برنامه سمت خدا
حجت الاسلام والمسلمين عالي
-رجعت
90-07-24
هزار جهد بکردم که سِر عشق بپوشم نبود بر سر آتش مُيَسرم که نجوشم، به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمايل تو بديدم نه عقل ماند و نه هوشم، حکايتي ز دهانت به گوش جان آمد دگر حکايت مردم دگر نصيحت مردم حکايت است به گوشم، مگر اينکه تو روي بپوشي و فتنه باز نشاني که من قرار ندارم که ديده از تو بپوشم، مرا به هيچ بدادي و من هنوز بر آنم که از وجود تو مويي به عالم نفروشم.
سوال – بعد از برزخ و قبل از قيامت چه اتفاقي مي افتد ؟
پاسخ- ما در قرآن و معارف اهل بيت مواردي داريم که انسان و تمام موجودات عالم دو تا سير دارند. يک سير نزولي دارند يعني از عالم بالا تنزل پيدا کرده اند و يک سير صعودي دارند که به سمت خدا برمي گردند. در سوره ي حجر آيه بيست مي فرمايد: هيچ موجودي در عالم پايين نيست مگر اينکه اصل و خزانه اش در عالم بالا است و ما يک نازله و يک وجود ضعيف شده اي را به پايين فرستاده ايم. بحث ما سير صعود و رجوع به خدا است. همه ي انسانها يک رجوع به سمت خداي متعال دارند که همان سير معاد است. به اين سير صعودي در مثنوي مولوي هم اشاره شده است. بشنو از ني چون شکايت مي کند از جدايي ها شکايت مي کند تا مرا از نيستان ببريده اند از نفيرم مرد و زن ناليده اند. اصل انسان که ني است در عالم بالا ست و يک سوزي دارد. اين ني از عالم بالا جدا شده است و دور افتاده است. هر کسي کو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش اين سير صعود است. وقتي ما مي گوييم رو به سوي خدا بر مي گرديم اين برگشت بايد يک آمدني داشته باشد. يکي از اصول دين معاد است. معاد يعني برگشت به سمت خدا و محل بازگشت به سوي خود خداست. ما مي خواهيم با حضرت حق ملاقات بکنيم. مقصد و هدف خود خداست. بهشت و جهنم منزل هستند، هدف نيستند. کسي که مومن است و انسان خوبي است و مي خواهد خدا را با اسماء لطف و رحمت ديدار کند، يک پذيرايي در بهشت از او مي کنند. کساني هم که خدا را با اسماء غضب و قهر مي خواهند ملاقات کنند، يک پذيرايي در جهنم از او مي کنند. پس هدف نهايي بهشت و جهنم نيست بلکه ملاقات پروردگار است. درعرصه ي قيامت اسماء خدا در آنجا ظهور مي کند و در آنجا همه مي فهمند که خدا همه کاره است وهمه اهل لااله الاالله مي شوند و همه اهل توحيد مي شوند. در قرآن داريم که در قيامت خدا مي فرمايد که در روز قيامت همه کاره کيست ؟ صدايي از احدي نمي آيد. خطاب مي آيد: خداوند قاهر. در اينجا هم خدا همه کاره است ولي ظهور ندارد و آن بخاطر حجاب ها است. در عالم ماده لياقت و قابليت ظهور حضرت حق نيست. بخاطر همين بعضي ها هستند که دست به سوي ديگران دراز مي کنند و رازق را کس ديگري مي دانند و خدا را ناديده مي گيرند. رجبعلي خياط مي گفت که من دلم براي خدا مي سوزد که مشتري او کم است و کسي نيست که براي او داد بي کسي بزند و از او بخواهد. آيت الله حجت از مراجع تقليد در زمان آيت الله بروجردي بود. ايشان خيلي مخلص بودند. طلبه اي مي گفت که در منزل نزد ايشان رفتم و کاغذي که اظهار نيازي بود به ايشان دادم. عده اي هم در آنجا بودند. آيت الله حجت زير کاغذ چيزي نوشت و من آنرا گرفتم. ايشان نوشته بودند هو الاول والآخر والظاهروالباطن. برو توبه کن. اين طلبه در نامه اش نوشته بود که وقتي من از شهرستان خودم به حوزه آمدم اول اميدم به خدا بود و بعد اميدم به شما بود. آيت الله حجت ناراحت شدند و گفتند که من چه کسي هستم که نام من در کنار نام خدا برده بشود. عالم دنيا قابليت ظهور خداوند متعال را ندارد. ما حتي قابليت ديدن هورالعين را هم نداريم. روايت داريم که ما تحمل ديدن يک لباس بهشتي را نداريم. در جلد هشتم بحارالانوار مرحوم مجلسي نقل کرده است که بر بعضي از درختهاي بهشت زنگ هاي نقره اي نصب است. وقتي بهشتيان از خدا درخواست آهنگ لذت بخش مي کنند نسيمي از عرش الهي مي وزد و اين زنگ ها به صدا در مي آيند. آنچنان آهنگ زيباست که اگر اهل دنيا اين آهنگ را بشنوند قالب تهي مي کنند و تحمل شنيدن آنرا ندارند. وقتي حضرت موسي از خدا درخواست کرد که خودت را به من نشان بده، خدا فرمود که در اين عالم دنيا نمي تواني من را ببيني ولي به کوهها نگاه کن، بببين مي تواني آنرا تحمل کني. ناگهان کوه از هم پاشيد و حضرت موسي مدهوش افتاد. جلوه اي که خدا بر کوه کرد اين بود که ملکه ي کروبيان را به او نشان داد که موسي غش کرد. پس وضعيت روحي ما طور ياست که ما تحمل عرصه ي قيامت را در اين دنيا نداريم. وضعيت جسمي ما هم همين طور است و جسم ما هم در اين دنيا تحمل ندارد. جسم آخرتي بسيار متکامل است. جسم آخرتي جسمي است که پيري، خستگي، خواب، دفع و زوائد ندارد. پس اين جسم هم عوض مي شود و روح هم تکامل پيدا مي کند. پس وضع ما بايد يک جهشي در آن رخ بدهد تا ما تحمل عرصه ي قيامت را پيدا کنيم. خداوند از سر لطف خاص و تفضل دو تا مقدمه در اين دنيا قرار داده است که انسانها بصورت جهشي تکامل پيدا بکنند. يکي ظهور امام عصر و يکي رجعت ائمه بعد از ظهور. خدا اين دو تامرحله را در دنيا گذاشته است که انسانها بدون اينکه سختي بکشند، رشد و جهش پيدا کنند، تحمل قيامت را داشته باشند. اگر کسي مشمول اين لطف خاص نشد و در زمان ظهور نبودند، اينها بايد در برزخ آماده بشوند. اگر کسي سعي بکند که ظهور رخ بدهد، لياقتي پيدا مي کنند و تربيت خاص معصوم اين افراد را در همين دنيا رشد مي دهد. اين دو مرحله در اين دنيا است و سختي هاي آخرتي را ندارد. روايت داريم که روزهاي خدا سه روز است ( يعني خدا جلوه ي ويژه اي دارد ): روز ظهور، رجعت و قيامت. در ظهور و رجعت عدالت و حاکميت در حد دنيا و در قيامت به حد قيامت است. در دنيا تا حدي که دنيا اجازه مي دهد عدالت کاملا اجرا مي شود. شاخصه ي زمان ظهورعدالت است. اينها حاکميت خدا است که دارد رخ مي دهد تا همه عدالت مطلقه ي خدا را در قيامت هضم کنند و بتوانند تحمل آنرا داشته باشند.
سوال – در مورد رشد و جهشي که انسانها در زمان ظهور پيدا مي کنند توضيح بدهيد.
پاسخ – امام باقر (ع) فرمود: وقتي فرزند ما ظهور مي کند دست لطف خودش را بر سر بندگان مي گذارد، عقل ها متمرکز مي شود و اخلاق ها کامل مي شود. اين شامل کساني است که در زمان ظهور حضرت خودشان را به ايشان سپرده اند که اکثر قريب به اتفاق مردم اين طوري هستند. حضرت انسانها را بطور معجزه تربيت نمي کند بلکه ايشان راه تربيت انسان و کليد قفل انسان را مي داند. ما قفل هستيم و او کليد است. وقتي شيطنت ها از انسان دفع شد انسان بروز مي کند و انسان بي نهايت خودش را نشان مي دهد. فرمود: علم تا زمان ظهور دو درجه براي انسانها کشف شده است و بيست و پنج درجه ي علم وقتي است که حضرت ولي عصر ظهور مي کند. امامفرمود: کينه از دلها مي رود و هم با هم يکرنگ هستند. فردي در کوفه خدمت امام باقر (ع) آمد و گفت که ما در کوفه آماده ي حکومت شما هستيم. امام فرمود که شما به حدي با هم صميمي هستيد که فرد موقع نياز بتواند از جيب برادرش به حد نياز پول بردارد ؟ فرد گفت: خير. امام فرمود: شما که نسبت به مال تان بخل مي ورزيد نسبت به خون تان بيشتر بخل خواهيد ورزيد. وقتي مهدي ما ظهور کند. مردم آنقدر با هم صميمي مي شوند که اگر فردي دست در جيب برادر خودش بکند، او ناراحت نمي شود و به او سوء ظن ندارد. در زمان دفاع مقدس ما جلوه اي از اين را ديديم. در مورد عصر ظهور سالهايي ذکر کرده اند، چهل سال تا سي صد سال ذکر شده است. اما بايد دانست که اين دوران طولاني است. بعد از دوران ظهور دوران رجعت است که براي آن رواياتي داريم که فقط حکومت امام حسين (ع) 309 سال طول مي کشد. همه ي اينها مقدمه ي قيامت مي شود. ما الان در زندگي ما کشف شهود از اولياء مي شنويم. در روايت داريم که در زمان ظهور کشف کرامات و شهود ها براي مردم معمولي خواهد بود و مردم معمولي رشد يافته اند. خدا آنچنان حوزه ي ديد و شنوايي آنها را وسيع مي کند که بين مردم و امام زمان (عج) حجابي نيست و هر کسي مي تواند او را ببيند و از او بشنود. سيد طاوس مي گويد که وقتي من در سرداب امام زمان وارد شدم در پله ي اول ديدم که صداي نجوامي آيد و فهميدم که صداي حضرت ولي عصر است. امام دعا مي کردند: خدايا شيعيان ما از ما هستند اگر گناهاني مرتکب شده اند، اگر آن گناهان حق الله است، آنها را ببخش واگر حق الناس است، آنقدر از خمس ما به آنها بده که از هم راضي بشوند. در زمان ظهور، فقط گوش سيد طاوس محرم نيست و همه مي توانند صداي امام زمان را بشنوند. اين جهش است.
سوال – آيات پاياني سوره نمل و ابتدايي سوره قصص را توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيه 89 سوره نمل مي فرمايد: اگر کسي حسنه اي بياورد، بهتر از آن چيزي که او آورده، خدا به او مي دهد. در آن روزي که همه فريادهايشان بلند است آنها در امان هستند. در اين آيه گفته که اگر کسي کار خوبي را بياورد نه اينکه کار خوبي را انجام بدهد زيرا گاهي ما کار خوبي را انجام مي دهيم ولي تا مي خواهيم آنرا به آخرت ببريم خرابش مي کنيم. استادي مي گفت که شيطان سعي مي کند که عمل انسان سبز نشود بعد که عمل جوانه زد مي خواهد يکي جوري آنرا بکند بعد که بزرگ شد ميوه ي آنرا کال مي کند و وقتي ميوه به ثمر نشست يک کِرمي روي آن مي گذارد. شيطان اول نمي گذارد که ما عمل خيري انجام بدهيم بعد که انجام داديم در وسط عمل کاري مي کند که باعث ريا بشود و وقتي که شما عمل را بخوبي انجام دادي بعد شما را دچار عجب و غرور مي کند که باعث مي شود در آن عمل کِرم قرار بگيرد. نگه داشتن عمل سخت تر از خود عمل است.
سوال – در مورد بحث رجعت توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – خداوند از باب لطف خاص و تفضل دو مقدمه را در دنيا قرار داده است که انسانها در استعدادهايشان جهش و رشد تکاملي پيدا بکنند و آماده براي عرصه ي حاکميت مطلق الهي در قيامت بشوند. اگر کسي مشمول ظهور يا رجعت نشد بايد در برزخ سير تکاملي خودش را ادامه بدهد البته در برزخ سختي هاي بيشتري دارد بخاطر همين ما بايد کاري بکنيم که اين لطف خاص شامل حال ما بشود. اگر انسان لياقت هايي در خودش بروز بده و ظهور هم رخ نداد، در زمان رجعت او را برمي گردانند. در زمان رجعت مومنين عاشق که سعي و عمل خودشان را در زمان ظهور کرده بودند ولي ظهور را درک نکرده بودند برمي گردانند. در دعاي عهد داريم که خدايا اگر مرگ بين من و امام من فاصله انداخت و نتوانستم ظهو ررا درک کنم و شرايط آماده نبود، من را از عالم قبر برگردان که بتوانم در زمان حکومت معصومين باشم. رجعت يکي از اعتقادات مسلم ما شيعيان است و يکي از ضررويات اعتقادات ماست. در بحار داريم که اگر اصول دين شش تا بود ششمين آنرا رجعت قرار مي دادند. مرحوم شيح حر عاملي نويسنده کتاب وسايل الشيعه، کتابي دارند که آيت الله جنتي آنرا ترجمه کرده اند که در اين کتاب شش صد روايت نقل شده است و فرموده است که ديگر عاقلي شک نمي کند. اين روايت متواتر است و احتمال دروغ در آن نيست. اين شش روايت به رجعت مي پردازد که در زمان رجعت چه اتفاقاتي رخ مي دهد. اين روايات بيش از وجوب نماز و حرمت ربا است. اگر کسي با وجود اين روايات رجعت را نپذيريد، ديگر هيچ روايت متواتري را نمي پذيرد. امام صادق (ع) فرمود: از ما اهل بيت نيست کسي که رجعت ما را نپذيرد. در شب عاشورا امام به همه گفت که هرکس مي خواهد برود و عده اي رفتند و کساني که باقي ماندند، امام جايگاه بهشتي شان را به آنها نشان داد و بعد امام حسين (ع) به يارانش مي فرمايد: (اين روايت را امام باقر (ع) که بچه اي خرد سال در واقعه ي کربلا بود نقل کرده است) امشب، هم من و هم شما شهيد مي شوييم و من اين را از رسول خدا شنيدم. بعد امام فرمود: ما بعد از شهادت مان تا مدتي در عالم آخرت مي مانيم و بعد در زمان ظهور فرزند ما خدا ما را برمي گرداند. فرزند ما از ظالمين انتقام مي گيرد و ما آنرا مشاهده مي کنيم. وقتي امام اين سخنان را به يارانش گفت آنها در روز عاشورا درد شمشير را احساس نمي کردند زيرا از عشق پر شده بودند. اين مثل همان است که حضرت اميرالمومنين را هنگام نماز از پايش تير مي کشيدند. کساني که فوتبال بازي مي کنند گاهي آنقدر عشق به فوتبال دارند که با اينکه پاي شان خون مي آيد متوجه آن نمي شوند. زيرا هم و غم آنها چيز ديگري است. مرحوم آيت الله سيد احمدخوانساري فتوايي داشتند که کسي که بيهوش مي شود وکالتش باطل مي شود. ايشان در اواخرعمرشان عمل سنگيني داشتند و اگر بيهوش مي شدند وکالت هاي وکلائشان باطل مي شد، بنابراين ايشان گفتند که نمي خواهد من را بيهوش بکنيد. اطباء مي گفتند که ايشان ذکر مي گفتند و اصلا متوجه عمل نبودند زيرا ايشان از جاي ديگري پر شده بودند.
انشاء الله خدا همه ي ما را لايق زمان ظهور و رجعت قرار بدهد.