-برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين عالي
-تجسم اعمال
90-05-30
امام رو به رهايي امام روي زمين قيامتي شد بعد از اقامه روي زمين، خطوط آخر نهج البلاغه ريخت به خاک چکيد خون خدا در ادامه روي زمين، خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو گرسنگان حجاز و روي زمين، زمان به خواب ببيند که باز اميراني رقم زنند به رسم تو نامه روي زمين مرا بس است همين يک دو قرص نان زجهان مرا بس است همين يک دوجامه روي زمين، تو رفته اي و زمين مانده است و ما اينک و ميزهاي پر از بخش نامه روي زمين.
سوال – اعمال ما چگونه مجسم مي شوند؟
پاسخ – بحث تجسم اعمال يکي از مباحث مهم آخرت (برزخ و قيامت) است. ما در اين زمينه آيات و روايات زيادي داريم. ما آخرت خودمان را خودمان مي سازيم. در قرآن مي فرمايد: جزاي شما همان اعمال شماست. چه اعمال خوب و چه اعمال بد مجازات دارد. منتها مجازات آخرتي با مجازاتي دنيايي تفاوتي دارد. ما در دنيا مي توانيم پاداش هايي بعنوان تشويق يا کيفرهايي براي تنبيه قرار بدهيم. مثلا اگر کسي در اداره اي منظم و خوش اخلاق باشد، در آخر سال براي او پاداشي در نظر مي گيرند. اين پاداش با نظر مدير است و مي تواند پول يا سکه يا لوازم منزل باشد. مثلا تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي مجازات هاي مختلفي دارد. اما مجازات هاي آخرتي قراردادي نيست بلکه اينها با عمل ما تناسب دارد. حتي خود عمل ماست. صورت هاي آخرتي اعمال ما در روايات توضيح داده شده است. معراج هاي متعدد پيامبر که بهشتيان و جهنميان را ديده اند، اينها گوياي تجسم اعمال است. پيامبر فرمودند: در معراج کساني را در جهنم ديدم که سفره هاي پر از گوشت هاي پاکيزه درجلويشان بود ولي گوشت هاي آلوده را مي خورند. از جبرئيل پرسيدم اينها چه کساني هستند؟ جبرئيل گفت که اينها کساني هستند که در دنيا روزي حلال دنيا را رها کرده اند و به دنبال روي حرام رفته اند. مي فرمايد بعد به کساني رسيديم که لبان کلفتي مثل شتران داشتند وگوشتهاي بدن خودشان را مي کندند و مي خوردند. جبرئيل گفت که اينها کساني هستند که در دنيا سخن چيني مي کردند و بين افراد تفرقه و سخن چيني مي کردند. بعد به افرادي رسيديم که آتش مي خورند و آنها کساني بودند که در دنيا اموال يتيم مي خوردند. در قرآن داريم کساني که مال يتيم مي خورند همين الان دارند آتش مي خورند. پس صورت آخرتي مال يتيم خوردن، خوردن آتش است. بعد به عده اي رسيديم که شکم هاي متورمي داشتند و نمي توانستند از جايشان بلند بشوند و جبرئيل گفت که اينها در دنيا رباخوار بودند. در قرآن داريم که کساني که ربا مي خورند نمي توانند از جاي خودشان بلند بشوند مگر مثل کساني که از گول خوردن حالت تلو تلو خوران بلند مي شوند. چون ربا خوار در جامعه تعادل را بهم زده بود و باعث درست شدن يک زندگي طبقاتي شده بود، در آخرت تعادل خودش بهم مي خورد. و نمي تواند راه برود و اگر راه برود تِلو تِلو مي خورد. اعمال صالح در برزخ بصورت زيبا ظهور مي کنند. امام صادق (ع) مي فرمايند: در جاي جاي سفر آخرتي و در مراحل بسيار هولناک يک صورت زيبايي مي آيد و فرد را دلداري مي دهد که نترسد و با بشارت هايي که در مورد آينده مي دهد سروري در انسان بوجود مي آورد. متوفا از آن صورت زيبا مي پرسد که توچه کسي هستي که من هر وقت تو را مي بينم شاد مي شوم، آن صورت زيبا مي گويد که من ادخال سروري هستي که تو براي مومن خودت کردي. ادخال سرور صرفا جوک تعريف کردن نيست. بهترين ادخال سرور در دنيا اين است که انسان گره اي از برادر مومن خودش باز کند و دست کسي را بگيرد. اين چنين شادي در سفر آخرت مراه شما مي شود و در مراحل هول ناک باعث سرور شما مي شود. امام مي فرمايد: در محشر گرماي شديدي است که فقط بعضي ها زير سايه هايي هستند و اين سايه هاي صدقاتي هستند که انسان در دنيا مي دهد که در آخرت بصورت سايه هايي در مي آيد. صدقه در اينجا يک چتر حمايتي بود که شما بر سر يتيمي گذاشتي و اين چتر حمايتي خودت را در آخرت تامين مي کند. در کتاب بحارالانوار داريم که امام صادق (ع) فرمودند وقتي شخصي از دنيا مي رود در عالم قبر و برزخ او شش صورت زيبا همراه او مي شوند که يکي از اينها خوش بوتر و پاکيزه تر است. اين شش صورت از شش جهت فرد متوفا را در عالم برزخ در بر مي گيرند. اينها بصورت سپرهايي مي شود که از شش سمت به طرف مومن مي آيد. صورتي که بالاي سر است و از همه زيباتر است مي گويد که صورت هاي ديگر خودشان را معرفي بکنند. صورت سمت راست مي گويد که من نماز هستم، صورت سمت چپ مي گويد که من زکات هستم و صورت جلو مي گويد که من روزه است صورتي که در پشت است مي گويد که من حج و عمره هستم صورتي که پايين است مي گويد من خوبي هايي هستم که به مومنين کردي. اين پنج صورت از صورتي که بالاي سر است مي پرسند که تو که هستي ؟ او مي گويد که من ولايت آل محمد هستم که اين فرد مومن تحت سرپرستي ولايت اداره مي شد. اين مطلب بزرگي است که اين شش صورت جلوي خطرات مومن را مي گيرند. اين شش صورت از همين دنيا بايد اتفاق بيفتد. پس بايد اين شش کار را در دنيا انجام بدهيم تا بتواند جلوي انحرافات در دنيا را بگيرد و در آخرت سپر ما باشد. اين کارها به هيچ وجه جايگزين ندارد. مثلا اينکه بگوييم بجاي خواند نماز بگوييم: الحمدلله. درروايات ما آمده است که فقط اعمال مجسم نمي شوند بلکه اخلاق، صفات و ملکات باطني خوب يا بد و عقايد حق و باطل مجسم مي شود. پيامبر فرمود: اگر تند خويي و بداخلاقي قيافه پيدا مي کرد که شما مي توانستيد آنرا ببينيد چيزي زشت تر از آن وجود نداشت. اهل معرفتي در خانه با همسرش دعوا مي کرد و تند خو شده بود و درهمان حال قيلفه اش را به او نشان دادند و او همانجا دست همسرش را بوسيد و از او عذرخواهي کرد. صفات زشت ما ما قيافه هاي عجيبي پيدا مي کنند. پيامبر فرمود: اگر بدزباني قيافه پيدا مي کرد و مي توانستيد آنرا ببينيد خيلي زشت بود. اگر ما به مرور زمان صفات زشت خودمان را درست نکنيم اينها ريشه دارتر مي شوند. و بصورت ملکات ثابت اخلاقي در مي آيند. و انسان از دست آنها رهايي ندارد و آنها بر انسان مسلط هستند. شخص خودش متوجه مي شود که چرا اين قدرکينه اي و حسود و بددهان دروغگو است. چون اينها ملکه او شده است و بخاطر ضعف اراده نمي تواند از دست آنها خلاص بشود. اگر اراده قوي باشد با هر زحمتي مي تواند اين صفات را از خودش دور بکند. انسان تا وقتي دردنيا هست قابل تغيير است. حالا اگر اين صفات را تغيير نداد و عادات زشت او ماند، در عالم آخرت اينها بر او مسلط هستند و ديگر از دست آنها خلاصي ندارد. کسي که در اين دنيا نتوانسته از عادات زشت خودش خلاصي پيدا کند در آخرت هم اينها همراه او هستند و در آنجا هم رنج است. در کتاب عدل الهي، استاد مطهري از استادش مرحوم شيرازي تعريف مي کند که روزي وقتي استاد مي خواست درس را شروع کند زير گريه زد و هاي هاي گريه مي کرد. ما تعجب کرديم. ايشان فرمودند که من خواب ديدم که از دنيا رفته ام. وقتي من را داخل قبر مي کردند سگ مهيبي هم وارد قبر شد که من خيلي ترسيدم. بعد فهميدم اينها بداخلاقي هايي بوده که من در خانه مي کردم. تند خويي هاي ما به شکل حيوان درنده اي مي شود که به جان ما مي افتد. اين هم تجسم صفات است. اين صفات و ملکات اگر در نفس انسان پابرجا بماند، چهره و هويت باطني انسان و صورت انساني به شکل هاي ديگري در مي آورند. در دنيا همه چهر ه ي انساني دارند. يزيد و شمر درنده خو هستند ولي قيافه ي انساني دارند. بعد از مرگ که ظاهر انساني کنار مي رود و صورت ملکوتي انسان بيرون مي آيد، هر کس شکل سيرت خودش است. يعني سيرت صورت مي شود و باطن رو مي آيد. پس ممکن است که حيوانات بسيار زشتي که نمونه ي بيروني ندارد از انسان درست بشود بواسطه اعمال و صفاتي که هويت شخص را از هويت انساني يبرون آورده است. ابن بصير با امام صادق (ع) بحث مي کرد. امام دستي روي چشم او کشيد و او ديد که بعضي از افراد به شکل ميمون، خوک و صورت هاي وحشتناکي دارند. او وحشت کرد. حضرت دوباره دستشان را به چشم او کشيدند و او دوباره بصورت عادي ديد. يعني يک صحنه از ملکوت و صورت هاي آخرتي را به او نشان دادند. امام خميني در شرح دعاي سحر نکته اي مي گويد که لذتهاي عالم آخرت قابل جمع هستند و بين آنها تزاحم نيست. مي فرمايد که در عالم دنيا لذت ها از هم جدا هستند. اگر شما غذاي خوشمره اي مي خوري، حس چشايي شما لذت مي برد و لي حس بينايي شما لذت نمي برد و اگر منظره ي زيبايي را نگاه بکني حس بينايي لذت مي رود ولي حس شنوايي لذت نمي برد. در آخرت به سمت عالمي مي روييم که در آنجا کمالات با هم قابل جمع هستند. وقتي شما يک جرعه آب خوري تمام لذت ها در آن هست. در مورد عذاب هم همين طور است. آنکسي که درنده است پلنگ مي شود و آنکسي که کينه دارد گرگ مي شود و چون انسان خصلت هاي متعددي دارد، اگر اين صفات بد را از خودش بيرون نکند ممکن است که انسان چند شکل حيواني پيدا بکند و به شکل حيوان هاي مختلف در مي آيد و البته انسان را با همان شکل مي شناسند. حيوانات از چهره ي حيواني خودشان خجالت نمي کشند. اما انسان در آخرت صورت هاي عجيب وغريب دارد ولي درعين حال او را مي شناسند و اين برايش عذاب مي شود. انسانهايي که باور دارند صفات زشت را با هر زحمتي که شده از خودشان دور مي کنند.
سوال – در مورد مرگ و آخرت کتابهايي معرفي بفرماييد.
پاسخ – کتاب ياد معاد نوشته ي آيت الله جوادي آملي است. ديگري کتاب تصويري از بهشت و جهنم که اقتباسي از بحار الانوار است که نوشته ي احمد حبيبيان است.
سوال – سوره انبياء آيات 73تا 81 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – مطلبي در مورد تمسک به قرآن عرض مي کنم. چهره ي زيبايي که از انبياء هم بالاتر مي رود و در عرش الهي جاي دارد چهره ي قرآن است. ظاهر قرآن براي دستگيري ما نازل شده است ولي باطن قرآن در وهم ما نمي گنجد. در روايات داريم که قرآن در آخرت از عده اي شکايت مي کند که خدايا اينها حق من را ادا نکردند و از عده اي شفاعت مي کند که خدايا اينها کساني بودند که من در دنيا مونس آنها بودم و سعي آنها بر اين بود که من را تلاوت بکنند و سعي آنها اين بود که با من زندگي بکنند و من را وادر زندگي شان بکنند. روايت داريم که درجات بهشت براي شما به همان اندازه اي است که قرآن تلاوت کرده باشيد. امشب که شما وقتي قرآن بر سر مي گذاريد، بگوييد که خدايا ما در پناه قرآن و عترت هستيم. يعني همان حديث ثقلين. خدايا دست ما را از اين دو گوهر ميراث پيامبر خالي مگردان.
سوال – در مورد حب حضرت علي (ع) توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – نکته اي از زندگي امام علي (ع) خيلي پند آموز است و آن اين است که اولياء الهي که آخرت را باور کرده اند، در اين دنيا آخرتي زندگي مي کنند. در دنيا آخرتي زندگي کردن معنايش اين نيست که انسان از ترس آخرت دست به سياه و سفيد نزد، تفريح نکند و نخندد بلکه معنايش اين است که زندگي اش را انجام بدهد ولي به دو چيز توجه داشته باشد يکي اينکه دنيا مقصد نيست که براي آن همه چيزش را فدا بکند و به دنيا دل ببندد. و ديگر اينکه براي کارهايي که در زنددگي انجام مي دهيد يک دليل و حجت براي خدا داشته باشيد.
مثلا من فلان کار را کردم چون امام علي (ع) فرموده بود و... امام علي(ع) در دنيا آخرتي زندگي مي کرد ولي مثل يک آتشفشان فعال بود. در هرلحظه اي نمي بيند که او نشسته باشد. ايشان از نه سالگي با پيامبر بودند و فداکاري هايش زبانزد بود. در جنگ اُحد خودش را سپر پيامبر کرده بود و بقدري بدنش زخم شده بود که وقتي پيامبر به عيادت او رفت، گريه اش گرفت. بعد از رحلت پيامبر و دوران علي باز او فعال بود. کسي او را در نخلستان ديد و گفت: اين کيسه چيست که بر دوش توست ؟ امام فرمود که انشاء الله يک نخلستان خرما زيرا در کيسه اش هسته ي خرما بود. امام چاه هاي زيادي در مدينه حفر کرد که هنوز آثارش هست. گاهي تا آب از چاه بيرون مي زد مي فرمود کاغذ و قلم بياوريد تا من اين را وقف کنم. در زمان حکومتش از دارالخلافة اش بيرون مي آمد که مردم معطل ديدارش نشوند. دائم در زحمت و رنج بود. از زمان ضربت خوردن تا زمان شهادتش به هوش مي آمد و به هر کدام از فرزندان وصيتي مي کرد و دوباره ازهوش مي رفت. سلمان را در خواب ديدند که در بهشت جاي عظيمي دارد و از او پرسيدند بواسطه ي چه چيزي جاي به اين خوبي در بهشت داري؟ سلمان گفت: من بعد از ايمان به خدا و رسول خدا چيزي بالاتر از حب علي پيدا نکردم. اميدوارم ما از کساني باشيم که به محض اينکه سفر آخرت ما شروع مي شود حضرت علي (ع) با چهره ي خندان از ما استقبال بکند.