برنامه سمت خدا
-خانم نيلچي زاده
-سخن چيني
88-08-18
سوال – در مورد سخن چيني توضيحاتي بدهيد.
پاسخ - بحث اين جلسه در مورد سخن چيني است. ما بعضي از رذيلت هاي اخلاقي را خوبمي شناسيم اما گاهي اوقات خودمان به آنها مبتلا هستيم و گاهي اوقات اطرافيان ما را دچار آسيب مي کنند. مانند سخن چيني. سخن چيني در فارسي به معني نمّامي است که در فرهنگ توحيدي جزء گناهان کبيره محسوب مي شود. اگر کسي مي خواهد خداي يگانه را بپرستد بايد خود را از بيماري سخن چيني دور کند. در اصطلاح عاميانه به سخن چينان انسانهاي دو بهم زن هم مي گويند يعني کسي که قصد دارد ميان دو نفر را به هم بزند پس حرفي يا رفتاري را از يکي به ديگري منتقل مي دهد که موجب دلخوري و سردي روابط بين آن دو نفر مي شود. به همين دليل روايت داريم که مي فرمايد: سخن چيني بزرگترين جادوگري است. چون خيلي راحت رابطه ي بين انسان هايي که در يک دوره ي طولاني بين آنها دوستي و محبت بوده را سرد مي کند. براي مقابله با سخن چيني اول بايد بدانيم چرا يک انسان دچار سخن چيني مي شود ؟ معمولا کساني در راس سخني چيني قرار مي گيرند که مي خواهند به ديگران بفهمانند که آنها اطلاعاتي دارند که بقيه از آن بي خبر هستند و با اين رفتار مي خواهند خود را در جايگاه ويژه اي نشان دهند. گاهي علت سخن چيني، بيکاري است. کسي که بيکار است فرصت زيادي براي سرک کشيدن در زندگي ديگران دارد البته گاهي به خاطر دلسوزي زياد است يعني کسي که سخن چيني مي کنند چون دل نگران من و شماست با اين کار مي خواهد ما را احيانا از گفتار و رفتار ديگران آگاه کرده تا ما خودمان را از آنها حفظ کنيم.
حالا اينجا مي پرسيم آيا سخن چيني که با نيت خير انجام مي شود باز هم مذموم است ؟ بله. سخن چيني در هر نوعي که باشد نشان دهنده ي يک بيماري روحي است. اگر کمي به عقب برگرديم مي بينيم که سخن چيني در حقيقت روحيه ي جستجو گري است اما جستجوگريدر مورد حالات و رفتارهاي منفيديگران و منتقل کردن آنها به افراد مختلف، بعبارت ديگر روحيه ي کنجکاوي از ويژگي هاي خوب انساني است. انسان کنجکاو مي تواند خيلي چيزها را کشف کند، خيلي از خلاقيت هايش را رشد دهد اما به شرطي که در زمين خوبي اين بذر را بکارد نه روي معايب ديگران يا حرفها و زندگي خصوصي افراد. کسي که سخن چيني مي کند به دنبال اين است که براي خود احترام و اعتماد کاذب ايجاد کند به همين دليل مي گويند براي در امان ماندن از مکر سخن چين به حرفهاي او اعتنا نکرده و حرفهايش را پيگيري نکنيد. اين رفتارهاي زيبا را هم در مورد اميرالمومنين و هم امام زين العابدين (ع) داريم.
در اين مورد کتابهايي معرفي مي کنم ازجمله کتاب آفات زبان نوشته ي آقاي محسن غفاري که در دو جلد تنظيم شده و کتاب خيلي خوبي است که به ما ويژگيهايي که در شخصيت ما است و مي تواند از طريق زبان منتقل شود را معرفي مي کند. در اين کتاب ماجرايي از امام سجاد (ع) نقل مي کند که روزي فردي سخن چين خدمت امام مي رسد و اعلام مي کند که فلان فرد درمورد شما که امام هستيد حرفهاي نامربوطي زده و شما را فردي گمراه و بدعت گزار معرفي کرده است. حضرت به اين فرد مي فرمايد: اولا در مورد برادر مسلمانت حق برادري و هم نشيني را به جا نياوردي و به امانت او خيانت کردي چون او تو را محرم دانسته و به تو حرفي گفته است ولي تو آن حرف را به من منتقل کردي. دوم اينکه حق احترام و هم نشيني با من را هم رعايت نکردي چون من از تو حرفي از قول برادرم شنيدم که به آن احتياج نداشتم و تو از قول او به من خيري رساندي که من از آن اطلاعي نداشتم. سپس حضرت فرمود: آيا نمي داني سخن چينان سگهاي دوزخ هستند ؟ از جانب ما به برادر مسلمانت بگو روزي که مرگ به سراغ ما مي آيد همه ي ما ميميريم و قبر پيکر ما را در خودش فرو مي برد. معاد، محشر ما و قيامت، ميعادگاه ما است و خداوند حاکم بر ما. در آن روز خداوند بين ما و او قضاوت خواهد کرد. در حقيقت اينجا حضرت فرد سخن چين را توبيخ مي کنند و به او مي گويند که رفتار غلطي را در پيش گرفته است. معمولا بين ما وقتي فردي حرفي از ديگران نقل مي کند، او را با جمله ي ديگر چه خبر تشويق مي کنيم.
سوال – من قبلا به نفع دوستم سخن چيني مي کردم ولي الان ديگر آن کار را نمي کنم. اما ديگران به من اعتماد نمي کنند ؟
پاسخ- شما براي اينکه اشتباهتان را جبران کنيد به چند رفتار درست احتياج داريد. يکي اين که تصميم تان جدي باشد و به ديگران فرصت بدهيد مثل زخمي که در جسم ما ايجاد شده قطعا فرصتي مي خواهد تا التيام پيدا کند. وقتي من در يک زمان به اشتباه دچار سخن چيني شده ام بايد به ديگران فرصت بدهم تا بتوانم اعتماد آنها را جلب کنم. نکته ي ويژه اين که تدريج براي فرد خيلي راحت تر از ديگران رخ مي دهد زيرا اعتماد از بين رفته پس زمان بيشتري احتياج است يعني امکان دارد فرد بتواند در عرض يک ماه کاملا خودش را تغيير بدهد ولي ديگران 2 ماه فرصت براي باور و اعتماد کردن به او لازم داشته باشند کهديگر او رفتارهاي غلط را انجام نمي دهد. حالا چه کاري براي صبور بودن خود و براي جلب اعتماد ديگران بايد انجام دهيم؟ همت ما اعتماد ديگران نباشد.
در حقيقت حواس ما به اين باشد که اگر مي خواهيم اعتماد ديگران را بدست بياوريم گاهي اوقات امکان دارد با يک تهمت واهي اين اعتماد بشکند پس ما نبايد فقط به دنبال به دست آوردن اعتماد و محبت تک تک انسانها باشيم. قرآن مي فرمايد: آيا داشتن رب هاي مختلف براي شما بهتر است يا اينکه فقط يک خدا داشته باشيد ؟ اگر شما در مسيري حرکت کنيد که خدا را از خودتان راضي کنيد به مرور زمان خداوند قلب ديگران را با شما مهربان خواهد کرد. هر کسي با خدا باشد مي تواند پادشاهي کند اما اگر به دنبال اين باشد که امروز يک فرد را از خود راضي کند ممکن است او در جاهايي رفتارهاي غلطي را بپسندد که مورد پسند خدا نباشد. من بايد قبله ي قلبم را به طرف خداوند تنظيم کنم. مهارتهايي را که اميرالمومنين در برخورد با انسانهاي سخن چين به ما ياد مي دهند، پس زمينه اش اين است که اول بدبيني و بد گماني را حذف کنم.
اگر کسي پيش شما سخن چيني کرد، سخن چيني و جاسوسي را تکذيب کن يعني فورا بگو دروغ است و حرف سخن چين را قبول نکنيد چه او به شما راست بگويد و چه دروغ بگويد. جالب است بدانيد که ما از چه کساني ضربه فني مي شويم و چه موقع ؟ وقتي از فردي نقل مي کنند که اتفاقا ما کمي از او دلخور هستيم يا به او بدبين هستيم راحت تر مي توانيم دچار اين بيماري شويم مثل اينکه اگر بدن من ضعيف باشد خيلي راحت تر سرما مي خورم. در حقيقت وقتي شما حرف سخن چين را نفي مي کنيد او مجبور مي شود رفتار بدش را کنار بگذارد اما وقتي شما با اشتياق به حرفهاي او گوش ميدهيد او را تشويق مي کنيد تا رفتار غلطش ادامه پيدا کند. شايد اگر از خودمان بپرسيم حالا که او راست مي گويد چرا تکذيبش کنيم ؟ به خاطر اين است که حتي اگر او راست هم گفته باشد زمينه اصلي که از بين مي رود آن رابطه ي عاطفي مثبتي که بين دو نفر است امکان دارد احيانا فرد دچار غفلت بشود و پشت سر کسي حرفي زده باشد يا احساسي را گفته باشد که نتواند جلوي روي او بگويد. اگر چه اين رفتار غلطي است ولي اينکه ما آن بدي را نقل کنيم و ده تا خوبي را نگوييم، با اين کار به راحتي رابطه ي دو نفر را از بين برده ايم. اين بلاي بزرگ برسر همه ي ما مي تواند بيايد. از کتاب ثواب اعمال و عِقاب اعمال نقل کنم. اين کتاب از کتابهاي دائرة المعارف خلاصه است که همه ي خانواده ها بايد در منزلشان داشته باشند. ابن بابويه معروف که مزارشان نزديک حضرت عبدالعظيم است، ماجراي عجيبي را از امام صادق (ع) نقل مي کنند که هر کسي مطلبي را بازگو نمايد تا آبروي مومني را بريزد و او را ذليل کرده تا از چشم مردم بيفتد، خداوند متعال او را از ولايت و سرپرستي خود بيرون کرده و او را به ولايت شيطان واگذار مي کند. جستجو و نقل کردن عيب ديگران باعث خروج انسان او ولايت خدا مي شود و وارد وادي ظلمت ميشود و انواع مشکلات خانوادگي، فکري و روحي که برايش پيش مي آيد پيامدهاي همان امواج منفي است که خودش ايجاد کرده است. اين امر به عنوان يک واقعيت زندگي، انسان را کاملا تحت شعاع قرارمي دهد. چيزي که امروز زياد در موردش مي شنويم، انرژي درماني و انرژيهاي مثبت و منفي است. قطعا نگاه، رفتار و نيت هاي ما به عنوان انرژيهاي نوراني يا ظلماني مي تواند زمينه ساز زندگي خوب يا بد، براي افراد باشد. کتاب بعدي،کتاب بهشت اخلاق است که 313 واژه ي اخلاقي را به نيت ياران امام زمان (عج)، خيلي ساده و راحت با ريشه ها و راههاي درمان آن بوسيله ي آيات و روايات بررسي مي کند. نويسنده ي آن آقاي نيلي پور هستند. در اين کتاب تمام ويژگيهاي مثبتي را که ما بايد در خود پرورش دهيم و نيز راه کارهايشان را هم به طور خلاصه بهما نشان مي دهد و اينکه ويژگيهاي منفي را چگونه مي توانيم برطرف نماييم. سخن چيني به قدري قبيح است که پيامبر اکرم (ص) مي فرمايند: کسي که سخن چين باشد به بهشت راه پيدا نخواهد کرد يعني اگر کسي به اين سرطان بدخيم اخلاقي دچار شد و با اين بيماري از دنيا رفت، راهي به بهشت نخواهد يافت و همين که مي گوييم از گناهان کبيره است تکليف را مشخص مي کند. بعضي از گناهان کبيره را شايد بهتر بتوان پاک کرد ولي سخن چيني گناهي است که فرد بين سه نفراختلاف مي اندازد. اول خودش دوم از کسي که بدگويي شده سوم کسي که بدگويي کرده است. گاهي موج انفجار اين اشتباه در طي چندين نسل ادامه پيدا مي کند. يک حرف يا گفتگوي غلط مشکلات زيادي را مي تواند براي فرد ايجاد کند. مانبايد فقط به اولين مرحله نگاه کنيم. پيامبر (ص) در مورد عاقبت سخن چيني مي فرمايند: کسي که براي سخن چيني بين دونفر رفت و آمد مي کند، خداوند در قبر براو آتشي را مسلط مي کند که او را بسوزاند همانطوري که در دنيا هيزم کش آتش بين دو نفر بوده است و بين آنها دعوا را تقويت مي کرده يعني همان ويژگيهاي دنيايي در زندگي آخرتي او هم خواهد بود و هنگامي که از قبرش بيرون مي آيد ماري بزرگ و سياه بر او مسلط مي شود و گوشت او را مي خورد تا او را وارد جهنم شود. پس اينها چهره قيامتي رفتار اوست و چهره ي دنيايي او به قول سعدي هيزم کش بيچاره است که به جاي اينکه آتش را سرد و خاموش کند مدام رفتاري را در پيش مي گيرد که دلخوري بين دو نفر بيشتر شود. قطعا اولين کسي که ضرر مي کند خود اوست زيرا تمام اعتمادها را از خود سلب مي کند. در اينجا سوالي مطرح مي شود که آيا ما حق داريم عيب ديگران را ببينيم يا چشم خود را روي بديهاي آنها ببنديم ؟ خير ما وظيفه داريم عيب ديگران را ببينيم به اين معني ببينيم تا کمکشان کنيم تا رفتارهايشان را اصلاح کنند مانند آينه که اشکالاتم را به من نشان مي دهد. ويژگي آينه اين است که واقعيتها را به من نشان مي دهد. شاعر مي گويد: آينه چون نقش تو بنمود راستي، خودشکن، آينه شکستن خطاست. پس ديدن عيوب ديگران خوبست براي اينکه به زيبايي بتوانم وظيفه ي امر به معروف و نهي از منکر را انجام دهم اما قطعا اين کار نياز به يک بهداشت رواني دارد يعني بدون سرزنش و برملا کردن رفتار بد فرد و سرو صدا کردن به او تذکر دهم تا شخصيت او از بين نرود. درمرحله دومبايد عيوب آنها را ببينيم تا متوجه عيوب خودمان شويم. در روايات است که خوش به حال کسي که با ديدن عيوب ديگران متوجه عيوب خود مي شود و به دنبال برطرف کردن عيوب خود مي رود. مرحله سوم من حق ندارم عيوب ديگران را ببينم چون ممکن است با ديدن عيوب ديگران نسبت به آنها بدبين بشوم. پس اگر با دوربين، مرحله اول و دوم عيوب ديگران را ببينم خوب است ولي اگر با دوربين مرحله سوم عيوب ديگران را ببينم بايد مواظب باشم تا دچار آسيب روحي نشده و فورا به سمت خودم برگردم و او را در حل مشکلاتش کمک کنم. در مرحله چهارم بايد مواظب باشي تا اگرعيب فرد را ديدي رازش را برملا نکني بخصوص اگر آن عيب آشکار نباشد. در اينجا راز نگهداري و پوشاندن عيوب ديگران از مهارتهاي زندگي افراد بهشتي محسوب مي شود. در روايات هم گفته شده است که در عيوب ديگران تجسس نکنيد که اگر اين کار را انجام دهيد خداوند عيوب شما را در تنهايي و جمع جستجو کرده و اين فرد از دنيا نمي رود مگر اينکه عيب او برملا شود. با چنين ويژگيهايي قطعا بايد عيوب ديگران را با نگاه زيبا و درمانگر بنگريم يعني با اين نگاه به اضافه ي انتقاد مثبت مي توان کمک زيادي به افراد کرد. پس ياد بگيريم اشکال را بگوييم ولي قبل از آن خوبي هايش را بازگو کنيم تا در رفع عيوب ديگران بتوانيم به آنها کمک کنيم.
سوال- با يک فرد سخن چين چگونه رفتار کنيم و اگر خودمان سخن چين هستيم چکار کنيم ؟
پاسخ - اگرعلتش را پيدا کنيم راحت تر مي توانيم مشکل را حل کنيم. بيشتر افراد به خاطر دلسوزي سخن چيني مي کنند که از نوع قشنگ آن مي باشد. بايد گفت که اگر دلسوزي است پس کمک کن که در معرض اين سخنان قرار نگيرد يعني همان مهارتهاي برطرف کردن عيوب ديگران. يعني اگر طرف مقابل داراي عيبي است بايد بدون اينکه به او بگوييم چه کسي عيب تو را بازگو کرده، به او کمک کنيم تا مشکل شخصيتي خود را برطرف کند. دراينجا ما سخن چيني را که مانند يک سم است تبديل به يک درمان و واکسن مي کنيم مانند صنعت سرم سازي که سم عقرب را تبديل به واکسن خوب مي کنند. پس اگر سخن چيني من از سر دلسوزي باشد خيلي راحت مي توان آن را اصلاح کرد اما اگر به خاطر مشکلات روحي و شخصيتي باشد مثلا حسادت يا بدبيني يا خود کم بيني باشد و بخواهد به رابطه بين دو نفرآسيب برساند دراينجا بايد به سراغ درمان بيماريهاي خود بروم زيرا سخن چين هايي که از سر بدخواهي سخن چيني مي کنند تحمل خوشي و محبت ديگران را ندارند.
سوال- شوهر من در مورد گذشته ام زياد سوال کرده و من را قسممي دهد ولي مي دانم که اگر بازگو کنم تاثير بدي در زندگي ام خواهد داشت. مرا راهنمايي کنيد.
پاسخ – نه دروغ بگوييد و نه تمام اشتباهات گذشته را بازگو کنيد. راه حل اين است کهواقعا توبه کنيد چون توبه مرحمي براي همه زخمهاي کهنه است و ميتواند آنها را درمان کند به شرطي که توبه ي واقعي باشد، توبه اي که با برگشتن به سمت خدا و تصميم جدي براي تکرار نکردن اشتباه باشد. ديگر اينکه توکل و توسل به خداوند داشته باشد اينها مکانيزم هايي است که به فرد کمک مي کند تا با اعتماد به نفس معنوي در زندگي پيش برود و باور کند که خداوند از او حمايت خواهد کرد. پس اگر اين دو مرحله را انجام دهد وقتي همسرش از او بخواهد که درباره رفتارهاي گذشته اش قسم خورده و آنها را بازگو کند چون ايشان توبه ي واقعي کرده است و قصد تکرار آنها را ندارد ميتواند بگويد که من قسم مي خورم اهل هيچ کدام از گناهاني که مي گويي نيستم و اين حرفها راست است به شرطي که واقعا به عهد با خدا پاي بند باشد.
سوال- اگر دختري قبلا رفتارهاي ناپسند داشته و حالا آنها را ترک کرده باشد به خواستگاراني که در مورد او از ما تحقيق مي کنند چه بايد گفت ؟ راست يا دروغ ؟
پاسخ – راست بگوييم ولي رفتارهاي زمان حال او را توصيف کنيم. ما حق خيانت نداريم. اگر واقعا مي بينيد طرف تغيير کرده حق نداريد گذشته ي او را براي کسي بگوييد. زمان حال او را توصيف کنيد و از ويژگيهاي خوبي که در وجود اين دختراستتعريف کنيد. اگر ويژگي منفي در اين دختر است و در اين انتخاب موثراست بايد بدون درشت نمايي و اضافه کردن رفتارها گفته شود. اگر خوف اين مي رود که مشکل ايجاد شود، بگويند که من تا اين اندازه ويژگي هاي مثبت را مي شناسم. شما ميتوانيد جستجوي بيشتري کنيد. حالا فرض کنيد پسري به خواستگاري دختر همسايه آمده و شما از رفتار بد اين پسر اطلاعاتي داريد. دراينجا اگر شما به عنوان طرف مشاوره واقع شويد، مشاورحق خيانت ندارد و وظيفه اش اين است که واقعيت را اعلام کند و شما نمي توانيد غير از واقعيت را بگوييد. سوال پيش مي آيد که اگر از شما سوال نکنند وظيفه نداريد واقعيت را بگوييد؟ چرا آنجا هم لازم است، در مواقعي من درمورد چيزهايي که نمي دانم از شما سوالاتي مي کنم و شما اطلاعاتي داريد که در انتخاب من موثر است ولي به من نمي گوييد در اينجا حق امانت داري رعايت نشده زيرا اگر بدانيد طرف با اطلاعات شما انتخاب بهتري خواهد کرد بايد به او بگوييد.
سوال – بعضي انسانها در زندگي ديگران حتي مسائل شخصي و خصوصي آنها کنجکاوي مي کنند آيا مي شود به آنها دروغ گفت؟
پاسخ - قبلا گفتيم اگر شخصيت او را بشناسيم راحت تر مي توانيم از کنجکاويهاي آزاردهنده ي او آزاد شويم چون ممکن است او اطلاعات بيشتري نسبت به ما داشته باشد و بتواند به ما کمک کند و با شناخت او شايد ما زيادي پنهان کاري مي کنيم و با اين کار در کنجکاو شدن زيادي وي موثر باشيم. ما به تناسب شناخت تيپ شخصيتي اين انسان مي توانيم به شکل مسالمت آميز با او مقابله کنيم. اگر انسان دانايي است و مي خواهد به ما کمک کند سعي کنيم در ساير زمينه ها از او کمک بگيريم. اما اگر انساني است که از بيکاري دچار کنجکاوي زيادي شده است کمکش کنيم تا يک شغل خوب و مناسب داشته باشد. بعضي مواقع افراد کنجکاو کساني هستند که از جهت مکاني يا سببي و نسبي به ما نزديک هستند يعني مجاورتي بين ما وجود دارد.مثلا همسايه يا همکار يا بستگان نزديک است و کنجکاويهاي آنها ممکن است آزاردهنده باشد. پس به آنها کمک کنيم تا بصورت خلاق از وقتشان استفاده کنند. گاهي اجازه دهيم تا ما را نصيحت کنند چون بعضي افراد از جهت علمي يا موقعيت سني يا اجتماعي از ما برترهستند و کنجکاويهاي ويژه اي دارند. روش ديگر مقابله اين است که از کانالهاي شخصيت اين افراد کنجکاو استفاده کنيم. کانال يک اين است که خيلي جدي با فرد مواجه شده و صحبت کنيم. کانال دو اين است که با زبان طنز ولي محترمانه و با محبت به او بفهمانيد که علاقه مند به گفتگو با وي نيستيد. يکمثال عيني بگويم، مثلا شما هديه اي خريده ايد و از شما قيمتش را مي پرسند. اگر گران قيمت باشد ممکن است به شما بگويند که چه قدر گران است اصلا نمي ارزد و اما اگر ارزان خريده باشيد ممکن است بگويند که چقدر ارزان است و در هر صورتي محبت شما را با قيمت شي ء مقايسه مي کنند و مدام با کنجکاويهاي آزاردهنده نقد مي شويد. دراين مورد بنده راهي براي خودم انتخاب کرده ام اينکه از زبان طنز استانداردي استفاده مي کنم. وقتي از من قيمت شي سوال مي شود آنها مي دانند من فقط دو تا قيمت مي گويم، شونصد تومان يا شونصد هزارتومان. البته اين اصطلاح فردي است و هر کسي ميتواند از اصطلاحات مخصوص خود استفاده کرده تا همه بخندند و يعني اينکه لطفا قيمت را سوال نکنيد. هرگز به شما نخواهم گفت چون مي خواهم لذت هديه اي را که من گرفتم ببريد نه اينکه قيمتها را با هم مقايسه کنيد.طنز با محبت و با عطوفت خيلي وقتها مي تواند کارهايي را که ما زباني براي گفتن آنها برايش نداريم به زبان مخاطب مان ترجمه کند يعني دلم نمي خواهد بداني و دلم هم نمي خواهد ناراحت شوي.پس لطفا سوال نکنيد.
سوال- من قبلا دروغ مي گفتم ولي الان ديگر دروغ نمي گويم. وقتي ياد دروغهاي گذشته ام مي افتم از خودم متنفر شده و از صحبت کردن درمورد گذشته ي خودم نگران مي شوم. چگونه ازاين رنجها رهايي پيدا کنم و اعتماد ديگران را به خودم جلب کنم؟
پاسخ – در فرهنگ ديني ما گفته شده هر گاه گناهي مرتکب شديد و بعد توبه کرديد هميشه قلب خود را بين خوف و رجاء نگه داريد که آيا خداوند مرا خواهد بخشيد يا نه ؟ اميدوارهم باشيد اما نه خيلي قطعي چون اميد اضافي مانند فتيله ي چراغي است که زيادي بالا آمده باشد و آن وقت روحتان دود مي زند و دچار امن از مکر الهي خواهيد شد و در آن موقعيت گناهتان را راحت تر تکرار مي کنيد. توبه به همين راحتي نيست که هر وقت گناه کردم توبه کنم و مشکلم حل شود. در روايات داريم که گاهي اوقات غبارغمي در ذهن شما مي نشيند و وقتي دوباره ياد گناه خود مي افتي دوباره غصه مي خوري که واي چه اشتباهي کردم و اين لطف خداوند است که به شما يادآوري مي شود زيرا هر موقع قلبت از گناه غمگين مي شود و به خدا پناه مي بري در حقيقت دوباره دست نوازش خداوند را برسرت احساس مي کني و اين کمک مي کند که قلبت را از آلودگي پاک کني. اما براي اينکه من مدام دچار عذاب وجدان اضافي نشده و برايم مشکلي پيش نيايد قطعا لازم است من توبه خود را جدي تر بگيرم. خيلي وقتها امکان دارد جبران واقعي را انجام نداده باشم. براي هر گناه توبه ي ويژه اي وجود دارد.
سوال – اگر مالي از ديگران در مال ما وجود دارد فقط استغفار کافي است يا بايد تا مي توانم سعي کنم و مال ديگران را به خودشان برگردانم؟ و اگر مسئله آبرو درميان باشد چه طور؟
پاسخ – هر گناهي توبه ي ويژه ي خودش را دارد. اگر مالي از ديگران درمال ما هست بايد به آنها برگردانيمو يا به طور ناشناس برگردانيم. اصل هم نيت طرف است. بگويد من اين اموال شما را برداشته بودم و حالا مي خواهم برگردانم. البته در پيامکها صراحتا سوال شده بود که اگر کسي دزدي کرده باشد و اموالي پيش او مانده باشد آياA مي تواند برنگرداند چون آبرويش مي رود ؟ مي گوييم خير بايد برگرداند ولي لازم نيست مستقيما بگويد که اين اموال از راه دزدي به من رسيده و لازم هم نيست که خودش ببرد. مي تواند آنها را با يک پيک بفرستد و مشخص هم نباشد که چه کسي فرستاده است و يا ازطريق فرد ديگري بفرستد. البته همه جبرانها جبران مالي نيست. بعضي مواقع به آبرو و روحيه ي فرد مقابل صدمه خورده است و جبران کردن اينها کارهاي بسيار سختي است و به همين دليل توبه وارد مقوله ي خيلي جدي و اساسي خواهد شد، اينکه ما فکر کنيم حالا که گناه کرديم عيبي ندارد توبه مي کنيم و راحت مي شويم. خيراينطور هم نيست. در پيامکها داشتيم که گفته بودند چون ما اميدمان به خدا زياد است دائما ميگوييم بعدا توبه مي کنيم، اين مکر شيطان است، اين فرکانس منفي است که کارت شيطان به خاطر گناه من شارژ شده و بر من تسلط پيدا کرده است. اين پارازيتهاي وسوسه هاي شيطاني است که روي صداي خدا افتاده و به شما القا مي کند که اگر گناه کردي راحت مي تواني توبه کني. اصولا همه موفق به توبه نمي شوند. وقتي من گناهانم را تکرار مي کنم،قلبم به طرف سنگ شدن حرکت مي کند و گناه پشت گناه، فرد را رو به بي ايماني مطلق مي کشاند. به همين دليل مي گويند که هر گناهي مرتکب شوي دل نگران باش که شايد فرصت توبه پيدا نکني. اگر فردي مي خواهد از رنج گناهان رهايي يابد بايد در جبران کردن گناهانش دقت کند و زمينه ي آن گناه را براي خودش به صفر برساند. براي خوب توبه کردن مهارتهايي لازم است. يکي اينکه خودم را از محيط هاي گناه جدا کنم زيرا وقتي هنوز من با محيط هاي گناه ارتباط جدي دارم، آن فضا مرا به گناه تشويق مي کند و من دوباره به گناه مبتلا مي شوم. مهارت دوم اين است که در معاشرت هايم تجديد نظر کنم چون گاهي اوقات با افرادي هم نشين هستم که آنها مرا به گناه تشويق مي کنند و سومين مهارت اين است که هر موقع وسوسه هاي شيطاني به سراغم آمد ياد خدا و ياد مرگ مي توانند به عنوان درمان الهي به من کمک کنند و چهارم مطالعه ي زندگي گذشتگان استآنهايي که واقعا به طرف خدا برگشته و جزء بزرگان شده اند. حالا چه طور مي شود توبه دائمي کرد ؟ توبه ي دائمي يعني مدام مراقب خودت باشي، خودت را محاسبه کني و با اين کارها غلط هايت کم خواهد شد و با کم کردن آنها قطعا توبه ات دائمي و مستمر خواهد شد.
سوال – من در گذشته گناهان کبيره مرتکب شده ام ولي الان احساس مي کنم که حتي اگر توبه هم کنم خدا مرا نمي بخشد.من را راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – در آيات زيادي هست که خداوند گناهان را مي بخشد در سوره زمر خداوند مي فرمايد: ان الله يغفرالذنوب جميعا يعني خداوند همه گناهان را مي بخشد. در داستاني نقل مي کنند فردي پيش پيامبر رفته و مي گويد: من خيلي گناه کرده ام و حضرت جواب مي دهند که خداوند مي بخشد. دوباره فرد مي گويد: گناهان من خيلي بزرگ است. باز حضرت مي فرمايند: خداوند مي بخشد. باز فرد مي گويد: گناهان من آنقدر بزرگ است که نااميدم و پيامبر از ايشان سوال مي کند که گناه تو بيشتر است يا رحمت خداوند ؟ در حقيقت دوستان بايد بدانند که اگر از رحمت خداوند نااميد باشند يعني گناه خود را بزرگتر از رحمت خدا حساب کرده اند. خداوند هر وقت توفيق توبه را به بنده اش مي دهد بين دو تا توبه ي خودش است يعني بنده اي نمي تواند به سمت خدا برگردد مگر اينکه اول خداوند به سمت او برگشته باشد و وقتي که توبه مي کند حالا دفعه ي دومخداوند اين چک را امضا مي کند و توبه را مي پذيرد.
سوال – در مورد روزه ي مستحبي توضيح بفرماييد.
پاسخ - ما در روايت از پيامبرا کرم (ص) داريم که در مورد روزه هاي مستحبي يا انواع روزه ها سوال کرده بودند و حضرت مي فرمايند: محبوب ترين روزه نزد خداوندروزه هاي مستحبي است. در مورد روزه حضرت داوود (ع) است که ايشان يک روز روزه مي گرفتند و يک روز روزه نمي گرفتند و آن منبع اين شيوه ي روزه گرفتن است و در مورد نماز هم سوال شده بود که در نمازي که مي خواهيم توسل يا استغفار کنيم نيتش چيست ؟ نيتش غير از نماز واجب يا نافله يا مستحبي است. نيت قربةالي الله است.