سمت خدا
90-12-10
-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان
-همراهي دين و سياست
من بي تو دمي قرار نتوانم کرد/ احسان تو را شمار تنوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مويي/ يک شکر تو از هزار نتوانم کرد.
سوال- در گذشته اگر کسي به انبياء، پيامبران و يا کتاب خدا اهانت مي کرد بلافاصله عذاب الهي نازل مي شد اما اکنون اينگونه نيست. آيا سنت الهي تغيير کرده است ؟ در ضمن خداوند فرموده است که ما قرآن را نازل کرده ايم و از آن حفاظت مي کنيم، اين حفاظت چگونه محقق مي شود ؟
پاسخ – در گذشته هم وقتي خطاها و جنايت هايي صورت مي گرفته بلافاصله بلا نازل نمي شده است. بلاهايي که نازل شده معدود بوده و همان تعداد به گوش ما رسيده است. مثلاً امام حسين (ع) خطاب به عبدالله بن عمر مي فرمايند که اين دنيا را رها کن. اين دنيا همان دنيايي است که بني اسرائيل صبح انبياء خود را سر مي بريدند و در طول روز به راحتي به زندگي خود ادامه مي دادند. از اين سخنان مشخص است که بلا بي درنگ نازل نمي شده است، بلکه در موارد معدودي اين کار انجام مي شده که هنوز هم اتفاق مي افتد. پرداختن به اين موارد معدود از بلا، مشکل جدي را حل نخواهد کرد. مسلم است که خداوند دين و قرآن خود را حفظ مي کند اما معمولاً کارهاي خود را به واسطه ي سبب هايي انجام مي دهد. مثلاً خداوند قرآن را به سبب وجود اهل بيت حفظ کرده است. اگر ائمه ي هدي (ع) در کنار قرآن نبودند، قرآن حفظ نمي شد. مهمترين ثمره ي تاريخ زندگي ائمه ي معصومين (ع) حفظ قرآن بوده است. آنان براي حفظ قرآن هم جنگيدند و هم صلح کردند. هم خانه نشين شده و هم قيام کردند. الان هم ما وسيله ي حفظ قرآن هستيم اگر ما وسيله ي اين کار نشويم، خداوند وسيله هاي ديگري را جايگزين خواهد کرد. اساساً در زندگي دنيا، بنا نيست که مسائل با اتفاقات ويژه وخاص جلو برود. در روايتي امام صادق (ع) مي فرمايند که اينطور نيست که وقتي امام زمان (ع) ظهور مي کنند تمام کارهاي خود را با معجزه پيش ببرند. بايد يک گروهي باشند و پا به پاي ايشان جهاد کرده و زجر و سختي بشکند. اينطور نيست که فرشتگان همه جا حضور داشته باشند و کارها را انجام دهند. حضرت امام نيز مي فرمودند که آنطور نيست که مشکلات اجتماعي زمان امام زمان (ع) همگي به خودي خود حل شود. ما نبايد در تصور برخي از وضعيت هاي مطلوب دچار خيالبافي شويم. اگر خداوند مستقيماً بلا نازل نکند و اين کار را به ما واگذار کندA يک رشد و شکوفايي براي ما است.
سوال – گاهي اوقات ما شاهد برخي رفتارهاي غلط سياسي در جامعه ي ديني هستيم، آيا اين رفتارها ما را در انتقال مفاهيم ديني به فرزندان خود دچار مشکل نمي کند ؟ آيا همراهي دين و سياست ما را در انتقال مفاهيم ديني به فرزندان خود کمک مي کند يا باعث مي شود اين روند کند شود ؟
پاسخ – اگر يکي از شخصيت هاي مومن و يا افراد مسجدي باعث اذيت و ناراحتي فرزند ما شوند قطعاً نظر او نسبت به آنها تغيير خواهد کرد. آيا درست است که ما براي مقابله با اين کار فرزند خود را به مسجد نبريم ؟ آيا درست است که ما بچه ي خود را به نماز تشويق نکنيم، چون ممکن است يک نفر نماز خوان در فاميل پيدا شود که اتفاقاً فرد بد دهان و بد رفتاري باشد و باعث شود که بچه ي ما از نماز زده شود ؟ مسلماً جواب اين سوالات منفي است. افراد متدين در عرصه ي سياسي با شعارها و آرمان هاي ديني وارد شده اند و اساساً وارد اين عرصه شده اند تا دين را حفظ کنند. اما بعداً خطا و ظلمي مرتکب شده اند که خلاف دين بوده است.A کارهاي اين افراد نيز ممکن است فرزند ما را از دين زده کند، همانطور که کار اشتباه يک فرد مسجدي ممکن است او را از دين زده کند. حتي يک پدر و مادر مذهبي هم اگر رفتار بدي انجام دهند، فرزند آنها با دين مخالف خواهد شد. بنابراين اين مشکل خاص صحنه ي سياست نيست. اماA دشمنان حضور دين در عرصه ي سياست روي اين موضوع زياد تبليغ مي کنند. چون تفکيک دين از سياست به نفع آنها است. و اِلا اين تفکيک اصلاً امکان پذير نيست. در تمام کشورهاي عالم، چه امپرياليست و چه صهيونيست، دين و سياست يکي است. اصلاً پديده ي صهيونيزم که امپراطوري جهان در اختيار او است و همه ي روشنفکران عالم به اين مسئله تأکيد مي کنند، يک پديده ي دينيA و يک پديده ي قدرت طلبانه ي ناسيوناليست ديني است. آنها معتقد هستند که جنس يهود، جنس برتر بوده و بايد قدرت اول باشد. درست است که به مقيدات شرعي و جزعي دين خود معتقدA نيستند. ولي براساس قدرت بخشيدن به آرمان يهود قدرت طلبي مي کنند. بنابراين سياست و ديانت در جهان جداي از هم نيست. ما معقتد هستيم که بايد جهان را از سرپرستي صهيونيست ها که يک آرمان ديني در پشت قدرت طلبي آنها است بيرون آورده و به دست آقا امام زمان (عج) بدهيم. يعني از يک دين منحرف به يک دين اصيل منتقل کنيم. چرا در قرآن ما شاهد نزاع قرآن با لائيک و سکولاريزم نيستيم ؟ آيا به اين علت که سکولاريزم يک پديده ي نو است ؟A يا درگيري با اديان انحراف يافته، درگيري دائمي تاريخ است. همين مسائلي که در قرآن وجود دارد، در زمان ما هم است. چرا قرآن مي فرمايد که قوم يهود شديد ترين کفر و نفاق هستند و اين مسئله را در مورد آمريکا نمي گويد. آيا علت اين است که در آن زمان آمريکا ظهور نداشته و قرآن مسائل زمان خود را مي گفته است ؟ نه اينگونه نيست. در زمان ما هم اگر بررسي کنيم متوجه مي شويم که در پشت سر آمريکا نيز صهيونيست ها حضور دارند. بنابراين مسائلي که در قرآن مطرح شده، مسائل به روزي هستند. دشمن اصلي در قرآن همين اديان انحراف يافته هستند. امروز هم قدرت در دست کساني است که به کمک همين اديان انحراف يافته قدرت پيدا کرده و ظلم مي کنند. بنابراين جهان امروز جهان دين انحراف يافته است. و ما بايد دين سالم را جايگزين آن دين بکنيم. بنابراين اين سخن که در جهان امروز يک عده قدرت طلب هستند که با دين کاري ندارند حرف اشتباهي است. امروز نيز قدرت طلب ها با دين کار دارند، خود آنها با استفاده از دين جلو آمده اند.A آنها از آن دين که قدرت طلبي را تئوريزه مي کند دفاع کرده و براساس آن با ما مي جنگند. در واقع دين، آنها را به اين ظلم وادار کرده است. وقتي که آنها مي گويند خدا بني اسرائيل را قوم برتر قرار داده است، از نظر اخلاقي به گزاره هايي مي رسند که بسيار خطرناک است و ظلم و نابودي بشر به دست آنها را خواست خدا مي دانند. اينگونه است که قدرتمند شده و مي توانند ديگران را چپاول کنند و در اين راه نيز موفق مي شوند. تنها با استفاده از دين ما بايد جلوي آنها بايستيم. شما نمي توانيد با منفعت طلبي جلوي گروهي بايستيد که کار ظلم خود را مقدس مي دانند. شما نيز بايد به کمک دين به جنگ آنها برويد. ديني که مرگ شما را در اين دفاع شهادت مي داند. ديني که به شما قدرت و برنامه مي دهد تا منافع خود را تأمين کنيد. لذا بيداري اسلامي در جهان، منافع جامعه ي اسلامي ما را بوسيله ي دين تأمين مي کند. کساني که دشمن ما هستند، دشمن دين ما هم هستند. بنابراين از ما مي خواهند که دين را با سياست همراه نکنيم. اما خود آنها اين کار را مي کنند و زماني که مي خواهند ما را غارت کنند مي گويند که ما نژاد برتر هستيم و خدا ما را اينطور آفريده است. آنها با استفاده از اين وسيله به دور هم جمع شده و ما را چپاول مي کنند. پس چرا ما از دين براي قدرتمند شدنA A استفاده نکنيم ؟
سوال – آيا همراهي دين و سياست در جامعه ي امروز به انتقال مفاهيم ديني به فرزندان ما کمک مي کند ؟
پاسخ – ممکن است اين مسئله آسيبي داشته باشد اما در جاهاي ديگر هم اين آسيب وجود دارد. البته بايد فوائد آن را نيز در نظر گرفت. اگر يک مسئول سياسي در جامعه ي اسلامي داراي اخلاق و معنويت باشد، بيشتر از هر مسجد و منبر و کتاب و مدرسه اي، دين را به جامعه منتقل خواهد کرد. اگر يک سياستمدار مسلمان و معتقد به اخلاق اسلامي در جامعه حضور داشته باشد، جامعه شبيه او خواهد شد. البته اگر در سياست مداران يک بد اخلاقي بوجود بيايد تمام زحماتي که من و امثال من براي دين مي کشند از بين مي رود. بنابراين طبيعي است که امثال من بايد فرياد بيشتري بر سر آنهاA بزنند تا يک فردي که در کوچه و بازار يک خطايي را انجام مي دهد. مردم از روحانيون انتظار دارند که بيشتر قدرتمندان را نصيحت کنند. خيلي مهم است که سياسيون از قدرت خود خوب استفاده کنند. تقواي اين افراد بايد خيلي بيشتر از مردم باشد. غير از اينکه اين افراد الگو هستند، کوچکترين خطاي آنها آثار زيانباري در جامعه دارد. اگر اين افراد براساس تيم بندي عمل کنند، نه براساس اصول اسلامي جامعه ضرر زيادي خواهد ديد. وقتي جامعه احساس کند که اين ضرر ها به دليل سوء مديريت و رفيق بازي اين افراد سياسي و مذهبي ايجاد شده، به دين بي اعتنا خواهد شد. اگر افراد سياسي جهاد و تلاش وافري داشته باشند، ثمره ي آن به مردم خواهد رسيد. مردم باهوش هستند و به راحتي خصوصيات افراد را درک مي کنند. فرزندان ما نيز مي توانند از عرصه ي سياسي که با دين آميخته است، بهره ي زيادي بگيرند. A البته گاهي اوقات ما مانع شده و نظر بچه ها را نسبت به صحنه ي سياسي منفي مي کنيم. صحنه ي سياسي متعلق به ما است. مسئولين از خود ما هستند واگر خطايي بکنند، ما هستيم که بايد خود را اصلاح کنيم. ما نبايد به بچه هاي خود قهر کردن با صحنه ي سياست را ياد بدهيم. اين يک اخلاق خودخواهانه و افراطي است که ما به بچه هاي خود انتقال مي دهيم. بايد واقعيت هاي عرصه ي سياست را به مرور به فرزندان خود ياد بدهيم. اصولاً خانواده ها به دنبال تربيت فرزند هستند. ما بايد در حين مسابقه و بازي، فرهنگ جامعه پذيري و اجتماعي شدن را به فرزندان خود آموزش بدهيم. بايد به A A A بچه هاي خود ياد بدهيم که نظرهاي مخالف را تحمل کنند. پدر و مادر بايد اين مسئله را نمايش دهند و به بچه ها ياد بدهند که سعه ي صدر پيدا کنند. مهمترين منتي که خداوند بر سر پيامبر اکرم (ص) مي گذارد اين است که مي فرمايد آيا ما به تو شرح صدر نداديم ؟ سپس خداوند پيامبر را به داشتن خلق عظيم تحسين مي کند. مشخص است که پيامبر از اين نعمتي که خداوند به او داده به بهترين صورت استفاده کرده و شخصيت خود را رشد داده است. ما بايد اين شرح صدر را به فرزندان خود منتقل کنيم. ما وقتي که مي خواهيم الفباي سياست را به فرزند خود ياد بدهيم، بايد الفباي سعه ي صدر و دسته جمعي زندگي کردن را به آنها آموزش دهيم. فرزند ما بايد ياد بگيرد که از حق خود دفاع کند. برخي از بچه ها بلد نيستند از حق خود دفاع کنند. چون اين کار را در خانه ياد نگرفته اند و به محض دعواي آنها با برادر و خواهر خود پدر و مادر مداخله کرده اند. ما نبايد در دعواي بين فرزندان زياد دخالت کنيم فقط بايد آنها را جهت بدهيم. بايد اجازه دهيم که خود فرزندان از حق خود دفاع کنند. البته مي توانيم بعداً زمينه ي عذرخواهي را براي آنها فراهم کنيم. اگر ما تربيت سياسي را در خانه شروع کنيم، وضع فرهنگي و سياسي در جامعه بسيار بهبود پيدا خواهد کرد. مسئولين سياسي که گاهي در گفتگو هاي خود ناسزا مي گويند و بي تحمل مي شوند تربيت خانوادگي خوبي ندارند. کسي که اهل آداب سياسي نباشد و وارد جامعه شود خطاهاي زيادي را مرتکب خواهد شد و حتي ممکن است به جامعه خيانت کند. بنابراين اولين اثر تربيت سياسي در خانواده اين است که سياست به مرور در جامعه اصلاح مي شود. دومين اثر آن نيز اين است که شخصيت بچه اصلاح مي شود. علت اينکه برخي ازA بچه هاA با وجود استعداد زياد درس نمي خوانند اين است که بيش از حد احساساتي هستند. و پدر و مادر آنها را به خوبي در روابط اجتماعي تربيت نکرده اند. تربيت براي حضور در روابط اجتماعي همان تربيت سياسي است. بچه هاي ما نبايد از شرکت در رقابت احساس ضعف بکنند. اگرآنهاA از حضور اجتماعي و شکست خوردن احساس ترس بکنند؛ در سر کلاس از معلم خود سوال نخواهند کرد. وقتي سوال نکنند درس آنها ضعيف خواهد شد. A کم کم آنها اعتماد به نفس خود را از دست مي دهند. و در جمع رفقاي خود در مدرسه هميشه انسان مطيع و پيروي خواهند بود. پدر و مادرها بايد بدانند که تربيت سياسي نقش اول را دردرس خوان شدن بچه دارد. بايد بچه در سر کلاس ابراز وجود کند. بايد بتواند با لحني مودبانه با معلم خود صحبت کرده و مشکل خود را عنوان کند. در صورتي که بچه جرأت ابراز وجود وA نظر را نداشته باشد ضعيفA بار مي آيد.A در صورت ابراز وجود است که مي تواند از محيط خود اکسيژن دريافت کرده و نهال وجود او شکوفا شود. A البته همه ي اين کارها بايد با احترام و ادب انجام شود، نيازي نيست که فرد براي ابراز وجود ناسزا بگويد. بايد پدر و مادرها تربيت سياسي را در خانه شروع کرده و حضور در جامعه را به فرزند خود ياد بدهند. با اين کار بچه ها در مدرسه و درس خود موفق خواهند شد. يکي از نکات تربيت سياسي اين است که ما نقاط قوت و ضعف يکديگر را به رسميت بشناسيم. و با استفاده از اين نقاط قوتA در تحليل مسائل به يکديگر کمک کنيم. تربيت سياسي به ما کمک مي کند که بتوانيم با يکديگر زندگي کنيم. بايد قبول کنيم که ما يک نقطه ضعف هايي داريم که رفيق ما آن را بر طرف مي کند. پدر بايد در خانه به بچه ها بگويد که مادر شما يک ويژگي هايي دارد که من ندارم. در اين حالت بچه ها مي فهمند که پدر نقاط ضعف خود را در برابر نقاط قوت مادر قبول کرده است. همين کار مفاهيم سياسي را به بچه منتقل مي کند. تربيت سياسي يعني اينکه ما بلد باشيم با جامعه زندگي کنيم. خيلي از افراد زندگي با ديگران را بلد نيستند. اين افراد هيچگاه رشد پيدا نمي کنند. مادر بايد به بچه ها بگويد که من نقطه ضعف هايي در برخي زمينه ها دارم وA با پدر شما در آن موارد مشورت مي کنم تا خطا نکنم. نبايد بچه هاي ما از نواقصي که دارند احساس حقارت کرده و يا از نقاط قوتي که دارند مغرور شوند. يا اينکه ديگران را به خاطر نقص هايي که دارند تحقير کنند.
سوال – لطفاً در خصوص آيات هفتم يا سي ام سوره ي مبارکه ي ذاريات توضيح بفرماييد.
پاسخ – خدا در آيات A مي فرمايد: آدم هاي خوبي که در اموال آنها يک حق ثابت براي محرومين است. يکي از چيزهايي که ما بايد به بچه هاي خود آموزش مي دهيم اين است که آدم ها با هم متفاوت هستند. و اينکه هرکسي قوي تر است نسبت به افراد ضعيف تر وظايفي دارد. اين يکي از مهمترين آموزش هاي سياسي است که در انتقال مفاهيم ديني هم نقش عمده اي دارد.
سوال – ما چگونه بايد عرصه ي رقابت انتخاباتي را در خانه براي بچه هاي خود پياده کنيم ؟
پاسخ – يکي از علاقه هاي وافري که در بچه ها وجود دارد، علاقه به بازي است. ما بايد بازي را به مسابقه تبديل کنيم. بچه هاي ما بايد ياد بگيرند که هم از مسابقه نترسند و هم شکست را بپذيرند. ما بايد بچه هاي خود را شجاع بار بياوريم. هيچ پدر و مادري نبايد بچه ي خود را ترسو بار بياورند. ترس تنها مربوط به تاريکي و چيزهاي خيالي نيست. ترس انواع مختلفي دارد. يکي از تمريناتي که بچه ها مي توانند در خانه انجام دهند شرکت در مسابقه و پذيرش شکست است. و اينکه چگونه پيروزي را بپذيرند. برخي از افراد تحمل شکست را دارند ولي زماني که پيروز مي شوند بي ظرفيت هستند. ما بايد به بچه هاي خود آموزش دهيم که هنگام پيروزي مغرور نشوند. بچه ها بايد در هنگام شکست و پيروزي ظرفيت داشته باشند. ما مي توانيم با استفاده از بازي اين موارد را به بچه ها آموزش دهيم. بچه بايد بفهمد که شکست يک فاجعه نيست. پدر و مادر نبايد هميشه با نوازش بچه ي خود را تقويت کنند. بايد کاري کنند که بچه استقلال روحي پيدا کرده و قدرت تشخيص او بالا برود. ما بايد درعرصه ي انتخابات تشخيص دهيم که چه کسي صالح تر است. البته ما کانديدا ها را به طور کامل A A A نمي شناسيم بنابراين بايد از اشاره ها استفاده کنيم. بايد در خصوص برخي از زمينه هايي که در کانديدا ها مي بينيم فکر کنيم و با هوشمندي محاسبه کنيم. ما نبايد هميشه با بچه هاي خود صريح صحبت کنيم، اجازه دهيم که خود بچه بفهمد. يکي از نکاتي که امروزه منسوخ شده اين است که در گذشته وقتي فاميل دور هم جمع مي شدند معما مطرح مي کردند. در هر معمايي يک علامتي براي جواب وجود دارد. هرکسي معماي سخت تري مطرح مي کرد، جلسه را در دست خود مي گرفت. معما يک بازي است که باعث مي شود توجه بالا برود. اگر ما همه چيز را به صورت واضح و شفاف به بچه ها بگوييم، قدرت تحليل آنها بالا نمي رود. بايد بچه ها بتوانند اشاره ها را درک کنند. پدر و مادر يک مقدار با اشاره با بچه ها صحبت کنند، اين کار سرگرم کننده هم است. الان تشخيص کانديداي اصلح در جامعه بسيار آسان است اما ما نمي خواهيم زياد به خود زحمت بدهيم. با استفاده از يک نگاه عميق مي توانيم اين کار را انجام دهيم. البته جامعه ي ما در عرصه ي سياسي بسيار باهوش است.
سوال – گاهي در يک رقابت در جامعه ي ديني، فرد شکست خورده حس مي کند که ايده و نظر او يک قانون الهي بوده است لذا در خود تکليف مي بيند که از آن ايده و نظر دفاع کردهA وسکوت نمي کند. در اين صورت قواعد بازي به هم مي ريزد در اين مورد ما چکار بايد بکنيم ؟
پاسخ – ما بالاترين حق پرستان عالم را الگو قرار مي دهيم. حضرت زينب کبري (س) خواهر حق گو ترين فرد در زمان خود بود. سر مطهر امام حسين (ع) را در مجلس يزيد ملعون در مقابل او قرار دادند. همانجا حضرت زينب را به وسيله ي همان ديني که جد ايشان آورده بود تحقير کردند. به او گفتند که ديدي خدا برادر تو را خوار کرده و کشت. حضرت زينب با آرامش جواب مي دهد. گويي تمام اهل بيت در اوج اقتدار آنجا نشسته اند و حضرت زينب سوالي را براي آنها توضيح مي دهد. او با کلماتي زيبا پاسخ آنها را مي دهد. بدون اينکه به هم ريخته شده و اتهام بزند. اگر کسي براساس حق به ميدان آمده و خواست حرف خدا را اجرا کند، اما نتوانست، مشخص است که زمينه سازي کامل نشده است. بايد مشغول زمينه سازي شود. A امام زين العابدين (ع) بعد از شهادت امام حسين (ع) شروع به تربيت افراد کردند. يعني غلاماني را به خانه ي خود مي آوردند تا زندگي امام را ببينند. با استفاده از دعا معارف را به ايشان منتقل مي کردندA و کم کم همان غلامان جهان را گرفتند. اينها نکاتي است که ما مي توانيم جزو آداب، به هم بياموزيم. بنابراين اگر ما در رقابتي شکست خورديم بايد بفهميم که زمينه سازي کامل نبوده است. نبايد با چنگ و دندان بخواهيم نتيجه را پس بگيريم. ما بايد مقدمات و زمينه ها را درست کنيم. امير المومنين (ع) گاهي به ابوذر مي فرمودند که الان بايد صبر کنيد. ما هرموقع از تندروي صحبت مي کنيم بايد از کندروي هم حرف بزنيم و يا برعکس. پيدا کردن حد تعادل کار دشواري است که نياز به دقت دارد.