ها است.

وقتي سر اباعبدالله و يارانش منزل به منزل مي‌رود و خاندان او به اسارت مي‌رود، ديگر شما ببينيد عمق فاجعه چقدر است. هركدام از ائمه همينطور بودند. وقتي امام سجاد نمي‌تواند حرف بزند، بايد در غالب دعاهايش معارف را بگويد. وقتي حد امام باقر و امام صادق كه خيلي معروف است شاگردان زيادي داشتند، اما همان شاگردان فقط در خانه امام صادق نمي‌آمدند، جاهاي ديگر هم مي‌رفتند. يعني اينطور نبود كه فقط اينجا زانو بزنند. جاهاي ديگر هم مي‌رفتند و به نظر خودشان از جاي ديگر كسب معرفت مي‌كردند. اين كمال بي‌معرفتي است، وقتي مخزن علم خدا اينجاست، بروند از جاي ديگري استفاده كنند. اين غيبت‌ها به اين شكل بوده است. به تعبيري يك نوع كفران نعمتي نسبت به يازده امام صورت گرفته است. كفران بزرگترين نعمت خدا در اين عالم، كه با وجود امام هست كه نعمت‌هاي ديگر، نعمت هستند. آنها «اولياء النعم» هستند. آنها كساني هستند كه اگر اين نعمت ما را به قرب خدا مي‌رساند به واسطه‌ي آنهاست. حالا اگر خود آنها كفران نعمت شوند، اين بزرگترين كفران نعمت در اين عالم است و عذاب دارد.

آقاي شريعتي: باز يك پلي به مباحث ياد مرگ بزنيم، كه در آنجا در بحث رجعت در بعد از عصر ظهور، شما اشاره كرديد كه شأن ائمه در زمان خودشان، آنطور كه بايد و شايد شناخته نشد، در آن زمان در واقع به نوعي ظهور آنها هم هست.

حاج آقاي عالي: يكي از فلسفه‌هاي رجعت اين است كه آن بزرگواران برمي‌گردند كه شأنشان در همين دنيا شناخته شود. در اين غيبت وقتي اين كفران نعمت براي يازده امام صورت گرفت، خدا خودش در قرآن يك سنت، يك فرمول، يك قانون داده است. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ» (ابراهيم/7) كفران نعمت عذاب دارد، آن هم اگر بالاترين نعمت خدا كفران شود، يعني يازده امام، آنوقت در دوازدهمي كه ديگر بقية الله و آخرين ذخيره‌ي خداست، شخصش هم غايب مي‌شود. ناشناخته مي‌شود. در جلسات گذشته عرض كردم كه غيبت امام زمان يك نوع غضب خداست. جواب كفران نعمت است. امام باقر(ع) فرمود: «إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ» (كافي/ج1/ص343) وقتي خدا غضب كند، ما اهل‌بيت را دور مي‌كنيم.

پس در غيبت شخص امام زمان، اين محصول آن بي‌حرمتي‌ها و كفران نعمت‌ها به شخصيت آن يازده امام قبلي بوده و طبق سنت الهي پيش رفته است. بنابراين مسأله‌ي غيبت حضرت يك چيز علي القاعده‌اي است و طبق قوانين سنت و آفرينش و قوانين الهي است. در روايتي هست كه غيبت حضرت يك سري دارد كه تا زماني كه خودش نيايد، روشن نمي‌شود. حالا با قطع نظر از او اگر ما غيبت را تحليل كنيم، مي‌بينيم محصول كفران نعمت است. كفران نعمت عذاب دارد، اين هم عذابش است. كما اينكه ظهور حضرت هم طبق قاعده است. طبق سنت‌هاي الهي است و يك چيز معجزه‌و‌ار نيست. ظهور حضرت بايد در شرايطي اتفاق بيافتد و آن كفران از بين برود. آن بي‌معرفتي‌ها از بين برود. به تعبير شهيد مطهري ظهور يك انقلاب است و يك انفجار نيست. كه شما ظلم‌ها را زياد كن تا انفجار شود. شما آمادگي او را پيدا كن. شما سنخيت با او پيدا كن.

آقاي شريعتي: خيلي ممنون از شما و توجه بينندگان خوبمان. من يك سؤالي بپرسم. غيبت براي خود حضرت سخت نيست؟

حاج آقاي عالي: خود اين غيبت براي حضرت بلايي سنگين است. حضرت دستش بسته است و ظلم‌ها را مي‌بيند و خبر دارد. كس كه همه توان‌ها را دارد. همه ويژگي‌ها را دارد، اما در عين حال به خاطر اينكه مردم هنوز آمادگي‌اش را ندارند، دستش بسته است و نمي‌تواند با ظلم‌ها مقابله كند. براي او خيلي سخت است. آن دل رئوف وقتي مظلوميت‌ها را مي‌بيند، چقدر غصه مي‌خورد.         در دعاي ندبه است كه «عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ الْبَلْوَى‏» بلاها سر شما ريخته است. و اين خيلي سخت است. اگر يك دل سوخته اين را فكر كند، خيلي خوب است.

آقاي شريعتي: حاج آقاي عالي دو كتاب خوب هم معرفي كردند، يكي «كمال الدين و تمام النعمه» شيخ صدوق، و ديگري هم كتاب «نجم الثاقب» مرحوم محدث نوري كه انشاءالله دوستان هم در سايت قرار خواهند داد و شما مي توانيد از اين كتاب‌ها استفاده كنيد. صفحه 72 مصحف شريف قرار روزانه امروز ماست. آيات 174 تا 180 سوره‌ي مباركه‌ي آل عمران در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود. ايام ولادت حضرت زهرا را پشت سر گذاشتيبم. چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را به روح بلند مادر گرامي حضرت امام زمان، نرجس خاتون(عليها السلام) هديه كنيم. باز مي‌گرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.

«فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ  وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ(174) إِنَّمَا ذَالِكُمُ الشَّيْطَانُ يخَُوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تخََافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(175) وَ لَا يحَْزُنكَ الَّذِينَ يُسَرِعُونَ فىِ الْكُفْرِ  إِنَّهُمْ لَن يَضرُُّواْ اللَّهَ شَيًْا  يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يجَْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فىِ الاَْخِرَةِ  وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(176) إِنَّ الَّذِينَ اشْترََوُاْ الْكُفْرَ بِالْايمَانِ لَن يَضُرُّواْ اللَّهَ شَيًْا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(177) وَ لَا يحَْسَبنَ‏َّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَيرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ  إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِيزَْدَادُواْ إِثْمًا  وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ(178) مَّا كاَنَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلىَ‏ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتىَ‏ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ  وَ مَا كاَنَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلىَ الْغَيْبِ وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يجَْتَبىِ مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاءُ  فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ  وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ(179) وَ لَا يحَْسَبنَ‏َّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيرًْا لَّهُم  بَلْ هُوَ شرٌَّ لَّهُمْ  سَيُطَوَّقُونَ مَا بخَِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَمَةِ  وَ لِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ اللَّهُ بمَِا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(180)»

ترجمه آيات:

«پس از جنگ بازگشتند، در حالى كه نعمت و فضل خدا را به همراه داشتند و هيچ آسيبى به آنها نرسيده بود. اينان به راه خشنودى خدا رفتند و خدا را بخشايشى عظيم است. (174) آن شيطان است كه در دل دوستان خود بيم مى‏افكند. اگر ايمان آورده‏ايد از آنها مترسيد، از من بترسيد. (175) آنان كه به كفر مى‏شتابند تو را غمگين نسازند. اينان هيچ زيانى به خدا نمى‏رسانند. خدا مى‏خواهد آنها را در آخرت بى‏بهره گرداند، و برايشان عذابى است بزرگ. (176) هر آينه آنان كه ايمان دادند و كفر خريدند، هيچ زيانى به خدا نمى‏رسانند و برايشان عذابى دردناك است. (177) كافران مپندارند كه در مهلتى كه به آنها مى‏دهيم خير آنهاست. به آنها مهلت مى‏دهيم تا بيشتر به گناهانشان بيفزايند، و براى آنهاست عذابى خواركننده. (178) خدا بر آن نيست كه شما مؤمنان را بدين حال كه اكنون هستيد رها كند. مى‏آزمايد تا ناپاك را از پاك جدا سازد. و خدا بر آن نيست كه شما را از غيب بياگاهاند، ولى برخى از پيامبرانش را كه خود بخواهد برمى‏گزيند. پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد. و اگر ايمان بياوريد و پرهيزگارى كنيد، اجرى عظيم يابيد. (179) آنان كه در نعمتى كه خدا به آنها عطا كرده است بخل مى‏ورزند، مپندارند كه در بخل ورزيدن برايشان خير است. نه، شر است. در روز قيامت آنچه را كه در بخشيدنش بخل مى‏ورزيدند چون طوقى به گردنشان خواهند آويخت. و از آن خداست ميراث آسمانها و زمين و او به هر كارى كه مى‏كنيد آگاه است. (180)»

آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه‌ ما منور به نور قرآن باشد و ياد امام عصر(عج). فرصت خوبي دست داد در ايام ولادت حضرت فاطمه زهرا و آن هم افتتاح كتابخانه مجازي ما بود، خيلي الحمدلله استقبال شد. دوست داران كتاب و كتابخواني فرصت را از دست ندهند. كتاب «احتضار و عالم قبر» از مجموعه سرنوشت انسان كه حاج آقاي عالي زحمت كشيدند و آن را به رشته‌ي تأليف درآوردند. مي‌توانيد از كتابخانه مجازي ما استفاده كنيد.

حاج آقاي عالي: آيه‌ي 179 سوره‌ي مباركه آل‌عمران «مَّا كاَنَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلىَ‏ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتىَ‏ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» خداوند متعال مي‌فرمايد: مؤمنين فكر مي‌كنند، ما آنها را با همان وضعيتي كه دارند، در دنيا رها مي‌كنيم. وضعيتي كه مؤمن دارد، اين است كه آن مدعي از آن مؤمن واقعي جدا نشده است. بايد محك بخوريد. بايد امتحان شويد. خدا مي‌فرمايد: من اينجا امتحان مي‌كنم. امتحان خدا در دنيا نه براي استعلام فهم خداست. امتحان‌هاي خدا تربيت خداست. پرورش استعداد و رشد است. براي بعضي كه استعداد رشد دارند، بعضي هم كه خودشان را خداي نكرده جا زدند و به هر حال جزء مؤمنين واقعي نيستند، اينها بايد صفشان جدا شود. «حَتىَ‏ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» يكي از علل غيبت امام زمان(ع) همين است كه در اين دوران كاملاً مردم محك بخورند. مؤمنين واقعي بمانند، تا وقتي حضرت آمد ديگر مثل دوران زمان اميرالمؤمنين يا امام حسن، پشت حضرت را خالي نكنند. خالص‌ها بمانند. انشاءالله همه دوستان جزء همان خالص‌ها باشند.

من گفتم كه غيبت امام زمان(ع) طبق سنت‌هاي خدا بوده است. وقتي كفران نعمت راجع به يازده امام صورت مي‌گيرد، راجع به دوازدهمي خدا مي‌فرمايد: «إِنَّ عَذابي‏ لَشَديد» غيبت شخص حضرت رخ مي‌دهد. ظهور حضرت هم طبق قاعده و سنت‌هاي خداست. اگر مردم خودشان را عوض كنند، خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُد» (انفال/19) اگر شما برگرديد، ما هم برمي‌گرديم. ما هم شرايط را عوض مي‌كنيم.

نكته‌اي كه مي‌خواهم بگويم، اين است. حالا كه مي‌فهميم ظهور طبق قواعد و قوانين است، دنبال قواعد و قوانين ظهور برويم. برويم كاري كنيم آن سنت‌هاي خدا كه زمينه‌ساز ظهور حضرت است تحقق پيدا كند. آن قواعد و شرايط ظهور كه بستر آمدن امام زمان را مي‌سازد، آمادگي ما، عدالت‌خواهي ما، معنويت‌خواهي ما، ولايت پذيري ما است. صرف اينكه ما دنبال علائم برويم، اين خيلي كار مناسبي نيست. بعضي‌ها هستند كه خيلي افراطي دنبال يك سري نشانه‌ها و علائم مي‌روند، گاهي مواقع خيلي ناشيانه افراط هم مي‌كنند. به عنوان مثال فرض كنيد كه يَماني فلان كس است. سيد خراساني فلان كس است، شعيب بن صالح، فلان كس هست. سفياني در شخصيت‌هاي منفي فلان كس است. باور مي‌كنيد بعضي از سايت‌هايي كه در خدمت نظام استكباري است، چندين سال تبليغ مي‌‌كردند، بن لادن همان يماني است كه مي‌آيد و به عنوان يكي از پرچم‌هاي هدايت قبل از منجي مي‌آيد. بعضي‌ها از دور خودشان را به سپاه بن لادن مي‌رساندند كه جزء سپاهش باشند. اين تطبيق‌هاي قطعي علائم خيلي مورد سوء استفاده قرار مي‌گيرد. يا گاهي مواقع برخي از پيشگويي‌ها، مثلاً فرض كنيد اشعاري كه شاه نعمت الله ولي گفته است. يا نوستراداموس پيشگويي كرده است. چرا ما دنبال چنين چيزهاي متشابه و مشتبه برويم كه بازار دكان‌داري را، بازار سوء استفاده و زمين خوردن و خطرات را براي مؤمنين باز كند. نمي‌خواهم بگويم كه علايم و نشانه‌ها را نبينيم. نه! اما اولويت بيشتر اين هست كه اولاً آن رواياتي كه علائم را بيان كرده، احتياج به سند شناسي دارد، احتياج به يك فرد متخصص دارد كه اين را بفهمد و بيان كند. ثانياً بر اين حادثه و آن حادثه تطبيق قطعي ندهيم. بعضي مي‌گفتند: يازده سپتامبر يك زمينه است. دنبال شرايي باشيم كه زمينه ساز ظهور حضرت است.

آقاي شريعتي: من اين بشارت را هم بدهم كه در ادامه مباحث انشاءالله حاج آقاي عالي به وظايف منتظران در عصر غيبت هم اشاره خواهند كرد. حاج آقا دعا بفرماييد.

حاج آقاي عالي: دعاي ما همين است كه انشاءالله ما بتوانيم اين توفيق را داشته باشيم كه به اندازه‌ي خودمان زمينه‌ساز ظهور حضرت باشيم. ولو مي‌دانيم بيشترين زمينه‌سازي و بستري سازي به دعاي خود حضرت است و با كارهاي خود حضرت است. ولي آن مقداري كه وظيفه‌ي ما است به عنوان آمادگي‌ها، خدا را قسم مي‌دهيم به حق اهل‌بيت توفيق اين آمادگي را به همه ما عنايت بفرما.

آقاي شريعتي:

بيرون شو اي همايون، از پشت پرده‌ي غيب *** تا درسگاه مستي، شوريده‌تر بخوانم.

والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.

بخشي از بيانات مقام معظم رهبري

مسأله‌ي فرهنگ، مسأله‌ي مهمي است. اساس اين ايستادگي و اين حركت و در نهايت انشاءالله پيروزي بر حفظ فرهنگ اسلامي و انقلابي است و تقويت جناح فرهنگي مؤمن. بشريت در طول تاريخ مثل همان سرنشينان يك كشتي طوفان زده هميشه گرفتار مشكلاتي از سوي قدرتمندان و ستمگران و مسلطين در امور انسان‌هاي مظلوم، قوي‌دستان در حيات اجتماعي، هميشه دچار اين افراد بودند. اميد موجب مي‌شود كه انسان مبارزه كند، راه باز كند، پيش برود. وقتي به شما مي‌گويند: انتظار بكشيد، يعني اين وضعيتي كه امروز شما را رنج مي‌دهد، و دل شما را به درد مي‌آورد، اين وضعيت ابدي نيست. اين تمام شدني است. ببينيد چقدر انسان حيلات و نشاط پيدا مي‌كند. اين نقش اعتقاد به امام زمان (ارواحناه فداه) است. اين نقش اعتقاد به مهدي موعود است. اين است كه شيعه را تا امروز، از آن همه پيچ و خم‌هاي عجيب و غريبي كه در سر راه او قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدلله عزت اسلام و پرچم سربلندي اسلام و قرآن در دست شما ملت مسلمان و شيعه‌ي ايران است. هرجايي يك چنين اعتقادي وجود داشته باشد، همين اميد و مبارزه وجود دارد.