برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان
-مفاهيم اصلي در تربيت فرزند
91-01-30
سوال – اساسي ترين مفهومي که والدين و مربيان بايد به بچه ها منتقل کنند چيست؟
پاسخ – مفهومي که بسيارکليدي و اساسي بوده و آموزش آن بايد از دوران کودکي آغاز شود، مفهوم عبوديت و عبد بودن است. اينکه ما مملوک و عبد بوده و داراي صاحب هستيم. بايد به طور دقيق مفهوم عبد بودن را به بچه هاي خود ياد آوري کنيم. گاهي اوقات ما از خدا حرف زده و سعي مي کنيم که اعتقاد به خدا را در بچه هاي خود تثبيت کنيم. ولي رابطه ي خود را با خدا به آنها بازگو نمي کنيم. ما در ارتباط با اطاعت از خدا با بچه ها حرف زده و فوائد اين اطاعت را هم توضيح مي دهيم اما نمي گوييم که علت اصلي اين اطاعت به اين خاطر است که ما عبد هستيم و عبد اساساً بايد اطاعت کند. يک بنده در برابر مولاي خود اختياري ندارد. اين مولا به انسان لطف کرده و اختيار و آزادي داده است و از او خواسته که آزادانه حرف مولاي خود را گوش دهد. اگر مفهوم عبد و مولايي براي بچه ها جا بيفتد، بسياري از مفاهيم ديگر را مي توان راحت تر براي آنها توضيح داد. الان در تمدن غرب، فيلسوفان يک معنويتي را بدون شريعت ساخته و پرداخته کرده اند. يعني ايماني که بدون رابطه ي عبد و مولايي است. مثلاً هرگاه با خدا کار دارند به سراغ او مي روند. آنها خدا را مانند يک پزشک يا پليس راهنمايي و رانندگي در نظر مي گيرند. ياA مانند مادري مي بينند که فقط به فرزندان خود محبت مي کند و آنها نيز از اين محبت لذت مي برند. در حالي که رابطه ي ما با خداوند، رابطه ي عبوديت است. ما نمي توانيم قبل از تفهيم اين رابطه مفهوم نماز را براي بچه هاي خود توضيح دهيم. عبد بايد مقابل مولاي خود ايستاده و تعظيم کند. در باطن مفهوم عبوديت ظرايفي وجود دارد که بايد آنها را ذکر کنيم. از جمله ي اين ظرايف مالکيت است. خدا صاحب اختيار ما است و ما متعلق به او هستيم. در ابتداي زندگي، کودک خود را متعلق به پدر و مادر مي داند. از او مي پرسند که تو فرزند چه کسي هستي. اين مسئله در واقع به گونه اي معناي تعلق و مالکيت را مي دهد. در حالي که پدر و مادر فقط نسبت به بچه ولايت دارند. بچه بايد اين دوران را سپري کرده وA مفهوم تعلق و مالکيت را به خوبي درک کند. تا پدر و مادر بتوانند در هفت سال دوم مفهوم بالاتري را براي او جا بيندازند. در هفت سال دوم بايد به کودک خود بگوييم که تو تا الان بچه ي ما بودي ولي الان بنده ي خدا هستي. اکثر مردم معناي کلمه يA A A بنده ي خدا را نمي فهمند. ما اگر واقعاً خدا را مالک خود بدانيم، هر اتفاقي که براي ما بيفتد اهميتي ندارد. چون در واقع اين اتفاق براي يک مملوک خدا افتاده است. در حديثي داريم که فرمود: حقيقت عبوديت چيست ؟ اول اينکه خدا را مالک خود بدانيد. ما مي توانيم اين ظرايف نهفته در معناي مالکيت را به بچه هاي خود منتقل کنيم. در برخي از فرهنگ ها خدا در خدمت بشر قرار مي گيرد. آنهاA مي گويند که من خيلي چيزها را لازم داريم از جمله خدا. در واقع خدا هم يکي از اقلام سبد روزانه ي آنها است. در حالي که ما عبد هستيم. براي جا انداختن حقيقت عبد در جامعه بايد تلاش زيادي کرد.چون نمونه ي آن را ما نداريم. مثلاً رئيس يک کارخانه صاحب و مولاي کارگران خود نيست. حتي يک خدمتگزاري که به خانه ي شما مي آيد عبد شما نيست. کاري براي شما انجامA مي دهد و مزد آن را نيز مي گيرد. خوشبختانه الان دوران بردگي از بين رفته است. اما باعث شده که انتقال اين مفهوم به بچه ها براي پدر و مادر سخت شود. يکي از مفاهيمي که اخيراً زياد به آن توجه مي شود، مفهوم هويت است. اينکه چه تعريفي انسان از خود دارد. مبناي هويت سازي براي هر کسي، درک عبد بودن است. هر تعريف ديگريA براي انسان غير از عبد بودن، يک تعريف فرعي است. انسان بايد حقيقت خود را معرفي کند. البته الان ما از هويت ملي، صنفي، جغرفيايي و غيره صحبت نمي کنيم. اصولاً بايد انگيزه ي نماز انسان همين مفهومA عبوديت باشد. يعني عبدي در برابر مولاي خود ايستاده است. اگر کسي بپرسد که چرا ما بايد نماز بخوانيم، مفهوم عبوديت را درک نکرده است. پيش نياز نماز خواندن همان مفهوم عبوديت است. در احکام اسلامي آمده که چگونه مولا مي تواند فرمان دهد. اگر عبد در حال انجام ضروري ترين کارهاي خود هم باشد، بايد آن را ترک کرده و امر مولاي خود را اطاعت کند. اين رابطه مي تواند در روي زمين ظالمانه هم نباشد. به همين خاطر در اسلام بردگي حرام نيست. البته نمي خواهيم بردگي را تبليغ کنيم اما در مقدمات دين ما بردگي حرام نيست. فقط زمينه هايي ايجاد شده که کم کم بردگي ا ز بين برود.A اما در دين ما بردگي علاوه بر آداب، احکام عجيبي هم دارد. اينکه عبد در برابر مولاي خود چگونه بايد باشد. ما بايد همين حس را در برابر خداوند متعال بگيريم. ممکن است برخي افراد احساس کنند که مفهوم عبد بودن سنگين و تلخ است. اما شما مي توانيد هنرمندانه شيريني آن را براي بچه ها بيان کنيد. پدر و مادر بايد به فرزند خود بگويند که چقدر ما تو را دوست داريم، خداي ما بيشتر از ما به تو علاقه دارد. چون خدا مولاي تو است و مولا عبد خود را بسيار دوست دارد. برخي از افراد فقط مي خواهند به بخش هاي شيرينA و عاطفي دين بپردازند. آنها نمي خواهند به مباني دين که ممکن است سخت هم باشد مراجعه کنند. حضرت امام در يکي از سخنراني هاي خود فرمودند که يک اربابي بود که يک غلام داشت. اين غلام خوب خدمت نمي کرد. روزي يک ميهمان به خانه ي ارباب آمد. در هنگام چيدن سفره دو يا سه بار ارباب غلام خود را توبيخ کرد. موقع غذا خوردن ارباب از بيرون از خانهA صداهايي را شنيد. ارباب به بيرون از خانه رفت و بعد از مدتي بازگشت. به ميهمان خود گفت: ديدم عده اي غلام من را مي زدند. رفتم و آن عده را فراري داده و غلام خود را نجات دادم. ميهمان به او گفت: شما که از اين غلام راضي نبوديد. ارباب در جواب گفت: اين غلام غير از من شخص ديگري را ندارد تا از او دفاع کند. البته اين هاA نمونه هاي زميني است و قابل مقايسهA با ارتباط ما با خدا نيست. اميرالمومنين (ع) به يکي از شيعيان خود فرمودند که ما آنقدر به شما شيعيان علاقه داريم که وقتي شما مريض مي شويد ما نيز به خاطر شما مريض مي شويم. با شادي شما شاد شده و با غم شما غمگين مي شويم. بلافاصله بعد از اين سخنان فرمودند که خداي ما بيشتر از ما شما را دوست دارد. پدر و مادر نيز بايد علي ابن ابيطالب (ع) را الگوي خود قرار دهند. به فرزند خود محبت کنند و سپس به او بگويند که خدا بيشتر از ما تو را دوست دارد. بايد مدام اين حرف را به فرزند خود القا کنند. اگر بچه علت اين حرف را پرسيد بلافاصله به او بگويند که خدا مولا است و تو متعلق به او هستي.
سوال – آيا بچه ها از اين مفهوم که متعلق به خدا هستند لذت مي برند يا خير؟
پاسخ – در دوران کودکي از اين تعلق لذت مي برند و آن را بيان مي کنند. معمولاً افراد بزرگسال با اين مسئله مشکل دارند. يکي از چيزهايي که بچه ها به اندازه ي محبت به آن نياز دارند امنيت است. به خاطر همين احساس امنيت است که گفته اند تا سن هفت سالگي بچه را دعوا نکرده و فقط به او محبت کنيد. بچه نبايد از عصباني شدن پدر و مادر بترسد. اين نا امني روح او را نابود کرده و ضربه هاي زيادي به او مي زند. بچه ها به راحتي به پدر و مادر چسبيده و از اين مسئله احساس حقارت نمي کنند. اين الگوي رفتاري بچه نسبت به پدر و مادر، بايد ما را به ياد رابطه ي خود با پروردگار بيندازد. گاهي اوقات پيامبر اکرم (ص) از اين الگو استفاده مي کردند. مي فرمودند: من خاک بازي بچه ها و اينکه اسباب بازي هاي خود را از بين مي برند دوست دارم. چرا که آنها در واقع با اين کار از دنيا عبور مي کنند. سپس مي فرمودند که من گريه کردن بچه ها را دوست دارم. ما در دوران کودکي به صورت طبيعي يک رفتارهايي داريم که بسيار الهام بخش است. عرفا همين نسبت را با خدا دارند. وقتي که ما از خانه بيرون مي آييم بايد دست خود را به خدا بدهيم و ذکر بگوييم.
سوال – چه زماني بايد مفهوم عبد و مولايي را براي بچه توضيح داد؟
پاسخ – در اسلام فرمودند که آموزش را از هفت سالگي شروع کنيد. بعد از سن هفت سالگي بچه از کودکي بيرون آمده و نوجوان شده است. بعد از اين سن کودکA کمتر به آغوش مادر پناه برده و فاصله ي خود را حفظ مي کند. از سن چهارده سالگي به بعد پيوند ها به صورت اساسي قطع مي شود. و بعد از آن پيوند هاي ديگري ايجاد مي شود. در سنين بالاتر پيوند هاي جديدي مانند تشکيل خانواده بوجود مي آيد که انگيزه هاي ديگري دارد. حدود سن چهارده سالگي کودک با رفقاي خود پيوند عميقي ايجاد کرده و به اين صورت از خانواده جدا مي شود. از همان سني که احساس کرديم بچه اعلام استقلال مي کند، بايد بندگي و عبد بودن را براي او جا بيندازيم. اين مسئله بايد از حدود سن هفت سالگي آغاز شود. براي بچه از کلماتي استفاده کنيم که احساس امنيت کند.
سوال – آيا ادب اجباري که ما بايد در برابر همسايه ي خود داشته باشيم، همسايه ي منفور را در نظر ما محبوب خواهد کرد؟ در مورد نماز و ادب بندگي، اين ادب چه ثمره اي را براي ما خواهد داشت ؟ آيا به مرور زمان، نماز را براي ما شيرين خواهد کرد يا يک تغييري را در درون ما بوجود خواهد آورد؟
پاسخ – عدم علاقه ي ما به يک همسايه ممکن است با دليلA و يا بدون دليل باشد. اگر بدون دليل باشد و اتفاقاً همسايه هم آدم بدي نباشد. رعايت ادب بهA ما فرصت مي دهد که نسبت به او علاقه پيدا کنيم. بنابراين رعايت ادب داشتن احساس بد را نسبت به ديگران از بين مي برد. اما اگر به دليل موجهي ما همسايه اي را دوست نداشته باشيم، رعايت ادب هم او را در نزد ما محبوب نمي کند. اگر ما در مقابل پروردگار عالم ادب را رعايت کنيم حتي اگر محبت هم نداشته باشيم، اين ادب به ما فرصت شکوفايي فطرت را مي دهد. ما در نهانخانه ي وجود خود عاشق خدا هستيم. ادب به ما فرصت مي دهد که در مقابل پروردگار به عنوان يک عاشق به نماز بايستيم. ادب دو کار را با هم انجام مي دهد. يکي اينکه به ما فرصت مي دهد از کنار کسي که مي توانيم او را دقيق ديده و دوست داشته باشيمA به سادگي و بي اعتنا عبور نکنيم. در واقع اين فرصتي است که ادب براي ايجاد علاقمندي به ما مي دهد. دومين فايده ي آن اين است که با رعايت ادب شما با هواي نفس خود مبارزه مي کنيد. اين هواي نفس مي تواند تکبر، راحت طلبي، لذت جويي زياد و خيلي چيزهاي ديگر باشد. اگر کسي با استفاده از ادب هواي نفس خود را کنترل کند، صفاي باطن پيدا مي کند. اگر شما در برابر خداوند متعال ادب را رعايت کنيد، خانواده ي خود را هم بهتر دوست خواهيد داشت. کسي که هوس باز است خانواده ي خود را دوست ندارد. اگر شما با استفاده از نماز هوس بازي را کنترل کنيد، اين آمادگي را پيدا مي کنيد که خانواده ي خود را بيشتر دوست داشته باشيد. رعايت ادب يعني داشتن يک برنامه ي منظم براي مبارزه با هواي نفس. در مقاطع متنوع و پراکنده اي ما با هواي نفس مبارزه مي کنيم. اما ادب يعني يک برنامه ي دائمي براي مبارزه با هواي نفس. اگر در مباحث اخلاقي قرآن دقت کنيد، متوجه مي شويد که هواي نفس چقدر اهميت دارد. برخي از افراد هوا پرست هستند. بنابراين مبارزه با هواي نفس اهميت زيادي دارد. ادب موثرترين شيوه براي مبارزه با هواي نفس با استفاده از يک برنامه ي منظم و مداوم است. اگر شما به صورت مقطعي با هواي نفس مبارزه کنيد به اندازه ي يک برنامه ي دائمي اثر ندارد. لذا در روايت داريم که اثر عمل کم ولي مداومA خيلي بيشتر از عمل زياد ولي مقطعي است. ادب هم رابطه ي ما را با خداA A A تقويت مي کند و هم خود ما را اصلاح مي کند. در نتيجه به مرور زمان هم به نماز عشق مي ورزيم و هم به پررودگار عالمA که در آن سوي نماز در مقابل ما ايستاده است.
سوال- آيا مربيان و والدين ما بايد تلاش بکنند که بچه ها شيريني نماز را بچشند و چطور اين کار را انجام بدهند ؟
پاسخ – بله مربيان و والدين بايد تلاش بکند ولي اين تلاش نبايد موجب ياس بشود. مثلا مرتب به بچه نگويند که نماز شيريني شد يا نه و هدف آنها نبايد شيريني نماز نباشد. راه کار آن اين است که شما ادب را براي بچه شيرين بکنيد. چرا بچه ها از نظم خوششان مي آيد ؟ معمولا وقتي از بچه ها،در سن هفت سالگي مي پرسيم که مي خواهيد چکاره بشويد، آنها مي گويند که مي خواهيم پليس يا دکتر بشويم. بچه وقتي مي خواهد اداي دکتر را دربياورد يک لباس سفيد بلند مي پوشد. پس کسي که نظم خاصي ندارد مورد توجهA A بچه ها قرار نمي گيرد. بنابراين بچه ها براي ادب آماده مي شوند. کلمه ي ادب خيلي زيباست. در روايت داريم بهترين چيزي که والدين مي توانند براي فرزندان شان به ارث بگذارند ادب است. بچه هاي ما نيمچه عارف هايي هستند که استعدادعرفان را دارند. در مکاني بچه ي پنج ساله اي به من گفت که من بگويم چرا خدا ما را دوست دارد ؟ او گفت: آيا شما عروسکي را که خودتان درست کرده باشيد دوست داريد؟ من گفتم: من عروسک دوست ندارم. او گفت: من اگر عروسکي درست بکنم و کسي آنرا له بکند، من ناراحت مي شوم، ما هم عروسک هاي خدا هستيم ولي خدا خيلي عروسک درست کرده است، پس خدا هم ما را دوست دارد. اين بچه درنگاه خودش به اين مطلب رسيده بود زيرا بچه ها فطرت پاک دارند و فطرت پاک ادب را شکوفا مي کند. رابطه ي ادب با نماز اين است که مهمترين قسمت نماز که انسان بايد به آن توجه داشته باشد هنگام الله اکبر اول نماز است. الله اکبر رکن نماز و بيشترين ذکرنماز هم هست. الله اکبر يعني خدا بزرگ است و در مقابل بزرگي ادب و تواضع لازم است. پس اولين تعريف نماز، تواضع در مقابل کبريايي خدا است و کسي که در اين تواضع قرار گرفت عشق به خدا پيدا مي کند و تواضع او توام با عشق بازي با خدا مي شود.
سوال – آيات پاياني سوره ي معارج و آيات ابتدايي سوره ي نوحA را توضيح بفرماييد.
پاسخ – من مطلبي را در مورد ادب مي گويم که براي تلاوت کنندگان قرآن مي تواند مفيد باشد. در روايات نماز رعايت ادب در مقابل قرائت قرآن است يعني اينکه شما وضو مي گيري، مي ايستي و قرآن مي خواني (بجاي حمد و سوره کلمه ي قرآن را مي گذاريم) بعد در برابر آيات قرآن رکوع و سجده مي کنيد. اين توصيفي است که اميرالمومنين در خطبه ي حمام، براي قرآن خواندن دارد. هر گاه انسان قرآن مي خواند بايد در مقابل پروردگار کرنش بکند. مهمترين بار رواني قرآن ( کلمات،جملات و ترکيبات آن ) متواضع ساختن انسان در برابر خدا و القاء کبريايي خداست. در واقع قرآن، خدانامه است، خدا در قرآن بدون رودربايستي از خودش تعريف مي کند. از عظمت و بزرگي خودش ياد مي کند وA شما بايد آنرا تاييد کنيد.
سوال – آيا دوره هاي آموزشي و تدريس متون درسي در مورد شيوه هاي انتقال مفاهيم ديني ضرورت دارد؟
پاسخ- تابحال کمترين کار روي اين زمينه انجام شده است. ما بايد در مباحث تربيتي به تدوين طراحي دوره هاي آموزشي بپردازيم و از منابع غني ديني استفاده بکنيم. دين داري خيلي سهل تر وجذاب تر از آن چيزي است که ما فکرمي کنيم. اگر در دين سوء تفاهمي پيش آمد است بخاطر آموزش است. برگزاري دوره هاي آموزشي و تدوين مطالب ديني يکي از واجبات است و هر کسي که در اين زمينه توانايي دارد بايد زماني را در اين زمينه اختصاص بدهد.
سايتي بنام " بيان معنوي " راه اندازي شده است. اين سايت را جمعي از دانشجويان و طلبه ها راه اندازي کرده اند و تا يک ماه آينده قابل استفاده است. يکي از علت راه افتادن اين سايت علاقه ي مردم به اين مباحث بوده است. اساتيد حوزه و دانشگاه هم بايد همت بکنند. و در اين زمينه با توليد علم ديني و نرم افزاري (که آيت اله خامنه اي روي آن تاکيد داشتند) زمينه خلا ها را پر بکنند.
انشاءالله خدا وند عاقبت ما را ختم به خير بفرمايد و ما را واسطه ي آشنايي وعاشقي اهل عالم با خودش و اولياء خودش قرار بدهد. انشاءالله در ايام سوگواري حضرت فاطمه مورد شفاعت ويژه ي حضرت قرار بگيريم.
لوح تقدير:
بسم الله الرحمن الرحيم
خلأ مباحث نظري در حوزه ي انتقال شيوه هاي مفاهيم ديني موجب شده است که گنجينه هاي معرفتي عظيمي از درياي بيکران قرآن و اهل بيت همواره دور از دسترس مشتاقان و تشنگان اين علوم قرار گيرد. چهارشنبه هاي سمت خدا برآن بود که با استفاده از محضر جنابعالي راهي به سوي استفاده ي هر بيشتر از اين معارف براي والدين، مربيان وعموم دلسوزان عرصه ي ترويج فرهنگ ديني بگشايد. توجه به زواياي عقلي، علمي،زيباشناسي عاطفي،معرفتي و زواياي ديگري که در اين برنامه به آن پرداخته شد لزوم دقت استفاده از اين مفاهيم و استفاده از ابزار کار و روزآمد را بيش از پيش نمايان ساخت و تقاضاي A A A A ارائه ي منابع مکتوب و مستدل را در بين مشتاقان بوجود آورد که مي طلبد شخص حضرت عالي و دلسوزان اين عرصه به اين مهم اهتمام نمايند. توفيق حضرت عالي را در تمام عرضه هاي ديني از خداوند متعال خواهانيم.
گروه فرهنگ و معارف شبکه سوم سيما (برنامه ي سمت خدا )
حجت الاسلام پناهيان: من از صدا و سيماي بخاطر تمام برنامه هاي خوبي که دارد تشکر مي کنم. يکي از برنامه هاي خوب آن سمت خدا است و استقبال مردم از برنامه هاي متعدد سمت خدا خيلي خوب است. متانت و حضور قابل توجه مجري برنامه ( آقاي شريعتي ) هم روح خوبي به گفتگوهاي ديني مي دهد. من فکر نمي کردم که اين برنامه خيلي بيننده داشته باشد ولي بازتاب آنرا ديده ام. بيشتر بينندگان اين بحث ها را خيلي با دقت پيگيري مي کردند و مثل اين بود که يک حرکت آموزشي صورت مي گيرد. اين مباحث براي برانگيختن انگيزه و انديشه است و بايد مطالعات ديگري انجام بشود. من از والدين، مربيان و مديران آموزش و پرورش تشکر مي کنم که به ما مراجعاتي داشته اند.