-برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين عالي
-مواقف قيامت
91-02-03
سوال – در مورد موقف تکاليف توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – بعد از موقف اعتقادات که اولين موقف بر صراط است، مواقف بعدي بررسي تکاليفي است که بر دوش انسان بوده است. اولين عملي که بررسي مي شود نماز است. روايات متعددي از امام صادق(ع) وامام باقر(ع) داريم که اولين عملي که در قيامت محاسبه مي شود نماز است، اگر نماز را قبول بکنند بقيه ي اعمال مورد تاييد قرار مي گيرد. ما از اين روايت متوجه مي شويم که نماز در بين اعمال خصوصيتي دارد که قبول شدن آن مشروط به اين است که انسان کارهاي متعددي انجام بدهد که در اين صورت زندگي انسان خداپسند خواهد شد. يعني نماز به اعمال ديگر ما جهت مي دهد. ما در نماز، قبول بودن و صحيح بودن داريم. صحيح بودن نماز مربوط به صورت ظاهري و پيکره ي نماز است يعني قرائت رکوع سجود و... درست باشد ولي قبولي نماز مربوط به روح و باطن نماز است که نماز روح داشته باشد تا بتواند به عالم ملکوت برود و خداپسند باشد و بتواند روح انسان را ارتقاء بدهد. چنين نمازي شرايطي دارد. ممکن است که نمازي صحيح باشد، اين نماز از انسان رفع تکليف مي کند اما اين نمازي نيست که انسان را رشد بدهد و به معراج ببرد. در جلد هشتاد و چهار کتاب بحارالانوار داريم که امام صادق (ع) فرمود: گاهي نصف يا ثلث يا ريع يا خمس آن قبول مي شود و به اندازه اي که انسان حواسش در نماز باشد که در محضر چه کسي ايستاده است مورد قبول قرار مي گيرد. امام فرمود: اگر کسي بخواهد بداند که نمازش قبول شده است بايد بيند که نمازش چقدر او را از گناه بازمي دارد. يعني به اندازه اي که نماز انسان را از آلودگي ها و فساد دور کند، مورد قبول است. پس اگر من نماز مي خوانم ولي ظلم مي کنم يا رعايت حلال و حرام را نمي کنم، بدانم که نمازم مشکل دارد و اين نماز خداپسندانه نيست. به پيامبر گفتند: خانمي است که اهل نماز و روزه است ولي بددهان است و اطرافيان و همسايه ها از گزند زبان او درامان نيستند. پيامبر فرمود: خيري در نماز او نيست و او اهل عذاب است. يعني اين نماز ارزشي ندارد و او را بالا نمي برد. زيرا او باعث اذيت ديگران شده است. در روايتي از امام باقر(ع ) داريم که اگر کسي مشروب بخورد چهل روز نمازش بالا نمي رود. يعني اين نماز مانع از گناه شراب خواري نشده است. البته ما نبايد بگوييم پس در اين ايام فرد مشروب خوار نماز نخواند زيرا در اين صورت فرد تارک الصلاة بحساب مي آيد. در ادامه امام مي فرمايد: کسي که نمازش را ترک بکند عذابش(بيشتر است) قابل مقايسه با همان فردي آلوده که نمازش را مي خواند نيست. مرحوم قمي در سفينة البحار از پيامبر نقل کرده است: اگر کسي لقمه ي حرامي بخورد تا چهل روز نمازش قبول نمي شود و تا چهل روز دعايش مستجاب نمي شود. اينها موانعي است که جلوي بالا رفتن نماز ما را مي گيرد و اگر کسي مي خواهد نمازش او را بالا ببرد بايد کارهايي را رعايت بکند. در روايت داريم: خدا نماز کسي که عاق (عاق والدين يا عاق اولاد) است قبول نمي شود مگر اينکه طرف او را ببخشد. پيامبر فرمود: اگر کسي غيبت مسلماني را بکند تا چهل روز نماز او قبول نمي شود مگر اينکه طرف (غيبت شونده) از او بگذرد. پيامبر فرمود: اگر زن و شوهر نسبت به يکديگر آزار داشته باشند، خدا نماز آنها را قبول نيست مگر اينکه طرفي که به او ظلم شده است ببخشد. نماز بگونه اي است که اگر بخواهد قبول باشد شخص بايد مسائل مالي، حقوق ديگران و حق خدا را رعايت بکند. خيلي از واجبات ديني اين طور نيست. اگر کسي بخواهد روزه بگيرد و اهل خمس و زکات نباشد، در روزه ي او مشکلي ايجاد نمي شود و روزه اش قبول است. کسي که نماز مقبول خوانده است يعني خيلي کارها را رعايت کرده است. کسي که نماز مي خواند خدا و قيامت را قبول دارد، پس بايد به او تذکر داد که اگرمي خواهي نمازت بالا برود، بايد گناهان را کنار بگذاري. ما بايد نماز (مقبول) را حفظ بکنيم تا بعدا نماز هم ما را حفظ بکند. بخاطر همين است که مي گويند اگر نماز قبول شد بقيه ي اعمال هم قبول مي شود. در قرآن به هيچ فرعي از اصول دين مثل نماز تاکيد نشده است. خدا در قرآن 122 بار کلمه ي نماز را آورده است ولي بعضي از فروع دين يک مرتبه يا چهارده مرتبه در قرآن آمده است و هيچ کدام به اندازه ي نماز نيست. ما دو کتاب حديثي بنام وسائل الشيعه و مستدرک الوسائل داريم که تمام احاديث و روايت فقهي در آن جمع شده است که حدود شصت هزار روايت است که حدود بيست هزار روايت در مورد نماز است، اين اهميت نماز را مي رساند. پيامبر فرمود: در قبرستان مَلکي است که هر روز صاحبان قبور را صدا مي زند، شما به چه چيز دنيا غبطه مي خوريد ؟ آنها مي گويند: به اهل مساجد. زيرا کاري که آنها در مسجد انجام مي دهند بسيار ارزشمند است. حضرت عيسي، مادرش حضرت مريم را در مکاشفه اي ديد و پرسيد که آيا دوست داري به دنيا برگردي ؟ حضرت گفت: بله. مي خواهم به دنيا برگردم که شبهاي سرد براي نماز بلند بشوم و در روزهاي گرم روزه بگيرم، اين راه سخت است و توشه مي خواهد. در مورد اهميت نماز زياد شنيده ايد ولي در مورد استفاده از نماز کمتر شنيده ايد، يک کلاس پنج نوبته ي نماز. يک روز امام صادق (ع) در نماز آنقدر اياک نعبدوا و اياک نستعين را تکرار کردند تا افتادند. از امام پرسيدند که چه اتفاقي افتاد. امام فرمود: آنقدر اين را تکرار کردم که صداي گوينده ي سوره حمد (يعني خدا ) را شنيدم. يعني در نماز يک گفتگوي دو طرفه است که انسان مي گويد و از خدا مي شنود. کلاس نماز، کلاسي است که هيچ نقصي ندارد و اگر اشکالي هم هست بخاطر ما شاگردان است که از اين کلاس استفاده نمي کنيم. همه ي هنر براي يک انسان مومن اين است که از اين کلاس کمال استفاده را ببرد. يکي از شاگردان آيت الله بهاءالديني در خانه با خانواده اش مشاجره اي کرده بود و بعد پشت سر آقا نماز مغرب و عشا را مي خواند ولي حواسش به آن مشاجره بود. آيت الله بهاء الديني به ايشان گفت که اين نماز نيست که ما مي خوانيم، ما بايد از آن بيشتر استفاده کنيم. اگر کسي بخواهد در اين کلاس رشد معرفتي بکند،بايد کارهايي را رعايت بکند. اولا شاگرد بايد سر وقت به کلاس بيايد و منظم باشد. اگر شاگرد دير به کلاس برسد، استفاده ي کامل از آن کلاس را نمي برد. کسي که اول وقت ورود به کلاس نماز نداشته باشد يعني نمازش را دير بخواند مخصوصا اگر عذري نداشته باشد، نمي تواند از کلاس استفاده ي کامل را ببرد. پس بايد آداب نماز را رعايت بکند. اگر ما اين آداب را رعايت بکنيم براحتي مي توانيم در نماز حضور قلب داشته باشيم. مثلا هنگام وضو گرفتن انسان توجه داشته باشد که مي خواهد ورود به محضري داشته باشد و نبايد با کسي حرف بزند. در وضو مستحب است که انسان رو به قبله باشد. امام خميني در بعضي مواقع که شيرآب رو به قبله نبود، يک مشت آب برمي داشت و شير را مي بست و رو به قبله مي ايستاد و وضو مي گرفت. مستحب است که انسان يک محلي براي نماز داشته باشد. حداقل يک جاي خاص در اتاق سجاده بيندازد که وقتي وارد آن قسمت مي شود بداند که مي خواهد با خدا حرف بزند و بخاطر همين است که مي گويند: فرد محتضر را به محلي که در آنجا نماز مي خوانده است ببريد. خوب است که انسان موقع نماز خواندن معطر باشد و اذان و اقامه بگويد. ما نمي توانيم به نماز آيت الله قاضي (ايشان مي گفتند که من نمي دانم در برزخ از نمازم به اندازه ي دنيا لذت مي برم يا خير) و آيت الله بهجت برسيم. در اين دنيا کساني هستند که لذتهاي زيادي از با خدا بودن مي برند که حتي افرادي اين لذت را در بهشت برزخي نخواند داشت، آنها به نماز عشق مي ورزيدند. رسيدن به اين حضور قلب توجه و مراقبت مي خواهد ولي انسان مي تواند اين آداب ظاهري را رعايت کند. کسي که به نماز اهميت نمي دهد نبايد توقع داشته باشد که نماز او را بسازد و به بالا ببرد. پس ورود به کلاس آدابي دارد. شاگردي که شلخته است نمي تواند از کلاس استفاده ببرد. ديگر اينکه اگر انسان بخواهد از کلاس نماز استفاده بکند بايد حضور قلب داشته باشد و حواسش پرت نباشد. شاگردي که در کلاس بازيگوش باشد نمي تواند از درس استاد بهره ببرد. در کلاس نماز، انسان بايد خواسش را جمع بکند و بداند که در محضر کيست، اگر انسان مي تواند به معاني نماز توجه بکند و اگر نمي تواند لااقل اهميت بدهد که در حضور کيست. ديگر اينکه شاگرد بايد تکاليفي را قبل از کلاس انجام بدهد. اگر انسان بيرون کلاس تکاليفش را انجام نداده باشد نمي تواند بخوبي از کلاس استفاده بکند. ازعلامه طباطبايي سوال کردند که چکار کنيم که در نماز حواس مان جمع باشد؟ ايشان فرمودند: قبل از نماز مراقب زبان خودتان باشيد. نماز با حضور قلب مزد است و به هر کسي نمي دهند و اين هديه را به کسي مي دهند که زحمت کشيده باشد. سوز، اشک، حال در نماز، دعا و زيارت، مزد است. بقول حافظ: سوز دل، اشک روان، آه سحر، ناله ي شب، همه را از نظر لطف شما مي بينم. اينها را به کساني مي دهند که قبلا زحمتي کشيده باشد.
امام سجاد (ع) در دعاي ابوحمزه به نکاتي اشاره کرده است که چطور مي شود که انسان در نماز بي حال است. حضرت به ده مورد اشاره مي کند. اين مراقبت هايي پيش از نماز است و انسان بايد آنرا مراعات کند. امام مي فرمايد: خداياهر وقت پيش خودم مي گويم که آماده ي نماز هستم و در پيشگاه تو آمده ام بي حالي به من دست مي دهد که حال مناجات از من گرفته مي شود، شايد من خيلي حق تو را رعايت نکرده ام و به تو اهميت نداده ام و از اين جهت من را کوچک کردي و براي من بي حالي آمده است.(مثلا ممکن است که فرد هر روز در سرما و تاريکي، صبح زود بلند بشود و به سرکار برود ولي روز جمعه نمازش قضا مي شود.) خدايا شايد من به تو پشت کرده ام و رو به دشمن تو کرده ام (انسان در هنگام گناه تحت ولايت شيطان است و رابطه اش با خدا قطع است) و شايد تو من را اين جوري ديده اي و اين بي حالي ها بخاطر همين است. داريم: کمترين عقوبت کسي که به من پشت کرده است وعادت بر گناه کرده است، اين است که لذت مناجات را از او مي گيرم يعني انسان بي اشتها مي شود. خدايا شايد من دروغ مي گويم و تو من را دور کردي. خدايا شايد من شاکر نعمت هاي تو نبودم (يعني هيچ وقت داده هاي تو را نديدم و نداده ها را ديدم. من با زبان شاکر هستم ولي بصورت عملي شکر نمي کنم و نعمتها را در راه تو خرج نمي کنم. )تاجري خيلي ثروتمند بود و براي زيارت به مشهد رفته بود. او مي گفت که در چند روز اول در زيارت نه اشکي ئ نه شوقي داشتم. او فکر کرد که براي زيارت طلبيده نشده است بنابراين تصميم گرفت که بليط بگيرد و برگردد. قبل از بازگشت او پير مردي را ديد که به سختي چرخ دستي را مي برد، به او کمک کرد و پيرمرد گفت که من دختر دم بخت دارم و مجبورم که خيلي کار کنم. تاجر به دنبال او براه افتاد و به داخل منزلش رفت و ديد که وضع و اوضاع او خوب نيست. تاجر يک چک مبلغ بالا به پيرمرد داد. وقتي تاجر از آن خانه بيرون آمد، پيرمرد به او گفت که انشاءالله امام رضا (ع) جواب تو را بدهد زيرا من چيزي ندارم که به تو بدهم. تاجر وقتي براي خداحافظي با امام رضا (ع) به حرم رفت، اشک در او بجوشش افتاد و اشکش سرازير شد.
سوال – آيات ابتدايي سوره ي مزمل را توضيح بفرماييد.
پاسخ – اين دومين يا سومين سوره اي بود که بر پيامبرنازل شد. خدا مي فرمايد: اي کسي که به خودت پارچه اي پيچيده اي و نشسته اي، بلند شو. اگر بخواهي سختي هاي روز را تحمل کني، شب را از دست نده.
پس کساني که مي خواهند بندگي کنند، نبايدعبادت شب را از دست بدهند.