برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين عالي
-رجعت
90-08-01
مرقدَت ضرب المثل هاي مرا تغيير داد هر که بامش بيش برفش نه کبوتر بيشتر، چهار فصل مشهدت ازعطرگل آکنده است اين چنين يعني سه فصل از شهر قمصر بيشتر، از غلامان شما هم مي شود دنيا گرفت من نيازت دارم روز محشر بيشتر، اي که راه انداختي امروز و فرداي مرا چشم در راه تو هستم روز آخر بيشتر.
سوال – در مورد مسئله ي رجعت توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ- خداوند از سر لطف و تفضل، دو مقدمه اي را در دنيا براي انسانها قرار داده است که آنها براي عرصه ي عظيم قيامت آماده بشوند. دوره ي رجعت بعنوان يکي از مسلمات شيعه است و بايد به آن بيشتر پرداخت. به بحث رجعت کمتر پرداخته مي شود و به همين دليل که اينمسئله کمتر گفته و نوشته شده، عده اي به شيعيان تهمت هايي زده اند و اين اعتقاد منظقي و اميد بخش را بگونه اي خرافي و غير عقلاني جلوه داده اند. بخاطر همين ما بايد بيشتر به آن بپردازيم. از ضرويات اعتقادي شيعه مسئلهي رجعت است. امام صادق (ع)فرمود: از ما نيست کسي که اعتقادي به رجعت ما نداشته باشد. امام فرمود: اگر کسي به هفت چيز اقرار داشته باشد مومن است و يکي از آن چيزها ايمان به رجعت است. رجعت يعني عده اي از مومنين خالص و عده اي از سران کفر و ضلالت در طول تاريخ، در هنگام ظهور اين افراد به دنيا برمي گردند براي اينکه مومنين به کمال برسند و در تشکيل حکومت جهاني ولي عصر نقش و سهم داشته باشند و سران صلالت و شرک به دنيا بر مي گردند تا ذلتي را در همين دنيا بچشند تا شيريني هاي نفساني که در دنيا چشيده بودند يادشان برود و از آنها انتقام ظلمها و ضرري که به انسانيت زده اند گرفته مي شود. زمان شروع رجعت و بازگشت بعضي از مردگان به دنيا از زمان ظهور ولي عصر است. زمان رجعت هم زمان با ظهور ولي عصر شروع مي شود. زمان رجعت تا بعد از حکومت ولي عصر برقرار است و انبياء همديگر را مي بينند. در جلد دوم بحار الانوار مرحوم مجلسي داريم که امام صادق (ع) مي فرمايد: هنگامي که ولي عصر قيام کرد به سراغ مومن درعالم برزخ مي روند و به او مي گويند که فلاني صاحب تو به دنيا آمده است اگر مي خواهي به او ملحق بشوي ملحق شو، اگر هم مي خواهي در ناز و نعمت بهشت برزحي بماني بمان. مومنين که آرزوي چنين لحظه اي را در هنگام زندگي خود داشتند و براي استقرار حکومت ولي عصر تلاش مي کردند بر مي گردند. بعضي ها اينکه در زمان رجعت عده اي از مومنين و کفار به دنيا برمي گردند انکارکرده اند. وقتي ما قبول داريم که در قيامت همه زنده مي شوند و اين امکان وجود دارد، چطور اين قيامت کوچک و محدود را قبول نکنيم؟ شيعه و سُني مواردي را نقل کرده اند که بعضي از مردگان در امت هاي گذشته زنده شده اند. پيامبر فرموده اند: هر اتفاقي که براي امت هاي گذشته پيش آمده باشد براي امت ما هم پيش خواهد آمد. آيه 259 سوره بقره که خدا داستان پيامبري از بني اسرائيل را نقل کرده است. اين پيامبر از محلي مي گذشتند که ديدند عده اي مرده اند و بدنشان متلاشي شده است. چطور اينها زنده مي شوند ؟ او مي خواست چگونگي معاد را بيابد و اطمينان بيشتري پيدا کند. خدا او را مي ميراند. او صد سال از دنيا رفت و بعد خدا او را زنده کرد. خدا از او پرسيد چه مدت است که تو مرده ا ي ؟ او گفت: گمان کنم يک روز يا نصف روز. خدا فرمود: صد سال بود که تو توقف داشتي و در اين دنيا نبودي. مطلب ديگري که همه آنرا قبول دارند زنده کردن مرگان توسط حضرت مسيح است. در سوره ي آل عمران آيه 49 مسيح مي فرمايد که يکي از معجزات من اين است که اموات را به اذن پروردگار زنده مي کنم. حواريون از ايشان خواستند که سام فرزند خلف موسي را که در کشتي با آنها بوده است را زنده بکند. ايشان با حواريون سر قبر سام آمدند و فرمودند که به اذن پروردگار بلند شو. قبر شکافته شد و فرزند نوح بلند شد در حاليکه خاک از سر و روي او مي ريخت و موهايش سفيد شده بود. حضرت از او پرسيدند که تو با همين قيافه بودي که از دنيا رفتي؟ او گفت: من جوان بودم که مُردم و الان گمان کردم که براي قيامت زنده شده ام و از ترس موهايم سفيد شد. در قرآن داريم که قيامت روزي است که بچه ها از ترس پير مي شوند. حضرت مسيح پرسيد: دنيا را چطور ديدي ؟ او گفت: دنيا مثل يک منزل دو در است که از يک در آمدم و از در بعدي بيرون رفتم. حضرت سوال کرد که مي خواهي در دنيا بماني ؟ سام گفت: من مي خواهم برگردم بشرطي که خدا من را از سکرات موت در امان بدارد. حضرت براي او دعا کرد و او دوباره برگشت ولي سکرات موت از او برداشته شد. در کافي جلد هشتم حديثي ازامام صادق (ع) داريم که آيا داريم فردي را که حضرت مسيح او زنده کرد و او دردنيا زندگي کرده باشد ؟ امام فرمود: بله. يکي از رفقاي حضرت مسيح از دنيا رفت. حضرت مسيح از مادرش پرسيد که مي خواهي به اذن خدا او را زنده کنم. حضرت مسيح بالاي سر قبر او رفت و او را فراخواند. حضرت ديد که وقتي مادر او را ديد گريه کرد. حضرت به جوان گفت که مي خواهي در دنيا بماني و زندگي کني ؟ اوگفت: بشرطي که مدتي باشد و رزق و روزي هم داشته باشم. حضرت فرمود: بله. تو بيست سال در دنيا هستي و رزق و روزي هم داري و فرزنددار هم مي شوي. او در دنيا ماند و صاحب فرزند هم شد. چنين اتفاقاتي در قرآن هم نقل شده است. پس وقتي در تاريخ چنين سابقه ي زنده شدن وجود دارد چطور ممکن است که در آخر تاريخ چنين اتفاقي وجود نداشته باشد. ممکن است که سوال کنند در آن زمان شايد ضرورت داشت که اين اتفاق بيفتد زيرا زنده شدن مردگان يکي از معجزات حضرت مسيح بود ولي در آخر الزمان چه ضرورتي دارد که اين اتفاق بيفتد. برگشتن مردگان در آخرالزمان فلسفه ي حکيمانه اي دارد. در آخرالزمان حکومتي بوجودمي آيد که در آن ظلمي نخواهد بود و عدل مطلق است. مومنين خالصي بدنيا برمي گردند که استعداد کمالات در آنها بسيار بالا بود و ظرفيت آنها خيلي بالا بود ولي بخاطر ظلم زمان شان کسي آنها را تربيت نکرد و استعدادشان شکوفا نشد. به همين دليل اين استعدادها بالقوه باقي ماند. براي اينکه ظلمي به اين مومنين نشود آنها برمي گردند و استعدادهايشان به فعليت مي رسد و تکميل مي شود. از بارزترين مومني خود ائمه هستند که برمي گردند. هر کدام از ائمه صلاحيت اين را داشتند که دنيا را مديريت کنند ولي اين اتفاق در زمان آنها نيفتاد. در زمان آنها به خاطر ضعف مردم و ظلم حاکمان اين استعداد که مديريت جهاني را داشته باشند به فعليت نرسيد و اين عبادت را انجام نداند. همه ي مردم را به سمت خدا بردن عبادت بزرگي است. پس ائمه بعد از ولي عصر برمي گردند که اين مديريت را داشته باشند و آن عبادت خدا را انجام بدهند. از طرفي سران کفار هم بر مي گردند تا ذلت و عذابي ببينند و انتقامي از آنها گرفته بشود که بايد در دنيا اين انتقام از آنها گرفته بشود. اين در راستاي عدل است. امام صادق (ع) مي فرمايد: از فرزندان ما مهدي خواهد آمد که انتقام ما را خواهد گرفت. اين يکي از القاب ولي عصر است. انتقامي که ولي عصر مي گيرد انتقام شخصي نيست. مهمترين مصداق انتقام، انتقام از ظلمي است که به شخصيت ائمه روا شده است. يک ظلمي به شخص امام حسين (ع) شد که به ايشان ظلم کردند، ايشان و خانواده شان را تشنه نگه داشتند، خيمه هايشان را آتش زدند و بچه هايشان را کتک زدند، اينها ظلمهايي که به جسم مظهر ايشان و فرزندان شان شد. ظلم بالاتري که بر حضرت روا شد ظلم بر شخصيت و امامت امام بود. امامت ايشان هتک شد. اين ظلم را به بشريت کردند که امامت ايشان به عالم نرسد. وقتي جلوي امامت را گرفتند تا نگذارند که نماز و روزه و... برقرار بشود. در زيارت ناحيه مي خوانيم که با کشتن امام حسين (ع) اسلام را کشتند، نماز و روزه را تعطيل کردند. وقتي جايگاه امام حسين (ع) هتک شد اسلام ضربه خورد و نماز و روزه از بين بردند و ارکان ايمان را منهدم کردند. اين ظلم بالاتر از ظلم به شخص است. ما معمولا در روضه خواني امام حسين (ع) براي شخص و جسم امام روضه مي خوانيم. از تشنگي و عطش مي گوييم ولي در مورد ظلم شخصيت امام نمي گوييم. در زيارت عاشورا روضه ي شخصيت امام خوانده شده است. نفرين بر آن قومي که مقام و مرتبه ي شما را حرمت نگذاشتند و هتک کردند. انتقام شخص و جسم اميرالمومنين را امام حسن (ع) از قاتل ايشان گرفت و او را قصاص کرد. انتقام شهيدان کربلا را مختار از قاتلين گرفت. ولي عصر انتقام شخص را نمي گيرد انتقام شخصيت را مي گيرد. انتقام براي برقراري حکومت. سران کفار را بر مي گردانند تا آنها ببينند که حکومت عدالت در جهان برقرار شده است. مهم اين است که کافر در اين دنيا ذليل بشود و اِلا در قيامت به سيخ کشيدن و در آتش افتادن را ديده است. مهمترين تلخي براي سران کفار اين است که حکومت الهي را ببينند و اين بيشترين شکنجه براي آنها است.
سوال – سوره قصص آيات 50 تا 59 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در آيه قبل خدا مي فرمايد: مومن کسي است که بدي را با خوبي جواب بدهد. در آيه 55 مي فرمايد: وقتي مومن لغو و بيهوده اي را مي شنود را خودش در مجلس لغو شرکت نمي کند و آنرا نمي شنود و اگر به گوش او هم بخورد نمي شنود و جواب آنها را مثل خودشان نمي دهد يعني با بدي جواب نمي دهد بلکه مي گويد: شما کار خودتان را بکنيد و ما هم کار خودمان را مي کنيم و نتيجه اش را هم مي بينيم و خدا حافظ، ما دنبال جاهلين نيستيم. اين درسي است که مومن بايد تمرين بکند که بدي را بدي جواب ندهد و به بهترين شکل جواب بدهد و اين يکي از شاخصه هاي دين داري است.
سوال – چه کساني در دوره ي رجعت برمي گردند؟
پاسخ – ما در روايات داريم که دو دسته افراد در دوره ي رجعت برمي گردند. يکي مومنين خالص و يکي کفار خالص. امام صادق (ع) فرمود: رجعت عمومي نيست. خصوصي است. کساني برمي کردند که يا محض ايمان يا محض شرک هستند. از مصاديق بارز خالصي ايمان ائمه هستند. امام سجاد(ع) مي فرمايد: پيامبران و اميرالمومنين همه رجعت مي کنند. در زيارت جامه ي کبيره درچند جا به اين اشاره شده است: من به بازگشت شما ايمان دارم و من بازگشت شما را تصديق مي کنم. در زيارت آل ياسين که در عصرهاي جمعه مي خوانيم: اهل بيت رجعت شما حق است. در زيارت وارث، عرفه و اربعين به رجعت اشاره شده است. روايات متعددي داريم که اولين امامي که رجعت مي کند امام حسين (ع) است. امام حسين (ع ) همراه با هفتاد نفر از يارانش رجعت مي کنند. امام حسين (ع) در شب عاشورا رجعت را به يارانش گفته بود. وقتي همه ي مومنين اعتقاد پيدا کردند که اين آقا امام حسين (ع) است، امام زمان (عج) به شهادت مي رسد و تجهيزات پس از مرگ ايشان را امام حسين (ع) بعهده دارد. امام حسين (ع) کفن و دفن ولي عصر را بعهده دارد. حکومت امام زمان (عج) را امام حسين (ع) تحويل مي گيرد. در مورد ساير ائمه که چطور مي آيند ما روايتي معتبر نداريم. مرحوم شُبّر در کتب حق اليقين تصريح کرده است که در رابطه با ائمه ترتيب ذکر نشده است. ما روايت داريم که انبياء گذشته همه برمي گردند امام باقر (ع) فرمودند: هيچ پيامبري نيست از آدم تا خاتم، مگر اينکه به دنيا برمي گردد و اميرالمومنين او را ياري خواهد داد. آن عصر شکوهمند است زيراهمه ي انسانيت و اخلاق با هم بر مي گردند و چهره هاي نوراني در کنار هم قرار مي گيرند و آرزوي هر مومني است که آن زمان رادرک کند.
سوال – ما چطور مي توانيم دوره ي ولي عصر را درک بکنيم؟
پاسخ – براي درک آن دوره بايد خالص شد. مجتهدي که در عصر ما بود امام زمان (ع) را ديده بود و پرسيده بود که من مي خواهم به شما نزديک بشوم، چکار بايد بکنم ؟ حضرت فرموده بود: عمل خودت را عمل امام زمان خودت قرار بده. من پيش خودم گفتم که يعني براي هر عمل ببين که اگر امام زمان (عج) الان در پيش تو بود چکار مي کرد. پرسيدم چکار کنم که عمل من امام زمان (عج) پسند بشود ؟ حضرت فرمود: در عمل هايت خالص باشد و خدا را در نظر داشته باش. همه چيز در بندگي کردن است و اين کار ساده نيست. امام صادق (ع) فرمود: اگر کسي دعاي عهد را چهل صبح بخواند او از ياران مهدي ما خوهد بود و اگر آن زمان را درک نکند او را برمي گردانند. اين وعده اي است که از طرف امام صادق (ع) داده شده است. در آخر عمر در بستر امام خميني دعاي عهد در لاي کتاب شان دعاي عهد بود. بعضي ها فقط الفاظ دعا را قرائت مي کنند. يک مومن بايد چهل صبح که يک دوره ي تکاملي است عهد ببندد و بر عهد خودش بايستد يعني بايد پاي عهد خود بايستد. آن عهد در سرداب مقدس به اين صورت معني شده است: تمام سرمايه هاي مان را در خدمت امام قرار بدهيم. يعني کاري را مهمتر از کار امام مان ندانيم.
به فرموده ي ميرداماد زيارتي امام رضا (ع) در 25 ذي القعده افضل اعمال است. امام رضا (ع) وقتي نام امام زمان (عج) را در اشعار دعبل شنيد، بلند شد و دست راست خودشان را روي سرشان گذاشتند و خم شدند و اين دعا را خواندند: خدايا فرج و آمدن او را تعجيل بکن و به واسطه ي او ما را ياري کن.