اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-10-25-حجت الاسلام والمسلمين عالي-حسابرسي در قيامت

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

-حسابرسي در قيامت

90-10-25
ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاده کرده و گرفتارکرده است، بامت بلند باد که دلتنگي ات مرا از هر چه هست غير توبيزار کرده است، خوشبخت آن دلي که گناه نکرده را در پيشگاه لطف تو اقرار کرده است، تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنهکار کرده است، چون سرو سرفرازم و نزد تو سربزير قربان آن گلي که مرا خار کرده است.
سوال – در مورد حسابرسي و رسيدگي توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – در صحنه ي محشر وقتي جهنم آورده مي شود همه بايد وارد جهنم بشوند و از طريق صراط عبور بکنند. مواقف ايستگاههايي است که تکاليفي از انسان را باز خواست مي کنند و اين امر روي صراط اتفاق مي افتد. پس بحث رسيدگي و حسابرسي اعمال پيش مي آيد.
مهمترين مبحث قيامت بخش حسابرسي است. در اين بخش به اعمال ما رسيدگي مي شود. در اين دادگاه قاضي خودش شاهد بوده است. يعني آن کسي که شاهد است خودش مي خواهد حکم بکند. کل نظام آخرت همه براي رسيدگي به اعمال و حسابرسي است. خدا اسمائي دارد که در دعاي جوشن هزار اسم خدا نام برده شده است. اين دعا صد بند است که در هر بندي ده اسم خدا آمده است. اين دعا توسط جبرئيل به پيامبر و پيامبر به امامان داده است. اين دعا يک زره اي است که انسان را از خطرات نگه مي دارد. امام علي (ع) وصيت کرد که دعاي جوشن را بر کفن من بنويسيد. يکي از مستحبات نوشتن دعاي جوشن کبير بر کفن است. در روايت است که اين دعا عذاب ها را دفن مي کند. اين دعا بايد اعتقاد نوشته بشود البته صرف نوشتن هم اثر دارد ولي اثر مهم را کسي مي گيرد که با اين اسماء ارتباطي داشته است. سعي کنيد اين دعا را در غير ماه رمضان بخوانيد. اسم خدا با اسم ما فرق مي کند. اسم ما لفظي است که بصورت قراردادي روي فردي مي گذارند و ممکن است که آن اسم با فرد تناسب نداشته باشد. ممکن است که يک فرد خيلي ترسو باشد و اسم او هيبت الله باشد. ممکن است که فردي خيلي زيبارو نباشد ولي نامش حسن باشد اما اسماء الهي صرف نامگذاري نيست و هر کدام از اسماء کمالي از کمالات الهي است و هر کدام هم آثاري دارد. يکي از اسماء خدا خالق است. خدا با اين جنبه ي کمالي عالم را خلق کرده است. يکي از اسماء خدا رحمن است. چون خدا شان رحمانيت را دارد رحمت عام خودش را درعالم وجود سرازير کرده است. تمام عالم به تناسب خودشان فهم و شعور دارند. بخاطر همين همه ي موجودات عالم ذکر و تسبح دارند. در سوره ي نور مي فرمايد : هر موجودي به تسبيح خودش آگاهي دارد. تمام کمالاتي که درعالم وجود هست منشا آن اسم هاي خداست يعني اسمهاي خدا آثاري را در اين عالم پخش کرده است. خدا با اسماء خودش عالم را اداره مي کند. در دعاي کميل اميرالمومنين مي فرمايد : اسماء تو عالم را پر کرده است. يکي از اسماء خدا حسيب است يعني حساب کننده و حسابرس. اين اسم خدا فقط براي روز قيامت نيست. اين اسم حسيب آثاري دارد. اثر اين اسم اين است که در اين عالم هيچ حرکتي وعملي از ذره گرفته تا بزرگترين اجرام، بي حساب و رها نيست. اين طور نيست که انسان کاري را بکند و مثل باشد که آنکار را نکرده باشد. شما هرکاري در اين دنيا بکني نتيجه اي دارد. يک دانه در زير زمين حرکتي را شروع مي کند و به سمت ميوه شدن مي رود و اگر به مانعي برخورد نکند اثرش اين است که به يک محصول تبديل بشود و اگر به مانع بخورد بکند به ميوه تبديل نمي شود. هر عملي نتيجه اي دارد. ما عملي نداريم که هيچ خاصيتي نداشته باشد. محدث نوري رواياتي را آورده است که اگر خاري در دستتان فرومي رود يا سنگي پرت مي شود و به صورت کسي مي خورد يا کابوسي مي بينيد، اينها همه روي حساب است. ما مي گوييم که شانسي بود که يک تيغ در دستمان فرو رفت. يک برگ بي حساب از روي اين درخت نمي افتد. اگر اين اتفاق بيفتد يعني از حکومت خدا خارج است و خدا روي اين تسلط ندارد. معناي حسابگر بودن خدا اين نيست که مثل حساب دنيايي باشد که ما بخواهيم جواب مسئله اي را بدست بياوريم. براي خدا چيزي مجهول نيست. مرحوم نخودکي اصفهاني مي فرمود در کل عمرم يک نماز صبح از من قضا شد و آن روز چنان بلايي بر سر من آمد که اگر الان يک نماز شب از من فوت بشود منتظر بلايي هستم. حضرت يعقوب هر روز سفره اي پهن مي کند و اطعام مي داد. روزي گدايي به در منزل آمد ولي اهل خانه احراز نکردند که او نيازمند است. و به او توجهي نکردند و اتفاقا او نيازمند بود. نيازمند به خدا شکايت کرد که من به در خانه ي ولي تو رفتم ولي چيزي به من نداند. از طرف خدا به يعقوب خطاب شد که منتظر بلايي باش و بلا همان فراق يوسف بود که حدود چهل سال يا بيست سال طول کشيد. آن بلا در اثر يک غفلت بود. يوسف وقتي در زندان بود به هم زنداني خودش که قرار بود آزاد بشود گفت : وقتي پيش پادشاه رفتي من را هم ياد بياورد. در انسانهاي معمولي اين گفتار خلاف نيست ولي اين گفتار از يوسف پسنديده نبود و همانا جبرئيل نازل شد و گفت که اي يوسف چه کسي تو را از همه زيباتر کرده است و چه کسي تو را محبوب يعقوب قرار داد ؟ چه کسي قابفله را به سمت چاه فرستاد تا تو نجات پيدا کني؟ چه کسي حسادت زنان مصري را نسبت به تو دفع کرد ؟ يوسف گفت : خدا. پس چرا تو حاجت خودت را به نزد پادشاه بردي؟ پس چند سال ديگر در زندان مي ماني. اتفاقا آن هم زنداني يوسف يادش رفت که اسم او را به پادشاه بگويد. پس عالم بي حساب نيست. و خدا همه چيز را حساب مي کند. پس هر عملي عکس العملي دارد همان حسابگري خداست. اگر شما در دلتان نيتي بکنيد چه شما آنرا پنهان کنيد چه آشکار، خدا آنرا حساب مي کند. اين نيت يک وجودي است که در شما آمده است، اين حرکت وعملي که در شما شکل گرفته است ثمري دارد و خدا همه را حساب مي کند. خدا سريع الحساب است و دقيق حساب مي کند. هيچ چيزي از نظر خدا پنهان نمي ماند. خيلي از بندگان صالح الهي نسبت به اعمال شان مراقبت دارند زيرا مي دانند که تبعات آن عمل دامن آنها را مي گيرد. مرحوم مرشد چلويي (احمد نهاوندي ) ديوان شعري بنام سوخته دارد. ايشان اهل معرفتي بود. ايشان از رفقاي رجبعلي خياط بود. يک روز از وضع کاسبي نزد رجبعلي خياط گله مي کرد. رجبعلي خياط گفت که تقصير خودت است زيرا مشتري هاي خودت را مي پراني. ايشان گفتند که من حتي يک لقمه به شاگردهاي مغازه مي دهم. رجبعلي خياط گفت که چند روز پيش، سيدي سه روز پيش در مغازه ي تو غذاي نسيه خورد و در روز چهارم توبه او غذا ندادي. اين بي برکتي کاسبي تو به خاطر آن کارت است. ايشان آن سيد را پيدا کرد و از او حلاليت خواست. از آن پس ايشان يک تابلويي درمغازه اش زد: " نسيه داده مي شود حتي به شما در حدتوان، وجه دستي هم داده مي شود. " مراقبت اين بزرگان بخاطر اين است که مي دانند عالم بي حساب نيست. چرا انسان خيلي از اوقات نمي تواند نماز اول وقت خودش را بخواند ؟ يک موقع انسان مي بيند که نمي تواند اين کار را بکند البته يک وقت عذري دارد. چرا خيلي ازاوقات انسان حال دعا و زيارت ندارد؟ چرا عمر ما برکت ندارد؟ چرا انسان در زندگي آرامش ندارد ؟ ما يک کاري کرده ايم که نتيجه اش اين شده است. اينها بي جهت و بي دليل نيست. استادمطهري در شب جمعه همراه با استادش ميرزا آقا علي شيرازي به محفلي رفته بودند. استاد اشعاري خواند و اشعار را نقد کرد. شب برگشتند و خوابيدند. استادهنگام اذان صبح بلند شد درحالي که هميشه قبل از اذان براي نماز شب بلند مي شد و استاد گفت که اين بخاطر شعر خواندن ديشب بود زيرا در شب جمعه شعر خواندن مکروه است. صفت حسيب خدا فقط براي قيامت نيست. گاهي عکس العمل عمل ما در همين دنيا به ما مي رسد يعني کاري که اينجا انجام مي دهيم بخصوص کار بد، در همين جا چوب آنرا مي خوريم و بي حساب مي شويم که اميرالمومنين مي فرمايد که خدا شيعيان ما را به سختي ها مبتلا مي کند که در همين دنيا بي حساب بشوند. گاهي عکس العمل عمل ما در آن دنيا به ما داده مي شود. ممکن است که جنايتکاري در هنگام جنايت از بين برود يعني نتواند اثرش را در دنيا ببيند. و اثر آن به آخرت مي رود. خدا آثار عمل کفار را به قيامت مي گذارد. پس هيچ عملي بي اثر نمي ماند. خدا سريع الحساب است زيرا شما هر کاري انجام بدهيد اثرش بوجود مي آيد. پس شما هر عملي انجام بدهي سريع عکس العملش بوجود مي آيد و منظور از سرعت اين است. پس در قيامت هر عملي حسابش روشن است. در روايت داريم که خدا مثل يک چشم بهم زدن حساب مي کند. حساب کردن خدا سريع است ولي حساب پس دادن ما طول مي کشد. توقف در مواقف صراط ما را تطهير مي کند. پس خدا حساب را طول نمي دهد زيرا او سريع الحساب است. حساب پس دادن ما طول مي کشد. ما بايد تاوان کارهايي که در دنيا نداده ايم، در آنجا بدهيم. زوايد زندگي و تجملات انسان را در مواقف قيامت نگه مي دارد البته منظور ضرويات زندگي نيست. از مسکن و پوشاک و خوراک در حد کفاف و شان طرف سوال نمي شود اما تشريفاتي که باعث دلبستگي ها شده است سوال مي شود. حسابرسي در قيامت گوشه اي از حسابرسي خدا در عوالم ديگر است. خداهمه جا حسيب بوده است. خدا از همه حساب مي کشد. ما گفتيم که کفار خالص بي حساب به جهنم مي روند و مومنين خالص هم بي حساب به بهشت مي روند. اگر عده اي بي حساب به بهشت و جهنم مي روند پس حسابرسي خدا چه مي شود ؟ مومنين خالص و کفار خالص مرحله ي روي صراط را ندارند نه اينکه هيچ حسابرسي نداشته باشند. آنها فقط نيازي به توقف گاهها ندارند. ولي خدا در مورد آنها هم حسيب است. حسيب بودن خدا دراينجا يعني آنها بخاطر کار خوب به بهشت يا جهنم مي روند ولي ديگر حساب روي صراط را ندارند. اگر کسي در اينجا حسابرسي کند و به کارهايش برسد ديگر در قيامت نيازي به حسابرسي نداريد. خداوند دو بار از کسي حساب پس نمي گيرد.
سوال – سوره غافر آيات 78 تا 85 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيه 85 مي فرمايد : بعضي ها زماني به ما ايمان مي آورند که عذاب رسيده باشد اين ايمان ديگر به درد نمي خورد. (زيرا اين ايمان رشد ندارد و ايمان اجباري است. ) اينکه ما ايمان اجباري را نمي پذيريم يک سنت است. در آن لحظه کافران احساس خسران مي کنند.
ما بايد قبل از اينکه ملائک قبض روح بيايند کارهاي مان را درست کنيم.
سوال – در سوره ي واقعه گروهي بنام سابقون داريم. آيا اين افراد با اصحاب يمين فرق دارند؟
پاسخ – اصحاب يمين کساني هستند که از سمت ملکوت اعلي نامه ي عملشان را بهآنها ارائه مي دهند. اصحاب شمال کساني هستند که از سمت ملکوت اسفل، نامه ي اعمال شان به آنها ارائه مي شود. در قرآن گروه سومي بنام سابقون معرفي شده است. سابقون کساني که در راه الهي پيشي گرفتند مقربين هستند. اين افراد نامه ي عمل ندارند. به تعبير ديگر قرآن سابقون همان مخلصين هستند. آنهامراحل قيامت را ندارند و بي حساب به بهشت مي روند زيرا در دنيا اين مراحل را زودتر رفته اند و سبقت گرفته اند. قرآن مي فرمايد : همه را در عرصه ي محشر جمع مي کنند بجز مخلصين. مخلصين همان مقربين هستند. اين مراحل براي کساني است که مي خواند تطهير بشوند تا لايق بهشت بشوند. کساني که اين مراحل را در دنيا رفته اند و مخلَص شده اند و نيازي به تطهير ندارند. ( مخلِص کسي است که تازه وارد وادي اخلاص شده است ) پس مقربون کساني هستند که نامه ي عمل ندارند. و مراحل محشر را ندارند.
سوال – در دعاي کميل داريم :خداوند شاهد چيزهايي است که بر فرشتگان پوشيده است ولي شما گفتيد که ملائک تمام کارهاي ما را ثبت مي کنند. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ - دو فرشته هستند که همه ي اعمال ما و حتي نيات ما را ثبت مي کنند. در دعاي کميل حضرت امير مي فرمايد که خداوند تو خودت شاهد هستي بر چيزهايي که بر فرشتگان مخفي است. انسان لايه هاي عميقي دارد که حتي بعضي از لايه هاي دروني انسان برخودش هم پنهان است. امروزه به آن ضمير ناخودآگاه مي گويند. امام صادق (ع) مي فرمايد : خدا هم سِر شما را و هم پنهان تر از سِر شما را مي داند. سر شما يعني چيزي که من مي دانم ولي ديگران نمي دانند. پنهان تر از سِر اين است که نه تنها ديگران هم نمي دانند بلکه خودم هم نمي دانم. يعني چيزي در اعماق وجود من هست که فراموش شده است و خودم هم به آن آگاهي ندارم. ملائک از بعضي از اين لايه هاي پنهان خبر ندارند. ذات انسان که ريشه ي اعمال خوب يابد انسان است و گاهي در انسان بروز مي کند، مخفي است. اين يکي از الطاف الهي است که کسي از ذات انسان خبر پيدا نکند. ستاريت خدا باعث مي شود که فرشتگان از ذات ما خبر نداشته باشند.
سوال – چطور مي شود فهميد که خدا جواب ظلم انساني را در همين دنيا به او مي دهد؟
پاسخ – ظلم درجاتي دارد و بعضي از ظلم ها خيلي شديد است. ظلم گاهي باعث ساقط شدن زندگي فردي يا آبروريختن فردي مي شود. ظلم هاي شديد آثار و تبعات سنگيني دارد و خدا آنرا جواب آنرا براي آخرت گذاتشه است. زيرا در اين دنيا جزاي کامل عمل داده نمي شود. زيرا دنيا محدود است. کسي که چندين نفر را مي کشد نمي تواند او را چند بار کشت. البته اصل اين است که خدا جواب مومنين را در همين دنيا بدهد مگر اينکه ظلم خيلي سنگين باشد که بايد مقداري از آن به برزخ يا قيامت واگذار بشود.
انشاء الله خدا با ستاريت خودش لايه هاي درون ما را بپوشاند.