اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-01-16-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان-پرسش و پاسخ

سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان

-پرسش و پاسخ

91-01-16

نه مثل ساره اي و مريم، نه مثل آسيه و حوا. فقط شبيه خودت هستي، شبيه خودت زهرا. اگر شبيه کسي باشي، شبيه نيمه شب قدري، شبيه آيه ي تطهيري شبيه سوره ي اعطينا. شناسنامه ي تو صبح است، پدر تبسم و مادر نور. سلام ما به تو اي باران، درود ما به تو اي دريا.

سوال – من دوست ندارم زندگي ام با گناه شروع شود. ولي مادرم مي گويد هر چيزي جاي خود را دارد. ايشان مي گويد که من يک دختر بيشتر ندارم و ما رسم داريم که مراسم آنچناني باشد، من با مادرم چه رفتاري داشته باشم که خدا از من راضي باشد؟

پاسخ- گاهي اوقات فرزندان ما بيشتر از خود ما به معنويت علاقه نشان مي دهند. و پدر و مادران مانع از آنها مي شوند. اين مسئله هشدار دهنده بوده و مي تواند باعث تنبه پدران و مادران عزيز شود. آنها بايد بدانند که فرزندانAA  در مسائل معنوي فرزندان از آنها جلو زده اند. پدر و مادرنبايد مانع از رشد معنوي فرزند خود شوند. اين کار عقوبت سنگيني خواهد داشت. اين مسئله مانند حق الناسي است که جبران آن به اين سادگي امکان ندارد. پاسخگويي در بارگاه خداوند متعال سخت تر از هر مصيبت ديگري است که ممکن است به ما برسد. ضمناً اين دخترخانمي که با يک چنين مقاومت هايي از جانب خانواده ي خود براي دين داري مواجه مي شود، کماکان بايد احترام خانواده ي خود را حفظ کند. او بايد اعتقادات خود را با محبت و منطق در ميان خانواده تبليغ کند. در اين زمينه بايد از توانمندي هاي لازم برخوردار شده و تدبير داشته باشد. از بهترين فرصت ها براي انتقال انگيزه ها و انديشه ي ديني به مادر خود استفاده کند. پسر يا دختري که پدر و مادر او رسماً از او درخواست مي کنند رفتار غير مذهبي تري داشته باشد باعث رشد او مي شوند. وقتي که اين جوانان در اصلاح رفتار خانواده و همراه کردن پدر و مادر از منطق استفاده کنند يقيناً در ميان مدت تأثير گذار خواهند بود و خود آنان نيز به اين واسطه رشد بسيار بالايي پيدا خواهند کرد، در اين راه مي توان از برخي افراد به عنوان واسطه استفاده کرد اما حفظ آبروي پدر و مادر هم لازم است. مثلاً يک پدر بزرگ يا مادربزرگ مي تواند نقش مهمي را ايفا کرده و با اين پدر و مادر صحبت کنند. اين يکي از همان تدبير هايي است که افراد بايد از آن بهره بگيرند.

سوال –دختر يازده ساله ي من شب گذشته گفت: از چند چيز خسته شده ام و يکي از آنها نماز است. من چه واکنشي را بايد نشان دهم ؟

پاسخ – اگر ما از ابتدا يک انگيزه ي خوب و مناسب براي نماز به فرزندان خود نداده باشيم. و بي جهت و با انگيزه ي ضعيف آنها را به نماز خواندن واداشته باشيم، بعد از مدتي يک چنين نتيجه اي مي دهد. بنابراين احتمال دارد اين مادر از ابتدا دختر خانم خود را با انگيزه ي صحيحي به نماز وادار نکرده است. دليل و تشويق هايي که داراي اصالت نيست يک مدت زماني دارد که اگر مدت آن بگذرد کودک احساس خستگي مي کند. در چنين مواردي ما بايد به صورت اساسي کار تربيتي انجام دهيم. مثلاً بگوييم که نماز کاري نيست که انسان بخواهد با اشتياق فراوان انجام دهد. نماز يک فعاليتي است که در ابتدا خود را تلخ نشان مي دهد. مثلاً همه ي خوردني ها شيرين نيستند اما انسان با لذت فراوان از آنها استفاده مي کند. ما بايد رابطه ي فرزند خود را با دنيا يک رابطه ي خوب قرار داده و به او بگوييم که بخشي از زندگي ما نبرد با سختي ها است. و بخشي از اين سختي ها را خود ما انتخاب مي کنيم، مانند يک ورزشکار که سختي ورزش را انتخاب مي کند. سختي نماز خواندن را نيز خود ما انتخاب مي کنيم. گاهي اوقات پدر و مادر به فرزند خود بگويند که براي ما هم نماز خواندن سخت است. فکر نکن ما هم چيزي را در نماز پيدا مي کنيم که تو آن را پيدا نمي کني، اما اين يک رعايت ادب است. شيريني نماز به مرور بدست مي آيد. ما نبايد آدرس اشتباه به کسي بدهيم که وقتي به آن نرسيد نااميد شود. ما انتظار نداريم که شيريني و حلاوت عبادت به سهولت براي ما بدست بيايد. مثلاً رعايت ادب يک تلخي دارد. ولي برخي از افراد رعايت ادب را دوست دارند، بنابراين اين تلخي را دوست دارند. نمازخواندن يک نوع رعايت ادب در برابر خداوند متعال است. آن چيزي را که ما به زبان نمي آوريم، کودک ما با صداقت به زبان مي آورد. اينکه شما مي گوييد شايد نماز براي ما زحمت داشته باشد، يعني تلخ است. همين چيزهايي که ما نمي بينيم، کودک ما مي بيند و صريحاً بيان مي کند. بنابراين ما بايد صادقانه با کودک خود در ارتباط با نماز صحبت کنيم. به او بگوييم که بنا نيست در هنگام نماز تو غرق شيريني شده و از لذت اين عبادت مست بشوي، نماز يک رعايت ادب است، رعايت ادب در برابر خدايي است که لبخند او را نمي بيني، اگر مي خواهي با ديدن لبخند خدا تشويق بشوي، بايد بداني که اين تشويق هم در کار نيست، اما بدان که در پس پرده ي غيب لبخند خدا وجود دارد. بنابراين ما بايد بچه هاي خود را درست به نماز خواندن وارد کنيم و به درستي ثمره ي آن را ياد آور شويم، به آنها بگوييم که بنا نيست شما به صورت ملموس تشويق شويد. بگوييم که گاهي ما هم در هنگام نماز حس تو را داريم و عاشقانه نماز نمي خوانيم. ما عاقلانه و مودبانه نمازAA  مي خوانيم نه از روي هيجان. البته اولياي خدا که پرده ها از جلوي چشم آنها کنار رفته، آنقدر قلب پاکي دارند که لذت هاي معنوي را درک مي کنند. حساب آنها با ما متفاوت است. ما نماز را مودبانه مي خوانيم. اين مسائل را شيرين براي فرزندان خود تعريف کنيم. بايد ما از اين تلخي نماز به زيبايي سخن بگوييم، از تکبر خدا با تواضع سخن بگوييم. وقتي که ما مي خواهيم از کبريايي خدا حرف بزنيم، بايد متواضع باشيم. اينها ظرافت هاي تربيتي است که مادر ها بلد هستند. نبايد والدين از روي دلسوزي هاي نابجا با فرزند خود همراهي کنند و بگويند که اگر خسته اي نماز نخوان. اين کار بچه را نابود مي کند. اگر بچه هر کاري را که دوست دارد انجام دهد در ادامه ي زندگي اتفاقات زيادي براي او رخ خواهد داد. قرار نيست از هفت سالگي به بعد همه ي کارهاي ما مطابق دل ما باشد. زماني که ما جشن ادب را بگيريم، دوران ادب شروع مي شود. بايد رفتارهاي سخت و خشک را به شيريني پيشنهاد بدهيم. رفتارهايي مانند مرتب کردن رختخواب، بيدار شدن از خواب شيرين، نماز خواندن و غيره. گاهي برخي از متدينين وقتي مي شنوند که نماز سخت و تلخ است، به رگ غيرت ديني آنها بر مي خورد. آنها مي گويند که اين حرف ها را نزنيد نماز شيرين و لذت بخش است. البته شايد آنها از اولياي خدا باشند و نماز برايشان شيرين باشد. اما سطح ما آنقدر بالا نيست. سخت است که ما يک رفتار تکراري را براي خدايي انجام دهيم که نمي بينيم و لبخندي از او نمي چشيم. آن تفکر عميق را هم نداريم که سر نماز عميقاً به فکر فرو رويم.

سوال – آيا اين نوع نگاه نسبت به عبادات بچه ها را دلسرد نمي کند؟

پاسخ – زماني بچه ها دلسرد مي شوند که ما يک حرف نا صحيحي را به آنها گفته باشيم. آن حرف ناصحيح هم اين است که عبادت براي هر کسي که عبادت کند شيرين است. اين حرف دروغ است. براي بسياري از مردم عوام عبادت سختي و تلخي دارد. اگر شيرين بود، همه ي هوس رانان عالم نماز خوان بودند. انسان بايد با تفکر و انگيزه هاي ديگري به عبادت بپردازد. براي اينکه بچه ها دلسرد نشوند بايد به آنها بگوييم که برخي از رفتارهاي ما در زندگي و دنيا همينگونه سخت و تلخ است. وقتي که اين مسئله براي آنها جا بيفتد که فلسفه ي حضور ما در دنيا رنج کشيدن است، متوجه مي شوند که فقط دين تلخ نيست. بلکه بسياري از ابعاد ديگرزندگي هم تلخي دارد. بايد او آنها را پذيرفته و مبارزه کند. فقط مهم اين است که انگيزه ي درست وقوي براي انجام آن عمل داشته باشد. ما به خدا نياز داريم و گاهي اوقات اين نياز بايد به صورت ارتباط مستقيم برآورده شود. زماني که انسان به نيت نماز خواندن و توجه به خدا سر سجاده مي ايستد، به صورت مستقيم از پروردگار عالم نور مي گيرد. اين نور، ديدني و چشيدني نيست اما وجود دارد. مگر امکان دارد خدايي در پس پرده ي غيب وجود داشته باشد و وقتي در مقابل او مي ايستيم اثري در وجود ما نداشته باشد. بايد فرزند خود را به باورهاي غيبي دعوت کنيم. بايد به فرزند خود بگوييم که با اين درک مقابل خدا بايست و ببين که خدا با جان تو کاري خواهد کرد که در دراز مدت اثر آن را در زندگي خواهي ديد.

سوال - آيا به نظر شما مادران و پدران ما در بسياري موارد در تربيت ديني فرزندان خود کوتاهي نکرده اند ؟

پاسخ – ما بايد از نظام آموزش عالي و از آموزش و پرورش کشور انتقاد بکنيم. ما الان در فضاي جمهوري اسلامي زندگي مي کنيم.AA  و بايد امکانات لازم براي رسيدن به سعادت براي آحاد جامعه موجود باشد. آموزش و پرورش کشور تا الان يک رشته ي تحصيلي براي ارج نهادن به مقام مادر تأسيس نکرده است. رشته اي که دختران ما تمايل داشته باشند در آن تحصيل کنند. با گرفتن مدرک در اين رشته ي تحصيلي در درجه ي اول دختران ما مي توانند عالمانه به تربيت فرزند بپردازند. و در درجه ي دوم بعنوان مربي و مشاور در اين راه براي مادران ديگر نقش ايفا کنند. در جامعه ي ما متأسفانه احترام به مادر در حد شعار باقي مانده است. البته اخيراً آموزش عالي کشور در اين زمينه اي همتي را داشته و دارد. اما نبود اين رشته واقعاً يک نقص بزرگ است. رشته هاي دانشگاهي که خانم ها در آن تحصيل مي کنند بسيار زياد است. بسياري از آنها مفيد و لازم هم است. اما برخي از اين رشته ها با خانم ها تناسب ندارد. مثلاً خانواده اي مي گفتند که دختر ما رشته ي مکانيک کشاورزي در يکي از شهرستان ها قبول شده است و مدام بايد به آن شهرستان رفت و آمد کند. آيا اين خانم در آينده چه کاري را مي خواهد انجام بدهد. البته ما بي کاري را براي هيچکس حتي خانم هاي خانه دار هم توصيه نمي کنيم. چرا که بي کاري آثار سوء دارد. در خانه نشستن براي هيچ خانمي فضيلت نيست. بسياري از دختران ما تمايل دارند علوم لازم براي همسر داري، فرزند داري و خانه داري را فرا بگيرند.اين علوم به آشپزي و آرايش منزل محدود نمي شوند. اين علوم بيشتر به جنبه هاي تربيتي و نقشي که زن در خانه براي همسر و فرزند خود دارد باز مي گردد. اين مسائل آموختني بوده و به عنوان يک رشته ي تحصيلي قابل بررسي است. مادران ما الان در علوم تغذيه نا توان هستند. اکثراً غذاهاي مناسب به فرزندان خود نمي دهند. آنها از طبخ غذا و آثار آن در ذهن بچه ها آگاهي ندارند. براساس برخي از رسوم ايجاد شده غذاهايي به فرزندان خود مي دهند که به وضع روحي بچه ها صدمه مي زند. براي اينکه مادران ما بتوانند به درستي نقش خود را در جامعه ايفا کنند بايد يک رشته ي دانشگاهي تعريف شود. ما با برخي از دانشمندان سرفصل هاي درسي را که يک مادر بايد بداند تا بتواند نقش خود را به خوبي ايفا کند مرور مي کرديم. اين رشته مي تواند به صورت تخصصي در گرايش هاي مختلف تا سطح کارشناسي ارشد و دکتري هم پيگيري شود. اين افراد مي توانند در مدارس به عنوان مشاوري براي مادران کار کنند. ما تنها نبايد شعار بدهيم و روز تولد حضرت زهرا (س) به ياد زنان و مادران بيفتيم. اگر کسي مي خواهد در جامعه ي ما به مقام زن احترام بگذارد، بايد نياز مادران را به آگاهي هايي که مي تواند آنها را در ايفاي نقش مادري توانمند کند، برآورده نمايد. براساس درکي که من از جامعه دارم مي دانم که بسياري از دختران به اين رشته هاي تحصيلي گرايش پيدا خواهند کرد. افرادي نيز که بر اساس توانمندي هاي خود در رشته هاي ديگر تحصيل مي کنند، در کنار آن حتماً اين درس ها را هم مرور خواهند کرد. بخشي از آگاهي هاي مورد نياز مادران تنها با مطالعه ي کتاب تأمين نمي شود. آنها بايد از مباني اطلاع داشته باشند. هر علمي يک سري علوم پايه دارد که افراد بايد به صورت پيش نياز از آنها آگاهي داشته باشند. در زمينه ي تربيتي نيز به همين صورت است. بسياري از دختران ما رشته هاي درسي موجود در دانشگاه ها را از روي ناچاري انتخاب مي کنند. خيلي از افرادي که در اين رشته ها درس مي خوانند، به شغل منشي گري در ادارات مي پردازند. آنها واقعاً در جهت شغل و رشته ي خود فعاليت نمي کنند. مثلاً اگر يک نفر بجاي مدرک حسابداري که صرفاً در ادارات مورد نياز است، مدرکي گرفته بود که براي مادري او مفيد بود مي توانست از همه ي علم خود استفاده کند. در حال حاضر نيز مادران بايد همت کرده و ان جي او هايي را ترتيب دهند. يکي از محل هاي سازمان دهي مادران براي طي دوره هاي آموزشي، مدارس هستند. مدارس راهنمايي و دبيرستان ها کانوني است براي جمع کردن مادران در کنار يکديگر. چرا آموزش و پرورش براي اين حرکت عظيم فرهنگي احساس مسئوليت نمي کند. بايد خلاء اين فعاليت فرهنگي آموزش و پرورش را سازمان هاي ديگر مانند سازمان تبليغات، مساجد، بسيج و... به صورت ناقص جبران کنند. آموزش و پرورش يک فرصتي براي تعليم و تربيت مادران است. براي اين فرصت بايد بودجه در نظر گرفته شده و مديران و مربيان خاصي تربيت شوند. وقتي که در يک مدرسه دويست دانش آموز تحصيل مي کند در واقع دويست مادر وجود دارد. اين دويست مادر بخاطر فرزند خود آنجا رفت وآمد مي کنند. مديرو معلمان مدرسه نقش مشاوران مادران را دارند. ما نمي خواهيم نگاه غربي به خانواده ها داشته باشيم. يعني اينکه به آثار تربيتي که در خانه براي دانش آموز اجرا مي شود بي اعتنا بوده و فقط حافظه ي او را پر کنيم. البته يک حرکت هايي در برخي مدارس در انجمن اولياء و مربيان انجام مي گيرد. ولي اين حرکت ها اندک بوده و به عنوان يک حرکت خود جوش و مردمي به حساب مي آيد. البته نبايد رشته هاي ديگر دانشگاهي تعطيل شود، بلکه اين رشته نيز مي تواند در کنار آنها در دانشگاه ها موجود باشد.

سوال – لطفاً درخصوص آيات 1 تا 9 سوره ي مبارکه ي تغابن توضيح بفرماييد.

پاسخ – خداوند متعال ازاساس خلقت انسان تعريف کرده ومي فرمايد که خدا شما را به زيبايي آفريده است. اين مسئله درجاهاي ديگر قرآن نيز عنوان شده است. اين يک اصل تربيتي است. هرگاه شما خواستيد کسي را تربيت کنيد ابتدا بر خوبي ها و زيبايي هاي او تأکيد کنيد. اين کاري است که مادرها به خوبي مي توانند آن را انجام دهند. مادرها خيلي خوب از فرزندان خود تعريف مي کنند. اين نقش بسيار کليدي است. يک مادر حتماً بايد از فرزندان خود تعريف کند، همانطور که پرودگار عالم از بندگان خود تعريف کرده وخلقت آنها را زيبا قرار داده است. وقتي کسي احساس کند که دارايي هاي زيباي فراواني دارد، با انگيزه و اعتماد به نفس بيشتر به سمت تعالي قدم بر مي دارد.

سوال - مدتي قبل آقاي پناهيان درخصوص وظايف پدر و مادر در انتقال مفاهيم ديني به فرزندان صحبت کردند. در اين خصوص گفتند که هر يک از پدر و مادر در قالب يک نمايش بايد جايگاه خداوند را به پدر و مادر ياد آور شوند. ايشان گفتند که در اين فيلم نامه نقش خداوندي متعلق به پدر ونقش اطاعت مربوط به مادر است. چرا که ويژگي هاي ظاهري پدر بيشتر با اين نقش مطابقت دارد. آيا اينکه نقش خداوند بودن به مرد مي خورد به معناي برتري معنوي مردان نسبت به زنان است ؟ انسان ها چه از نظر معنوي توانمند باشند و چه ناتوان نزد خداوند عزيز هستند. مانند دو فرزند کند ذهن و باهوش که نزد پدر و مادر به يک ميزان عزيز هستند. آيا ما زنان فرزندان کند ذهن هستيم و مردان فرزندان باهوش ؟ پس چرا حضرت زهرا (س) که بزرگترين انسان عالم هستي است در قالب زن به دنيا آمده است ؟ اگر چنين نيست پس چرا نقش خداوندي از مرد برمي آيد ؟ اگر حقيقت اين باشد و ما واقعاً نسبت به مردان پست تر باشيم باعث نمي شود که خدا را رها کنيم اما فقط مي خواهيم حقيقت را بدانيم.

پاسخ – اينطور نيست که پدر جايگاه خداوندگار را در خانه به نمايش بگذارد. بايد در کنار اطاعت مادر از پدر، پدر نيز به او محبت کند. وقتي که مادر محبوب اول خانه مي شود، پدر بايد به او محبت کرده و نسبت به او مهربان باشد. و مراقب باشد که باعث شکستن دل مادر نشود. خلاف دلخواهي هاي معقول و انساني که مادر دارد عمل نکند. در اين حالت پدر به فرزندان مي آموزد که چگونه مراقب باشند دل مادر خود را نشکنند. و به همين صورت نيز مراقب باشند دل خداوند را نشکنند. خداوند در قرآن از تعابيري مانند ان الله لا يحب المسرفين و ان الله يحب التوابين استفاده مي کند. يعني عامل تشويق و تنبيه خود را دوست داشتن و دوست نداشتن من قرار دهيد. اين نقش دوست داشتن و نداشتن را در خانه مادر ايفا مي کند. بنابراين مادر هم به گونه اي نقش خدايي دارد. در روايات بر اطاعت از مادر بيشتر از اطاعت از پدر تأکيد شده است. حتي رعايت حق مادرنسبت به پدر مقدم شمرده شده است. در نمايش نامه اي که ما در خانه بازي مي کنيم دو نقش وجود دارد. در هر دو نقش جلوه هاي خداوندي و ولايت مداري موجود است. امام رضا (ع) مي فرمايد که امام مانند يک پدر دلسوز است. دستوراتي که مي دهد از روي دلسوزي است. سپس مي فرمايد که امام مانند يک مادر مهربان است که عاشق فرزند خود مي باشد. يعني در اين روايت امام هم به مادر و هم به پدر تشبيه شده است. بنابراين پدر و مادر هر دو جلواتي از ولايت عظما هستند. هرکدام مي توانند اين نقش را نسبت به فرزندان ايفا کنند. در روايتي داريم که پيامبر اکرم (ص) در ميدان جنگ مادري را ديدند که با علاقه به دنبال فرزند خود مي گشت تا او را شير بدهد. پيامبر اکرم (ص) در آنجا فرمودند که آيا مادر حاضر است فرزند او در آتش بسوزد؟ خدا بيشتر از اين مادر به فرزندان خود علاقه دارد. بنابراين مادري و نقش او در خانواده، جلوه اي از صفات و اسماء حسناي پروردگار است. همانطور که پدر هم مي تواند اين کار را بکند. هم پدر و هم مادر بايد مراقب اعمال و رفتار خود باشند. چرا که آنها جلوه هاي خداوند هستند و نبايد خداوند را در ذهن بچه ها خراب کنند. وقتي که مي خواهيد بزرگي پروردگار را به فرزندان بگوييد آنها بايد قبلاً لذت مفهوم پدر و مادر را چشيده باشد. مادر محبوب است و براي ايجاد اين محبوبيت، پدر نقش زيادي دارد. شيوه ي بيان مادر شبيه برخي از فرمايشان پروردگار عالم است. البته خداوند متعال در قرآن کريم فقط بيانات عاطفي ندارد. دستورات حقوقي هم دارد. اين نقش را پدر ايفا مي کند. پدر فرمانده حقوقي خانه و مادر فرمانده عاطفي خانه است. هر دو به نوعي نقش خداوندگاري دارند. مادر در فرماندهي حقوقي به پدر کمک مي کند. پدر نيز در ايفاي نقش و فرماندهي عاطفي به مادر کمک مي کند. فردي نزد حضرت زهرا(س) آمد و سوالات زيادي کرد. سپس گفت که سوال ديگري ندارم. حضرت متوجه شدند که او باز هم سوال دارد. فرمودند هر چقدر سوال داري بپرس. آن خانم گفت که مي ترسم شما خسته شويد. حضرت فرمودند وقتي که من در حال جمع کردن بزرگترين ثواب هاي عالم هستم چرا خسته شوم. اين نقش يک خانم آگاه در تعليم و تربيت خانم هاي ديگر است.