اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-07-25-حجت الاسلام والمسلمين عالي- حضور قلب در عبادت

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

- حضور قلب در عبادت

89-07-25
سوال – چکار کنيم که حال خوشي که از نماز و عبادت بدست مي آيد، استمرار پيدا کند؟
اين سوال براي خيلي از متدينين مطرح است يک آرزويي که حالات خوش استمرار پيدا کند و چرا بعضي مواقع کم رنگ ميشود و اين واقعيتي است. من در جلسه ي قبل اشاره کردم که نماز من و بسياري از عبادات ديگر من مثل زيارت ها و شب قدرها، بگونه اي بازتاب اعمال ما هستند. اينها مزدي هستند که از اعمال خوبمان مي گيريم يا کيفري هستند که از اعمال بدمان بدستمان خواهد آمد. اگر کسي روز خوبي داشته باشد، شب خوب و سحر خوبي هم دارد.

اگر کسي قبل از نماز خوبي داشته باشد، نمار خوبي هم دارد. ما هر قدر به نماز و اعمال عبادي اهميت بدهيم، نماز و عبادات هم به ما اهميت مي دهد و آن آثار خودش را در زندگي ما جاري ميکند. بخصوص که الان که در بحث نماز هستيم عرض کردم که نماز حقيقتا يک مهره کليد و ويژه در دين است. يک سفره عظيم و پُربرکتي است که خدا در دين تعبيه کرده است. خدا يک استاد تمام وقت در اختيار ما گذاشته است. حالا پنج وقتش که واجب است ولي وقتهاي ديگري هم در اختيار ماست که ميتوانيم انجام بدهيم. بزرگان دين مي گويند که نماز انسان را به عالي ترين مقام معنوي مي رساند، چرا ما از اين استاد درست استفاده نمي کنيم و بهره نمي بريم ؟ اين نکته خيلي قابل تامل هست که ما قبل از نماز است که اگر آنجا دلمان را درست بکنيم و دلبرمان را خدا قرار بدهيم، در نماز هم دلبرمان خداست و از او جدا نميشويم. پيامبر فرمودند: هر کس با محبوب و دلبرش همراه است. اگر ما در نماز دلبرمان خدا باشد، با او همراه هستيم. اگر جوري باشد که از قبل دلبرمان را کس ديگري گرفته باشيم، ما گاهي قبل از نماز صدها دلبر براي خودمان درست کرده ايم، خوب طبيعي است که در نماز هر چقدر زور مي زنيم دلمان پيش دلبرش مي رود. اين نماز ثمره اش رفع تکليف ميشود. درست است که همين نماز هم که در آن حضور قلب نيست بي ثمر نيست. ثمرش اين است که روز قيامت عقاب نميشود. رشد و برکات را نمازي خواهد داشت که وارد جان انسان بشود. امام سجاد (ع) در فرازي از دعاي ابو حمزه تحليلي دارد که چرا انسان بعضي مواقع دچار بي حالي ميشود و عواملي را براي آن ذکر ميکند. حدوداً پنج صفحه است آن را بخوانيد و تامل کنيد. ايشان اين تعبير را دارند : خدايا من پيش خودم هر وقت ميگويم که براي مناجات آماده هستم و يک نماز آنچناني بخوانم، يک دفعه يک بي حالي بر من عارض ميشود که آن حال مناجات دعا را از من ميگيرد و بي حال ميشوم. بعد حضرت عوامل آن را ذکر مي کند.

خدايا شايد ديدي که من حق تو را سبک مي شمارم و از اين جهت من را دور کردي. شايد ديدي که وقتي من نوبت به کارهاي ديگر مي رسد اهميت مي دهم ولي وقتي نوبت به کار تو مي رسد انگيزه ندارم. بعضي ها هستند که شش روز هفته را صبح زود و در تاريکي از خواب بلند ميشوند تا به اداره برسند ولي روز جمعه که ميشود، نمازشان قضا ميشود يعني نوبت به خدا که مي رسد برايشان سنگين است. به تعبير قرآن به زمين چسبيده و کار برايش سنگين است. رجبعلي خياط تعبيري دارد که مي گويد که من دلم براي خدا خيلي مي سوزد چون مشتري او خيلي کم است ولي مشتري امام حسين (ع) خيلي زياد است. ماه محرم که مي رسد شلوغ است و گاهي تا نيمه شب روضه است ولي در مسجد خلوت است و اگر کسي به مسجد مي آيد نمازي مي خواند و فوري مي رود. وقتي من اهميت ندهم خدا من را دور مي کنم يعني در واقع من با کارم، خودم را دور مي کنم و گرنه خدا دوست دارد که همه نزديکش بشوند. خودم کاري مي کنم که آثار و برکات را نگيرم. پس يک دليل آن سبک شمردن و ضايع کردن حق خداست. خدايا شايد ديدي که من نه تنها حقت را سبک مي شمارم بلکه اصلا به تو پشت ميکنم. يعني بدتر از سبک شمردن. پشت کردن به خدا چه وقت است ؟ وقتي که گناه ميکنيم. وقتي ما گناه ميکنيم رو به خدا نداريم، آن موقع پشت به خدا و رو به شيطان داريم. شخص وقتي گناه ميکند ارتباطش با خدا قطع است. يعني از تحت ولايت خدا بيرون ميآيد و تحت ولايت شيطان قرار مي گيرد. روايت از پيامبر در هنگام گناه و فحشا ايمان از انسان سلب ميشود که موقع خطرناکي است.

در آن هنگام يک نَه به خدا و يک آري به شيطان مي گويد چون خدا مي گويد : معصيت نکن و من ميگويم : نه. شيطان که مي گويد : گناه بکن، من ميگويم : آري. اين پشت کردن به خدا است و تحت ولايت ابليس رفتن است. امام باقر (ع) در اصول کافي فرمود : شخص وقتي گناه مي کند در قلبش يک نقطه ي سياه حک ميشود که اگر با توبه پاک کرد که هيچ و گرنه گناه دوم نقطه دوم. اين نقطه ي سياه که امام ميگويد، توسعه ي ولايت ابليس در روح انسان است زيرا ولايت ابليس تاريکي است. يخرجونهم من النور الي الظلمات. پس اين پشت کردن، گناه است و بخصوص گناهاني که عادت شده است. اين ها خيلي خطرناک است. مثلا دروغ گو بودن، غيبت کردن، پشت سر ديگران حرف زدن، فحاشي کردن، بددهان بودن و چشم چران بودن که باطن انسان را بگونه اي ديگر رقم مي زند و چهره نگاري مي کند چهره هايي که چه بسا مناسب با چهره هاي انساني نيست. اولين اثر اين گناهان اين است که اشتها انسان نسبت به مسائل معنوي کم ميشود، حال عبادت را از ما سلب ميکند.

حديث قدسي داريم که خدا مي فرمايد : آن کسي که نفس خودش را بر خواست و اراده ي و فرمان من ترجيح مي دهد، اولين عقوبتي که او را ميدهم اين است که لذت مناجات را از او ميگيرم. حال براي مناجات و دعا ندارد مگر اينکه مجبور بشود مثل شب قدر ولي لذت چنداني نمي برد و کم کم باورش نميشود که چنين لذت هايي هم در اين عبادات هست. يکي از علماي بزرگوار مي گفت که من باورم نميشد که اويس قرني يک شب را در رکوع و يک شب را در سجده بود. مقداري برايم شُبهه بود. يکبار از خدا خواستم که اين لذت را به من بچشاند. ايشان مي گويد که رکوعي انجام دادم و ذکري گفتم، بقدري لذت بردم که اين لذت چيز ديگري بود. دومي را گفتم و ديديم لذتم بيشتر شد. و ديگر نفهميدم چقدر طول کشيد ولي اين قدر تکرار کردم که فکر مي کردم ساعتي در رکوع ايستاده ام. اين لذت ها براي آن کساني است که پشت به خدا ندارند، مال کساني هست که دچار غضب الهي نشده اند. امام ميگويد که شايد من به تو پشت کردم و من را مورد غضب قرار داده اي. خدايا شايد من دارم دروغ مي گويم. مي گويم دوستت دارم، اهل بيت تو را دوست دارم و قرآن را دوست دارم اما کارهايم، کارهاي يک مُحب نيست. آثار آن خيلي در زندگي ام نيست. امام مي فرمايد : شايد دارم دروغ مي گويم و من را رها کردي. خدايا شايد ديدي که من شکر نعمت تو را نميکنم و من را محروم کردي. متاسفانه بعضي از ما انسان ها يا آنقدر پرتوقع شده ايم که داده هاي خدا را نمي بينيم، سرمايه هايي که به ما داده نمي بينيم مثل ماهي درون آب، آب را نمي بينيم، دائم نيمه ي خالي ليوان و نداده ها را مي بينيم و گله مند هستيم، زبان شکر کم است و يا اگر هم داده هاي خدا را مي بينيم عملا شاکر نيستيم که در راه خودش خرج کنيم. در راه خودش مي ترسيم که خرج بکنيم که اين باعث قساوت هايي خواهد بود. در همين زمان هاي نزديک ما تاجر ثروتمندي حرم امام رضا (ع) مشرف شده بود. چند روزي زيارت رفته بود. دريغ از يک قطره اشک، انواع زيارت ها را مي خواند ولي مي ديد خبري نيست و حالي در آن نيست. ديد که فايده ندارد. بليط براي برگشت گرفت. چند ساعت به پرواز مانده به بود و داشت در خيابان مي رفت. پيرمردي را ديد که گاري دستي در دستش است و بارش خيلي سنگين است و نمي تواند آن را ببرد. جلو رفت و به او کمک کرد و گفت : کمتر بار بزن که بتواني ببري. گفت : اي آقا من دختر دم بخت در خانه دارم و منتظر جهيزيه است و خانمم گفته تا پول جهيزيه را نياوردي به خانه برنگرد، مجبورم کار بکنم. در ذهن تاجر جرقه اي زد و گفت ميشود که من دنبالت بيايم. بار را خالي کردند و به خانه ي پيرمرد رفتند و ديد که او راست مي گويد و زير بار زندگي خم شده است. يک چک کشيد و پول جهيزيه ي آن دختر را داد. و مقداري هم به او داد تا سرمايه پيرمرد بشود. وقتي او از خانه بيرون مي آمد اشک هايي بود که بدرقه اش مي کرد. پيرمرد گفت : من چيزي ندارم که به تو بدهم، اميدوارم امام رضا (ع) به تو جزاي خير بدهد و عاقبتت بخير بشود. او رفت که آخرين زيارت وداع را بکند. وقتي به زارت آمد چشمانش مثل چشمه جوشيد. و طعم زيارت با معرفت را چشيد. وقتي سرمايه ها را در راه خدا خرج کردي و اين نتيجه را هم ميگيري که زيارت با معرفت هم نصيب تو ميشود. خدايا شايد من را شاکر نعمتهايت نديدي و از اين جهت بود که من را محروم کردي. خدايا شايد من را با علما نديدي که نشست و برخاست بکنم و از اين جهت من را محروم کردي. بحث نشست و برخاست با علما که اهل بيت براي آنها مشخصاتي گفته اند مهم است.

علمايي که وقتي با آنها مي نشيني ياد خدا ميافتي، علمشان، علم ما را زياد مي کند و ما را به آخرت ترغيب مي کنند وقتي نيم ساعت با آنها مي نشيني حس مي کني شارژ شده اي، با اينها نشست و برخاست داشته باشيم. سعي کنيم که از مجالس شان استفاده کنيم. بعضي مواقع يک جمله از آنها مسير زندگي را عوض مي کند. امام عسگري (ع) در بحارالانوار مي فرمايد : در زمان غيبت که همان دوره ي فتنه هاست و دينداري سخت است، علما هستند که شيعياني که ضعيف هستند، استدلال ندارند و ابزار در مقابل شيطان ندارند را تجهيز مي کنند، کمک ميکنند و آنها را از دام هاي شيطان مي رهانند. اينها برترين ها نزد خدا هستند. اگر انسان خودش را از چنين کساني محروم بکند، خودش محروم ميشود. سعي کنيم آدرس و تلفن يک عالم برجسته و بزرگواري را داشته باشيم نه براي اينکه استخاره بگيرم و يا برايمان خواب تعبير کند، براي اينکه مشکلات زندگي و مسائل را با او در ميان بگذاريم و با او معاشرت بکنيم. اخلاق خيلي گفتني نيست، ديدني است. من هرچقدر از آب شيرين بگويم ولي به شما آب شور بدهم، تشنگي شما برطرف نميشود. خوش به حال کسي که در تمام عمرش بگردد يک نفر را پيدا کند که باور و يقيني در آن شکل گرفته و فضيلت ها در او تجسم پيدا کرده است. وقتي حضرت موسي را دنبال خضر فرستادند، در قرآن هست که گفت : يا او را پيدا مي کنم يا هشتاد سال دنبال او ميگردم يعني يک عمر شده دنبالش مي گردم. چون اگر او را پيدا کني، يک عمر رشد کرده اي. خدايا شايد من را ديدي که با انسانهايي که عمرشان را به بطالت مي گذرانند نشست و برخاست کرده ام. يعني افرادي که برنامه ي درستي در زندگي شان ندارند، از عمرشان استفاده نمي کنند و شيطان از اعضا و جوارح آنها استفاده مي کند يعني زحمت ها تلاش ها انرژي شان خرج خدا و دين نميشود، خرج شيطان ميشود. اينها زندگي شان را به لغو و بيهودگي مي گذرانند. من اگر بخواهم با آنها نشست و برخاست بکنم طبيعي است که آن حال عبادت از من سلب مي شود. بالاخره حالت سرايت ميکند همانطور که از علما هم حالي سرايت مي کند. خدايا شايد نخواستي که صداي من را بشنوي و من را دور کردي و ما از اين حالت به خدا پناه مي بريم. خدايا شايد حس کردي که صداي من بوي ريا، خود خواهي، تکبر و طمع مي دهد و از اين جهت من را دور کردي. يعني همين که از چشم خدا افتاده باشيم. اين عواملي که امام سجاد (ع) مي گويد براي درون نماز نيست، براي بيرون نماز است. قبل از عبادات اين حالت ها براي انسان رخ مي دهد اما خودش را در عبادات بصورت کسالت و بي حالي نشان مي دهد.

در آخر هم امام ميگويد: خدايا آخرش هم بايد به سمت تو برگردم و بگويم العفو. امام سجاد (ع) بي حالي هايش را پيش خدا ميبرد. از بي حالي هايمان نزد خدا پناه ببريم. کتاب هزار و يک نکته درباره ي نماز، نوشته ي آقاي ديلمي است و کتاب بسيار روان است و مستند جمع آوري شده است. اين کتاب براي کساني که مي خواهند شروع کنند، خيلي ارزنده است و کسانيکه اسرار نماز و مفاهيم عميق تر نماز را مي خواهند، کتاب اسرارصلاة مرحوم جواد ملکي تبريزي را بخوانند. اين فقط اسرار نماز نيست نکاتي درباره ي عبادات هست که اگر اين ها در زندگي عملي بشود انسان بعد از يک مدت حس ميکند که تغيير پيدا کرده است. اين را بصورت يک الگو قرار بدهند و به آن عمل کند.
سوال – سوره بقره آيات 135-141را توضيح بدهيد.
آيه 138 مي فرمايد که رنگ خدايي به خودتان بگيرد که بهترين رنگ است. شأن نزول آن اين بوده است که مسحيان و يهوديان وقتي بچه اي بدنيا مي آيد آب زرد رنگي به بدن بچه مي زنند و غسل تعميد انجام مي دهند. و مي دانند که بچه رنگ مسيحيت يا يهوديت به خود گرفته است، خدا مي فرمايد که رنگ خدايي بگيريد. رنگ خدا بي رنگي است. رنگ خدا خلوص و پاکي است.

انسان وقتي کاري را انجام ميدهد براي خدا انجام بدهد و او خودش مهر خلوص را مي زند. خدا بايد اين جوري رنگ آميزي بکند. يکي از علما ميگفت که حرفهاي يک نفت فروش من را خيلي تکان داد. اوايل که در تهران گاز کشي شده بود ولي هنوز نفت هم بود، نفت فروش محله با چرخش گالن هاي نفت را مي برد، به من سلامي کرد و من جوابش را دادم و داشتم توي خانه مي رفتم. گفت : حاجي آقا بيست روز است که سلام و عيلک شما با ما عوض شده است. بيست روزي است که فرق کرده اي، بالاخره خانه گاز کشي شده و خانه ي شما هم گاز کشي شده، شما قبل از گازکشي ها، وقتي به من سلام مي کردي با لبخند همراه بود و احوال خانواده را هم از من مي پرسيدي ولي از وقتي گاز به خانه ات آمده، ما را تحويل نمي گيري. حاج آقا مي داني که سلام هايت بوي نفت مي داد. شايد آن موقع هم که به قصابي و نانوايي مي رفتي، سلام هايت بوي نفت، نان و گوشت مي داد. بنده خدا گفت: تکاني خوردم و ياد اين آيه سبقت الله... افتادم به خودم گفتم : واي اگر از پس امروز بود فردايي و در آخرت به من بگويند که عبادات و اعمالت بوي طمع مي داد، بوي خدا نمي داد، کارهايت رنگ خدايي نداشت و تاييد خدا روي آن نداشت چه چيزي بايد بگويم ؟ و اين ارتباط مستقيم با نيت ما دارد و عمل مان طبق دستور بودن است.
سوال - با اطرافيان که به نماز بي توجهي ميکنند چکار کنيم تا حال خوش عبادت به آنها هم برگردد؟
پاسخ – ممکن است اطرافيان شما چنان که شما مسائل عبادي را جدي مي گيريد، جدي نگيرند، من از شما تقاضا مي کنم که شما الگوي عملي باشيد. در قرآن ميگوييم که خدايا ما را الگو قرار بده. شما سعي بکنيد که الگوي آنها باشيد. شما آنها را گرم بکنيد نه اينکه آنها شما را سرد بکنند. همين راه هايي که از امام سجاد (ع) گفته شد را بروييد و آنرا براي اعضاي خانواده ي خود هم پياده کنيد. مثلا در بحث نشست و برخاست با علما سعي کنيد که نشست و برخاست خانواده ي خود را هم باعلما فراهم بکنيد. براي خانواده تان کاري بکنيد که با بطالت کننده ها نشست و برخاست نکنند و يا رابطه ي آنها کم بشود. اين عوامل را مي دانيد پس کاري بکنيد که ديگران را هم از اين بيحالي در بيايند. اگر شما جدي باشيد و سرد نشويد و اگر آثار و برکات نماز را در زندگي شما ببينند که جاري شده يعني خوش برخورد و سخي شده ايد قطعا بدانيد دير يا زود شما با اين کارتان آنها را راه مي اندازيد بالاخره آنها مومنيني در اطراف شما هستند، دشمنان خدا که نيستند. ممکن است غفلتي بر آنها عارض شده باشد. اگر شما بتوانيد در اين مدت يک نفر را تحت تاثير قرار بدهيد خير دنيا و آخرت به تعبير پيامبر نصيب شما خواهد شد. و از آنچه که خورشيد بر آن بتابد بيشتر بر شما خواهد رسيد. ببينيد خورشيد در روز چقدر مي تابد ؟ خيراتي که نصيب شما خواهد شد به اين وسعت است.
سوال – راهکاري براي حضور قلب در نماز بگوييد تا آثار نماز هم شامل حال ما بشود.
پاسخ – راهکار اصلي که شايد دراز مدت باشد بايد قبل از نماز باشد. حالا چند تا کار هست که در خود نماز بايد انجام بدهيم. يکي اينکه يک مرتبه وارد نماز نشويم. با مقدمه و با مؤخره. از هنگام وضو شروع به توجه بکنيد. بعضي ها وقتي وضو مي گيرند با ديگران حرف مي زنند. اولا موقع وضو دعاهايي وارد شده است اگر آن دعاها را حفظ نيستيد صلوات بفرست. يعني موقع وضو با غفلت نباشي. ائمه ما از هنگام وضو حالشان عوض ميشد. امام حسن مجتبي (ع) از هنگام وضو منقلب مي شد. اين ها مهيا شدن براي گفتگو با خداست. به ما اذان و اقامه سفارش شده است. روايت است که کسي که اذان و اقامه مي گويد، دو صف فرشته پشت سر او صف مي بندند که خيلي از بزرگان آنها را مي ديدند. هواپيما وقتي ميخواهد اوج بگيرد که يک مرتبه اوج نمي گيرد ابتدا مقداري روي زمين مي رود و آماده ميشود و بعد اوج ميگيرد. شما قبل از نماز که مي خواهيد اوج بگيريد و پرواز بکنيد يک مقدار قبل بايد آمادگي هايي درست بکنيد. بعد از نماز هم يک مرتبه نماز را ترک نکنيد. بعد از نماز احترام نماز اقتضا مي کند که دعايي بکنيم، تعقيباتي بخوانيم مخصوصا تسبيحات اربعه و روايت داريم که شما بعد از نماز يک دعاي مستجاب داريد. حيف نيست که اين دعاي مستجاب را نکنيد و برويد. از امام صادق (ع) نقل است که قبل از ورود به نماز يک توسلي به يکي از ائمه بکنيم. يک لحظه امام حسين (ع) را در نظر بگير، طول نميکشد. يا ابا عبدالله شما نماز را بپا داشتي، کاري کن که من هم بتوانم نمازم را خوب بخوانم. يکي ديگر اينکه در نماز هر جمله اي را که مي خواهيم بخوانيم معني اش را به ذهن بياوريم. از آيت الله بهجت به تواتر رسيده است که هر جا در نماز حواستان پرت شد اشکالي ندارد اين به درد شيطان نمي خورد، عمدي بيرون نرويد، سهوي بيرون رفتن از نماز به درد شيطان نمي رخورد. آنجايي که حواستان هست و مي فهميد که داريد بيرون مي رويد، برگرديد. اگر سهواً حواستان مي رود اشکالي ندارد. شيطان مي خواهد که کسي عمداً دنبالش راه بيفتد، راه افتادن سهويي به دردش نمي خورد.