اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-09-23-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان-شيوه هاي انتقال مفاهيم ديني

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين پناهيان

-شيوه هاي انتقال مفاهيم ديني

90-09-23


سوال – لطفاً درخصوص شيوه هاي انتقال مفاهيم ديني توضيح بفرماييد.
پاسخ – مبارزه با هواي نفس رابطه ي ما را با حيات، هستي و زندگي تنظيم مي کند يعني مي گويد: زندگي جايي نيست که انسان به تمام دوست داشتني هاي خود برسد و مکاني نيست که ما بتوانيم بدون مبارزه با دوست داشتني ها در آن دوام بياوريم. بنابراين بايد در اين زندگي با بخشي از خواسته هاي خودمان خداحافظي کنيم. ما اسم اين کار را اصل مبارزه با هواي نفس در تربيت ديني مي گذاريم. اگر اين مسئله روشن نشود، وقتي دين براي مبارزه با هواي نفس به ما برنامه مي دهد ما مشکل پيدا مي کنيم. چرا ارزش ها ي اخلاقي و احکام ديني اينقدر مورد تأکيد هستند و ما بايد در زندگي خود رعايت کنيم ؟ اينها مقدمات هستي شناسانه دارد. به تعبير ديني، سنت هاي الهي حاکم بر هستي، اين مسائل را اقتضا مي کند. مبارزه با هواي نفس يک اصل کليدي است و بايد به خوبي جا بيفتد. ما ابتدا بايد دنيا و زندگي را براي فرزند خود به خوبي تعريف کنيم. و سپس به سراغ مفاهيم دين برويم و بگوييم که با کداميک از خواسته هاي خود مبارزه کند. انسان بايد رابطه ي خود را با خداوند متعال مشخص کند. ما وابسته به خدا هستيم و او مالک ما است. ما بايد در مقام يک عبد فرد خوبي بشويم يا نشويم. در مقام يک عبد يک سري آزادي هايي داريم. ما در برابر برنامه هاي ديني يک انتخابگر کاملاً آزاد نيستيم. بلکه آزادي محدود داريم. ما نمي توانيم انتخاب کنيم که عبد خدا نباشيم. او مالک ما است و براي چگونه بدنيا آمدن ما تصميم گرفته است. پس اصل دوم و مهمي که براي تربيت جنبه ي مقدماتي دارد اين است که براي بچه ي خود اين مسائل را روشن کنيم. اگر انسان به اوج مقام عبوديت برسد، به نوعي ربوبيت را در درون خود محقق خواهد کرد. پدرو مادري که به گونه اي نسبت عبد و ربوبي در قبال فرزند خود دارند، اگر بگويند که خداي ما قدرت مطلق است و همگي ما عبد او هستيم، بچه خواهد گفت که آن خدايي که پدر من عبد او است، پس چه قدرتي دارد. در اين صورت لازم نيست که کهکشان ها را به او نشان دهيم تا عظمت خدا را براي او جا بيندازيم. بچه وقتي مي بيند مادري که همه ي هستي و تکيه گاه او است، در عين حال مملوک خداوند است به قدرت خداوند پي مي برد. پس در اين دو اصل کليدي رابطه ي ما با خدا و دنيا تنظيم مي شود. ما در مقام تبيين مفاهيم ديني يک سري توصيه هاي طبقه بندي شده و ساختاري داريم. بايد بينيم که براي انتقال مفاهيم ديني به چه بعدي از ابعاد وجودي انسان توجه کنيم. براساس ابعاد و دارايي هاي وجودي انسان بايد توصيه هاي خود را طبقه بندي کنيم. در اين توصيه ها گروه هدف ما هفت تا چهارده سال است. کلاً دوران تربيت و ادب در اين هفت سال است. به حدي اين دوران مهم است که مي فرمايند: قبل از هفت سال بايد بچه را آزاد بگذاريد. بعد از چهارده سال هم ديگر نبايد چيزي را به او تحميل کنيد. و تنها بايد مشورت و نظارت در کار باشد. مي فرمايند: اگر کودک شما پانزده يا شانزده ساله شد و به راه ديگري رفت، ديگر وظيفه اي در قبال او نداريد. چون در سن هفت تا چهارده سالگي بر روي او اثر نگذاشته ايد. و او ديگر يک انسان مستقل است. در اسلام سن استقلال را چهارده سالگي به بعد مشخص کرده اند. و در سن بيست و يک سالگي ديگر استقلال تام وجود دارد. در انتقال مفاهيم ديني ما بايد يک سري توصيه هايي را رعايت کنيم. يک – بعد علمي، انسان استعداد آگاهي نسبت به محيط خود را دارد. اين آگاهي جنبه ي کنترل کنندگي براي انسان دارد. ما از اين آگاهي بايد براي انتقال مفاهيم ديني استفاده کنيم. دوم – بعد عقلاني، غير از آگاهي، ما به برهان و استدلال نيز نياز داريم. سوم – بعد خيال ُ بچه ها قدرت خيال پردازي زيادي دارند. ما معمولاً زماني که به دين مي رسيم، به بعد عقلاني و علمي آن توجه مي کنيم. و از تخيل بچه براي به تصوير کشيدن بهشت استفاده نمي کنيم. چون روش استفاده از بعد خيال را نمي دانيم. بسياري از آيات بهشت و دوزخ در قرآن کريم با تخيل ما کار مي کنند. قوه ي تخيل ما را براي درک حقايقي به کار مي گيرد که نمي توانيم الان آنها را ببينيم و فقط بايد تصور کنيم. معناي عميق خيال، وهم باطل نيست. بلکه تصرف در آگاهي ها است. مثلاً يک ميوه و يا يک نهر آبي را مي شناسيد. بعد قرآن مي فرمايد: نهري از عسل. شما بايد اين دو را با هم در ذهن خود ترکيب کنيد. و از عقل خود براي پرورش اين خيال استفاده کنيد. خداوند متعال تنها براي ما از مفاهيم نظري استفاده نمي کند. گاهي قدرت خيال ما را بکار مي گيرد. بنابراين در انتقال مفاهيم ديني بايد به بعد خيال توجه کنيم. چهارم – بعد اعتقادي مفاهيم ديني، يکي از توانايي هاي انسان اين است که مي تواند مومن شود. اگر کسي بگويد که من فقط آنچه را که مي بينم قبول مي کنم در واقع بعد ايمان خود را حذف کرده است. بايد از او بپرسيم که به چيزي ايمان مي آوري؟ چون ايمان يکي از استعداد هاي انسان است. ايمان با علم متفاوت است. البته علم و عقلانيت از ايمان پشتيباني مي کند ولي ايمان يک حقيقت مجزا است. ايمان در واقع تعلق روحي به عالم غيب است. و باور باطني و قلبي است. گاهي بايد از فرزند خود بپرسيم که به چه چيزهايي ايمان دارد. پنجم – بعد عاطفي، دين کلاً عاطفه خيز است. مي فرمايد که مهمترين پايه ي ايمان محبت في الله و بغض في الله است. ششم – بعد اخلاق، اينجا منظور ما از اخلاق، صفات خوب و بد است. که جداي از دين هم براي انسان خوب و بد هستند. هفتم بعد عمل، صرفاً نبايد به کار نظري و احساسي بپردازيم. عمل انتقال دهنده ي مفهوم است. هشتم – بعد عادت و انس، ما گاهي اوقات از همجواري به عنوان يک عامل براي انتقال مفهوم بايد استفاده کنيم. کودک زماني که به در و ديوار مدرسه ي خود علاقمند مي شود، در واقع از عنصر انس در تجربه ي خود استفاده کرده است. اگر از اين عنصر براي کودک استفاده نکنيم، با انتقال برخي از مفاهيم مشکل خواهيم داشت. چون او متوجه نمي شود. اين ابعاد همه استعداد هاي ما است. ما مي توانيم عادت به يک چيز عادت کنيم. که اين انس و عادت مي تواند به انتقال مفاهيم کمک کند. وقتي براي يک نفر آن آيه ي قرآن را خواندند که فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره، ومن يعمل مثقال ذرة شراً يره. گفت من مومن شدم و خداي به اين عادلي را قبول دارم. يعني او از طريق اخلاقياتي که مي فهمد خدا را قبول کرد. بعد نهم – زيبايي گرايي انسان است. انسان زيبا پسند است و بايد اين حس را در خود پرورش دهد. اگر روي اين حس کار نکند نمي تواند زيبايي ها را بهتر و بيشتر درک کند. همه ي افراد اجمالاً خط خوش را مي فهمند و مي پسندند. ولي اگر يک مقدار دقت کنيد فرق خط يک استاد خط را با با يک خط زيباي معمولي متوجه مي شويد. اگر يک مقدار کار کنيد، لذتي از خط آن استاد مي بريد که يک فرد عادي نمي برد. پس ما بايد مفاهيم ديني را به دليل زيبايي آنها، گاهي اوقات دلنشين بکنيم. و به همين دليل بايد ديگران را وادار کنيم که اجرا کنند و يا حتي بپذيرند. اينکه خدا مهربان است، قابل اجرا نيست. بلکه بايد آن را پذيرفت و لذت برد. مثلاً چگونه زيبايي نماز را منتقل کنيم. چرا هميشه بگوييم که نماز معقول است ؟ چرا مي خواهيم نماز را براساس اعتقاد و اخلاق جا بيندازيم ؟ وقتي مي گوييم که نماز شکر از خدا است. مي خواهيم نماز را از طريق صفت اخلاقي شکر که انسان آن را مي پسندد و دوست دارد، جا بيندازيم. اما مي توانيم لزوم نماز را از طريق زيبايي آن به تصوير بکشيم. البته ابعاد ديگري هم دارد. الان از نظر علمي ثابت شده که نماز يک فوايدي براي بدن دارد. علم مي تواند به ما بگويد که نماز يک عمل موهوم نيست بلکه بسيار مفيد هم است. ولي گاهي اوقات بايد از لحاظ زيبا شناسي به مفاهيم ديني بپردازيم. اين 9 بعد براساس دارايي هاي وجود انسان است. ما براي انتقال مفاهيم ديني غير از استفاده از دارايي هاي وجود انسان، بايد از کنترل محيط هم استفاده کنيم. اين مسئله را به عنوان بعد دهم به اين ابعاد اضافه مي کنيم. ما براي انتقال يک مفهوم ديني تا حدي نياز به محيط سالم داريم. گاهي اوقات برخي از محيط ها امکان انتقال مفاهيم ديني را سلب مي کنند. ارتباط برخي از مفاهيم ديني ممکن است با بعضي از اين ابعاد عميق تر باشد. اما بايد براي انتقال مفاهيم ديني همه ي اين ابعاد را در نظر بگيريم. و به موقع، توصيه هاي ذيل هر کدام از اين عناوين را رعايت کنيم. گاهي يک پدرکاملاً عقلانيA  است. و يا يک مادر کاملاً عاطفي است. اما مي خواهد به روشي که خود او فهميده، مفاهيم ديني را به فرزند خود انتقال دهد. مثلاً به فرزند خود مي گويد که در رابطه با اين مفاهيم فکر کن. البته فکر خيلي ارزشمند است اما با فکر کردن همه چيز درست نمي شود. گاهي از اوقات ممکن است فرزند شما شيفته ي زيبايي شود. بنابراين براي انتقال مفهوم ديني بايد از اين بعد براي او استفاده کنيد. اين کارها را اميرالمومنين (ع) انجام داده و همگي سند دارد. درآيات قرآن نيز قابل مشاهده است. در آيه ي کريمه ي قرآن مي فرمايد: آيا زشت نيست که غيبت مي کنيد. شبيه اين است که گوشت برادر مرده ي خود را مي خوريد. در واقع اين آيه از قوه ي خيال ما استفاده کرده و زشتي غيبت را نشان مي دهد. حتي لازم نيست که به قيامت معتقد باشيد. با اين کار از غيبت متنفر مي شويد. يک مادري که عاطفي است و با استفاده از همين بعد نماز خوان شده، مي خواهد بچه ي خود را نيز با کمک همين بعد به نماز تشويق کند. اما بايد بداند که ممکن است با استفاده از بعد ديگري سريع تر به نتيجه برسد. چون تيپ هاي شخصيتي افراد متفاوت است. معمولاً بچه هاي ما يک سري تفاوت هايي دارند. اينکه بچه صرفاً براي احترام به پدر و مادرو همراهي کردن با آنها اين مسئله را بپذيرد. اما مطلب را درک نکرده باشد، خيلي بد است. گاهي اوقات پس زدن بچه هاي خانواده هاي مذهبي به همين دليل است. امام حسين (ع) در شب عاشورا فرمودند من دوست ندارم کسي با رودربايستي اينجا بماند. اگر مي خواهيد برويد اشکالي ندارد. بر ما اهل بيت حرام است که کسي را فريب داده و يا در رودربايستي نگهداريم. ما بايد بچه هاي خود را از برخي از گره هاي کاذب بيرون بياوريم. تا يک مقدارA  آزادانه تر بتوانند مفاهيم ديني را درک کنند. ممکن است انگيزه ي افراد براي به نماز ايستادن متفاوت باشد.A 
سوال – لطفا درخصوص سوره ي مبارکه ي يس آيات 55 تا 70 توضيح بفرماييد.
پاسخ - آيات قرآن گاهي از خيال ما استفاده مي کنند براي اينکه به بهشت نزديک شده و از آن لذت ببريم. کسي که بخواهد اين آيات را مطالعه کرده و از آن تأثير بگيرد بايد از قوه ي خيال خود استفاده کند. کلاس ديني، تنها کلاس استفاده از استدلال براي اثبات معاد نيست. اگر ما بهشت خدا را توصيف نکنيم يک خلاء پديد مي آيد. قرآن کريم يک مطالعه ي ضروري و آموزش قطعي است. در اين آيات مي فرمايد که بهشتيان از ميوه هاي آنجا مي خورند و آنچه که بخواهند به آنها داده خواهد شد. سلامي از جانب پروردگار به آنها خواهد رسيد. برخي از آيات قرآن با سنين نوجواني تناسب زيادي دارد. افرادي که به روحيات نوجوان ها آشنايي دارند مي توانند از همين آيات قرآن استفاده کنند. در اين آيات بعد از اينکه نعمات بهشتي را ذکر مي فرمايد، مي گويد مجرمان کنار برويد. اين بياني است که کودکان هم مي فهمند. چقدر زيبا است که ما قرآن را به عنوان کتاب مقدس آموزش داده و آن را بستري براي مفاهيم ديني قرار دهيم.
سوال – من دانشجويي هستم که تا جايي که امکان داشته باشد تمامي برنامه هاي شما را دنبال مي کنم. اما در انتهاي برنامه ي هفته ي گذشته پيامکي در حضور آقاي پناهيان خوانده شد و نظر ايشان را جويا شدند. ايشان فرمودند که با اين پيامک موافق نيستند و حتي تا حدودي آن را غرض ورزانه دانستند. با شناختي که از ايشان دارم اصلاً انتظار چنين پاسخي را نداشتم. لطفاً از ايشان بپرسيد که مگر غير از اين است که بارها در جلسات سخنراني هاي خود فرموده اند که ما بايد سطحي به جريان کربلا نگاه نکنيم و با بينش و معرفت به دلايل قيام امام حسين (ع) توجه داشته باشيم. و آيا اين اشتباه است که بجاي اينکه ما متوجه مصائب کربلا باشيم خود را با انديشه هاي حضرت که منجر به قيام شد آشنا کنيم ؟
پاسخ – با قسمت اول پيام که امام حسين (ع) بيشتر از آب تشنه ي لبيک بود، کاملاً موافق هستم. حتي مي توانم در اين مسئله مبالغه هم بکنم. يعني ايشان اصلاً تشنه ي آب نبود بلکه تشنه ي لبيک بود. امام حسين (ع) جان خود و عزيزانش را فداي اين کرد که راه براي ما باز شود. ما در واقع نه به امام حسين (ع) بلکه بايد به خدا لبيک بگوييم. اما کلمه ي افسوس در اين پيامک براي من قابل تأمل بود. چون اين افسوس، تحليلي را بر روند تاريخي گريه برابا عبدالله الحسين (ع) مي گذارد. اين تحليل را من قبول ندارم که در طول تاريخ اغلب زخم هاي ايشان را به ما نشان داده اند نه افکار ايشان را. اين افسوس يک تحليل تاريخي و اجتماعي است. يک وقتي است که شما توصيه مي کنيد که بيش از زخم هاي تن ابا عبدالله الحسين (ع)، افکار ايشان را به مردم نشان بدهيد. اين سخن بجايياست. مقام معظم رهبري بارها اين مسئله را به مداحان فرموده اند. خود مداحان نيز به اين مسئله معتقد بوده و رعايت مي کنند. اما با اين کلمه ي افسوس در واقع اعتراضي به وضع اجتماعي و تاريخي روضه شده است. اين تحليل را من نمي توانم بپذيرم. آيا واقعاً در طول تاريخ اکثراً زخم ها نشان داده شده است ؟ در مقابل اين تحليل من جمله ي حضرت امام را مي آورم که مي فرمايند: هزار و چهارصد سال است با اين روضه ها اسلام حفظ شده است. معلوم مي شود که آن روضه هايي که اسلام را حفظ کرده، زخم ها را محور قرار نداده است. بلکه افکار را محور قرار داده است. بنده معتقد هستم که در مجالس عزاداري ابا عبدالله الحسين (ع)غالباً انتقال معرفت صورت مي گيرد و خيلي سخت است که در يک مجلس روضه، معرفت منتقل نشود. بحث ما بايد اين باشد که معارف را بيشتر کنيم. مثلاً اگر از من به عنوان کسي که کمي روضه مي خوانم و کمي در اين راه حرکت مي کنم، بپرسند که چه توصيه اي براي روضه خوان ها داريد ؟ مي گويم که فقط معرفت دادن به ظالم و مظلوم کافي نيست. چون شما در همه ي روضه ها اين کار را مي کنيد. بياييد به ريشه هاي ظلم هم اشاره کنيد. به ظلم هاي پنهان هم اشاره کنيد. در روضه ها بگوييم که اي امام حسين (ع) زماني شما را محاصره کردند که امام حسن (ع) را وادار به صلح کردند. آن زماني به شما تير زدند که علي ابن ابي طالب (ع) را ودار کردند که مالک اشتر باز گردد. اگر بحث بر سر اين باشد که معرفت را افزايش دهيم، کاملاً درست است. ولي اگر بحث اين باشد که روضه هاي ما کلاً معرفت ساز نيست، ادعاي درستي نيست. اگر روضه اي صرفاً به زخم ها بپردازد و مردم نيز بخاطر آن گريه کنند، آيا مردم براي هر مجروحي گريه مي کنند؟ چرا براي جراحت بدن امام حسين (ع) گريه مي کنند؟ چون جراحت ايشان سنگين است. پس اگر کسي براي اين جراحت گريه کرد، درآن يک معرفت است. معرفت هاي حداقلي که در همان روضه هاي سطحي وجود دارد براي ما قيمتي است. نبايد آن را دور ريخته و دست کم بگيريم. البته بايد اين معرفت ها را افزايش دهيد. اگر ما با اين کلمه که عميق تر به کربلا نگاه کنيد، منبرهاي خود را شروع نکنيم. حرفي براي گفتن نداريم. هر دفعه سعي ما بر اين اين است که يک مقدار عميق تر به موضوع کربلا نگاه کنيم. در اين مسئله که باز کردن زنجير از پاي يک گرفتار کار خوبي است، هيچ ترديدي نيست. ولي بايد کاري کنيم که جهان به جايي برسد که ديگر زنجير به پاي کسي نيفتد. اشک مظلوميت به چشم کسي نيايد. يعني بايد کلان نگاه کنيم. اگر بگذاريم که استکبار جهاني ظلم خود را بکند و ما مدام اشک پاک کنيم. استکبار جهاني ملت ها را چپاول کند وما به آنها کمک بدهيم. اين کارها اشتباه است. اگر مي خواهيم کلان نگاه کنيم، گريه کردن براي حسين (ع) پاک کردن امکان اشک ريختن هر مظلوم و غريبي است. يعني زمينه ي آن پاک مي شود. اگر ما يک سال، خوب براي امام حسين (ع) گريه کرده و براي ايشان معرفت پيدا کنيم. وخوب از مظلوميت ايشان دفاع کنيم. امام زمان (ع) ظهور کرده و ديگر زنجير به پاي کسي نخواهد بود. پس رونق عزاداري امام حسين (ع) در واقع باعث از بين رفتن ريشه ي ظلم در جامعه مي شود.