اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-07-09-حجت الاسلام والمسلمين عالي-بهشت و جهنم

سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

-بهشت و جهنم

91-07-09

سوال – در خصوص ويژگي هاي بهشت و جهنم توضيح بفرماييد.

پاسخ – يکي از ويژگي هاي مهمي که در عالم قيامت وجود دارد اين است که باطن ها و اموري که در عالم دنيا غيب بوده آشکار مي شود. مکرراً در قرآن گفته شده که قيامت روزي است که باطن ها آشکار مي شود. اين مسئله تنها مربوط به انسان نيست بلکه باطن و حقيقت تمام هستي مشخص مي شود. در سوره ي ابراهيم آيه ي چهل وهشت خداوند مي فرمايد: زمين و آسمان آن روز به گونه اي ديگر است و همه چيز بروز و ظهور پيدا مي کند. در پيشگاه الهي، نهان ها و پنهان ها آشکار مي شود. مهم ترين حقيقتي که درآن روز براي همه آشکار مي شود، توحيد و يگانگي خداوند است. آن روز ظهور لا اله الا الله، لاحول و لاقوة الا بالله است. طبق فرهنگ ديني، ما اعتقاد داريم که در عالم دنيا هر چيزي که وجود دارد آيه و نشانه ي خدا است. پرتوي از اسماء و صفات خدا در همه ي موجودات عالم وجود دارد. هيچ موجودي نيست که با خدا ارتباط نداشته باشد. همه ي موجودات مخلوق خدا هستند و مخلوق سهمي از کمالات خالق دارد. ولي چون ما در عالم دنيا ديد شرک آلود داريم و موحد بودن و بندگي ما کامل نشده، اين مسئله را حس نمي کنيم. با ديدن عالم، عقل ما به اين مسئله گواهي مي دهد، اما نمي توانيم آن را به وضوح مشاهده کنيم. ما موجودات عالم را مستقل مي بينيم. اينکه هرکدام براي خود يک آثار و خواصي داشته و يک سببيتي دارند. مثلاً آب رفع عطش مي کند، غذا سير مي کند، آتش مي سوزاند و غيره. بخاطر ضعف هايي که داريم، واقعيت ها و حقايق از ديد ما پنهان است. اگر يک لحظه عنايت پروردگار از اين عالم قطع شود، عالم پوچ مي شود. مثلاً شما در ذهن خود يک موجودي مانند يک انسان غول پيکر و قوي را خلق کنيد که به راحتي مي تواند کارهاي خارق العاده انجام دهد. در صورتي کهA  يک لحظه توجه خود را از او قطع کنيد و به چيز ديگري فکر کنيد، مسلماً هيچ مي شود. تمام قدرت و قوت اين موجود قوي به شما متصل است و از خود هيچ چيزي ندارد. در صورتي که توجه خود را از او قطع کنيد نه تنها وجود ندارد بلکه کمالات وجودي او نيز که همان قدرت، حرکت و غيره است نيز از بين مي رود. تمام عالم وجود و مخلوقات نيز، نسبت به خداوند متعال همين ارتباط را دارند. يعني اگر خالق به مخلوق خود عنايت نداشته باشد، باطل محض مي شود. مولوي در مثنوي مي فرمايد: ما همه شيران ولي شير علم، حمله مان از باد باشد دم به دم. حمله مان از باد و نا پيداست باد، جان فداي آنکه ناپيداست باد. ناصرالدين شاه در سفر خود به سبزوار به خدمت حاج ملاهادي سبزواري رفت. از او پرسيد اين بيت از شعر مولوي چه معنايي دارد ؟A  آقاي ملا هادي سبزواري گفت: او لا حول و لا قوة الا بالله را تفسير مي کند. اينکه همه ي قدرت ها در عالم متعلق به خدا است. ما به خودي خود صفر و پوچ هستيم. مرحوم ميرداماد از اساتيد مرحوم ملاصدرا که از فلاسفه و بزرگان ما است در رساله ي خود نوشته که يک شب جمعه اي بود، من نشسته بودم و ذکر مي گفتم. يک بارهA  اظهار نياز موجودات به خدا را ديدم که همگي مي گفتند يا غَنيُ يا يا مُغَني. خدايا تو همه کاره و غني هستي. تو بي نياز کننده ي ما هستي، چيزي به ما بده. تا زماني که ما در دنيا هستيم به واسطه ي حجابي که مقابل چشمان ما است اين مسئله را متوجه نمي شويم. عالم آخرت، عالم لا اله الا الله است و به محض اينکه افراد از دنيا مي روند، اهل لا اله الا الله مي شوند. هرچقدر که ما در عالم آخرت جلوتر برويم، صورت و چهره ي اصلي حقايق بيشتر براي ما آشکار مي شود.A  چيزهايي که در قيامت است با چيزهايي که در عالم برزخ است تفاوت دارد. ما به قيامت روز قيامت مي گوييم، با اينکه خورشيد وجود ندارد. روز بودن قيامت به دليل روشن شدن حقايق است.البته هنرمند است که در عالم دنيا به اين درک رسيده باشد. در عالم آخرت چشم همه ي افراد باز مي شود. ولي مهم اين است که چشم توحيدي ما در اين دنيا باز شود. موقعيت ما نسبت به خدا شبيه مخلوق ذهني ما است نسبت به خود ما.اگر ما اين مسئله را باور کنيم و در جان ما بنشيند، غير خدا براي ما مهم نخواهد بود.در اين صورت فرد، ديگر از غير خدا ترس نداشته و براي او تملق و چاپلوسي نمي کند. تکيه ي انسان فقط به خدا خواهد بود و به دنبال چيز ديگري نمي رود. اميرالمومنين در نهج البلاغه مي فرمايد: وقتي خالق در دل مومنين بزرگ مي شود، بقيه ي چيزها در چشم آنها کوچک مي شود. در يکي از جنگ ها پيامبر اکرم (ص) يک مقدار از لشکر خود دور شدند و زير سايه ي درختي استراحت کردند. يکي از افراد دشمن از دور ايشان را ديدند. آن فرد موقعيت را مناسب ديد که پيامبر (ص) را ترور کند. آن فرد بالاي سر پيامبر (ص) رفت و يکباره فرياد زد و شمشير خود را کشيد. او گفت اي محمد چه کسي مي تواند تو را از دست من نجات دهد ؟A  پيامبر (ص) چشم خود را باز کردند و فرمودند: ربي و ربک. آن فرد از اينکه پيامبر (ص) نترسيد خيلي عصباني شد. شمشير خود را بلند کرد وگفت خدا کيست ؟ سپس دست خود را بالا برد که پيامبر (ص) را با شمشير بزند. يک دفعه سنگي زير پاي او لغزيدA  وزمين خورد. تا اين اتفاق افتاد پيامبر (ص) بلند شد و شمشير او را برداشت سپس فرمود: الان چه کسي مي تواند تو را نجات دهد. او گفت فقط عفو و کرم شما. پس از اين واقعه آن فرد مسلمان شد. کسي که تکيه ي او به خدا است آرام و مطمئن است و درزندگي خود بن بست ندارد. در دعاهاي اوايل صحيفه ي سجاديه است که خدايا اسباب به لطف تو اسباب هستند. اگر آتش مي سوزاند چون تو مي خواهي. همين به معناي لااله الا الله است. يک زن و شوهر پيري خدمت مرحوم شيخ نخودکي اصفهاني رفتند. گفتند عمر ما گذشت و بچه دار نشديم. ايشان دعايي کردند و گفتند انشاء الله اولاد دار مي شويد. آن زن و شوهر خنده اي کردند و گفتند از ما گذشته است. شيخ نخودگي فرمودند: شما از خدا بچه خواستيد ايشان هم به شما مي دهد. در قرآن در مورد حضرت ابراهيم آمده است کهA  وقتي ملائکه به حضرت ابراهيم مژده ي فرزند دادند، هم ايشان و هم همسر ايشان پير بودند. همسر ابراهيم گفت: من نمي توانم بچه به دنيا بياورم، من پيرزن هستم. خطاب رسيد که از کار خدا تعجب نکنيد.مرحوم شيخ نخودکي به آن زن و شوهر گفتند که به اين کارها کار نداشته باشيد فقط اگر بدنيا آمد اسم او را حسن بگذاريد. در عالم آخرت، توحيد و يگانگي خداوند براي همه ي افراد آشکار مي شود. يکي ديگر از چيزهايي که در عالم قيامت براي همه آشکار مي شود، باطن احکام و دستورات است. البته زماني که فرد از دنيا مي رود اين چيزها صورت هاي برزخي پيدا مي کنند. ولي صورت برزخي يکي از چهره هاي آنها است، لايه هاي اصلي تر آن در قيامت آشکار مي شود. مرحوم نجفي قوچاني در کتاب سياحت قبر، از دو نفر ياد مي کند که در سير برزخي همراه او بوده اند.يکي از آنها هادي است که يک چهره ي نوراني است که در تمام گرفتاري ها و سختي هاA  مرحوم نجفي قوچاني کمک مي کرده. ديگري يک شخص سياه و بد بويي است که هميشه باعث لغزش ايشان بوده است. هادي، تجسم برزخي ولايت اميرالمومنين (ع) و اولاد ايشان است. آن شخص سياه، تجسم جهالت و شيطنت هايي است که در سنيني ايشان داشته است. ايشان مي فرمايند که اين دو با هم جمع نمي شدند. هر موقع هادي حضور دارد، فرد سياه نبود و بالعکس. ولايت در برزخ اين چهره را دارد. چه بسا در قيامت چهره ي اصلي تري پيدا کند. مثلاً ولايت به شکل درخت طوبي و شيطنت به شکل زقوم ظهور پيدا مي کند. از جانب درخت طوبي نعمت هاي متنوع به انسان مي رسد و شاخه اي از آن در خانه ي هرکدام از بهشتيان وجود دارد. زقوم نيز در جهنم است و شاخه اي از آن در منزلگاه هرکدام از جهنميان وجود دارد. يکي ديگر از چيزهايي که باطن آن در قيامت آشکار مي شود، قرآن است. قرآني که ما در اين دنيا با آن سروکار داريم، آن را حفظ مي کنيم، مي خوانيم و...تنزل يافته است. يعني از يک مرتبه ي بالايي نازل شده و کم کم نزول پيدا کرده تا اين قرآني شده که در دست ما است. در قيامت با چهره ي اصلي خود، خود را نشان مي دهد. در جلد دوم اصول کافي روايتي از امام باقر (ع) آمده است که ايشان فرمودند در روز قيامت قرآن به زيباترين شکل وجود دارد. قرآن در صفوف مسلمين قرار مي گيرد. مسلمين مي گويند اين را مي شناختيم اما خيلي زيبا و نوراني است مشخص است که از ما بالاتر است. قرآن بالاتر مي رود و در رتبه ي شهدا قرار مي گيرد. شهدا مي گويند ما اين را مي شناختيم اما خيلي نوراني تر است. قرآن در صف انبياء مي رود، انبياء نيز همين را مي گويند. در صف ملائکه قرار مي گيرد، آنها نيز همين را مي گويند. قرآن در مقابل ذات پروردگار چهره ي خود را عرضه مي کند و خداوند متعال مي فرمايد تو حجت من در زمين بودي. الان شفاعت کن که شفاعت تو مورد قبول است. چه بسا در آن زمان مشخص شود که باطن آن با باطن اميرالمومنين و اهل بيت (ع) يکي است.چون تمامي اسماء و صفات خداوند در قرآن است. در ضمن تمام اسماء و صفات خدا در اهل بيت نيز وجود دارد. قرآن و اهل بيت نسخه ي انسان کامل هستند. لذا پيامبر (ص) فرمود که قرآن و عترت از هم جداA  نمي شوند. يکي از چيزهاي ديگري که خود را نشان مي دهد، باطن خود ما است. در روز قيامت باطن ما مشخص مي شود بنابراين بايد خيلي مراقب باشيم. باطن ما هويتي است که ما براي خود در دنيا درست کرده ايم. اگرA  ما بر چيزي استمرار و عادت داشته باشيم، آرام آرام آن صفت، خلق و خو و ملکه ي ما مي شود. اگر ما به بدي ها عادت کنيم و تبديل به خلق و خوي ما شود، شايد در آخرت چهره ي ما انساني نباشد. البته فضايل نيز چهره ي ما را زيبا مي کند. يکي از اصحاب نزد پيامبر (ص) آمد و پرسيد: اينکه در قرآن گفته شده دسته دسته مردم به عرصه ي قيامت مي آيند چه معنايي دارد ؟ پيامبر (ص) فرمود: مردم به ده شکل وارد مي شوند. برخي به شکل خوک، برخي به شکل ميمون و... البتهA  چهره ها ي بسيار نوراني و زيبايي نيز وجود دارد. اين مسئله بستگي دارد که افراد اهل بهشت باشند يا اهل جهنم. البته اين مشکلات مربوط به افرادي است که از خود مراقبت نکرده و توبه نيز نکرده اند. وگرنه خداوند متعال با توجه به ستاريتي که دارد تا زماني که کسي هتاکي نکند، باطن او را ظاهر نمي کند. هويت برخي افراد در واقع تغيير کرده و تبديل به يک حيوان شده است. اين افراد يک ظاهر انساني دارند که با مرگ آنها تغيير مي کند. در آن زمان صورت انسان نشان دهنده ي سيرت او خواهد بود. ولي برخي افراد هستند که در اين دنيا با دين و خداوند ارتباط داشته اند. احياناً اگر بدليل برخي گناهان صورت ظاهر آنها تغيير کرده باشد، طي مراحلي تطهير مي شوند. بعد از گذراندن آن مراحل وضعيت آنها تغيير کرده و چهره ي آنها تبديل به چهره ي انساني مي شود. اين افراد کساني هستند که تا ابد در جهنم نمي مانند. بنابراين عالم آخرت، عالمي است که باطن ها و اسرار آشکار مي شود. از خصوصيت ديگر عالم قيامت اين است که لذت ها و يا عذاب هاي آن هم جسمي و هم روحي است. در قرآن و روايات مکرراً اين مسئله عنوان شده است. در قرآن از خوردني ها، پوشيدني ها، نهرهاي جاري، باغات، قصرها و حوريان گفته است. اين ها همگي لذت هاي جسمي است. در عين حال لذت هاي روحي فوق العاده اي نيز وجود دارد. در مورد غذاب نيز به همين صورتA A  است. در عين حال که آتش وجود دارد عذاب هاي روحي هم است. عذاب ها و لذت هاي بهشت و جهنم هم مادي است هم معنوي. به اين دليل که انسان موجودي مرکب از جسم و روح است. اگر انسان فقط روح بود و غرايز مادي نداشت، مسلماً در عالم آخرت نيز فقط لذت ها روحي بود. اما وقتي که انسان حس چشايي، بوايي و غيره راA  با خود مي برد بايد اين حواس نيز تأمين شوند. باتوجه به مرکب بودن انسان، تمام عذاب ها و يا لذت هاي او بايد کامل باشد. غرايز جسماني که انسان دارد در صورتي حيواني است که موجب غفلت شده و جلوي کمال را بگيرد. اگر انسان مانند يک حيوان فقط به خوردن و خوابيدن فکر کند و توجهي به خدا، کسب علم و معرف و کمک به ديگران نداشته باشد. يا اينکه خورد و خوراک فرد باعث ظلم به ديگران شده و جلوي کمال آنها را بگيرد، تبديل به غرايز حيواني مي شود. اما اگر غرايز جسماني فرد به گونه اي باشد که از ياد خدا غافل نشود، جلوي کمالات او را نگرفته و ظلم به ديگران هم نباشد، ديگر حيواني نيست. انبياء و اولياء نيز غرايز جسماني داشتند ولي همه ي آنها براي نزديکي به خداوند بود. درآيه ي 22 سوره ي قيامت مي فرمايد: بهشتيان چهره ي خندان و شاد دارند و فقط و فقط به خدا نگاه مي کنند.A A  يعني اگر به لذت هاي بهشت نگاه مي کنند، جلوه ي خدا را در آنها مي بينند و غافل نمي شوند.A A A  تمام لذت هاي قيامت با معرفت، شناخت و نزديکي به خداوند همراه است. بهشتيان به طور دائم رشد معرفتي پيدا مي کنند.

سوال – در خصوص آيات 141 تا 147 سوره ي نساء توضيح بفرماييد.

پاسخ – در آيه ي 147 خداوند متعال مي فرمايد: خدا کاري ندارد که شما را غذاب کند در صورتي که شاکر بوده، قدردان نعمت ها باشيد و آنها را بجا بکار برده در ضمن مومن هم باشيد. در اين صورت هم خدا از شما تشکر مي کند و هم نيت شما را از شکر کردن مي داند. بنابراين عذابي که خداوند براي برخي افراد در نظر مي گيرد بخاطر انتقام و غيره نيست. اگر انسان صالحانه و مومنانه نعمت را مصرف کند و ايمان هم داشته باشد مورد غذاب قرار نمي گيرد. بنابراين عذاب بخاطر اعمال نادرست ما است. در انتهاي آيه مي فرمايد هم خدا قدردان خوبي هاي شما است و هم عليم است و مي داند که افراد به چه صورت شکرA A A A A  مي کنند. خدا در بسياري از آيات قرآن مقابله به مثل هاي کريمانه و بزرگوارانه اي دارد. خدا مي فرمايد: اگر شما شکر من را بجا آورديد من نيز از شما تشکر مي کنم. قدرداني خداوند به اندازهA  ي خود او است. اين سخنان نشان مي دهد که خداوند مشتاق تر از ما.

عذاب ها و لذت هاي جهنم و بهشت هم جسميA  و هم روحي است. احترام يکي از چيزهايي استA  که جزو لذت هاي معنوي بهشت است. شخص مومن در بهشت بسيار محترم است. در بدو ورود، نگهبانان بهشت با سلام و خوش آمد گويي از او استقبال مي کنند. در آيه ي قرآن است که نگهبانان بهشت به بهشتيان مي گويند سلام عليکم، خوش آمديد وارد شويد و تا آخر نيز در همين مکان باشيد. ملائکه از هرطرف به بهشتيان سلام کرده و مي گويند سلام بر شما به واسطه ي صبري که کرديد. واجبات سختي داشت، ترک حرام سخت بود، وارد شدن مصيبت سخت بود، مسير بندگي فراز و نشيب داشت ولي در همه ي اين موارد شما صبر کرديد. چه خوش عاقبت شديد. از همهA  مهم تر سلام خداوند است. در جهنم نيز افراد دچار تحقير و توهين زيادي هستند. زماني که جهنميان از خدا مي خواهند که ما را از اين مکان خارج کنيد. اگر بعد از خروج از جهنم باز هم به کارهاي بد بازگشتيم ستمکار هستيم. درآيه ي 108 سوره ي مومنون، همان خدايي که بسيار مهربان است با لحن بدي به جهنميان توهين کرده است. کلمه اي که خداوند در اين آيه به کار برده است همه ي مفسرين مي گويند که مربوط به دور کردن سگ است. بعد از آن مي فرمايد: ديگر با من حرف نزنيد. بدترين عذاب جهنم اين است که خداوند به جهنميان مي گويد که من با شما حرف نمي زنم و شما را نگاه هم نمي کنم. اميرالمومنين (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: با دوري تو چکار کنم. يکي ديگر از لذت ها يا عذاب هاي عالم قيامت رفقا هستند. بهشتيان رفقاي خوبي دارند. مهمترين کار بهشتيان، ملاقاتA  وارتباط با يکديگر است. در آيه ي 55 سوره ي يس مي فرمايد: بهشتيان خوش و سرگرم هستند. در ذيل اين آيه آمده است که سرگرمي مهم بهشتيان ملاقات است. همه ي آنها تا جايي که اجازه دارند خدمت انبياء مي روند. و يا انبياء به ملاقات بهشتيان مي آيند. در روايت است که هر جمعه بهشتيان خدمت اميرالمومنين (ع) مي رسند. البته برخي از شيعيان هستند که در بهشت دائم در خدمت اميرالمومنين (ع) هستند. مومنيني که خانواده ي آنها نيز در بهشت حضور دارند با يکديگر ملاقات مي کنند. در قرآن است که هم نشينيان جهنميان کساني هستند که يکديگر را لعن و نفرين کرده و دشنام مي دهند.