اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

88-10-01-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان-حجاب

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمين پناهيان

-حجاب

88-10-01


سوال – پيرامون حجاب توضيح بدهيد.
پاسخ – خيلي از اوقات ازضعيف تر بودن قواي زن نسبت به مرد سخن به ميان ميآيد. اين تفاوتها مشهود است. حتي از نظر رواني و روحي هم در برخي زمينه ها تفاوتهايي وجود دارد. اما نبايد از قدرت برتري که در زن وجود دارد غافل بشويم. و آن قدرت از حياي زن نشات ميگيرد. از پنهان بودن تقاضا هاي او نسبت به مرد نشات مي گيرد. و بخاطر اين قدرت بيشتر خدا مسئوليت بيشتري درباره ي حجاب به زن داده است تا از طريق حجاب بتواند رابطه ي مرد را با خودش مديريت کند. پس ما مي توانيم حجاب را نوعي اعمال مديريت و نمايش اقتدار در زن تلقي کنيم بخاطر قدرت برتري که در اين زمينه خدا به زنان عنايت کرده، ما مي دانيم همه از هر نوع اقتدار و قدرتي لذت مي برند، زنان هم از داشتن قدرت لذت مي برند. طبيعتا بايد هر قدرتي بجاي خودش در وجود انسان قرار بگيرد. و در جاي خودش در رفتار انسان تجلي پيدا کند. شما در فيلم هاي غربي ها که چند بازيگر بازي مي کنند و نمايش مي دهند، مي توانيد چيزهاي ديگري بيابيد. با نقد قيلم ها در غرب شما مي توانيد نمايش يک سلسله افکار و ايده ها که بي ربط به زندگي انسانها نيستند را داشته باشيد، بعد بياييد در اين نمايش نقدها و نگاه هاي انسان شناسانه ي خودتان را مطرح کنيد. براي حرف زدن بستر خوبي است. در غرب مي خواهند قدرت زن را نمايش بدهند. مثلا در قسمتي از فيلم يک کشيده در گوش آقا مي زند يا فرماندهي براي خانم ها ميشود. البته رگه هايي از اين تفکر هم در فيلم هاي داخلي هم هست. ما هنوز راه اين را پيدا نکرديم که اگر جايي خواستيم قدرت يک زن را به نمايش بگذاريم بايد به کدام رفتار او اشاره کنيم. بايد او را فرمانده پليس کنيم يا يک چادر با يک اسلحه دستش بگيرد و مثلا فرماندهي کند و بعد بگوييم که زن مقتدر يعني اين. خوب خيلي از خانم ها که پليس نيستند چکار کنند ؟ يا مثلا خانمي جلوي بچه هايش سر آقا داد مي زند در حالي که مي تواند با يک رفتار خيلي قشنگ آقاي خودش را در انقياد قرار بدهد، مريد خودش بکند. و او را رام بکند. چه نيازي است که داد بزند و دعوا کند. ما هنوز راهش را پيدا نکرده ايم. در فرهنگ خودمان ميتوانيم يک نمونه از حجاب را به نمايش بگذاريم. از آن طرف مي توانيم آن را توضيح بدهيم و بگوييم خانمي که حجاب ندارد يا با حجاب ميانه ي خوبي ندارد، اين در واقع به نوعي به درخواست مردان تسليم شده است. يک نوع عجزي در نگه داشتن خودش، در بکار بستن، مديريت کردن رفتار خود و اقتدار خودش. البته اينها را بايد با دقت نگاه کرد. ممکن است در ذهن خيلي ها اين پوشش ها به صورت مرئي يا نامرئي خود آگاه يا ناخود آگاه باشد. پس ما مي توانيم زن را مظهر اقتدار تلقي کنيم..

هفته گذشته گفتيم که بشر دوست دارد فخر فروشي کند. مثلا شوهرهايي که از کم حجابي همسرانشان يک نوع تفاخر دارند شايد در بعضي از نگاه ها اين نگاه باشد که خانمي که حجابش را کمتر رعايت مي کند در عين حال اقتدارش را حفظ مي کند. چگونه ؟ با حفظ خودش و در اختيار ندادن خودش در مقابل نامحرم در مقابل مردان ديگر، اين چه توجيحي دارد ؟ مثل اينکه يک احساس غريزي در خانم هايي که حجاب را کمتر رعايت ميکنند براي اينکه اقتدار خودشان را به نمايش بگذارند، رفتارشان را متين تر مي کنند ولي ما اين اقتدار و متانت را بايد از کجا آغاز کنيم ؟ يک وقت مي گويند: زن و مرد بنشينند و با هم گپ بزنند، خوشي بکنند و از يک مقدار به بعد اقتدارشان را نشان بدهند. ولي يک وقت از مقدمات خيلي بعدي شروع ميکنيم. اسلام گفته از حجاب و پوشش شروع کنيد. از نحوه ي صدا شروع کنيد. ما بايد از لحاظ رواني شناختي توضيح بدهيم که اگر شما مي خواهيد اقتدار خودتان را به نمايش بگذاريد از کجا بايد شروع کنيد که فايده داشته باشد. خوب فايده ي اين اقتدار چه بود؟ همين که بگوييم ما قدرت داريم. خوب مي توانستيم پيش پليس برويم و کاراته کار بشويم. نمي خواستيم که بيخودي اقتدار خودمان را به نمايش بگذاريم. اين اقتدار حتما ميخواهد فايده اي داشته باشد. مثل پدري که بگويد من اقتدار دارم و مي توانم خانه را اداره کنم. بعد به خانه دزد آمده است و اومي نشيند و نگاه ميکند. پدر مقتدر بايد جلوي دزد را بگيرد. اقتدار بايد فايده داشته باشد. ضمن اينکه خود اين اقتدار شکوهي دارد ولي بي فايده بودنش هم که فايده ندارد. يک شکوه بي معنا، يک پادشاه پوشالي. اگر بخواهد فايده داشته باشد بايد از کجا شروع کند ؟ اسلام ميگويد از حجاب و پوشش شروع کن. اقتدارت را اينجا اِعمال کن. نه اينکه نيمي از فوايد از دست رفته، بعد تازه ما ياد اقتدارمان مي افتيم. مثل پدري که به بچه اش مهرباني نمي کند. بچه معتاد ميشود بعد يادش ميافتد که او را نوازش کند و مي گويد که مگر من به تو محبت نکردم. ديگر کار از کار گذشته است. پس او لب مرز خودش باشد، در جايگاه خودش باشد. لذا حجاب را مي توانيم به اقتدار معنا کنيم و معناي قشنگي است.
سوال – درباره بي حجابي و بحث غيرت صحبت کنيد.
پاسخ – اگر مردان به زنان خود محبت کنند به دختر يا خواهرش توجه کافي مبذول بدارند، انگيزه ي بي حجابي کم مي شود. ما مي توانيم بررسي هاي ميداني انجام بدهيم و از دختراني که از حجاب کمتري برخوردار هستند سوالات دقيقي درباره ي ميزان محبت پدرشان به آنها بکنيم و مورد بررسي قرار دهيم. من از محبت شروع مي کنم به غيرت مي رسم. فعلا در محبت و توجه باقي مي مانيم تا حسابي بنيانش را محکم کنيم. بعد يکي از جلوه هاي محبت غيرت ميشود. از دختراني که کمتر حجاب دارند اگر سوال کنيد مي بينيد که در توجه و محبت پدرانشان مشکل دارند و اگر مشکلي در اينجا نيست يک جاي ديگر مشکلاتي هست. در همين دختران محبت پدرانشان به مادرانشان کم است. يا مادرانشان به پدرانشان اظهار محبت نمي کنند و آن رابطه ي قشنگ را ندارند. رابطه ي بدي با پدرانشان دارند. اگر شما دقت بکنيد اکثرا به اينجا ختم ميشود. در مشاوره هايي که داشته ام همه به اين نکته رسيده ام که رابطه ي اين دختران کم حجاب با پدرشان خوب نيست. خوب حالا چه فايده دارد که من با دختران شما بنشينم و بگويم حجاب داشته باش بخاطر خودت و قيامت.

روح حجاب در او از بين رفته است. او به توجه نياز دارد، به محبت نياز دارد، نياز به پناهگاه و پشتبان دارد. وقتي اين از دست رفت يکي از نتايج آن بي حجابي ميشود. البته من نمي خواهم مطلق گويي کنم. گاهي تطبيق اين حرف به مصداق پيچيده است. کسي مي گفت که اتفاقا من به دخترم خيلي محبت دارم. ولي دخترم علاقه اي به حجاب ندارد. چرا شما اين را مي گوييد ؟ گفتم که آقا خانم شما جلوي بچه ها گاهي شما را تحقير مي کند ؟ شما ديگر آن پدري که بايد باشي نيستي و محبت آن اثر را ندارد. رابطه ي پدر و مادر اگر دقيق و درست باشد نه فقط دعوا نباشد بلکه همه چيز سرجاش باشد، اين اتفاق در خانواده نمي افتد. ما فکر ميکنيم که خانواده خوب آن است که يکي فحش و ناسزا مي گويد، ديگري بگويد: چشم قربان و اين جوري دعوا حل و فصل ميشود. بچه هاي اينها بچه هاي متعادلي نميشوند به صرف اينکه دعوا نميشود. پس اگر ما در روابط خانوادگي محبت و توجه را به قدر کافي از طرف مردان نسبت به زنان ببينيم، اين فضا در بيرون از خانه بصورت بي حجابي و کم حجابي تجلي نخواهد کرد. و اين طوري يکي از انگيزه هاي اصلي بي حجابي از بين مي رود. يکي از صورت هاي اين محبت غيرت است. غيرت يک نوع توجه مرد به همسر است. خودش يک نوع ارزش گذاشتن است. اين چيزي است که خانم از غيرت متوجه ميشود و بايد غيرت را هم از همين باب دانست. و اِلا اگر غيرت بيجا باشد، زيادي باشد، توام با بي مهري باشد، موجب پنهان کاري در فرزندان ميشود. پس اگر دختر شما به اندازه ي کافي از شما توجه ببينيد شما که درمديريت خانه هستيد و با خانم هم روابط خوبي داري و خانم تان هم از شرايط راضي است و او هم به شما تواضع لازم را دارد، اين براي بي حجابي انگيزه پيدا نمي کند. براي چه بايد توجه ديگران را به خودش جلب کند ؟ روي حساب چه کمبودي اين کار را بکند ؟ پس اگر ما بخواهيم انگيزه ي بي حجابي را کنترل کنيم بايد به رفتار با محبت مردان که غيرت يکي از جلوه هاي زيباي آن است و مي تواند به حساب بيايد، بپردازيم. ضمن اينکه غيرت علامت اقتدار مرد است. اقتداري که بعنوان پناهگاه براي زن است. زن به اين نياز دارد که يک قدرتي باشد تا به او تکيه کند.

زيرا قدرت بدني زن ضعيف است و اين با خصلتهاي روحي او ارتباط دارد. اين مرد بايد غيور باشد. غيرت ورزي يکي از مکمل ها براي تکيه گاه بودن همسر خواهد بود. گاهي اوقات براي اينکه بعضي ها از دوستانشان کم نياورند و اينکه مي خواهند آراسته باشند حجاب را رعايت نمي کنند. بنظر من اين درست است که گاهي اوقات بعنوان يک انگيزه مطرح ميشود و بخشي از آن مواردي که بعنوان انگيزه مطرح ميشود واقعيتش اين است که به دليل آراستگي پوشش خودشان را پوشش نامناسب قرار مي دهند. منتها ما اين را بدانيم که براي بهره گيري از هر نعمت خدادادي از زيبايي گرفته تا راحتي و آرامش، ما مي توانيم حد و مرزي را براي خودمان قائل بشويم. گاهي اوقات شما مي خواهيد با امکاناتي که داريد زندگي بکنيد. ممکن است دل کسي را بشکنيد، حتما خودتان را محدود مي کنيد و نمي گوييد که به من چه ؟ او هم بخرد. به جهنم. اين جوري نمي گوييد و با ديگران بي رحمي نمي کنيد. آرايش هنر مي باشد ولي دل شکستن هنر نمي باشد. اين ها را جمع کنيم، آن وقت به نتايج بهتري مي رسيم. خيلي از خانواده ها وقتي مي بينند که مردشان در معرض نگاه حرامي قرار مي گيرد که خودشان نمي توانند در آن رقابت به ميدان بيايند، فرصت رقابت را از دست مي دهند، ديگر سني از آنها گذشته است و احساس بدي به آنهادست مي دهد و برايشان دل شکستگي ايجاد ميشود. يک آهي مي کشند که حتما در آن زندگي تاثير دارد. و خود آنها هم روزي دچار اين رقابت هاي خرد کننده خواهند شد. بالاخره اين دوره و زمانه خواهد چرخيد. نميتوانيد بگوييد که آن وقت يک فکري برايش مي کنم چون آن موقع چاره اي جز غصه خوردن و له شدن نمي تواني برايش بکني. هر چه ما به سر کسي بياوريم سر خودمان مي آيد. نمي توانيم به حکم زيبايي و دارايي دل ديگران را بشکنيم. همچنان که نمي توانيم بخاطر قدرت و لذت بردن از قدرت خودمان، همين جور که راه مي رويم يک کشيده در گوش کسي بزنيم و بگوييم هيچ چيز هم نمي تواند به ما بگويد. هر چيزي محدوديت دارد. گفتيم قسمت محدود کنندگي حجاب را بپذيريم. ما در اطراف خودمان محدود کننده زياد داريم و هميشه مي پذيرم. منتها آنجا که مجبوريم مي پذيريم و آنجايي که مجبور نيستيم به عقل و عاطفه ما بستگي دارد.
سوال – آيا محدوديت هايي که اسلام براي انسان مي گذارد او را حريص تر نمي کند ؟
پاسخ – بله. خوب چه اشکالي دارد. فردA  ميگفت که بيايد اين حجاب را برداريد تا مردم هم دست از چشم چراني بردارند. گفتم که به چه مي رسيم ؟ به لذت مي رسيم ؟ به خانواده مي رسيم ؟ اصلا لذت در بين مردم از بين مي رود. همين مقدار که بواسطه ي حجاب پيش مي آيد فايده زيادي دارد. فردي که از مغرب زمين آمده بود و فرهنگ آنها را هم پذيرفته بود ميگفت که شما مگر نمي خواهيد اين حرص از بين برود ؟ گفتم: نه. مگر اسلام مي خواهد کسي از زندگي اش لذت نبرد و او گفت: چه جالب، مگر اسلام دنبال لذت بردن انسانها است ؟ گفتم: بله. شما تا لذت نبريد شکر نمي کنيد، زندگي برايتان شيرين نمي شود و روابط خانوادگي تان تقويت نميشود. اين حرص باعث ميشود که روابط خانوادگي تقويت بشود. ما دنبال آن نيستيم که انسانها لذت نبرند و چيزي در دينا نباشد که از آنها لذت ببرند. چون همه چيز را تجربه کرده اند. مي فرمايند که لقمه ي آخر غذا را با اينکه جا داري نخور، تا حسابي گرسنه نشدي غذا نخور، از نظر روحي يک مقدار انسان را براي خوردن و لذت بردن از غذا، انگيزه مندتر مي کند. مگر اسلام مي خواهد ما از غذا خوردن لذت نبريم ؟ خيلي ها تصورشان اين است که دين مي خواهد ما لذت نبريم و هميشه بي حال باشيم. و احساس بدي در وجودمان باشد. شايد بخاطر سبک تبليغي است که ما از دين داريم. فرمودند که مراسم عقد را در مسجد برگزار کنيد و مرده هايتان را در مسجد نياوريد ولي ما مرده هاي مان را در مسجد مي بريم و عقدهاي مان را جاي ديگري مي بريم.

حالا مي گويند که ما هرجا با حجاب هستيم و پيگير کار مي باشيم کارمان راه نمي افتد ولي در مواردي اگر حجاب مان کمتر باشد کارمان زودتر راه مي افتد. بسياري از مردان سود جو هستند که وقتي لذت هاي فردي شان تامين بشود ممکن است با خانم ها به شيوه ي ابزاري برخورد بکنند. و براي شخصيت زن ارزشي قائل نباشند. و براي نحوه ي پوشش زن اگر برايشان لذت بخش باشد، ارزش قائل هستند و کار خانم غير محجبه را ممکن است اينگونه مردان هوس باز زودت راه بيندازند. ما وقتي لباس طلبگي مي گرفتيم مي دانستيم که ديگر نمي توانيم دوچرخه سوار بشويم، تک چرخ نمي توانيم بزنيم و شايد نتوانيم موتورهم سوار بشويم. بايد اين محدوديت ها را بپذيريم و بايد روي رشد معنوي و شخصيتي خودمان بيشتر اهميت بدهيم يا راه افتادن کارهاي مان در خيلي از مکان ها ؟ البته اين را هم شنيده ام که بعضي از خانم ها وقتي مي خواهد کارشان راه بيفتد و ميدانند که بعضي ها کار خانم محجبه را زودتر راه مي اندازند، وقتي مي خواهند پيش آنها بروند حجابشان را درست مي کنند. خانم ها بايد حجابشان را داشته بانشد و بدانند که هيچ منفعتي بخاطر دين از انسان سلب نميشود و هيچ وقت بخاطر بي ديني کردن نفعي به انسان نخواهد رسيد. اين يک روايت بود که عرض کردم.
سوال – آيا شما با گشت هاي ارشاد در مورد حجاب موافق هستيد يا خير ؟
پاسخ – من با نام گشت ارشاد موافق نيستم. ارشاد چيزي از جنس کار حقوقي – قضايي پليسي است. بايد اسمش را امنيت اجتماعي گذاشت. اينکه ما اسم ارشاد را در سخنراني هاي مان بکار ببريم و اينکه درس مي دهيم يا مشاوره مي دهيم، اسم ديگري براي آن بکار ببريم، اين اثر رواني دارد و آن اين است که ما تلقي کنيم که ارشاد يک عمليات پليسي است. و همان معنويتي که انسانها بايد با دل وانديشه برداشت بکننند آنها دارند با زور اسلحه به ما مي دهند. لذا اسمش مشکل سازتر از خودش است. اما آن گشت هايي که توسط پليس براي امنيت اجتماعي با بدحجابي است را با يک شرط با آن موافق هستم. با اين شرط که اين گروه پليس با هنرمندان و اداره کنندگان فرهنگ جامعه برخورد کنند که شما بي حجابي را توسعه داديد. اگر هنرمندان اين کار را کرده اند ولي اگرنکرده اند نيازي به برخورد نيست. بروند سراغ کساني که مسئوليت داشتند که حجاب را توسعه بدهند و اين کار را نکردند. الان اداره ي بهداشت جلسه اي بخاطر آنفولانزايي با صدا و سيما گذاشته است. اگر بي تفاوت بودند و عمليات پيشگيرانه را انجام نمي دادند، در مجلس استيضاح مي شدند. پليس دنبال امنيت اجتماعي است ولي نمي دانم پليس بايد فکري بکند يا جاي ديگر. مسئوليت برتر و بزرگتر درباره ي مسئله حجاب به ريشه هاي فرهنگي بر مي گردد. بايد کار فرهنگي کرد. اگر کار فرهنگي کرديم آن وقت مي توانيم کار خياباني هم انجام بدهيم. افراد ما بايد از مهارت کافي برخوردار باشند و نسبت به دانه درشت ها اقدام کنند. در ارتباط با جرمها، احکام اسلام هم بگير و ببند فراگير نيست. بايد شيوه ي عملکرد مناسب باشد. من تلويحاً به اندازه ي فهم خودم با نام گشت ارشاد مخالفت کردم. به دليل اينکه اين نام زيبنده نيست. بايد اين نام را درست کنند. بله ما امنيت اجتماعي و رواني مي خواهيم همچنان که امنيت صوتي مي خواهيم و خيلي از چيزهاي ديگر. ما نمي خواهيم ارشاد اخلاقي و معنوي بکنيم. ارشاد اخلاقي و معنوي کار پليس نيست. مثل اينکه پليس بيايد و ما را به نمار ارشاد بکند، اين چقدر خنده دار ميشود. ارشاد اخلاقي و معنوي براي کار اخلاقي است. اينها بايد جلوي مسائل حقوقي را کنترل بکنند. مثلا امنيت خانواده. علت مخالفت ديگر اين است که خيلي عجيب است که به سرشاخه ها گير بدهيم و به سرچشمه ها گير ندهيم. اين عدم تعادل است. دليل موافقت من اين است که بالاخره در هر جامعه اي هر قدر هم مقدمات فراهم بشود شما خطايي از آن هنجار را در جامعه مي بينيد. گاهي براي برخورد با ناهنجاري ها، ممکن است به پليس نيازمند باشيم.