برنامه سمت خدا
-خانم نيلچي زاده
-پرسش و پاسخ
90-05-12
سوال - من دختري دانشجو هستم که يک برادر هفده ساله دارم. من عضو يک خانواده ي متدين بوده و هميشه خداوند را بخاطر اين خانواده ي خوب شاکر هستم. اما يک مشکل بزرگ دارم. مشکل من اين است که پدرم من را بيش از حد دوست دارد و به من توجه مي کند تا حدي که اين علاقه در بين اقوام زبانزد است. مشکل از جايي آغاز مي شود که پدرم در مقابل مادر و برادر من شروع به ابراز علاقه به من مي کند. در اين هنگام من خجالت زده مي شوم چرا که احساس مي کنم اين کار يک تبعيض معنوي شديد نسبت به برادرم است. در واقع کم توجهي پدرم به برادرم و يا توجه بيش از حد پدرم به من باعث کم رنگ شدن رابطه ي پدر من با برادرم شده است. اين حالت به تدريج به صورت رفتارهاي پرخاشگرانه ي برادرمن بروز کرده است. متأسفانه مادرم بجاي ريشه يابي و اصلاح رفتارهاي برادرم در جواب پرخاشگري هاي او پرخاشگري مي کند و به اين ترتيب رابطه ي پدر و مادرم با برادرم روز به روز در حال بدترشدن است. در اين ميان من سعي کردم با نزديک تر کردن خودم به برادرم رابطه ي صميمانه اي با او برقرار کرده و او را نسبت به علاقه ي پدر و مادرم نسبت به او آگاه کنم که تاحدي هم موفق بوده ام. اما شديداً نگران ادامه ي اين روند در خانواده و تيره شدن روابط پدر و مادر و برادرم هستم. زيرا با توجه به سن حساس او عواقب بدي در بر خواهد داشت. به پدرم هم تا حدي که ادب فرزندي اجازه مي داد نکاتي را اشاره کرده ام اما فايده ي چنداني نداشته است. لطفاً من را راهنمايي کنيد.
پاسخ – من به اين خواهر خوب تبريک مي گويم که فقط به دنبال منافع آني و زودگذر خود نيست. تا به حال افراد گله مي کردند که تبعيض در حق آنها به نوعي رخ داده که ديگران بر آنها ترجيح داده شده اند. و افراد گاهي به حق و گاهي به ناحق گله و شکايت مي کردند. اما اين خانم يک هنر ويژه دارد، هنر انصاف عليه خود. يعني نگاه کنيم که آيا واقعاً اين مسئله حق من است يا خير. اگر حق من نيست اين زمينه را فراهم کنم که به صاحب حق برسد. گرچه ظاهراً من ضرر کرده و ديگر کانون توجهات پدر و فاميل نخواهم بود. ولي حالت تعادل و آرامش، منفعتي است که به صورت ماندگارتر و براي همه ي اعضاء خانواده خواهد بود. در زبان روايات هم داريم، کسي که بتواند وقتي بايد حقي را از خود بگيرد انسان منصفي باشد، در بالاترين حد انصاف است. پس اين خانم و همه ي کساني که فقط به دنبال اين نيستند که حق را به نفع خود بدست بياورند بايد مراقب اين روحيه ي خوب خود باشند تا روز به روز اين صفاي روحي آنان بيشتر شود. بهترين راه حل اين است که ببينند به چه علت براي پدر خود اينقدر عزيز شده اند. قطعاً ايشان بي جهت عزيز نيستند. يعني دختر بودن ايشان نبايد انگيزه ي اول و آخر باشد. حتماً ايشان روحيه ي خاصي در درس خواندن، اخلاق و رفتار، ابراز محبت به پدر و در رعايت ادب و انصاف دارند. اين ويژگي هاي خوب قابليت ياد دادن و مهارت ورزي دارد. يعني بايد دقت کنند که پدر ايشان به واسطه ي چه ويژگي هايي ايشان را دوست دارد. اين ويژگي هاي مثبت را به صورت مهارت به برادر ياد بدهند. و کمک کنند تا توانمندي هاي روحي و اخلاقي برادر نيز افزايش پيدا کند. نه بخاطر اينکه محل توجه پدر بشود بلکه به اين خاطر که به يک رشد متعادل اخلاقي و روحي دسترسي پيدا کند و هرجا که برود عزيز باشد. دوماً اين خانم اين زمينه را فراهم کنند که وقتي مقابل مادر و برادر از ايشان تعريف مي شود، پدر را متوجه خوبي هاي مادر وبرادر خود بکنند. يعني ابتدا از پدر تشکر و قدرداني کرده و با ايشان مقابله نکنند که اين کار نتيجه ي منفي دارد. وقتي که ما مي بينيم کسي خوبي ها را مي بيند نبايد او را نفي کنيم. اما توجه ايشان را به خوبي هاي ديگران هم جلب کرده و کاري کنيم که فقط بر روي يک نفر متمرکز نباشد. افرادي که حواس آنها نيست، گاهي در فاميل، خانواده، بين دوستان و همسايه ها يک يا دو نفر را قطب عاطفي خود قرار داده و از دادو ستد عاطفي مناسب با بقيه دوري مي کنند. اين کار موجب مي شود که دچار خلاء هاي ارتباطي جدي با ديگران شوند. اگر افرادي هم مانند اين خواهر خوب انصاف عليه خود را نداشته باشند، خيلي جدي زياده خواه، زودرنج و آسيب پذير خواهند شد. وقتي که ما به يک نفر بيش از حد توجه کنيم درواقع به او آسيب زده ايم. اگر من يک گل تازه را خيلي دوست داشته باشم نبايد مدام به او آب بدهم. قطعاً با اينکار ريشه هاي او دچار آسيب خواهد شد و پژمرده مي شود. پدر و مادر ها بايد بدانند که وقتي با سر زدن به دختر و پسر خود مي توانند نشان دهند که فرزندان براي آنها عزيز هستند. وقتي که با رعايت کردن حال آنها و بازکردن گره اي از زندگي آنهامي توانند کمکي به آنها بکنند در واقع بسياري از مشکلات آتي آنها را از پيش پاي آنها برداشته اند. البته به شرطي که افراط نکنند. يعني تا قبل از اينکه افراد از ما متوقع شوند ما اجازه داريم در حق ديگران محبت کنيم و چقدر زيبا است که اين محبت را اضافه کنيم. گاهي اوقات ديده شده که پدر و مادر ها خيلي صريح اعلام مي کنند که ما نمي خواهيم به يکي از فرزندان يا به همه ي آنها ابراز محبت کنيم. مثلاً پدري که اعلام مي کند چون پدر من براي ازدواج من کاري نکرده و پولي خرج نکرده، من هم با اينکه پول دارم اما نمي خواهم هيچ مبلغي را خرج کنم. در اين حالت مي بينيم که اين پسر و مادر او در خانه خيلي ناراحت هستند به اين خاطر که مي دانند پدر مي تواند کمک کند اما اين کار را نمي کند و لجبازي مي کند. گاهي اين حالت نسبت به يکي از فرزندان است و گاهي نيز پدر کل خانواده را کنار مي گذارد و ديگران را ترجيح مي دهد. يعني وسايل و امکانات مورد نياز ديگران و غربيه ها را راحت برآورده مي کند اما نسبت به افراد خانواده ي خود خيلي سخت مي گيرد و بي توجه است. اين يک جور نفاق اخلاقي است که خيلي بايد مراقب خود باشيم. در روايات داريم که مراعات افراد خانواده و فاميل خود را بکنيد چون اينها مانند پرو بال براي پرنده هستند. وقتي شما پر وبال خود را مي چينيد و آسيب مي زنيد نبايد توقع امنيت و آسايش روحي داشته باشيد. اگر شما مي توانيد از دختر و پسر خود از جهت مالي، خلقي و رفتاري دستگيري کنيد و اين کار را نکنيد همه ي نتايج منفي آن به خود شما باز خواهد گشت. وقتي که دختر خانمي مي گويد شوهر من مدام با من برخوردها و گفتگو هاي نامناسب دارد که تو دختري هستي که همه منتظر بودند تو ازدواج کني تا از دست تو راحت شوند. کسي به تو سر نزده و وقتي مشکل داري کسي در خانواده به داد تو نمي رسد. اما براي خواهرها و يا برادرهاي ديگر تو اين کارها را مي کنند. اگر اين تنش ها و مشاجره ها نتواند مديريت شود، زمينه ي آسيب هاي اجتماعي و خانوادگي پيش آمده و تا مرز طلاق پيش برود در واقع نتيجه و آسيب آن متوجه خود پدر و مادر است. يعني چيزي نيست که فقط دامن خود اين فرد را بگيرد. در خانواده و در جامعه وقتي رفتاري را انجام مي دهيم بايد در انتظار تبعات آن باشيم. مثلاً الان ايام ماه رمضان است ما افطاري مي دهيم اما چند نفر را دعوت نمي کنيم، اين کار به يک آسيب جدي عاطفي تبديل شده و کينه و دلخوري ايجاد مي کند. چرا با اينکه ما مي خواهيم ثواب کنيم اما کاري را مي کنيم که قطعاً غضب الهي را پشت سر دارد ؟ آثار چهل گانه اي در خطبه ي پيامبر(ص) در مورد استقبال از ماه رمضان است. يکي از مواردي که حضرت تأکيد مي فرمايند اين است که خوش بحال کسي که مراقب است در ماه رمضان شر او به بقيه نرسد. در ماه رمضان سعي کنيم بابت رفتارهاي خوبي که ظاهراً انجام مي دهيم به ديگران آسيب نزنيم. برخي از افراد بيرون از خانه به داد همه مي رسند و هرکسي هنوز چيزي نگفته مشکل او را حل مي کنند. اما دريغ از اينکه در خانه نان بگيرند يا شيرآب خراب است آن را درست کنند. من بارها با خانم هايي مواجه شده ام که مي گويند همسر ما بيرون از خانه همه ي کارهاي مردم را انجام مي دهد اما در خانه هيچ کاري انجام نمي دهد. اين قطعاً مکر شيطان است که مي خواهد اعمال ما را از بين ببرد. هنر يک مرد اين است که براي خانواده ي خود بهترين باشد.
سوال – زني هستم سي ساله و داراي يک فرزند که از لحظه اي که خدا او را به من داده خواسته ام که بتوانم او را دختري مومن تربيت کنم. ولي خودم يک عيب بزرگ دارم و آن هم اين است که در خواندن نماز کاهل هستم. اين مسئله واقعاً روح من را عذاب مي دهد. چرا که سعي من هميشه اين بوده که حقي از حقوق بندگان خدا را ضايع نکنم. و به مسائل ديني که در احکام و شرع آمده توجه داشته باشم. ولي نمي دانم که چرا نسبت به مسئله ي به اين بزرگي و داراي اهميت سهل انگار هستم. فکر مي کنم که خدا من را فراموش کرده است چون هروقت سعي کردم نماز بخوانم دوباره بعد از چند روز به حالت اول باز گشتم. از عاقبت و آخرت خود خيلي مي ترسم. از زندگي بعد از مرگ مي ترسم و نمي دانم که روز قيامت در برابر خدا چطور بايد جوابگو باشم. لطفاً من را راهنمايي کنيد.
پاسخ – ما خيلي اوقات اشتباهات خود را به خدا نسبت مي دهيم. اشکالات و اشتباهات خود را به اهل بيت نسبت مي دهيم که آينه ي تجلي اسماء و صفات خدا هستند. وقتي که شما مي دانيد نماز اينقدر جدي است در حقيقت منبع ميل و انگيزش شما هنوز قوي نشده است. چون در بعد بينش هنوز به آن حد از اشباع و اغناء نرسيده ايد. براي کساني مانند ايشان خداوند يک توفيق مضاعفي را ايجاد کرده است. حساسيتي که ايشان براي پرورش يک نسل خوب دارد يک ويژگي خوب است البته به اين شرط که تبديل به وسواس نشود. چون گاهي اوقات ما بين اهم و مهم فاصله نمي گذاريم و جايگاه آنها را اشتباه مي کنيم. حس مي کنيم بايد در دوران بارداري مراقبت هاي ويژه اي بکنيم اما اگر برخي از مراقبت هاي خاص که در باب استحباب و کراهت گفته شده است را انجام ندهيم مي گوييم پس اين بچه خوب نخواهد شد. يک چنين چيزي درست نيست. اين افراط در نگاه ما است. دستور ويژه اين است که ما تاجايي که مي توانيم مراقب واجبات باشيم و از حرام فرار کنيم. اما اگر فلان سوره را نخوانديم و يا فلان غذا را نخورديم به اين معنا نيست که اين بچه در بالاترين هوش معنوي و هيجاني نباشد. پس مراقب باشيم که به افراط و تفريط مبتلا نشويم. اما اين فرزند شما از همين الان برکت خود را نشان مي دهد. وجدان شما نسبت به کاهل نمازي نگران شده است. اين مسئله خيلي خوب است. الان که در دوران بارداري هستيد قطعاً برنامه هاي زندگي خود را طوري سبک و مناسب مي کنيد که بتوانيد با وضعيت بارداري کنار بياييد. اين زمان بهترين موقعيت است براي اينکه معرفت خود را نسبت به جايگاه نماز بالا ببريد. يعني روي بحث بينش افزايي خود کار کنيد. براي اينکه حقيقت نماز را بفهميد و اينکه نماز معيار قبولي همه ي اعمال ما است. اگر کسي نماز او پذيرفته نشود هيچ عمل خوبي از او پذيرفته نمي شود. گواهي نامه ي عمل صالح نماز است. کتاب هاي خوبي در اين زمينه نوشته شده است. من به دوستاني که در شهر تهران هستند توصيه مي کنم حتماً به کتابفروشي تخصصي نماز مراجعه کنند. اين کتاب فروشي در ميدان فلسطين تهران واقع شده است. کتاب هاي بسيار خوبي در اين ده يا پانزده سال اخير نوشته شده است. ساير دوستان خوبي هم که در شهرستان ها هستند کتاب فروشي هاي مختلف از جمله کتاب فروشي هاي سازمان تبليغات اسلامي در اين زمينه کتاب هاي خوبي دارد. با اين کار مي توانيد در حال و هواي اينکه نماز چه کارهايي مي تواند انجام دهد جدي تر قرار بگيريد. هرکسي به جايي رسيده با نماز رسيده است. وقتي که شرايط سخت مي شود نماز است که به ما کمک مي کند. معمولاً شرايط بارداري شرايط عادي نيست. پس علاوه بر نماز هاي واجب نمازهاي مستحب هم مي تواند به شما کمک کند. اما اينکه بعد از چند روز نماز را رها مي کنيد، مسئله ي شما قبل از نماز ضعف اراده است. در روايت داريم کسي که در اعمال دنيايي خود تنبل باشد، در اعمال آخرتي تنبل تر است. شما که روي استمرار نماز که مانند يک اکسيژن براي مومن ضروري است دچار ضعف اراده هستيد، پس احتمالاً در برخي از کارهاي ديگر هم بايد سست باشيد. اين ضعف اراده را در جاي ديگري بايد جبران کنيد. يعني بايد از درون اراده ي خود را تقويت کنيد. يکي از فرمول هاي خوبي که مي تواند راحت به اين خواهر کمک کند جهاد بانفس است. يعني اول صبح وقتي که بيدار مي شود به خود بگويد من مي خواهم فقط نمازهاي امروز خود را بخوانم. در روايت داريم که عبادت همان روز از شما خواسته شده است، شما پس چطور روزي فردا را از خدا مي خواهيد. آدم هايي که پر نشاط هستند در عين حالي که آينده نگر هستند اما در زمان حال زندگي مي کنند. زمان حال آنقدر پتانسيل دارد که من را در نهايت قدرت، قوت و شکوفايي استعداد قرار دهد. شما به خود بگوييد من فقط مي خواهم امروز هفده رکعت نماز بخوانم. بعد براي اينکه بتوانيد نماز خود را بخوانيد صدقه ي کوچکي کنار بگذاريد. بگوييد خدايا من اين صدقه را نشانه ي صدق خود کنار مي گذارم. از جمله شاه کليد هايي که در زندگي وجود دارد و ظرفيت قدرت معنوي ما را بالا مي برد احسان به والدين است. به پدر و مادر خود به طور ويژه محبت کنيد و فقط بگوييد مادر من را دعا کنيد تا بتوانم نمازهاي خود را جدي تر بخوانم. خواندن آيه ي شريفه ي پروردگارا من را جزو اقامه کنندگان نماز قرار بده که برپا کنم نماز را مانند يک خيمه گاهي که در زندگي خود بايد در پناه نماز باشم و همه ي ذريه ي من را. نه فقط بچه ي من بلکه همه ي نوادگان من جزو نمازگزاران تو بشوند. يعني پيشاني خود را روي سجده بگذارند و بگويند که خدايا جز تو معبودي نداريم. ماه رمضان بهترين وقت است براي اين درخواست. اين آيه ي شريفه جزو دعاهاي مستجاب است و از دهان مبارکي بيرون آمده که هرگز گناه نکرده است. پس آن را به عنوان ذکر دائمي بخوانيم.
سوال – من پسري پانزده ساله هستم. نماز مي خوانم و به پدر و مادر خود احترام مي گذارم. در اينترنت با يک دختري آشنا شده ام. البته من کلاً دوست زياد دارم و همه ي آنها هم پسر هستند. فقط اين يکي دختر است. فکر نمي کنم مشکلي باشد. ما با هم هيچ ارتباط خاصي نداريم فقط با هم حرف زده و پيامک مي زنيم و در مورد مسائل درسي با هم گفتگو مي کنيم. من در اين ارتباط هيچ خطري نمي بينم فقط مي ترسم پدرم متوجه شده و ناراحت شود. لطفاً من را راهنمايي کنيد. جوابپهايي که به من مي دهيد اينطور نباشد که رابطه با دختر حرام است و از اينطور صحبت ها. نگوييد مگر ارتباط تو با يک دختر ارزش دارد که پدر تو ناراحت شود ؟ نگوييد که بايد از اينترنت استفاده ي درست کرد. من او را خيلي دوست دارم و اين دوست داشتن از روي هوس نيست. مطمئن هستم که اين برنامه را مادرم هم مي بيند و مي گويد خدا را شکر پسر من اهل اين کارها نيست.
پاسخ – اين جواب هايي که اين پسر خوب گفتند که نگوييد جزو جواب هاي درست است. اگر مي خواهيد از ما نشنويد ما هم نمي گوييم اما حقيقت پنهان نمي شود. اما اينکه گفته ايد اين دوستي را بي خطر مي دانيد و براي شما يک رابطه ي متعادل و خوب است، در سوال خود دو خطر را به طور صريح اعلام کرده ايد. اول اينکه شما داريد از اعتماد والدين سوء استفاده مي کنيد. البته من به اين مسئله که پدر و مادرها چگونه بايد نظارت کنند کاري ندارم اما مسئله اين است که شما مي دانيد نزد پدرو مادر خود يک آبروي ويژه داريد. و بخاطر اين آبرو است که پدر و مادر شما گوشي همراه شما را چک نکرده و به چت روم هايي که مي رويد کاري ندارند. چون فکر مي کنند که فرزند آنها سالم و پاک است و فقط درس مي خواند. شما الان براي بدست آوردن يک سودي که حس مي کنيد خيلي خوب است چون به اين دختر علاقمند شده ايد مي گوييد ارزش دارد که خطر کرده و ريسک کنم چون پدر و مادر من متوجه نمي شوند. آيا فکر مي کنيد که هيچگاه اين مسئله را متوجه نخواهند شد؟ يعني ابتدا بايد اين اشتباه را اصلاح کنيد. هيچگاه خطاها هميشه از نظر همه پنهان نمي ماند. بخصوص که قبل از ديگران خداوند ناظر است. نظارت خدا قطعاً در درجه ي اول انسان را رسوا نمي کند. اما وقتي که من به اشتباه خود اصرار کنم آبروي من پيش خدا از بين مي رود. پس شما در ابتدا سرمايه ي اعتماد واعتباري که يک فرزند بايد در خانواده داشته باشد را از دست مي دهيد. يعني بعد از اينکه پدر و مادر شما به طريقي متوجه شوند ديگر خيلي سخت مي توانيد اعتماد آنها را جلب کنيد. کوچکترين رفتار درستي هم که انجام دهيد اما يک مقدار شبهه ناک باشد مي گويند ما نمي دانيم. يعني زمان مي برد تا اعتماد آنها به شما بازسازي شود. شما اعلام کرديد که اين دختر را خيلي دوست داريد، ما مي گوييم که از همين جا شما در تله ي احساسات افتاده ايد. درست است که مي گوييد ما بحث علمي مي کنيم و در مورد درس صحبت مي کنيم. اما واقعيت قضيه اين نيست. يعني نياز سن بلوغ که اگر مراقب آن نباشيد مي تواند به شما آسيب بزند، اين است که فکر مي کنيد بايد با چنس مخالف ارتباط برقرار کنيد و او شما را دوست داشته باشد. اين مسئله زمينه ساز هوس خواهد شد. خود آن در شروع هوس نيست اما بعد از اين هوس است. کلمات بار عاطفي دارد. در اين کار شما شروع به يک قمار عاطفي کرده ايد. يعني دل خود را حراج کرده ايد. که يک نفر مالک اين دل شود. حالا يک دختر پيدا شده و روي دل شما سرمايه گذاري مي کند. اما اگر اين دختر با پسرهاي ديگر هم ارتباط داشته باشد چطور ؟ اگر شما بعداً فکر کنيد که حالا دخترهاي ديگر را هم از جهت رابطه ي عاطفي امتحان کنيد چطور؟ شما الان در يک سراشيبي قرار گرفته ايد چون مي خواهد احساسات خود را ناديده گرفته و ژست عقلي بگيريد. در واقع حريم الهي را جدي نگرفته ايد. حريم خدا اين است که در ارتباط با نامحرم مهم نيست سن شما چقدر است، مهم نيست که جنس شما چيست، مهم اين نيست که مجرد هستيد يا متأهل. در ارتباط با نامحرم همين قدر که ديديد يک نامحرم روي دل شما سرمايه گذاري مي کند يا دل شما به او گرايش پيدا کرده اين ارتباط را قطع کنيد. فاصله بگيريد تا در يک تعادل روحي و عاطفي قرار بگيريد. وگرنه در اين ميدان جاذبه، دچار آسيب خواهيد شد. در آينده حتماً افت تحصيلي پيدا خواهيد کرد. اگر کسي بخواهد در ارتباط با اين دختر باشما صحبت کند پرخاشگري خواهيد کرد و خواهيد گفت که اين بهترين است. قدرت عقلاني شما نسبت به محاسن و معايب اين دختر پايين مي آيد. کتاب روابط دوستي قبل از ازدواج از آقاي مجتبي حورايي را که قبلاً هم معرفي کرده بودم توصيه مي کنم که همه ي دوستان بخوانند. حتماً نگاه آنها عوض خواهد شد.
سوال – لطفاً درخصوص سوره ي مريم آيات 77 تا 95 توضيح بفرماييد.
پاسخ – يکي از آياتي که به طور جدي بايد به آن توجه کنيم سوالي است که خداوند از ما مي کند. اگر کسي را به غير از خدا معبود خود بگيريد يعني همه ي زندگي خود را با او تنظيم مي کنيد. معبود به عنوان کسي است که بندگي او را مي کنم و مي گويم حرف فقط حرف او است. خداوند مي گويد مراقب باشيد قطعاً آن کسي را که الهه ي خود قرار مي دهيد خداي شما خواهد شد و همان زمينه ي آسيب را براي شما فراهم خواهد کرد. و همان ها بر ضد شما خواهند شد و اقدام خواهند کرد و نتيجه ي منفي آن عايد شما خواهد شد. انشاء اله خداوند ما را به بندگي خالصانه ي خود دعوت کند و ما بتوانيم اين دعوت را لبيک بگوييم.
سوال – آيا وقتي قرآن مي خوانيم بايد همان آدابي را رعايت کنيم که موقع نماز رعايت مي کنيم. مخصوصاً در مورد حجاب آيا بايد با حجاب کامل قرآن بخوانيم؟
پاسخ – آداب قرائت قرآن يک آداب زيادي است در باب مستحبات و مکروهات. البته بعضي از آن آداب نيز واجب است. اما اينکه آيا لازم است که يک خانم وقتي قرآن مي خواند بايد روي سر خود پوشش داشته باشد يک چنين چيزي نيست. گاهي اوقات احکام خيلي بديهي دين ما چون کمتر گفته شده کمتر رعايت مي شود. يا ممکن است يک چيزهايي به عنوان خرافات بين مردم رايج شود. واجب و ضروري نيست که وقتي يک خانم قرآن قرائت مي کند مانند حالت نماز خود را به طور کامل پوشانده باشد. البته پوشيدگي و مستورگي حسن است. اما اينکه حتماً من يک پوششي روي سر خود داشته باشم جزو الزامات نيست.
سوال – يک مسئله ي مهم براي ما کنکوري هاي سال نود پيش آمده است. ما در پيش دانشگاهي هستيم و سال نود و يک کنکور داريم. واضح است که تابستان بهترين زمان مطالعه براي ما کنکوري ها است. اما امسال ماه رمضان در تابستان واقع شده که با توجه به اينکه ما به سن تکليف رسيده ايم و بايد روزه بگيريم، اگر بخواهيم هم روزه بگيريم و هم درس بخوانيم توان نداريم. خصوصاً افرادي مانند من که جثه ي ضعيفي هم دارند و از اول صبح تا افطار احساس ضعف مي کنند. از طرفي هم مي ترسيم اگر روزه نگيريم خدا هم کمک خود را از ما دريغ کند. البته مي دانم که خدا مانند ما انسان ها نيست و هميشه حواس او به ما است. مي گويند که اگر روزه براي انسان ضرر داشته باشد براي او حرام است. نمي دانم که اين ضرر مربوط به ضرر درسي هم است يا فقط مربوط به جسم است. از شما مي خواهم ما را کمک کنيد و بگوييد که چکار بايد بکنيم. البته اکثر هم کلاسي هاي من روزه ي خود را مي گيرند ولي بعضي از آنها فکر مي کنند که مي توانند سال بعد دو ماه بگيرند و قضاي امسال را بجا بياورند.
پاسخ – اشتباه بزرگ ما اين است که فکر مي کنيم بايد برنامه ريزي هاي ما فقط به سمت دنيا باشد. معياري که دوست ما گفتند اينکه ضعيف هستند و خوب نمي توانند درس بخوانند و مي خواهند کنکور نود و يک را بدهند. تابستان سه ماه است و يک ماه، ماه رمضان است. کلامي از حضرت امير(ع) نقل مي شود که من دربين روزه هاي سال، روزه هاي تابستان را خيلي دوست دارم. اگر من و شما به هر دليلي، شرايط شخصي، خانوادگي و اجتماعي روزه گرفتن در ماه رمضان تابستاني را يک مقدار سخت تر از حد معمول مي دانيم و مي گوييم که ما نمي توانيم روزه هاي تابستان را خيلي دوست داشته باشيم و اي کاش که هميشه ماه رمضان در زمستان بود. معلوم است که هنوز ما قلب خودرا به سمت قلب اميرالمومنين نبرده ايم. چطور مي توانيم بگوييم شيعه ي اميرالمومنين علي (ع) هستيم اما گرايش هاي ما با ايشان متفاوت است. هر کسي که مسلمان است و مي تواند روزه بگيرد حتي اگر لازم باشد چندين ساعت در روز را بخوابد و فعاليت و تحرک خود را به حداقل ممکن برساند قطعاً به او روزه واجب است. مگر اينکه يک ضرر جدي و غير قابل جبران به او برسد. ضرر جسمي که پزشک تأييد مي کند و شما هم در بدن خود مي يابيد. پس يک نانوا بگويد که من بايد هر روز پاي اين تنور داغ بايستم پس چرا بايد روزه بگيرم و هر کسي بگويد من يک مشکلي دارم و ضرر دارد پس روزه نگيرم. ما به دنيا آمده ايم که کوله بار خود را از تقوا پر کنيم. گواهينامه ي ماه رمضان تقوا است. اگر بتوانم روزه بگيرم و اين کار را نکنم به ازاي هر يک روز بايد شصت روز روزه بگيرم. از اين شصت روز سي روز بايد پشت سر هم باشد. ببينيد آيا توان اين را داريد و مهم تر از آن توان اينکه غضب خدا را بخريد. خداوند قطعاً آن کسي را که بندگي مي کند بيشتر دوست دارد تا آن کسي را که مي گويد خدايا ناديده بگير. اگر قرار بود ناديده بگيرد که آن را واجب نمي کرد. دوستاني که براي رشد علمي خود کار مي کنند بايد برنامه ي خود را با ماه رمضان تطبيق بدهند نه اينکه ماه رمضان را با خود. شما ساعت بيداري خود را به شب منتقل کنيد و ساعت استراحت خود را به روز بياوريد. از افطار تا سحر را براي درس خواند بگذاريد. و يک مقدار در جدول روزانه ي خود تغيير بدهيد و بگوييد خدايا چون تو دوست داري که من روزه بگيرم و نماز و قرآن بخوانم اين کارها را انجام مي دهم. مطمئن باشيد که بين دنيا و آخرت، هدف زندگي آخرت است.
سوال – من خانمي هستم که چند سالي است با يکي از اقوام همسر خود قهر هستم. البته وقتي که آشتي بوديم اين خانم خيلي براي من مشکل ايجاد مي کرد. الان که با ايشان قهر هستم آرامش و آسايش به زندگي من بازگشته و مي دانم که اگر آشتي کنم باز هم دردسر ها براي من تکرار خواهد شد. من از اينکه با ايشان قهر هستم راضي هستم ولي تکليف نماز و روزه هاي ما چه مي شود چون شنيده ام کسي که با ديگري قهر باشد نماز و روزه هاي او درست نيست.
پاسخ – واي به حال کسي که وقتي مردم از او فاصله مي گيرند به آرامش مي رسند. اين آدم بايد در مسلماني خود شک کند چون در روايات داريم که کسي که مسلمان است بقيه از دست و زبان او در امان هستند. اين افرادي که با رفتار و گفتار خود براي ديگران زحمت و رنج ايجاد مي کنند، بايد درمسلماني خود يک مقدار بازنگري کنند. اما دربين قهر و آشتي چرا شما قهر را انتخاب کرده ايد. راه سومي هم وجود دارد که مديريت ارتباط است. قطعاً قهر آثار منفي دنيوي و اخروي را به همراه دارد. و آشتي هم با اين فردي که تعادل ارتباطي و اخلاقي ندارد به شما آسيب مي زند. راه سوم اين است که شما ارتباط خود را با اين فرد به حداقل ممکن برسانيد. ما بايد مديريت صله ي رحم را ياد بگيريم. فکر نکنيم که اگر قرار است صله ي رحم کنيم حتماً بايد يک افطار و سحر و يا يک شام و ناهار به خانه ي کسي برويم. لازم است ما در ارتباط خود با ديگران به اندازه ي لازم و صحيح بهره ببريم و او هم دچار زحمت نشود. حداقل صله ي رحم يک جرعه ي آب و يک سلام است و خيرخواهي و دعاي پشت سر. اين را از ديگران دريغ نکنيد و هرگز هم نگوييد که من قهر هستم. اين ارتباط هم خيلي کم باشد اما از بين نرود.
سوال - در مورد ماه مبارک رمضان چه توصيه اي داريد ؟
پاسخ - در ماه رمضان به عنوان بهار قرآن و ماه نزول قرآن بايد خيلي جدي انس خود را با قرآن بيشتر کنيم. گاهي اوقات افراد مي پرسند که ما چقدر بايد قرآن بخوانيم ؟ هر چقدر که بيشتر بتوانيد. اما خواندني که همراه با خودآگاهي، معرفت و عمل صالح باشد. من از همه ي دوستاني که قرائت و ختم قرآن را شروع کرده اند مي خواهم که حتماً آن را به اهل بيت (ع) هديه کنند. که با اين کار ضربدر بي نهايت خواهد شد. اجر و ثوابي که موجب رشد ما مي شود نه اينکه وعده اي باشد که فقط روز قيامت به ما بدهند. در هر روز قرآني را که مي خوانيم در همان روز به اهل بيت هديه کنيم که روز زيارتي آنان است. يک دفترچه کنار دست خود بگذاريم در هر روز جزء خاصي را که از قرآن بخوانيم، آياتي را که به ما کليد مي دهد و ما بايد به آنها توجه کنيم. خيلي اوقات دردهاي شخصي ما را به ما نشان مي دهد. من به قرآن به عنوان نسخه ي شفا نگاه کنم. و از خدا بخواهم که راه هاي خود را نشان دهد. البته فهم زبان قرآن نياز به يک آمادگي هاي ويژه دارد. چون ما حدود نه مدل آيه درقرآن شريف داريم. کتاب قرآن در اسلام نوشته ي علامه طباطبايي به عنوان يکي از کتاب هاي خيلي خوبي است که من توصيه مي کنم که دوستان دانشجو و دانش آموز آن را بخوانند. آن دوستاني که مي خواهند ساده تر پيش بروند به ترجمه ي خوبي از قرآن نگاه کنند گرچه ترجمه ي قرآن، خود قرآن نيست. تأکيد شده که در طول سال هنگام سحر قرائت قرآن زياد بخوانند. در هر بيست و چهار ساعت وقت طلايي هنگام سحر است. از اول غروب تا وقت سحر را حساب کنيد و آن را تقسيم بر سه بکنيد. از زمان اذان صبح سه ساعت عقب تر برويد آن زمان کل سحر است. الان برخي از افراد در ساعت دوازده شب مي گويند سحري خود را بخوريم و بخوابيم. اين سحري نيست. سحري وقتي است که يک يا دو ساعت قبل از اذان صبح باشد. سحري خوردن براي اين است که من يک توفيق اجباري پيدا کنم. البته برخي از افراد مي گويند که ما سحري نمي خوريم که اين حتماً يک آسيب جدي خواهد بود. من از همه مي خواهم که سحري خوردن را جزو عبادت ها ببينند. اما هدف سحري خوردن نيست بلکه هدف اين است که من سحر بيدار شوم و خدا را صدا کنم. چه چيزي از اين زيباتر که من خدا را به زيبا ترين حالت صدا کنم و نماز بخوانم. نماز اختصاصي سحر، نماز شب است. اگر مي توانم يازده رکعت اگر نمي توانم دو رکعت شفع و يک رکعت وتر بخوانم. به عنوان يک حقيقت جدي نماز شب را در درون خود قرار بدهيم.