برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وظيفه همگاني در برابر مسائل روز جامعه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتي
تاريخ پخش: 27-04-97
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد.
دارد دل ما راه نجاتي ديگر *** در مشهد و در قم عتباتي ديگر
بر بانوي با کرامت قم صلوات *** بر شاه خراسان صلواتي ديگر
شريعتي: «اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» سلام ميکنم به همه شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنينمان. به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. هفته آينده با حاج آقاي لقماني خداحافظي کرديم، آرزو ميکنيم انشاءالله هرجا هستند خداي متعال پشت و پناهشان باشد. انشاءالله باز هم شاهد حضور گرمشان در برنامه سمت خدا باشيم. امروز يک مهمان ويژه داريم، کسي که دلمان بسيار برايشان تنگ شده بود. از ايشان خواهش کرديم تا به مناسبت ايام دهه کرامت در محضرشان باشيم، حاج آقاي قرائتي عزيز سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي قرائتي: سلام عليکم و رحمة الله.
شريعتي: خدمت شما هستيم و بحث شما را ميشنويم.
حاج آقاي قرائتي: بسم الله الرحمن الرحيم، «الحمدلله رب العالمين، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
يک مقدار از مسائلي که از اختلاس گرفته تا تورم، تا دلار، تا ماشين و اجاره خانه، اين اوضاع نابسامان اقتصادي، من فکر کردم کسي بخواهد دين داشته باشد خيلي بايد مواظب باشد، چون گاهي وقتها ما ميگوييم چه کسي مقصر است، بي ديني هم ميکنيم. من در اين مورد يک مقدار صحبت کنم. همه ما خدا را قبول داريم، خداوند ميفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) خدا در کمين است. حديثي را ديدم که پيغمبر فرمود: يک خلافي که ميشود اطرافيان هم مورد قهر خدا قرار ميگيرند. امام باقر فرمود: لعنَ رسول الله! رسول خدا لعنت کرده دربارهي شراب ده گروه را لعنت کرده است. يک اختلاسي که ميشود، يک تورم که ميشود، اينها يک تيمي هستند که زنجير وار به هم وصل هستند و من اين حديث را براي شراب دارم. امام باقر فرمود: رسول خدا دربارهي شراب هشت گروه را لعنت کرده است. «وَ غَارِسَهَا» آن کسي که به قصد شراب درخت انگور را بکارد. «حارسها» آن کسي که شاخههايش را حرس کند. «وَ بَائِعَهَا» آن کسي که انگور را به قصد شراب بفروشد. «وَ مُشْتَرِيَهَا» آن کسي که انگور را بخرد، «شاربها» آن کسي که شراب را بنوشد، «وَ آكِلَ ثَمَنِهَا» آن کسي که از اين سود پيدا کند. «عاصِرها» آن کسي که آب انگور را بگيرد. «وَ حَامِلَهَا» آن کسي که شراب را جا به جا کند، «وَ الْمَحْمُولَةَ إِلَيْهِ» آن کسي که برايش شراب را ببرند. «و ساقِيهَا» آن کسي که شراب را در ليوان بريزد. همه اينها را کنار هم گذاشته است.
يک اختلاس که ميشود نقش رئيس بانک چيست؟ کارمندهاي بانک چيست؟ وزارت اطلاعات چيست؟ نيروي انتظامي چيست؟ حديث داريم روز قيامت يک قطره خون به سينه يک نفر ميچکد. نگاه ميکند ميبيند قطره خون است. ميگويد: اين چه بود؟ ميگويد: يک نفر را به ناحق کشتند و تو در يک قطره شريک هستي. کار سخت است. يعني شرايط ما شرايط خاصي است. يک جمله دو بار در قرآن آمده است. آن جمله اين است «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْض» (آلعمران/195) يعني من از تو هستم و تو هم از من هستي. يعني جامعه ما دارد فراموش ميشود. يعني فکر ميکنيم هرچه گرانتر بفروشيم، بابا اين هم برادر تو است. «بني آدم اعضاي يکديگرند» يعني يادمان رفته که همه يکي هستيم. يعني ضرر به اسلام ميخورد. اگر فردا بگويند: جمهوري اسلامي در فلان مسأله شکست خورد يا دچار مشکل شد، قرآن يک آيه دارد ميگويد: دشمنان يک آرزوهايي براي شما دارند، چهار تا «ودّ» در قرآن است. «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون» (نساء/102) دوست دارند شما غافل شويد. «وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُون» (نساء/89) دوست دارند شما دست از مکتب برداريد. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِن» (قلم/9) دوست دارند سازش کنيد. «وَدُّوا ما عَنِتُّم» (آلعمران/118) عَنَت يعني سختي، دوست دارند شما به درد سر بيافتيد. اين آرزوي دشمنان ماست. هرکس اين کار را بکند در خط دشمن است. ممکن است نماز بخواند، روزه بگيرد، حجاب داشته باشد، ولي کاري ميکند که جامعه به درد سر بيافتد. اينها مهم است.
گاهي هم اختلاسها را که ميگيرند ميبيني يک راه قانوني است. بردند و خوردند ولي قانوني بوده است. يک آيه در قرآن داريم که اگر زني ناشزه بود يعني مرد همه نيازهاي طبيعي را در حد وسعش انجام ميدهد. خانه، ماشين، تلفن، موبايل، خوراک، پوشاک، مسکن، اما زن گردن کلفتي ميکند و به وظيفهاش عمل نميکند. قرآن ميگويد: «فَعِظُوهُنَّ» (نساء/34) اول اين را موعظه کنيد. اگر موعظه اثر ندارد، «وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ» يعني در رختخواب پشتت را به خانم بکن. اظهار کن که من از دست تو ناراحت هستم. اگر موعظه کردي اثر نکرد، پشت کردي اثر نکرد، ميگويد: با چوب مسواک او را بزن. يکي گفت: با چوب مسواک که درد نميآيد! پس من با دسته بيل مسواک ميکنم. الآن در مجلس هم همينطور است. قانون را طوري ميکنند که درست هم هست. مثلاً ميگويند: اگر يک ماشين بيايد اينقدر گمرک است، ميگويد: نصفش را از اين مرز ميآوردم و نصفش را از يک مرز ديگر. يعني قانونهاي ما سوراخ دارد. بعضي آدمها خبيث هستند، بعضي آدمها پاک هستند، قانونشان سوراخ دارد. بعضي بد اجرا ميکنيم. بعضي ميگويند: حالا که همه ميخورند، ما هم بخوريم.
يک کسي از خانهاش بيرون آمد، ديد يک کسي با زغال بد خط روي ديوار تميز شعاري مينويسد. صاحبخانه گفت: ديوار به اين قشنگي چرا با اين خط بد و زغال خراب کردي؟ گفت: من که نيستم آنها هم نوشتند. جلوي او را بگير. گفت: آنها هم نوشتند گور پدرشان خنديدند. گفت: من هم گور پدرم ميخندم! يعني اينکه ميگويد: چون او خورد، من هم بخورم، اين جواب قيامت و عقل نيست. حالا که او آب آلوده خورد، من هم بخورم. اين کار را نميکنيم! در اين مفاسد همه شريک هستند. قرآن ميگويد: لقمه حرام آدم را فاجر ميکند. فاجر که شدي آدم کافر ميشود. «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِين» (مطففين/1) واي بر کم فروشها، کم فروش لقمه حرام ميخورد. بعد ميگويد: «إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّين» (مطففين/7) يعني اگر آدم لقمه حرام خورد فاجر ميشود. امام حسين روز عاشورا فرمود: شکم شما از حرام پر شده است که ميخواهيد مرا بکشيد. «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِين» (مطففين/10) يعني اول سيگاري ميشود، بعد ترياکي ميشود و بعد هروئيني ميشود. خوشحال نشويد که چه کسي لقمه حرام خورده و چه کسي لقمه حلال خورده است. حديث داريم مال حرام نمو و رشد ندارد، اگر هم رشد کند «لم يبارک» برکت ندارد.
به کسي گفتند: چون شما آدم خوبي هستي سه دعايت مستجاب ميشود. گفت: الحمدلله! دعاي اول، خدايا زن من زيباترين زنهاي دنيا شود. آمد ديد خانم چه شد. در همسايه پچ پچ افتاد و کارش به جايي رسيد که مردم در کوچه صف ميکشيدند خانم او را ببينند. گفت: عجب کاري کرديم و زندگي سخت شد. دعاي دوم، خدايا زن من به قدري زشت شود هيچکس نگاهش نکند. آمد خانه ديد چانه و لب کج شد. دعاي سوم، خدايا زن من مثل روز اول شود. مال حرام اينطور است، خير ندارد. حديث داريم کسي که تکبر کند خدا او را خوار ميکند. چرا توپ واليبال را با مشت ميزنند؟ چون باد دارد. توپ چون باد دارد يا با دست ميزنند يا با لگد ميزنند. حديث ميگويد: اگر سر باد داشته باشد، تکبر باشد خدا خوار ميکند. لقمه حرام خير ندارد.
حديث داريم «أَحْسِنْ يُحْسَنْ إِلَيْكَ» خير برسان، خير ميبيني. «ارحم تُرحم» رحم کن به تو رحم کنند. جوان پول ندارد براي رهن بدهد، يک خرده کوتاه بياييد، رحم کنيد. حتي اگر آدم خوبي باشيد، خدا انبياء را به کارگري وادار ميکند، پيغمبر را به کارگري وادار ميکند براي اينکه نسلت خير ببيند. در قرآن يک قصه داريم موسي نزد خضر آمد و گفت: ميخواهم عقب تو راه بيافتم و از تو چيزي ياد بگيرم. گفت: نميکشي، ظرفيت نداري. گفت: قول ميدهم صابر باشم. «إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» (کهف/67) «أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» (کهف/72) هرچه حضرت خضر به موسي گفت: کارهاي من يک کارهايي است که تو تحمل نميکني، گفت: تحمل ميکنم. گفت: بسم الله! سوار کشتي شدند و خضر شروع به سوراخ کردن کشتي کرد. گفت: کشتي سوراخ شود آب درونش ميآيد همه غرق ميشوند. گفت: گفتم تحمل نميکني. گفت: داريم غرق ميشويم. بالاخره پياده شدند، يک پسر غلامي بود که خضر سر او را بريد. موسي گفت: چه کردي؟ گفت: نگفتم صبر نميکني. گفت: بچه کشتي! بعد به روستايي رسيدند، گرسنه بودند، نان خواستند، کسي به اينها نان نداد. بي مهري کردند، اينها داشتند ميرفتند ديدند ديواري خراب است، گفت: بيا بنايي کنيم. گفت: اين ديوار براي کيست؟ به ما چه؟ «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً» (کهف/77) يک اجري ميگرفتي. گفت: «هذا فِراقُ بَيْنِي» (کهف/78) حالا که اسم پول آمد پس ما از هم جدا ميشويم. دليل اينکه کشتي را سوراخ کردم اين بود. بچه را به اين دليل کشتم. زير ديوار هم گنجي بود، پدرش نوشته بود: بچهها! بزرگ شديد اين ديوار را خراب کنيد، زير اين ديوار گنج است. اگر ما بنايي نميکرديم اين ديوار خراب باعث ميشد گنج لو برود، غريبهها بيايند گنج را ببرند. «وَ كانَ أَبُوهُما صالِحا» (کهف/82) چون پدر اينها خوب بود، يعني خدا دو تا پيغمبر را به کارگري مفت دعوت ميکند که شکم بچهها سير شود. شما آن مقداري که ميخواهي به بچههايت خير برساني، خير به مردم برسان خدا پس گردن کسي ميزند که بيايد به بچهها خير برساند. خيلي از خيرها که به ما ميدهند بخاطر پدر و مادرهاي ما است. پدران و مادران، نياکان ما خيري رساندند و نسلشان خير ميبينند. پشت سر مردم خوب بگو ببين مردم پشت سر تو خوب ميگويند.
حرفهايي که دارم اين است که اول تا ثابت نشده چيزي نگوييم. افرادي ظالم هستند و افرادي مظلوم، ولي وقتي ما حرف ميزنيم ظالم و مظلوم را در هم ميکنيم. تا چيزي ثابت نشده، مثلاً چيزي را گردن دولت ميگذارند، واقعاً دولت مقصر است. يک جايي هم واقعاً مردم مقصر هستند. وارسي کنيم و رگ را پيدا کنيم آمپول بزنيم. بايد دقت کنيم. يک بازاري خلاف کرد، بايد گفت: بازاريها، يک آخوندي خلاف کرد بايد گفت: آخوندها؟ ما خيلي آقازاده داريم که آقازادههاي خوبي هستند. مؤسس حوزه علميه قم يعني استاد امام خميني، حاج شيخ عبدالکريم حائري، امام فرمود: آن شبي که حاج شيخ عبدالکريم حائري از دنيا رفت، مؤسس حوزه علميه قم، بچههايش نان براي خوردن نداشتند. يک کسي هم ممکن است يک ولخرجيهايي بکند، قاطي نکنيم. همه را با هم جمع نکنيم.
پاسدارهاي وزير بهداشت و درمان گفتند: امشب مهمان زياد داشتي؟ گفت: عقد دخترم بود. گفتند: عقد بود؟ اگر عقد است تالار ميگرفتي. ما گفتيم: بيست تا مهمان زياد است، آقا امشب بيست تا مهمان دارد! يعني عقد وزير ما با بيست مهمان برگزار شد، آدم هم هست که از هزار تا بانک قرض ميکند حتي از بانک خون وام ميگيرد که فلان تالار را بگيرد. مقداري بيگانه پرست شديم. مقام معظم رهبري که فرمود: جنس ايراني بخريد، اگر همه مردم گوش بدهند، ما خارجيها را تحريم ميکنيم. چرا آنها ما را تحريم کنند؟ ما تحريمشان ميکنيم. گوش نميدهيم، او گران شد ما هم گران ميکنيم. يک کسي گوشش درد ميکرد، يکي گفت: برو بکش! گفت: گوشم را بکشم؟ گفت: بله من دندانم درد ميکرد کشيدم! يکوقت يک چيزي گران ميشود که ربطي به اين چيز ندارد. دلار گران ميشود، اسفناج هم گران شود. چه رابطهاي بين دلار و اسفناج هست؟ يعني انتقام ميگيريم.
دوستي داشتيم به نام شيخ علي صفايي، کتابهايي داشت که مينوشت «ع،ص» آدم فاضل و مبتکري بود. پسر ايشان شهيد شد، ما به منزلش براي تسليت رفتيم. گفت: پسرم بزرگ شده بود زن ميخواست، پول نداشتم. خانه ميخواست، پول نداشتم. جبهه رفت، هرچه از خدا ميخواست اينجا نبود، آنجا خدا به او ميدهد. اگر نگاهها خوب باشد خيلي از غصهها برطرف ميشود. گاهي به ظاهر بعضي چيزها تلخ است ولي درونش شيريني است. بنده خدايي در اصفهان بي پول شد، اول طلاهاي خانم را فروخت، بعد فرشها را فروختند. تا يک روز خانم يک قابلمه مسي داشت، اين قابلمه را برداشت بفروشد. اين به گريه افتاد. فکر کردند او ديگر شکست و کم آورده است. گفتند: ناراحت نباش،«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»، (انشراح/6) گفت: من از محبت خدا گريه ميکنم، چقدر خدا مرا دوست دارد. گفتند: فروش قابلمه چه کار به محبت خدا دارد؟ گفت: چهل سال پيش اين را خريدم، خدا به ذهنم انداخت اين را بخرم. خدا ميدانست من چهل سال ديگر فقير ميشوم. از چهل سال پيش اين قابلمه را خريدم و در آشپزخانه استفاده کردم حالا ميفروشم خرج ميکنم که نيازم به مردم نباشد.
اول اينکه تا چيزي ثابت نشده نگوييم. دوم اينکه اگر ثابت شد توجيه نکنيم. دليل ندارد ما بياييم همه کارهاي دولت را توجيه کنيم و بگوييم: همه کارها درست است. اگر يک مسئول مملکتي يک کار خلافي کرد تعميم بدهيم. قرآن پنج بار اين آيه را تکرار کرده است. «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» (انعام/164) در کتاب انبياي قبل هم بوده است. يعني گناه او را به گردن ديگران مياندازد. يک اداري رشوه گرفت، بايد بگوييم کارمندان دولت همه رشوه ميگيرند! يک آخوند بد شد، نبايد بگوييم همه آخوندها! پس اول ببينيم ثابت شد يا ثابت نشد. اگر ثابت شد نسبت به آن شخص ثابت شد نه نسبت به ديگران. بعد هم که ثابت شد از راهش وارد شويم. بايد به چه کسي گفت؟ اگر من يک خلافي کردم، اين خلاف را بايد به رئيس من بگوييد. حق نداري اين خلاف را گسترش بدهيد. کسي روزه ميخورد، ميشود گفت: تو روزه خور تارک الصلاة زناکار هستي! اين يک روزه خورده است، چرا همه گناهان را به او نسبت ميدهيد؟ يک کسي جرم کرده ميخواهند شلاقش بزنند. ميبرند شلاق بزنند ميشود گفت: جرم کردي، خيلي پست و بدبخت هستي! تو به چه حقي به او گفتي پست؟ جرم کرده شلاق بزن چرا اهانت کردي؟ جرم او ده تا شلاق است، کلمات ديگري هم گفتي که بيخود بود. حتي کسي مسلمان نيست، امام باقر(ع) يک رفيق داشت. يک روز اين رفيق عصباني شد و فحش مادر به نوکرش داد. امام باقر فرمود: چرا فحش دادي؟ گفت: مادرش مسلمان نيست. گفت: مسلمان نباشد ميشود فاحشه گفت؟ من نميدانستم شما آدم بددهاني هستي!
يا مثلاً فرض کنيد گاهي کينههايمان را سر پول و فقر پياده ميکنيم. مثلاً يک ماشين قيمتي رد ميشود ميگوييم: بگير پدرسوخته را طاغوتي است! يک ماشين قراضه رد شود ميگوييم: ولش کن مستضعف است. به تو چه! هرکس از چراغ قرمز رد شد او را بگير. «إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما» (نساء/135) پولدار است يا فقير، تو کار خودت را بکن. بنز دارد يا ژيان بايد براي تو مساوي باشند. به مقداري که ثابت شده قضاوت کنيم، در قضاوت پاي همه را وسط نکشيم. يک کارهايي باعث سلب اعتماد ميشود و تضعيف نظام است. جالب است که بعضي از آقاياني که نسبت به انقلاب اشکال دارند، همه ميگويند: تضعيف نظام حرام است. ما مرجعي نداريم که بگويد: نضعيف نظام جايز است. آنهايي که حرفي در دل دارند يا به زبان ميآورند، يا يک جايي اجتهاد و سليقهشان با نظام نميخورد، در عين حال ميگويند: تضعيف نظام جايز نيست.
قرآن يک آيه دارد ميگويد: گناه چهرهها دو برابر است. «يا نِساءَ النَّبِيِ» اي خانمهاي پيغمبر «لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (احزاب/32) شما با باقي زنها فرق ميکنيد. «مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَيِّنَه» (احزاب/20) زن پيغمبر اگر خلاف کند عذابش دو برابر است. شما زن پيغمبر هستي. گناه آخوند دو برابر کت و شلواريها است. همين آخوند سيگار بکشد، گناه سيگار کشيدن آخوند بيشتر است. حالا اگر همين آخوند در مسجد سيگار کشيد، گناهش بيشتر ميشود. اگر بين دو نماز کشيد باز بيشتر است. شراب خوردن هشتاد ضربه شلاق دارد اما در ماه رمضان شراب خوردن صد ضربه شلاق دارد. بيست ضربه براي اينکه در ماه رمضان خورده است. امام صادق به يک نفر گفت: خلاف از هرکسي خلاف است ولي از تو بيشتر است چون فاميل ما هستي. کار نيک از هرکس ارزش دارد ولي از تو ثوابش بيشتر است چون منسوب ما هستي. آيا اين داشتهها رزق شماست؟ داشتن رزق نيست، کاميابي رزق است. خيليها دارند ولي کامياب نيستند. ممکن است کسي انواع کت و شلوار را داشته باشد ولي چند تا را ميپوشي؟ من در کتابخانهام کتابهاي زيادي دارم ولي فرصت مطالعه هم دارم. سجاده خيلي قشنگ است اما کيست که روي آن نماز بخواند. چاپ قرآن زيباست اما چه کسي اين قرآن را ميخواند؟
شيخ علي صفايي ميگفت: توجيه حماقت است. ما نبايد توجيه کنيم، کسي خلاف کرد توجيه نکنيم ولي تضعيف هم جنايت است. ما صدها هزار جوان داشتيم که يا اسير شدند يا جانباز شدند، يا شهيد شدند تا اين نظام به دست آمده است. تضعيف نظام جنايت به خون شهداست. ديروز در فرودگاه مشهد بودم، يک خانمي بود گفتند: از نيجريه آمده يک مترجم هم داشت، گفتند: اين خانم مادر پنج شهيد است. تکميل رسالت است. توجيه حماقت است. تضعيف جنايت است، تکميل رسالت است. رسالت ما اين است که بياييم عيبها را برطرف کنيم. گاهي هم رودروايسي نکنيم. يکي از نمايندگان حضرت علي به مهماني دعوت شد که اشراف بودند و فقرا نبودند. حضرت امير يک نامه توبيخي نوشت که شنيدم به مجلسي رفتي که پولدارها بودند و فقرا نبودند. الآن 1400 سال است اين بنده خدا در نهج البلاغه آبرو ندارد! عثمان بن حنيف در نامه 45 نهجالبلاغه است. اينکه تاجرها دور هم يک چيز خوب بخورند که حرام نيست ولي حضرت ميگويد: تو نماينده اميرالمؤمنين هستي. نماينده اميرالمؤمنين نبايد اين کار را بکند.
يکوقتي از شبکه يک به من گفتند: حالا که شما از ما پول نميگيريد يک چيزي به شما بدهيم. چک نوشتند و به من دادند. من ديدم مبلغ چک سنگين است و دهانم پر از آب شد. گفتم بروم از آقا بپرسم که من تا حالا پول نگرفتم حالا اين چک را بگيرم يا نه؟ به آقا گفتم، تأمل کرد و فرمود: تو آقاي قرائتي هستي...
يک خرده بازنگري کنيد، اين همه دکتراي اقتصاد داريم الآن مشکل مملکت ما اقتصاد است؟ اين دکتراي اقتصاد چه حرف حسابي دارد؟ دکتراي اقتصادي يک تکان بخورند ما بدانيم خاصيت اينها چيست؟ يا دکتراي حقوق، پنجاه سال است حقوق فلسطين از بين ميرود. اين دکتراي حقوق يک آروغ بزنند. دانشگاههاي ما بي خاصيت شده است. دوازده ميليون بچه مدرسهاي تعطيل هستند. پنج ميليون هم دانشجو، ميشود هفده ميليون. يک ميليون هم معلم داريم هجده ميليون، هجده ميليون آدم داريم که سر و کارش با کتاب و قلم و بيان و درس است. سه ماه هم تعطيل است. آقا جان بلند شويد يک هنري ياد بگيريد. دختر خانم يک خياطي ياد بگير. مملکت از اين بدتر هم خواهد شد. تا مادامي که ما مهارت نداشته باشيم بدتر خواهد شد.
خاک آموزش و پرورش و دانشگاه را بايد عوض کرد. علوم غير مفيد را بايد بيرون ريخت و علوم مفيد را جايگزين کرد. به جاي محفوظات و مدرک بايد هنر و مهارت بياموزيم. از فوق ليسانس کشاورزي پرسيدند: برگ چغندر بزرگتر است يا برگ شبدر؟ گفت: نميدانم. در ژاپن در سطل آب گوجه کاشتند و پنجاه کيلو گوجه برداشتند. شما آن فرمول را پيدا کن و آن گوجه را در ايران پياده کن، من به شما دکتراي کشاورزي ميدهم. امام خميني به بچه سيزده ساله رهبر گفت. گفت: رهبر من حسين فهميده است. پاياننامههاي دانشگاهي چه فايده دارد؟ من نزد علامه طباطبايي رفتم، جوان بودم. تابستانها مشهد ميآمد، در صحن آزادي پشت سر آيت الله ميلاني اقتدا ميکرد و معتقد بود اعلم آقاي ميلاني است. من گفتم: قرآن آيهاي دارد « إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» (فاطر/28) يعني علما از خدا ميترسند. گفت: بله آيه قرآن است. گفتم: من اول طلبگي سر نماز گريه ميکردم. حالا با سواد شدم حواسم پرت ميشود. پس اين آيه چيست؟ گفت: معلوم ميشود اينهايي که در حوزه خواندي علم واقعي نبوده است. حضرت امير فرمود: «ثمرة العلم العبودية» علم اين است که حاج احمد آقا ميگفت: امام اول اشکهايش را با دستمال کاغذي پاک ميکرد. يک مدتي گذشت دستمال کاغذي کافي نبود. با پارچه پاک ميکرد. اواخر عمر با حوله اشکهايش را پاک ميکرد. خروجي درسهايي که ما ميخوانيم چيست؟ حتي سؤالهاي مذهبي خيلي چيزهايش به درد نميخورد. سؤال بايد چهار تا مشکل را حل کند. يا يک واجب باشد، يا مستحب باشد. يا بايد مشکل جامعه را حل کند، يا مشکل فرد را حل کند.
در حرم حضرت معصومه بودم، سه امام در مورد زيارت حضرت معصومه صحبت کردند. امام کاظم فرمود: «فداها أبوها» امام کاظم فداي اين دختر شود. سؤالات زيادي را در خانه امام کاظم آوردند، حضرت خانه نبود. حضرت معصومه گفت: بدهيد من جواب دهم. مردم گفتند: يک دختر که نميتواند جواب مسائل علمي را بدهد. نامهها را گرفت و به خانه برد و به همه سؤالات جواب داد، مردم هم گرفتند و شک داشتند جواب درست است يا نه. در راه که برگشتند امام کاظم را ديدند. گفتند: شما خانه نبودي حضرت معصومه جواب داد. حضرت نامهها را گرفت و در کوچه امام کاظم يکي يکي ديد. فرمود: من فداي اين دختر بشوم! در حرم حضرت معصومه بودم يک کسي گفت:. آقاي قرائتي امام زمان زن و بچه هم دارد؟ گفتم: واجب است بداني؟ گفت: نه، مستحب است بداني؟ گفت: نه. گفتم: الآن مشکل جامعه ما خانم امام زمان است؟ گفت: نه. گفتم: شخص شما با خانم ايشان مسألهاي داري؟ گفت: نه. گفتم: سؤالي کردي که نه واجب بود، نه مستحب بود، نه مشکل جامعه را حل کرد و نه مشکل فرد را. براي چه سؤال ميکني؟ بايد از تابستان استفاده کنيم. قديم مهماني داشتند تا سي نفر مهمان را غذا ميدادند. امروز سه نفر بيشتر مهمان بيايد رستوران ميبرند. بي حوصله شدند. بعد از رستوران بدتر شد، برويم ساندويچ بخوريم. بدتر شد، آبميوه بخوريم. چون ساندويچ هم بايد جويد ديگر حال جويدن نيست. يک هنري ياد بگيريم.
طرح تحول هم شوخي است، ما طرح تحول نميخواهيم، مرد تحول ميخواهيم. آدم جسور ميخواهيم. آيت الله شهيد سعيدي که خدا رحمتشان کند، شب جمعه اول ماه رجب از تهران به مشهد زيارت امام رضا آمد. شب ليلة الرغائب، يکي از دوستانش گفت: من قبل از انقلاب سازمان تبليغات و دفتر تبليغات و روحانيون مهاجر و مستقر نبود. يکي از علماي مشهد طلبهها را به دهات ميفرستاد. گفت: آيت الله سعيدي، در يک روستا آخوند نداريم. گفت: والله من از تهران براي زيارت امام رضا آمدم. ولي اگر يک روستا آخوند ندارد، امام رضا حاضر است من در آن روستا بروم و يک مسأله و حديث براي مردم بگويم. از کنار امام رضا حرم نرفته به روستا رفت. من چند تا آخوند اين رقمي ميخواهيم. دولت هم حواسش را جمع کند. دولتيها کاري کنند مردم احساس کنند حالا که مشکل دارند دولتيها هم کوتاه آمدند. دولت گفت ساعت شش تا دو بعداز ظهر ساعت کاري باشد. اگر ميگويند: برق مصرف نکنيد، خودش هم عمل کرد. خدا در قرآن ميگويد: اگر خدا هم هستي ميخواهي دستور بدهي، اول خودت عمل کن. گفتم: خدا ميخواهد به ما دستور بدهد، مردم صلوات بفرستد. اول ميگويد: خودم صلوات ميفرستم. «إِنَ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» (احزاب/56) خدا و فرشتهها بر پيغمبر صلوات ميفرستند، بعد ميگويد: شما هم صلوات بفرستيد. دولت بايد خودش را سبک کند ما همه با هم باشيم. وقتي جرم ثابت شد من و من نکنند. مردم اگر دو تا آدم را ببينند، با آنها برخورد شد آرام ميشوند. آيت الله العظمي گلپايگاني فرمود: اگر مردم ببينند دو تا قاضي هم شلاق خورد ايمانشان به نظام سفت ميشود. اگر مردم ببينند دو تا قاضي خلاف کردند و شلاق خوردند، قصه جدي است.ژ
شريعتي: امروز صفحه 384 قرآن کريم، آيات نوراني سوره مبارکه نمل در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. امروز سالروز رحلت مرحوم حاج آقاي مهندسي هم هست. انشاءالله خداوند رحمتشان بکند و مهمان سفره سيد الشهداء(ع) باشند.
«وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ «77» إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ «78» فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ «79» إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ «80» وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ «81» وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ «82» وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ «83» حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «84» وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ «85» أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «86» وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ «87» وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ «88»
ترجمه: و البتّه كه آن (قرآن) براى اهل ايمان، مايهى رحمت و هدايت است. بدون شك، پروردگار تو با حكم خود ميانشان داورى خواهد كرد و او صاحب قدرت و آگاه است. پس بر خداوند توكّل كن (و بدان) كه تو بر حقّ آشكار هستى. بىشك، نمىتوانى دعوت خود را به گوش مردگان برسانى، ونمىتوانى كران را آنگاه كه روى برمىگردانند و پشت مىكنند، فراخوانى (و حقيقت را به آنان بفهمانى). تو هدايت كننده كوران از گمراهيشان نيستى؛ تو فقط مىتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه به آيات ما ايمان آوردهاند و در برابر حقّ تسليم هستند. و هرگاه سخن (و وعدهى عذاب الهى) بر مردم حتمى شود، جنبندهاى را براى آنان از زمين بيرون آوريم تا با مردم سخن گويد، كه همانا مردم آيات ما را باور نمىكردند. و (ياد كن) روزى كه از هر امّتى گروهى از كسانى كه آيات ما را انكار مىكنند محشور مىكنيم، پس آنان از پراكنده شدن منع مىشوند. چون گردآيند، (خداوند) مىفرمايد: آيا آيات مرا دروغ انگاشتيد و حال آن كه به آنها احاطهى علمى نداشتيد، آيا شما (در طول حيات جز تكذيب) چه مىكرديد؟ و به خاطر ظلمى كه كردند، حكم (عذاب) بر آنان مقرر گرديد، پس آنها حرفى نمىزنند (و سخنى ندارند كه بگويند). آيا نديدند كه ما شب را قرار داديم تا در آن آرام گيرند و روز را روشنى بخش ساختيم؟ (تا در آن براى معاش خود تلاش كنند) حتماً در اين امر براى كسانى كه ايمان دارند عبرتهايى است. و (ياد كن) روزى كه در صور دميده شود، پس هركه در آسمانها وهركه در زمين است به هراس افتد، مگر آن كس كه خدا بخواهد وهمگى خاضعانه نزد او آيند. و كوهها را مىبينى و مىپندارى كه بىحركتند، در حالى كه آنها همچون ابر در حركتند. (اين) صنعت (ماهرانه) خداست كه هر چيزى را با دقّت ساخته است، او به هرچه انجام مىدهيد آگاه است.
شريعتي: نکات پاياني را بفرماييد و انشاءالله دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي قرائتي: قرآن ميگويد: يک سري از سيليهايي که ميخوريد براي گناهاني است که ميکنيد. «اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل النقم، تنزل البلاء» يک مقداري گناه زياد شده است. خواهرم، اين حجابي که اسلام ميگويد، چند گرم است؟ زنان بي حجاب لباس دارند اما يک مقدار لباسشان کوتاه است، يک مقدار هم نازک است. يعني لباس يک خانم بد حجاب و خوب حجاب شايد نيم کيلو فرق دارد. نماز چند دقيقه طول ميکشد؟ ميگفت: من با خدا فارسي حرف ميزنم. گفتم: فارسي حرف بزن منتهي شبانه روز 24 ساعت است، 24 ساعت، 48 تا نيم ساعت است. نيم ساعتش را گفته عربي حرف بزن. 47 تا نيم ساعتش را به هر زباني خواستي با خدا حرف بزن. پانزده کيلو گندم براي تو، از اين پانزده کيلو يک کيلو براي خدا نيست. خورشيد و باد و باران و زمين سهم نداشت؟ ما بي انصافي ميکنيم. خيلي کم گذاشتيم. با هرکس حرف ميزنيم حواس ما جمع است. نکند ما گناهاني ميکنيم، خلافهايي ميکنيم که اين خلاف باعث ميشود چوب بخوريم.
حديث داريم اگر ده مرتبه يا رب بگوييم، خدا ميگويد: چه ميخواهي؟ لبيک! خدايا همه مشکلات نظام ما را حل کن. مشکلات امنيتي، مرزي، فرهنگي، بهداشتي، اقتصادي، سياسي را حل کن. خدايا دنيا نگاه ميکنند که جمهوري اسلامي چه سرنوشتي دارد، ما را دشمن شاد نکن. هر گناهي باعث شد سيلي بخوريم ببخش و هر عيبي که باعث شد سيلي بخوريم را برطرف بفرما.
شريعتي: چهارشنبه آينده که سالروز ولادت امام رضا(ع) هست از مشهد مقدس به شما سلام خواهيم کرد. امروز سالروز ارتحال مرحوم حاج آقاي مهندسي هست، مراسم سالگرد ايشان در جوار حرم کريمه اهلبيت حضرت فاطمه معصومه(س) در روز جمعه از ساعت 30/10 تا 30/11 در مقبره ايشان در جوار مرقد شهيد مفتح برگزار ميشود. از حاج آقاي قرائتي تقدير و تشکر ويژه ميکنم که امروز با آمدنشان ما را خيلي خوشحال کردند.
دارد دل ما راه نجاتي ديگر *** در مشهد و در قم عتباتي ديگر
بر بانوي با کرامت قم صلوات *** بر شاه خراسان صلواتي ديگر
«والحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»