اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-12-14-حجت الاسلام والمسلمين عالي-مواقف قيامت

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

-مواقف قيامت

90-12-14

بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست، مثل عکس رخ مهتاب که افتاده درآب در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاهست، بي تو هر لحظه مرا بيم فروريختن است مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست، باز مي پرسمت از مسئله دوري و عشق و سکوت تو جواب همه ي مسئله هاست.

سوال – آيا ما بايد در قيامت هر موقفي به سوالات جواب بدهيم ؟

پاسخ – تمام تشکيلات قيامت براي اين است که اعمال ما بررسي بشود. تا در دادگاه الهي مشخص بشود که اعمال چه کسي احتياج به تطهير يا جايزه دارد. مقتضاي اسم حسيب خدا اين است که هيچ عملي رها و محمل و بي عکس العمل نباشد. لذا ريز و درشت اعمال ما در قيامت مورد سوال قرار مي گيرد. حتي لايه هاي عميق باطني ما مشخص مي شود تا خدا پاداش هر عملي را بدهد. در سوره ي نحل آيه نود و سه مي فرمايد: به پروردگارت قسم که از همه ي گارهايي که کرده ايد سوال مي شود و از همه کس سوال خواهد شد. فرق سوالاتي که در قيامت مي شود با سوالاتي که در برزخ مي شود در اين است که سوالات برزخ يک بازپرسي اجمالي است از کليات عقايد و از اصول عقايد که شخصيت انسان را تشکيل مي دهد مثل قبول داشتن خدا، پيامبر و کتاب. و همچنين برخي از کليات اعمال مثل اصل نماز، خمس، روزه زکات. پس اصلي ترين سوال در برزخ در مورد اعتقادات است که مسير بهشت برزخي يا جهنم برزخي را روشن مي کند. ولي در قيامت کوچکترين عمل و نتيجه اش معلوم بشود. مثلا در مورد نماز به رکعت، سجده نماز و تمام حرکات رسيدگي و سوال مي شود.

روي صراط مواقف متعددي است و در هر مواقف ( ايستگاه ) يک عمل با همه ي جزئيات به آن پرداخته مي شود. پس در هر ايستگاه به يک عمل و جزئيات آن پرداخته مي شود. پس در قيامت به جزئيات اعمال مي پردازند تا اسم حسيب خدا پديدار بشود. بحث سوال کردن در قيامت از بحث حسيب بودن خداست. چون خدا حسيب است بايد همه چيز را حساب بکند. تجلي بودن اسم حسيب خدا با سوالات است. اميرالمومنين فرمود: منو معاويه بايد پاسخگوي کساني که در صفين کشته شده اند باشيم. هر کس بايد پاسخگوي اعمال باشد. چرا به قيامت روز قيامت مي گويند در حاليکه آنجا خورشيد نيست ؟ در آنجا روز معنا ندارد زيرا خورشيد از بين رفته است. در آنجا خورشيد ديگري است و حقايق آفتابي مي شود. و چيزي مخفي نيست يعني چون حقيقت روشن است روز است. در آنجا حقيقت بالا مي آيد. مرحوم يزدي صاحب کتاب عروةالوثقي فتواهاي زيادي در کتابش داده است. فردي به ايشان گفت: سيد براي روز قيامت بايد براي اين فتواها جواب آماده بکني. ايشان فرمودند: من اول جوابش را داده ام که فتوا داده ام. اينها انسانهايي هستند که اول جواب اعمالشان را آماده مي کنند بعد عمل مي کنند. از اميرالمومنين در نهج البلاغه داريم که در قيامت از زمين ( محيط زيست )، از شما سوال مي کنند. پيامبر از محلي رد مي شدند و ديدند که روي شتر، باري بسته شده و شتر معطل بود. پيامبر فرمودند: صاحب اين شتر خودش را براي جوابگويي در قيامت آماده کند ( شتر را معطل گذاشته است ). حضرت علي (ع) در شب نوزدهم وقتي از خانه دخترشان بيرون مي رفتند مرغابي ها خيلي سر و صدا مي کردند، حضرت فرمودند: يا به اين مرغابي ها بِرس يا اينکه آنها را آزاد کن، اينها جواب دارد. در عرصه ي قيامت از همه ي کارهاي ريز و درشت ما سوال مي شود. اين سوالات براي اين نيست که به علم خدا افزوده بشود زيرا خدا همه چيز را مي داند در سوره ياعراف آيه شش مي فرمايد: هم از مردم سوال مي کنيم و هم از پيامبراني که براين مردم فرستاده شده اند، فکر نکنيد که سوال کردن ما بخاطر اين است که ما نمي دانيم ما خودمان شاهد بوديم. سوال خدا از ما براي اين است که اتمام حجت بشود. وقتي کسي جوابگوي اعمال خودش (اعمالي که جلوي چشمش است يا گويي دارد همه را انجام مي دهد. امام صادق مي فرمايد: اعمال چنان مجسم مي شود که گويي فرد دارد اعمال هفتادساله ي خودش را انجام مي دهد. ) خواهد بود و اقرار بکند، وقتي در قيامت بخواهند به او جزا بدهند عذر نمي آورد که خدايا چرا درجه ي من در بهشت کم بود يا چرا من عذاب مي شوم. اگر کسي توجيهي براي عملش دارد بايد بگويد. در اينجا راه عذر بسته مي شود. مرحوم مجلسي در جلد هفت بحارالانوار بعد از مبحث سوال کردن، بابي بنام اتمام حجت دارد. در اين باب رواياتي هست که خدا با چند سوال باب عذر را بر بندگان مي بندد که بعدا کسي عليه خدا اعتراض نداشته باشد. خدا مي فرمايد: فلان کاري که کردي مي دانستي يا نمي دانستي ؟ اگر بنده بگويد که من مي دانستم فلان چيز حرام است و انجام دادم، خدا سوال مي کند که چرا به دانسته هايت عمل نکردي ؟ (آنجايي که بايد حرف مي زدي سکوت کردي و آنجا که بايد سکوت مي کردي حرف زدي، آنجا که بايد اخم مي کردي خنديدي و آنجا که بايد مي خنديدي اخم کردي،آنجا که بايد مي شنيدي نشنيدي و آنجا که بايد نمي شنيدي شنيدي. فردي خدمت خواجه نصيرالدين طوسي رسيد و خطايي انجام داد. او خيلي خجالت کشيد. خواجه خودش را به نشنيدن زد. و وقتي اين فرد سوال کرد مي گفت که من نمي شنوم، بلندتر سوال کن. اين فرد خدا را شکر کرد که آبرويش پيش خواجه محفوظ ماند. خواجه تا آخر عمر وقتي اين فرد را مي ديديد خودش را به نشنيدن مي زد. ) در اينجا فرد عذري ندارد. اگر فرد بگويد که من نمي دانستم، خدا مي فرمايد: چرا ياد نگرفتي ؟ بي خبري عذر نيست. معمولا ما حال يادگرفتن نداريم. پس در قيامت عذرها شنيده و رد مي شود. در روايت داريم که اگر ما به خدا بگوييم جوان بودم و پدر و مادرم اهل دين و رعايت نبودند و من به اين خاطر به گناه افتادم، خداوند آسيه زن فرعون را جلو مي آورد و مي گويد او در خانه ي فرعون زندگي مي کرد ولي خودش را حفظ کرد. اگر فردي بگويد که من بخاطر زيبايي ام گول خوردم، خداوند براي زنها حضرت مريم و براي مردها حضرت يوسف را مي آورد. پس عذر با حجت ها تمام است. وقتي خدا از پيامبران سوال مي کند از باب تشويق آنهاست نه از باب تنبيه آنها. پس سوالاتي که خدا از انبياء مي پرسد بخاطر تشويق است و سوالاتي که از ديگران مي پرسد بخاطر اتمام حجت است. سوالات در قيامت مثل سوالات در دادگاههاي بشري نيست که قاضي مي خواهد چيزي را روشن بکند زيرا خدا همه ي حقايق را مي داند.

اگر ما سوال و جواب روز قيامت را باور بکنيم، اگر حتي جهنمي هم وجود نداشته باشد انسان پيش خدا شرمنده مي شود و اين شرمندگي براي انسان کامل است. پس خوب است که انسان هر عمل يا حرفي را مي زند اول حجت آنرا براي روز قيامت آماده بکند. از ميرزاي شيرازي سوال کردند که اگر به شما خبر بدهند که تا يک هفته ي ديگر بيشتر زنده نيستند چکار مي کنيد. ايشان فرمودند: همان کاري که تا الان انجام مي دادم. زيرا من هر کاري که مي کنم جواب آن طرف را هم آماده مي کنم و در نظر مي گيرم. بخاطر همين من آماده هستم و روند زندگي من عوض نمي شود حتي اگر بخواهم يک هفته ي ديگر بميرم.

سوال – چه کسي سوالات محشر را از ما مي پرسد ؟

پاسخ – ما در مورد اينکه چه کسي سوال مي کند تصريحي نداريم. چه بسا در روز قيامت مامورين خدا کار مي کنند همانطور که در دنيا کار مي کردند يا ممکن است که خود خداوند متکلف سوال ازانبياء و اولياء بشود و آنها متکلف سوال از امت هايشان بشوند يعني مامورين خدا پيامبران و انبياء باشند. مهم عرصه ي سوال است که برقرار است و سوال کننده مهم نيست. در بعضي از مواقف سوال و جواب به اين صورت نيست. در آنجا مهر بر دهان ها زده مي شود و آنجا چهرها، قيافه ها، اعضا و جوارح هستند که شهادت مي دهند چکار کرده اند و ديگري نيازي نيست که زبان جواب بدهد. در سوره ي الرحمن خدا مي فرمايد: سوالي از انس و جن نمي شود. بنظر مي رسد که تناقضي در قرآن است.

ولي اين طور نيست. اميرالمومنين مي فرمايد: مواقف آن فرق مي کند. در سوره الرحمن مي فرمايد: مجرم ها به چهره شناخته مي شوند. وقتي آيه هجده سوره نبا نازل شد: روزي که در صور دميده مي شود و شما به عرصه ي قيامت دسته دسته مي آييد. پيامبر فرمود: ده دسته از دسته جات امت من با چهره هاي ديگر به قيامت مي آيند و پيامبر براي آنها گريه کرد و فرمود: آنهايي که حرام خور هستند به شکل خوک مي آيند، آنهايي که سخن چين و نمام هستند به چهره ي ميمون مي آيند، آنهايي که ربا خوار هستند به چهره ي واژگون مي آيند، آنهايي که شراب خوار هستند آنقدر بوي بد مي دهند که تمام اهل قيامت از بوي آنها ناراحت هستند. مرحوم کاشي چهره ي واقعي فردي را ديده بود و از هوش رفته بود. اين چهره ها خيلي عجيب و غريب است. اين افراد ديگر سوال و جواب ندارند. اين با ستاريت خداوند تناقض ندارد. افرادي که چهره ي باطني شان کشف مي شود و پرده از آنها برداشته مي شود کساني هستند که در دنيا از گناه حيا نداشته اند و آبروي خودشان را نگه نداشته اند. وقتي خود فرد حيا را کنار مي گذارد واز گناهش ناراحت نمي شود در قيامت رسوا مي شود. در فقه ما غيبت افرادي که تجاهل به گناه مي کنند اشکالي ندارد. يعني فسق و گناه شان راعملي کرده اند و اگر در مورد گناه شان غيبت بکنند اشکالي ندارد. کساني که آبروي ديگران را مي برند خدا در روز قيات آبروي آنها را مي برد و پرده ي ستاريت را از آنها برمي دارد. پس مواقف و افراد با هم فرق مي کنند.

سوال – آيات پاياني سوره طور را توضيح بفرماييد.

پاسخ – دو آيه آخر اين سوره فرمولي را دراختيار انسان مي گذارد. کساني که مي خواهند در زندگي استقامت و صبر بر گناه داشته باشند مي فرمايد: اي رسول ما در مقابل حکم خداي خودت صبر داشته باش هم حکم تکويني و هم حکم تشريعي خدا استفامت کن، ما تو را مي بينيم، اهل ذکر باش و مناجات داشته باش، اين حمد و تسبيح کفاره ي اين مجلس است، در شب هم تسبيح بکن و همان موقعي که ستاره ها افول مي کنند. اگر انسان باور کند که خدا او را مي بيند گناه نمي کند. امام حسين (ع) فرمود: چيزي که اين مصيبت سنگين را براي من ساده مي کند اين است که خدا دارد من ما را مي بيند. پيامبر از هر مجلسي که بلند مي شد سبحان الله مي گفت که اگر حرف لغويي در آن مجلس زده شده است کفاره ي آن باشد. اگر انسان بداند که خدا او را مي بيند اهل ذکر و مناجات مي شود.

سوال – در قيامت چند موقف وجود دارد ؟

پاسخ – در قيامت پنجاه موقف يا دادگاه وجود دارد که اينها روي صراط است. مرحوم شيخ صدوق مي فرمايد: در هر موقف سوالاتي از ما مي کنند که بر دوش ما بوده است و جزو تکاليف ما بوده است. مواقف عبارتند از: عقايد، روزه، حج، خمس، نماز، زکات، صله ي رحم، امانت، حق الناس، نعمت ها ( عمر، جواني، اموال، سلامتي و. .. )

اينکه اولين موقف کدام است در روايات مختلف است. در بعضي از روايات داريم که اولين سوال از اعتقادات است يعني از خدا و رسول و ولايت علي. در بعضي از روايات داريم که اولين چيزي که سوال مي کنند نماز است که اگر آن قبول بشود بقيه اعمال پذيرفته مي شود. پيامبر فرمود: شخص روز قيامت حرکتي نمي کند مگر اينکه از چهار چيز سوال از او بشود: عمر( بخل در عمر خوب است. فخر رازي مي گويد: من در تابستان ديدم که فردي يخ مي فروشد و فرياد مي زد: رحم کنيد به فردي که سرمايه اش دارد آب مي شود و من همانجا فهميدم که تفسير سوره ي والعصر همين است. زيرا خدا به زمان قسم مي خورد )، جواني ( جواني بخشي از عمر است که حساس است و از آن سوال مي کنند. بيشتر بزرگان زحمات علمي خودشان را در جواني کشيده اند ولي انسان نبايد نااميد بشود و تا وقتي زنده است مي تواند عوض بشود. علامه طباطبايي مي فرمودند: من دوازده سال در نجف بودم و دوازده روز تعطيلي داشتم يعني سالي يک روز و آن روز عاشورا بود. زماني رسيد که پزشک به ايشان گفته بودند که مطالعه نکنيد واز آن به بعد ايشان بيست جلد الميزان را نوشتند )، مال ( مال خودت را از کجا بدست آورده اي و کجا مصرف کرده اي )، محبت اهل بيت.

از مطالعه ي روايت اين برمي آيد که مهمترين چيز اعتقادات انسان است لذا اولين سوالي که در قيامت از انسان مي شود در مورد اعتقادات است. بعد اولين عمل، نماز است که در قيامت از آن سوال مي شود.