برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام و المسلمين رنجبر
- خدمت به خلق
88-10-12
در مورد خدمت به خلق توضيح بفرماييد.
يکي در بيابان سگي تشنه يافت، برون از رمق در حياتش نيافت/ کلاه دلو کرد آن پسنديده کيش، چو حبل اندر آن بست دستار خويش/ به خدمت ميان بست و بازو گشاد، سگ ناتوان را دمي آب داد/خبر داد پيغمبر از حال مرد، که داور گناهان از او عفو کرد.
هميشه شما يک قطره عطر ميزنيد و بوي خوشش فضا را پر مي کند. يک نفر عطر ميزند ولي صدها نفر بهره مي برند يعني يک عمل کوچک ولي نتايج بزرگ. دنيا يک چنين شرايطي از نظر معنوي دارد يعني عمل کوچک، نتايج بزرگ. نمونه اش همين روايت پيامبر است. يک بنده اي از بندگان خدا داخل بهشت شد به خاطره اين که در جاده اي که مي رفت، ديد که خاري افتاده است، اين را برداشت و کنار گذاشت. جابجايي خار کاري ندارد حتي باد هم مي تواند آنرا انجام بدهد. سعدي هم که اين را ميگويد، پشت اين چندين روايت است. روايت مي گويد: کار خير را انجام بدهيد و نگوييد کوچک است. آن را دست کم نگيرد. کار خوب، کوچکش هم بزرگ است. صدقه خيلي پاداش دارد. روايت ميگويد: اگر شما به دوستت يک لبخند بزنيد، خدا به شما پاداش صدقه مي دهد. لبخند کار کوچکي است ولي پاداش آن بزرگ است. روايت داريم: کسي گوشش سنگين است، همين که شما ميخواهيد به او بفهمانيد به شما پاداش صدقه مي دهند. هر کار خوبي پاداش صدقه را دارد. شما پوست موز را که در زمين افتاده برداريد و در سطل آشغال بريزيد، پاداش اين کار صدقه است. اگر انسان يکي از نيازهاي برادرمومن خود را برآورده کند، خداوند حاجات فراواني را به او مي دهد. دنيا معدن طلا است. هرکسي نيازي از برادرش را رفع کند مثل اين است که تمام عمر بندگي خدا کرده است. اگر کسي يک دور در و خانه خدا بگردد، خدا پاداش شش هزار حسنه را به او مي دهند.
حالا اگر کسي گره اي از کار برادر مومن خود باز کند، خدا پاداش ده طواف دور کعبه را به او مي دهد. اعمال کوچک، نتايج بزرگ. داستاني در بحار الانوار است. خانمي مي خواست لقمه را در دهانش بگذارد، گدايي از آنجا ميگذرد و تقاضا مي کند و او لقمه را به گدا مي دهد و در دهان خودش نمي گذارد. اين خانم فرزند خود را بغل کرد و به کنار چشمه براي لباسشويي رفت. گرگ بچه اش را برد. خانم فرياد مي کشيد و دنبال گرگ مي دويد. خدا فرشته اي فرستاد و بچه را از دهان گرگ گرفت و تقديم مادر کرد. گفت: اين بچه تو لقمه دهان گرگ بود. خدا اين لقمه را برگرداند بخاطر آن لقمه اي که آن روز به آن گدا دادي و به خلق خدا خدمت کردي. اين لقمه در برابر آن لقمه. لقمه در برابر يک کودک، چقدر کوچک است. سعدي هم همين را مي گويد. طرف يک سگ تشنه اي در بيابان ديد. آخرين رمق هايش بود. دو طرف کلاه خود را سوراخ کرد و دستمال خود را به آن بست و داخل چاه کرد و آب بيرون آورد و به سگ داد. پيامبر خبر داد: خدا تمام اعمال بد او را پاک کرد. يک عمل کوچک نتيجه اي بزرگ داشت. حالا چه موقع اعمال کوچک، نتايج بزرگ دارد؟ انسان تا خودش مقبول نباشد، کارش هم مورد قبول قرار نمي گيرد. اگر يک انسان جزامي به شما يک سيخ کباب بدهد نميگيريد. از آن طرف يک رفيق صميمي که خاطرش را خيلي ميخواهيد، اگر به شما يک تکه نان خشک هم بدهد، آنرا مي گيريد و براينان خاطره ميشود. چرا؟ زيرا اولي خودش مقبول نيست و هرچه هم بدهد، مورد قبول شما نيست. ولي دومي مورد قبول شما است و کم آن هم براي شما ارزشمند است. خيلي ها پيش خدا مردود هستند و هرچه کارهاي بزرگ هم بکنند، مورد قبول خدا نيست. آقايي ميگفتند: فردي بود که بزرگترين دسته ي سينه زني را داشت و اعدام شد. اين خودش مقبول نبوده و اعمالش هم، هرچي بزرگ باشد مورد قبول نيست. اگر خودش مقبول باشد، اگر خاري هم بردارد، مورد قبول است.
قرآن مي گويد: خدا فقط از اهل تقوي مي پذيرد. يعني خدا فقط از کساني مي پذيرد که خودشان پذيرفته شده باشند. سعدي هم رندانه به اين موضوع اشاره کرده است. پسنديده کيش يعني خودش و آئينش پسنديده بود. ببينيد چون خودش پسنديده بود، عمل کوچکش، نتيجه ي بزرگي داشت. البته کسانيکه پسنديده کيش نباشند، اگر گره اي باز ميکنند، در دنيا گره اش باز ميشود ولي آن طرف چيزي ندارند زيرا خدا مي گويد: من فقط از اهل تقوي مي پذيرم. شما هر عملي داريد بايد بسته بندي شده، آن طرف بياوريد. شما وقتي مي خواهيد از مکه به مدينه بروي ميگويند: اول وسايلت را بسته بندي کن و محکم ببند و بعد، قبل از اينکه شما وارد اتاق بشويد، وسايلت را در اتاقت مي گذارند. بدون بسته بندي نمي توان وسايل را فرستاد. اعمال هم همين جور هستند. عمل ريز نياز به حفاظ دارد و حفاظ آن تقوي است.
يکي با سگي نيکويي گم نکرد، کجا گم شود خير با نيک مرد؟
کسي در بيابان به دور از چشم ديگران به سگي يک جرعه آب داد و اين نيکويي در درگاه خدا، گم نشد. حالا اگر شما با يک انسان نيکويي انجام بدهيد، گم ميشود؟ انسان با سگ جواب مي گيرد، آن وقت با نيکويي به انسان پاداش نمي گيرد؟
روايت داريم: هرگاه مي خواهيد کار خيري بکنيد، تعجيل داشته باشيد. مبادا آنرا از دست بدهيد. دوم اينکه آنرا بپوشانيد. سوم اينکه اين خير را در ذهن خودت کوچک کن. خدا ذره بين وار عمل ميکند. هر چه زمان ميگذرد، عمل بزرگتر ميشود و عمل که بزرگ شد، پاداش آن هم بزرگتر خواهد شد. در خدمت به خلق خدا فرصت را از دست ندهيد.