برنامه سمت خدا
-حجت السلام و المسلمين عالي
-برزخ
90-06-13
خرما نتوان خورد از اين خار که کِشتي/ ديبا نتوان بافت از اين پشم که رشتي، بر روي معاصي خط عذري نکشيديم/ پهلوي کبائر حسناتي ننوشتيم، ما کشته ي نفسيم بسا وقت که آيد/ از ما به قيامت که چرا نفس نکشتيم؟ پيري و جواني پس هم چون شب و روزند/ ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشيتم.
سوال – در مورد ارتباط اموات با عالم دنيا و انسانهاي زنده توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – سير انسان در عوالم بعد از مرگ چه در برزخ و چه در قيامت و چه در جايگاههاي مختلف سير انااليه راجعون است. يعني يک سير به سمت خدا رفتن است. يک سير تکاملي است که مراحل به مراحل عوامل برتر و کامل تري خواهند شد. و ما به سمت کمال مي رويم. اين سير هيچ جا توقف ندارد. امکان ندارد که ما يک روح سرگردان و بلا تکليف داشته باشيم زيرا اين سير تحول تکاملي طي مي شود و گريزي هم از آن نيست بخاطر همين ما روح سرگردان، بلا تکليف و متوقف نداريم. عالم برزخ يک عالم بالاتر و متکامل تر از دنيا است و بر دنيا اِشراف دارد. مثلا شما فکر کنيد که در اتاقي هستيد که ارتباط آن با بيرون يک پنجره است. شما از اين پنجره بيرون را نگاه مي کنيد. ميدان ديد شما محدود است و امکانات شما در همين اندازه است حتي اگر ديد شما خيلي قوي هم باشد باز ميدان ديد شما محدود است. حالا اگر شما روي پشت بام اين اتاق برويد ميدان ديد شما وسيع مي شود مگر اينکه مشکل از ديد خودتان باشد و اِلا موقعيت مکاني به شما اجازه مي دهد که ديد وسيعي داشته باشيد. شما وقتي در عالم دنيا هستيد مثل اين است که شما در آن اتاق هستيد و ميدان ديد شما محدود است ولي وقتي وارد عالم برزخ مي شويد گويي وارد پشت بام دنيا مي شويد و بر دنيا کاملا اِشراف پيدا مي کنيد. دنيا در چشم انداز شما هست مگر کسي که ديد باطني خودش را در دنيا کور کرده باشد و کور باطن شده باشد. مثل کافر. کافر وقتي وارد عام برزخ مي شود بر عالم دنيا احاطه ندارد زيرا يک کوري باطني براي خودش درست کرده است. به تعبير قرآن، در دنيا کسي که حقايق برتر دنيا را نديده است و چشمش را روي آنها بسته است، در عالم آخرت هم کور است. کسي که ضعف ديد دارد مثلا کساني که گناه کرده اند باعث مي شود که حجاب هايي براي آنها درست بشود که احاطه شان بر دنيا کم شده است. افرادي که در برزخ هستند بر حسب درجه و موقعيت مقامي شان بر دنيا اشراف دارند. کساني که از درون حجابي ندارند بر دنيا اشراف دارند و براحتي مي توانند ارتباط برقرار بکنند. آنهايي که درجات شان پايين تر است و حجاب هايي دارند دستشان بسته است و ارتباط شان کمتر است و اشراف آنها کمتراست. کسي که کافر است اگر هم خبري از دنيا به او بدهند يا چيزي را به او نشان مي دهند از باب عذاب است و از باب اينکه حسرتي بخورد که چه موقعيتهايي از دستش رفته است. در قيامت به جهنميان بهشت را نشان مي دهند البته از باب حسرت نه از باب اينکه مراتب قرب را شهود مي کنند. شخص وقتي از دنيا مي رود به چهار صورت مي تواند با عالم دنيا ارتباط داشته باشد. يکي از صورت ها اين است که اشراف دارد که بستگان او دارند چکار مي کنند و گاهي اوقات مي تواند به آنها کمک ها و هدايت هايي بکند. يک صورت آن آمدن و سر زدن و ملاقات کردن بستگان است. يک صورت آن بهره گيري از خيرات و مبراتي است که به نيت مرده مي فرستند و هديه ها را دريافت مي کند. يک صورت ديگر آن ارتباطي است که اموات با قبور در قبرستان با زائران خودشان دارند. يکي از صورت ها که اشراف به عالم دنيا است و کمک رساني ها و هدايت ها و راهنمايي هايي که مي توانند بکنند. البته همه اين اشراف را در عالم برزخ پيدا نمي کنند. افرادي که دراين دنيا حجاب هاي خودشان را کنار گذاشته اند و ديد باطني آنها ضعفي ندارد وقتي به عالم برزخ مي رسند اشراف کاملي دارند. نمونه عالي کساني که اشراف دارند امامان و معصومين هستند که کاملا اشراف دارند. بر همه ي انسانها اشراف دارند حتي بر افکار و نيات آنها باخبر هستند. در سوره توبه آيه صد و پنج خدا مي فرمايد: مردم اعمال خوب و بدتان را ادامه بدهيد ولي بدانيد که شاهد داريد و کساني دارند شما را مي بينند که در راس آنها خدا و بعد پيامبران و مومنين هستند که اعمال شما را مي بينند. ( چه در دينا و چه بعد از مرگ ) کساني که در دنيا اين اشراف را دارند در بعد از مرگ اشراف بيشتري دارند. چون آنجا از عالم دنيا کامل تر و برتر است. در جلد يک اصول کافي روايت داريم که امام صادق (ع) به اصحابش فرمود که چرا رسول خدا را ناراحت مي کنيد؟ حضرت فرمود که شما يک کارهايي مي کنيد که رسول خدا آنها را مي بيند و بواسطه اعمال شما ناراحت مي شود. او را ناراحت نکنيد، او را خوشحال بکنيد. فردي پيش امام رضا (ع) آمد و گفت که براي من و خانواده ام دعا کنيد. امام فرمود: مگر من اين کار را نمي کنم. به خدا قسم اعمال شما صبح و شب بر ما عرصه مي شود و ما از اعمال و نيازهاي شما اطلاع داريم. شخصي از ياران حضرت علي (ع) مي گفت که من تب داشتم و بيمار بودم. روز جمعه احساس کردم که حالم بهتر شده است. و به نماز جمعه رفتم که به خطبه ها گوش بدهم. در آخر نماز تب من شديد شد ولي نماز را ادامه دادم. وقتي پشت سر حضرت بيرون مي آمدم. حضرت فرمود که چرا بيمار هستي؟ گفتم که تب دارم. حضرت فرمود: هيچ مومني نيست که بيمار بشود و ما بيمار نشويم، هيچ مومني محزوني نمي شود مگر اينکه ما هم محزون بشويم، هيچ مومني دعا نمي کند مگر اينکه ما هم براي او دعا مي کنيم. هيچ کسي در شرق وغرب عالم از ديد ما پنهان نيست. اگر اين اشراف در دنيا بوده است طبيعتا بعد از رحلت آنها صد چندان مي شود. اين مخصوص ائمه نيست. مومنين که در درجه ي بالا هستند اين اشراف را دارند. مرحوم محدث زاده فززند حاج شيخ عباس محدث قمي که فرد بسيار با تقوايي بود، شهيد مطهري از ايشان نقل مي کردند که آقاي محدث راده وضعيت مالي اش خيلي خراب شده بود و با خودش فکر کرد که علاوه بر طلبگي در يکي از ادارات دولتي استخدام بشوم و حقوقي بگيرم. شب پدرش را در خواب ديد که خيلي عصباني بود و گفت که چه شده که ديگر امام حسين (ع) را به اندازه ي يک رئيس اداره هم نمي داني که تو را تامين بکند؟ فکر مي کني که آقا به فکر تو نيست؟ در عالم خواب به او پولي مي دهد و مي گويد که با اين زندگي ات را تامين کن. بعد از مدتي وضع ايشان بهتر شد و ديگر به آن اداره نرفت. پدرم فکر من را خواند و در خواب من را نهي کرد و کمکي در خواب به من کرد که در بيداري به من حواله شد. ايشان مي گفتند که من يک بار منبر رفته بودم و روايتي خواندم. بعد از منبر آقايي به من گفت که اين روايتي که خوانديد منبع آن کجا بود؟ من گفتم: يادم نيست. شب در خواب پدرم به من گفت که پسرم بي مطالعه به منبر نرو. روايتي که تو خواندي سندش در کتاب سفينه النجاة من است. يعني پدرش هم بر ايشان اشراف داشت و هم راهنمايي هايي به ايشان مي کرد. اين براي مومنين در درجات بالا است. افرادي که در درجات بالا هم نيستد به گونه اي مي توانند در خواب افرادي که صلاحيت دارند بيايند. افرادي که درجات بالاي ايماني را دارند، اشراف دارند و مي توانند بگونه اي راهنمايي هايي بکنند. البته همه مومنين هم اشراف ندارند و اين اشراف براي کساني است که درجات بالاي ايمان را دارند. صورت ديگر ارتباط اموات با زنده ها، ملاقات و سرزدن است. معمولا سوال مي شود که اموات مي توانند به بستگانشان سر بزنند. ما در روايات بسيار زيادي داريم که اموات مي توانند به خانواده هايشان سر بزنند. در روايات داريم که کساني که درجه بندي شان بالاتر باشد در آمدن و سرزدن آزادتر هستند و دست شان بازتر است. هرچه درجه ي اموات پايين تر باشد آمدن براي آنها سخت تر است. از روايات اين طور برمي آيد که حتي مومنيني که درجه ي پايين را دارند حداقل هفته اي يک بار به آنها اجازه داده مي شود که به بستگانشان سر بزنند. روح اموات با بدن مثالي به آن شهر يا خانه اي که مي خواهند مي روند. در کتاب کافي جلد سوم داريم که امام صادق (ع) مي فرمايد: مومن مي تواند خانواده اش را ملاقات بکند و آن چيزهايي را به او نشان مي دهند که خوشايند او باشد و آن چيزهايي که باعث کراهت او مي شود از او پوشانيده مي شود و بعضي مواقع به کافر هم نشان مي دهند اما آن چيزهايي را به او نشان مي دهند که بدش مي آيد. گاهي اعمال صالح را از خويشان خودش مي بيند و حسرتA مي خورد که اي کاش اين اعمال صالح را من انجام مي دادم. و چيزهايي را که دوست دارد از او پنهان مي ماند. بعضي از مومنين هر هفته بستگان خودشان را مي بينند و بعضي از مومنين به اندازه عمل شان بستگان را مي بينند. امام کاظم (ع) فرمود: مومن مي تواند خانواده اش را ببيند و به اندازه درجاتش مي تواند آنها را ملاقات کند. بعضي از مومنين هر روز مي توانند به خانواده هايشان سر بزنند و بعضي ها دو روز يک بار و بعضي ها سه روز يک بار و کمترين درجه ي مومن مي تواند هفته اي يک بار بستگانش را ملاقات کند. غالبا آمدن آنها يک طرفه است. در روايت داريم که بستگانش را مي بيند و سخنان آنها را مي شنود. ولي بستگان حضور آنها را درک نمي کنند اما گاهي روح با بدن مثالي خودش به خواب دوستش يا بستگانش مي رود. شخصي که در خواب است از عالم دنيا منقطع است و يک مرگ خفيفي دارد. اگر شخصي که در خواب است صلاحيتي داشته باشد، اين دو تا روح با بدن هاي مثالي همديگر را در خواب ملاقات مي کنند و وقتي فرد از خواب بلند مي شود، خواب را به ياد دارد. افرادي که روح بسيار بلند و پاکي دارند در بيداري مي توانند اموات را ببينند و ما به اين مکاشفه مي گوييم که بدن برزخي ميت را مي توانند ببينند و صداي او را بشنوند. حضرت خديجه هنگام وضع حمل زهرا تنها مانده بود و يک دفعه ديد که چهار زن بسيار زيبا و نوراني وارد شدند که خودشان را حوا، مريم، ساره و آسيه معرفي کردند که از بهشت براي کمک به خديجه آمده بودند. و اين يک مکاشفه اي بود که توانست آنها را ببيند. آقاي جمال گلپايگاني ازمراجع با عظمت نجف بودند. پسر ايشان مي گفتند که پدرم به من گفت که به منزل شيخ حسين اصفهاني معروف به کمپاني برو و ببين که اتفاقي براي ايشان افتاده است يا نه. وقتي به منزل ايشان رفتم ديدم که شيخ سکته کرده است و از دنيا رفته است. مرحوم گلپايگاني فرمود که قبل از اذان صبح من ديدم که آقاي ضياء عراقي ( از بزرگان نجف بود که مدتي قبل ازدنيا رفته بود ) از برزخ آمد. از ايشان سوال کردم که براي چه آمده ايد؟ گفت: براي تشييع آقا شيخ حسين آمده ام. منفهميدم که اتفاقي براي شيخ افتاده است. اين چشم برزخي است ولي غالب اوقات اين ملاقات يک طرفه است.
سوال – سوره مومنون آيات 18تا27 را توضيح بدهيد.
پاسخ – آيه هجدهم مي فرمايد: ما آبي از آسمان فرستاديم به اندازه ي معيني و اين را در زمين مستقر کرديم و مي توانيم آنرا ببريم. يکي از درس هايي که مي شود از اين آيه گرفت اين است که نعمتهاي خدا به اندازه مقدر مي شود و اين اندازه بستگي به لياقت ما دارد. يعني به اندازه ي ظرفيت ما رحمت را در آن مي ريزند و ديگر اينکه اگر اين نعمت داده شده شکرگزاري نشود مي تواند از شما گرفته بشود و اين نعمت هميشگي نيست.
سوال – چگونه ارواح مثالي به اين عالم مي آيند؟
پاسخ – وقتي اموات با بدن هاي مثالي به ملاقات اقوام خودشان مي آيند چطور مي آيند؟ در روايت داريم که آنها به شکل پرنده مي آيند. امام کاظم (ع) مي فرمايد: به شکل يک پرنده ي لطيف مي آيد. البته مراد اين نيست که به شکل يک پرنده ي محسوس روي ديوارمي نشيند. کسي از امام صادق (ع) پرسيد که مي گويند اموات به شکل پرنده ي سبزي مي آيند و بالاي خانه ي بستگانشان مي نشينند. امام فرمود: مومن پيش خدا عزيزتر از آن است که او را به شکل يک پرنده قرار بدهد. آنها در جسم مثالي هستند. پس منظور از پرنده يعني اينکه آنقدر آنها سريع مي آيند مثل يک پرواز پرنده است و اين يک تشبيه است يعني سرعت امدن اموات از عالم برزخ به دنيا بقدري سريع است که مثل پرواز يک پرنده است. عالم برزخ و عالم دنيا با هم فاصله ي مکاني ندارد که اموات اين مسافت را با وسيله اي طي بکنند. عالم برزخ رتبه اش بالاتر از عالم دنيا است و در باطن و ملکوت همين دنيا است که اگر کسي چشم باطن داشته باشد همينجا هم مي بيند. بنابراين براي آمدن به اين دنيا احتياج به طي مسافت نيست. اگر خدا به آنها اجازه بدهد که به عالم پايين بيايند به محض اينکه توجه يا اراده بکنند که کجا مي خواهند بروند، همانجا هست. حرکت بدن مثالي توجه کردن و اراده کردن براي جايي است. يعني به محض اينکه اراده کند مي رود و خيلي سريع است. پرنده لطيف يعني پرنده نامحسوس.
سوال – در مورد سريال هايي که روح اموات را نشان مي دهند توضيحاتي بدهيد.
پاسخ – در سريالي که دو تا روح را نشان مي داد، بعضي از قسمتهايي که در اين سريال نشان داده مي شد کاملا درست بود و در آن دقت شده بود. مثلا در مورد رفت و آمدهايشان اين طور بود که وقتي اراده مي کردند که جايي بروند، همان جا بودند. يا گاهي در خواب کسي مي رفتند که اين درست است. گاهي نقص هايي هم در اين سريال ها است. در قسمتي يکي از روح ها گفت که من حسابم معلوم نيست و بايد تا قيامت صبر کنم. اين اشکال دارد. سير آخرت سير انا اليه راجعون است. ما توقف و روح بلا تکليف نداريم. در ابتداي قبر وقتي نکير و منکر براي سوال قبر مي آييد تا مسير شخص مشخص بشود که به سمت رحمت يا غضب خداست. آنجا ايست، توقف و بلاتکليفي نداريم. اينکه اکثر مردم بلاتکليف هستند يک برداشت سطحي از روايات است. درروايت داريم که کساني که از محض ايمان و محض کفر سوال مي شود و مابقي را رها مي شوند. محض ايمان و کفر عده ي کمي هستند و اکثريت سرگردان هستند. بزرگان ما گفته اند که منظور اين است که افرادي که در اين دنيا موضع شان روشن است يعني يا مومن هستند يا کافر هستند و بقيه مستضعف هستند که اينها هم بلاتکليف و سرگردان نيستند. خداوند تکليف شان را براي ما روشن نکرده است.
سوال – آيا اينکه اموات به خواب اطرافيان شان نمي آيند، حامل پيام منفي است؟
پاسخ – خير. گاهي افرادي که از دنيا رفته اند افراد بسيار خوبي هستند و به خواب کسي هم نمي روند و اين دليل نمي شود که حتما جايشان بد است که به خواب کسي نمي آيند. علامه طباطبايي برادري داشت که در تبريز بود. او شاگردي داشت که با افراد برزخ خيلي راحت تماس مي گرفت. از روح ملاصدرا سوالات علمي مي کرد. او با روح دو نفر نتوانسته بود که ارتباط برقرار بکند يکي سيد بن طاوس و يکي بحرالعلوم. اين دو فرموده بودند که ما دربست در خدمت اميرالمومنين هستيم و فرصت پايين آمدن نداريم. گاهي نيامدن آنها بخاطر اين است که به چيز بالاتري توجه دارند.
سوال – ما بايد براي استمرار ماه رمضان امسال چکار بکنيم؟
پاسخ – ما بايد عادتهاي خوبي که در ماه رمضان بدست آورده ايم را راحت از دست ندهيم. يکي از عادتهاي خوب همان استمرار قرائت قرآن است که از سال گذشته در اين برنامه شروع شده است. امام عسگري مي فرمايد: سفر به سوي خدا يک سفر بي نهايتي است که کسي نمي تواند اين مسير طولاني را طي کند مگر اينکه از شب و سحر استفاده بکند و آن را مرکب خودش قرار بدهد. مومنانسحرهايشان را استمرار بدهد.
دعاي امام کاظم (ع): اللهم اني اسئلک راحت عندالموت و العفو عندالحساب. خوب است که مومنين اين را در قنوت نمازشان بخوانند.