برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان
-ماه رمضان
88-06-11
21- آثار تربيتي ماه رمضان و روزه را بگوييد.
روزه با عبادات ما يک فرق اساسي دارد. روزه يک عبادت سلبي است. بقيه ي عبادات ما ايجابي است. بقيه ي عبادات انجام دادن يک سلسه کارهاست. تنها عبادتي که انجام ندادن است، روزه است. يعني شما در روزه کاري نميکنيد و عبادت نام مي گيرد. در اين عبادت هيچ فعلي نيست و همه ترک است و چون ترک زيباتر است و از نظر عرفاني خدا ميگويد: من خودم جزاي روزه را مي دهم. يا به روايتي من خودم بصورت خاص، جزاي اين روزه هستم. اثر تربيتي اين چيست ؟ يک مقدار آب و غذا نمي خوري و اين همه احساس خوش معنوي در شما پديد ميآورد و ارتباط نزديکي با خدا براي شما ايجاد مي کند.
حالا ببينيد اگر بدي هاي دنيا را ترک بکنيد، چقدر آثار زيبايي دارد. خداوند يکسال منتظر بود تا ما بدي هاي دنيا را ترک کنيم. نشد و خدا گفت: من شما را به مرگ مي گيرم تا به تب راضي بشويد. شما را از خوردن مي اندازم تا بفهميد امساک شدني است. راحت است و چقدر نوراني ميشويد. خدا الان امور عادي و خوردن را براي ساعاتي منع ميکند تا ما به ترک دنيا آماده بشويم. ترک امورعادي، تمريني براي ترک گناهان ميشود. اهل روزه آمادگي بيشتري براي ترک گناهان دارند. اين اثر تربيتي رمضان است. در قرآن مي فرمايد: ما قرآن را واجب کرديم تا شما به تقوي برسيد. تقوي يعني پرهيز از گناه. اثر ديگر اين است که مهمترين اصل و هدف تربيتي اين است که انسان بتواند امساک بکند. بتواند به خودش بگويد: نه. من بارها به معلم ها گفته ام: در مدرسه به بچه ها نماز ياد ندهيد. خدا و پيامبر ياد ندهيد. تنها چيزي که به او ياد بدهيد اين است که بچه ي ما وقتي از دبيرستان بيرون آمد، پيش او زشت باشد که بگويد: دلم مي خواهد. در مبازه با نفس قدرتمند شده باشد. اين مبارزه با نفس را در دلش برويانيم. البته روش ما جوري است که جلوي روياندن از درون را مي گيرد. مدرسه مبارزه با نفس ما مي کند. جامعه مبارزه با نفس ما مي کند. اطرافيان مبارزه با نفس ما مي کنند. اين تشويقها و تنبيه ها، اين مسئوليت را بعهده مي گيرند. و ما قدرت خودمان را پيدا نمي کنيم. مدرسه ها بايد در مسئله ي تعليم و تربيت که يک حرکت است، برنامه ريزي بکند و به بچه ها ياد بدهند که مقابل نفس خودشان بايستند. امروز شما چه مي خواستيد که جلويش ايستاديد ؟ امساک يک برنامه باشد و برنامه بدهند. امساک در حقيقت در حيات انسان نقش مهمي دارد. اگر از چيزي که دلمان مي خواهد چشم پوشي کنيم و بگوييم دو ساعت بعد و تاخير بيندازيم. اگر گناه دلت خواست بگو: بعدا. اگر انسان بتواند به خودش نه بگويد، يک عظمتي را در روح انسان ايجاد مي کند. حقارت را از انسان مي گيرد و به انسان قدرت مي دهد. اگر در زندگي انسان ارزشي بالاتر از امساک وجود داشت، حتما ما در ماه رمضان بايد آن کار را مي کرديم. ولي اين نيست و در ماه رمضان يک نخوردن و نيآشاميدن اين کار را مي کند. مهمترين آثار ماه رمضان، ياد دادن امساک است.
حضرت اميرالمومنين از رسول خدا پرسيدند: بهترين عمل دراين ماه چيست ؟ فرمود: اين ستاره را دنباله دار بکنيد. يعني بقيه چيزهاي بد را هم، شما ترک بکنيد. به احترام ماه رمضان آنها را ترک کنيد. روايتي از امام صادق (ع) داريم: شما گاهي با هم جر و بحث مي کنيد که اسم آن مجادله است. اگر در ماه رمضان بحث به مجادله کشيده شد بگوييد: ببخشيد من روزه هستم و بحث را ترک کنيد. حتي مجادله نکنيد زيرا در مجادله انسان دنبال اين است که خودش را اثبات بکند، طرف را پايين بياورد، بايد جلوي آنها را گرفت. يک زماني بايد خود داري کرد. قديمي ها جوانان را سربازي مي فرستادند که مرد بشوند. در قديم در سربازي خيلي خلاف نفس سربازها دستورات مي دادند و صبح زود بيدارشان مي کنند. بايد آماده باشد. واقعا کسي که مبارزه با نفس نکند، مرد نيست. کساني که در مشکلات زندگي ميکنند، آدمهاي خود ساخته اي هستند. کساني که در رفاه هستند، اگر خوب تربيت نشوند خيلي آسيب پذير هستند. آدمهاي متوقع و زود رنجي هستند و زود افسرده ميشوند. يکي از ناراحتي هاي روحي ما، ناآرامي هاي ما، نااميدي هاي ما بخاطر اين است که هيچ وقت مبارزه با نفس نکرده ايم، هيچ وقت با مشکلات درگير نشده ايم. هميشه توقع آماده خوري داشتيم. اصلا جلوي مان باشد و برنداريم. حالا اگر کسي ماشين نداشته باشد و به خيابان برود و در ترافيک و شلوغي ناراحت ميشود و به زمين و زمان فحش مي دهد و اعصابش خُرد مي شود. حالا اگر کسي دو تا ماشين هم در خانه داشت و گفت: امروز مي خواهم تفريحي بروم، اصلا اعصابش خرد نمي شود چون خودش کنار گذاشته است.
خدا ميگويد: من هرچه به تو ندادم، دارم که به تو بدهم، ولي تو بگو من خودم برنداشتم. ببينيد روحيه هاي چقدر تفاوت مي کند. تو بنا داشته باش با نفس مبارزه کني، ما بنا را هم نداريم. در غرب کسي بد نمي داند که کسي چيزي را بخواهد. پس کي مي خواهد با نفسش مبارزه کند. پيچش داستانها از وقتي شروع ميشود که کسي چيزي ميخواهد. خوب، نخواهد. جلوي خواستنش بايستد. پس کي مي خواهد بايستد. اين اثر تربيت است که روزه در ما دارد. و هيچ چيز هم مثل نياز اوليه تشنگي و گرسنگي نيست. اين اولين نيازي است که انسان در بدو خلقت با آن مواجه ميشود. خدا اولين نياز ما را گرفته که بايستيم. اگر اينجا نايستيم رشد نمي کنيم. اين را براي خودت مي گويد. کسي که اهل امساک بود، از هر چيزي بهره برداري بکند، ده برابر لذت مي برد ولي کسي که اهل امساک نبود، هرچي مي برد، باز هم کم لذت مي برد. هرچي هم بخورد، لذت نمي برد.
22- آيا روزه با اين سختي و مشقت، لطف خداست ؟
يکي ديگر از آثار تربيتي روزه اين است که انسان را فرمان پذير ميکند. و خود فرمان پذير کردن تکبر را از دل انسان برمي دارد. تواضع پيدا مي کند. انسان صاحب پيدا مي کند. چرا نمي خوري ؟ خدا گفته است. معلوم ميشود تو خدا داري. تمرين بندگي است. شما معمولا در زندگي به کسي دستوري نمي دهيد که سختي بکشد و با شما بد بشود و از شما اطاعت نکند. ميگويد: انسان بايد احترام خودش را حفظ کند و هر حرفي را هر جا نزند. جايي که مي بيني حرفت را زمين مياندازند، حرف نمي زني. اما خدا بخاطر محبتش به ما، گفته: بگذار من اين دستور را بدهم، فوقش عده اي آنرا رعايت نمي کنند. خدا بخاطر محبت به ما، از کبرياي خودش کوتاه آمده است، مي گويد: من پا در مياني مي کنم شايد انجام بدهند.
نکته ي بسيار مهمتر، اگر خدا روزه را واجب نکرده بود، البته انسانهاي خوب، خودشان روزه را مي گرفتند ولي چرا واجب کرده است ؟ عنانيت انسان درامر واجب بيشتر از بين مي رود. وقتي واجبي را انجام ميدهيد مي گوييد: خوب واجب بود بايد انجام ميدادم ولي وقتي واجب نباشد با صداي کلفت تر مي گوييد: خوب بالاخره من اين را انجام داد. منيّت ما در اطاعت از امر واجب بيشتر از بين مي رود. ولي وقتي مستحب باشد آدم نمي شويم چون با من خودمان رفته ايم. روزه ي واجب، نورش هزار برابر از روزه مستحب بيشتر است. خدا که روزه را واجب کرده، از چند جهت لطف کرده است. يکي اينکه ما قوي بشويم و ديگر اينکه خودش کوتاه آمده است و محبت خودش را به شما نشان داده است. يکي ديگر اينکه چون امر کرده شما بدون عنانيت اينکار را مي کنيد. و شما بدون منيّت اينکار را مي کنيد و اثرش براي شما بيشتراست. در مکه وقتي با جوانها مي رويم. در آنجا حال معنوي خوشي دارند و دائم دنبال دستور معنوي مي گردند زيرا آنجا حقيقت بندگي خودش را درک مي کند و دربه در دنبال دستور معنوي مي گردد. مي فهمد دستور چقدر شيرين است. اگر مولا به او دستور ندهد، دلش مي گيرد. از احرام که بيرون مي آييم يک شادي داريم ولي غم قشنگي هم، گوشه ي دلمان هست. اي واي تمام شد. مثل آخر ماه رمضان. خدا مي گويد: ديگر نمي خواهد روزه بگيريد و انسان دلش مي گيرد. چقدر دستور قشنگ است. اين را از آدمها گرفتن خوب نيست. دستور خدا شنيدن، انسان را بنده بار مي آورد. و بنده بودن هم خيلي لذت دارد. بچه بايد در آغوش مادرش باشد. همسر بايد در کنار همسرش باشد. هرچيزي سرجاي خودش باشد. عبد هم بايد در آغوش دستور خدا باشد. اين است که در ماه رمضان مي توانيم آنرا تجربه کنيم.
23- درباره مراسم معنوي در اين ماه و مراسم روضه صحبت بفرماييد.
در اين ماه خود روزه آثار با برکتي دارد. نماز جماعتها اين آثار را مضاعف ميکنند. درباره ي مراسم مذهبي که ما به آن هيئت، روضه و سخنراني مي گوييم، من روايتي از پيامبر را براي شما مي خوانم. برويد در باغ هاي بهشت بگرديد و بهره برداري بکنيد. پرسيدند: اين باغ هاي بهشت کجا هستند ؟ فرمودند: مجالس ذکر همان باغ هاي جنت هستند. لذا کسي که با مجلس ذکر مي رود از انواع ميوه هاي بهشتي بهره برداري مي کند. رفتن در جلسه موضوعيت دارد. بعضي ها مي گويند: ما از معارف ديني در تلويزيون استفاده مي کنيم. هيچ کدام از آنها قيمتشان به قيمت آن محافل معنوي نيستند. صد نفر در کنار شما با انگيزه اي نوراني، اين نورها را به شما منتقل ميکنند. وجود شما اين ها را مي گيرد. اين ها آثار اجتناب ناپذيري هستند که هرکس در مجالس ذکر برود، اجتناب هم نمي خواهد بکند، آثار قطعي هستند که به روح انسان وارد ميشود. خيلي موضوعيت دارد. هرکس هرجا هست حتي در خانه اي محفلي راه بيندازند و ذکر را بگويند. بخشي از ذکر سخنراني باشد. خيلي ها فکر مي کنند مجالس بايد آن جنبه ي سرگرم کنندگي شان خوب باشد و يک سخنران خوب، بلد است مخاطب را جلب بکند. اين ملاک خوبي براي انتخاب جلسه نيست. حتي در مجالسي بروند که جاذبه هم نداشته باشد ولي حرف حسابي در آن باشد. اين خيلي ارزش دارد. چون اگر ما روي جاذبه ي مداح و سخنران برويم، اثر تربيتي جلسه روي ما کم ميشود. چون تفريح رفته ايم و بخاطر دلمان رفته ايم. چرا اين فرصت ها را از دست بدهيم. مردم در مسجد محافل را شلوغ ميکنند. محافل معنوي نسبت به قبل از انقلاب واقعا رونق دارد.
ولي در اين ماه هنوز محافل معنوي ما کم هستند. چرا کسي که مي خواهد روضه بخواند، بايد زيبا روضه بخواند ؟ ذکر مصيبت لازم نيست که زيبا خوانده بشود. بزرگي نقل کردند: در بيت امام خميني در نجف، طلبه اي داشت دعاي توسل مي خواند ولي صدايش خوب نبود و ما ناراحت بوديم و هيچ کس گريه نمي کرد. امام در همان تاريکي آمدند و در مجلس نشستند. به فراز سيدالشهدا رسيدند و امام با صداي بلند گريه کردند. حالا کي ميخواند و چطوري مي خواند مهم نيست. اين مجلس است. و با صداي گريه امام همه ما شروع به گريه کرديم. ما بايد به اين سمت برويم. البته عيبي ندارد مداح و سخنران جاذبه داشته باشند تا بي حوصله ها را جذب کنند. براي جاهايي خوب است. مهم اصل حضور با انگيزه ي دروني ماست.
کسي آيه قرآن و ترجمه ي آنرا با لحن بخواند. ببينيد چه اثري در روح انسان دارد. اين محافل مي توانند آثار ماه رمضان را ارتقاء بدهند. کساني که اصلا خوششان نمي آيد در محافل معنوي شرکت کنند، در خودشان دنبال چيزي بگردند. اين نزديک به نفاق است.
24- اين استمرار در عبادت موجب عادت مي شود و ديگر لذت نميبريم. آيا اين عادت اثر تربيتي هم دارد ؟
روايت داريم: خودتان را به کارهاي خير عادت بدهيد. پس عادت کردن به خير توصيه شده است. اين مي گويد: اين عادت شده است و ديگر لذت نمي بريم. ما مي خواهيم چه نوع لذتي ببريم ؟ اينکه در هر چيز جديدي لذتي هست. يعني شما از ماه رمضان لذت ببريد چون جديد است. اينکه لذت معنوي نيست. يک فيلم جديد و يا يک موسيقي جديد که مي شنويد، لذت مي برديد. نبايد اين را اشتباه بگيريد. پس نماز تکراري است و ديگر از آن لذت نمي بريم البته از اين باب لذت نمي بريم. اگر ميخواهيم لذت ببريم بايد معرفت مان را زياد کنيم. محبت مان را زياد کنيم.
پيشنهاد ديگر اين است که شما ماهي يکبار نماز بخوانيد لذت بيشتري مي بريد. هروقت دلتان گرفت، نماز بخوانيد. ما ميخواهيم عبادت را در خدمت نفساني خودن مان بگيريم. در حاليکه ما بايد به خدمت دربياييم. اگر يک عبادتي را استمرار بخشيديم و لذت اوليه اش رفت، ناراحت نمي شويم و مي گوييم: بايد لذت هاي ثانويه و عميق آنرا بدست بياوريم که آن با معرفت بيشتر و محبت بيشتر بدست مي آيد. جواني ميگفت: من سالهاي اول براي امام حسين (ع) گريه ام مي گرفت ولي حالا ديگر گريه ام نمي آيد. به او گفتم: بايد کتاب سيره امام حسين (ع) را بخواني. معرفت به ولايت خودت را افزايش بدهي و آن دردها، سينه ي تو را داغ کند بعد بيشتر گريه خواهي کرد. اگر دو سال ديگر باز اين حرف را زدي به تو ميگويم: برو سينه ي خودت را از گناه پاک کن و قلب خودت را طاهر قرار بده و آن موقع روضه نخوانده، براي امام حسين گريه خواهي کرد. اگر ما دنبال آن لذت معنوي هستيم با معرفت و محبت بدست ميآيد نه با گاهي انجام دادن عبادات. اما اگر لذت جديد را مي خواهيد، بايد ماهي يکبار نماز بخوانيم. اما نبايد افراط بکنيم. مثلا بگوييم مثل امام خميني حالا زيارت عاشورا و سوره يس و سوره واقعه و جمعه نماز جعفر طيار و. ..در طول يکسال بخوانيم. اين برنامه سنگين است. هرکس بايد يک برنامه ي سبک متناسب با روح خودش بردارد و اگر عادت شد، اشکالي ندارد. عادت براي اينکه اين از يک مرحله اي سقوط نکند، خوب است. براي اينکه از اين عادت بالاتر برويم چه کار کنيم ؟ معرفت و محبت را زياد کنيم.
-آيا ما از الان مي توانيم خودمان را براي شب قدرآماده کنيم ؟
از الان محفل عبادت بروند. سر سجاده ي ذکر باشند. يکدفعه شب قدر نروند که فرشته ها بگويند: تا بحال کجا بوديد ؟ خيلي خلاف ادب است که انسان، شبهاي ماه رمضان را رها کند و فقط شب قدر به محافل برود و عبادت بکند. قبل از شب قدر شروع به عبادت بکنيم.
25- آيا همه آنها که الان روزه هستند، مي توانند آثار تربيتي روزه را ببينند ؟
روزه براي همه آثار تربيتي دارد. بعضي ها اين آثار را از بين مي رند. حداقل آثار براي کساني که بي اهتمام و بي معرفت روزه ميگيرند، باز هم وجود دارد. کارهايي که ما ميکنيم و اين آثار را از بين مي برد، مهم است. اگر اين کارها را نکنيم قطعا براي همه اثر خواهد داشت. مي گويند: يک موقع نگوييد: کاشکي روزه نبودم و يک شکم سير غذا مي خوردم. خدا خيلي دلش نازک است. عالم هستي دل نازک است. انسان گاهي با يک کلمه همه ي اجر خودش را ضايع مي کند.