اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

88-09-10-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان-حجاب

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان

-حجاب

88-09-10

سوال – با توجه به بحث تربيت ديني، آثار تربيتي حجاب را توضيح دهيد.
پاسخ – طبيعي است که کل احکام ديني را مي توانيم يک برنامه ي تربيتي تلقي کنيم. وقتي انسان با احکام ديني بعنوان يک برنامه ي تربيتي برخورد بکند پذيرش احکام برايش راحت تر خواهد شد. وقتي شما براي تربيت بدني يک برنامه ميگيريد به شما مي گويند که بايد دستتان را با اين وزنه ده بار بالا و پايين ببريد. سوال شما صحيح است اگر بپرسيد چرا بايد دستم را بالا و پايين ببرم ؟ مگر کدام عضله ي من را محکم مي کند ؟ اما اگر به شما گفتند که اين وزنه را بالا و پايين ببريد و نگفتند که اين يک برنامه ي تربيت بدني است شما مي گوييد که خوب من اين را مي برم بالا چرا دوباره ي پايين بياورم ؟ اگر پايين آوردم چرا دوباره بالا ببرم ؟ مي گذارم همان بالا بماند. اين چراهاي بي ربط شکل ميگيرد اگر به شما برنامه ي تربيت بدني بدهند و شما ندانيد که اين برنامه ي تربيت بدني است. اگر به شما بگويند بنشينيد و دوباره بلند شويد مي گوييد چرا بلند شوم ؟ وقتي به شما بگويند که اين يک برنامه ي تربيت بدني است مي فهميد که بناست عضلاتتان قوي بشود. اگر سوالات درستي بکنيد مثلا بگوييد اين تمرين کدام عضله را قوي ميکند ؟ اين را مي شود جواب داد. اين است که ما ميگوييم به احکام ديني بعنوان برنامه ي تربيتي نگاه کنيم. ببينيم کداميک از عضلات روح ما را مي خواهد تقويت کند. و دنياي ما هم چيزي جز اين نيست که ما بايد در اين دنيا به تقويت و تربيت روح مان بپردازيم. براي اينکه اين روح ظرفيت ملاقات با خدا را پيدا بکند، ظرفيت بردن بهترين لذت ها را پيدا بکند، براي ظرفيت يافتن روح احکامي صادر شد که اين احکام براي تربيت بدني نيست. براي تربيت روح است که به آن نقطه ي مطلوب برسيم. حالا وارد بحث حجاب مي شويم که اساسا حجاب چيست ؟ ما بايد ابتدا زيبايي حجاب و حکمت بسيار عميق آن را درک کنيم. اگر کسي درک عميق و لطيفي از حجاب نداشته باشد سوالات زيادي برايش پيش مي آيد که آن وقت انسان بايد خودش را معطل جواب دادن به اين سوالات بکند. من پيشنهاد ميکنم هر کس که درباره ي حجاب سوال دارد اول بايد يک مقدار به خدا اطمينان داشته باشد. خدايي که قصد آزار کسي را ندارد و در فرمان هايش حکمت هاي فراواني وجود دارد و به حجاب يک نگاه تعقلي و عميق بکند و نگاه عارفانه که ببيند چي حکمتي است که خدا به حجاب دستورداده است. عموم احکامي که درباره ي زن و مرد هست را از دور نگاه کند بدون هچ موضعي که زن هستند يا مرد و به چه چيزي علاقه دارند را کنار بگذارند و با اطمينان و حسن ظني اين ها را نگاه کنند. اول سعي کنند آن زيبايي را درک کنند بعد ببينند که چند تا سوال برايشان باقي مانده است، آن وقت سوالاتشان را مطرح کنند يقينا پاسخ مناسبي هم پيدا خواهند کرد.
سوال – تعريف شما از حجاب چيست؟
پاسخ – براي اينکه من حجاب را که يک نوع ممانعت از رفتار آزادانه ي افراد هست در زن يا مرد توضيح بدهم چنين ممانعت از رفتار آزاد را در موارد ديگري عرض مي کنم. شما در زندگي دنيا يا در ديگر بخش هاي دين هميشه اين را مي بينيد که انسانها امکاناتي دارند که در بهره گيري از امکانات شان بخاطر اينکه مبادا به کسي آزار برسانند آزاد نيستند. اين يک قاعده ي پذيرفته شد و معقولي در زندگي دنيا است، اين دنيا خاصيتش اين است. شما از امکانات و دارايي هايتان هرجوري بخواهيد استفاده مي کنيد ولي از يک جايي به بعد، به ديگران لطمه مي زند. مثلا بوق ماشين شما مي تواند صداي گوش خراشي داشته باشد. شما مي توانيد چون بوق داريد هر جا استفاده کنيد، آزاد نيستيد از اين جلوتر برويم. گاهي اوقات يک کسي مي آيد خانه ي ما، ما يک امکاناتي داريم. احيانا آن فاميل لازم نيست بدانند که چرا ما نداريم و دلشان بشکند. گاهي بعضي ها خيلي اخلاقي برخورد ميکنند، بعضي ها امکاناتشان را مطرح نميکنند. که ديگران دلشان بشکند. به همين دليل بعضي از خانمها، بعضي از تزئينات خودشان را از خانم هاي ديگر که احيانا مستمندتر هستند پنهان ميکنند و ميگويند که چرا من روح او را اذيت کنم ؟ چرا به او فخر فروشي کنم ؟ او را آزرده خاطر کنم ؟ در زندگي ما اين يک امر رايج است که ما از همه ي امکاناتي که داريم استفاده نمي کنيم. يا مثلا شما غذا و ميوه در اختيارتان است چون داريد، حق داريد که بخوريد ولي شما هيچ وقت اين کار را نميکنيد که يک جعبه موز را يکجا بخوريد. من بچه که بودم و از در مغازه ها که رد مي شدم مي گفتم اين آقا که بستني و تخمه در مغازه اش هست چرا بيکار نشسته و اينها را نمي خورد ؟ يعني دوست ندارد و بزرگتر که شديم از اين محدوديت ها خيلي زياد ديديم. بعضي ها وقتي به امکانات مي رسند براي استفاده ي محدود از اين امکانات برنامه ريزي مي کنند. منتها در برخي از موارد که ما براي خودمان محدوديت قائل مي شويم بعضي وقتها اسرار محدوديت شان را مي فهميم. بچه ها مي دانند که اگر قبل از غذا شيريني بخورند ديگر نمي توانند غذا بخوردند و مادرها بچه ها را محدود ميکنند که بعد از غذا شيريني بخورند. ما وقتي مي خواهيم خودمان را محدود کنيم بايد ضررهايش را هم ببينيم. خيلي اوقات در مسائل روحي ضررها را درک نمي کنيم. اينجاست که خدا وسط همان احکام عادي دنيايي ما تبديل مي شود به يک سلسله احکام دنيا که حکمتش را نمي فهميم. بستر شکل گير بحث حجاب اينجاست.
سوال – آيا قبول داريد که حجاب يک نوع محدوديت است ؟
پاسخ – بله حجاب کاملا محدوديت است. محدوديت هايي که همه جا ميپذيريم. البته اين عبارت را از استاد مطهري داريم که مي فرمايد: حجاب محدوديت نيست، مصونيت است. اين نگاه کردن از زاويه ي ديگر است. و اِلا ما که ميدانيم محدوديت است. شما کت و شلورا مي پوشيد خوب اين هم محدوديت است.A  شما مي توانستيد لباس اسپورت بپوشيد که خيلي هم مقيد به اتو کردن لباستان نباشيد. هرکس يک محدوديتي را مي پذيرد. آن کسي که اسپورت مي پوشد هم يک محدوديت هايي را مي پذيرد. آن کسي که دارد يک جور ديگري رفتار ميکند، يکسري محدوديت را در زندگي اش مي پذيرد. اين جور نيست که زندگي انسان خارج از محدوديت باشد. مگر شما با ماشين در تهران بدون محدوديت ميتوانيد راندگي کنيد ؟ اين مسائل به دين که ميرسد مشکل پيدا ميکند زيرا خيلي از انسانها آثار زيانبارش را درک نميکنند و ميگويند که چرا خدا اين محدودتي را براي ما قائل شده است ؟ بله حجاب محدوديت است ولي حجاب يک نوع محدوديت در لذت بردن خانم ها و آقايان از يکديگر است. فلسفه ي محدود شدن لذات انسان چيست ؟ خيلي روشن است که اگر شما در لذت بردن محدود بشويد، کيفيت لذت بردن تان عميق ميشود و افزايش پيدا مي کند و ممکن است لذت بردن شما با تاخير بشود با محدوديت هايي همراه باشد ولي نوع لذت بردن تان متفاوت ميشود ولي عميق و بيشتر ميشود. حتي در لذت هاي دنيوي يکي از فلسفه هاي حجاب اين است که انسانها در زندگي شان از مسائل مربوط به روابط زن و مرد بيشتر لذت ببرند. در اين جور ارتباط ها خوشايندي افزايش پيدا ميکند. در سوالات بود که در خارج حجاب هم ندارند و آدمهاي نسبت به هم حريص هم نيستند و همديگر را رها کرده اند. ببينيد دامنه ي سخن تا کجاست ؟ تا جايي است که ديگر دارد انقراض نسل پديد مي آيد. دامنه ي اين سخن به آنجا کشيده که ديگر همديگر را دوست ندارند. همين لذت خودش عامل محبت بين زن و شوهر است و اگر اين لذت مخدوش بشود، در کوچکترين دعواها نفرت پديد مي آيد. لذا بي حجابي مطابق است با افزايش آمار طلاق. ما از آن تعريف به يکي از تعريف هاي حجاب مي رسيم که تازه اين خشن ترين و معقول ترين تعريفي است که براي حجاب مي توانيم قائل بشويم لطيف تر از آن هم هست. آن هم اين است که حجاب پذيرش يک محدوديتي است مثل تمام محدوديت هايي که مي پذيريم اگر حکمتش را نمي دانيم و به اين دليل پذيرفتن فلسفه اش براي مان سخت است و سعي مي کنيم حکمتش را بفهميم. حالا ميگويند که در کشورهاي خارجي که محدوديت حجاب ندارند مشکل زيادي ندارند چون چشم و دلشان سير است ولي در کشور ما تا يک خانم کمي بدحجاب است توجه همه را به خودش جلب مي کند، پس ما هم مثل آنها بشويم ؟ شايد آنها در در ابتدايي ترين مسائل چشم چشم چراني نداشته باشند ولي مشکلات عاطفي و غريزي فراواني برايشان پديد مي آيد که آن مشکلات را الان واردش نمي شويم. شما مي توانيد مستندات و آماري که اين بحران هاي روحي را نشان مي دهد نگاه کنيد. اسلام حجاب را مطرح نکرده که به من بگويد مي خواهم مشکل چشم چراني و حرص مردها و زنها را براي نگاه کردن به يکديگر از بين ببرم، اسلام مي گويد که اين حرص باشد، عوض آن هزاران بدبختي ديگر کنترل بشود. شما با اين حرص خودت يک جور ديگر برخورد کن. براي آن يک داروي مستقل وجوددارد ولي برکات زيادي دارد. اين ها را بايد واقع بينانه بپذيريم. اصلا غرب با اين برهنگي دنبال چيست ؟ اولا اين برهنگي در غرب اصلا طبيعي نيست. اصلا اين جوري نيست که انسانها در کنار هم زندگي بکنند و وقتي تصميم گرفتند که آزاد باشند به اين نتيجه برسند. اين توسط کساني که جامع بشري را اداره ي مي کنند دست ساز است. يکي از سياست مداران غربي به من ميگفت که من تعجب ميکنم که شما جوانان هايتان را کازينو و دانسينگ نمي فرستيد. و خيلي از اين جور مسائل منع مي کنيد. گفتم: بله ما نه تنها اين جور مکان ها را درست نميکنيم بلکه اگر کسي بخواهد اين مسائل را علني کند و به جامعه بکشاند، او را منع ميکنيم. سوال کرد پس چطور جوانانتان را اداره ميکنيد ؟ ميگفت که اگر اين همه جوان هوشيار بشوند و بد مستي نکنند به کوچکترين بهانه اي شورش مي کنند، اگر مردم مشغول پارتي هاي يکشنبه هايشان نشوند آن هم در آن استانداردهايي که فوق العاده روح هايشان را درگير مي کند، اين مردم سرشان را بلند مي کنند که چرا 15 ميليون بايد بر چند ميليارد حاکم باشند و چرا ثروت مسيحيان از يهوديان کمتر است ؟ و به سوالات جدي تر مي رسند ولي فعلا بايد اين جوري مشغول باشند. سرشان گرم که باشد هيچ، کاش از اين بازي لذت مي بردند. بخش هاي عمده ي روحشان از آنها گرفته مي شود. زني که پناهگاه امني بنام مرد براي خودش ندارد و ميداند که چه جوري با او رفتار مي کنند، ديگر برايش جا افتاده و از بخش عمده ي نيازهاي عاطفي اش چشم پوشي مي کند. و مردي که در ارتباط با همسرش که او را تحت پوشش قرار بدهد، حمايتش بکند، مرد به او احترام بگذارد و به او علاقه داشته باشد، خوب اين دو تا نيمي از روحشان کنده شده است و ديگر انسان کاملي نيستند. بعضي ها ميگوند که همه ي شان اين جوري نيستند. شما بايد آمار بگيريد و ببينيد که اين جوري هستند يا خير. اگر شما مي بينيد که در غرب زن و مرد بهم لبخند مي زنند، اين لبخند را نشانه ي رضايت قلبي عميق نگيريد به آمارها توجه کنيد. وقتي که در آلمان درصد بسيار قابل توجهي از دختران علاقمند هستند که با جوانان ترکيه اي ازدواج کنند و با اينکه آنها مهاجر هستند و آلماني ها هم نژاد پرست هستند و حداقل طبقه دوم بحساب مي آيند، علتش اين نيست که آنها مسلمان هستند و علاقه به اسلام دارند بلکه مي گويند اين جوانان ترکيه اي که در اينجا مهاجر هستند، بصورت فرهنگي ياد گرفته اند که غيرت بهتري نسبت به زنان دارند. اين را از زنان سوال کنيد که نسبت به زنشان غيرت خوبي داشته باشند البته اذيت هم نکند، اين لذت چقدر تامين کننده نيازهاي روحي اوست.
سوال – مي گويند که در زمان قبل از انقلاب و زمان انقلاب مادرهاي ما حجاب را انتخاب کرده بودند ولي الان دارند اين را به ما تحميل مي کنند. چرا به ما اجازه نمي دهند که خودمان انتخاب بکنيم ؟
مادران امروز ما شايد خيلي هم حجاب را انتخاب نکرده باشند. اوايل انقلاب جو انقلاب همه را جوگير کرده بود و تحت تاثير قرارد داد، اثرش خوب بود ولي ما از مسير درستي نرفتيم. الان تازه چشم و گوش ها باز شده است. اگر در اثر جو انقلاب و دفاع مقدس يک چيزهاي خوبي رايج شده ما زياد خوشحال نيستيم چون زياد اصيل نيست. حجاب بايد کم کم تلخي هاي خودش را نشان بدهد و اگر حالا انتخاب کرديم درست است. در قبل از انقلاب اگر حجاب بود، حجاب بدون رقابت بود. اين همه ماهواره نبود که به شما انتخاب هاي ديگر را عرضه کند و شما در معرض اين ها باشيد. خيلي ها تلويزيون نداشتند چه برسد به موارد ديگر. اصلا سينما رفتن را حرام مي دانستند. لذا آن فضا، يک فضاي انتخابي قوي نبود، الان قدرت انتخاب هست با اينکه حجاب ديگر تازگي ندارد که بخاطر آن جذبش بشوند ولي هر روز بدن شهدا را مي آورند که ما تحت تاثير احساسات و هيجانات انقلابي قرار بگيريم و تمسخرهايي هم وجود دارد. الان تحميل کردن چيز خوبي نيست، توضيح دادن خوب است. ما در مورد اينکه حجاب را توضيح بدهيم خيلي ضعيف هستيم و همه ي مسئوليت ها را هم از ما طلبه ها مي خواهند و در اين مورد کارگردانان ارجمند اين موضوع را کنار گذاشته اند. به هرحال بايد زيبايي هاي حجاب را نشان داد نه اينکه دلايلش را توضيح داد.
سوال – حجاب را چگونه به فرزندان مان که به سن تکليف رسيده اند تبيين کنيم ؟
خيلي ها در جامعه ما محجبه هستند و بار مسئوليت تبيين و تبليغ حجاب بر عهده ي آنها است. آنها بايد بگويند که چرا حجاب دارند ؟ و اگر دلايل قشنگي ندارند بروند دلايل قشنگ پيدا بکنند. آنها بهترين مبلغ حجاب هستند مثل نماز اگر آنهايي که نماز مي خوانند از نمازشان لذت ببرند، خودشان بلد هستند که نماز را چگونه با زبان بي زباني به بغل دستي شان بگويند که او هم در اين راه قرار بگيرد. وقتي من با تلخي نماز مي خوانم نمي توانم مبلغ نماز باشم. وقتي با تلخي حجاب داشته باشم نمي توانم مبلغ حجاب باشم. کساني بايد پيدا بشوند که از حجاب عميقا لذت ببرند و به حجاب خيلي زيبا نگاه بکنند اگر اين جوري باشد حجاب تبليغ ميشود. فيلم سازان ما بيان زيبايي هايي که پنهان است را پيدا کنند و نشان بدهند که يک فيلم ساز چشم تيز بيني دارد و پنهاني ها را پيدا ميکند البته همان پنهاني هايي که ما داريم مي بينيم پيدا کنند و نشان بدهند. کسي نيست که به چادر خودش، به پوشش حجاب خودش مثل احرامي که در حج حاجيان مي بندند نگاه کند. آيا طلبه اي هست که به عباي خودش زيبا نگاه کند و به عباي خودش حس زيبايي داشته باشد؟ من خانم هاي طلبه اي را مي شناسم که عشق شان اين بوده که با يک طلبه ازدواج بکنند. وقتي عباي او را مي شويند، احساس مي کنند که بيرق اسلام را مي شويند. روايت داريم که خدا با فرد با ايمان دو تا کار مي کند، او را محبوب و زيبا قرار مي دهد. زيبايي حجاب را درک کنيم و به ديگران منتقل کنيم. محبوب بودن حجاب را درک کنيم. در تلويزيون نشان مي داد که يک خانمي با شوهرش مسلمانش از لندن آمده بود حتي شوهرش از او نخواسته بود که مسلمان بشود ولي گفته بود که درايران بايدروسري داشته باشد اين مستند ربطي به حجاب هم نداشت. من ديدم اين خانم که بعدا با او مصاحبه کرده بودند مي گفت: من فکر مي کردم اول خيلي سخت است که مدتي روسري داشته باشم ولي راحت با آن کنار آمدم. ..در فرودگاه لندن که مي خواستم روسري ام را بردارم احساس عدم امنيت کردم، احساس کردم امنيتم را از دست مي دهم. اين امنيت اجتماعي نيست، يک امنيت رواني است. پوشش براي زن جزئي از وجودش مي شود و بايد يک قدرت بياني باشد که اين ها ذکر بشود. يقين بدانيد که حجاب زيباست. يقين بدانيد که حکمتي قوي پشت حجاب هست. ممکن است که درک نکنيم و احساس مخالفت بکنيم ولي بايد فاصله ي خودمان را کم کنيم.