برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين عالي
- آثار نماز
89-07-18
سوال - نماز چه ويژگي دارد که باعث تقويت دين و دينداري مي شود؟
پاسخ- ما از مهمترين عوامل تقويت دين و باورهاي ديني معرفت به خدا، معرفت به نبوت و آخرت گفتيم، اگر اين باورها بخواهد رشد بکند، پرورش پيدا بکند و تقويت بشود، از مهمترين عواملش نماز است. چرا؟ قرآن مي فرمايد: اگر مي خواهيد داراي يقين بشويد يعني همان باور محکم و ثابت که در فتنه ها دچار سستي و کاستي نشويد، در مسير عبوديت عمل داشته باشيد. بايد بندگي داشته باشيد. مهمترين نماد بندگي و علامت بندگي که خضوع و خشوع در برابر حق در آن پيدا است، بي ترديد نماز است. در قرآن بيشترين تاکيد را در بين اعمال صالح بر نماز کرده است. در قرآن 114 بار از نماز ياد شده است. در کتب معتبر روايي ما در مورد نماز خصوصيات زيادي گقته شده است که قابل تأمل است. امام کاظم (ع) فرمودند: افضل اعمال بعد از معرفت خدا، نماز است. بعد از پذيرفتن دين نماز است. ما مکرر از پيامبر و ائمه معصومين داريم که از اولين چيزي که در آخرت از آن سوال ميشود نماز است که اگر نماز پذيرفته شد بقيه اعمال هم پذيرفته ميشود. چرا ؟ يک درختي که خشکيده و ريشه اي در زمين ندارد، شما هر مقداري که به آن آب و کود بدهيد و نور آفتاب را به آن برسانيد آن رشد نمي کند چون حيات ندارد. اما درختي که متصل به زمين است، ريشه هايش در زمين تنيده است، اگر به آن آب و کود و نور برسانيد، پرورش پيدا مي کند. نماز مثل ريشه اي براي انسان است و او را به خدا و حقيقت هستي متصل ميکند. اگر نماز را از يک انسان بگيريد، اين انسان ديگر حيات معنوي ندارد و اعمال صالح ديگر براي او نفعي ندارد. اما اگر نماز را داشته باشد او متصل به حقيقت هستي است و ريشه دار است. و آن وقت اعمال صالح براي او فايده دارد. اولين سوالي که در آخرت از انسان ميشود نماز است. اگر نماز پذيرفته شد، او حيات دارد و ميشود به بقيه اعمال نگاه کرد. اما اگر نماز پذيرفته نشد، اواصلا حيات ندارد و بقيه اعمال نمي تواند او را رشد بدهد. روح معنوي و زنده بودن قلب ما با نماز است که اگر اين نبود نمي تواند ساير اعمال را پرورش بدهد. لذا شما مي توانيد از اين حديث اهميت نماز را دريافت کنيد. در اذان و اقامه ما مي گوييم: حي علي خير العمل يعني از بهترين اعمال. يکي از آشناسان علامه طباطبايي مي خواست به مشهد مشرف بشود و از ايشان پرسيد بهترين مکان چه عملي در زيارت چيست؟ ايشان گفتند: بهترين عمل. حاج آقا تهراني گفته بودند که اگر کسي بعد از مرگ خواست براي من هديه اي بفرست دو رکعت نماز برايم بخواند. اين بهترين تحفه است که ميتواند به من برسد. آيت الله بهجت از استادشان آقاي قاضي نقل مي کردند که اگر کسي نمازهاي پنج گانه واجبش را در اول وقت بخواند، به تمام مقامات معنوي مي رسد. و اگر نرسيد من را لعنت کند. اين از آيه قرآن مي آيد که نماز شما را از همه آلودگي ها را پاک مي کند. بحرالعلوم فرمودند که خواندن نماز عصمت را به دنبال دارد. و ذکر خدا بالاتر از نماز است. مراتبي دارد که چه بسا در وهم ما نمي گنجد.
سوال - پدرها و مادرها از نماز نخواندن فرزندان گله دارند و فرزندان هم از والدين گله دارند که آنها به نماز اهميت نمي دادند که باعث شده اين ها نماز نمي خوانند. اين ها چکار بايد بکنند ؟
پاسخ - يکي از عوامل سستي و کاهلي در نماز سبک شمردن نماز يا ترک نماز است و متاسفانه بايد گفت عدم توجه والدين يه اين امر خطير است. پايه ي هر تربيتي از خانواده است. و اولين الگوها و مربيان تربيتي فرزندان، پدرها و مادرها هستند. فرزند وقتي چشم باز مي کند، آنها را مي بيند. الگو را اين ها قرار مي دهند و سعي مي کنند با والدين شان همانند سازي بکنند. و اگر کسي در خانه تربيت لازم را نگيرد، در معرض خطر بسيار جدي است نسبت به تمام ارزش هاي انساني. در پروتکل هاي صهيون اين است که شما بچه ها را از خانه به خيابان ها بکشيد ما خودمان آنها را تربيت مي کنيم چون بچه اي که در خانواده تربيت نشود، بارکش غول بيابان شود و از جهت تربيتي در معرض خطر است. در بحث نماز هم همين جور است و در تحقيقات ميداني که از جوانان سوال شده، مي گويند که ما در خانه چيزي نديديم، نماز را نديديم و احيانا اگر نماز را ديديدم، آثار نماز را نديديم. ممکن است بعضي از خانواده ها نمازي بخوانند ولي اخلاق خوشي ندارند. از طرفي زمينه ي رشد بچه ها را فراهم نمي کنند و حقوق آنها را رعايت نمي کنند. در خانه اي که پدر و مادر نماز نمي خواند يا زمينه هاي معصيت را در خانه فراهم مي کنند طوري که فرزند از سنين نوجواني خودش را با صحنه هاي محرک و فساد آلود خودش را مواجه ديده است. بهر حال آثار نماز را نمي بينند. مي بينند که پدر و مادر به دنياي آنها اهميت مي دهند، مثلا وسيله اي ميخواهند، فوري برايشان فراهم مي کنند، حاضرند پول بدهند اگر بيماري جسمي ببينند فوري اقدام ميکنند اما در مسائل معنوي و ديني شان اهميتي نمي دهند. اين همان حديث پيامبر است که فرمود: واي بر فرزنداني که در آخر الزمان بدنيا مي آيند از دست پدر و مادرشان. اصحاب فرمودند: از دست پدر و مادرهايي که مشرک هستند ؟ فرمود: پدر و مادرهاي آنان مسلمان هستند، به امر دنياي بچه ها اهميت ميدهند ولي به آخرتشان اهميت نمي دهند. آيه 6 سوره ي تحريم مي فرمايد: اي مومنين خودتان و خانواده تان را از آتش جهنم نگاه داريد. وقتي شما از پرتگاه ي عبور مي کنيد که خيلي خطرناک است، سعي مي کنيد که آن بچه را به خودتان بچسبانيد، مواظب هستيد که پرت نشود. بايد مواظب باشيد در جهنم، در آن پرتگاه نلغزد.
يکي از صحابه ي پيامبر وقتي اين آيه نازل شد نزد پيامبر آمد و گفت: اينکه ما خودمان را از آتش جهنم حفظ کنيم مي دانيم، اينکه انسان واجباتش را انجام بدهد، پرهيز از محرمات داشته باشد اما اينکه بچه ها و همسرمان را از آتش جهنم حفظ بکنيم يعني چه ؟ پيامبر فرمود: چهار تا کار بکنيد. يکي اينکه خودتان اهل خير باشيد. خودتان در اعمال خير جدي باشيد. طبيعي است من که خودم نمازم را آخر وقت مي خوانم و به نماز اهميتي نمي دهم و يک نماز با دستپاچگي ميخوانم، با سرعت مي خوانم بدون تعقيبات با عجله، شتاب و معلوم نيست که دارم چکار مي کنم، انجام ميدهم، چه توقعي دارم که فرزندم نمازش را اول وقت بخواند و سالم بماند. مادري که به حجاب و عفت خودش آنچنان که بايد اهميت نمي دهد و با پوشش نامناسب بيرون مي آيد، چه توقعي دارد که دختري که او را الگوي خودش قرار داده، او با پوشش مناسب بيرون بيايد. نکته بعدي اينکه خوبي ها را به آنها بگوييد و بدي ها را از آنها نهي کرد. نمي شود به بچه در اين دنياي پر تلاطم بي توجهي کرد. اينکه با چه کسي مي گردد توجهي نکرد، چه وقت ميآيد و چه وقت مي رود، توجهي نکرد. البته منظور از امر به معروف و نهي از منکر روش خشونت نيست. به همان روش مناسب خودش بايد باشد. آقاي جواني مي گفت: دير وقت بود و جايي جلسه داشتيم و ديدم که مزاحم خانواده مي شوم بنابر اين خانه نرفتم. به يک واسطه اي هم گفتم که به خانه ما زنگ بزند و خبر بدهد. واسطه خبر را نرساند و فردا وقتي به منزل رفتم پدرم گفت: فلاني اين رسم رفاقت نبود. ما ديشب خيلي ناراحت بوديم، خيلي اذيت شديم که تو نيامدي. اين پسر ميگفت که وقتي فهميدم که واسطه خبر را نرسانده است و پدرم اين جوري به من گفت، ديگر تکرار نکردم. ببينيد چه طرز برخورد قشنگي. آقايي ميگفت که من سيگاري شده بودم ولي از پدرم پنهان نگه مي داشتم. شبي سيگار را زير تشک پنهان کرده بودم و پاي او خورد و متوجه سيگار شد. پدرم نگاهي کرد و روبه قبله نشست و گفت: خدايا اگر اين سيگار اول انحراف بچه ي من هست، من بچه ام را نمي خواهم، من را از دنيا ببر. اين دعاي پدرم که از صميم قلب و سوز بود به قدري در من تاثير گذاشت که سيگار را کنار گذاشتم.
اين نهي از منکرها خيلي قشنگ است. نکته بعدي اينکه فضاي ذکر براي آنها درست کنيد. نه اينکه بنشيند و هزار بار ذکر بگوييد بلکه وقتي مي خواهيد به مسجد برويد بچه ها را در سنين پايين با خودتان ببريد و در ايام محرم و ايام عزاداري پرچمي بزنيد و يا سياه پوش بکنيد. تا بچه حفظ شعائر اسلامي را ياد بگيرد. مي توانيد وقتي که سر سفره نشسته ايد بلند بسم الله بگوييد. مي توانيد نعمتهاي خدا را به ياد او بيندازيد. اينها مصاديق ذکر خداست. پس اول اين عمل ها را انجام بدهيم و بعد توصيه و نصيحت بکنيد. حالا اگر پدر و مادرها اينکار را نکردند، تکليف از دوش جوان برداشته نخواهد شد. خود او يک تکليفي دارد. خدا به او حجت درون داده، عقل داده، از بيرون هم قرآن و انبياء و اولياء الهي هدايت هايي کرده است. پدر و مادري که به تربيت بچه توجهي ندارند کار بچه را سخت مي کنند. گاهي اوقات زمان تاثير پذيري بچه و آن فرصت را از دست مي دهند و زماني که بچه رشد کرد و الگوهاي ديگري در زندگي او شکل گرفت. جوامع الان جوامع باز هستند که محدود به پدر و مادر نميشود و از بسياري از جاها اطلاعات ميگيرد و الگو پذيري خواهد داشت. ولي اگر ما آن فرصت را از دست بدهيم کار تربيت سخت ميشود. لذا اين فرصت هاي کودکي و نوجواني از دست ندهيم.
سوال - از آثار و برکات نماز بگوييد.
پاسخ - روايتي را مي گويم که هم آثار نماز را مي فهميم و هم آثار سبک شمردن نماز را مي فهميم. اين روايت را حضرت زهرا از پدرشان نقل کرده اند و در وسايل الشيعه جلد سوم نقل شده است. حضرت فاطمه (ص) سوال فرمودند که پدر جان سزاي آن مرد و زني که نماز خود را سبک شمرده است چيست ؟ يکي از موارد سبک شمردن نماز اين است که نماز را بدون عذر به آخر وقت مي اندازيم. ترک کردن که تارک نماز است. مقصود عقب انداختن نماز و بي اعتنايي به نماز است. پيامبر فرمودند: هر مرد و زني که نماز را سبک بشمارد و به آن بي اعتنا باشد، خدا او را به پانزده خصلت مبتلا مي کند که شش تا از آن کيفرها در دنيا، سه تاي آن هنگام مرگ، سه تا در قيامت و سه تا در قبر. اما شش خصلتي که در دنيا به آن مبتلا ميشوند، يکي اينکه برکت از عمرش مي رود. يک عمر در نيا خواهد بود ولي اثر مثبتي نداشته است. بودن با نبودنش خيلي تفاوت نمي کند. يکي اينکه برکت از رزقش مي رود.
يکي ديگر اينکه سيماي صالحين را از صورت او محو خواهد کرد. يکي ديگر اينکه هر عملي که انجام مي دهد اجر و پاداشي انجام نمي دهد. وقتي نماز، نماز نباشد و به انسان روح ندهد و انسان مرده اي باشد، اعمال ديگر بالا نمي رود. و اجر چنداني گيرش نمي آيد. يکي ديگر اينکه دعايش به بالا نمي رود. کسي که خيلي مراعات خدا را نکرده، صدايش پيش ملکوتي ها خيلي ارزش ندارد.
يکي ديگر ديگر اينکه وقتي صالحين دعا مي کنند او بهره اي ندارد. سه تا از آن خصلت هاي که هنگام مرگ پيش ميآيد، يکي اينکه با ذلت از دنيا خواهد رفت. يکي اينکه دچار تشنگي و گرسنگي ميشود. دنباله ي همان خواري است. هرکس نماز اول وقت بخواند من راحت از دنيا رفتن را براي او تضمين ميکنم. سه خصلت در عالم قبر، يکي اينکه در برزخ خدا او را ملکي مي گمارد که در قبر دچار اذيت ميشود.
يکي ديگر اينکه عالم برزخ بر او تنگ ميشود. اين بازتاب دنياست. کسي که در دنيا ياد خدا نمي کند، در دنيا زندگي تنگي دارد. در آخرت روح کوچک دارد، سعه ي روح و سعه صدر پيدا نکرده است. يکي ديگر اينکه در قبرش ظلمت خواهد بود. چون بايد آن نور را از نماز مي گرفت و او از نماز استفاده نکرد. آن سه چيزي که در قيامت است. يکي اينکه خدا او را با خواري وارد صحنه ي قيامت ميکند و ديگري اينکه حساب سخت از آن مي کنند. يکي ديگر اينکه خدا به او نگاه نمي کند. بالاترين غربت در قيامت اين است که خدا به کسي نگاه نکند.
سوال - صفحه ي 14 سوره بقره را توضيح بدهيد.
پاسخ - نکته اي در اولين آيه اين صفحه را مي گويم. در شأن نزول اين آيه از امام صادق (ع) اين جوري گفته شده است. يهودي ها چون مي دانست که پيامبري خواهد آمد و کتاب قبلي را تصديق مي کند، در منطقه ي حجاز سکونت کردند، در منطقه ي فدک، خيبر، اطراف مدينه و مکه. وقتي پيامبر آمد، آنها گمان شان اين بود که پيامبر از بني اسرائيل است و قوم آنها را به آقايي مي رساند يعني يک ديد نژادي داشتند. و پيامبر را خود خواهانه مي ديدند. منتظر ولي الله بودند ولي ولي اللهي که با تخيلاتشان درست کرده بودند. وقتي پيامبر مبعوث شد و دعوت فراگير کرد نه نژادي، آنها آن پيامبر را مي شناختند و مي دانستند که چه کسي است ولي انکار کردند و خداوند آنها را لعنت کرد. يعني کسي از انتظار فقط تخيلات خودش را و خودخواهي هاي خودش را مورد انتظار قرار بدهد، منتظر فرج که هست، منتظر کار خودش است که خودش به نوايي برسد. اين انسان چه بسا در مقابل ولي خدا بايستد. اينکه شما مي بينيد عده اي از مسلمانان در زمان ظهور ولي عصر در مقابل او مي ايستند، همين پديده است که خود خواهانه منتظر ولي خدا بودند نه خدا خواهانه. ما وقتي ظهور فرج را مي خواهيم مي گوييم وعجل فرجهم نه فرجي. فرج خودم را نمي خواهم، فرج آنها را مي خواهم. و در واقع گشايش در کار دين خداست. البته با فرج آنها گشايش در کار من هم درست ميشود ولي مهم اين است که نگاه من خودخواهانه نباشد که باعث ميشود يک انتظار واقعي باشد نه تخيلي و موهوم.
سوال - چکار کنيم که شيريني و لذت نماز براي ما بوجود بيايد و بماند ؟
پاسخ - اينکه از نماز لذت نمي بريم خيلي فراگير است. از آيت الله بهجت پرسيدند که چه کنيم که در نمازمان حال داشته باشيم ؟ ايشان گفت: من هم مثل تو هستم. البته ايشان نمازهايشان خاص و زبانزد بود. ما گفتيم که درک شب قدر مزد است. مزد تلاش و مراقبت هايي است که در ماه مبارک و قبل از آن انجام داده ايم. نماز با حال خواندن مزد است. مزد مراقبتي است که قبل از نماز انجام مي دهيم. زيارت با معرفت رفتن مزد است و نماز شب خواندن مزد است. بعضي از اينها مزد است که انسان بايد قبلش کاري را انجام بدهد. من وقتي قبل از نماز هر کاري دلم مي خواهد کردم و دلم انس دارد با دلبرهاي ديگر، طبيعتا وقتي به نماز وارد ميشوم، نمي توانم با نماز انس بگيرم و نمي توانم لذت ببرم. هر چقدر هم که بخواهم حواسم را نگه دارم، وسط نماز دنبال دلبرش ميرود. حالا اگر کسي از قبل از نماز مراقبت هاي خودش را داشته باشد، در مسير بندگي خدا قدم بگذارد، سعي بکند انس خود را با خدا حفظ بکند يعني در واقع احتياج به زير سازي دارد.
اگر قبل از نماز خوبي داشته باشم نماز خوبي دارم و اگر قبل از نمازم را خراب کردم، نماز را هم خراب مي کنم. حساب تفضلات الهي چيز ديگري است. اگر مي خواهيم نماز خوبي داشته باشيم قبل از نماز حواسمان باشد. حفظ کردن آداب ظاهري نماز خيلي کمک مي کند در اينکه انسان لذت ببرد. يکي از همان چيزها، اول وقت بودن است. امام رضا (ع) در جلسه ي مأمون مناظره اي داشتند. عمران صابي که صابئي مذهب بود با امام بحث مي کرد و هنگام اذان، امام بلند شد. او گفت: ممکن است من مسلمان بشوم ولي ايشان گفتند: وقت نماز است و نماز خواندند. در آخر او هم مسلمان شد.