برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام و المسلمين رنجبر
-شرح ابيات سعدي
88-08-09
لطفا در مورد بيت زير توضيح دهيد:
بيا تا برآريم دستي زدل، که نتواند برآورد فردا ز گل
قرآن چه مي گويد؟ به بنده ها بگو: من به آنها نزديک هستم. دور نيستم. هرکس هر دعايي داشته باشد، من مي شنوم و اجابت مي کنم. هيچ کس دست خالي برنميگردد. حالا سعدي همين آيه را برداشته و در قالب لطيفي عرضه کرده است. مي گويد: بيا دعا کنيم البته خدا دعايي را ميشنود که از روي دل باشد نه از روي زبان. بيا با دل و جان دعا کن. شوخي نکن. جدي باش. کساني که مي خواهند در دريا غرق بشوند، دو تا دستهايشان را بالا مي برند يعني ما داريم غرق مي شويم و شوخي هم نمي کنند. به محض اينکه نجات غريق او را ببيند، شيرجه مي رود. اما اگر کسي يکي دو بار شوخي کند، نجات غريق، ديگر او را جدي نمي گيرد حتي اگر غرق شود. اينجا هم مي گويد: شوخي دعا نکن. جدّي دعا کن. وضعيت ما مثل چرخ و فلک است يک وقت بالا هستي و يک وقت پايين. ما با خاک چنين وضعيتي داريم. ما الان روي خاک هستيم و يک روز خاک روي ما مي آيد. وقتي ما زير خاک برويم ديگر نمي توانيم دستمان را بلند کنيم. اصلا دستي نيست که ما بلند کنيم.
به فضل خزان گر نبيني درخت، که بي برگ ماند به سرماي سخت، برآرد تهي دستهاي نياز ( دست دعا )، ز رحمت مگردد تهي دست باز.
بعضي چشم ها چقدر دقيق مي بيند. سعدي هم چنين چشمي داشت. مي گويد: در فصل خزان درخت ها را ببين که دستهايشان رو به آسمان است و دعا مي کنند و مي گويند: خدايا ما خشک هستيم و برگ و شکوفه و ثمري نداريم، به ما بده. شما در فصل خزان درخت نمي بيني از بس کس که سرما است، تمام برگ هاي آنرا گرفته است. درخت شاخه هاي تهي را بلند مي کند و در فصل بهار دست خالي برنمي گردد. مي خواهد بگويد تو هم کمتر از چوب نباش، دستهايت را به سوي آسمان بلند کن و دعا کن. کمتر از چوب هم نيستي زيرا خدا به او مي دهد، پس تو هم اگر بخواهي خدا به تو مي دهد.
قضا خلقتي نامدارش دهد، ادب ميوه در آستينش دهد. (بخاطر دعا )
مي گويد: ببين در بهار چه خلقت سبز و لطيفي به درخت مي دهد يعني برگ مي دهد و در ضمن قدر الهي، ميوه در آستينش مي گذارد يعني شاخه خشک را به دست تشبيه کرده و برگ ها را به آستين تشبيه کرده است. يعني دست خالي بر نمي گردد. پس دعا کن.
همه طاعت آرند و مسکين نياز، بيا تا به درگاه مسکين نواز، چو شاخ برهنه برآريم دست (دعا )، که بي برگ از اين بيش نتوان نشست.
ما مثل شاخه درخت خشک و افسرده هستيم و هيچي نداريم. بيا از شاخه درخت ياد بگيريم، او دستش را بالا برد، به او دادند. ما هم دستمان را برابر خدا بالا ببريم نه برابر ديگران. چون ديگران نمي دهند و اگر هم بدهند، ناچيزي مي دهند. مرحوم علامه طباطبايي ديوان شعري دارند که ميگويند: اين ديوان را در آخر عمرش آتش زد البته تعدادي ابيات در دست شاگردانش از آن مانده است. يکي روستا دختري ماهرو، همي رفت دوش و به دوشش سبو، سبوي خود از آب پر کرد، همي داشت با خود اين گفتگو، اگر آب مي خواهي، از جوي بجوي. آدم ها آنچه دارند در حد سبو است و اگر هم به تو چيزي بدهند خيلي ناچيز است. برو لب چشمه و هر چقدر مي خواهي آب بردارد. دستت را برابر خدا دراز کن نه برابر مردم. آقا شيخ عبدالکريم حائري به خادم خودش گفت: برو پيش آيت الله حجت و بگو اگر ازاين به بعد مشکلي داشتي، به خودم بگو و به کسي نگو. جمله ات هم اين باشد: " عبدالکريم سلام رساند و گفت: اگر مشکل داشتي به خودم بگو، به کسي نگو ". خادم آمد و پيغام را گفت. جواب زيبايي آيت الله حجت به ايشان داده است. گفتند: به ايشان سلام برسان و بگو تا کريم هست، نيازي به عبدالکريم نيست. همه چيز را ازخدا بخواهيم و از او اطاعت کنيم.
از نظر شما شرط اجابت دعا چيست؟
کسانيکه بار هندوانه را خالي مي کنند، يکي در بالا است و ديگر در پايين است. اين که پايين است دستش را بالا مي برد. و ديگري پرتاب مي کند. چه زماني او پرتاب ميکند؟ وقتي آن طرف رو به او مي کند و دستش را بالا ببرد. اگر به او پشت کند، طرف به او هندوانه پرت نمي کند. اگر به او بدهد، مي خواهد زمينش بزند. ميخواهد به او آسيب بزند. دستگاه الهي هم همنيطور است. خدا اگر کسي را دوست داشته باشد و خاطرخواهش باشد، به او نمي دهد مگر طرف به خدا روي کند. مگر اينکه دستش را به دعا بلند کند، آنوقت به او مي دهد. هرچه بخواهد به او مي دهد. ولي اگر دوستش نداشته باشد، اگر هم او نخواهد باز به او مي دهد، هر چي هم که او بخواهد به او مي دهد. منتها با همين رحمت ها و نعمت ها به او آسيب مي زند. پس شرط استجابت دعا همين است که ما رو به خدا بکنيم. رو به خدا کردن يعني رو به کلام او بکنيم. حرف او را بشنويم و حرف او را ملاک قرار دهيم. ببينيم خدا چه مي گويد نه اينکه ببينيم مردم چه مي گويند. قرآن مي گويد: توي سَر جنس مردم نَزن. شما معلولي را بعنوان تايپيست استخدام مي کنيد و بعد به او نگوييد: تو معلول هستي و کسي به تو کار نمي داد. چون تو با پاي او کار نداري، با دستش کار داري به رخ او نکش. منت سرش نگذار و حقوقش را کم نکن. خوب اگر انسان حرف خدا را بشنود خدا هم امشب که شب قدر است حرف او را مي شنود.
هرچه دعا مي کنيم مستجاب نمي شود علت چيست؟
اجابت دعا معنايش اين نيست که هرچه شما بخواهي خدا آنرا فراهم بکند. معنايش زمينه فراهم کردن است. فردي در جنگل بود. از خدا غذا خواست. دو نفر به او رسيدند و راه را به او نشان دادند و طرف از جنگل بيرون آمد و به رستوران رفت و غذا خورد. پس خدا زمينه را فراهم کرد نه اينکه رستوران را به جنگل برد. اين زمينه فراهم کردن زمان مي برد. بعضي ها فکر مي کنند دعا مستجاب نشده است. خير زمينه استجابت دعا زمان مي برد.