اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-04-22-خانم نيلچي زاده-پرسش و پاسخ

برنامه سمت خدا

-خانم نيلچي زاده

-پرسش و پاسخ

90-04-22
سوال – نظر شما راجع به معرفي فردي که اخلاق مناسبي ندارد براي ازدواج با ديگران چيست ؟ دوستي دارم با اينکه فرد مذهبي است اما اخلاق مناسبي ندارد. مثلاً خيلي بدبين است و راحت به ديگران تهمت مي زند. انتقاد پذيرهم نيست و بيشتر از هر کس ديگري خود را قبول دارد. برسر مسائل کوچک به اطرافيان بد و بيراه مي گويد. بيست و نه سال سن دارد و من خيلي دوست دارم که او ازدواج کند. اما به هرکسي که او را معرفي مي کنم نگران هستم چون اگر کسي فردي را با اين خصوصيات براي برادر خودم معرفي کند واقعاً از او دلخور مي شوم.
پاسخ – فرمولي را که اهل بيت در قاعده ي انصاف به همه ي ما ياد داده اند اين است که هرچه را براي خود نمي پسندي براي ديگران هم نپسند. ايشان به راحتي به اين نتيجه رسيده که اگر چنين فردي را براي برادر ايشان پيشنهاد بدهند آزرده مي شود. پس پيشنهاد اين خانم براي ازدواج کار اشتباهي است. اما من از شما سوال مي کنم که چطور شما با فردي رابطه ي دوستي برقرار کرده ايد اما هنوز نتوانسته ايد ويژگي هاي منفي او را اصلاح کنيد وبعد اين دوستي هم ادامه پيدا کرده است. طبيعي است که در دوره ي نوجواني دوستي خيلي راحت رخ دهد. بچه ها در دوره ي نوجواني آسان پذير هستند و با هرکسي دوست مي شوند. اما شما مي گوييد که اين خانم بيست و نه سال دارد يعني در اواخر دوره ي جواني و پختگي است و آماده است که يک حضور جدي اجتماعي داشته باشد. اين دوستي و ماندگاري آن يک معما است. شما که با يک دوست بدبين و تهمت زن دوست هستيد خودتان نيز در معرض تهمت قرار داريد. در روايت داريم که دين هر کس مطابق دين دوست او است. در صورت ادامه ي اين دوستي خلقيات و روحيات شما نيز آنگونه خواهد شد. يا شما بايد او را تحت تأثير ويژگي هاي مثبت خود قرار دهيد و يا او شما را تحت تأثير ويژگي هاي خود قرار دهد. اولاً اگر شما شبيه او نشده ايد چطور نتوانسته ايد او را شبيه خود بکنيد ؟ دوماً شما که دلسوز اين خانم هستيد قاعده ي ارحم ترحم را در نظر بگيريد. يعني به هم مهرباني و محبت داشته باشيد تا خداوند هم براي شما زمينه ي رحمت خود را در عالم هستي به جوشش در بياورد. اين دلسوزي شما خيلي ارزشمند است. اما قبل از اينکه شما بخواهيد او را براي ازدواج معرفي کنيد بايد کمک کنيد تا اخلاق هاي غلط خود را اصلاح کند. اينکه ما در دوست خود نکات منفي ديديم و گفتيم که اين ويژگي هاي منفي را دارد، انساني که قدرت ديدن خوبي ها را در بين بدي ها نداشته باشد يک نقص فني در روحيه و اخلاق او وجود دارد. يعني خود شما که بدي هاي دوست خود را گفتيد هيچ خوبي از او نگفتيد. غير از سن او و اينکه دوست شما است. اينها که هيچکدام حسن اخلاقي و رفتاري و شخصيتي نيست. آيا اين دوست شما هيچ ويژگي مثبتي ندارد؟ پس بايد شرط انصاف را رعايت کنيم. وقتي که مي خواهيم در رابطه با کسي توضيحاتي را بدهيم حتماً اگر ويژگي هاي منفي او را مي گوييم، ويژگي هاي مثبت را هم بگوييم. اگر مي خواهيم به او کمک کنيم که ويژگي هاي منفي خود را اصلاح کند لازم است با خوبي ها بدي هاي او را از بين ببريم. بهترين راه اين است که به دوست خود کمک کنيد که به اين بدي هاي روحي و شخصيتي خود پيروز شود تا بتواند مسير خوشبختي را در زندگي خود باز کند.
سوال – دختري پانزده ساله هستم که شديداً به يکي از ورزشکاران علاقه دارم. گاهي به خود مي گويم که به تهران بروم و او را از نزديک ببينم ولي بعد مي گويم که او ازدواج کرده است. مادر من مي گويد اين احساس مربوط به دوره ي نوجواني است اما من با خود مي گويم چطور نوجواني هستم که بجاي اينکه به خدا دل ببندم به او دل بسته ام. لطفاً من را کمک کنيد تمام ذهن من مشغول شده است.
سوال – ما بايد ابتدا مديريت نگاه و بعد مديريت خيال را ياد بگيريم. دو بعد از ابعاد پنجگانه ي حريم حجاب و حيا و عفاف، مديريت نگاه و خيال است. اينها چيزهايي است که ما در برنامه هاي علمي، ديني و تربيتي خود درون خانواده و جامعه نسبت به آن جدي نيستيم. مديريت نگاه يعني اينکه به دستورات اهل بيت حيطه ي ديدني ها دقت کنيم. اگر فرد نا محرمي براي ما و در قلب ما ايجاد جاذبه کرد، يعني اينکه نگاه، مشکوک است. اصلاح فقهي آن اين است که نگاه، نگاه ريبه است. چون در اين صورت نفس من مديريت مي کند و نه دل، فکر و ايمان من. بخاطر همين توجه من به جاذبه هاي ويژه ي او به عنوان جنس مخالف است. گرچه در او خوبي هاي شخصيتي، اخلاقي و رفتاري ديده ام اما همين تفاوت جنسيتي ميدان جاذبه را قوي تر کرده است. دستور اهل بيت اين است که نگاه اول به نفع شما است اما نگاه دوم و سوم تيري از تيرهاي شيطان است. يعني در دوره اي که دوره ي رسانه هاي ديجيتال است و به ما مي گويند که ببينيد براي اينکه واقعيت ها را نبينيد ما بايد هنر نديدن را ياد بگيريم. هنر نديدن جزو آن هنرهايي است که همه ي ما و خصوصاً جوان ها به آن احتياج دارند. البته دنيا ديدن بهتر از دنيا خوردن است اما اين دنيا ديدن يعني ديدن خوبي ها و تجربه کردن و عبرت گرفتن. اما اينکه مي گوييم نبينيم يعني به دل خود فرصت ندهم که دچار خيانت شود. اميرالمومنين (ع) مي فرمايند که دل کتاب سفيدي است که با قلم چشم روي آن نوشته مي شود. شما اجازه داده ايد که از طريق چشم و نگاه اين توجه آنقدر جدي شود و اين آدم در دل شما جا بازکند که باعث شود از يک شهر ديگر به تهران بياييد که او را ببينيد. آيا ورزشکار بودن و تيپ و ژست و ويژگي هاي ظاهري و يا شخصيت اخلاقي او براي شما مهم است ؟ چه چيزي از اين فرد براي شما ايجاد انگيزه کرده است ؟ يکي از راه هايي که ما مي توانيم زمينه ي اصلاح دروني خود را فراهم کنيم اين است که در دلبستگي هايي از اين دست که به هيچ جاي عالم وصل نيست و فقط احساس مي کنيد که نسبت به يک نفر حس ويژه و مثبت خيلي شديد داريد. ما به اينها عشق هاي کاذب مي گوييم و اسم حقيقي آن هوس است. من بايد ببينيم که در اين فردي که اينقدر مورد توجه من قرار گرفته چه ويژگي مثبتي وجود دارد. اگر آن را آناليز کرده و جزئيات اين ويژگي ها را بررسي کنم نسبت به خود شناخت پيدا مي کنم. معمولاً ما کساني را دوست داريم که به آرزو ها، خلاء ها و نگاه هايي که در ضمير ناخودآگاه ذهن ما وجود دارد پاسخ بدهند. گاهي نيز فقط يک تصور ظاهري وحباب است. مثلاً کسي مي گويد من صدا، تيپ حرف زدن و راه رفتن اين فرد را دوست دارم. يک بهانه هاي خيلي کوچک و گذرا که خيلي زيبا به نظر مي رسد اما اگر زمان بگذرد از بين مي رود. کلام مادر ايشان درست است که گفته اينها مربوط به دوران نوجواني است اما از همه ي مادران خوب مي خواهيم که با ايجاد رابطه ي صميمانه به بچه هاي خود کمک کنند که دنيا را بهتر بشناسند. يعني از دختر خود بپرسيد که دلايل اين علاقه ي ويژه چيست. و به او بگوييد که اين فرصت را به خود بدهد براي اينکه بتواند از اين علاقه پرهيز کن. اين نوع علاقه اگر براساس ويژگي هاي مثبت شخصيتي طرف مقابل است اما در حيطه ي حرام رخ داده، دستور اهل بيت به راحتي فرمولي را براي ما مشخص کرده است کسي که عاشق شود و پاکدامني پيشه کند، يعني نگاه، دل و رفتار خود را حفظ کند اين فرصت را براي خود ايجاد مي کند که روحيه ي پاک زيستن را بدست بياورد و به مقام شهادت نائل شود.
سوال – حد ارتباط با نامحرم کجا است ؟ ضمناً آيا اين حد در دنياي واقعي و مجازي فرق مي کند يا خير؟
پاسخ - حد ارتباط با نامحرم اين است که ما با هم داد و ستد عاطفي نکنيم. يعني به دنبال صيد کردن دل يکديگر نباشيم. اين يکي از راه هايي است که به نظر دور است اما خيلي نزديک است. به قول قرآن: همه ي آدم ها نسبت به خود، خودآگاهي دارند ولي مدام توجيح مي کنند. مي گويند ما در محيط هاي مجازي يکديگر را نمي بينيم. پس مي توانيم هر حرفي را راحت بزنيم. اما من از آنها سوال مي کنم که وقتي شما در اين فضاهاي نت نظر مي گذاريد و با يکديگر گفتگو مي کنيد آيا اين داد و ستد عاطفي رخ مي دهد يا خير؟ وقتي که شما از انواع تصاوير و کلمات و روش هايي که در محيط هاي ديجيتال است استفاده مي کنيد براي اينکه احساس و حالات فکري و روحي خود را به طرف مقابل منتقل کنيد در او هيچ حسي را ايجاد نمي کنيد ؟ در حقيقت قبل از اينکه شما با فکر او ارتباط برقرار کنيد در دل و احساس اوجا باز کرده ايد. اين جا باز کردن در احساس و دل فرد نامحرم همان حريم حرامي است که شما وارد شده ايد. من اجازه ي داد و ستد عاطفي به اين عنوان که دل کسي را از آن خود بکنم ندارم. قطعاً من بايد براي يک ارتباط سالم حرکت کنم. ارتباطي که فرصت فکر، انديشه و عمل صالح و کارهاي خوب و زيبا را بدهد. ظاهراً گاهي اوقات ما وارد فضاهاي مجازي مي شويم و گفتگو هاي علمي و اعتقادي مي کنيم. اما اين فضاها ايجاد اعتياد مي کند. يعني فرد مدام به دنبال اين است که وارد آن شده با افراد مختلف گفتگو کند ونظرات آنها را داشته باشد. به اين گفتگو کردن ها به عنوان يک رفتار ويژه ي روشنفکرانه و عالمانه نگاه مي کند. اين نقابي است که هوس بر روي رفتارهاي ما مي زند. اگر قصد ازدواج باشد بايد ما آن را صريح کنيم. اما فضاي وب فضاي مناسبي براي ازدواج نيست. به اين خاطر که ما در فضاي مجازي، شخصيت مجازي داريم. از کجا من بدانم که اين کسي که خود را به عنوان يک خانم معرفي مي کند واقعاً يک خانم است و از کجا مشخص است که آقا نيست. از کجا معلوم که سن و ويژگي هاي واقعي خود را منتقل کند. خيلي اوقات براي اينکه افراد جواب اين سوال ها را پيدا کنند با يکديگر در بيرون قرار مي گذارند. در اين قرار شما از کجا مي دانيد که اين فرد همان کسي است که در فضاي مجازي به شما پاسخ داده ؟ شايد آن پاسخ ها را خوانده و به سر اين قرار آمده است. متأسفانه الان ما در فضاي ديجيتال دچار آسيب هاي جدي هستيم. اصلاً اقتضاي فضاي ديجيتال شخصيت مجازي است. وقتي که ما با انسان ها در دنياي واقعي مواجه هستيم بسياري از ويژگي هاي شخصيتي آنها را نمي شناسيم. در فضاي ديجيتال که اصلاً قابليت شناخت وجود ندارد. در ارتباط با نامحرم قرار است که ما حريم دل و خيال يکديگر را اشغال نکنيم. من حق ندارم که دل و فکر کسي را مشغول خود بکنم. و در دل و فکر او براي خود يک جاي ويژه و ممتاز از بقيه باز کنم. گاهي اوقات هم کساني که به نت دسترسي ندارند از طريق پيامک وارد اين آلودگي مي شوند. يعني پيامک هايي بين افراد محرم و نامحرم رد و بدل مي شود که بارهاي عاطفي و معنايي دارد. اشعار و جملات ادبي که مناسبتي هم براي آن درست مي کنيم. اين کار زمينه ي ايجاد يک ارتباط عاطفي مي شود. در حقيقت فرصت داده ايم که ضمير ناخود آگاه ما بدون هيچ جنگي فتح شود. اين يعني پيروزي نفس و هوا و هوس ما که هنوز تربيت جدي پيدا نکرده است. به همين خاطر بايد فوق العاده مراقبت کرده و با احتياط جلو رفت.
سوال – من دختري بيست و سه ساله هستم و کودکي دارم که تازه فهميده ام مادرزادي نابينا است. من و پدر او از خدا خواسته ايم که جهنم را براي ما حلال گرداند. اما شفاي چشم بچه ي ما را بدهد. رفتارها، حرف ها و دلسوزي هاي مردم ما را کلافه کرده است. طوري که بعضي اوقات خدا را فراموش کرده و ناسپاسي مي کنيم. ما را راهنمايي کنيد که چکار کنيم خدا را فراموش نکرده و با حرف هاي افراد کنار بياييم.
پاسخ – اين فرزندي که خداوند از حکمت خود نعمت رايجي را که به همه ي انسان ها مي دهد و آن بينايي است نداده، فرصتي را فراهم کرده که از ساير استعدادها و توانمندي ها ي خود بتواند استفاده کند. يک مشکلي که همه ي پدر ومادرهايي که فرزندان معلول دارند را تهديد مي کند يک احساس گناه کاري دائمي است. که برخي از اين معلوليت ها مادرزادي و برخي نيز در طي زندگي بوجود مي آيد. اين پدر و مادر ها فکر مي کنند که مقصر اصلي ما هستيم که اين بچه را بدنيا آورده ايم. بخصوص وقتي مشکل مادرزادي است. اين اولين زمينه ي کفر و ناسپاسي است. آيا شما يقين داريد که مقصر هستيد و اين که وقتي اين روحيه را پيدا مي کنيد آيا بيشتر در مسير خدا قرار مي گيريد يا از خدا فاصله مي گيريد؟ مشخص است که جواب منفي است چون آنها از خدا برگه اي ندارند. و وقتي اين بچه به دنيا آمد خدا به آنها رسيدي نداد که به دليل اين گناه به چنين عقوبتي دچار شده ايد. حتي اگر اين احتمال را هم بدهيم اجازه نداريم از رحمت خداوند فاصله بگيريم. رحمت خداوند همه ي ارکان و اجزاء عالم را پر کرده است. حتي اگر نقيصه اي به دليل گناه من رخ داده فرصتي است براي اينکه من کفاره ي کار خود را در دنيا بدهم. اما براي اين بچه نيز فرصتي است که استعدادهاي ديگر او شکوفا شود. ما بايد هنر مثبت انديشي توحيدي داشته باشيم نه مثبت انديشي که با تلقين ها و در مقابل آينه مي خواهد به نتيجه برسد. مثبت انديشي توحيدي يعني اينکه باورکنيم خداوند خيرمطلق است. در دعاي ماه رجب داريم که يا من ارجوه لکل خير. ما از کسي آرزوي همه ي خوبي ها را داريم که خير مطلق است. خير مطلق ظاهراً براي شما جايي چيزي را کم کذاشته است. يعني خير خدا کم بوده يا اينکه با ندادن اين خير باب خيرهاي ديگري را براي من باز کرده است ؟ قطعاً باب خيرات ديگري را باز کرده است. شما در زندگي برخي از نوابغ عالم مي بينيد که کساني هستند که در برخي از توانمندي ها و حواس پنجگانه ي يا اعضاء و جوارح بدن خود دچار نقصان بوده اند. اما اين نقص يک فرصت ويژه ايجاد کرده است. يعني ضريب عزت نفس آنها را بالا برده و گفته اند براي اينکه ما ثابت کنيم هستيم واستعداد ويژه داريم سعي مي کنيم از ما بقي توانمندي هاي خود استفاده ي کنيم. کم نيستند آدم هايي از اين دست که در يک دوره ي زماني ديگران به آنها ترحم کرده و آنها را سرزنش مي کردند. که اين دلسوزي ها نزد خدا عقوبت دارد. ما حق نداريم وقتي که با کسي مواجه مي شويم که در يک سختي قرار گرفته حتي با صداي بلند شکر کنيم. در دستورات اهل بيت داريم که حتي اگر ديديد که کسي يک نقيصه اي دارد با صداي بسيار آرام که او هرگز نشود بابت نعمت خود خدا را شکر کرده و براي او دعا کنيد. يعني شما حق نداريد حتي با صداي شکر خود قلبي را بشکنيد. پس اين فرد بايد استعداد هاي ديگر خود را شکوفا کرده و توانمندي هاي ويژه اي را بدست بياورد. بخصوص افرادي که نابينا هستند توانمندي هاي فوق العاده اي را دارند. چون حس بينايي ما يکي از قوي ترين حواس پنجگانه است. وقتي که اين حس بسته مي شود قدرت چهارحس ديگر فوق العاده بالا مي رود. توانمندي که شايد در يک آدم سالم اصلاً ديده نشود. افراد نابينا اگر تمرين کنند حتي مي توانند رنگ ها را با سرانگشت خود بفهمند. مثلاً رنگ هاي سرد را از رنگ هاي گرم تشخيص دهند. اين چيزي است که قابل تمرين است و الان هم در کشور افراد نابينايي را داريم که قالي بافي و نقاشي مي کنند. بهترين راه حل اين است که اين پدر و مادر به مراکز بهزيستي سر بزنند و افرادي را ببينند که کم توان هستند ولي توان افزايي کرده اند. در نتيجه خود و بچه ي خود را در دنياي تنگي که ديگران را دلسوزي هاي غلط خود فراهم کرده اند حبس نکنند. افق جديد و بازي را ببينند که شايد خداوند در فرزند شما گنج هايي را گذاشته که در انسان هاي ديگر نيست. وقرار است اين گنج ها توسط فرزند شما به اين عالم عرضه شود. با توکل به خداوند اين فرصت را به او بدهيد تا بتواند دنيا را زيبا تر از چيزي که هست بکند.
سوال – لطفاً درخصوص آيات 76 تا 86 سوره ي اسراء توضيح بفرماييد.
پاسخ – در آيه ي هفتاد و نه از اين سوره ي مبارک دستور نماز را براي پيامبر داريم. و تأکيد بر اين نکته که مردان و زنان مومن با تبعيت کردن از پيامبر از بعد از نماز عشاء تا صبح اين فرصت را دارند که نماز شب را بخوانند. گرچه وقت طلايي و حقيقي نماز شب از نيمه شب تا سحر است. در روايت داريم که فرد جواني از امام صادق (ع) سوال مي کند ما جوان هستيم وخيلي اوقات ممکن است در وقت سحر خواب بمانيم آيا مي توان نماز شب را قبل از نيمه شب خواند ؟ حضرت مي فرمايند بله، اگر شما مي ترسيد که سحر خواب بمانيد مي توانيد قبل از خواب نماز شب را بخوانيد. خداوند در اين آيه ي شريفه وعده مي دهد که مقام محمود را رزق کسي خواهد کرد که اهل نماز شب باشد. در نگاه علماي بزرگ ما اين است که اگر دنيا را مي خواهيد نماز شب بخوانيد و اگر آخرت را هم مي خواهيد نماز شب بخوانيد. اين نماز ويژگي هاي منحصر به فردي دارد از جمله اينکه غم و اندوه را از دل برده، آرامش ايجاد کرده و چهره را نوراني مي کند.
سوال - لطفاً ما را راهنمايي کنيد که چطور بچه هاي خود را به نماز علاقمند کنيم. دختر من کلاس اول راهنمايي است و در همه چيز خوب است فقط در نماز کاهلي دارد. الان هم با علاقه نشسته که راهکارهاي شما را بشنود لطفاً او را راهنمايي کنيد.
پاسخ – خوش بحال کساني که نماز را به عنوان بهترين و نزديک ترين راه براي ارتباط حقيقي با خدا مي بينند. ما در قرآن کلمه ي نماز خوان نداريم بلکه کلمه ي نمازگزار داريم يعني يک کار و عملياتي است که فراگير است. ما بايد جزو کساني باشيم که هميشه در حال نماز هستند. کسي که روحيه ي نمازگزاري داشته باشد قبله ي دل او هميشه سمت خدا است. همه ي کارهاي خود را طوري تنظيم مي کند که خدا بپسندد و نماز گل خوشبوي زندگي او است. خاطر ما باشد که سن نوجواني سن يادگيري از گروه همسالان و دوستان است. با توجه به اينکه ميزان تأثيرپذيري نوجوانان از يکديگر فوق العاده زياد است و اين تأثير پذيري خيلي اوقات احساسي است و حتي فکري نيست. پس دردرجه ي اول فرصتي را فراهم کنم که فرزند من با دوستان نمازگزار آشنا شده، با آنها انس گرفته و همراهي کند. چون در اين صورت با هم يک هم افزايي معنوي ايجاد مي کنند و هرکدام نسبت به نماز کاهلي کند طرف مقابل ياد آوري مي کند. به اين ترتيب اين فرصت فراهم مي شود که بچه ها به يک روحيه ي مثبت و موفق برسند. دومين ويژگي اين است که پدر و مادر ها بايد نماز را در زندگي خود به عنوان يک بخش شادي آور قرار دهند. نه يک بخش الزامي و خسته کننده که حتماً بايد انجام بگيرد. اين جزو آن خطاهايي است که ما پدر و مادرها به آن دچار مي شويم. ما بايد طرح فرشته ي نماز را اجرا کنيم. اينکه از بچه هاي خود بخواهيم وقت نماز را اعلام کنند. به آنها بگوييم که شما فرشته ي نماز هستيد. مثلاً الان که فصل تابستان است به آنها بگوييم که اگر تلويزيون يا راديو روشن نيست و شما در حال بازي با کامپيوتر يا چيز ديگري هستيد هم زمان دقت کنيد و يا اگرلازم است ساعت را کوک کنيد و چند دقيقه قبل از اذان صداي آن را در خانه پخش کنيد. به آنها بگوييد در اين صورت فرشته ي نماز شده ايد. مانند بلال حبشي که پيامبر به او مي گفتند که اذان بگو بلال و جان ما را به آن راحتي معنوي برسان. بچه هاي ما نيز که از معصوميت پر هستند اين فرصت را پيدا کنند که شبيه سازي کنند. گرچه ما نمي خواهيم که دختر بچه هاي ما صداي خود را به اذان بلند کنند اما پسر بچه ها مي توانند اين هنر را ياد بگيرند. من بارها در خانه ي دوستان ميهمان بوده ام و ديده ام که پسربچه هاي کوچک از پنج يا شش ساله گرفته تا هيجده و نوزده ساله بدون اينکه خجالت بکشند اذان مي گويند. چون مي دانند که در روز قيامت رشيد ترين و بلند قامت ترين افراد اذان گو ها هستند و اينها کساني هستند که در مدار نوراني همه ي افراد در روز محشر آنها را نشان مي دهند. اينکه بچه هاي ما بايد اذان گفتن و انس با آن را ياد بگيرند. و اذان را به عنوان يک زنگ و سرمايه ي معنوي خود ببينند. اگر در مسافرت هستيم طوري برنامه ريزي کنيم که قبل از نماز دريک مکان خوب و مناسبي قرار بگيريم و همگي آماده ي نماز شويم. در کنار آن بچه ها نيز براي يک تفريح کوتاه فرصت پيدا کنند. در خانه نيز اين فرصت را به بچه ها بدهيم که نماز خواندن هاي ما به جماعت باشد. در حقيقت ما مي خواهيم زيرساخت نماز جماعت را فراهم کنيم. اگر در شهرهايي مانند تهران هستيم که دسترسي به نماز جماعت سخت است و يا مثلاً درخانه هستيم و ميهمان داريم، در مسافرت هستيم و به هرصورتي اين امکان وجود ندارد که به مسجد برويم. به ما تأکيد شده که از مسجد غفلت نکنيد که مسجد روز قيامت از شما شکايت خواهد کرد. در ايام هفته برخي از روزها را حتماً با بچه هاي خود به مسجد برويم و از آن به عنوان فرصتي براي با هم بودن و با خدا بودن استفاده کنيم. در خانه هم که با هم هستيم تا حد ممکن نماز جماعت بخوانيم. ما حداقل با دو نفر مي توانيم نماز جماعت بخوانيم. يعني آنقدر فرزند من بايد من را به عدالت بشناسد و آنقدر اهل تبعيض نکردن باشم که او بگويد من شما را عادل مي دانم و نماز شما نيز خوب است، من مي خواهم به شما اقتدا کنم. در برخي از پيامک ها گفته شده که فرزند ما به سن تکليف رسيده و نماز او هم خوب است آيا ما مي توانيم براي تشويق او را امام جماعت کنيم. اگر واقعاً صحت قرائت و عدالت را دارد مي توانيد اين کار را بکنيد. اما اين را تبديل به يک الگو ي رايج نکنيد. چون در بحث امام جماعت تقدم علم و تقوي نيز وجود دارد. اما گاهي اوقات بايد اين فرصت داده شود و به او نيز بگوييم که بايد مراقب باشي وقتي امام جماعت مي شوي به شيطان تودهاني زده و نگذاري که شيطان تو را فريب دهد. حتماً بايد در رابطه با نماز بعد معرفت بخشي و بينش درماني را نيز جدي کرده و با نماز انس بگيريم. کتابي را معرفي مي کنم که براي سن نوجواني است تحت عنوان (هدايت نوجوان به سوي نماز) از آقاي دکتر علي قائمي. آقاي دکتر علي قائمي يک کتابچه ي کوچکي را دارند تحت عنوان هدايت نوجوان به سوي نماز، چطور مي توان نوجوان ها را به نماز انس داد. کتاب دوم: کتاب (سيصد و سيزده سخن در باره ي نماز) از آقاي دکتر سنگري. اين فرصت خيلي خوبي است که ما برخي از اين سخن ها را بنويسيم و روي ميز کار خود بگذاريم. چون وقتي دل ما بيشتر به سمت نماز برود بچه هاي ما نيز بيشتر تشويق خواهند شد. اگر گاهي اوقات بچه هاي ما نسبت به نماز کاهلي مي کنند چون ماهيت آن خيلي خوب براي آنها مشخص نشده وشيريني آن را حس نکرده اند. اگر من از زيبايي ها بگويم و به او کمک کنم که به اندازه ي کودکي خود تجربه کند قطعاً آنها را خواهد چشيد. نماز سخت آسان است. نماز سخت است مگر براي کسي که قلب او پر از خشوع در برابرخداوند شده باشد. رأس معرفت خدا اين است که يک مقدار از خدا بترسيم. خدا ترسي ها کم شده براي همين سهل انگاري ها در مقابل نماز زياد است. اين خوب است که بچه هاي ما در خانه و محل جزو خادمين افتخاري نماز باشند يعني فرشته ي نماز بودن گسترش پيدا کند. و ما آنها را درموقعيت هاي مناسب مورد تشويق قرار دهيم.
سوال – من يک دختر بيست و چهارساله هستم از سن هفده سالگي تا الان با چندين پسر به عنوان خواستگار دوست بوده ام. آنها از دوستي با من سوء استفاده کرده و بعد از مدتي مي گفتند که ما به هم نمي خوريم و رسيدن ما به هم سخت است. الان من مانده ام و يک تن رنجور و روح دردمند. البته يک سال است که توبه کرده ام. آيا واقعاً خداوند من را مي بخشد چون من پشيمان هستم.
پاسخ – اينکه ايشان توانسته مسير درست را پيدا کند نه تنها جاي تبريک ما بلکه تبريک ملائکه را دارد. هرکسي که به سمت خداوند باز مي گردد راه را براي اين فراهم کرده که تجربه ي نور را در وجود خود و در ذره ذره ي معنويات خود پيدا کند. قطعاً خداوند گناه را مي بخشد چون تواب و غفار است. اين صفات خداوند يعني بسيار توبه پذير و بسيار بخشنده يعني در مقابل اشتباهاتي است که من آن را چندين بار تکرار کرده و بعد گفته ام که خدايا من بازمي گردم ولي جدي باز نگشته ام. شما در اين مدت اشتباهات زيادي کرده ايد و برخي از آثار وضعي آنها امکان دارد باقي بماند. يعني از لحاظ روحي و جسمي ممکن است برخي از آسيب ها رخ بدهد ولي مهم اين است که شما اين فرصت را پيدا کنيد که رابطه ي خود را با خدا يکسويه کنيد. من مي توانم خود را در مدار اطاعت خدا قرار دهم. خواستگاري يعني بدون اينکه من از نفس خود رودست بخورم و در بازي احساسي و نيازهاي غريزي قرار گرفته و در باتلاق فروبروم قدرت شناخت پيدا کنم. اين با روابط صميمانه يا با روابط خارج از حدود شرعي سازگار نيست. که نتيجه ي آن همين آسيب ها و آزردگي ها است که متأسفانه ما در اطراف خود مي بينيم. توبه کردن حقيقي اين است که باور کنم راه من اشتباه است و خداي مهربان اين راه را باز گذاشته تا خود را پيدا کنم. براي بازگشت به سمت خدا هرگز دير نيست. در يک حديث قدسي داريم که اگر انسان گنه کار مي دانست که چقدر خداوند مي خواهد او بازگردد هرلحظه از شدت شوق مي مرد. اينقدر خداوند مي خواهد که انسان ها و جوان هايي که عمر خود را با برخي از گناهان دچار آسيب کرده اند به سمت او بازگردند. در روايت داريم که روز قيامت سايه ي الهي فقط بر سر گروه هاي خاصي است. يکي از آن گروه ها جواني است که جواني خود را با عبادت خدا گذرانده و اهل بندگي کردن باشد. و اين کار را با ترک گناهان ياد بگيرد. ترک گناه اين است که شما قدمي به سمت عقب برنداري. و روي پل سراط زندگي به سمت درست حرکت کنيد.
خدايا به حق علي اکبر امام حسين )ع ) که ذره ذره ي وجود خود را براي اين داد که اسلام و معنويت درعالم منتشر شود جوان هاي ما را به گونه اي قرار بده که از گناه بيزار شده و به سمت اطاعت تو آنچنان عاشقانه حرکت کنند که همه ي کوچکتر ها و بزرگترها به آنها غبطه بخورند. سرعت جواني آنها در سرعت عبادت آنها صرف شود.