اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-09-07-حجت الاسلام والمسلمين عالي-قيامت

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

-قيامت

90-09-07

باران مي گرفت و به ساغر چه حاجت است ديگر به آب زمرمه و کوثر چه حاجت است، آوازه ي شفاعت ما رستخيز شد در ما قيامتي است به محشر چه حاجت است، کي اعتنا به نيزه و شمشير مي کنيم ما کشته ي توايم به خنجر چه حاجت است، بي سر دوباره مي گذريم از پل صراط تا ما با آن سريم بر اين سر چه حاجت است، بسيار آمدند و فراوان نيامدند من لشکرم خداست به لشکر چه حاجت است، بنشين به پاي منبر من نوحه خوان بخوان تا نيزه ها به پاست به منبر چه حاجت است، در خلوت نماز چو تحت الهنک کنم راز غدير گويم و شرح فدک کنم.
سوال – در مورد ده گروه که از فزع و ترس قيامت در امان هستند توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – در روايات به تفضيل بيان شده است که ده گروه هستند که از فزع روز قيامت در امان هستند. گروه اول ائمه ي معصومين و انبياء الهي و کساني که تحت ولايت معصومين الهي هستند. داريم که اگر کسي در ولايت اميرالمومنين وارد بشود از عذاب در امان است. گروه دوم کساني هستند پيامبر فرمود: هر چشمي در روز قيامت ترسان و گريان است مگر سه چشم که خندان است: يکي چشمي که گريه براي ترس از خدا داشته است. مثل گريه ي ايام محرم که خدا اين گريه را دوست دارد و قطعا اين گريه قرب مي آورد. براي انبياء الهي گذشته روضه ي امام حسين (ع) توسط جبرئيل خوانده مي شد و آنها اشک مي ريختند و اين گريه ريشه ي گناهان را مي سوزاند. کسي که مال حرامي مي خورد يا نگاه حرامي مي کند يا چيز حرامي گوش مي کند، اينها ظاهر گناه است. اين گناهان ريشه دردرون ما دارد. احتمالا يک خشمي، يک شهوتي در درون ما جنبيده شده و تصميم گناه گرفته شد و رفتار گناه آلود انجام گرفته است. پس آلودگي ها در باطن ماست. از آن طرف کسي که گريه مي کند ظاهرش اشکي است که از چشم سرازير مي شود اما در باطن فرد يک اتفاقي افتاده است که نمود ظاهري آن اشک است. آن اتفاقي که افتاده حسنه ي زيبايي است و يک پيوندي با اباعبدالله است که حسنه ي دروني است که ريشه ش گناه را پاک مي کند. اين چشم مي تواند در اين دنيا گريان و در آن دنيا خندان باشد. دومين چشم، پيامبر فرمود: چشمي که از حرام چشم بپوشد و بتواند چشمش را از حرام پُر نکند. سومين چشمي که در قيامت خندان است چشمي است که شبي را در راه خدا بيدار باشد. خوشا به حال افرادي که شغل هايي دارند که در راه خدا بيدار هستند مثل دکتر، پرستار و مرزبانان. يعني کسي که سحر را درک مي کند، پدر و مادري که براي بچه هايشان بيداري مي کشند و کسي که براي تحصيل علم يا عبادت بيدار است. خدا اين کارها را دوست دارد. گروه سوم که از فزع قيامت در امان هستند کساني هستند که به پيرها و سالخورده ها احترام مي گذارند. انسان فکر مي کند که بايد کار عجيب و غريبي انجام بدهد تا از فزع روز قيامت در امان باشد يا يک رياضتي بکشد ولي با کارهاي کوچک هم مي شود انسان از هول روز قيامت در امان بماند. پيامبر در جلد اصول دو م کافي مي فرمايد: کسي که مقام يک بزرگتري را به خاطر سنش حفظ بکند و به او احترام بگذارد خدا او را را فزع روز قيامت در امان مي دارد. اين تجليل خداست. کسي که نمي تواند به بزرگتري احترام بگذارد، نمي تواند به بزرگتر بزرگترها هم احترام بگذارد. کسي که به بزرگتر احترام مي گذارد مي تواند به خداي الله هم احترام بگذارد. پيامبر مي فرمايد: بزرگتر ها برکت خانواده هستند. با احترام گذاشتن به بزرگترها در خانواده امنيتي ايجاد مي شود. اگر در خانواده احترام بزرگترها حفظ نشود سنگ روي سنگ بند نمي شود. وقتي حرمت ها زير پا گذاشته بشود صميميت و صفا از خانواده ها بيرون مي رود و هر کسي احساس ناامني مي کند ولي اگر در خانواده حرمت ها حفظ بشود امنيت روحي و رواني در خانواده ها و به تبع آن در جامعه ايجاد مي شود. شما که در اينجا امنيت کاشته اي در روز قيامت امنيت برداشت مي کني. روز قيامت ثمره ي اعمال ما و بازتاب خود اعمال ماست. اگر ما به اين توصيه ي ديني عمل کنيم، صداي مان را روي پدر و مادر و بزرگترها بلند نکنيم، از آنها مشورت بخواهيم ( روايت داريم که پير در خانه مثل نبي است )، از آنها جلوتر نيفتيم و از آنها مراقبت بکنيم پير ديگر احساس ناامني نمي کند و احساس مي کند که موقعيتي دارد. بعد اين فرهنگ به نسل بعد منتقل مي شود. روايت داريم: شما به بزرگترهاي تان احترام بگذاريد و کوچکترها به شما احترام مي گذارند. ابراهيم بن شعيب خدمت امام صادق (ع) رسيد و گفت که من پدر پير و سالخورده اي دارم که او را روي دوشم مي گذارم و کارهايش را انجام مي دهم اين چطور است؟ امام فرمود: اگر مي تواني عهده دار کارهاي او بشوي دريع نکن و حتي لقمه در دهان آن بگذار. اين کار تو در روز قيامت سپري در برابر آتش براي تو مي شود. زکرياي ابراهيم مسيحي بود. او مسلمان شد و در زمان حج خدمت امام صادق (ع) رسيد و گفت که پدر و مادر من هنوز مسيحي هستند. مادرم نابينا است و احتياج به رسيدگي دارد. آيا من مي توانم با آنها هم غذا بشوم ؟ امام پرسيد: آيا آنها گوشت خوک مصرف مي کنند ؟ گفت: خير. امام فرمود: با آنها باش و اگر آنها از دنيا رفتند تمام کارهاي آنها را خودت انجام بده. او پيش آنها برگشت و عجيب به مادرش محبت مي کرد. و همه ي کارها او را انجام مي داد. مادرش متوجه تغيير رفتار او شد و از او سوال کرد. او گفت که مسلمان شده است و اين توصيه پيامبر است و مادرش گفت که تو خوب ديني انتخاب کرده اي و من هم مي خواهم مسلمان بشوم و بعد مسلمان شد و فورت کرد. البته بزرگترها هم بايد حرمت خودشان را حفظ کنند و کاري کنند که کوچکترها بتوانند به آنها احترام بگذارند. بزرگترها با نيش زدن، توقعات زيادي، تحمل نکردن و دخالت بيجا کردن باعث مي شوند که کوچکترها خسته بشوند و طاقت نياورند و بي احترامي صورت بگيرد. چهارمين دسته کساني هستند که بر خواندن سوره هايي مداومت دارند. کساني که سوره ي والعصر و دخان را در نمازهايشان بخوانند در امان هستند. خواندن سوره ي يوسف و خواندن سوره ي احقاف در روز يا شب جمعه هم اين خاصيت را دارد. پنجمين دسته کساني هستند که در مکه يا مدينه از دنيا بروند بخصوص اگر در مکه دفن بشود که بلد امن الهي است. از دنيا رفتن در جايي به اختيار فرد نيست. اين يک تفضلي است که اگر شرايط حداقلي براي مومن بودن را داشته باشد، اين مي تواند به فرد کمک کند و اِلا اگر فرد اصلا مومن نباشد اگر در مکه هم بميرد کمکي به او نمي کند. ششم کسي که فحشا يا شهوت حرامي براي او پيش بيايد و بتواند آنرا مهار کند از فزع روز قيامت در امان است. داريم: کسي که صحنه ي حرامي براي او پيش بيايد و بخاطر خدا از آن چشم پوشي کند از فزع روز قيامت ايمن مي باشد. رجبعلي خياط مي گويد که اگر خدا به من التفاتي کرد بخاطر اين بود که در جواني صحنه اي مثل حضرت يوسف براي من پيش آمد و همانجا با خدا معامله کردم و گفتم که خدايا من بخاطر تو از اين لذت حرام مي گذرم و تو هم من را تربيت کن. و فرار کردم. از آن موقع چشمم باز شد. هفتمين گروهي که از فزع روز قيامت در امان هستند کساني هستند که صحنه ي غضب و عصبانيت برايشان پيش بيايد و آنرا کنترل کنند زيرا در عصبانيت ها است که غيبت و تهمت و فحش زده مي شود. انسان قبل از اينکه به سمت عصبانيت برود بايد آنرا کنترل کند زيرا موقع عصبانيت کنترل کردن آن خيلي مشکل است. آتش عصبانيت شعبه اي از جهنم است. اگر کسي بتواند خودش را در هنگام عصبانيت کنترل کند خودش را از عصبانيت نجات داده است. امام کاظم (ع) مي فرمايد: کسي که خشم خودش را فرو ببرد در حالي که توانايي آنرا دارد، در روز قيامت خدا دل اين فرد را از ايمان و امنيت پر مي کند. کنترل غضب کار سختي است ولي شدني است و احتياج به تمرين دارد. حاج احمد خوانساري عظمت و عصمت بالايي داشت. يکي از خصوصيات ايشان همان فرو بردن خشمش بود. بعضي ها به ايشان فحش مي دادند. يک روز فردي به ايشان فحش داد و ايشان هيچي نگفتند. هنگام نماز ايشان گفتند که شما اجازه مي دهي که بروم نمازم را بخوانم. فرد خجالت کشيد و معذرت خواهي کرد.
سوال – سوره سبا آيات 1 تا 7 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در آيه سوم مي فرمايد: کافران مي گويند که قيامتي در کار نيست و دليلي هم نمي آورند. پيامبر بگو به پروردگارم قسم خواهد آمد پروردگاري که علم غيب دارد و با اين پشتوانه قيامت را بپا مي کند. يک ذره اي در آسمان و زمين از علم خدا پنهان نيست و کوچکتر از اين و بزرگتر هم پنهان نيست وهمه ي اينها در کتاب مبين و لوح محفوظ جمع است.
سوال – در ادامه ده گروهي که از فزع قيامت در امان هستند توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – گروه هشتم کساني هستند که اهل خدمت رساني به ديگران هستند و کار راه انداز هستند. امام کاظم (ع) مي فرمايد: خدا در زمين بندگاني دارد که سعي دارند کار مردم را راه بيندازند، اينها در روز قيامت در امان هستند. وقتي من کسي را خوشحال بکنم خدا آن روز من را خوشحال مي کند. سرور ايجاد کردن در قلب مومنين تاکيد شده است و حقيقت ادخال سرور کار راه انداختن مردم است و اصل صله ي رحم هم همين است. ما معمولا صله ي رحم را به ديد و بازديد مي گيريم اما صله ي رحم فقط ديد و بازديد نيست بلکه صله ي رحم بازديد همراه با کار راه انداختن است. اگر کسي فقط ديد و بازديد را انجام بدهد، صله ي رحم اصلي را انجام نداده است. پس بخش مهم صله ي رحم کار راه انداختن و خوشحال کردن مومن است. در جلد 74 بحارالانوار داريم که امام صادق مي فرمايد: هنگامي که خدا روح مومن را قبض مي کند، دو تا ملکي که مراقب او بودند به آسمان مي روند و مي گويند که او بنده ي خوبي بود. دراطاعت تو سريع بود و در معصيت تو کند بود. حالا که روح او را قبض کرده اي به ما چه امري داري ؟ خدا مي فرمايد: به زمين برويد و در کنار قبر او باشيد و تا قيامت ذکر بگوييد و اين تسبيح ها به پاي او نوشته بشود. امام فرمود: وقتي در روز قيامت خدا اين مومن را برانگيخت يک صورت مثالي همراه آن مومن مي شود و در جلوي او حرکت مي کند. هر جا مومن هول وترسي از قيامت را مي بيند، آن صورت مثالي مي گويد که نترس غصه نخور الان چيزي از خدا به تو مي رسد که خوشحال مي شوي و او را دل داري مي دهد. تا وقتي مومن در عرصه ي قيامت اين مراحل را طي مي کند و در پيشگاه عظمت الهي قرار مي گيرد. خداوند اعمالش را به آساني حساب مي کند و دستورمي دهد او را به بهشت ببرند. مومن به صورت مثالي مي گويد که خدا به تو خير بدهي که اين قدر به من کمک دادي و ترس من را ريختي و من را شاد کردي، تو که هستي ؟ صورت مثالي مي گويد که من آن خوشحالي هستم که تو در قلب مومن انداختي و گره اي از مومن باز کردي. اين تجسم اعمال خودماست. يعني همان سروري که ايجاد کرديم و اين باعث مي شود که هول و ترس قيامت به شادي تبديل بشود. ما بايد از اين همه رحمت خدا چيزي جمع کنيم و کاسه ي خودمان را وارونه نگيريم. مرحوم محدث نوري استاد آقا شيخ عباس قمي مي فرمايد که من در بين اعمال مستحبي بعد از زيارت عاشورا عملي را به ارزشمندي حاجت مومني را برآورده کردن نديدم. به عارفي گفتند که اگر در دنيا يک ساعت بيشتر وقت نداشته باشي چکار مي کني ؟ او گفت: من دم در مي نشينم که اگر مومني کاري داشت کار او را راه مي اندازم. بعضي مواقع حضرت علي (ع) در سر ظهر به بيرون دارالعماره مي نشست تا کسي حتي به مقدار کمي معطل نشود و حضرت کارش را راه بيندازد. دسته ي نهم که از هول قيامت در امان هستند کساني هستند که بر سر قبر مومني برود و هفت تا انا انزلناه بخواند و اين روايت ازامام رضا (ع) است. زيرا با اين کار براي مومن امنيتي ايجاد کرده ايم و در آنجا در امان هستيم. دهمين دسته کساني هستند که بجاي کينه جويي با مردم عيب را در خودش پيدا بکند و انگشت اتهام را در مشکلات به سمت مردم نبرد. پيامبر فرمود: اگر کسي نفس خودش را دشمن بداند در قيامت در امان است زيرا فضاي جامعه را ناامن نکرده است.