-برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين عالي
-بهشت و دوزخ
91-08-21
رسيدم تا اجل اما رسيدن شد فراموشم، دميدم در ني دنيا دميدم شد فراموشم. سرم با خنده ي گل گرم شد در فصل گل چيني، دلم چون سيب سرخ افتاد چيدن شد فراموشم. نداي ارجعي گل کرد برگشتم دمي تا خود، همين که پر در آوردم پريدن شد فراموشم. چنان از آخرت گفتم که دنيا گشت عقبايم، چنان گرم تماشايم که ديدن شد فراموشم. شب جانکدن آمد باز دل بستم به دل دادن، تب دل دادن آمد دل بريدن شد فراموشم. اگر گفتند نامت چيست در غوغاي من ربک، بگو من هم ملک بودم پريدن شد فراموشم.
در خصوص مشاهدات حضرت رسول در شب معراج توضيح بفرماييد.
پاسخ – در روايات است که کلاً سفر با عظمت پيامبر اکرم از مسجدالحرام به مسجد الاقصي و سيري که در ملکوت و فوق آن داشتند حدوداً سه يا چهار ساعت طول کشيده است. در برخي جاها آمده که اين سفر به حدي کوتاه بود که زماني که پيامبر رفتند و بازگشتند هنوز بستر ايشان گرم بود. يا زماني که پيامبر به اين سفر مي رفتند بدن ايشان با کوبه ي در برخورد کرد. موقع بازگشت هنوز کوبه ي در درحال تکان خوردن بود. البته اين مسائل سند روايي ندارد. آن چيزي که سند دارد اين است که اين سفر حدوداً از مغرب تا اذان صبح طول کشيده است. سيري که پيامبر در زمين پيمودند با مرکب خاصي بود و به سرعت طي شد. و سيري که ايشان در ملکوت و فوق آن طي کردند خارج از قوانين و فوق زمان بوده است. اصولاً قوانين عالم خواب با بيداري تفاوت دارد. ممکن است ما در عالم خواب مسافت هاي بسيار طولاني را در يک لحظه طي کنيم. شايد براي پيمودن مسافت هايي که در عالم خواب طي مي شود در عالم بيداري ماه ها زمان نياز داشته باشد. مرحوم آيت الله علامه تهراني در کتاب معاد شناسي ذکر کرده اند که روزي يکي از دوستان خوب ايشان براي زيارت به مشهد مشرف شدند. ايشان داخل صحن ايستادند و گفتند که من معرفتي ندارم و همينجا مي ايستم تا زماني که معرفتي پيدا کنم سپس وارد حرم مي شوم. اين فرد مي گويد همينطور که نشسته بودم خوابم برد. در خواب ديدم که امام رضا (ع) آمدند و با نوک انگشت پاي خود آهسته به من زدند و گفتند که بلند شو کاري انجام بده. تا متوجه شدم که ايشان امام رضا(ع) هستند خم شدم پاي ايشان را ببوسم. حضرت زير بغل من را گرفتند و گفتند چکار مي کني بلند شود. اين فرد مي گويد همان لحظه از خواب بيدار شدم. به صحن گوهرشاد رفتم و وضو گرفتم. چون شب جمعه بود در يکي از ايوان ها نشستم و شروع بخواندن دعاي کميل کردم. در اواسط دعا مجدداً خوابم گرفت. در خواب يک فردي با محاسن زيبا به نزد من آمد و گفت مي خواهي باهم گردش کنيم ؟ گفتم من در خدمت شما هستم. آن فرد من را به مدينه و سپس به کربلا، کاظمين و سامرا براي زيارت برد. بعد از آن در عالم ملکوت بالا رفتيم و ملائک را ديديم. در هنگام سفر آن فرد نکاتي را از جهت معرفتي به من گوشزد مي کرد. بعد از اينکه سفر تمام شد من را به مسجد گوهرشاد بازگرداند. سپس از من پرسيد مي داني اين سفر چقدر طول کشيد ؟ گفتم چقدر ؟ گفت: پنج دقيقه. اين زمان را هم براي اين گفتم که شما وحشت نکنيد، وگرنه در ملکوت زمان و ساعت وجود ندارد. از خواب بيدار شدم و زمان را نگاه کردم ديدم که همان پنج دقيقه گذشته است. مرحوم علامه تهراني مي گويد: اين دوست من سه روز و هر روز به مدت چهار ساعت خواب خود را نقل مي کرد. ايشان مي فرمايد وقتي اين خواب را براي آيت الله انصاري همداني نقل کردم، فرمودند از خواب هاي بي نظير است و مشخص است که آن فرد بسيار قابل بوده است. البته سفري که براي پيامبر رخ داد که با اين خواب قابل مقايسه نيست. چرا که سفر پيامبر در بيداري رخ داده و با استعداد دريافت ايشان هماهنگ بوده است. پيامبر مطالب را به سرعت دريافت کرده و نيازي به زمان نبوده است. سفر پيامبر معجزه بوده ولي با معجزه هاي ديگر تفاوت داشته است. برخي معجزه ها به گونه اي است که ديگران هم آن را مي بينند. ولي امکان ديدن بعضي معجزه ها براي ديگران وجود ندارد. در روايات است که سفر پيامبر از نظر آسماني و زميني به اندازه ي يک سوم شب طول کشيده است. پيامبر اکرم مي فرمايند که من در اين سفر درهاي بهشت و جهنم را ديدم. در روايت است که پيامبر مي فرمايند: جبرائيل به من گفت که من مأمور هستم بهشت و جهنم را به شما نشان بدهم. وقتي درها را به من نشان داد ديدم که بهشت هشت در دارد و بر روي هرکدام چهار جمله نوشته شده است. سپس درهاي جهنم را به من نشان داد که هفت در بود. بر روي هرکدام از آنها سه جمله نوشته شده بود. همه ي اين جمله ها براي کسي که اهل عمل باشد از دنيا و آنچه که داخل آن است بهتر است. يکي از اصحاب بزرگ پيامبر اکرم فرزند پسري داشت که از دنيا رفت. به قدري از اين مسئله غصه دار شد که در خانه ي خود محلي براي عبادت و مسجد قرار داد و تصميم گرفت که مدتي از مردم دور باشد. اين خبر به پيامبر رسيد. پيامبر نزد وي رفت و فرمود از طرف خداوند براي ما رهبانيت نوشته نشده است. رهبانيت امت من در جهاد في سبيل الله است. سپس پيامبر فرمودند که بهشت هشت در و جهنم هفت در دارد. تو خوشحال نمي شوي که وقتي وارد يکي از درهاي بهشت شدي پسر خود را آنجا ببيني، دست در دست تو بگذارد و شفاعت بخواهد؟ به اين دليل تعداد درهاي بهشت بيشتر است که راه هايي که انسان را به سمت بهشت مي برد بيشتر است. امام باقر (ع) درروايتي فرمود که نسبت به خدا حسن ظن داشته باشيد چون بهشت هشت در دارد. در برخي روايات نيز هفتاد و يک در براي بهشت ذکر شده است. روايتي در تفسير نورالثقلين آمده است که حضرت امير (ع) فرمودند: بهشت هفتاد و يک در دارد. از هفتاد در شيعيان و اهل بيت من وارد مي شود. يک در مربوط به ديگران است که اهل توحيد و لا اله الا الله بوده اند و با ما دشمني نداشته اند. مرحوم علامه طباطبايي در جلد چهارده بحار الانوار مي پرسند که آيا درهاي بهشت و جهنم مانند درهاي يک حياط است که همه به يک نقطه منتهي مي شود؟ يا اينکه منظور از درهاي بهشت و جهنم عوامل، اسباب و راه هاي ورود بوده و هرکدام انسان را به يک درجه و طبقه مي رساند؟ بنابراين اينطور نيست که همه ي درها به يک نقطه منتهي شود بلکه هرکدام انسان را به يک طبقه و درجه انسان مي رساند. به تعبيري راه ها و عوامل اصلي ورود به بهشت هشت عدد است. عوامل و اسباب کلي ورود به جهنم نيز هفت عدد است. شايد منظور از هفت در، هفت عضوي باشد که انسان با آنها مرتکب گناه مي شود. زبان، چشم، گوش، دست، پا، شکم و شهوت. شايد هم هفت در جهنم اشاره به هفت ملکه، صفت و خصلتي است که هرکدام ريشه ي گناهان بسياري است. مثلاً شيطنت يک ورودي به يکي از طبقات جهنم است. تند خويي و عصبانيت ورودي ديگر به طبقه ي ديگري از جهنم است. شهوت راني ورودي ديگر به طبقه ي ديگري است. هرکدام از اين صفات ريشه ي گناهان زيادي است. مثلاً کسي که عصباني مزاج و تند خو است مرتکب ده ها گناه ديگر مي شود. بنابراين تعداد درها که در روايات مختلف گفته شده منافاتي با هم ندارد. مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايند: درست است که قرآن تأکيدي به اين مسئله ندارد. تنها در يکي از آيات قرآن هفت در جهنم ذکر شده است. علامه طباطبايي مي فرمايند: در سوره ي زمر آيه ي هفتاد و دو يک نکته وجود دارد. در آن آيه مي فرمايد: کفار را دسته دسته به سمت جهنم مي آورند. زماني که کفار به جهنم رسيدند، درها را باز مي کنند. به کفار گفته مي شود که وارد درها شويد. علامه طباطبايي مي گويند که از اين سخن برمي آيد که منظور از درها، طبقه ها است. اگر منظور درهاي معمولي باشد، نبايد گفت وارد درها شويد، بلکه بايد گفت از درها وارد شويد.در واقع منظور از هر در، سبب و اسبابي است که انسان را وارد يک طبقه و درجه مي کند. در بسياري از روايات به يک کار خير به عنوان يک در بهشت اشاره شده است. مثلاً در روايتي از پيامبر اکرم است که کارهاي خوب يک دري از بهشت است. اگر فردي روزه بگيرد، دستي به سر يتيم بکشد، کار فردي را راه بيندازد و غيره عاملي براي ورود به بهشت است. از پيامبر اکرم است که راست بگوييد که راست گويي، دري از بهشت است. در نهج البلاغه است که جهاد دري از درهاي بهشت است که خدا به روي اولياء و بندگان خود باز کرده است. در بهشت درها نام گذاري دارد. يک در باب الصبر است که براي صابرين است. يک در باب الشکر است براي کساني که شکر مي کنند. يک در باب البلاء است براي کساني که در دنيا بلا کشيده اند. در روايتي از امام رضا (ع) است که بهشت هشت در دارد يکي از آنها متعلق به اهل قم است. منظور از اهل قم صرفاً يک منطقه ي جغرافيايي وشهر نيست. اهل قم در روايات به عنوان يک جريان ناب اهل ولايت، اهل شريعت، اهل فقاهت، اهل دينداري، اهل عبادت و اهل علم است. در روايتي از امام صادق (ع) است که فرمودند: قم معدن شيعيان ما است. درروايتي از امام کاظم (ع) است که خوبان ولايت ما در آنجا جمع هستند. اولين منطقه اي که ولايت اهل بيت را پذيرفتند قم و اطراف آن بوده است. قم به عنوان يک جريان است و هرکسي در هر کجاي که ايران زندگي کند و اين خصلت ها را داشته باشد قمي است. در روايت است که عده اي از اهل ري به خدمت امام صادق (ع) در مدينه رسيدند و گفتند که ما از اهل ري هستيم. امام فرمودند:مرحبا به برادران قمي ما خوش آمديد. آنها گفتند: ما اهل ري هستيم. امام باز فرمودند: خوش آمدند برادران قمي. براي بار سوم نيز امام همين سخنان را فرمودند. بنابراين معلوم مي شود افرادي که اين جريان و مکتب را پذيرفته اند قمي هستند. سپس حضرت فرمودند: خداي متعال حرمي در مکه دارد. پيامبرحرمي در مدينه دارد، علي ابن ابيطالب (ع) حرمي در کوفه دارد. حرم ما اهل بيت نيز در قم است. بنابراين هشت در اسباب کلي ورود به بهشت است. مثلاً کسي که صبور باشد ده ها خير از او سر مي زند. در روايت است که امام حسين (ع) دري از درهاي بهشت است. اين در بسياري از افراد رابا خدا آشنا کرده و عاملي بسيار بزرگ و با عظمت است. با توجه به اينکه محرم نزديک است، افراد مي توانند آن را به عنوان يک دوره ي اخلاق و سير و سلوک قرار بدهند. با شرکت در مراسم و عزاداري ها مي توان بسياري از آلودگي ها را سوزاند و پاک کرد.
سوال - آيا اندازه ي درهاي بهشت متفاوت است ؟
پاسخ - اصولاً اين درها معمولي نيست و يک راه است. آنگونه نيست که چون جمعيت زياد است درها را زياد کرده اند. در روايت است که طول هرکدام از اين درها به اندازه ي چهارصد سال راه رفتن است. مقياس هاي عالم آخرت با مقياس هاي دنيا تفاوت دارد. بنابراين تعدد درها به دليل کثرت جمعيت نيست. اينها ورودي ها و اسبابي است که هرکدام از آنها فرد را به يک طبقه مي رساند. در برخي از روايات به اين مسئله تصريح شده که منظور از درهاي بهشت و جهنم، طبقات آن است. در روايتي از پيامبر اکرم است که بهشت هشت و جهنم هفت در دارد و برخي از اين درها بر ديگري برتر است. فردي از اميرالمومنين پرسيد که درهاي بهشت و جهنم مانند درهاي خانه است ؟ حضرت فرمودند نه. سپس هرکدام از دست هاي خود را بالاي ديگري قرار دادند. (يعني طبقه طبقه است ). مرحوم طبرسي در مجمع البيان نقل کرده است که حضرت علي (ع) در رابطه با درهاي جهنم فرمودند: درها، طبقه طبقه ها است، برخي از آنها بالاي ديگري است. بعد حضرت با دست هاي خود طبقه ها را نشان دادند. سپس فرمودند: بهشت را خدا مسطح قرار داده و درجات بهشت در عرض هم هستند. اما جهنم را طبقاتي قرار داده است. شايد به اين خاطر خدا جهنم را طبقه طبقه قرار داده که کسي بيش از حد خود عذاب نبيند. هرچقدر در جهنم پايين تر برويم عذاب شديد تر مي شود. اما در بهشت، آن فردي که در پايين ترين درجه است باز هم به تناسب خود نصيبي از درجات بالاتر دارد. سپس اميرالمومنين هرکدام از طبقات جهنم را اسم بردند. که در قرآن اسم هاي آن آمده است. اولين طبقه ي جهنم که از قسمت هاي ديگر بهتر است هاويه است هرچقدر پايين تر برود سخت تر مي شود. حضرت مي فرمايند: در جهنم چاهي است که اگر سر آن برداشته شود همه ي دوزخ را شعله ور مي کند. شبي امام صادق (ع) بر سر سفره نشسته بودند و شام مي خوردند. فردي مي گويد که براي حضرت يک ظرف آبگوشت داغ آوردند. زماني که دست حضرت نزديک ظرف شد و داغي آن را حس کردند فرمودند: پناه بر خدا از آتش جهنم.A سپس حضرت فرمودند ما طاقت اين را نداريم تا چه برسد به جهنم.
سوال - در خصوص آيات 119 تا 124 سوره ي انعام توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين سوره خداوند مي فرمايد: از حيواني که موقع ذبح اسم خداوند بر آن برده نشده نخوريد. چرا که اين کار فسق است. شياطين به دوستان خود پيام مي فرستند تا با شما مومنين درگير شوند. اگر شما هم از شياطين اطاعت کنيد مشرک هستيد. از اين آيه برمي آيد که اگر کسي از چيزي که با خدا ارتباط ندارد بخورد، فسق بوده و فرد را آماده ي پذيرش وسوسه هاي شيطان مي کند. همانطور که خداوند متعال و ملائکه وحي و الهاماتي براي دوستان خود دارند. شياطين نيز براي دوستان خود پيغام مي فرستند. آن چيزي که فرد را آماده ي پذيرش پيام هاي شيطان مي کند، لقمه هايي است که رنگ و بوي الهي ندارد.
سوال – منظور از درهاي بهشت و جهنم چيست؟
پاسخ- مقصود از درهاي بهشت و جهنم، ورودي هاي معمولي نيست بلکه اسباب ورود به بهشت و جهنم است. هرکدام از کارهايي که انسان را بهشتي و يا جهنمي مي کند، او را به يکي از درها و راه هاي بهشت و جهنم مرتبط مي کند. همه ي مباحث مربوط به بهشت و جهنم ما را براي رفتن به اين سفر ابدي آماده تر مي کند. امام سجاد(ع) در دعاي خود فرمودند: خدايا کاري کن که من به دنيا نچسبم، چشمي به عالم آخرت و سراي ابدي خود داشته باشم. جايي که زندگي اصلي ما خواهد بود. آماده ي مرگ شوم قبل از آمدن آن. مبادا در دنيايي که عوامل غفلت در آن خيلي زياد است، زمين گير شويم. آنقدر مشغول دنيا شويم که بدون آمادگي با ملک الموت مواجه شويم. افرادي که دوستان اهل بيت هستند بالاترين نور را دارند. ما بايد با پيروي از آنها نور خود را بدست بياوريم. امام صادق(ع) يک خادمي داشت که هميشه با ايشان به مسجد مي رفت و در بيرون مسجد اسب حضرت را نگه مي داشت. يک روز دم در مسجد ايستاده بود، چند نفر از اهالي خراسان آمدند. يکي از آنها به خادم گفت: حاضر هستي که من کار تو را بپذيرم؟ من تمام اموال خود را که خيلي هم زياد است به تو مي دهم. خادم گفت اجازه مي دهي که من از امام صادق بپرسم. آن فرد قبول کرد. آن غلام خدمت حضرت آمد و گفت اگر خيري خدا براي ما فراهم کرده باشد شما مانع از آن مي شويد؟ امام صادق (ع) فرمودند: خير من مانع اين کار نمي شوم. غلام گفت: کسي آمده و به من گفته که تمام اموال خود را به من مي دهد تا جاي من را بگيرد. اگر اجازه بدهيد من اين کار را انجام دهم. امام صادق (ع) فرمودند: هرطور که دوست داري عمل کن. زماني که غلام شروع به رفتن کرد، امام فرمودند بازگرد، چون زياد نزد ما بوده اي مي خواهم يک نصيحتي به تو بکنم. روز قيامت زماني که لحظات سخت آن پيش مي آيد پيامبر اکرم به انوار الهي توسل مي جويد. امير المومنين به دامن پيامبر، ما اهل بيت به دامن اميرالمومنين و شيعيان ما نيز دست به دامن ما مي شوند و ما آنها را به بهشت مي بريم. حالا تو هرکاري که مي خواهي انجام بده. غلام از نزد امام بيرون آمد و به آن شخص خراساني گفت: اگر تمام دنيا را به من بدهي دست از غلامي امام صادق (ع) بر نمي دارم.
خدايا ما را براي سفر ابدي آماده کن قبل از اينکه فرا برسد.