برنامه ست خدا
-حجت الاسلام والمسلمين عالي
-مواقف قيامت
90-11-16
سوال – در مورد موقف صراط توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – مردم در نوع حسابرسي شان با هم متفاوت هستند. حساب کشيدن بعضي ها با سختي است و از بعضي به آساني حساب کشيده مي شود. بعضي ها بي حساب به بهشت و بعضي ها بي حساب به جهنم مي روند. پس مردم چهار دسته هستند: يک دسته هستند که در حساب کشيدن از آنها بادقت برخورد مي شود. در سوره رعد آيه 21 داريم: مومنين کساني هستند که خشيت خدا را در دل دارند و از بد حسابرسي کردن مي ترسند. ( بد حسابرسي کردن به معني ظلم کردن خدا نيست بلکه مقصود با دقت بررسي کردن است يعني اين که خدا با عدلش با ما برخورد مي کند نه با فضلش. اين کار خدا ترس دارد ) با دقت برررسي کردن باعث مي شود که ما در خوبي هايمان هم کم بياوريم. ممکن است که اگر کارهاي خوب ما هم موشکافانه بررسي بشود ديگر کار، خوب نباشد. امام صادق(ع) مي فرمايد: ديگر کارهاي خوب مورد قبول واقع نمي شود و خدا با گناهان برخورد و مواخده مي کند. اگر بخواهند کارهاي خوب ما را خيلي موشکافي کنند مثلا نماز را موشکافي کنند که نيت چه بوده است يا بخواهند در مورد حضور قلب در نماز موشکافي کنند ( حواس پرتي درنماز نوعي توهين به خداست )، از اين خوبي بدي در مي آيد. در دعاي عرفه داريم: خدايا آن کسي که خوبي هايش هم بدي است. از شهيد مدني نقل مي کنند که در شب بيست و يکم ماه رمضان به مردم گفت که اگر شما براي آمرزش گناهان تان آمده ايد، من خدا را شاهد مي گيرم که من آمده ام که از اعمال خوبم توبه بکنم، من يک پله از شما عقب تر هستم. شما از اعمال خوب تان مطمئن هستيد ولي من به اعمال خوبم مطمئن نيستم. من نبايد از اعمال خوب مان نااميد باشيم ولي اگر قرار باشد که خدا با عدلش با ما برخورد بکند، صدر درد مردم مردود هستند البته به جز معصومين. عدالت خوب است ولي اعمال ما بگونه اي است که اگر خدا بخواهد با عدل برخورد بکند، مشکل پيدا مي کنيم. در اصول کافي از امام صادق (ع) داريم که در روز قيامت سه تا دفتر را باز مي کنند. يک دفتر، دفتر نعمت هايي است که خدا به ما داده است، دفتر دوم دفتر حسنات و کارهاي خير است که ما انجام داده ايم و دفتر سوم دفتر سيئات ما است. ديوان نعمت ها را با اعمال خير ما مي سنجند تا خدا ببيند در ازاي نعمت هايي که به ما داده است ما شکر نعمت را بجا آورده ايم يا خير. نعمتهاي خدا اعمال خير ما را در بر مي گريد و اعمال خير ما کم مي آورد. ممکن است که تمام اعمال خير ما براي يک نعمت خدا بشود، در اين هنگام ما در اعمال خيرمان کم مي آوريم و هنوز دفتر سيئات ما باز نشده است. در دعا ما از خدا مي خواهيم که با فضلش با ما برخورد بکند نه با عدلش. فرشتگان مي ديدند يکي از عابدان بني اسرائيل که دائم عبادت مي کرد و سختي مي کشيد در پيش خدا مقامي نداشت. فرشتگان تعجب کردند و خدا گفت که به او بشارت بدهيد که من مي خواهم با فضل خودم با او برخورد بکنم نه باعدل خودم. اين بشارت را به عابد گفتند. عابد گفت که نه من خطايي نکرده ام و هفتاد سال عبادت کرده ام و روزي من نان و اناري بوده است که از درخت خودم مي گرفتم. پس من نيازي به فضل خدا ندارم و خوب است که خدا با عدلش با من برخورد بکند. خدا فرمود: اي ملائک به روي او نياوريد که چه کسي قدرت اين عبادت را به او داده است و نعمت هاي ديگر من را با او حساب نکنيد و فقط با همان نان و انار با او حساب بکنيد. ترازوي دقيق گذاشتند که براي بوجود آمدن يک انار چقدر اسباب در کار هستند و يک دانه ي انار با هفتادسال عبادت او مساوي شد. اگر خدا با عدل خودش با کسي برخورد بکند کسي از خدا طلبکار نمي شود. هيچ کسي طلبکار از خدا نيست. اين حساب شديد و با دقت شامل حال کساني مي شود که در دنيا سخت گير بوده اند، به ديگران فشار مي آوردند، اهل بخشش و گذشت نبودند، اهل سازش نبودند، در معاملات مخصوصا با نزديکان سخت مي گرفتند و به ديگران مهلت نمي دادند. امام صادق (ع) به فردي گفت که برادرت از تو شکايت داشت زيرا تو خيلي در معامله با او سخت گيري کرده اي. او گفت که من حقم را تا آخرين ريال از اومي گيرم. امام فرمود: خدا هم تا ريال آخر از تو مي گيرد. بعضي در برخورد با دوست و آشنايان تند و تيز هستند و از کوچکترين خطا نمي گذرند و به فرزندان شان سخت مي گيرند و دائم محيط را براي خودشان و ديگران جهنم مي کنند. خدا با چنين فردي سخت گيري خواهد کرد. کسي که تنگ نظر است و سعه ي صدر ندارد و گذشت ندارد، در زندگي دنيا دچار عذاب روح است و با خودش درگير است. داريم: کساني که بداخلاق و تند هستند هم زندگي شان تلح است و هم در عذاب نفس هستند. اين افراد در برزخ دچار عذاب قبر مي شوند ( مثل سعد بن معاذ که يکي از ياران پيامبر بود و در جبهه جنگ مي جنگيد، وقتي پيامبر او را دفن کرد، مادرش گفت که بهشت گواراي تو باد. پيامبر گفت: اي مادر سعد، براي خدا تعيين تکليف نکن. او الان دچار فشار قبر شد. زيرا او با خانواده اش سوء اخلاق داشت. کسي که بر ديگران فشار مي آورد قبر هم بر او فشار مي آورد. ما فشار را با خودمان به برزخ مي بريم و در روز قيامت با شدت با ما برخورد مي کنند. دسته ي ديگر کساني هستند که خدا با راحتي با آنها برخورد مي کند و با فضلش با آنها رفتار مي کند. در قرآن داريم: کسانيکه از اصحاب يمين است خدا با آنها آسان برخورد مي کند. اين افراد در دنيا با مردم با فضل و کرم برخورد مي کردند و سخت نمي گرفتند.
آيه 237 سوره بقره مي فرمايد: اگر اهل بخشش باشيد اين به تقواي الهي نزديکتر است. در بين خودتان با فضل و بزرگواري برخورد بکنيد. اهل بيت هم اين طور بودند. پيامبر از کوچه اي رد مي شد و فرد يهودي روي سرش زباله مي ريخت. پيامبر ديد چند روزي از اين فرد يهودي خبري نشد و زباله نريخت. پيامبر فهميد که او بيمار است و به عيادت او رفت. يهودي از خجالت لحاف را روي سرش کشيد و همان زير شهادتين را گفت. پيامبر اهل عفو بود. يکي از مصاديق بارز اينکه انسان با فضل با ديگران برخورد بکند اين است که انسان فضل داشته باشد. مرحوم سيدحسن اصفهاني اسطوره فضل و کرم بود. پسر ايشان با تقوا و با فضل بود. پسر ايشان را در بين نماز مغرب وعشا در صحن به شهادت رساندند. ايشان براي خودش شعر اباعبدالله مي خواند و اشک مي ريخت. با اين حال او اعلام کرد که من قاتل پسرم را بخشيدم. بعدا به قاتل پسرش گفت که من مي دانم تو دچار جنوني شده اي و پسر من را کشتي، من پولي به تو مي دهم که از شهر بيرون بروي تا در امان باشي.
فردي مي گفت که من در صحن امام حسين (ع) بودم، آقا سيد حسن اصفهاني را ديدم که رد مي شد. فردي با او موافق نبود و گفت که من الان حق او را کف دستش مي گذارم. اين فرد گفت که من تا خانه بدنبال ايشان رفتم و فحش دادم. او هيچي نگفت. وقتي به در خانه رسيديم او پولي به من داد و گفت که اگر باز هم پول احتياج داشتي پيش من بيا، به من هم فحش بده ولي به عرض و آبروي من فحش نده. من اخلاق پيامبر را در او ديدم و پشيمان شدم. خدا مي گويد تو که بنده ي من هستي و اهل عفو هستي، پس من که خداي توهستم بايد از تو مي گذرم. در دنيا اهل عفو باشيد و از هم ديگر بگذريد.
سوال – اگر ما کسي را ببخشيم آيا باز هم در آخرت به ظلم هاي او رسيدگي مي شود ؟ اگر آنها با بخشيدن ما بخواهند به بهشت بروند آيا ما بايد آنها را ببخشيم ؟
پاسخ – گاهي ظلمي به انسان مي شود و حقي از او ضايع مي شود که بخشيدن آن خيلي سخت است. انسان مي تواند نبخشد ولي اين هنر نيست. هنر اين است که انسان از حد معمولي فراتر عمل کند. اگر انسان بدي را با بدي جواب بدهد اين طبيعي است و ممکن است که عيبي هم نداشته باشد ولي اگر انسان بخواهد که خدا با فضل خودش با او رفتار کند بايد نشان بدهد که او هم اهل فضل است. در خيلي از مراحل به پيامبر زظلم شده بود ولي پيامبر بخشيد. اگر فردي براي عذرخواهي بيايد و صاحب حق او را نبخشد، اين کوتاهي است. پيامبر فرمود: اگر کسي از لغزش مومني بگذرد خدا هم از لغزش او مي گذرد. شخصي پيش پيامبر آمد و گفت که من خانواده اي دارم که من به آنها خوبي مي کنم ولي آنها به من بدي مي کنند، من با آنها پيوند برقرار مي کنم ولي آنها از من مي بُرَند، من بايد چکار کنم؟ پيامبر فرمود: با بدي به خوبي رفتار کن و بعد مي بيني که صميميت برقرار مي شود. اگر من در مقابل عذرخواهي ديگران آنها را ببخشم، من سلامت نفس و سعه ي صدر خودم را نشان مي دهم و نان قلب خودم را مي خورم. حالا اگر کسي ظلمي کرده و عذرخواهي نمي کند( اگر کسي به من ظلم کرده نه به جامعه و دين ) اگر من از او بگذرم من جزو اهل فضل حساب مي شوم و خدا با فضلش با من برخورد مي کند اما آن فرد بايد جواب ظلم وعذرخواهي نکردن خودش را بدهد. از آن مقداري که حق ما است و مي گذريم، از آن فرد خطاکار مي گذرند ولي بخاطر صفت تکبري که در فرد بوده ممکن است که او در صراط توقف طولاني داشته باشد و در حساب با او به سختي برخورد بشود. دسته ي ديگر کساني هستند که بي حساب به بهشت مي روند. اين افراد در دنيا به حساب خودشان رسيده اند: با رياضت، اشک، توسل، جبران خطاهايشان. کسي که از خودش حساب کشيده است خدا دوباره از او حساب نمي کشد. دسته ديگر بدون حساب به جهنم مي روند. آنها کساني هستند که قابليت به بهشت رفتن را ندارند و به جهنم مي روند. اين افراد زشت و تبهکار اعمال خوبي ندارند و اعمال خوب شان حبط شده است. کساني که دچار کفر يا اعمال خاص مي شوند يکراست به جهنم مي روند.
سوال – سوره دخان آيات 19 تا 29 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در آيه نوزدهم داريم: يکي از تعاليم انبياء اين بوده است که استکبار و تکبر در مقابل خدا نداشته باشيد. ما دليل روشن و معجزه براي شما آورديم اگر شما نخواهيد قبول بکنيد اين استکبار در برابر خداست. يکي از بدترين صفاتي که انسان مي تواند داشته باشد اين است که در مقابل حق تسليم نباشد و تکبر داشته باشد. يکياز صفاتي که باعث رانده شدن شيطان از درگاه خدا شد، استکبار در مقابل خدا بود. امام صادق (ع)ريشه ي کفر سه چيز است: يکي تکبر در برابر حق، يکي حرص است که باعث کفر مي شود و ديگري حسد است که باعث شد هابيل، قابيل را بکشد. انسان وقتي در چيزهاي جزئي حق را مي بيند بايد تمرين کند که آنرا قبول بکند و در مقابل آن تسليم باشد تا بتواند در مقابل دستورات الهي هم تسليم باشد.
سوال – کتابي در مورد قيامت معرفي بفرماييد.
پاسخ – کتاب ابعاد تربيتي معاد يا جهان پس از مرگ نوشته ي آقاي علي راجي، از انتشارات زائر است. يکي از ويژگي هاي کتاب اين است که نکات تربيتي هر کدام از مباحث مربوط به آخرت را متذکر شده است. اين کتاب ارزشمندي است.