اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-02-15-خانم نيلچي زاده-خواستگاري و ازدواج

برنامه سمت خدا

-خانم نيلچي زاده

-خواستگاري و ازدواج

89-02-15
سوال – من بيست و يک سال دارم و عاشق دختري هستم که از نظر اخلاقي وضعيت خوبي ندارد امکان دارد به خواستگاري او بروم تا او را به سمت خدا بياورم؟
پاسخ - بستگي دارد به اينکه اين دختر خانم چه قدر به خدا و اهل بيت باور جدي دارد. براي اينکه اين باور را متوجه شويد بايد ببينيد بخاطر نفس خود که اشتباهاً برروي آن ليبل دل خورده است و ما خيلي وقتها دل را بکار مي بريم که منظور ما نفس اماره است، حاظر است چه مقدار خشم خداوند را بخرد ؟ اين يک راه. راه دوم ببينيد که خانواده اين فرد چقدر اصالتاً دين دار و دين مدار هستند ؟ اگر اين دختر ويژگي هاي مثبت دارد اما رفتارهاي او با دين همخواني ندارد و خانواده ي او نيز اينگونه نيستند قطعاً بدانيد که شما هيچ کارو کمکي نمي توانيد بکنيد. او بايد خود آگاهانه در اين مسير حرکت کند، پس لطفا ً کاري را انجام ندهيد که شما و آينده شما را دچار آسيب کند و کمکي نيز به طرف مقابل نکند. به نظر شما چقدر وقت بگذارد تا اين مسائل را متوجه شود؟با تحقيق و بررسي امکان پذير است اما از چشم و گوش هاي امين استفاده بکنند. آدمهايي که اين توانمندي را دارند، خواهر ايشان، خاله ايشان و کساني که از محارم ايشان و از جنس خانم ها و آدم هاي دقيق و بي غرض و مرض هستند را شناسايي کنند. کساني که خيلي حواس آنها جمع است که مبادا بخواهند صرفاً دل اين آقا را بدست بياورند، آدم هاي عاقل و خداترس که واقعيت ها را آنگونه که هست مي گويند. به نظر شما چقدر ممکن است دختري که در يک رنج متوسط سني در محيط خانوادگي خاصي بوده است با ازدواج تغيير کند ؟ امکان پذير است ولي قبلاً بايد تست بزنند، بقول کساني که بحث هاي اجتماعي را کار مي کنند ابتدا بايد يک تست اوليه يا پايلوت انجام شود. يعني من مطمئن شوم که دل اين آدم مي خواهد آنگونه شود که خدا مي پسندد. مشاور مي تواند ميزان توانمندي اين فرد را سنجش کند.
سوال – شما برنامه مي گذاريد و سخنراني مي کنيد اين چه دردي از جوان ها درمان مي کند به جاي اين برنامه مي توانيد دختر و پسرهايي که با سن بالا ازدواج نکرده اند به اين برنامه پيامک بزنند شما هم آنها را به هم معرفي کنيد.
پاسخ - يک خبر خوبي را بدهم اينکه بزودي سيستمي روي شبکه ديجيتال راه اندازي مي شود تحت عنوان سيستم ساج. اين سيستم در حقيقت ساماندهي و آگاهي بخشي براي کساني است که مي خواهند براي ازدواج آماده شوند. به اين ترتيب اين آمادگي فراهم مي شود که افراد در طي سه ماه آموزش هاي غير حضوري از طريق سيستم رايانه اي به توسط سازمان ملي جوانان استان تهران را بگذرانند. اين برنامه بعنوان يک مدل کمک مي کند فرد آگاهي هاي لازم را براي اينکه بتواند يک همسر مناسب داشته باشد بدست بياورد و انشاءاله در اين مدل بحث همسريابي و همسر گزيني نيز مي تواند در آينده بشکلي ايمن وجود داشته باشد. اين برنامه براي کل کشور و براي کل دنيا امکان پذير است. مي توانند در گوگل با همين عنوان فارسي ساج جستجو کنند و يا با سازمان ملي جوانان بعنوان مسئول مستقيم اين کار تماس بگيرند.A 
سوال – اگر دختر و پسري واقعا همديگر را دوست داشته باشند و با هم سوگند خورده باشند که خيانت نکنند و قصد آنان ازدواج باشد و به مدت پنج سال با يکديگر صحبت کنند گناه مي کنند؟
پاسخ - حرف زدني که پنج سال طول بکشد قطعاً درآن داد و ستد عاطفي رخ داده است و گرنه انگيزه جدي وجود ندارد براي اينکه اين دونفر بيش از مدت يک مقطع ليسانس با يکديگر ارتباط داشته باشند. يعني ايشان ليسانس ارتباط نزديک يا گفتگو را گرفته اند. پنج سال با يکديگر گفتگو کرده ايد، در اين گفتگو ها آيا به هم عادت نکرده ايد ؟ آيا به هم انس نگرفته ايد ؟ آيا حاضر نيستيد حالا به خاطر يکديگر هر کاري بکنيد ؟ اين يعني اينکه باخته ايد، يعني گناه رخ داده است و شما اصلي ترين وجود خود يعني دل خود را براي کسي حراج کرده ايد که نمي دانيد قرار است تا آخر عمر با او زندگي بکنيد يا نه و او بخشي از مهمترين خاطره زندگي شما شده است. درست است که حرف زدن گناه ندارد اما حواس ما باشد که کلمات بار عاطفي خود را منتقل مي کنند. زبان شناسان مي گويند هفتاد درصد از انتقال مفاهيم از طريق لحن کلمات و نوع ادا کردن به ديگران مي رسد نه خود آن کلمه. با گفتگو کردن است که ما به راحتي دل خود را کف دست گذاشته و به مخاطب خود ارائه مي کنيم. آنها بايد يک بار به سمت خود برگردند و ببينند چه شد که با اين فرد اينگونه ارتباط برقرار کردند. من چه نقاط ضعفي داشتم که او جبران مي کرد و او چه نقاط ضعفي داشت که ويژگي هاي من جبران مي کرد؟ پس من اول بايد خود را بشناسم يک بارديگر خود را خانه تکاني کنم و ببينم که من که هستم که اين آدم در گفتگو هاي خود توانست بخش هايي از هويت من را ترميم کند ؟ شايد آن بخش ها کاذب باشد شايد هم واقعي باشد. براي شناخت، نياز به يک مشاور امين و خداترس است که به من کمک کند تا ببينم اين آدم تا چه حد مي تواند جنبه هايي از شخصيت من را پوشش مي دهد، ضمناً آيا اين شخص مي تواند فردي باشد که من در کنار او و او در کنار من خوشبخت بشويم؟
سوال– دو ماه است که من با پسري از طريق رابطه ي تلفني آشنا شده ام و به يکديگر دلبسته شده ايم و عاشق او شده ام ولي همديگر را نديده ايم آيا اين رابطه ما باعث گناه مي شود؟
پاسخ - بچه ها معمولاً براي سرگرمي با کبريت بازي مي کنند اما اين سرگرمي خطرناک است. بازي کردن با احساسات ديگران جزو آن بازي هايي است که از کبريت خطرناک تر است. جالب اينجا است که ما خيلي وقت ها احساسات خود را نيز نمي شناسيم. انسان هاي خوب و توانمند گاهي اوقات از خود رو دست مي خورند. من قطعاً به اين علت که نياز داشتم کسي به من ابراز محبت کند اين ارتباط را آغاز کردم، و اين ابراز محبت عبورکردن از چراغ قرمز چشمک زن بوده است. حالا در واقعه قرار گرفته ام، بايد در دو راهي زندگي قبل از رسيدن به پل صراط مسير خود را انتخاب کنم. اگر اين آدم مناسب براي ازدواج است واقعاً و عاقلانه از کساني که مي توانند وراي احساسات من کمک کنند استفاده کنم. ما يکديگر را سنجش کنيم اگر قابليت اين را دارد که براي هميشه با هم باشيم و زندگي کنيم اين ازدواج رخ بدهد و اگر امکان پذير نيست، يک تصميم جدي و يک همت بلند براي اين که به هدف اصلي برسيم لازم است. امکان دارد يک روز من از زندگي او يا او از زندگي من با نفرت بيرون برويم که تازه زمان انواع آسيب ها است. به اين دوست خوب پيشنهاد مي کنم صفحه هاي حوادث روزنامه ها را نگاه کنند، البته خيلي از افراد مي گويند اين اتفاق براي من نمي افتد، يک مشکل اساسي که ما داريم اين است که فکر مي کنيم ديگران دچار اشتباه مي شوند نه ما. باور کنيد ما آدم هستيم نه فرشته، اشتباه مي کنيم و زمين مي خوريم، قبل از اينکه زميني بخوريم که نتوانيم بلند شويم يک بار ديگر چشم هاي خود را بشوييم و دنيا را يک جور ديگر ببينيم.
سوال – دختري هستم که با پسري رابطه تلفني داشتم نه او را ديده ام و نه مي شناسم ولي دلبسته او شده ام به صورتي که مدام حرف هاي او را با خود تکرار مي کنم
پاسخ - خانم ها محرک هاي زيبايي شناسي را از طريق گوش خود دريافت مي کنند و آقايان از طريق نگاه. قطعاً اين آقا حرفهايي زده که توانسته دل و نفس اين خانم را باهم در اختيار بگيرد. اين ابراز محبت زمينه اي بوده که اين مشکل پيش آمده است. از همين رو انواع مزاحمت هاي پيامکي، مزاحمت هاي تلفني و مزاحمت هاي اينترنتي براي خانم ها بطور جدي رخ مي دهد و زمينه اي مي شود که فرد با خود دچار مشکل شود، او ديگر با بيرون مشکلي ندارد بلکه با دل خود مشکل دارد. او بايد به خود نگاه کند و ببيند اين دل که با چهار کلمه زيبا توانسته ببازد، اگر چهار کلمه نامناسب بشنود چگونه خواهد بود؟ يعني اگر همين آدم به او بگويد از تو متنفر هستم باور نمي کند و مي گويد نه چون او به من گفته که تو را دوست دارم من صحبت اخير او را باور نمي کنم. پيامبر مي فرمايند: اگر مردي به همسر خود بگويد تو را دوست دارم هيچگاه از دل او خارج نمي شود. به خانم ها تأکيد کنم ( چون اين موضوع را پيامبر به صورت ويژه در ارتباط با آقايان مي گويند) دختران جوان و خانم هاي متأهل خيلي مراقب شنيده هاي خود باشند و اجازه ندهند کسي نسبت به آنها ابراز محبت کند، شنيده هاي خود را مديريت کنند تا از اين طريق دل آنها بي حساب در اختيار ديگران قرار نگيرد.
سوال - من مدتي با پسري دوست بودم اما پشيمان شده ام حالا او به من گفته که دل من را شکسته اي تو را نفرين مي کنم چه کنم؟
پاسخ - ما نمي دانيم اين دختر خانم چه قول هايي داده است اما هرچه گفته در دنيايي غلط بوده است. يعني در املاء غلط همه چيز آن غلط است. مانند اينکه شخصي بخواهد با مال دزدي به حج برود يا کسي بخواهد با محبت دزدي محبت بيشتري ايجاد کند. حالا اگر اين فرد مي گويد که من نفرين مي کنم از نفرين او نترسيد اما از خدا خيلي بترسيد، نفرين او در نظام هستي زماني جايي پيدا مي کند که شما حقي از او ضايع کرده باشيد اما او از اول اصلاً حقي نداشته است. اما اگر شما با گفتار و رفتار خود دل او را برده ايد حالا بايد خيلي جدي تر و محکم تر تصميم بگيريد دل هيچ کس ديگري را جز همسر واقعي خود نبريد. اجازه بدهيد از امام صادق (ع) کلامي را بگويم: حضرت عيسي از ميان جمعي عبور کردند ديدند همگي گريه مي کنند حضرت پرسيدند چرا اين افراد گريه مي کنند، گفتند بخاطر گناهاني که کرده اند، حضرت فرمودند اگر آنها گناهاني را که کرده اند براي هميشه ترک کنند خداوند آنان را مي بخشد. پس اگر مي خواهيد نفرين آن فرد شامل حال شما نشود و بتوانيد عبور کرده و به يک حقيقت ناب ترو زيبا تر برسيد واقعا تصميم بگيريد و براي اين تصميم کمک بگيريد تا بتوانيد شخصيت خود را بشناسيد که کجا نسبت به ابراز محبت نامحرم ضربه فني مي شويد.
سوال – من مدتي با دختري دوست بودم حالا که فهميدم اين رابطه اشتباه است و پشيمان شده ام و مي خواهم آن را پايان دهم. او گفته که خودکشي خواهد کرد چه کنم؟
پاسخ - اين قطع ناگهاني امکان دارد اين زمينه را فراهم کند در عين اينکه ما اجازه نداريم به کسي آسيب بزنيم. آيا شما مي خواهيد اين دختر را رها کنيد و سراغ دختر ديگري برويد؟ در اين صورت قطعاً شما دچار بحران شخصيتي شده ايد که مي خواهيد هر دفعه با دنياي درون، شخصيت، هويت و آبروي يک نفر بازي کنيد. اما اگر تصميم گرفته ايد که دور گناهان خط بکشيد، از بهترين و صحيح ترين روش استفاده کنيد. کمک کنيد اين دختر خانم هم به همان مسيري برود که شما مي خواهيد برويد. شايد دوباره در تقاطع ديگري بنام تقاطع خدا به هم رسيديد. يعني اين آقا تصميم بگيرد که من از گناه فاصله مي گيرم و به او کمک کنم که اين رابطه اي که اشتباه بوده ترک کنيم. مانند ترک اعتياد نياز دارد که من در فرصت هايي شخصيت خود را بشناسم، به آن فرد کمک کنم که ويژگي هاي مثبت خود را بشناسد در اين جا قانون شش باضافه يک هم چنان عمل مي کند. اما به او بگوييد با تمام اين ويژگي ها من و تو در مسير نور معنويت خداوند حرکت نمي کرديم، ما با سرعت دويست و بيست به دل جهنم مي رفتيم، جهنمي که با دست هاي خود بوجود آورده بوديم. حالا مي توانيم برگرديم و برگشتن من و تو اين است که رابطه خود را با خدا محکم تر کنيم، چهل روز با هم ارتباط نداشته باشيم و ارتباط خود را باخدا واقعي و عاشقانه قرار دهيم. بعد دوباره مي بينند که دل ايشان خيلي کم هوس گناه مي کند وقطعاً بعد از آن خيلي بهتر مي توانند به هوس هاي خود پيروز شوند. به همين مناسبت من يک پيک شادي عيدانه به دوستان هديه کنم: قديم ها رسم بود براي عيد نوروز به بچه ها يک پيک شادي مي دادند نمي دانم الان نيز اين کار را مي کنند يا خير. پيک شادي ما زيبا و لطيف است مانند عطر بنفشه هاي بهاري که در همه جا هست و عطر بنفشه عطر پيامبر است که هيچ حساسيت و اگزمايي ايجاد نمي کند. اين پيک شادي اين است: از امروز همگي تصميم بگيريم يک دفترچه چهل برگ درست کنيم در اين دفتر بالاي سربرگ هر ورق اسم يک شهيد را بنويسم، اما خواهش مي کنم به سراغ شهداي معروف نرويد چرا که اين شهدا در آسمان و زمين شناخته شده هستند. به سراغ شهدايي برويد که اسم آنها را فقط در تابلوي کوچه، روي بعضي از اطلاعيه ها و يا روي يکي از آدرس ها ديده ايد. اسم آنها را بنويسيم و بعضي از صفحه ها را نيز خالي بگذاريم تا اسم آن شهدا خودشان بيايند، گاهي در مسافرت و يا اين طرف و آن طرف رفتن اسم هايي را مي بينيم آنوقت بنويسيم. حالا با اين شهيد چه تعاملي بکنيم ؟ همه اعمال خوب آن روز غير از واجبات که بايد در مقابل آن ها پاسخگو باشيم يعني همه اعمال مستحب که خداوند دوست دارد را به نيت آن شهيد انجام دهيم. يعني به يک صورتي خود را در استخدام شهدا قرار دهيم و بگوييم من به نيابت شما يک کاري را انجام مي دهم. مگر ما نمي گوييم که شهيدان زنده اند، اين شعار حقيقي نياز به يک خودآگاهي و شعور معنوي دارد. اين اعمال هديه اي از جانب اين شهيد به امام زمان يا حضرت زهرا (ع) باشد. در حقيقت من آن مورچه اي هستم که ران ملخي را بر روي شانه خود گذارده و پيش سليمان مي برم و مي گويم بضاعت من اين مقدار بود، کرم تو چقدر است ؟ وقتي که در يک روز من همه اعمال خود را از طرف شهيد کوچه و محله خود به حضرت زهرا و امام زمان هديه کنم، قطعاً او سر سفره من نيست بلکه من سرسفره شهيد هستم. عند ربهم يرزقون، خدا مي گويد قدرت شهدا در عالم برزخ خيلي بيشتر از دنيا است، اگر اين شهيد زنده بود و من درب خانه ايشان مي رفتم و مي گفتم يک گناه درزندگي من است که نمي توانم آن را ترک کنم يا من يک مشکل در زندگي دارم مي توانيد به داد من برسيد ؟ همه شهدا يي که روي مين رفتند و همه شهدايي که جان و مال خود را براي رضاي خداوند دادند مي گفتند ما حاضر هستيم حتي اگر براي ما خطر داشته باشد. حالا در عالم برزخ من يک هديه کوچک براي آنها آورده ام، يک دور تسبيح صلوات فرستاده ام، ديدن يک مريض برفته ام يا ديدن کسي که خويشاوندي ندارد به او سر زده ام، بايد حواس ما به ايتام و سالمندان و کساني که در خانه هاي سالمندان هستند باشد، يا کساني که زنداني هستند و جرم قطعي ندارند. من هرکارخوبي که مي کنم مي گويم اي شهيد من بجاي تو اين کار را انجام مي دهم و براي خود نيز نگاه نمي دارم. من مي خواهم از قانون فيزيک استفاده کنم که در عالم متافيزيک خيلي بيشتر جوابگو است. قانوت فيزيک مي گويد اگر دو آينه را مقابل هم بگذاريم و وسط آنها چند شمع روشن، بي نهايت تصوير مي دهد يعني عمل من ضربدر بي نهايت مي شود. شهيد يک آينه، امام زمان و حضرت زهرا(س) يک آينه بزرگ تر به اندازه کل عالم، عمل کوچک من مثلا يک صلوات را اين بين مي گذارم و مي گويم از طرف تو هديه مي دهم، چيزي هم نمي خواهم تو هرچه خواستي بده. قطعاً شهدا به يک صورتي با ما تعامل مي کنند، من از دوستان مي خواهم رصد کنند، آن روزي که به نام آن شهيد است در پايان روز بنويسند چه چيزهايي در آن روز، چه موفقيت هاي معنوي و روحي و گشايش ها براي ايشان رخ داده است. بعداً وقتي آن شهيد را شناختيد مي بينيد خدا را درست دريافت کرده ايد، شهيدي که ارتباط ويژه با امام حسين دارد در آن روز براي شما ظرفيت ها ي موفق و ارتباط ويژه با امام حسين برقرار مي کند. شهيدي که توانسته است در زندگي از يک گناه جدي بگذرد براي شما ظرفيت ويژه ايجاد مي کند که از گناه بگذريد. پس اين يعني چهل شبانه روز با شهدا زندگي کردن و سرسفره شهدا روزي خوردن.
51- يک سال قبل با پسري ارتباط داشتم اما آن را قطع کرده و پشيمان شده ام و توبه کردم خواستگاري دارم که خصوصيات اخلاقي خوبي دارد و من به او علاقه دارم اما مي ترسم از اين ارتباط مطلع شود و مي دانم اگر بفهمد اين ارتباط را قطع خواهد کرد. چه کنم ؟
همه ما زماني که گناهي را مرتکب مي شويم بايد بترسيم اما اين ترس ما نبايد بيشتر از اميد به خدا باشد. در روايت شريف مي فرمايند که قلب مؤمن مابين دو انگشت خدا است، خوف و رجاء، قلب مؤمن همانقدر که مي ترسد همان ميزان نيز به خدا اميد دارد. من مي گويم خواهرمؤمن خيلي خوب است که مي ترسيد اما اين ترس نبايد از خواستگار باشد بايد از خدا بترسيد، اميد خود را به خدا بيشتر کن و ظرفيت سازي کن براي اينکه بيشترين اميد الهي را به سوي خود جلب کني. اين اميد واقعاً و براي تمام وجود بايد باشد نه براي اين خواستگار بلکه براي خود خداوند بايد باشد. برگرد، توبه کن و جبران کن، درحقيقت آن مقداري که در گفتگو، رفتار، برخورد و ارتباط با نامحرم لذت برده اي آن را به لذت مناجات با خدا تبديل کن. به لذت دست کشيدن به سر کودک يتيم تبديل کن، به لذت رسيدگي به مشکلات افرادي که کسي را ندارند تبديل کن. گفته شده برطرف کردن نياز نيازمندان جبران گناهان بزرگ است، آدمهايي که در برطرف کردن نيازهاي اوليه زندگي خود مانده اند حتي اگر لازم باشد بخشي از نيازهاي خود را حذف کني، به آنها رسيدگي کن.
به نظر شما به آن آقا پسر اعتراف کند ؟ نه اعتراف نيازي ندارد، چون گناهي است که بايد پنهان بماند. اگر آشکار شد آنوقت توضيح دهد و بگويدمن بيش ازتو از خدا مي ترسم و خدا را بيش از تو دوست دارم. من توبه کرده ام و يقين دارم که خداوند توبه من را مي پذيرد، خدا تواب است يعني بسيار توبه پذير. خدا مي بخشد، اگر دل تو هم خدايي باشد من را مي بخشي. اگر او فهميد مهم اين است که رابطه ي مثلثي برقرار باشد، اگر آن مثلث نباشد و فقط من باشم و تو، خوب طبيعي است که آن آدم مي گويد من فکر مي کردم تو آدمي هستي که هيچ ارتباطي با نامحرم نداشته اي و دل خود را در يک برهه زماني در اختيار نامحرم قرار نداده اي اما حالا که اينگونه است خدا حافظ. اما اگر ببيند من اين دلي را که داده بودم پس گرفته ام و واقعاً اين دل براي خدا است و دلي که براي خدا باشد واقعاً مي تواند متعلق به همسر باشد وگرنه انواع چشم هم چشمي ها و حرف هاي ديگران دل من را از همسرم خواهد ربود. اگر من واقعاً توبه کنم و با او در ميان بگذارم خدايي که توبه پذير است دل اين آدم را به سمت من خواهد آورد.
سوال - شوهر من ازدواج موقت کرده اما مي گويد براي ثواب اين کار را کرده است زندگي ما تا مرز طلاق پيش رفته است. خواهش مي کنم در برنامه خود با دلايل معتبر اين قضيه را نفي کنيد.
پاسخ - ما نمي دانيم که واقعاً شرايط چيست ؟چرا که شرايط ازدواج موقت حکم اخلاقي آن را مشخص مي کند، حکم فقهي آن که قطعاً حلال است. جلسه پيش من خدمت دوستان عرض کردم: امام رضا (ع) و امام کاظم (ع) بعنوان دو عزيز معصوم که عالم ملکوت را مي شناسند اعلام مي کنند کسي که همسري دارد و در رابطه با او مشکلي ندارد دليلي نيست که به سراغ ازدواج موقت برود. اما امکان دارد آن خانمي که در شرايط ازدواج موقت قرار گرفته از لحاظ روحي، فکري و اجتماعي نياز جدي به اين ازدواج داشته است. اگر چنين چيزي رخ داده است نمي توانيم بگوييم که اشتباه است. تنها مي توانيم بگوييم، شما، آن خانم و همسر شما و خدا بايد با يکديگر حساب رسي کنيد. گاهي امکان دارد در دل اين خانم يا خانم هايي با شرايط مشابه اين حس بوجود آيد که بگويند همسرم من را دوست ندارد، يا حتي عنوان خيانت را به اين رابطه بدهند و يا اعلام کنند که آن خانم دل همسر من را برده است پس اين آقا خيانتکار است و آن خانم نيز دزد است. خوب طبيعي است که انسان با خائن و دزد به بدترين شکل برخورد مي کند. اما در يک چنين نگاهي قطعاً من با خدا کاري ندارم، خواهش مي کنم يک بار ديگر براي خدا حاضري بزنيد، خدا حاضر، من غايب. خدايا در اين ارتباط تو چه چيزي را مي پسندي ؟ البته ما هيچوقت اعلام نمي کنيم کسي براي ثواب ازدواج موقت بکند نه ما اين توصيه را نمي کنيم. در همان کتاب خانواده در قرآن اثر آيت اله دکتر بهشتي که ما معرفي کرديم، ايشان به عنوان کسي که محقق در اين زمينه است تمام روايات مرتبط را هم در حيطه مثبت و هم در حيطه آسيب رسان مطرح کرده اند. اما هنگامي که ازدواج رخ مي دهد در حقيقت يک موجود جديد متولد شده است، همانگونه که شما حق نداريد جنين خود را سقط کنيد و حق نداريد يک انسان زنده را بکشيد پس حق نداريد بگوييد من چون دوست ندارم اين رابطه بايد قطع شود. البته ازدواج مجدد با ازدواج موقت کاملا متفاوت است آن دائمي است و اين يکي منقطع است. اما بايد به اين آقاي عزيز اعلام کنيم که شما اگر براي ثواب ازدواج موقت کرديد چرا به سراغ يک خانمي نرفتيد که واقعاً نيازهاي ظاهري و مادي داشته باشد؟ احياناً به سراغ کسي رفته ايد که ويژگي هاي ظاهري خاصي دارد و به اسم ثواب به هوس خود رنگ الهي زده ايد. اگر اينگونه است بايد يک بار ديگر بررسي کنيد و ببيند کسي که خواسته اي نفساني را به اسم خدا اعلام مي کند به خدا خيانت کرده است مگر اينکه واقعاً خدا را در نظر بگيرد و کليه کارها بخاطر او انجام دهد. به اين خانم و آقا مي گوييم يک بار ديگر خدا را حاضر کنند آن موقع معامله به يک صورت ديگر خواهد شد.
سوال – اگر کسي متوجه شود همسر او ازدواج موقت انجام داده آيا بايد به او اعتراض کند يا نديده بگيرد؟
پاسخ - اگر به يک رفتار دائمي تبديل نشده است نبايد به روي ايشان بياورد. در نگاه آسماني روان شناسي آل اله اين است که تغافل نصف عقل است. يعني اينکه خود را به ندانستن بزند تا زماني که بداند اين فرد متوجه اشتباه خود شده و مي خواهد برگردد. اما اگر حس کند که تکرار مي کند، يعني بعنوان يک رفتار خيلي خوب به آن افتخار نيز بکند، تعداد را بيشتر کند و يا زمان را طولاني تر کند، اين فرد دچار يک بيماري و يک رفتار پاتولوژيک شده است. اينجا نياز است که من براي درمان او اقدام کند، اما درمان نه با جروبحث و نه با قهر کردن ميسر است. بلکه همه خانم ها اگر مي بينند که دل و چشم همسر ايشان به صورت حرام سراغ خانم ديگري رفته است و بعد از آن مي تواند به سراغ ازدواج موقت بعنوان يک فاز الهي برود و مي ترسند که اين قضيه زندگي ايشان را دچار آسيب هاي عميق بکند، از بهترين مهارت هاي الهي يعني ارتباط بيشتر با همسر خود استفاده کنند. بدون اينکه بخواهند آن خانم را محروم کنند بگذارند اين معادله بعنوان يک معادله خلاق باشد. يادمان باشد کسي که ميان زن و شوهر فاصله بيندازد بدترين جرائم را دارد اما اگر اين زن، زن اول باشد يا دوم فرقي نمي کند. بارها ديده شده در رابطه بين زن اول و زن دوم، زن اول مي تواند ظالم باشد، گاهي مرد مي تواند ظالم باشد گاهي نيز زن دوم. زن اول بايد نسبت به زن دوم مهربان و دلسوز باشد.
اينجا يک هديه اي خدمت دوستان تقديم کنم: نقل مي کنند دختر و پسري که مي خواستند خطبه عقد را بخوانند خدمت آيت اله بهجت رسيدند، ايشان وقتي خطبه را خواندند گفتند مي خواهيد به شما هديه بدهم ؟ ا گفتند بله، آقا فرمودند هديه من به صورتي است که وقتي مي خواهم هديه عروس خانم را بدهم آقاي داماد بايد گوش خود را بگيرد و برعکس. حالا چه کسي آماده است، داماد ديد که مرد است بايد پيش قدم بشود گفت من گوشم خود را مي گيرم، آقا گفتند گوش خود را گرفتي؟ گفت بله، هيچ چيزي نمي شنوي ؟ گفت نه، گفتند يک مقدار باز بگذار تا کمي بشنوي، به عروس خانم گفتند: واي برزن، واي بر زن و واي برزني که اقتدار و غرور شوهر خود را بشکند. خوب حالا عروس خانم شما گوش خود را بگير و بگذار به آقاي داماد هديه بدهم، واي بر مرد، واي بر مرد و واي بر مردي که دل همسر خود را بشکند. اين يک مهندسي معنوي است. آيت اله بهجت بعنوان يک فقيه، عصاره همه فقه و قوائد ديني، همه عرفان و اخلاق را در زندگي زناشويي با اين دو عبارت بيان کرده است. يعني خانم حواس شما باشد نفس اينکه کارمند هستيد و ديگران شما را تحويل مي گيرند و احياناً موقعيت و پايگاه اجتماعي داريد، نفس اينکه خانواده شما از نظر اقتصادي و اجتماعي بالاتر هستند، مبادا اقتدار همسر خود را بشکنيد و به او فخر بفروشيد. يک رابطه عاشقانه پر از تواضع و دلدادگي داشته باشيد و اي آقا هواس شما باشد مبادا چون خانم شما توانمند و عاقل است توقع داشته باشيد هميشه رفتار هاي او با حساب دو دوتا چهار تا بخواند. البته بايد با حساب دو دوتا چهارتاي خداوند بخواند اما ياد شما باشد دل زن اصلي ترين بخش وجود او است و اگر مي خواهيد که زن شما هميشه عاشقانه شما را دوست داشته باشد هواي دل او را داشته باشيد. اما اين دل بايد ضربدر رضايت خداوند بشود و اگر همسر شما چيزي را از شما خواست که مورد رضاي خداوند نيست عاشقانه به او بگوييد من اشتباه مي کنم اگر به خواسته تو عمل کرده و تو را جهنمي کنم. من آنقدر عاشق تو هستم که اين چيزي را که تو خواستي و خدا نمي خواهد انجام نمي دهم.
سوال – پسر بيست ساله اي هستم که به کسي علاقمندم اما خجالت مي کشم با پدر و مادر خود در رابطه با او صحبت کنم و مي ترسم اگر ازدواج نکنم به گناه بيفتم چه کنم؟
پاسخ - همان پيشنهاد هميشگي، به دنبال يک کاتاليزور خوب يا در واقع يک واسطه خوب بگرديد. عمو، دايي، برادر يا يک دوستي که سن او بيشتر از شما باشد و با خانواده شما رفت و آمد داشته باشد، يا کسي که پدر و مادر شما حرف او را قبول دارند و او قدرت بيان دارد واسطه شود و دل شما را کف دست آنها بگذارد تا حريم حيا نيز بين شما نشکند. ايشان اعلام کند که شما تمايل داريد با چه کسي ازدواج کنيد و او اين رابطه را تقويت کند. هرچه آن مشاور دانا تربوده و سن و قدرت نفوذ بيشتري داشته باشد و خدا ترس باشد حرف او مؤثر تر خواهد بود. پس شما مستقيماً عمل نکنيد و از يک واسطه عاقل کمک بگيريد و ياد آن توت طلايي ( توسل، توکل و تلاش) باشيد. به عنوان اينکه هندسه وجود شما با اين سه ويژگي به نتيجه مي رسد. اگر مي خواهيد خوشبخت شويد تلاش خود را بکنيد و توکل به خداوند متعال داشته باشيد و با اهل بيت ارتباط ويژه برقرار کنيد خصوصاً بقية اله الاعظم امام زمان (ع) و از ايشان بخواهيد به يک صورتي راه شما را براي زندگي آسماني باز کند. نماز استغاثه به امام زمان که در کتاب شريف مفاتيح الجنان است را بخوانيد و با خدا ارتباط برقرار کنيد و از واسطه عاقل نيز کمک بگيريد قطعاً بدانيد آغازگر يک زندگي خوشبخت و آسماني خواهيد بود انشاء الله.
سوال – شما مي گوييد دوست نباشيم ارتباط تلفني هم نداشته باشيم پس چگونه يکديگر را بشناسيم ضمناً درجلسه اول خواستگاري چه سؤالاتي مطرح شود بهتر است ؟
پاسخ - براي شناخت يکديگر لازم نيست از جهت عاطفي درگير شويم. وقتي که ما با يکديگر ارتباط برقرار مي کنيم من يک حرف مي زنم و طرف مقابل چيزي مي گويد و به اين ترتيب صحبت ها ادامه پيدا مي کند علقه عاطفي براي ما ايجاد مي شود. اين علقه عاطفي مانع از شناخت حقيقي مي شود پس راه درست اين است: قبل از اينکه علقه اي پيدا کنيم از طريق چشم و گوش هاي امين خود و کساني که مي توانند اين فرد را بررسي کنند، اگر پسر هستند در رابطه با دختر خانم و اگر دختر هستند در رابطه با آن آقا پسر، کساني که مي توانند ويژگي هاي شخصيتي، روحي، خلقي و عاطفي اين آدم را دقيق شناسايي کنند، در محل زندگي، محل کار و درس بازشناسي کنند. با افراد مختلف و با روحيات مختلف صحبت کنند و کمک کنند که اين فرد بهتر شناخته شود. بعدازآن گفتگوي ما مي تواند کمک کند وگرنه طبيعي است من حرفي مي زنم که طرف مقابل از من خوشش بيايد و او نيز حرفي مي زند که دل من را ببرد پس هردو بازنده مي شويم يا نهايتاً يکي بازنده و ديگري برنده مي شود. اين زمينه ازدواج هاي نا پايدار را فراهم مي کند، عشق هاي خياباني، عشق هاي اينترنتي و عشق هايي از اين دست که با يک چت کردن و يک پيامک و يا حتي يک مزاحم تلفني شروع مي شود، ضمانت جدي براي ادامه ندارد. اينجا يک نرم افزار را خدمت دوستان معرفي مي کنم تحت عنوان حرف ربط جاي خط فاصله، اين نرم افزار جزو نرم افزارهاي برنده امسال در رسانه هاي ديجيتال است که در روابط دختران با پدر و مادر با دوستان و با جنس مخالف به ايشان مدل ياد مي دهد. چه کنند بهترين، سالم ترين و خلاق ترين رابطه را داشته باشند و زمينه يک زندگي موفق و توانمند را فراهم کنند. از کارشناسان مختلفي در اين برنامه نرم افزاري استفاده شده است. يک يا دو سؤالي که بايد در جلسه خواستگاري مطرح شود را نيز خدمت شما بگويم: من هميشه به دوستان توصيه مي کنم همانقدر که سوال مي کنيد فرصت دهيد طرف مقابل نيز پاسخ دهد، بهترين حالت اين است که من از مدل فولکلور يا از ادبيات عاميانه يعني همان قصه خاله سوسکه و آقا موشه استفاده کنم. اگر روزي روزگاري ما دعواکنيم من را با چه چيزي مي زنيد ؟ يعني نگويم که من اين چيز را دوست دارم آيا شما نيز دوست داريد؟ من بگويم که اگر اختلاف نظر در خانواده در ارتباط با مسافرت پيش بيايد شما چگونه تصميم مي گيريد؟ اين جزو سوالاتي است که حتماً در جلسه اول به من کمک مي کند. بعد از اينکه فرد خود را معرفي کرد در ارتباط با ويژگي هاي خانوادگي، ويژگي هاي تحصيلي، نوع علائق و چيزهايي که او را آزرده مي کند توضيح داد. از او بپرسيم همسر متعادل و متناسب از نظر او چه ويژگي هايي دارد و اگر همسر مقابل او چه ويژگي هايي داشته باشد هرگز با او زندگي نخواهد کرد ؟ بعد به سراغ آن بزنگاه ها برويم، جاهايي که مي تواند ريل زندگي افراد را عوض کند. اگر اين فرد خود را خوب بشناسد خيلي خوب نيز خود را به من معرفي خواهد کرد و اگر نشناسد لااقل سر نخ هايي مي دهد. اولين و مهم ترين سوالي که بايد مطرح شود چيست؟ اولين چيزي که مطرح مي شود لزوماً مهم ترين نيست چون ما تازه در حال آشنا شدن هستيم پس مجبور هستيم از سؤالات عمومي شروع کنيم، در حقيقت اينکه اين فرد چه ويژگي هايي را براي خود قائل است. من هميشه به دوستان توصيه مي کنم سعي کنيد در حرفهايي که مي شنويد حرفهاي ناشنيده را پيدا کنيد و در نوشته اي که مي خوانيد نوشته هاي ناپيدا را پيداکنيد. يعني وقتي فردي خود را معرفي مي کند و مي گويد اسم من اين است بايد ببينيد با چه لحني از اسم و فاميل خود ياد مي کند بعد بگوييم آيا در خانه نيز شما را با اين اسم صدا مي کنند ؟ نه اسم من چيز ديگري است اين اسم شناسنامه اي من است. من اگر يک کمي دقت کنم از گفتگو ها، روحيات و حالات اين فرد پيدا مي کنم که چه بخشي از شخصيت خود را احياناً پنهان مي کند.