88-07-01-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان-آثار تربيتي ماه رمضان
اسم تو را آسمان ميشنود
باران سر ميخورد زير پلکهاي من
تو را صدا ميکنم تو را صدا ميزنم
خدا خدا ميکنم روبراهم
باد ميوزد
روز مچاله صاف ميشود.
بسم الله الرحمن الرحيم
سراپا اگر زرد و پژمردهايم ولي دل به پاييز نسپردهايم
چو گلدان خالي لب پنجره پر از خاطرات ترک خوردهايم
اگر دل دليل است آوردهايم
اگر داغ شرط است ما بردهايم
اگر دشنه دشمنان گردنيم
اگر خنجر دوستان گردهايم
گواهي بخواهيد اينک گواه همين زخمهايي که نشمردهايم
دلي سربلند و سري سر به زير از اين دست عمري به سر بردهايم
حالا که حرير رمضان را از تن به درکرديم ترمه شوال پوشيديم، حالا که مهماني خدا تمام شده چکاري انجام دهيم که هميشه مهمان خداوند باشيم و به عبارتي ديگر که بحثمان هم مرتبط باشد و سوالمان چه کاري انجام دهيم که اثرات تربيتي ماه مبارک رمضان را در وجود خودمان و در زندگي خودمان ببينيم و حفظ کنيم؟
طبيعتاً ماه مبارک رمضان آثار بسيار خوبي در وجود انسان به جا ميگذارد ولي ما بايد مراقب باشيم که يک وقت از اين آثار تلقي درشت و تلقي خاصي نداشته باشيم که حتماً يک اتفاق ويژه معنوي مثل مکاشفهاي، کرامتي چيزي را در زندگي خود ببينيم و اين را اثر رمضان تلقي کنيم آثار بسيار خوب ماه مبارک رمضان هميشه در وجود ما بعد از ماه مبارک رمضان نامرئي است معمولاً زياد محسوس نيست. اين را نبايد مايهي انکار آثار رمضان قرار بدهيم و بگوييم پس رمضان در ما اثري نداشته است چون ما بعد از رمضان خودمان را معمولاً با همان ويژگيها با همان خصلتها با همان شرايط زندگي ميبينيم و اين اشتباه را ممکن است موجب بشود.
شايد به خاطر همين است که اينقدر سوال ميپرسند مرتب که چکاري انجام دهيم که اين آثار حفظ بشود؟
آثار بسيار رقيق ممکن است باشند يکمي از گناه آدم فاصله گرفته باشد اين خيلي خوب است و يکمي رغبت به عبادت داشته باشد اين خيلي خوب است البته اين بستگي به نحوهي برگزاري رمضان هر کسي هم دارد بستگي به نحوهي برخورد با روزه و صيام هم دارد اگر در طول ماه رمضان براي نهار خوردن دلش لک زده باشد طبيعتاً بعد از ماه رمضان هم زياد فاصلهاي از خوراکيها احساس نخواهد کرد ولي با دلچسبي روزه گرفته باشد يکمي ميفهمد که خوردن شباهت به حيوانات پيدا کردن است که متأسفانه ما بايد اين کار را بکنيم اينجوري با خوردن برخورد ميکند هر چند شکر نعمات خوردني را هم انسان بايد به عمل بياورد.
نکتهي ديگري را که بايد عرض کنم اين است که آثار معنوي ماه مبارک رمضان بعد از ماه مبارک رمضان خودشان را نشان ميدهند نه حتي در خود ماه مبارک رمضان و به مرور نشان ميدهند. پس اين آثار، هستند، نامرئياند، به مرور پيش ميآيند، بعد از رمضان هم هستند ما منتهي بايد اقدام بکنيم به جمعآوري اين آثار. يک مثالي را عرض کنم دولت وقتي که اعتباري را براي جايي تصويب ميکند يا مجلس براي دولت بعد اينها را يک مرحله دارد مرحله اعتبار تصويب کردن است يک مرحله دارد مرحله دوم که تخصيص بودجه است ميگويند مثلا ما اين را در شش ماه دوم ميدهيم يا اگر فلان کار را انجام بدهيد اين خدمت شما خواهد رسيد.
ما بودجههاي خيلي زيادي اعتبار شبهاي قدر برايمان تصويب شده از گناهاني که بخشيده شدهاند تا مقدرات و روزيهايي که تعيين شده منتهي معلق است اينها بسيارشان مشروط و معلقاند، وابستهاند اگر ما کار خوبي انجام بدهيم برسند به ما و من به شما خبر بدهم خبري که روز قيامت صحتش معلوم ميشود بسياري از مردم بسياري از اعتباراتي که در ماه رمضانA برايشان تصويب شده در طول سال استفاده نميکنند نميروند تخصيصش را بگيرند مثلاً براي شما در نظر گرفته شده يک ميليون، يک ميليارد روزي مادي يا معنوي به شرطي که حالا براي هرکسي يه جوري به شرط اين صله رحم، به شرط آن مبارزه با نفس، به شرط آن دعا، به شرط اين عبادت براي هر کسي يه جوري. يکسري هم بدون شرط ميدهند مثل نفسي که الان ما ميکشيم معلوم نيست شايد اين را بدون شرط دادن به ما. ما بعد از ماه مبارک رمضان بايد شروع بکنيم به فعاليت نه شروع بکنيم به بهرهبرداري مُفت و مجاني. شروع بکنيم به فعاليت براي گرفتن معنوياتي که در ماه رمضان برايمان تصويب شده و هست.
يعني آن حرکت لازم است يعني بايد حرکت بکنيم.
A دقيقاً.A نکتهاي ديگري که خوب است بعد از رمضان که ارتباط مستقيمتري با سوال شما دارد عرض بکنم اين است که سال نو معنوي ما بعد از شبهاي قدر است. ما الان در دههي اول سال نو بعد از ماه رمضان هستيم اهل بيت ائمه عليهمالسلام فرمودند هر کار خوبي را که خواستيد انجام بدهيد يک سال ادامه بدهيد تا اثر بگذارد. تصريح فرمودند در روايتهاي متعدد ميخواهيم اثر تربيتي رمضان در وجود ما مستقر بشود يک برنامهي يک ساله بريزيم.
يعني يک سال روزه بگيريم؟
نه. هر برنامهي معنوي را بعد از رمضان براي خودمان در نظر گرفتيم تا يک سال ادامه بدهيم تا شبهاي قدر و پايان رمضان سال آينده. مثلا بگوييم ميخواهيم هر شب ميخواهيم سوره واقعه بخوانيم و بخوانيم با ياد تو ميخوابم در خواب تو را بينم از خواب چو برخيزم اول تو به ياد آيي. سوره واقعه آخر شب که آدم ميخواهد بخوابد خيلي خوب است خيلي مفيده روايات در اين باره زياد هستند يعني شما ذهنت را ببر در آسمانها ببر تقسيمات صحراي محشر، ببر «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ؛ هنگامي که واقعه عظيم (قيامت) برپا شود» (واقعه/ آيه 1) به آن واقعه بزرگ بينديش و بعد بگير بخواب. تمام مدت خواب، شما يک عبادت قوي معنوي خواهي کرد که در طول روز اون کار را نميتواني بکني روحت را ميسازد. چقدر فرق ميکنه آدم با مشکلاتش بخوابه با آرزوهاي دنياييش بخوابه با تخيلاتي که از فيلمها گرفته بخوابه. خوب مثلاً همين يه دونه برنامه را اگر خواستيم بگذاريم بعد از رمضان است تا يک سال اين را قرار ميگذاريم و بعد اثرش را خواهيم ديد. ميتوانيم هر سال يک برنامه براي خودمان بگذاريم بعضي از برنامهها را هم ميتوانيم حفظ کنيم برنامههاي ديگر را هم بهش اضافه کنيم يا مثلا دعاي عهد بخوانيم هر کسي که ميخواهد تصميم خوبي در زندگيش بگيرد الان فضاي خوبي است براي تصميم خوب گرفتن براي همون تلاشي که اعتبارات ما را به ما تخصيص خواهد داد الان فضاي معنوي خوبي برقرار است تصميم بگيريم براي يک سال دعاي عهد بخوانم براي يکسال زيارت عاشورا هر هفته يک بار بخوانم حتي هفتگي هم بخواهم برنامهريزي کنم مستمر باشد که اين خيلي مهم است. اهل بيت عليهمالسلام فرمودند که: عملت را کم انتخاب کن ولي مداوم مثلاً روزي پنج آيه قرآن. طرف ميگويد نه آقا من ميخواهم ده آيه بخوانم ميگم نه آقا خواهش ميکنم پنج آيه شما زيادش نکن که بتواني بکشي تا آخر بري. الان يک وقت کسي برنامهي سنگيني براي خودش نگذارد. پس بهترين راه براي تداوم آثار تربيتي ماه رمضان يک برنامهريزي يک ساله معنوي ريختن براي خودش هست البته برنامههاي ديگري هم ميشود طراحي کرد. مثل اينکه من هر هفته حتماً يک صله رحم انجام بدهم. برنامهها اينقدر ميتوانند کوتاه باشند حتي با يک تماس من شبهاي جمعه هر شب جمعه با يکي از پسرخالههام با يکي از دختر خالههام، با يکي از فاميلاي نزديکم تلفني يک تماس بگيرم ولي مستمر باشد تلفن پنج دقيقه است ما ميتونيم هر کجا که باشيم اين کار را انجام بدهيم ولي استمرار کار تربيتي با انسان خواهد کرد چون ما بحثمان تربيت ديني است که پروژهاي يک دفعه کلي کار سنگين انجام بده اين اثر را به دنبال نخواهد داشت.
من فکر ميکنم که ذات تمرين استمرار يعني آدم تمرين که ميکند اين مستمر بودن اين اتفاق خيلي ميتواند کمک کند.
مخصوصاً اين که خداوند متعال با اينکه کسي هيجاني بشه يک دفعهاي عشق و حال معنوي پيدا کنه و بعد فروکش بکند اصلا موافق نيست. مستمر باشد شخصيت دروني آدم را به خود آدم نشان ميدهد بعد از اين که خسته شدي حوصلت سر رفت تکراري شد از آن به بعد آثار تربيتي خودش را اين کار مستمر ادامه نشان خواهد داد وقتي شما ادامه بدهيد اين برنامه را اين بهترين شيوه برخورد با ماه مبارک رمضان است البته ما در روايات داريم که بعد از روزه اشاراتي که هست بعد از روز عيد فطر شما ميتوانيد تا ده روز به بدرقه رمضان برويد و روزه بگيريد. اين هم يک فعاليت بسيار زيباي معنوي است که کمي از افراد توفيقش را دارند.
ياد اين شعر معروف افتادم که:
رهرو آن نيست که گه تند و گهي خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود
از کجا بفهميم که دعاهايمان مستجاب شده؟
از هيچ کجا. خدا در رابطهي خودش با بندههايش يک ابهامي قرار داده، اين ابهام سرمايه ايمان است. اين ابهام مايه امتحان توکل است اين ابهام تواضع انسان را به خدا زياد ميکند اين خيلي مهم است ماها گاهي اوقات خيلي دوست داريم بدونيم که خيالمون راحت بشود. بزاريمش کنار کمتر نگرانش باشيم. ما معمولا به چيزهايي که نگرانيم توجه ميکنيم ميخواهيم اين نگراني برطرف بشود که ديگه بهش توجه نکنيم خيالمون راحت بشه بزاريمش کنار بعضي وقتها هم ميبينيم که نگرانيمان برطرف نشد بازم بهش توجه نميکنيم ميگذاريمش کنار اين ابهامي که خدا در رابطهي خودش با بندههاش قرار داده در جاهاي مختلف ميبينيم علت مقدرات خودمون را درک نميکنيم حکمت اتفاقها را درک نميکنيم، همينجوري بپذيريد به خدا اطمينان کنيد از اينجا قشنگه. نه من بايد بدونم اگر بدونم که ديگه اطمينان به خدا نيست که به علم خودم اطمينان پيدا کردم. البته بعضيها هم هستند اينقدر اطمينانشان به خدا بالا است که خدا ميفرمايد: من به اينا بگمم اينا برايشان فرقي نميکند همان تزلزل و تواضع را دارند همان فروتني را دارند لذا اونا پرده از جلو چشمشان برداشته ميشود که آنها هم معمولاً نميروند نگاه کنند ميتوانند يک نگاه کنند آينده خودشون را حتي ببينند نگاه نميکنند، اعتنا نميکنند براشون اين چيزها مهم نيست آنجايي که خدا جواب دعاهاي ما را پنهان ميکنه، جواب استغفارهاي ما را پنهان ميکنه اين ابهام را بپذيريم بگيم خدايا ما نديد قبولت داريم چرا دائم سعي ميکنيم اين ابهام را برطرف بکنيم ميتواند معاني متعدد بدي داشته باشه. يک بار من در اعتکاف دانشگاه تهران سالها قبل به دليل اينکه ديدم هفتاد درصد سوالهاي مشاورههاي معنوي دانشجويان بر ميگردد به همين ابهامي که از خدا دارند از انواع و اقسام دربارهي فلسفهي اين ابهام انهاء اين ابهام نحوههاي مختلف ابهام يا آثار برکاتش که پذيرشش چي هست صحبت کرديم خيلي بعد تشکر کردند آدم ميفهمد از استقبالي که ميکنند از يه بحثي همه ميآمدند ميگفتند گرههاي ذهني ما باز شد اول قرآن فرموده است: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ ... ؛ آن کساني که به جهان غيب ايمان آرند ...»(بقره/ آيه 3) غيب همان ابهام درش هست ديگه. خيليها ميآمدند و ميگفتند يا رسوال الله آن جبرئيلي که به شما وحي ميفرستد را ما يک بار ببينيم ما به شما ايمان ميآوريم. من فکر ميکنم خداوند اگر ميخواستند لوتيوار جوابشان را بدهد ميفرمود که ما اگر نخواهيم شما ايمان بياوريد بايد کي را ببينيم. اصلاً اين بحث ايمان به غيب است بحث اين است که تو نيکي ميکن و در دجله انداز که ايزد در بيابانات خواست بدهد باز خواست ندهد باز يعني اون وعده را هم نميدهيم چون در بيابان آمديم و طرف رفت خدا باز نداد گفت آن دنيا باز ميدهم ما چيکار کنيم يه قولي به مردم داديم يه وقت خلاف اين قول از آب در مياد. ايمان يعني يک نوع سرسپردگي و دلسپردگي بهA خدا اطمينان داشته باشيم آيا خدا ما را بخشيده يا نه يکمي فکر کنيم خدا نامهربان است خدا تعلق خاطر نداره به موجودي که آفريده آنهم انسان که اينقدر برايش ارزش قائل است يکمي فکر کنيم خودمان به نتيجه ميرسيم که خدا حتما بارها و بارها در اين رمضان خوشحال شده حتما حالا به تعابير خودموني دلش براي ما سوخته بارها ما را در آغوش گرفته. يکA نفر در حرم امام رضا به من ميگفت که من چيکار کنم امام رضا بهم نگاه کنه؟ گفتم آقا اين چه سوالي است که شما ميکنيد؟!
حاج آقا يه بحثي هست اين که اگر من فکر بکنم که خدا من را هدايت کرده مسئله فرق ميکنه خُب خودم را ميسپرم دستش و ميگويم بله ما هستيم و هر طور که شما بگوييد ولي يه وقتهايي هست که يهدي من يشاء نميشه يزلو من يشاء ميشه يه وقتايي خدا ميخواهد که آدم گمراه بشه اين سوال يکي از بينندگان بود که من احساس ميکنم که خداوند دارد من را گمراه ميکنه حالا بايد چيکار بکنم؟ اين ديگه فکر ميکنم اوج نااميدي باشد فاجعه است!
اگر کسي اينقدر خدا برايش مهم است که مبادا خدا يه موقع يزلو من يشاء را در حق من محقق بکنه کسي که اينقدر خدا برايش مهم است اين آدم آن آدمي نيست که خدا گمراهش بکنه همين قدر که علاقه داره جزء اينها نباشه اين علامت خوبيه. خُب تو جزو آنها نيستي قطعاً به دليل اينکه ميخواهي جزو آنها نباشي. آنها ميداني چه کساني هستند؟ آنها خيلي آدمهاي پرتياند خدا اينجا فرموده ما را بترسونه بايد بترسيم. ما وقتي که به خدا نگاه ميکنيم نبايد با سوءظن نگاه بکنيم بايد با حسنظن نگاه بکنيم البته بعضيها ميگويند خب شما اينجوري آدم را اميدوار ميکنيد آدم پررو ميشه. گفتم به خودت نگاه کن پررو نشوي ببين در مقابل چنين خداي مهرباني که اين همه بديهاي ما را نديده گرفته ما چيکار کرديم؟ خب هميشه شرمنده باشيم. آقا من به شما قول بدهم که خدا در اين ماه رمضان به شما نگاه کرده. آيا شما بايد مغرور بشويد يا شرمنده خدا بشويد. اللقاعده ما بايد شرمنده بشويم بگوييم که خدايا آخه من چيکار کردم که تو قبول کردي؟ از خودت حتما يه چيزايي گذاشتي روش که قبول کردي وگرنه اينها که قابل نبود. ما همين الان در هيمنجا در محضر ببيندگان محترم همراه با بينندگان استغفار ميکنيم از ماه رمضانمان. خدايا ماه رمضانمان را ببخش اين ماه رمضاني که ما گرفتيم را ببخش. ما اون وجه خوفي را از خودمون ميگيريم به تعبير اميرالمومنين علي(ع) ميترسند حق نمک ادا نکرده باشند. ميترسند حق محبت ادا نکرده باشند. و از ناحيه خدا هرچي لطف هست به ما داده و ما يقين داشته باشيم اگر ما ظرفيت بيشتري داشتيم خدا يقيناً بيشتر به ما ميداد و يقين داشته باشيم بسياري از چيزهايي که خدا به ما داده قرار است ما روز قيامت با بينندگان محترم نميتونيم بريم جمعشان کنيم ببريم. يک کاسه کوچولو گرفتيم باران داره مياد نميتونيم همهاش را جمع کنيم يقيناً. ما کم داريم.
صلوات
از کجا بفهميم باتقوا شدهايم؟
تقوا يک حداقل و حداکثري دارد که مثل يک مدرک تحصيلي خاص نيست بايد بگويم از کجا بفهميم که با سواد شديم ميگويند خب کلاس اول، کلاس دوم و الي آخر. اگر تقوي قلب منظورمان باشد آيا ما تقواي قلب هم پيدا کرديم يا نه همين که دوستان خدا را بيشتر دوست داشته باشيم، همين که دوست داشته باشيم خوب باشيم، دوست داشته باشيم بد نباشيم، از بدرفتاري متأثر بشويم بيشتر از گذشته، معلوم ميشه که لعلکم تتقون در مورد ما تحقق پيدا کرده است. و اگر در مقام عمل ترک گناه براي ما سادهتر شده است راحتتر انگيزه پيدا ميکنيم براي نماز اول وقت، راحتتر نماز بيعجله ميخونيم، معلوم ميشود که اين تقوا در مرحله عمل هم خودش را نشان داده است. ولي اساساً تقوا يک فرايندي است که طي گذر زمان به دست ميآيد ما براي تقوا حتماً مستعدتر شديم حتما فرشتههاي الهي آمادهاند که ما را بيشتر کمک بکنند بعد از رمضان يک برنامه براي خودمان بريزيم از اين استعدادي که به وجود اومده استفاده بکنيم و آنوقت خواهيم ديد آثار تربيتي ماه رمضان را، آثار تقوايي رمضان را که در ما مترتب شده. بالاخره تلاش ما لازم است شيطان ميآيد اين وسط بعد از اينکه دستش باز شده، شيطان بعد از ماه مبارک رمضان دستش باز ميشود ميآيد که ما را خراب بکند و مبخواهد انتقام هم بگيرد. نکتهاي که هست اين است که ماها معمولاً حضور شيطان را بعد از ماه مبارک رمضان حس نميکنيم اين به اين دليل است که از بس شيطان دقيق عمل ميکند، هيچ وقت مقابل ما نميايستد، ميبيند ما چي ميخواهيم ميگويد عيب ندارد هرچي شما ميخواهيد برويم بعد در مسير کمکم ما را هل ميدهد از جاده خارج ميکند. شيطان هميشه براي خواستههاي ما هرچي باشد يک ذره بهش اضافه ميکند مثلا شما از دست کسي ناراحتيد اين يک ذره نمکش را زياد ميکند شورترش ميکند يعني تو ميگي فلاني آدم ناجوري است چه نارويي به ما زد آن (شيطان) ميگويد واقعانا واقعاً دلم برات ميسوزه، همصدايي ميکند. شما ميگوييد من ولي توفيقات خوبي پيدا کردم ميگويد واقعاً. شما ميگوييد معلوم نيست خدا من را پذيرفته باشد ميگويد واقعاً راست ميگي و مأيوست ميکند. يعني ابليس اينقدر زيرکانه عمل ميکند دقيقاً با اعوان و انصارش اينها همه روانشناسي بلد هستند يعني واحدهاي روانشناسي که اينها پاس کردهاند بيش از آن چيزي است که ما خودمان بلديم. ميدانيد دقيقاً مثلاً آدم فکر ميکنه مرغ همسايه يه کمي صداش شبيه غازهها اون ديگه ول نميکند ميگه اصلا فکر کنم غازه. آدم هميشه نعمتهايي که دست ديگران ميبيند شيرينتر از نعمتهايي است که در دست خودش ميبيند. شما به نعمتي که در دست ديگري هست نگاه ميکنيد او ميگويد نگاه نگاه چون شما شروع کردي به نگاه کردن او ميگويد نگاه نگاه به همين دليل وجود شيطان را انسان حس نميکند اگر ما بتوانيم با شيطان بعد از رمضان مقابله کنيم تقوايي که رمضان به ما هديه داده را ميبينيم.
بينندهاي سوال کردند که ما بايد از گناه فرار کنيم يا بايد با آن روبهرو بشويم و مقابله بکنيم کدام ارزشمندتر است؟
بستگي به گناه دارد. چه گناهي باشد؟ بعضي وقتها ما يک گناهايي رو اسمش را ميگذاريم گناه که جزو ضرورتهاي کاري ماست مثلاً بنده ميخواهم برم منبر سخن بگم از اهل بيت و وظيفمه برم اين کار را انجام بدم حالا يه گناه ريا هم سر راه من هست اينجا من بايد با اون ريا مبارزه کنم گاهي نميتونم ترک وظيفه کنم و وظيفه ام را بگذارم کنار بستگي به وظيفهام داره. پدر و مادرم من را صدا ميزنن ميگويند بيا خونمون ميدونم برم اونجا يه امتحانهايي ميشم عصباني ميشم اينجا بايد با عصبانيت مبارزه کنم وظيفمه حرفشون رو گوش کنم. يه کارهايي هست که آدم وظيفشه انجام بده لذا در فضاي گناه قرار ميگيره اونجا بايد مقاومت کنه ولي نه، يه جاهايي هست فضاي انتخابي منه و من ميتونم انتخاب نکنم ميتونم ترجيح بدم اصلا سر کلاس اين استاد نرم سر کلاس اون استاد برم فرقي هم نميکنه اين مطب نرم اون مطب برم شغلمو ميتونم تغيير بدم تو فضاي گناه قرار نگيرم. اصلا ميفرمايند بين خودت و گناه ديوار بکش اصلاً خبردار نشو اونطرف چه خبره. گاهي من به حوادث روزنامهها انتقاد ميکنم ميگم بعضي وقتها خود اين اشاعه گناهه هي توضيح ميدن ميگن آقا ميدوني اين جنايت يا اين گناه را چجوري انجام داد اينجوري انجام داد بعد هوس گرفتش همرو راه ميندازه اصلاً تو اسلام يه همچين چيزايي نيست نميگم بي خبر باشند مردم. ولي تبليغ هم با خبر رساني ممکنه گاهي متفاوت باشه. خب پس ما چيکار ميکنيم بايد ببينيم فضاي گناه کجاست فضاي گناه را اگر تونستيم ترک کنيم اين ترجيح داره که بين خودمون و گناه ديوار بکشيم و فرار کنيم از گناه. درسته؟ نه وايسيم مقابله کنيم بعضيها همچين اينجا که ميرسه دل شير پيدا ميکنند. بريم تو خيابون و چگونه برخورد بکنيم بعد اون دقيقه نود کنترل ميکنيم خودمونو. اين هم از وسوسههاي شيطانه منتهي گاهي از اوقات اجتنابناپذيره اينجا آدم پرهيز ميکنه منتهي اگر ما يه وقتي ديدم که کسي از مقدمات گناه جلوگيري کرد اين بسيار نورانيتر خواهد بود از کسي که فقط گناه را ترک ميکنه.
يه داستان امامزاده داوود هم داريم معمولاً مثال ميزنيم بچه بودم ميگفتند که مسير امامزاده داوود را با قاطرهايي طي ميکردند و ميرفتند بعد من از بعضيها که رفته بودند ميشنيدم که قاطرهاي امامزاده داوود هميشه دوست دارند که لب پرتگاه حرکت کنند بعدها تو جبهه تپههاي گرد رش و جاهاي ديگه ديده بودم وقتي يه جاهايي استفاده ميشد از اينها براي حمل و نقل نظامي حالا البته بلاتشبيه بعضيها دين داريشون مثل خاطرههاي امام زاده داووده از لب دره ميرن. خُب بيا اين طرفتر آلوده نشين اين چه شجاعتيه که شما دارين نشون ميدين از خودت اين چه عشق به محبوبيه که نشون ميدين شما دارين اعلام ميکني که خدايا من ديگه دارم تحملت ميکنم. خدا هم که ميدونين ناز داره ميگه ميخوام تحمل نکني. منتشم بايد بکشين تا يه دونه گناه و ترک کنيم التماسشم بايد بکنيم تا مارو نگه داره. حالا التماسش هم که نميکنيم هيچي دائم ميگيم اين که حرام نيست آقا برو راحت باش. يه دونه برو راحت باش به آدم ميگن ديگه آخرسر. لذا فاصله گرفتن و فرار کردن از گناه يه وظيفه بسيار عالي و عرفاني است اصلاً ميگه من نميرم مبادا دچار وسوسه بشم براي چي عشقمو از دست ميدم محبوبمو از دست ميدم نميارزه اين نگاه خيلي زيباست ولي بعضي وقتها هم فرار را توصيه نميکنيم اونجا که وظيفست تو اون فضا حضور داشته باشيم ميايستيم.
آيا پاداش ترک گناه تنها بهشت است؟
بهشت شبيه هتلي است که تو مدينه براي استقرار شما درست ميکنند بهشت اصلي آن زيارته پاداش ترک گناه خود خداست وقتي که ميفرمايند من خودم جزاي روزه هستم ترک گناه هم همينطوره. پاداش ترک گناه محبت خود خداست حضور خود خداست هيچ چيزي مثل ترک گناه حضور خدا را در قلب انسان فعال، روشن، مؤثر و شاداب و محبوب عزيز و لذيذ قرار نميده. بهشت هم البته بله ما بالاخره يه جاي ميخواهيم ما جا ميخواهيم براي مرغ جا ميخواهيم براي آدمها هم جا ميخواهيم ما موجودات ممکني هستمي بهشت جاي ماست جاي کسي است که گناه را ترک ميکنه.
در پاداشش نيست!
A تو بهشت پاداشها را آنوقت ميدهند البته پاداشها را اينقدر خدا صبر ندارد. برعکس اينکه خيليها ميگويند خدا صبرش زياد است براي يک جاهايي خدا صبر ندارد. ترک گناه روايت داريم که لذت محبت خودم رو زود بهشون ميچشونم.
پس بايد بريم بهشت چادر بزنيم منتظر پاداش باشيم حالا يه وقتهايي زود ميشود يه وقتهايي دير ميشود.
بخشي از پاداش را بله. ولي آن بخش از پاداش را اينجا نبايد تقاضا کنيم چون اينجا اگر يک ذره از اون پاداش بهشتي را بدهند ماها از شدت لذت از بين ميريم براي پاداش ترک گناه بايد دنبال احساس خوبي باشيم که خدا بلافاصله با عجله به ما ميده انشاالله آنها را همينجا ميتوانيم دريافت کنيم تا خيمه زدن در بهشت.
مگر امکانش هست براي من که يک آدم معمولي هستم تو اين دنياي رنگارنگ توي اين دنيايي که سرشار از فريب تو دنيايي که قدم به قدم رد پاي شيطان را ميشود ديد گناه نکنم؟
اين بيننده محترم نصف اين سؤال مال خودش است نصف سؤال مال شيطان. شيطان استاد اين حرفهاي منفي است يعني شيطان استاد حرف منفيه فوق العادست يعني چقدر تو ادبيات کار کرده من نميدونم که چه جوري من يک کلمه منفي رو غليظش بکنم. ولي اين سوال نصفيش مال اين خانوم يا آقا نيست قطعاً. آدم ميگه يعني ممکن من واقعاً ترک گناه بکنم؟ شيطانم مياد ميگه نه يعني ميتوني؟ اصلاً نميتواني و غليظ ميکنه کاررو. معموليترين انسانها خوب که آغاز بکنند روند تربيتي خودشون را که صحيح قدم بردارند با همين وجداني که داريم و با همين مقدار ايماني که داريم ميتونن ترک گناه بکنن به حد مطلق و اگر ديدن به حد مطلق ترک گناه نکردند حتماً مطمئن باشن که اشکالي تو کار هست اشکال رو ميشه برطرف کرد.