برنامه سمت خدا
حجت الاسلام والمسلمين پناهيان
-روش عزاداري در محرم
90-09-16
قرآن بخوان به نيابت کل آن سي جزء که با سرانگشت نيزه ورق خورد، قرآن بخوان تجويد تازه را به تاريخ بياموز و ما را به روايت پانزدهم معرفي کن، قرآن بخوان تا طبل هل هله از هاي و هوي بيفتد، شاعران بيچاره، شاعران درمانده، شاعران مضطر با نام تو چه کردند ؟ تاريخ زن آبرو مي گيرد وقتي پلک صبوري مي گشايد و نام حماسيت بر پيشاني دو جبهه ي نوراني مي درخشد. زينب!
سوال – شما چه نظري در خصوص محرم امسال داريد؟
پاسخ- محرم امسال هم از نظر کمي و هم از نظر کيفي بهتر از سال هاي قبل به نظر مي رسد. البته اين روند در طي اين سي سال وجود داشته است. معمولاًA مجالس در شب هاي اول رونق شب هاي آخر را ندارد. اما در اکثر جلساتي که امسال بنده حضور پيدا مي کردم و يا از برخي از دوستان مي شنيدم، از ابتدا رونق همان شب هاي آخر را داشتند. از نظر کيفي هم احساس مي کنم که مومنين بخصوص جوانان در عزاي اباعبدالله الحسين (ع) بسيار بي تاب تر شده اند. تصور مي کنم يک روزي که مردم ديگر طاقت عزاي اباعبدالله الحسين را نداشته باشند، آقا ظهور کنند. الان بايد روضه ها بيشتر با اشاره خوانده شود. نمي توان صريحاً به سراغ مسائل اصلي رفت. چون مردم ديگر طاقت آن را ندارند. ما اشاره مي کنيم، مردم با تمام وجود اشک مي ريزند. الان حضور جوان ها خيلي بيشتر شده است. اگر حوزه ها و بخش هاي تبليغاتي آمار بدهند، نشان مي دهد که آمار سخنراني ها در کل کشور نسبت به سال هاي قبل خيلي بيشتر شده است. من در برنامه اي گفتم که حضور حوزه هاي علميه به اندازه ي نياز نيست. بيشتر منظورم اين بود که نياز خيلي بالا است. اين نشان مي دهد که هم دشمنان با ما جدي تر مبارزه مي کنند و هم عطش مردم بيشتر شده است. ممکن است ما نتوانيم اين عطش و نياز را به موقع و به طور کافي پاسخ دهيم چون ما با يک جهان مخاطب روبرو هستيم نه فقط جهان اسلام. برخي از دوستان معاونت رشته ي تخصصي تبليغ به من گِله مي کردند که زحمات زيادي در اين بخش کشيده مي شود و شما در انتقاد خود اين مسائل را در نظر نگرفتيد. الان حوزه هاي علميه زحمات زيادي مي کشند. اين رونقي که در اين سال ها مشاهده مي شود همگي نتيجه ي تبليغات صحيحي است که طلاب، روحانيون و ذاکرين اهل بيت انجام مي دهند. اما الان سطح معرفت افراد بالا رفته است. اوايل انقلاب مارکسيست ها در فضا اثر گذاشته بودند. اگر يک نفر مي خواست خود را سطح بالا نشان بدهد، در خصوص امام حسين (ع) بحث مي کرد ولي گريه نمي کرد. فکر مي کرد اگر انسان قساوت قلب داشته باشد نشانه ي علم و معرفت است. اما ديگر اين عوام زدگي ها وجود ندارد. الان عاطفه و سوز، در کنار عشق، معرفت و بصيرت به رشد بسيار بالايي رسيده است.
سوال – چکار بايد کرد که اين حال و هوايي که در ايام محرم بوجود آمده، استمرار داشته باشد؟
پاسخ – در سوره ي حجرات بعد از اينکه احترام به پيامبر را توصيه مي فرمايد. در سه يا چهار آيه تصريح مي کند که ادب را نسبت به پيامبر رعايت کنيد. بعد مي فرمايد که هر کس اين ادب را رعايت کند از تقواي قلب او ناشي شده است. کساني که اين کار را بکنند، هم گناهان آنها بخشيده مي شود و هم اجر با عظمتي دريافت مي کنند. به روايت تمام مذاهب و مورخين رسول خدا (ص) بارها فرموده اند که حسينُ مِني و اَن مِن حسين. جدا از رواياتي که شيعيان از امام صادق (ع) دارند که ايشان فرمود به غير از مسئله ي خاص نبوت، بقيه ي اموري که مربوط به پيامبر گرامي اسلام مي شود مربوط به امامان هم مي شود. يعني ادبي که ما نسبت به رسول خدا (ص) داريم بايد نسبت به ائمه نيز قائل باشيم. ولي به طور اختصاصي پيامبر اکرم (ص) فرموده اند که حسينُ مِني و اَن مِن حسين. پس احترام و ادب نسبت به امام حسين(ع) داراي مغفرت و اجري عظيم است. همه مذاهب هم اين مسئله را قبول دارند و در قرآن هم ذکر شده است. پس وقتي ما در مُحرم اظهار ادب مي کنيم، هم از مغفرت برخوردار مي شويم و هم اجري عظيم مي بريم. حالا که امام حسين (ع) به ما نظر کرده اند، خوب است که در زندگي خود يک تغييري ايجاد کنيم. مثلاً يک برنامه ي يک ساله در نظر بگيريم و يک روش را در زندگي يا عبادت خود تغيير بدهيم. اگر قبلاً نمازهاي خود را سروقت نمي خوانديم. بخاطر محبت و نظري که امام حسين (ع) به ما داشته اند مقيد شويم که يکي از آنها را سروقت بخوانيم و يا قبل از نماز سه بار بگوييم صَلي اللهُ عَليکَ يا اَباعَبدالله. اين جمله از اذان و اقامه هم کوتاه تر است و مي توانيم آن را تکرار کنيم. به فرموده ي امام صادق (ع) سه بار گفتن اين ذکر، ثواب زيارت حرم اباعبدالله (ع) را دارد. مي توانيد در طول سال با عنايت به اين فرموده ي امام صادق (ع) اين ذکر را تکرار کنيد. يا هفته اي يک بار زيارت عاشورا بخوانيد. در روايت داريم که حضرت فاطمه (س) هفته اي يک بار براي شهيد زمان خود يعني حمزه سيد الشهدا برنامه ي عزاداري داشتند. شب جمعه که پر معنويت ترين شب است و طبق روايات اولياي خدا متوجه کربلا هستند، زيارت عاشورا بخوانيم. اگر اين کار به صورت هفتگي باشد کسالت و دل زدگي ايجاد نمي کند. اينها رفتارهايي است که به مرور زمان براي انسان جا مي افتد. و بعداً بدون اينها نمي توان زندگي کرد. بنابراين راه استمرار اين حال خوش، رفتار خوب، منظم و مداوم است.
سوال - آيا روضه هاي خانگي در تربيت ديني فرزندان تأثير دارد و نياز است استمرار داشته باشد يا خير؟
پاسخ - اينطور نيست که اگر يک جلسه اي باشکوه باشد و از مداحان مشهور اهل بيت و يا سخنرانان مطرح بهره بگيرد حتماً نوراني تر بوده و فيض بيشتري به انسان مي دهد. گاهي يک جلسه ي غريب و کوچک محلي يا خانگي ممکن است نور و صفايي داشته باشد که اين صفا در جلسات بزرگ نباشد. خود ما طرفدار جلسات بزرگ نيستيم و آن را اصل نمي دانيم. حتي کساني که مقيد هستند به جلسات بزرگ بروند هم در کنار آن در يک جلسه ي غريب شرکت کنند. مرحوم آيت الله حق شناس به رفقاي خود سفارش مي کردند که در جلسات غريب شرکت کنند. خود ايشان هم در اين جلسات شرکت مي کردند. خود من هم در دهه ي محرم با اينکه افراد محبت دارند و به جلسات آنها مي روم، يک روضه ي خانگي دارم. نبايد اين جلسات را از دست داد. روضه ي خانگي لطف خود را دارد. انتقال مفاهيم ديني به کودکان و نوجوانان بيشتر بايد از طريق عمل باشد. وقتي که پدر و مادر خانه ي خود را محل روضه و جلسه قرار مي دهند، اين فعاليت براي آموزش بخش عمده اي از معارف موثر تر از هر کار ديگري است. ما در روز قيامت خواهيم ديد که بسياري از آموزش ها و تبليغات به اندازه ي اين روضه ها موثر نبوده است. در برخي از شهرستان ها حتي من ديده ام که نوارهاي مرحوم کافي را مي گذارند. يعني سخنران هم ندارند. البته سخنران ها هم همين حرف را تکرار مي کنند. ناله و اشکي که در آن مکان ريخته مي شود و نوري که وجود دارد، در تربيت بچه ها موثر است. خوب است که ما بچه هاي خود را در نور بزرگ کنيم. خلاً وجود روضه هاي خانگي را انسان به سختي مي تواند پر کند. سال ها قبل ما در قم منزلي را گرفته بوديم که در آن روضه مي گرفتيم. البته بعداً اين روضه گسترش پيدا کرد و به مسجد انتقال پيدا کرد. چون ديگر در خانه اين مراسم گرفته نمي شد، سعي کرديم که يک روضه ي بچگانه در خانه بگيريم. يعني جوان ها و بچه ها را دور هم جمع مي کرديم. براي اينکه مراسم روضه در خانه از بين نرود. قبل از اينکه ما اين خانه را بگيريم همسايه ها مي گفتند که ما مي خواستيم بدانيم اين خانه نصيب چه کسي مي شود. آيا آن افراد هم روضه اي هستند يا خير؟ بعد که ديديم شما آمديد و اهل روضه هستيد. بنابراين اين مسئله اثر وضعي دارد. احتمالاً اين خانه دست هر کسي نخواهد افتاد. يعني نفر بعدي هم اهل روضه بوده و جذب اين خانه مي شود. در قرآن داريم که وقتي فرعونيان و افراد بد از دنيا مي روند، آسمان و زمين براي آنها گريه نمي کند. در روايات داريم که وقتي کسي در جايي عبادت مي کند و از دنيا مي رود، آن زمين و آسماني که بالاي آن است براي او گريه مي کند. خداوند فرشته اي را مأمور مي کند که در همانجا با صدا و سبک او اين عبادت را تا روز قيامت ادامه مي دهد. اجر آن نيز براي آن فرد نوشته مي شود. زمان و مکان زنده و موثر هستند. خانه هاي خود را خالي از روضه ها قرار ندهيم. اثر تربيتي اين روضه هاي خانگي فوق العاده زياد است.
سوال – آيا صرف بودن بچه ها در اين روضه ها، باعث انتقال نورانيت به آنها مي شود؟
پاسخ – ما نبايد ارتباط بچه ها با مجالس روضه را با تلخي برقرار کنيم. يک آقايي که از مسئولين بود مي گفت که ما به تربيت بچه هاي خود نمي رسيم. اما بچه ي ما اخيراً علاقمند شده که به مجلس شما بيايد. يک کاري کنيد که جذب شما شود. به مزاح يا جدي به ايشان گفتم که اگر مي خواهد بيايد، شما ديگر به او تأکيد نکنيد. چون آنوقت با من بد مي شود. يک نفر براي من نامه نوشته بود که من از شما خيلي بدم مي آيد. شايد به اين دليل که هر وقت برنامه ي شما از تلويزيون پخش مي شود مادرم من را اجبار مي کند که آن را گوش بدهم. با اين کار بچه زده مي شود. مادر ما يک روضه ي هفتگي در روزهاي پنجشنبه داشتند. من تنها پسر خانه بودم. سال ها خانم ها براي روضه مي آمدند و من نمي دانستم در آن زمان چکار کنم. من چاي شيرين خيلي دوست داشتم اما مادر به من اجازه نمي دادند که زياد بخورم. هنگام زمان روضه من کلافه مي شدم، مادر مي گفتند امروز که روضه است هر وقت به همه چاي داديم يک چاي شيرين هم به تو مي دهيم. يعني اين هديه ي ويژه ي مادر در هنگام مراسم به من بود. من از چهارشنبه منتظر چاي شيرين روضه بودم. نمي دانم مادر چقدر با تدبير اين کار را کرده بودند ولي من همراه با هم زدن چاي شيرين خود، صداي السلام عليک يا ابا عبدالله (ع) آن آقا را مي شنيدم. مادر هاي زيادي هستند که شايد تدبيرهاي بهتري هم داشته باشند. نبايد اين مراسم مايه ي اوقات تلخي و اجبار براي بچه ها شود. بهتر است که بچه ها در فضاي هيئت بازي کنند. و بهترين خاطرات خود را در اين فضاها داشته باشند.
سوال – در خصوص آيات 19 تا 30 سوره ي مبارکه ي فاطر توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين آيات مي فرمايد که اين است و جز اين نيست که شما نذير هستيد. ما تو را فرستاديم، بشير و نذير. يعني در يک فاصله ي کوتاه يک بار از بشارت و بشير بودن سخن گفته است. ولي سه بار از نذير بودن گفته است. نبايد طبع ما از انذار فرار کند. نبايد تنها به دنبال سخنان بشارت دهنده باشيم. وقتي که انذار داده شود، احتمال تضمين آينده بيشتر است. پيامبر گرامي اسلام همين کار را کرده اند. ما بايد از مبلغين خود بخواهيم تنها بشارتي و رحمتي صحبت نکنند. بلکه يک مقدار هم از غضب و عذاب الهي سخن بگويند. تمايل برخي از افراد به سمت دين تبشيري است. صحبت نکردن از عذاب يکي از محل هاي فريب است. انشاءالله در مجالس معرفتي که تشکيل مي شود يک مقدار مباحث انذاري خود را تقويت کنيم.
سوال – با چه تکنيکي بچه هاي خود را با ابعاد قيام امام حسين (ع) آشنا کنيم؟
پاسخ – يکي از رازهاي بسيار عميق کربلاي اباعبدالله الحسين (ع) حضور کودکان ايشان در اين صحنه است. از همان ابتدا به ايشان مي گفتند مشخص نيست در اين سفر چه اتفاقاتي مي افتد. البته در ظاهر بايد امام حسين (ع) با خانواده ي خود مي رفتند. چون از ايشان دعوت کرده بودند و سفر ايشان به شکل يک مهاجرت بود. در اين نوع سفرها معمولاً انسان خانواده ي خود را همراه مي برد. اين نامردي مردم کوفه بود که بعداً حضرت را محاصره کردند. وگرنه حضرت براي جنگ نمي رفتند. قصد داشتند که از کوفه به سمت شام براي جنگ بروند. ولي با مردم کوفه جنگ نداشتند. در اين هنگام برخي مي گفتند که اين اوضاع عادي نيست. بهتر است فرزندان را با خود نبريد. اما حضرت قبول نمي کردند. اين سفر اسراري به همراه داشت. اين اسرار در اين 1400 سال مشخص مي شود. اگر حضرت خانواده ي خود را به همراه نمي آوردند، اين حماسه تکميل نمي شد. اکثر روضه هاي ما متوجه رنج و مصيبتي است که فرزندان اباعبدالله الحسين (ع) متحمل شده اند. امام حسين (ع) بود که مي خواست در راه خدا قرباني بدهد و فرزندان خود را در معرض چنين مصيبتي قرار دهد. اين کار شبيه عملي بود که حضرت ابراهيم(ع) انجام دادند. ولي در نيمه راه خداوند از ايشان پذيرفت و گفت نيازي به قرباني کردن نيست. در ثبت اين حماسه مهر نهايي توسط کودکان امام حسين (ع) زده شده است. چه آنان که در کربلا به شهادت رسيدند و چه کساني که بعد از کربلا به رنج ها مصيبت هاي ديگر گرفتار شده و به شهادت رسيدند. جايگاه کودکان در حماسه ي امام حسين(ع) و ثبت آن در دل ها بسيار کليدي است. در تمام محيط هايي که پر از معرفت و انديشه است کودکان امام حسين (ع) حرف اول را مي زنند. کودک معمولاً وقتي وارد يک مکان مي شود، اول به کودکان ديگري که در آن مکان حضور دارند نگاه مي کند. اگر شما يک عکس را در اختيار يک کودک قرار دهيد که شامل دو درخت بزرگ و يک درخت کوچک باشد. حتماً خواهد گفت اين دو پدر و مادر هستند و اين يکي بچه ي آنها است. وقتي ما بچه هاي خود را به مجالس امام حسين (ع) مي بريم، اولين کاري که مي کنيم با کودکان کربلا آنها را آشنا کنيم. در دوران کودکي بسياري از مفاهيم براي بچه ها قابل انتقال نيست. اگر همين بخش را بدانند، با آن ارتباط عميق برقرار مي کنند. وقتي ما با عاطفه و حماسه، در حدي که براي آنها قابل فهم باشد مصائب کودکان امام حسين (ع) را بيان کنيم، بچه ها عميقاً با آن ارتباط برقرار مي کنند. تأثيري که اين مصائب بر روي کودکان ما مي گذارد بسيار متفاوت است. مثلاً اگر بگوييم يک خانواده تصادف کردند و بچه ي آنها زير ماشين رفت. شايد اعصاب کودک ما تحريک شده و بترسد. اما روضه هاي ابا عبدالله الحسين (ع) لطافت خود را دارند. بسياري از کودکان در اين حماسه گمنام هستند. روضه هاي مشهور آنقدر مردم را تحت تأثير قرار داده اند که مردم متوجه مسائل ديگر نشده اند. ما مي توانيم بچه ها را متناسب با سن آنها با کودکان ابا عبدالله الحسين (ع) آشنا کنيم. از احساس حضرت سکينه (س) براي بچه هاي خود بگوييم. آشنايي با کودکان کربلا فرصت بسيار خوبي است که بچه هاي ما عميقاً با کربلا ارتباط برقرار کنند. زماني که جوان بودم مي گفتم که اگر بچه دار شوم هرگز او را تنبيه بدني نمي کنم. به اين خاطر که وقتي بزرگ شد و در مجلس امام حسين (ع) شنيد که به بچه هاي ايشان سيلي زدند، ناراحت شود. و عمق اين حرف را درک کند. ما در گذشته در روضه هاي خود مي گفتيم که بچه هاي خود را کتک نزنيد. بگذاريد در بزرگي اين حرف براي آنها تأثيرگذار باشد. چرا اينقدر امام سجاد(ع) به حضرت زينب (س) اصرار داشتند که فرار کنيد ؟ شايد يکي از دلايل آن اين باشد که فرزندان اباعبدالله الحسين (ع) تا آن زمان کتک نخورده بودند. و مورد ضرب و جرح قرار نگرفته بودند که بدانند بايد فرار کنند. آنها افراد محترمي بودند فکر مي کردند که همه نيز با آنها با احترام برخورد مي کنند. لذا بايد به آنها گفته مي شد که فرار کنند. چون اين افراد غارتگر هستند. اين بچه ها به خيمه پناه آورده بودند و دوست داشتند که دور هم باشند. فکر مي کردند که در خيمه ها احساس امنيت بيشتري دارند. آن افراد غارتگر نيز مي خواستند غنايم را با خود ببرند. اگر فرار مي کردند لااقل از غارت خيمه ها صدمه نمي خوردند. اين که اين افراد با شخصيت بودند و بعد بيابان گرد شدند را بايد بچه هاي ما بفهمند. ما بايد با فرزندان خود با احترام و محبت برخورد کنيم که وقتي اين روضه ها را شنيدند متأثر شوند. چون بچه ها مشابه سازي مي کنند. در برخي از شهرهاي ايران به مجالس عزاداري، ماتم مي گويند. در روايت است که وقتي شما به مجالس عزاي اهل بيت مي آييد، مسرور به سوي خانواده ي خود باز مي گرديد. افرادي که روضه هاي خانگي مي گيرند مي دانند که بعد از روضه همه شاد هستند. اين روايت در خصوص کربلا هم است. مي فرمايد که وقتي شما به کربلاي امام حسين (ع) مي آييد در زمان زيارت آشفته مي شويد. ولي وقتي باز مي گرديد مسرور هستيد. افراد در همين دهه از من مي پرسيدند که بعد از عزاداري ما مسرور مي شويم، آيا اين بد نيست ؟ من گفتم که اين هديه ي اهل بيت است. ذکر مصائب کودکان امام حسين (ع) بچه ها را آزارنمي دهد.
سوال – ثمره ي عزاداري در رفتار ما با ديگران و در اجتماع چگونه بايد بروز کند ؟
پاسخ – اگر به اصلي ترين موضوع کربلا، يعني مظلوميت امام حسين (ع) توجه کنيم و توجه به مظلوم را در زندگي خود ساري کنيم، خداوند از ما تشکر خواهد کرد. يعني هرجايي يک مظلومي ديديم به او کمک کنيم. نسبت به مظلوم و ظالم حساس باشيم. اميرالمومنين (ع) بعد از اينکه ضربت خوردند، در وصيت نامه ي مشهور خود به حسن و حسين (ع) فرمودند که براي مظلوم عون باشيد و براي ظالم دشمن. ما واقعه اي مشابه زمان يزيد و امام حسين (ع) در صحراي کربلا نداريم که بتوانيم مردانگي خود را نشان دهيم. ولي ممکن است به همکار ما ظلم کرده باشند مي توانيم به او کمک کنيم و بي تفاوت نباشيم. ممکن است ببينيم به کسي ظلم مي شود در مقابل ظالم بايستيم. خصوصاً اين بحث در محيط خانواده خيلي مهم است. خانواده هاي محترم، گاهي در مقابل ظلم افرادي که با آنها رودربايستي دارند سکوت مي کنند. در روايت است که همان فردي که شما بخاطر رفاقت در مقابل ظلم او به کسي سکوت کرده ايد، به خود شما ظلم خواهد کرد. اين سنت خدا است. کربلا درس بزرگي براي زندگي ما است. اگر رفتار ما تحت تأثير کربلا قرار بگيرد، هيچ مظلومي در کنار ما باقي نخواهد ماند.اگر هيچ کاري براي او نکنيم مي توانيم او را دلداري بدهيم. و ظلم هيچ ظالمي در کنار ما تداوم نخواهد داشت. خداوند ما را در معرض اين آزمايشات قرار مي دهد. ما مظلوم هايي را مي بينيم که نياز دارند ما به آنها کمک کنيم. گاهي اوقات مي توانيم جلوي ظلم يک فرد را با نصيحت همراه با لبخند بگيريم. اگر اين درس را بگيريم در آينده امنيت بيشتري خواهيم داشت. وقتي ما به مظلوم کمک مي کنيم، در جايي اگر به بچه هاي ما ظلم شود، خداوند به آنها کمک خواهد کرد.
سوال – در پيامکي نوشته بود که امام حسين (ع) بيشتر ازآب نيازمند لبيک بود. افسوس که بجاي افکار ايشان زخم هاي تنشان را به ما نشان دادند. نظر شما چيست؟
پاسخ – من اين پيامک را با تمام زيبايي که دارد و حکمتي که مي توانست در خود داشته باشد سخن صحيحي نمي دانم. در مملکت ما، روضه ها و اشعار قديمي پر از افکار اباعبدالله الحسين (ع) است. مثلاً هرجا از مجروح سخن گفته شده، از مظلوميت ايشان نيز سخن به ميان آمده است. مظلوميت يعني فکر امام حسين (ع). هرجا از قاتلين سخن گفته شده، از ظالم بودن آنها سخن به ميان آمده است. اين مسئله به ما درک ظالم و مظلوم مي دهد. تقريباً غيرممکن است که روضه ي ابا عبدالله الحسين (ع) به زخم ها اشاره کند ولي افکار ايشان را در بر نداشته باشد. امام حسين (ع) در کربلا فرمودند که چرا من را مي کشيد ؟ آيا من پسر فاطمه ي زهرا(س)، دختر پيامبر اکرم (ص) نيستم ؟ يعني عوام ترين روضه خوان ها و گريه کن ها اين جمله را شنيده اند. در اين جمله افکار امام حسين (ع)، پيامبر(ص) و قرآن نهفته است. اين بي انصافي است که بگوييم سعي روضه ها اين است که زخم به ما نشان بدهند و افکار را پنهان کنند. ما نبايد بخاطر اينکه حرف زيبا بزنيم، سخن غلط بگوييم. مثلاً نمي گوييم که ما کاري نداريم که آب نبود يا آب را بستند، ما براي تشنگي ايشان ناراحت هستيم. کسي اصلاً اينگونه روضه نمي خواند. همه ي روضه ها پر از انديشه و تفکر است. امام مي فرمايند : هزار و چهارصد سال است با اين روضه ها و منبرها اسلام حفظ شده است. بعد از آن مي فرمايند که منبرها را هم روضه ها حفظ کرده است.