اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-05-26-خانم نيلچي زاده-پرسش و پاسخ

برنامه سمت خدا

-خانم نيلچي زاده

-پرسش و پاسخ

90-05-26
سوال – من دانشجو هستم و مشکلي با بندگان خدا دارم. آن هم اين است که يک مقدار پوست من تيره است و اين مسئله براي من موجب دردسر شده است. از وقتي که به دنيا آمده ام تا به امروز مايه ي مسخره ي ديگران هستم. سوال من اين است که چرا خداوند کساني را خلق مي کند که در اين دنيا مايه ي مسخره ي ديگران شوند ؟ بعضي وقت ها مي گويم خدايا تو من را آفريده اي که بندگان تو من را مسخره کرده و هميشه به من بخندند؟ مشکل من فقط ديگران نيستند، خانواده ي خودم هم به من اين حرف ها را مي زنند. چند روزي است که وقتي کسي اين حرف ها را به من مي زند چيزي به او نمي گويم. فقط مي گويم خدايا اين بنده ي تو است که من را مسخره مي کند حساب او با تو. خواهش مي کنم هم در خصوص مسخره کردن توضيح دهيد و هم اينکه چرا خداوند من را اينگونه آفريده است. من را کمک کنيد تا بتوانم با خودم کنار بيايم.
پاسخ – ما بايد مراقب باشيم که گاهي اوقات رفتار و کردار بد ما ديگران را به خدا بدبين نکند. يعني وقتي که ما با کسي بد برخورد مي کنيم. بجاي اينکه او متوجه اين شود که من انسان نامناسبي هستم و رفتار من غلط بوده در پي اين است که خدايا چرا کاري کردي که اين فرد با من بد برخورد کند ؟ در درجه ي اول مراقب باشيم که کسي را با خدا دچار مشکل نکنيم. يعني برخورد بدي که ديگران با ايشان دارند او را با خدا يک مقدار دچار مشکل کرده است. گرچه از لحاظ ايماني ايشان روحيه ي خوبي دارند. اما به همين اندازه که اين سوال براي ايشان ايجاد شده آسيبي است که من بايد متوجه آن باشم. وقتي ديگران ما را مسخره مي کنند بايد از آن فرمول طلايي که قرآن به ما آموخته استفاده کنيم. اين تيرگي پوست در برخي از فرهنگ ها شايد به عنوان يک نوع حسن و زيبايي گفته شود. معمولاً در بحث زيبايي چهره، گندمگون بودن و پوست تيره داشتن را به عنوان مليح بودن تلقي مي کنند. ولي شرايط شما يا نوع افرادي که در اطراف شما هستند و ژن غالب آنها پوست سفيد است، موجب شده که به خود اجازه دهند شما را دست کم بگيرند. شما به شيوه ي الهي از اين آدم ها انتقام بگيريد. در واقع اين افراد به شما به اين صورت خدمت مي کنند که شما را متوجه تفاوت خود بکنند. به غلط به شما القاء مي کنند که شما نقص داريد و پايين تر از آنها هستيد. ولي مي توانيد اين نقص را به کمال تبديل کنيد.

اگر از نگاه ديگران حسن ظاهر نداريد حسن باطن خود را به بالاترين حد برسانيد. اين بهترين، زيباترين، سالم ترين و متعادل ترين رفتار در مقابل کساني است که شما را مسخره مي کنند. در ادبيات عرفاني ما است که حسن سيرت مهمتر از حسن صورت است. باطن و رفتار خود را مدام صيقل بزنيد تا آنقدر سفيد و شفاف شود که ديگران حسرت بخورند از اين که با شما هم کلام شوند. و دوست داشته باشند که حتماً با شما انس بگيرند. آدم هاي موفق و خوشبخت کساني هستند که بحران هاي زندگي خود را تبديل به فرصت مي کنند. اين ويژگي به اين سادگي براي شما بحران ساز شده است آن را به يک فرصت تبديل کنيد. با اين کار به جاي اينکه بديگران وسخن هاي بيهوده ي آنها مشغول شويد به روحيات و اخلاقيات خود بيشترمي پردازيد. يکي از دوستان خوب من که مهندس معماري هم هستند، به طور مادرزادي پاي ايشان کج است و در رفت و آمد دچار سختي هستند. يک زماني ايشان به شوخي مي گفتند که خدا را شکر کنيد که پاي من کج است نه دست من. يعني ايشان اين مسئله را به عنوان يک حقيقت و واقعيت پذيرفته بودند و خدا را شکر مي کردند که ويژگي هاي بد اخلاقي ندارند. اينکه من بتوانم حسن هاي خود را ديده و آن را رشد بدهم بهترين راه است. يعني بجاي اينکه تقابل لفظي و کلامي بکنم و يا دچار انزوا طلبي شده و از ديگران فاصله بگيرم به رشد معنويات خود بپردازم. يک نکته هم بايد به اطرافيان ايشان گفت. کساني که امتيازاتي دارند که اراده و تلاش آنها هيچ نقشي در آن نداشته مانند زيبايي ظاهري، مراقب باشند وقتيکه ديگران را مورد سرزنش قرار مي دهند و تحقيرو تمسخر مي کنند قطعاً بدانند که خود را مورد غضب خداوند قرار داده اند. کسي که ديگري را نه بخاطر رفتار بد بلکه به خاطر چيزي سرزنش مي کند که در آن نقشي ندارد با خداوند مي جنگد. نتيجه ي جنگ با خدا اين است که زيبايي شما سرمايه اي براي بندگي نمي شود. بلکه سرمايه اي براي معامله با شيطان مي شود. چه بسيار زيباروياني که پوست سفيدي دارند اما در روز قيامت نتيجه ي اعمال آنها در چهره ي آنها ظاهر مي شود. ما درموقع وضو اين دعا را مي کنيم که خدايا روز قيامت که برخي از چهره ها سياه مي شود من را جزو سفيد چهرگان قرار بده. خوش بحال کسي که جزئ سفيد چهرگان قيامت باشد وخدا او را روسفيد کند. روسفيدي حقيقي به آبرو داري نزد خداوند و داشتن خلق حسنه است.
سوال – همسري دارم با خدا و نماز و اهل کار و روزي حلال همه حسرت من را مي خورند که همسر او هستم. آنها خبر ندارند که من از دست زبان نيش دار و بد زباني او و توهين و تحقير بي دليل او به تنگ آمده ام. ديگر خسته شده ام هر چه مودبانه و مهربانانه برخورد مي کنم فايده اي ندارد. دعا کنيد در اين ماه رحمت زبان او شفا بگيرد. چرا کسي که ايمان دارد اينقدر بي ادب و بددهان است. دريغ که در اين هشت سال يک کلمه ي خوب از او شنيده باشم.
پاسخ – کسي که دچار نيش زبان است، خود را نيازمند مي بيند که با نيش و کنايه زدن به ديگران و تحقير آنها حس آرامش و آسايش بکند، زخم هاي کهنه اي دارد. در واقع آدمي است با يک روحيه ي ظريف و طبع حساس که تحمل سختي ها و شرايط منفي را نداشته به همين خاطر دچار آسيب بد زباني شده است. يعني او آدم حساسي است و مسائل فوق العاده کوچک و ظريف را مي بيند و نمي تواند از کنار مسائل جزئي عبور کند. با اين ويژگي به رشد اخلاقي خود کمک نکرده است. احياناً زمينه و شرايط محيا نبوده و خود او نيز به طور جدي برنامه ريزي نکرده که بتواند اقتدار روحي پيدا کند. چون لزوماً اينطور نيست که انسان هاي توانمند حساس نباشند. آدم هايي که حساس هستند ولي توانسته اند در خود قدرت صبر خلاق و مثبت انديشي الهي و قرآني را ايجاد کنند. اين توان را دارند که در عين ظريف انديشي آدم هاي مقتدري باشند تا آسيب نبينند. اگر مراقب اين دو ويژگي نباشند نتيجه ي آن نيش زبان مي شود. پس آدم هايي که نيش زبان دارند يک نکته ي مثبت شخصيتي دارند. يعني لطيف و ظريف و حساس هستند. حساسيت هاي خود را مراقبت نکرده اند تبديل به بيماري کنايه و تحقير شده است. ما بايد با قانون شش باضافه ي يک اين بيماري را درمان کنيم. يعني به او کمک کنيم تا خوبي هاي خود را ببيند. با خوبي هاي او به او کمک کنيم که بدي هاي خود را کم رنگ کند.

البته اگرمي بينيد که اين پاتولوژي خيلي عميق و مربوط به قبل از ازدواج است کار يک مقدار سخت تر بوده و صبوري بيشتي نياز دارد. با صبوري خلاق به او کمک کنيد که اين آسيب به کمترين حد خود برسد. يعني اين بيماري و سمي که دروجود او است روز به روز کمتر شود. قدرت بروز و ظهور استعداد ها را به او نشان دهيد. اين آدم وقتي که بتواند خلاقيت هاي خود را درزمينه هاي مختلف نشان دهد و ديگران خوبي هاي او را ديده و تحسين کنند. آرام آرام زخم او درمان مي شود، اما طول مي کشد. در ابتدا اصلاً باور نمي کند و حتي به کساني هم که او را تحسين مي کنند، نيش مي زند. شما بايد اين قدرت را داشته باشيد که با خوبي هاي خود و او، سياهي هاي فکري و رفتاري او را کم رنگ کنيد. آن کسي که خود مي داند دچاربد زباني است بهترين راه حل اين است که با ذکرهاي الهي زبان خود را تطهير کند. و اين تطهير کردن او را کمک مي کند که آن نجاست هاي رفتاري و گفتاري به حداقل برسد. ذکر صلوات وذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.
سوال – مي خواستم بدانم که چکار کنيم در راه بندگي خدا به بيراهه نرويم ؟ دختري سي و پنج ساله هستم که از سن چهارده سالگي خواستگاران زيادي داشته ام. اما به اين دليل که خواهر بزرگتر از من خيلي حساس است هميشه به خواستگاران خود جواب رد داده ام. الان که به سن سي و پنج سالگي رسيده ام و احساس تنهايي مي کنم وقتي به نزد مشاور مي روم همه مي گويند که اشتباه کرده اي. و مي گويند که تو به بزرگي خدا اعتقاد نداشتي. وگرنه بايد مي دانستي که خدا مي تواند خيلي راحت اسباب خوشبختي خواهر تو را فراهم کند. در حالي که من فقط بخاطر خدا اين کار را کرده ام. حالا به من بگوييد که آيا واقعاً اشتباه کرده ام ؟ الان با اين همه تنهايي و حسرت و از آن مهمتر کنايه هاي مردم چکار کنم ؟
پاسخ – الان با موقعيتي مواجه هستيم که آن زمان طلايي از دست رفته و اين خانم با يک مسئله ي جديد مواجه شده است. مسئله ي ازدواج اين خانم يک مشکل قديمي است. اما مسئله ي جديد او اين است که کار او درست بوده يا خير. من مي خواهم به همه پيشنهاد کنم که از روشي که قرآن مي گويد در زندگي خود خيلي جدي استفاده کنيم. روش قرآن، انديشه ورزي صحيح است. اهل بيت مدام به ما خوب فکر کردن را توصيه مي کنند. به ما مي گويند که وقتي مي خواهيد کاري را انجام دهيد به آخر و عاقبت آن خوب فکر کنيد. و مسئوليت عواقب کار خود را بپذيريد. اين مسئله در همه ي کارهاي ما مهم است. در برنامه ريزي هاي کاري، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و در کارهاي کوچک و بزرگ اگر ما هنر خوب فکر کردن را تمرين کنيم و در خود تقويت کنيم، حسرت هاي ما فوق العاده اندک مي شود. و در نتيجه شجاعت مواجهه با مشکلات را خواهيم داشت. ما وقتي که مي خواهيم کاري را انجام دهيم فقط نبايد به دنبال اين باشيم اين کار بهترين حالت را دارد يا خير. انسان عاقل هميشه احتمال خطا هم مي دهد. بخاطر رضاي خداوند و حساسيت و شرايط ويژه اي که خواهر شما داشته مدام به خواستگاران خود جواب رد داده ايد. نتيجه اين شده که شما الان در سني قرار گرفته ايد که سن سهولت ازدواج نيست. و به راحتي موقعيت انتخاب شدن جدي نداريد. البته راه ازدواج شما بسته نيست. اما موقعيت ازدواج ممتاز براي شما اندکي سپري شده است. اگر همان موقعي که جواب رد مي داديد اين فکر را مي کرديد که شايد روزي با تنهايي خود و گوشه و کنايه ي مردم مواجه شويد و آن را جزو نتايج احتمالي مي ديديد. امروز خيلي راحت تر مي توانستيد با اين مشکل ربرو شده و از آن عبور کنيد. پس از همه ي دوستان مي خواهم که هنر تفکر را جدي داشته باشند. در هرکاري که مي خواهيد انجام دهيد فقط به فکر بهترين نتايج محتمل آن نباشيد. احتمال بدترين نتيجه ها را هم بدهيد. بعد خود را براي بدترين حالت ها آماده کنيد. آنوقت قدرت ما براي مواجهه با مشکلات چند برابر خود مشکل خواهد شد. در ضمن شما الان با موقعيتي مواجه هستيد که بازگشت به گذشته امکان پذير نيست. الان بايد از گذشته عبور کرده و بگذريد. اگر بخواهيد در گذشته توقف کنيد دچار آسيب خواهيد شد.

ما نمي خواهيم در رابطه با گذشته ي شما هيچ حرفي بزنيم. بلکه مي خواهيم در مورد الان شما صحبت کنيم. شما الان با دلي که آزرده است مواجه هستيد چون فکر مي کنيد که همه ي موقعيت هاي خوب را از دست داده ايد. با تنهايي خود مواجه هستيد. شما براي رضايت خدا اين کار را کرده ايد اما الان با هر آدم عاقلي که حرف مي زنيد مي گويد اشتباه کرده ايد. چون خدابزرگ تر از اين حرف ها است. الان در اين موقعيت چيزي که شما را تهديد مي کند احساس تنهايي نيست. بلکه اين حس است که فکر مي کنيد کار شما عاقلانه نبوده. اگر شما در همان سالهاي بيست و پنج يا بيست و شش سالگي بوديد توصيه ي ديگري را به شما مي کرديم. اما الان که از اين مسير عبور کرده ايد درست نگاه کنيد. قرار نيست که خود را فريب داده و يا تخريب کنيد. شما براي رضايت خداوند، مراعات دل خواهر خود را کرده ايد. اين به خودي خود کار ارزشمندي است. يعني شما قطعاً بابت نيت خوبي که داشته ايد در نزد خداوند ارزش داريد. فقط خداوند است که روي اين نيت قيمت مي گذارد و در بازار الهي، خدا عيار آن را خواهد سنجيد. خدا مي داند که چه ميزان بخاطر خدا اين کار را کرده ايد. و چه ميزان بخاطر حرف مردم و آبرو داري. چون وقتي چيزي غير خدايي است عيار پايين مي آيد. اگر واقعاً به خاطر رضاي خداوند اين کار را کرده ايد به آن ميزاني که براي رضاي خداوند بوده شک نکنيد آن را مي خرد، حتي اگر اشتباه باشد. در روايتي داريم که اگر انسان مومني که اهل دقت هم است، به يک روايتي برخورد کرد که گفته بودند اگر کار خير و خوبي را انجام دهيد چنين ثوابي را خداوند در قيامت به شما خواهد داد. روايت با متن دستورات الهي همخواني داشت و اين فرد به اميد دسترسي به آن ثواب آن کار را انجام داد و روز قيامت شد. به او گفتند که اين حديث آن طور هم که تو شنيده بودي نيست و بابت کاري که تو انجام دادي يک چنين چيزي را خدا نمي دهد. در روايت داريم که اين فرد نگران نباشد. اگر آن کار مطابق با شريعت و دستورات پيامبر و اهل بيت (ع) بوده، چون به اميد خداوند اين کار را انجام دادي خداوند آن ثواب را به تو يک نفر مي دهد. اين نکته ي عجيبي است که تو در معامله ي با خداوند اشتباه کرده اي. ولي خداوند بابت اين اشتباه که از سر جهل بوده نه از سر بي توجهي، بي دقتي يا ساده لوحي اجر خواهد داد. پس در اين معامله تو ضرر نکرده اي. به آن ميزاني که براي رضايت خداوند اين کار را انجام داده اي خداوند حامي تو است و تنهايي هاي تو را مديريت مي کند.

در دعاي عرفه که مستحب است هر شب جمعه اي قرائت شود مي فرمايد: اي خدايي که همراه و مونس هر کسي هستي که تنها است. آيا شما تنها ترين و غربيت ترين آدم روي کره ي خاکي هستيد ؟ خيلي از آدم ها در زندگي هاي متأهلي هم تنها هستند. خيلي از افراد در کنار ديگران هم تنها هستند. پس خود را تنها ترين آدم ندانيد و مطمئن باشيد که خداوند مي تواند اين تنهايي ها را به بهترين شکل پر کند. براي اينکه بتوانيد اين مسير را درست ادامه دهيد اين رفتار خود را با ديگران بازنگري کنيد. مراقب باشيد بخاطر رفتار غلط ديگران دچار آسيب انزوا طلبي نشويد. اما حلقه ي دوستان مومن و عاقل خود را گسترش بدهيد. براي اينکه نيش و کنايه ي ديگران را تحمل کنيد يک ظرفيت مثبت نياز داريد. دوستان خوب، عاقل و متدين خود را بيشتر کنيد تا بتوانيد از آنها انرژي هاي مثبت را دريافت کنيد. هنرها و خلاقيت علمي ومعنوي و توانمندي هاي خود را افزايش بدهيد. در حقيقت سرمايه هاي معنوي خود را بالا ببريد. به حرف مردم توجه نکنيد و فقط به زندگي خود نگاه کنيد. اين فرصت طلايي است که خدا براي بندگي به شما داده است.

ازدواج شاهراه بندگي است، اما تنها راه بندگي نيست. درراه بندگي خدا فرصت هاي جديدي را به شما داده است. تنهايي شما يک تهديد است و مي تواند زمينه ي گناه را فراهم کند. زمينه ي خشم نسبت به خود و ديگران را زياد کند. همه ي اينها را به انرژي مثبت تبديل کنيد. با خدا معامله کنيد و بگوييد خدايا ممنون تو هستم که بجاي اينکه مسئوليت هاي همسر و فرزند را به من بدهي، حتماً بارهاي جامانده اي بر روي زمين است که شما شانه هاي من را براي آن هموار ديده اي. دنبال بارهايي بگرديد که خداوند مي خواهد بر روي شانه هاي شما بگذارد. بچه هاي يتيمي هستند که نياز به مهر و محبت شما دارند. آدم هايي که ذره اي از محبت شما مي تواند به آنها يک زندگي دوباره بدهد. نبايد چون ازدواج نکرده ايد فکر کنيد که زندگي ديگر تمام شده است. فرصت هاي جديدي پيش روي شما است براي اينکه دينداري خود را قوي کنيد.
سوال – لطفاً درخصوص سوره ي انبياء آيات توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيات شريفه ي اين صفحه با بحث استهزاء و تمسخري که گفتيم تطابق دارد. و بحث مجازات کساني که اهل تمسخر خوبان عالم هستند را خداوند در قيامت مطرح مي کند. خداوند مي فرمايد: اي پيامبر وقتي که کافران تو را مي بينند شروع مي کنند به دست انداختن تو. مي گويند اين همان کسي است که بت هاي ما را مسخره مي کند. همان روش زشتي که رسانه هاي غربي در خصوص حضرت محمد مصطفي (ص) دارند. و متأسفانه در دنياي اسلام کمتر با اين ويژگي غلط مقابله مي شود. خداوند مي فرمايد: اين افراد مي گويند ما که مسخره کرديم پس چرا عذاب نازل نمي شود ؟ خدا مي فرمايد عجله نکنيد، صبرکنيد من نشانه هاي خود را نشان خواهم داد. خداوند وعده ي خود را در روز قيامت نشان مي دهد. روزي که آتش دوزخ بر آنها احاطه مي کند. حقيقت و زيبايي همه ي آن چيزهايي را که مسخره مي دانستند مي بينند. و آتش برچهره ي آنها مي خورد. خداوند مي فرمايد: اينها نمي توانند آتش را از خود دور کنند. پشت و روي آنها مدام در آتش مي غلطد و هيچ دفاعي از خود ندارند. نکته ي کليدي اين است که گاهي اوقات افراد ظلم و گناه مي کنند و خداوند در همين دنيا آنها را مجازات مي کند. اين افراد کساني هستند که هنوز از چشم خداوند نيفتاده اند. هنوز ظرفيت هاي نوراني در وجود آنها است. خوش بحال کسي که خداوند در همين دنيا او را ادب کند. خوش بحال کسي که قبل از اينکه خداوند آنها را ادب کند توبه کرده و همين تأديب دنيايي را هم رفع و رجوع کند. اما آن کساني که هرچقدر ظلم مي کنند اتفاقي برايشان نمي افتد، کساني هستند که در نهايت تيرگي و ظلمت هستند. وعده گاه آنها قيامت است چون جز عذاب دوزخ مجازاتي براي آنها کافي نخواهد بود.
سوال – من در خانواده اي مذهبي به دنيا آمده ام. پدر من فقط حدود ده درصد بينايي دارد. در عين حال بسيار خودکفا و آزاده است. يک عمر با نابينايي و زحمت و مشقت بسيار امورات زندگي را گذرانده بدون اينکه دست خود را جلوي کسي دراز کند. در زندگي دو درس بزرگ قناعت و توکل را از او آموخته ام. امروز من خانمي فوق ليسانس هستم داراي فرزندي صالح و همسري بسيار عالي. تمام موفقيت هاي خود را مديون همراهي هاي پدرم هستم. ولي امروز که او پيرشده و توان کارکردن ندارد نمي توانم هيچ کمکي حتي مالي به او بکنم چون شاغل نيستم. مي دانم پدر و مادر هيچ انتظاري از ما ندارند ولي من خود را مسئول مي دانم. گاهي عذاب وجدان من را ديوانه مي کند. شما به من بگوييد که چکار کنم.
پاسخ – هر پدر و مادري زحمات خاصي مي کشند بخاطر اينکه بچه هاي آنها به ثمر بنشينند. بعضي از آنها مانند اين پدر خوب در نهايت نجابت و سختي اين مسير را طي مي کنند. بهترين راه حل براي اينکه ما بتوانيم بخشي از زحمات والدين خود را جبران کنيم اين است که با آن ها خوب حرف زده، دلجويي کرده و احترام و اکرام کنيم. بهترين قدرشناسي از والدين احسان به آنها است. معناي احسان اين نيست که من لزوماً به آنها پولي بدهم. البته اگر من توان دارم و آنها نياز دارند بهترين حالت اين است که نياز آنها را برآورده کنم. ليس للانسان الا ما سعي. آن کاري را که امکان انجام آن را داريد انجام دهيد و براي آن تلاش کنيد و بدانيد که خداوند به اندازه اي که در توان شما است از شما انتظار دارد. انتظار الهي به اندازه ي آن چيزي است که خداوند به شما داده و آن چيزي است که خداوند بر شما تکليف کرده است. نوع برخورد دلجويانه ي شما، همراهي شما و تقدير و تحسيني که از گذشته داريد مهم است. هر موقع که با پدر مواجه مي شويد و در برخوردهاي عاطفي که داريد چقدر شيرين است که به نوعي به پدر بگوييد که چقدر مديون او هستيد. اينکه خوشحال هستم و ثمره ي زحمات شما امروز در زندگي من است. يقين بدانيد که اين برخورد و تعامل شما قلب پدر را پر از شکوفه هاي بهشتي مي کند. دومين کار اين است که براي پدر و مادر خود دعا کنيد. فقط والدين نيستند که دعاي آنها در حق فرزندان مستجاب است. دعاي فرزندان نيز در حق والدين مستجاب است. يکي از آن دعاهاي مستجاب در متن قرآن است.

پروردگارا پدر و مادر من را همانگونه که من بچه بوده و توانايي نداشتم و آنها از من مراقبت کردند و به من رحم کرده و با محبت من را رشد دادند، خدايا تو هم به پدر و مادر من رحم کن. در حقيقت من در خزانه ي غيب را بسوي آنها باز کنم. دعاهاي امام سجاد(ع) است که اين آيه ي شريفه ي قرآن را کامل مي کند. خدايا به پدر و مادر من در قبال کارهاي خوبي که کرده اند، خوبي کن و در قبال اشتباهاتي که کرده اند از آنها بگذر. دعاي امام سجاد (ع) يعني دعاي فرزندان در قبال والدين يکي از آن دعاهاي شيرين و گوارا در صحيفه ي سجاديه است. اين ايام زمان خوبي است که ما اين دعاها را براي پدر و مادرهاي خود بخوانيم. حيف است که پدر و مادرهاي ما در اين ماه مبارک رمضان از اين حراجي بهشت، بهترين نعمت هاي الهي را با دعاهاي ما دريافت نکنند.
سوال- خانمي متأهل و سي و يک ساله هستم. تصميم گرفته ام خدا را از خودم راضي کنم و تا حدامکان آخرت خود را آسان گردانم. مدتي است برنامه ي سمت خدا را تماشا مي کنم. مشکلي دارم که از شما راهنمايي مي خواهم. من مدت هيجده سال است با مادر خود قطع رابطه کرده ام. ايشان هيجده سال پيش از پدر مريض من جدا شده و با شخص ديگري ازدواج کرد. سه سال بعد از طلاق پدر من در سن چهل و شش سالگي فوت کردند. و من در سن شانزده سالگي يتيم شدم. مادر من در آن شرايط سخت سراغ ما نيامد. مادر پدر من سرپرستي ما را به عهده گرفته و براي تربيت من زحماتي زيادي متحمل شدند. تا جايي که هم اکنون دانشجوي دوره ي دکتري هستم. مادر بزرگم من را با دين اسلام آشنا کردند. نمازخواندن، روزه گرفتن، قرآن خواندن و ساير مسائل را به من ياد دادند. زمينه ي ازدواج من را فراهم کرده و از هيچ کمکي دريغ نکردند. در عوض مادر من مشغول خوشگذراني و مسائل غير اخلاقي بودند که هنوز هم هستند. حال که زمانه عوض شده و ايشان مجدداً از شوهر خود طلاق گرفته اند و مشکلات مالي دارند و مادر بزرگ ما هم از دنيا رفته اند، ادعا مي کنند که حق مادري به گردن ما دارند. ايشان مي خواهند وارد زندگي من بشوند. من زندگي آرام، شوهري خداپرست، مومن و با آبرو دارم. و به تازگي خداوند کودکي را به ما هديه کرده است. بيم آن دارم که پاي اين زن در زندگي ما باز شده و دوباره کابوس هاي گذشته تکرار شوند. آيا بايد برخلاف ميل باطني خود با ايشان مدارا کنم ؟ و اينکه رضايت خداوند در چيست؟
پاسخ – مادر کسي است که نه ماه جنين خود را با جسم و روح خود تغذيه کرده است. مادري که بچه را به دنيا آورده، حتي اگر او را رها کرده باشد باز هم مادر است. و در اين حيطه حق مادري دارد. يعني بخواهيد يا نخواهيد، گوشت و پوست و استخوان شما گواهي مي دهد که از روح و روان مادرشما است. به همان اندازه همه ي حقوق مادري را به گردن شما دارد. گاهي اوقات ديده شده که جوانان مي گويند پدر و مادر ما آنطور که بايد در حق ما پدري و مادري نکرده اند. بنابراين ما نمي خواهيم حرف آنها را گوش بدهيم. يک چنين چيزي اشتباه است. حق ولادت اولين حق است. گرچه کامل ترين حق نيست. مي توان گفت مادر بزرگ ايشان در دو مرحله مادري ويژه کرده است. اول به نيازهاي اوليه ي ايشان رسيدگي کرده است. يعني به عنوان يک نوجواني که در معرض انواع آسيب ها بوده از ايشان مراقبت کرده. هنر خوب زندگي کردن را به ايشان ياد داده است. بنابراين حق او خيلي بزرگتر از اين مادر است. دومين حقي هم که اين مادر بزرگ دارد اين است که او را با خدا آشنا کرده است. و دست اين نوجوان را در دست خدا و اهل بيت (ع) گذاشته است. اين هنر زنان و مرداني است که خدايي زندگي مي کنند. بخاطر اين دو ويژگي، حق اين مادر بزرگ عظيم است. حتي اگر از دنيا هم رفته بايد اين خانم مراقب باشد که اين حق را ادا کند. به شکل هاي مختلف، از دعا و خيرات و مبرات کردن و يا يادکرد خوب دريغ نکند. اما اين مادر شايد در اين بزنگاه هاي دنيا و اين غفلتکده اي که خود را گرفتار کرده، هنوز مسيري به سمت خدا داشته باشد. درست است که رفتار هاي غلطي داشته و هنوز هم متأسفانه ادامه مي دهد. اما بايد با ايشان مانند يک آدمي که بيماري واگيردار دارد که سخت هم است برخورد کنيد. اي کاش بيمارها فقط جسمي باشد که آزمون الهي است و خداوند در قبال آن پاداش مي دهد. بيماري هاي واگيردار اخلاقي خيلي وحشتناک است، چون فقط غضب و عذاب الهي را به همراه دارد. مادر شما دچار اين بيماري اخلاقي واگيردار است، شما که بچه ي کوچک داشته و زندگي سالمي داريد چطور بايد از او مراقبت کنيد ؟ نبايد بگذاريد که ويروس ها و ميکروب هاي اخلاقي خود را وارد زندگي شما بکند. اما به اين معنا نيست که او را رها کنيد. نه عقل، نه دين و نه خدا چنين اجازه اي را به شما نمي دهد. بايد در آن اندازه اي که مي توانيد به امورات او رسيدگي کنيد. يعني به اندازه اي که توانايي داريد بدون اينکه به زندگي خود شما آسيبي بخورد يک سرپناهي را فراهم کنيد. اما در همين زمينه قدرت توسل به اهل بيت (ع) را چندين برابر کنيد. چون وارد يک پروژه ي خيلي سخت شده ايد. اين دکترايي است که بابت احسان به والدين گواهينامه ي آن را بايد از خداوند دريافت کنيد. براي او ويژه دعا کنيد تا خداوند چشم او را بينا کرده و به او قدرت توبه بدهد. بدون اينکه او را سرزنش کنيد، کمک کنيد تا بازگردد. شايد در وجود او هنوز پاکي باقي مانده باشد. اما او را وارد زندگي شخصي خود نکنيد. مراقب باشيد که سرزنش نکرده و به او تهمت نزده وآسيب نرسانيد. اين امتحان سختي است که نتيجه ي بسيار شيريني خواهد داشت و برکاتي به زندگي شما خواهد آورد.