برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين عالي
-بهشت و جهنم
91-07-16
تو آن بتي که پرستيدنت خطايي نيست، اگر خطاست مرا از خطا ابايي نيست. بيا که در شب گرداب زلف مواجت، به غير گوشه ي چشم تو ناخدايي نيست. درون خاک دلم مي تپد هنوز اينجا، بجز صداي قدم هاي تو صدايي نيست. نه حرف عقل بزن با کسي نه لاف جنون، که هرکجا خبري هست ادعايي نيست. دليل عشق فراموش کردن دنياست، وگرنه بين من و دوست ماجرايي نيست. سفر به مقصد سردرگمي رسيد، چه خوب که در ادامه ي اين راه ردپايين نيست.
سوال – در خصوص ويژگي هاي بهشت و جهنم توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – در سوره ها و آياتي از قرآن جزئيات بهشت و جهنم بيان شده است. تعداد اين آيات و روايات بسيار زياد است. در برخي از سوره هاي قرآن آيات مربوط به بهشت و جهنم به صورت متمرکز عنوان شده است. مثلاً سوره ي واقعه و الرحمن تا حد زيادي اينگونه است. در سوره ي واقعه برخي جزئيات بهشت و جهنم آمده است. سوره ي واقعه داراي نود و شش آيه است که تمامي آنها مربوط به قيامت است. اصولاً کلمه ي واقعه يکي از اسامي قيامت است. واقعه يعني چيزي که حادث بوده و وقوع حتمي دارد. چون سوره ي واقعه در خصوص مرگ، بهشت وجهنم است، تذکر خوبي بوده و غفلت انسان را از بين مي برد. در روايتي از پيامبر اکرم (س) است که اگر کسي هر شب اين سوره را بخواند، جزو غافلين نخواهد بود. در آخرالزمان عوامل غفلت خيلي زياد است و اگر انسان گردگيري نکند مدفون مي شود. و چه بسا که نور ايمان در فرد کم رنگ و کم فروغ مي شود. بنابراين يکي از چيزهايي که از انسان غفلت زدايي مي کند قرائت سوره ي واقعه همراه با توجه است. اگر آفت غفلت از زندگي انسان کم شود، برکات زيادي وارد زندگي او مي شود. اين برکات هم معنوي و هم مادي است. اگر کسي سوره ي واقعه را هر شب جمعه بخواند و بر روي اين کار مداومت داشته باشد، فقر از زندگي او بيرون مي رود. امام صادق (ع) فرموده اند: کسي که هر شب جمعه سوره ي واقعه را بخواند، هم خداوند او را دوست دارد و هم کاري مي کند که او مورد محبت مردم قرار گيرد. اصولاً دل ها به دست خدا است و کسي که محبوب خدا باشد محبوب مردم هم مي شود. و در دنيا گرفتگي و گره هاي کور وارد زندگي او نمي شود، فقر نصيب او نشده و آفت هاي سخت عالم دنيا شامل حال او نمي شود. در ضمن از رفقاي اميرالمومنين(ع) خواهد بود. عبدالله بن مسعود يکي از اصحاب پيامبر اکرم (ص) بود که در خيلي از جنگ ها با ايشان بود. بعد از رحلت پيامبر (ص) نيز همراه اميرالمومنين بود. زماني که موقع مرگ او فرارسيده بود، خليفه ي وقت به عيادت ايشان رفت. خليفه از او پرسيد: آيا درد و ناراحتي داري؟ او گفت: درد دارم اما دردم از گناهان است. خليفه پرسيد: الان اشتهاي تو به چه چيزي است و چه چيزي ميل داري؟ گفت: رحمت پروردگار. خليفه پرسيد: مي خواهي طبيبي بربالين تو بياوريم ؟ گفت: طبيب من را بيمار کرده است. بخاطر مسائل سياسي حقوق عبدالله ابن مسعود را از بيت المال قطع کرده بودند. خليفه پرسيد: مي خواهي حقوق تو را دوباره برقرار کنيم؟ او گفت: زماني که من در زندگي به اين پول نياز داشتم آن را قطع کرديد، الان موقع مرگ من است و اين پول به کار من نمي آيد. خليفه گفت: مي تواني به دختران خود بدهي. او گفت: من به فرزندان خود ياد داده ام که سوره ي واقعه را بخوانند تا فقير نشوند. از حبيبم رسول خدا (ص) شنيدم که اگر کسي هر شب سوره ي واقعه را بخواند، فقر نصيب او نمي شود. بنابراين اين سوره برکات زيادي دارد و اصلي ترين اثر آن هم غفلت زدايي است. در سوره ي واقعه بعد از اينکه خداوند در خصوص روز قيامت صحبت کرده است، مردم را به سه دسته تقسيم مي کنند. دو دسته از اين افراد اهل بهشت بوده و يک دسته اهل جهنم هستند. يکي از اين سه دسته اصحاب اليمين يا اصحاب الميمنه هستند. اصحاب الميمنه يعني افرادي که ميمون و مبارک هستند. افراد خوبي که در اين دنيا اهل صلاح بوده اند. ممکن است خطاهايي هم داشته باشند ولي جهت گيري اصلي آنها به سمت خدا بوده است. به اين افراد اصحاب اليمين هم مي گويند يعني کساني که نامه ي عمل خود را از سمت راست دريافت مي کنند. مقصود از سمت راست، سمت راست جغرافيايي نيست. بلکه منظور سمت راست عالم دنيا است.سمت راست عالم دنيا به تعميري ملکوت اعلي است يعني عالمي که موجودات برتر در آنجا حضور دارند، اعمال خوب انسان در ملکوت اعلي نگهداشته مي شود. گروه دوم سابقون هستند يعني پيشگامان و پيشتازان. اين افراد از اصحاب يمين جلوترهستند. کساني که در همه ي خوبي ها و پاکي ها پيشتاز هستند. اين دو دسته اهل بهشت هستند. گروه سوم اصحاب الشمال يا دست چپي هستند. نامه ي اعمال اين افراد از دست چپ يعني ملکوت اسفل به آنها داده مي شود. اين افراد شوم بوده و اهل شقاوت هستند. خداوند متعال مي فرمايد: شما سه دسته شده ايد. يکي از آنها اصحاب الميمنه هستند که باعظمت هستند. ديگري اصحاب المشمئه هستند که چه مصيبتي هستند. دسته ي سوم پيشگامان و پيشتازان هستند که تنها بايد در وصف آنها گفت: السابقون السابقون، يعني پيشگامان، پيشگامان. اينها افرادي هستند که به وادي قرب خداوند متعال رسيده اند در بهشت هايي که براي آنها است. اکثر اين سابقون متعلق به اول تاريخ هستند. احتمالاً منظور اين آيه اين است که متعلق به دوران انبياء گذشته هستند. تعداد انبياء گذشته خيلي زياد بوده است. انبياء نيز جزو السابقون هستند.اوصياء و جانشينان آنها نيز جزو السابقون هستند. سابقون و پيشگامان امت اسلامي، پيامبر اکرم و معصومين و تعداد کمي از اصحاب خاص آنها هستند. اينکه خداوند مي فرمايد: اکثر سابقون مربوط به اولين هستند يعني افرادي که قبل از اسلام بوده اند که تعداد آنها بيشتر است. قليلٌ من الاخرين. السابقون بعدي که همان امت اسلامي است، تعداد کمي هستند.البته از لحاظ کمي قليل هستند ولي از لحاظ کيفي بسيار بالاتر هستند. سپس خداوند متعال جايگاه بهشتي سابقون را بيان مي کند. ابتدا خداوند جايگاه سابقون را در بهشت بيان مي کند، سپس جايگاه اصحاب الميمنه را عنوان مي کند. اصحاب يمين درجه ي پايين تري دارند. در خصوص سابقون خداوند گفته است که اين افراد در تخت هايي که بافته شده و محکم است نشسته اند. بر روي اين تخت ها تکيه داده و استراحت مي کنند. در حالي که روبروي يکديگر نشسته اند. دونکته در اين آيه وجود دارد. يکي اينکه روي تخت نشسته اند که منظور راحت و آسوده نشستن است.السابقون کساني هستند که در دنيا اهل زحمت بوده و راحتي نداشته اند. اين افراد بر روي نفس خود کنترل داشته و اجازه نمي دادند هر کاري را انجام دهد. به تعبير حضرت علي (ع) در خطبه ي متقين، اين افراد کساني هستند که جان و نفس آنها از دست آنها در سختي است، چون اجازه نمي دهند هرکاري را انجام دهند. اما مردم از دست اين افراد راحت هستند و به کسي آزار نمي رسانند. در روايت است که وقتي که مومني از دنيا مي رود و بر روي سنگ غسالخانه گذاشته مي شود، روح او در بالاي سر جسد قرار مي گيرد و همه ي کارها را تماشا مي کند. ملکي به او مي گويد که آيا مي خواهي به دنيا بازگردي؟ روح مومن مي گويد که من شب ها و روزهاي طولاني سختي کشيده ام و الان راحت شده ام. به قول حافظ: در شمار ارچه نياورد کسي حافظ را، شکر کان محنت بي حد و شمار آخر شد. حضور در آن دنيا براي اين افراد، ابتداي خوشي و راحتي خواهد بود. اين افراد گرد يکديگري مي نشينند و هيچيک بر ديگري فخر فروشيA نمي کند. يکي از بهترين و بالاترين لذت هاي بهشتيان در عالم برزخ و قيامت، نشستن دور يکديگر است. سه چيز است که در بهشت بالاترين لذت ها را دارد. يکي از آنها خلود و جاودانگي است. انسان بهشتي مي داند که ديگر از آنجا بيرون نمي رود و تا آخر لذت ها ادامه خواهد داشت. خوشي هاي دنيا هرچقدر هم زياد باشد اما باز هم فاني هستند يا انسان از اين دنيا مي رود و يا لذت از بين مي رود. بنابراين در اين دنيا انسان به طور دائم در لذت نخواهد بود. اما لذت هاي بهشت به طور دائم و جاودانه است. همانطور که خلود و جاودانه بودن جهنم براي برخي از اهل آن عذاب مضاعف است. حبس ابد اين افراد واقعي است. حبس ابد عالم دنيا موقت است. حبس ابد واقعي، ماندن به طور دائم در جهنم است. دومين لذت فوق العاده اي که اهل بهشت دارند رضوان خدا و رضايت الهي است. مدام به اين افراد گفته مي شود که خداوند از شما راضي است. لذت سوم بهشتيان، مجالست با يکديگر است. ذره اي کدورت و آلودگي در دل بهشتيان وجود ندارد. اين افراد گرد يکديگر مي نشينند و از صفاي هم استفاده مي کنند. مهم ترين اشتغال و سرگرمي بهشتيان همين مجالست است. در روايت است که سابقون ميهماني هاي عجيبي دارند. اين افراد هرروز خدمت يکي از پيامبران و انبياء هستند و يک روز نيز که مانند جمعه ي ما در اين دنيا است، خداوند متعال را ملاقات مي کنند. مستي و لذت اين ملاقات به حدي است که از درک ما خارج است. در روايتي است که پيامبر اکرم به اميرالمومنين فرمود: علي جان کساني که شيعه ي تو هستند و در دنيا تسليم تو بوده اند، هر هفته اي يک ملاقات با تو دارند. البته ملاقات هفته اي يک بار با اميرالمومنين مربوط به پايين ترين شيعيان است و الا برخي افراد اصلاً از اميرالمومنين جدا نمي شوند. مرحوم الهي طباطبايي شاگردي داشت به نام اديب. اين فرد روحي قوي داشت و به راحتي مي توانست با ارواح مومنيني که از دنيا رفته اند ارتباط برقرار کند. البته نه با استفاده از کارهاي باطلي که در برخي از جلسات احضار روح انجام مي گيرد. اين فرد دستي بر روي چشم خود مي کشيد و اين ارتباط برقرار مي شد. اين ارتباط به صورت احضار نبود. احضار حرام است و روح را مقهور مي کند که حتماً حضور داشته باشد. مرحوم الهي طباطبايي مي گفت که ما با اين کار اشکالات برخي کتب را از مولفين آنها که از دنيا رفته بودند مي پرسيديم. ايشان مي گفتند که نتوانستيم با روح دو نفر ارتباط برقرار کنيم. يکي علامه بحرالعلوم و ديگري سيد بن طاووس بود. اين دو نفر گفتند که ما مدام در خدمت اميرالمومنين هستيم و نمي توانيم پايين بياييم و با شما ارتباط برقرار کنيم. برخي از اصحاب امام حسين (ع) در کربلا نيز اينگونه بودند. مثلاً سيد بن عبدالله حنفي که در هنگام نماز مقابل امام حسين (ع) ايستاد و تير خورد از جمله اين افراد است. در لحظات آخر عمر زماني که حضرت بر بالين ايشان قرار گرفت فرمود: تو در بهشت جلوي من هستي. يعني مابين من و تو فاصله نيست. امام صادق (ع) در روايتي فرمود: در قيامت زير عرش الهي براي امام حسين (ع) منبري قرار مي دهند. امام حسين (ع) براي صحبت کردن بر روي آن مي نشيند. اطراف امام را دوستان و شيعيان او مي گيرند. زماني که حضرت شروع به صحبت کردن مي کنند، از بهشت ندا مي رسد که بهشت آماده است مي توانيد وارد شويد. يک نفر از آنها سر بلند نمي کند. از حورالعين خطاب مي رسد که ما مشتاق شما هستيم. باز هم اين افراد سر خود را بلند نمي کنند. آنقدر اين افراد در مجلسي که با اباعبدالله هستند سرور و خوشي مي بينند که حس مي کنند اصل بهشت همانجا است. اين مجالست ها براي بهشتيان، باعث رشد و معرفت دائمي است. بنابراين بالاترين سرگرمي و خوشي بهشتيان برزخي و قيامتي همين مجالست ها با انبياء، پيامبران و خداوند است. در ادامه آيه مي فرمايد که به طور دائم نوجوانان زيبا رويي به دور اين افراد مي چرخند و خدمتکار آنها هستند. ولدانٌ مخلدون، نوجواناني هستند که دائماً در اين سن مي مانند و پير نمي شوند. در روايت است که اين نوجوانان، اطفال مشرکين و کفار هستند که در کودکي از دنيا رفته اند. اطفال مومنين که در کودکي از دنيا مي روند در عالم برزخ خدمت حضرت ابراهيم هستند و در تربيت مي شوند. در برخي روايات هم داريم که خدمت حضرت زهرا مي روند. به تعبير قرآن اين کودکان در عالم قيامت به پدر و مادر بهشتي خود ملحق مي شوند. بنابراين ولدانٌ مخلدون که خدمتکار بهشتيان هستند، اطفال مشرکين هستند. اين کودکان قبل از سن تکليف از دنيا رفته اند. از پيامبر سوال شد که براي اطفال مشرکين چه اتفاقي مي افتد؟ پيامبر فرمودند: اين افراد خدمتکاران اهل بهشت خواهند بود. اين افراد از اين خدمتکار بودن لذت مي برند و براي آنها سختي ندارد. جامي که در آن شراب گوارا است براي بهشتيان آورده مي شود. شرابي که در بهشت به بهشتيان داده مي شود باعث سردرد و مستي نمي شود بلکه باعث معرفت و رشد اين افراد مي شود. امام صادق (ع) مي فرمايد: نوشيدني که در بهشت به بهشتيان داده مي شود از هرچيزي غير خدا، اين افراد را جدا مي کند، باعث توجه کامل اين افراد به پروردگار شده و جلوه هايي از خدا را در آن مي بينند و هر ميوه اي که دوست داشته باشند براي آنها آورده مي شود. در روايت است که بهشتيان، نعمت هاي بهشت را با اراده ي خود خلق مي کنند. اين امر بخصوص در مورد سابقون صادق است چرا که همت و اراده ي آنها بسيار بلند است. اراده ي اين افراد مظهر اراده ي خدا است. حوريان بهشتي به قدري زيبايي و کمالات دارند که از ديدن آنها انسان متحير مي شود. معناي ديگر حوري اين است که داراي چشمان سياه هستند. اين حورالعين مانند مرواريد داخل صدف هستند. حوريان هم مانند مرواريدي که داخل صدف است زيبا هستند و هم به تعبير ديگر نجيب و پوشيده هستند. يعني حوري هر فردي در دست خود اوست و در دسترس افراد ديگر قرار ندارد. در آيه اي خداوند مي فرمايد که هر حوري فقط در خيمه ي يک بهشتي است. يعني چشم فرد ديگري او را نمي بيند. در روايت است که اگر لباس يک حوري در عالم دنيا قرار گيرد، افراد تحمل ديدن زيبايي آن را ندارند. همسران مومنين در اين دنيا، در بهشت از حوريان هم زيباتر هستند. به تعبير امام صادق (ع)، زنان صالحه اي که در دنيا بوده اند از حورالعين زيباتر هستند. حورالعين تجسم نماز و اعمال صالح هستند. بنابراين حورالعين تجسم عمل صالح يک انسان مومن است. شکي نيست که انسان مومن از عمل او بالاتر است. يعني عامل بالاتر از عمل است. افرادي که در اين دنيا متأهل بوده اند و زنان صالحه داشته اند در عالم آخرت با هم خواهند بود. کساني هم که مجرد بوده اند در عالم آخرت همسر اختيار مي کنند. در آخر آيه نيز خداوند مي فرمايد که اين چيزها جزاي عمل افراد است. لذايذي که تا اينجاي سوره خداوند مي فرمايد مربوط به لذت هاي جسماني است. ادب و حياي قرآن اقتضا مي کند که در مورد حورياني که در نزد زنان هستند توضيحاتي ندهد. مشخص است که براي زنان نيز در عالم آخرت همسراني وجود دارد. اولاً همسران اين زنان که در دنيا صالح بوده اند در آخرت در نزد آنان خواهند بود و زيباتر از هرچيزي هستند. اما اگر زنان در اين دنيا همسر نداشته باشند و يا همسر آنها بهشتي نبوده و يا درجه ي آنها پايين تر باشد، مي توانند همسر اختيار کنند. سابقون در عالم آخرت سخنان لغو و بيهوده نمي شنوند. در عالم آخرت غيبت، تهمت، دروغ و مسخره کردن وجود ندارد. زبان اين افراد کنترل شده بوده و حرف نابجايي نيز نمي شنوند. حرف هاي اين گروه با يکديگر فقط سلام و سلامتي است. هم اين افراد به يکديگر سلام مي کنند و هم خدا و ملائکه به آنها سلام مي گويند. سلامٌ قولاً من رَبِ الرحيم. يکي از اسامي بهشت دارالسلام است. امام سجاد (ع) مي فرمايند که من تعجب مي کنم با وجود اينهمه رحمت خدا، چگونه کسي جهنمي مي شود.
سوال - درخصوص آيات ششم تا نهم سوره ي مبارکه ي مائده توضيح بفرماييد.
پاسخ – در آيه ي شش سوره ي مائده دستور وضو و تيمم آمده است. خداوند مي فرمايد: اگر در جايي آب پيدا نکرديد روي خاک پاک تيمم کنيد. سپس مي فرمايد: خدا در اين دستورات براي شما مشقت و سختي نخواسته است، مي خواهد که شما پاک شده و تقرب پيدا کنيد. خدا مي خواهيد با اين دستورات نعمت خود را بر شما تمام کند. مي خواهد همه ي آداب و ويژگي هاي بندگي را به شما بگويد تا درست شاکر خدا باشيد. در دستورات ديني هرجايي مشقت زا باشد برداشته مي شود. مثلاً اگر وضو گرفتن در جايي براي فرد مشقت داشته باشد برداشته مي شود. بنابراين اگر ما در دينداري دچار مشقت شديم، مانند افرادي که وسواسي هستند، مشکل خود ما است و گره کوري به دينداري خود زده ايم.
سوال – آيا در مجالسي که در حضور انبياء در بهشت وجود دارد خانم ها هم حضور دارند؟
پاسخ – بدون ترديد خانم ها هم حضور دارند. کمالات مربوط به روح است. زن و مرد بودن يک امر جسمي است. افرادي که در بهشت حضور دارند و مي خواهند کمالات پيدا کنند، تفاوتي ندارد که زن باشند يا مرد. هر کمالي که براي مرد گفته مي شود براي خانم ها هم وجود دارد. اگر در قرآن اين موضوع بوضوح بيان نشده مربوط به حيا و ادب قرآن است و اين به آن معنا نيست که در آن دنيا از خانم ها کم مي گذارند. به تعبير قرآن هر کسي که صالح باشد آن رشد را خواهد داشت. زنان بهشتي زيادي هستند که درجات آنها از مردان بالاتر است.