حجت الاسلام والمسلمين پناهيان – ابعاد حماسه زيارت اربعين
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد حماسه زيارت اربعين
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين پناهيان
تاريخ پخش: 13-08-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
کنج خرابه منزل يک ماهپاره نيست *** اينجا که جاي سوختن اين ستاره نيست
آه اين شهاب کوچک غمگين سه ساله نه *** خورشيد ساله است که از اين هزاره نيست
سيلي که از قشنگي گل کم نميکند *** اين قطرههاي سرخ کم از گوشواره نيست
يک تازيانه ميکشدش بيشتر چرا *** با يک اشاره هست و با يک اشاره نيست
عمه براي دخترکش شرح ميدهد *** راهي است راه عشق که هيچش کناره نيست
دختر سؤال ميکند از تشت با نگاه *** آيا جز آنکه سر بسپارند چاره نيست؟
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان خوبم. بينندهها و شنوندههاي خوب و نازنينمان. انشاءالله در هر کجا که هستيد زندگي شما منور به نور سيدالشهداء(ع) باشد. همينطور که خدمت شما عرض کردم از اين هفته در ايام ماه صفر روزهاي پنجشنبه مزين به حضور حاج آقاي پناهيان عزيز است. حاج آقاي پناهيان سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي پناهيان: خدمت بينندگان محترم سلام عرض ميکنم. اميدوارم برنامه شما بتواند اثر خوبي در نگاه مردم به اربعين داشته باشد. انشاءالله در همه امور موفق باشيد.
شريعتي: امروز حاج آقاي پناهيان اينجا هستند که براي ما از اربعين بگويند، اينکه چه شد اربعين يک حماسهي ميليوني شد و هر سال باشکوهتر از سالهاي پيش برگزار ميشود و خيليها مشتاق زيارت سيدالشهداء هستند.
حاج آقاي پناهيان: بسم الله الرحمن الرحيم. شايد جالب باشد من اين خبر را خدمت شما و بينندگان عزيز بگويم که از سخنان حضرت امام است. حضرت امام مطلبي را حدود 24 مرتبه در سخنرانيهاي سال اول و سال دوم پيروزي انقلاب تکرار کردند و 12 مرتبه يک مثالي را در اين موضوع بيان کردند. ماهي يکبار يا دوبار اين مطلب را تکرار ميکردند. اين مطلب اين بود که ميفرمودند: من چه وقت به پيروزي انقلاب مطمئن شدم؟ميفرمودند: از روستايي که به من خبر دادند که در اين روستا تظاهراتي براي دفاع از انقلاب شکل گرفته، در تظاهرات مردم شعارهايي را ميگويند که در شهرهاي بزرگ ميگويند. بعضي از اوقات در مثالشان اسم روستا را هم بيان ميکردند. بعد حضرت امام ميفرمودند: اين عادي نيست که يکباره همه دلها متوجه يک موضوع شود. ميفرمودند: اين کار من و امثال من نيست. اين کار تبليغات نيست. تبليغات اينقدر اثر ندارد که دلها را يکباره به سمت يک موضوع ببرد. ايشان ميفرمودند: من وقتي ميشنيدم که در تمام روستاها و شهرهاي کشور مردم يکصدا شدند متوجه شدم که نصرت و پيروزي خدا حتمي است. ميفرمودند: آنجا مطمئن شدم ما پيروز ميشويم. بعضيها ميگفتند: شايد امام با امام زمان(عج) ارتباط دارند و از ايشان مطلبي را دريافت کردند. بعضيها تحليلهاي ديگري داشتند. خود امام دوازده مرتبه اين را بيان ميکنند. يعني اينکه اين يک قاعده است. اگر دلها به يکباره در مورد يک موضوعي عميق و اصيل متحول شود و نسبت به آن يک موضع مثبت بگيرد، اين علامت نصرت خداست و کار عادي نيست.
حضرت امام دو قاعده را بيان ميکردند يکي اينکه دلها دست خداست و اگر همه دلها متوجه يک موضوع شوند اين کار خداست و کار تبليغات نيست. دوم اينکه اگر اين دلها در جهت امري از امور الهي متحول شود يعني نصرت الهي به دنبالش هست.
اربعين واقعاً کار خدا بود. برخي از علماي محترم حوزه علميه نجف به من ميفرمودند. حتي آيت الله العظمي سيستاني که اخيراً خدمتشان مشرف شده بودم ميفرمودند: اين کار، کار مردم است و ما ميخواهيم کار مردم هم حفظ شود. بنده عرض کردم در ايران هم کار، کار مردم هست. مسئولين ما تا توانستند گفتند: آقا نرويد. هزينه نکنيد، امکانات کمتر شود. يعني کسي تبليغات نکرده که بلند شويد و حتماً برويد. حتي اين اطلاعيههاي هيأتها که براي محرم و مناسبتهاي ديگر به هيأت دعوت ميکنند، يک اطلاعيه اينچنين از تلويزيون پخش نشد که بياييد ثبت نام کنيد. اين کار، کار خداست و چرا خدا اين کار را کرده است؟ اين کار تبليغات نيست. بعضيها متأسفانه خيلي سطحي نگر هستند. اگر حسن ظن داشته باشيم وگرنه بايد بگوييم: بيمار دل هستند. فکر ميکنند اين حرکت بيست ميليوني با تبليغات و با کارهايي که برخي نهادها و ارگانها و ذاکرين اهل بيت انجام دادند صورت گرفته است. مگر کسي ميتواند اين کار را انجام بدهد؟ پس اين کار خداست و خود مردم عراق ميگويند: اين کار خداست. آنهايي که موکب دارند و هستيشان را کنار جاده به زائران تقديم ميکنند، بيش از صدها ميليون غذا توزيع ميکنند. اينها خودشان ميگويند: دست ما نيست. يکي از موکب دارها ميگفت: الآن ايام زائري است و بايد بروم پول دربياورم. ولي هرچه پول در طول سال در بياورم ميروم تقديم ميکنم. اين دست من نيست. اينهايي که دارند ميروند سينه به سينه منتقل ميکنند. انگار نور اين حرکت منتقل ميشود. بعضيها با ديدن يک صحنه از تلويزيون بلند ميشوند و حرکت ميکنند. اينها براي تبليغات نيست. اگر قدرت تبليغات چنين ميکند قدرتمندهايي که تبليغ در اختيارشان هست يک حرکت اينچنيني جاي ديگر بزنند. براي انواع و اقسام معنويتهاي کاذب و دينهاي من درآوردي، بالاخره براي استثمار يکي از راهها اين است که مردم را اينقدر عميق مشغول يک چيزي بکني. اينجا که مشغول امام حسين ميشوند، موضوع رهايي بخش است. آنها ميخواهند به اسارت بگيرند، بروند انسانها را مشغول کنند. اين کار تبليغات نيست.
اين اربعين و کربلا و زيارت اربعين و پياده روي قبل از اينکه صدام ملعون بخواهد ممنوعش کند در عراق آزاد بود. چون هيچوقت اينطور نميشد. چون آن زمان نخبگان و خواص گاهي ميرفتند. اينطور جمعيت نبود. واقعاً در عراق کسي تبليغات نکرده و در دنيا هم همينطور. بلکه بسيار رذيلانه رسانههاي خبري دنيا تعداد زائران را کم ميکنند و قطعاً نشان نميدهند. بيست ميليون زائر را، صد هزار نفر اعلام ميکنند. حماسه اربعين و حماسه زيارت اربعين کار خداست که با دلهاي با صفا و بيدار خدا ارتباط برقرار کرد و دلها را متحول کرد که راه بيافتند. اين علامت اين است که خبري در راه است.
آثار بسيار با عظمتي که در شرکت کنندگان اربعين است. کساني که نميتوانند بروند چه حسرتي ميخورند. اين آثار را خدا قطعاً بهرهبرداري خواهد کرد. مانور و رزمايشي است که براي لشگريان حضرت ولي عصر(عج) که اميدواريم ظهورشان نزديک باشد، صورت ميگيرد. مانورها و رزمايشهاي ارتشها و نيروهاي نظامي براي اين است که مثلاً ميگويند: ميخواهيم فلان جا عمليات واقعي کنيم و دشمن فرضي بزنيم. بعد ميگويند: ميخواهيم ببينيم آيا ميتوانيم در طول 24 ساعت اين همه تجهيزات را جابه جا کنيم؟ چقدر آمادگي داريم؟ ميتوانيم مهمات را نقل و انتقال بدهيم و شليک کنيم؟
يکي از علماي نجف به من ميفرمودند: يک گروهي از عربستان آمده بودند. ميفرمود: شما نميدانيد چه اتفاقي دارد ميافتد. دولت عربستان براي اين سه ميليون زائر حج کارشناساني از جهان جمع ميکند و يکي از کشورها مسئول برنامهريزي براي ترابري است. در عين حال هر سال اين همه مشکل ايجاد ميشود. نمونه اخير هم حادثه منا بود. من چندين بار مشرف شدم، بوي تعفن منا را بعد از يک روز فرا ميگيرد. زبالهها نميتواند تخليه شود. در حالي که برنامهريزي اين واقعاً کاري ندارد. ولي بعد از سه روز اصلاً نميشود آنجا راه رفت. بيماريهايي که مردم به آن دچار ميشوند. اما شما در اربعين ببينيد با امکانات بسيار کم در بيابانهاي بسيار گسترده بيست ميليون نفر يکجا متمرکز ميشوند و اين واقعاً معجزه است. اين قدرت الهي است. قدرت دولتها نيست. دولت و بسيج ما اين قدرت را ندارد. بسيج عراق نميتواند اين کار را بکند. همه ميدانند اين معجزه است. رازهايي در اربعين وجود دارد و ما ميتوانيم مبهم از بحث عبور کنيم و بگوييم: کار خداست و خدا دارد قدرت معنوي أباعبدالله الحسين و قدرت معنوي مؤمنين را نشان ميدهد. در همين کليات فعلاً همينطور بسنده کنيم.
ولي اگر بخواهيم يک مقدار دقيق شويم که اين قدرت دقيقاً ناشي از چه اتفاقي است، درس بگيريم. آيا قابل درس گرفتن و کپي برداري هست براي اينکه جاهاي ديگر در زندگي اجرا کنيم؟ چه حرکتي اتفاق ميافتد؟ رازي که در اربعين وجود دارد، محبتي که مردم به امام حسين(ع) دارند، نيست. اين محبت را مردم هميشه به امام حسين دارند. جاهاي ديگر و در عاشورا هم دارند. همين الآن در زندگي روزمره دارند. از شما ذکر حضرت سه سالهي أباعبدالله الحسين را ميشنوند، اين حس خوب را دارند. ما همان آدمهاي شيفته أباعبدالله الحسين(ع) هستيم. در بقيه زندگيمان لنگ هستيم و گرفتاري داريم و خوب عمل نميکنيم. موفق نميشويم. با هزار قانون و هزار عامل نظارتي باز خطا ميکنيم و خطاها قابل کنترل نيست. بخش گمشده ولايتمداري در اربعين پيدا شده و آن ارتباط عاشقان أبي عبدالله با هم است. ارتباط قلبي اينها با يکديگر است. در اربعين مردم عاشق همديگر هستند. اين يک نور و يک برکت و يک آثار خاصي دارد. همه کارها خوب پيش ميرود. هزار اداره و پيشرفته ترين سازمانها نميتوانند يک درصد از پذيرايي اربعين را انجام بدهند. ولي وقتي مردم عاشق هم باشند، با هم کار ميکنند و خوب کار ميکنند. الآن مردم خيلي به من لطف دارند. در خيابان که مرا ميبينند ابراز لطف و محبت ميکنند. بنده در بين مردمي زندگي ميکنم که خيلي روابط گرمي را شاهد هستم. ولي به هيچ وجه اين گرماي روابط به گرماي روابط در اربعين نميرسد. آنجا يک اتفاقي ميافتد. «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مريم/96) خدا يک مودتي بين مؤمنين قرار ميدهد.
ما در روايت ظهور هم اين را ميبينيم. در متني که از امام زمان(عج) نقل شده است شرط ظهورشان چه باشد خوب است؟ در مسائل سلبي فرمودند: گناه موجب تأخير افتادن ميشود. حالا ببينيد چه ثوابي موجب تعجيل در ظهور ميشود. کدام ثواب مؤثرتر هستند؟ «وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا» اگر شيعيان ما قلباً اجتماع کنند. قلبشان با هم يکي شود و بيايند عهد ما را وفا کنند. مژده ملاقات ما تأخير نميافتد. اين سعادت مشاهده ظهور و حضرت ولي عصر به سوي مردم شتاب خواهد گرفت. و ما اين شتاب را در اربعين ميبينيم و دارد اتفاق ميافتد.
ما بايد طبيعتاً بگوييم: اين اجتماع موجب نزديکتر شدن ظهور است و اين اجتماع را هيچکس جز امام حسين(ع) نميتوانست ايجاد کند. الآن هم در اين مقطع تاريخي خدا اين کار را کرد چون خدا ديد مؤمنين به أباعبدالله الحسين ميتوانند از خودشان دفاع کنند و دلها را بيدار کرد. شايد قديم مردم مورد هجوم قرار ميگرفتند ولي الآن اسلحه دارند و ميتوانند از خودشان دفاع کنند. ديگر خدا دلهاي آماده را بيدار ميکند. ما داريم در اين جشنواره حماسهي اربعين شرکت ميکنيم. جشن نصرت الهي، جشن همدلي، جشن مژده ظهور، جشن نصرت ما براي اهل بيت، در زيارت اربعين ميخوانيم «نصرتي لکم مُعَدّه» ما براي کمک به اينها آماده هستيم. خدا اين را ميپذيرد. ما صادقانه به خدا بگوييم: آماده هستيم، خدا ميپذيرد. قدرت و امکاناتش و نورش را عنايت ميکند. تاريخ با داستان اربعين ورق ميخورد. کسي صدايش را درنميآورد. آنهايي که سر و صدا دارند اينجا ساکت ميشوند. آنهايي که دم از حقوق بشر و خاص مردم ميزنند اينجا سکوت ميکنند. اگر يک درصدي اين جمعيت کنار رودخانه ميرفتند و آبتني ميکردند، همه دوربينهاي جهان ميآمدند ميگفتند: ببينيد مردم چقدر آبتني را دوست دارند. ولي اينجا سکوت مرگباري ميکنند.
اين پايان امپراطوري کفر و الحاد است. پايان همهي فلسفههايي که بافتني بوده و دارد رشتههايشان پنبه ميشود. آنها سعادت براي بشر نياوردند و اين قوم مظلوم توانستند براي خودشان بهترين و اصيلترين قدرت را فراهم کنند. واقعاً موجب اقتدار امت اسلامي است.
حضرت امام ميفرمايد: سر اينکه اين همه اهل بيت ثواب براي گريه براي أباعبدالله الحسين، البته براي زيارت ثواب بيشتر نقل شده است. سر اين، اين نبوده که مردم چهار تا ثواب گيرشان بيايد. سرش اين بود که مردم جمع شوند و بتوانند از امنيت خودشان دفاع کنند. قدرت پيدا کنند و آسيب پذير نشوند. ميفرمودند: سر اينکه اين همه ثواب براي گريه أباعبدالله الحسين و سوگواري ايشان توسط اهل بيت بيان شده براي اين بود که آسيب نبينند. حضرت امام اگر بود و اين اجتماع بيست ميليوني را ميديد حتماً همان سخنرانيها را تأکيد و تقويت ميفرمودند.
ديديد مقام معظم رهبري بارها از مسئولان عراقي تقدير کردند. يکبار به نخست وزير محترم عراق فرمودند: در آينده در تاريخ مشخص خواهد شد عظمت اين کاري که مردم عراق انجام ميدهند و در کنار جاده ميآيند و از هستي خودشان مي گذرند.
حضرت امام باز يک مثالي را چند بار زدند. ميفرمودند: کسي آمد به من گفت در يک تظاهراتي ديدم يک خانمي کنار خيابان ايستاده و دستش را به حالت مستمندان گرفته و چند تا پول خورد در دستش هست. من رفتم کمک اين خانم کنم. گفت: نه من کمک نميخواهم. من دو زاري نگه داشتم اگر کسي ميخواهد تلفن بزند از انقلابيون معطل نشود. من اينقدر ميتوانستم کمک کنم. امام اين را مثال ميزند و ميفرمايد: چه کسي اين خانم را به ايثار وادار کرده است. حالا مردم بزرگترين پذيرايي جهان را انجام ميدهند. اگر نرويد از غذاي آنها تناول نکنيد واقعاً ناراحت ميشوند. حتي عصر که غذا پخش نميکنند. همه مشغول راه رفتن هستند، همانطور که از کنار همديگر عبور ميکنيد، امواج مثبت مردم شما را ميگيرد. من به کساني که اصلاً دين ندارند پيشنهاد ميکنم. شايد در روانشناسي چيزي به عنوان انرژي مثبت را معتقد باشند، يعني بگويند: يک چنين چيزهايي هست. براي اينکه يک هفته انرژي و قدرت بگيرند. بيايند از ميان اين افراد عبور کنند. يک استراحتي کنند و يک آرامشي بدست آورند.
اساتيد روانشناسي جهان چند سال پيش به ايران آمده بودند براي يکصدمين سال تولد پيراژه يک همايشي بود. پيراژه يکي از روانشناسان مطرح است که انديشمند ارزشمندي هست. اين اساتيد را حرم امام رضا ميبرند. آقاي دکتري از اساتيد دانشگاه تهران ميفرمودند: اينها ديگر بيرون نميآمدند. ميگفتند: ما ميخواهيم اينجا بمانيم. اينجا چقدر فضاي مثبتي دارد. ميگفتند: شما به مردم چه گفتيد اينقدر مردم اينجا مثبت هستند؟ انرژي مثبت دارند. عالي ترين وجه اين در اربعين رخ ميدهد. من نميدانم چرا انديشمندان علوم اسلامي در وصف اربعين نمينويسند؟ جامعه شناسها کجا هستند؟ قدرت چطور پديد ميآيد؟ مردم را چطور ميشود در صحنه آورد؟ انديشمندان علوم انساني در رشتههاي مختلف روانشناسي علوم اجتماعي وسط بيايند و ببينند معادلهها دارد تغيير پيدا ميکند.
اگر مردم ما در اربعين بروند و برگردند و درسهاي اربعين را بياورند و اربعيني زندگي کنند، واقعاً زندگي ما متحول خواهد شد. البته ما داريم با اربعين برخورد بيمهاي ميکنيم. با اربعين داريم برخورد ديگري ميکنيم. نميدانم اين کارها را براي چه انجام ميدهيم؟ فلسفه بيمه چيست؟ چرا بعضيها پشت ماشين خودشان مينويسند: بيمه حضرت ابالفضل! فلسفه ايثاري که مردم دارند چيست؟ آيا ما نميتوانستيم به برخي خيرين بگوييم: شما بياييد هزينه درمان کساني که در اين مسير بيمار ميشوند تضمين کنيد؟ نميدادند؟ به امام حسين قسم که ميدادند. يعني من در اينجا مقابل مردم عرض ميکنم. اين پول بيمهاي که از مردم گرفتند برگردانند، حادثهاي براي کسي که پيش آمد ما از خيرين جمع ميکنيم به همان مقدار که بيمه ميخواهد بدهد پرداخت خواهيم کرد. چرا ما سراغ بيمه براي اربعين رفتيم؟ اساس فلسفه بيمه چيست؟ بيمه حداقلي برخورد کردن با مردم است. نظامي که الآن در اربعين شکل گرفته مبتني بر ايثار و تعاون و اخوت اسلامي است. همينهايي که پول بيمه ميدهند، لب مرز صندوقهايي قرار بدهيد، بگوييد: کمک به حادثه ديدگان زيارت اربعين! ما از اربعين ياد نميگيريم. دولت مردان ما باور نميکنند غذاهايي که مردم داده ميشود، ميگويند: حتماً کاسهاي زير نيم کاسه هست و الا مردم که اينقدر پول خرج نميکنند! يعني ما اينطور هستيم؟! باور نميکنيم اين چند ميليوني که از ايران ميروند، اينها واقعاً علاقهمند هستند بروند؟ فکر ميکنيم يک حزب و گروهي باند بازي کرده و اينها را ميفرستد. اراده و انگيزه و عشق مردم را باور نميکنيم. بعد فکر نميکنيم با اين اراده و عشق و انگيزه بشود مشکلاتي را حل کرد؟ ما بزرگترين جنگ جهاني که به ما تحميل شده بود را هشت سال با حقوق و مزايا و بيمه پشت سر گذاشتيم؟ آن جوانهاي پاک باختهاي که هنوز خاطراتشان در سينههاي ما هست، روي چه حسابي رفتند؟ روي اين حساب رفتند؟ ما باور نميکنيم ميشود با اينها زندگي کرد؟ ما کافر هستيم به قدرت و معنويت ايمان نداريم. ادارات و کارخانهها را هم همينطور ميشود اداره کرد. يک مدرسه هم همينطور ميشود اداره کرد. ما بلد نيستيم. کورکورانه دنبال غربيها افتاديم و کارهاي احمقانه آنها را داريم تکرار ميکنيم. برخورد سخيف بيمهاي چيست با مردم ميکنيم؟ چرا گردش پولي را اينطور تعريف ميکنيم؟
من اصلاً با هزينهاش کار ندارم. البته بعضيها واقعاً همين مقدار را هم ندارند هزينه کنند. بايد کاري ميکرديم اين سفر براي مردم رايگان تمام ميشد. يک زماني تهران، کرج يک عوارضي بود. مردم ميايستادند تا نوبت عوارضي شود. دانشجوها حساب کردند، اين مدتي که اينها ترمز ميگيرند و ميايستند و بنزين هدر ميرود، چقدر وقت اينها ميگذرد و اين چقدر ضرر است و آن چقدر ميخواهد پول بگيرد. ديدند اين را بردارند سودش بيشتر است. اين برخورد عقلاني است. من از مسئولين کشور تقاضا ميکنم با اربعين برخورد عقلاني بکنند. برخورد احساسي و ايماني نه! ما همه غير مسلمان و غير مؤمن، چرتکه بگذاريم و حساب کنيم.
اگر ما مردم را مجاني به اين سفر بفرستيم، چقدر سود عايد کشور ميشود؟ من ميگويم بيمه سطحي نگري به زندگي بشر است. بيمه علامت ضعف حيات اجتماعي است. معقول براي انسانهاي حداقلي است. مؤسسات خيريه تا نهادهاي دولتي که خودشان را موظف بدانند. ما بعضي وقتها از طريق افزايش بيمه ميخواهيم حوادث را کنترل کنيم. يعني ما از تربيت و رفتار مردم عاجز هستيم. با پول ميخواهيم کنترل کنيم. آموزش و پرورش ما در تربيت اخلاقي مردم موفق نبوده است. در نهادينه کردن رفتار حساب شده و منظم موفق نبوده است. با جريمه سنگين براي جرايم رانندگي و بيمه و سنگين کردن بيمه ميخواهيم رفتارها را کنترل کنيم. اين براي جوامع غربي است. اين جوامع از نظر استفاده از ظرفيت انسان عقب مانده هستند. انسان خيلي موجود قدرتمندي است. ما خيلي تا اين نگاه فاصله داريم. اربعين يک نظام و ساختار براي حيات بشر است. همه کساني که آنجا آمدند دارند از اين حرف ميزنند. ما ميتوانيم اين عشق را در جاهاي ديگر زندگيمان اجرا کنيم. ما واقعاً به واسطهي خيلي از قانونها و آييننامهها حداقلي برخورد ميکنيم. بسياري از قوانين ما فلسفه وجوديشان اين است که من بخاطر چهار نفر دزد بايد همه را عملاً دزد حساب کنم. اين نگاه سخيفي است. اربعين يک قيامي است عليه نظام پوسيده اومانيستي و ليبراليستي، ماترياليستي و حيات بشر.
من خواهش ميکنم از دوستان رسانه وقتي از اربعين گزارش دريافت ميکنند و پخش ميکنند و با مردم صحبت ميکنند، فقط از کلمهي عشق به أباعبدالله الحسين استفاده نکنند. مسأله فراتر از اين حرفهاست. اربعين دارد دري به سوي يک جهان ديگري باز ميکند. يک زندگي متفاوت را دارد براي ما تعريف ميکند. آنوقت ما خود اربعين را آلوده به زندگي دنيايي ميکنيم. ما ميتوانستيم براي آسيب ديدگان اربعين روشهايي غير از بيمه پيش بيني کنيم که همين مردمي که بيمه دادند با ميل بيشتري بيش از آن پرداخت کنند تا هيچ حادثه ديدهاي در اربعين کارش لنگ نماند. اين نگاه، نگاه عالي و عاقلانهاي به اربعين است.
شريعتي: امروز صفحه 388 قرآن کريم، آيات 22 تا 28 سوره مبارکه قصص براي شما تلاوت ميشود.
«وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ «22» وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ «23» فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ «24» فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «25» قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ «26» قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ «27» قالَ ذلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَّ وَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ «28»
ترجمه: و چون (موسى) به سوى مدين روى نهاد، گفت: اميد است كه پروردگارم مرا به راه راست هدايت فرمايد. و چون موسى به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در اطراف آن ديد كه به سيراب كردن (چهار پايان خويش) مشغولند و در كنار آنان به دو زن برخورد كه مراقب بودند (تا گوسفندانشان با گوسفندان ديگر مخلوط نشوند. پس موسى جلو رفته و به آنان) گفت: منظور شما (از اين كنارهگيرى) چيست؟ گفتند: ما (براى پرهيز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را) آب نمىدهيم تا اينكه همهى چوپانان خارج شوند و (حضور ما در اينجا براى آن است كه) پدر ما پيرمردى كهنسال است. پس (موسى گوسفندانشان را) براى آنان آب داد، سپس رو به سوى سايه آورد و گفت: پروردگارا! همانا من به هر خيرى كه تو برايم بفرستى نيازمندم. پس (چيزى نگذشت كه) يكى از آن دو (زن) در حالى كه با حيا وعفّت راه مىرفت به نزد او آمد و گفت: همانا پدرم از شما دعوت مىكند تا مزد اينكه براى ما آب دادى به تو بپردازد. پس همينكهموسى به نزد آن پدر پير (حضرت شعيب) آمد و سرگذشت خود را براى او بازگو كرد، او گفت:نترس، تو از (دست) گروه ستمگران نجات يافتى. يكى از آن دو (دختر، خطاب به پدر) گفت: اى پدر! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسى كه (مىتوانى) استخدام كنى، شخصِ توانا و امين است. (حضرت شعيب به موسى) گفت: من قصد دارم تا يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم بر اين (شرط) كه هشت سال براى من كار كنى و اگر (اين مدّت را) به ده سال تمام كردى، پس (بسته به خواست و محبّت) از ناحيه توست و من نمىخواهم كه بر تو سخت گيرم، بزودى به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهى يافت.(موسى پيشنهاد شعيب را پذيرفت و) گفت: اين (قرارداد) بين من و تو (برقرار شد، البتّه) هر كدام از دو مدّت را كه به انجام رساندم، پس ستمى بر من نخواهد بود، و خداوند بر آنچه ما مىگوييم (گواه و) وكيل است.
شريعتي: روز دانشآموز را به همه دانش آموزان عزيز تبريک ميگوييم. انشاءالله آينده درخشاني را براي ايران اسلاني بسازند.
حاج آقاي پناهيان: من فقط يک نکته را اضافه کنم. ما هرجا تحليل ميکنيم به جاي ساختار بيمه ساختارهاي ديگر را خصوصاً در محيطهايي که مناسب است ميتوانيم بگذاريم، بعضيها ممکن است اين سؤالها به ذهنشان بيايد. الآن خيلي از مستمندان و گرفتارهاي مالي در زندانها هستند. چرا اينها با خيرين درست نميشود؟ وقتي شما عَلم بيمه را برقرار کردي، خود به خود ايثارگرها کنار ميکشند. ميگويند: خوب برود بيمه کند. يک عامل رواني دارد. وقتي شما کنار جادههاي پياده روي اربعين همه ايثارگرانه غذا ميدهند، همه دست در جيب ميکنند غذا بدهند. نظام ايثار وقتي برقرار شد، آنهايي هم که خير نيستند، آن زمان خير خواهند شد. ولي وقتي که همه را قانون کردي و قانون هم با يک قوانيني رفت که مردم را حداقلي ديد، مثل بيمه که يک ساختار قانوني است و مردم را حداقلي ميبيند، همان کساني هم که کار خير ميکردند کنار ميکشند. اين يک اثر رواني منفي دارد. شما بعضي وقتها ميتوانيد بگوييد: آقا يک مختصري غذا هست، خودتان ايثارگرانه با هم کنار بياييد. اگر مردم نسبتاً خوبي باشند اين حداقل را با شيريني تقسيم ميکنند. بلکه بعضيها کمتر هم ميخورند اما با شيريني برخورد ميکنند. ولي اگر اين کم را سهميه بندي کني احتمالاً سر سهميه بندي يک دعوايي بشود. نظام ايثار يک عمقي دارد که بايد عمق را درک کرد. عمق استراتژي اربعين براي حيات بشر چيزي است که يقيناً مقدمه زندگي در زمان حضرت خواهد بود.
شريعتي: در سيل اشک خانه بنا کردهام ولي *** اين بيت سست را نفروشم به عالمي
السلام عليک يا ابا عبدالله...