اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-08-12-خانم نيلچي زاده- پرسش و پاسخ

برنامه سمت خدا

-خانم نيلچي زاده

- پرسش و پاسخ

89-08-12
سوال – دختري هستم که در سن هجده سالگي طلاق گرفته ام و احساس مي کنم که ديگر آينده اي ندارم. من چکار کنم ؟
پاسخ – من به همه دوستان مان که مبتلا به يک امتحان بزرگي بنام طلاق شده اند مي گويم که درست است که شما در سن پايين عنوان مطلقه بودن را گرفته ايد و خيلي از وقت ها مي تواند براي شما آزار ايجاد بکند و در جامعه بواسطه ي همين عنوان مورد اذيت کلامي يا رفتاري قرار بگيريد ولي شما مي توانيد راه کارهايي از همين تلخي ها بيرون بکشيد. اولين نکته اين است که شما با همه ي دخترهاي هجده ساله ي همسن خودتان که ازدواج نکرده اند بالاتر هستيد. شما چيزهايي را مي دانيد و مي فهميد که اگر اين چيزها را به آنها بگوييد مي گويند مگر مهم است ؟ در واقع کوله بار دانايي شما با يک تجربه ي تلخ پربارتر شده است. پس يک امتياز ويژه داريد. فقط معايب آنرا نبينيد. دومين نکته اين است که شما بعد از اين جدايي، يکبار ديگر به انتخاب تان نگاه کنيد. آيا انتخاب شما درست بوده است يا نه ؟ حالا شايد بعضي ها بگويند که ولش کن، اين ديگر از دست رفته است. چرا مي خواهيد اين بچه را اذيت کنيد ؟ بنظر من الان فرصت خوبي است که شما دوباره به انتخاب تان نگاه کنيد شايد بايد دقت بيشتري مي کرديد. شايد اصل انتخاب، انتخاب خوبي نبوده است. بعضي مواقع کساني که يکبار دچار اين مشکل شده اند در انتخاب بعدي زندگي شان باز هم دچار اشتباه مي شوند. وقتي اين اتفاق مي افتد که نفهمند چرا اين جدايي رخ داد. اگر يکبار ديگر خودتان را از بيرون ارزيابي کنيد که انتخاب تان چه اشکالاتي را داشت، در زندگي مشترک تان چه اشتباهاتي را انجام داديد، ياد مي گيريم که از شکست هاي مان پل پيروزي بسازيم. شما در زندگي تان شکست خورديد ولي الان وقت اين است که شما دوباره آماده بشويد و فرصتي را پيش بياوريد که يک زندگي بهتري را بسازيد. و سومين نکته اين است که اگر شما در اين موقعيت از خودتان فرار بکنيد يعني سراغ انزوا طلبي برويد که البته يک بخشي از آن مي تواند طبيعي باشد، وقتي فردي در موقعيت طلاق قرار مي گيرد بخاطر رنجش خودش حوصله ي شادي ديگران را کمتر دارد و ديرتر با ديگران انس ميگيرد، اين بصورت طبيعي اشکالي ندارد اما نگذاريد که خيلي جدي بشود. به انزوا طلبي و گوشه گيري مفرط دچار نشويد. خودتان را در فضاهاي دوستانه و معنوي قرار بدهيد و توانايي ارتباط خودتان را بالا ببريد، مراقب دوستان خودتان باشيد. دوست هايي را انتخاب کنيد که به شما کمک کند که خوبي ها و توانايي هاي خودتان را ببينيد و ديگر اينکه شما سطح علمي و دانايي خودتان را ارتقاء بدهيد. شما اين فرصت را براي بازتوانايي خودتان پيدا کرده ايد. براي انکه دوباره خوتان را بسازيد. ممکن است در اين مواقع فرد خودش را دست پايين بگيرد و غزت نفس فرد پايين بيايد يعني اينکه من خودم را در درون خودم ارزشمند ارزشيابي نکنم يعني بگويد که من ارزش نداشتم که زندگي ام از بين رفت. نگاه هاي ديگران و حرفهاي آنها مي تواند اين عزت نفس را خدشه دار بکند. براي بالا بردن اين غزت نفس يکبار ديگر رابطه ي خودتان را با خدا قوي تر کنيد. ما قرار است که در همه ي اين ها خدا را پيدا کنيم. بايد جدي تر به سمت خدا برگرديد ولي نه فقط به اين عنوان که خدا پر کننده ي اين خلا باشد و اگر شما دوباره ازدواج کرديد خدا را کنار بگذاريد. اين ارتباط را اين قدر جدي تقويت بکن که بتواني در ارتباط خودت با اطرافيانت، راس قله ي ارتباطات، خدا قرار بگيرد. يعني فرمول مثلث طلايي يعني در ارتباط با کساني که دلخواه من هستند هميشه خدا را ببينم و با ارتباط با خدا، ارتباطم با آنها را معني کنم. بعضي بر خودشان آسان مي گيرند يعني مي گويند: من که در آن زندگي موفق نشدم بگذار در ارتباطات اجتماعي ام آزاد باشم. يک جورهاي فرمان الهي را کمرنگ مي بيند. اين ميتواند انواع آسيب هاي روحي واخلاقي را براي او ايجاد بکند. چون تلقي او اين است که من در يک ارتباط سالم خانوادگي نيازهاي حقيقي ام به کمال خودش نرسيد پس حالا من اجازه دارم در ارتباطات اجتماعي راحت حرکت بکنم. اين جا، جايي است که شيطان تورش را پهن کرده است يعني هر موقع ما دچار يک شکست و يک مشکل مي شويم خصوصا اگر آن شکست عاطفي باشد اگر ارتباط مان را با خدا تقويت نکنيم براحتي زمينه ي اين را ايجاد ميکند که ما به خودمان تخفيف بدهيم و کارهايي را که خدا روي آن خط قرمز کشيده به خودمان ببخشيم. پس چون در آن زندگي موفق نشدم اجازه دارم الان رفتار غلط بکنم. پس اين زمينه را ايجاد بکنيد که بتوانيد انتخاب خوب بکنيد و آدم هاي خوب هم شما را انتخاب بکنند. اگر فردي در خانواده ي شما زندگي اش دچار شکست شد و به جدايي رسيد يادتان باشد که اين يکي از آن امتحانهايي است که شايد مي شد از آن پيشگيري بشود ولي به هر دليل نشده است، اگر شما بخواهيد با رفتار و گفتارتان اين فرد را سرزنش بکنيد، پنج تا آسيب براي او ايجاد کرده ايد. طبق قانون الهي که هر چه کني به خود کني گر همه نيک و بد کني که قرآن هم آنرا تاکيد مي کند: اگر خوبي کنيد به خودتان خوبي کرده ايد و اگر بد بکنيد به خودتان بد کرده ايد. اگر به اين پسر يا دختري که در معرض آسيب قرار گرفته است با ملايمت، مهرباني، بدون سرزنش و کنايه با او رفتار کنيد، مطمئن بدانيد که خوبي هاي اين رفتار شما به خودتان برمي گردد. اگر او را سرزنش بکنيد قطعي بدانيد که آن فرمول معنوي عالم هستي شروع به حرکت مي کند. خدا مي فرمايد که اگر کسي را بخاطر رفتار غلط سرزنش بکني نمي ميري مگر اينکه مثل آن يا به بدتر از آن مبتلا بشوي. اين قانون معنوي عالم هستي است که اگر همه ي آدمهايي که نگاه و زبانشان تلخ است اگر به خودشان فرصت بدهند و فکر بکنند رفتارشان خيلي بهتر از آن خواهد شد.
سوال – مادري دارم که بسيار بداخلاق و بد دهان است. من و برادرم هيچ وقت سايه ي مادر را روي سرمان حفظ نکرديم و به جز داد و فرياد چيزي از او نشنيديم. احترام هيچ کس را نگه نمي دارد ولي انتظار دارد که همه احترام او را نگه دارند. حتي احترام پدر و مادر خودش را هم نگه نمي دارد. جلوي پدرم به مادرش بد و بيراه ميگويد. مادرم فقط ايراد هاي بقيه را مي بيند خيلي دعا کرده ام ولي هر روز بدتر از ديروز ميشود گاهي دلم مي خواهد که او نباشد. بدون مادر راحت تر هستم و در ضمن برنامه ي شما را هم مي بيند و نماز هم نمي خواند ولي ذکر زياد مي گويد. آيا احترام چنين مادري واجب است ؟ راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – اگر اين خانم به نامه ي خودش نگاه کند مي بيند که مهمترين آسيبي که به ايشان وارد شده است اين است که شبيه مادرش شده است. آيا ايشان در سرتاسر اين نامه نکته ي خوبي از مادرشان گفتند ؟ واقعا اين مادر هيچ خوبي ندارد ؟ حتي دست پختش خوب نيست ؟ گاهي اوقات محبت صميمانه اي نکرده است ؟ محال است. ما همه ياد گرفته ايم که بهانه گير منفي باشيم. اگر به ما نصف ليوان آب بدهند مي گوييم که چرا پُر نيست ؟ حيف که ما نتوانستيم نيمه ي پر ليوان را ببينيم. بايد مي گفتيم که چه خوب است نصف ليوان پر است کاش همه ي ليوان پر بود. ما بايد هنر بهانه گير مثبت بودن را ياد بگيرم. اين دختر بايد ياد بگيرد که همين مادر با اين تلخ زبانيها و تلخ رفتاري ها شيرين هايي دارد ولو خيلي کوچک. اگر شما نتواني آن خوبي ها را ببيني، شما هم مثل مادر يا بدتر از مادر رفتار کرده ايد. ما نمي دانيم که اين مادري که به اين تلخي ها رسيده، چه پيشينه ي تلخي را گذرانده است چون معمولا وقتي آدم به اين شرايط مي رسد يک شرايط خيلي سختي را طي کرده است و نتوانسته مسائلش را حل کند. اين تلخي ها در جانش تبديل به شيريني نشده است. داشتن پدر خوب باعث شده که شما از اين غافل بشويد که مادر شما نياز به همراهي شما دارد. اگر مادر شما اين قدر تلخ زبان و تلخ رفتار است، نياز به مراقبت هاي ويژه ي شما دارد، يک عمليات عاطفي و اورژانسي نياز دارد. ببينيد، يک پدر مهربان و يک مادر تلخ زبان که به همه ي چي گير مي دهد و بهانه ميگيرد. بچه ها به سمت پدر مي روند و طبيعتا مادر تنهاست. مادر در اين خانواده مورد توجه نيست. بداخلاقي و بدرفتاري او باعث ميشود که افراد خانواده با اين مادر کج دار و مريز کنار بيايند، به حداقل ارتباط عاطفي برسند. گاهي دختران دبيرستاني خوب است که بي بهانه مادرشان را ببوسند بخاطر اينکه ممکن است کدورتي پيش آمده باشد و اين باعث ميشود که رابطه ي عاطفي آنها هم قطع بشود. پس يادتان باشد که ايشان مادر شما هستند بعنوان يک مادر بيولوژيک، اگر شما را بدنيا آورده بود و رهايتان کرده بود، باز هم تمام حقوق مادري را داشت. حالا اين مادر هست و قطعا خدماتي را به شما ارائه مي کند، هيچ کدام وظيفه اش نيست. شما از حقوق مادري هيچ چيزي را نبايد کم بگذاري و منظور اين نيست که شما به کارهاي مادرت رسيدگي بکني، شما بايد دل مادرت را مراقبت کني، مگر چيزي را غلط بگويد که خدا روي آن خط قرمز کشيده است. ما بايد هر جا به چراغ چشمک زن خدا برخورد کنيم توقف کنيم يعني جلوتر نرويم. ما با گناه کردن دل کسي را بدست نمي آوريم. پس من يادم باشد که اهل بيت بعد از خدا سه بار تاکيده کرده اند مادرت، مادرت، مادرت. حواست باشد که دل مادرت را بدست بياوري. اگر مادر شما خيلي خوش اخلاق بود، خيلي مهربان بود، شما هنر مي کردي که به او محبت کني ؟ محبت محبت مي آورد. مادري که خيلي مهربان است و هواي بچه اش را دارد اين خيلي بي معرفتي است که بچه به او بي توجهي کند. مادري که تلخ زبان است اگر شما توانستي تلخي او را شيرين کني پيروز شدي، بر خودت پيروز شدي. در حقيقت يک فرايند خودسازي است. خداوند در اين دنيا يک گنج بزرگ برايت گذاشته است. گنج بزرگ همان مادر بداخلاق است يعني اينکه اين مادر بداخلاق قرار است سوئيچ بهشت رفتن شما بشود و بهشت ساختن اين زندگي که تلخي هايش را تحمل کني. فردي که مسئوليتي در مملکت دارد و وضع مالي خوبي هم دارد مي گفت که مادر کهنسال شده بود، بي حوصله و بد زبان شده بود. من مجبور بودم که به همه ي امورش رسيدگي کنم، مرخصي بگيرم و مادرم را حمام ببرم ولي مادرم از اين کار خيلي عصباني مي شد و در حمام من را مي زد و من بابت اينکه به سلامتي او رسيدگي مي کردم کتک مي خوردم. وقتي او کار را مي کرد من دست و پايش را مي بوسيدم. الان مادر ايشان از دنيا رفته است. ايشان مي گفت که من هرآنچه که در زندگي ام دارم از شيرين برخوردن کردن با تلخي هاي مادرم است آن هم فقط براي خدا. مي دانستم که خدا تمام رضايتش را سمت من مي آورد وقتي من با چنين مادري کنار مي آيم. اگر ما نتوانستيم خوبي ديگران را پيدا کنيم يعني اينکه بينايي عاطفي ما ضعيف شده است. چطور اگر خوب نبينيم سراغ بينايي سنجي مي رويم. بينايي عاطفي شما کم شده است که نمي تواني خوبي هاي اين آدم را ببيني. هنر ديدن زيبايي در متن زشتيها، هنر انسان بودن و خليفه ي خدا بودن است. من خودم چقدر عيب و گناه دارم ولي خدا چقدر از من خوبي مي بيند. در دعاي کميلي مي گويد: خدايا تو چقدر خوب و زيبا بين هستي که من را پيش مردم اين قدر زيبا جلوه دادي که همه از زيبايي هاي من تعريف مي کنند. اين نگاه خدا است که به همه ي ما ياد مي دهد. کسي که زشتيها را مي بيند بي هنر است. تمرين کنيد. اگر من قدرت ديدن خوبي ها را داشته باشم در من روحيه ي شکرگزاري پيدا ميشود و شِکر شُکر زندگي شما را عوض مي کند.
سوال – به مادرم بگوييد که بخاطر خواهر بزرگترم خواستگارهاي من را رد نکند. توضيح بفرماييد.
پاسخ – هيچ کس مثل مادرها از خوشبختي دخترهايشان لذت نمي برند. اگر دختر بزرگ شما نخواهد ازدواج بکند و ازدواجش به تاخير بيفتد، آيا سرنوشت دختر کوچک شما برايتان مهم نيست ؟ قطعا مي گويند که مهم است ولي حرف مردم را چکار کنم ؟ حرف مردم خيلي وقتها مي تواند به ما کمک کند بشرطي که انسانهاي مومن و عاقلي باشند و اِلا بعضي وقت ها مردم حرفهايي مي زنند که نه با حرف خدا ميخواند نه با عقل. پس بياييم براي حرف مردم حسابهاي جداگانه اي باز کنيم. آيا خداوند به ما اين دستور را داده که چون دختر کوچکترمان خواستگار دارد و دختر بزرگتر داريم، دختر کوچکتر را از يک زندگي خوشبخت محروم بکنيم بخاطر اينکه دختر بزرگتر درس مي خواند يا تصميم به ازدواج ندارد يا امکان ازدواجش نيست ؟ حالا سوال مي کنند که به خواهر بزرگتر لطمه وارد نميشود ؟ اگر رابطه ي عاطفي خواهر کوچکتر و بزرگتر درست مهندسي بشود هرگز. نگاه مردم با نوع رفتار افراد خانواده نشان داده ميشود. اگر افراد خانواده خودشان دچار شک و شبهه هستند و خودشان روي شان نميشود که بگويند که دختر بزرگتر در خانه مانده است يعني اين قدر اين برچسب اجتماعي سريع به دختر بزرگتر مي چسبد که همه واهمه ي کاذبي دارند و همه مي ترسند مثل يک کابوس به آن نگاه مي کنند. در سفرهايي که مي روم خيلي از مادرها به من مي گويند که ما حرف شما را عمل کرديم و ازدواج دختر دوم را فراهم کرديم و بعد از آن زمينه ي ازدواج دختر اول هم فراهم شد. گاهي اوقات به من مي گويند که به تمام بچه هاي سمت خدا سلام برسانيد. ما مي خواهيم حرف خدا را به مردم برسانيم و اگر اين طور نشد نقص از ماست. مي گويند که خدا جاي حق نشسته است شما اين نگاه آسماني را داشته باشيد که خداوند در نهايت عدالت، حکمت، علم و دانايي در زندگي همه ي ما عمل مي کند. وقتي خواستگاري براي دخترکوچکتر شما مي آيد و شرايط را آماده مي بينيد شما که اگر بخاطر دختر بزرگتر نه مي گوييد يقين بدانيد وارد جريان خلاف عالم هستي شده ايد. وارد جريان ظلم شده ايد. و کسي که ظالم باشد خدا از او حمايت نميکند. اگر من به دختر کوچکترم ياد بدهم که در رفتار و گفتارش کاري نکند که خواهر بزرگتر آسيب ببيند، خدا هم به من کمک ميکند و مي تواند با خواهر بزرگتر ارتباط خوبي داشته باشد. حالا صحبتي با خواهر بزرگتر داريم. خيلي از وقت ها خواهر بزرگتر مشکل ندارد و معمولا مادر و اطرافيان مي گويند که اگر تو ازدواج نکني ديگران درباره ي توحرفهاي ناجور مي زنند. يعني اين ديگران هستند که خواهر بزرگتر را تحريک مي کنند و معمولا خواهرهاي بزرگتر مشکل ندارند. به اين خواهر بزرگتر مي گويم که وقتي شما ازدواج خواهر کوچکتر را فراهم ميکنيد حواست باشد که خدا مي فرمايد: من مدافع همه ي مومنان هستم. با خدا معامله کن با خواهرکوچکتر و مادرت هم معامله نکن خدا مي گويد که من يک مشتري نقد هستم و بگو: خدايا چون تو دوست داري که خواهر من به موقع ازدواج بکند و اين فرد، فرد مناسبي است، من بخاطر تو خودم را کنار مي کشم، از تو طلبکار نيستم ولي منتظر حمايت تو هستم.
سوال – آيه 237- 234 سوره بقره را توضيح بدهيد.
پاسخ – در اين آيات شريفه بحث طلاق است. آيه ي 235 در مورد عده است وقت ي خانمي که خانم فاقد همسر بشود خدا فرمول طلايي مي گذارد که اين ها چگونه انتخاب بشوند و انتخاب بکنند ؟ به آقاياني که تمايل دارند با اين خانم ازدواج بکنند مي گويند که اشکالي ندارد که شما اين خانم را که در عده هستند براي خواستگاري مد نظر قرار بدهيد يا اينکه در دل خودتان داشته باشيد که بعدا بخواهيد با اين خانم ازدواج بکنيد اما حواستان باشد که ايشان الان در عده هستند. در وفات چهار ماه و ده روز و در طلاق هم سه ماه وده روز. اين زماني طلايي است. بهداشت معنوي و بهداشت رواني اين زن بايد به يک تعادلي برسد و حتي بعد از آن هست که شما بايد پيشنهاد رسمي بدهيد. با اينکه در عده ي وفات، آن مرد ديگر حضور ندارد ولي شما اجازه ي خواستگاري در آن زمان را نداريد. خدا مي فرمايد: که شما به فکر خواستگاري باشيد يا در دلتان باشد اشکالي ندارد اما وعده ي پنهاني با اين خانم نگذاريد. يعني شما اجازه نداريد بصورت پنهاني با ايشان قرار بگذاريد و بصورت آشکار هم اين اتفاق نمي افتد زيرا در جامعه و خانواده اين را نمي پذيرد و ميگويد که حتي پنهاني هم اين را نگوييد. با هم خوب و زيبا صحبت کنيد و به نوعي دلداري بدهيد يعني اگر بابت همسرش دلداري مي دهيد اعلام بکنيد که عالم به آخر نرسيده است و دنيا تمام نشده است، شما امکان اين را داريد که با افراد مناسبي ازدواج بکنيد، چه بسا آنها هم امکان ازدواج را داشته باشند. يک جورهايي اعلام آمادگي کردن است البته بصورت رسمي نبايد بگوييد. اميد او به خدا قطع نشود و اميد به يک زندگي خوشبخت باشد و يکبار شکست يا از دست دادن همسر معني اش اين نيست که اين خانم بايد تا آخر عمر تنها بماند. در اين مدت دنبال بحث محرميت نروييد تا اين ضرب العجل تمام بشود و خدا حامي ويژه آيين زندگي خواهد بود.
سوال – مادري بيست و نه ساله هستم. يک دختر 12 ساله و يک پسر 6 ساله دارم. رابطه ام با پسرم خوب است ولي با دخترم خوب نيست. او با محبت و با حجاب است و نمازش را هم با تاخير مي خواند و در همه ي کارها بايد به او گوشزد کنم. خيلي خونسرد است و اين من را آزار مي دهد. همين باعث شده که محبتم به او کم بشود دلم براي او و خودم مي سوزد. من نه او را مي بوسم و نه او را بغل مي کنم و در بسياري از موارد در مقابلم مي ايستد ولي در عوض همسرم به او محبت مي کند. لطفا من را راهنمايي کنيد.
پاسخ – فردي نزد پيامبر بود. يکي از فرزندانش را بوسيد و ديگري را نبوسيد و پيامبر به او اعتراض کرد که چرا ديگري را نبوسيدي ؟ وقتي مي گوييم خداوند عادل است يعني وقتي عطر و بوي خدا پيدا ميکنيم که عدالت را در زندگي مان جدي بگيريم. عدالت مطلب نوشته شده در کتاب ها نيست. عدالت در زندگي ماست. اگر ما نتوانيم انصاف را در مورد بچه هاي خودمان رعايت کنيم چطور از خدا انتظار داريم در مورد ما به انصاف رفتار کند. اما توصيه به مادر، گفتيم که بهداشت معنوي و اخلاقي دوران بلوغ مثل سه ماه اول بارداري خانم ها است. يک شرايط ويژه جسمي و روحي و رواني را ايجاد کرده است. اينکه کارهايش را با تاخير انجام ميدهد و حوصله ندارد و مقابل شما مي ايستد، اين ها خيلي طبيعي است. اين ها ويژگي هاي سن بلوغش است. اين ويژگي ها بخاطر هورمون درون ريزش است. شما گفتيد که او را خيلي سرزنش مي کنيد غلط ديکته شما همين جاست. شما سه تا از خوبيهاي او را گفته ايد. شما اين قدر از دست او ناراحت هستيد که خوبي هاي او را مثل نماز خواندن نمي بينيد. دختر شما نياز زيادي به عاطفه ي شما دارد با اينکه پدر به او محبت مي کند و نقطه ي مثبتي است ولي دختر خانم احتياج دارد که با شما همانند سازي بکند. بعد ازسن بلوغ دخترها با مادر و پسر ها با پدر همانند سازي خواهند کرد. وقتي با شما همانند سازي نکند مي داني چه اتفاقي مي افتد ؟ شباهت خودش را با پدرش ايجاد مي کند و اگر يک بچه ي خيلي خوب و بالغي بشود، آخرش يک پارچه آقا مي شود. هويت جنسي او به پسرها شبيه خواهد بود. بهانه ي او هم جدي تر است زيرا شما در خانه برادرش را بيشتر دوست داريد پس ترجيح مي دهد در خانه رفتارا پسرانه داشته باشد. شما بين خودش و خودش دعوا انداخته اي و با جنسيت خودش دچارمشکل ميشود. به اين مادر خوب خيلي شفاف مي گويم که توبه کنيد. گناه بزرگي است که من بچه ي خوب، مومن و عزيز خودم را نديده بگيرم چون دلم مي خواهد بچه ام خيلي خوب باشد. چون نمره يا اخلاق و نماز خواندنش نمره بيست نيست و چون نمره اش هفده شده من ترجيح مي دهم او را با نمره دو ببينم. اين گناه بزرگي است و اگر ادامه بدهيد خدا بدجوري شما را عقوبت خواهد کرد و عقوبتش اين است که شما حسرت بچه هاي ديگر را خواهيد خورد در حاليکه دختر خودتان توانايي هاي ويژه اي دارد. ارتباط عاطفي با بچه تان برقرار کنيد بخاطر خدا. براي اينکه بتوانيد خودتان را اصلاح کنيد از شما يک سوال مي کنم ؟ اگر در خواب ديديد که حضرت زهرا بچه ي خودت را بصورت امانت به شما داد و گفت که مراقب او باش. اگر صبح بيدار بشويد آيا باز هم نسبت به اوآرزده هستيد ؟ بچه هاي ما امانت خدا هستند و بچه هاي مومن امانت ويژه اهل بيت. با بچه تان عاشقي کنيد تا او هم ياد بگيرد. کمتر به او گير بدهيد. خوبي هايش را ببينيد و او را تحسين کنيد.