اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-08-21-حجت الاسلام والمسلمين قرائتي – نکاتي پيرامون توسل


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نکاتي پيرامون توسل
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتي
تاريخ پخش: 21- 08-96

بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد.     
دلم امروز گواه است کسي مي‌آيد *** حتم دارم خبري هست گمانم بايد
فال حافظ هم هر بار که مي‌گيرم باز *** مژده اي دل که مسيحا نفسي مي‌آيد
بايد از جاده بپرسم که چرا مي‌رقصد؟ *** مست موسيقي گامي شده باشد شايد
ماه در دست به دنبال که اينگونه زمين *** مست مي‌چرخد و يک لحظه نمي‌آسايد
گله کم نيست ولي لب ز سخن خواهم بست *** اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد

شريعتي: «اللهم عجل لوليک الفرج» سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم. خانم‌ها و آقايان، بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، بيننده‌هايي که در خارج از کشور برنامه سمت خدا را مي‌بينند. سلام گرم ما را پذيرا باشيد. حاج آقاي قرائتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي قرائتي: سلام عليکم و رحمة الله و برکاته.
شريعتي: توفيقي است که در محضر شما هستيم. بحث ما در جلسه گذشته در رابطه با توسل بود. نکات لطيفي شنيديم و در خاطراتمان ثبت خواهد شد. بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي قرائتي: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، الحمدلله رب العالمين بعدد ما احاط به علمه. اللهم صل علي محمد و آل محمد. الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
چون ايامي است که ماجراي اربعين و رحلت پيغمبر و شهادت امام حسن و شهادت امام رضا(ع) هست، موضوع اربعين يک موضوع در دهه آخر ماه صفر، به ذهنم آمد شبهاتي را باز کنم. چون نسل ما در مقابل موج‌هاي اين فضاي مجازي هستند، تلاشي که وهابي‌ها مي‌کنند تا دست ما را از اهل‌بيت جدا کنند، به هر چيزي گير مي‌دهند. گاهي به گنبد و بارگاه، گاهي به توسل، گاهي به نذر، گاهي به راهپيمايي اربعين، گاهي به عزاداري گير مي‌دهند. اينها ممکن است يک اصلاحاتي خواسته باشد. عزاداري ما بايد اين رقمي باشد. جلسات ما بايد اين رقمي باشد. ما معصوم نيستيم و ممکن است نقاط ضعفي داشته باشيم، اما اصل توسل را براي شما بگويم.
در جلسه قبل گفتيم: اينها مي‌گويند: فقط بگوييد: الله. اگر گفتيد: يا الله، توحيد است. اما يا حسين و يا زهرا و يا ابالفضل شرک است. فقط بگوييد: يا الله! جوابش را در جلسه قبل داديم که آنجايي که مي‌گوييم: فقط خدا، يعني کارهاي خدا با واسطه! آيه قرآن آوردم که مي‌فرمايد: «ما يُمْسِكُهُنَ‏ إِلَّا اللَّه‏» (نحل/79) يعني اين پرندگان را در هوا کسي نگه نمي‌دارد «الا الله» جز خدا. اين توحيد است. در جاي ديگر قرآن مي‌گويد: «يَطِيرُ بِجَناحَيْه‏» (انعام/38) اين پرنده که مي‌پرد با دو بال مي‌پرد. يعني خدا هم که کار مي‌کند با واسطه انجام مي‌دهد. اين هم واسطه است. پس توجه به واسطه، بله اگر واسطه مستقل باشد در برابر خدا قدرتي باشد، اين شرک است. اما اين واسطه قدرت است. مثل اينکه شما کليد مي‌اندازي و در را باز مي‌کني. اگر بگويي: من در را باز کردم، درست است. بگويي: دستم در را باز کرد. اين هم درست است. بگويي: کليد در را باز کرد. باز هم درست است. چون اينها در عرض هم نيستند. کليد در دست ما هست و دست در اختيار ما هست. طولي است. دو تا قدرت نيستند، واسطه هستند. ما مي‌دانيم که اگر خورشيد نباشد خيلي از چيزها نيست. خورشيد است که به ما انرژي مي‌دهد، خورشيد است که ميکروب را مي‌کشد. خورشيد است که از دريا و اقيانوس بخار بلند مي‌کند و ابر تشکيل مي‌شود و باران مي‌آيد. اگر خورشيد نباشد ما مرده‌ايم. اما هيچکس نمي‌گويد: خورشيد در مقابل خداست. ما نياز به خورشيد داريم و به واسطه خورشيد انرژي و نور و حرارت مي‌گيريم اما خورشيد در مقابل خدا نيست. خورشيد يکي از مخلوقات خداست.
قديم وقتي خورشيد و ماه مي‌گرفت، خورشيد پرستان و ماه پرستان مي‌گفتند: خدا غضب کرده است. حتي يکوقت پيامبر يک پسري داشت که از دنيا رفت. پيغمبر غير از حضرت زهرا پسر هم داشت منتهي در بچگي از دنيا رفتند. يکي از پسرها از دنيا رفت و آن شب خورشيد يا ماه گرفت. مردم گفتند: اين بخاطر فوت پسر پيغمبر است. پيغمبر ما به قدري نزد خدا آبرو دارد که اگر پسرش از دنيا برود، خورشيد مي‌گيرد. پيغمبر فرمود: در مسجد جمع شويد. بالاي منبر رفت و گفت: خورشيد و ماه فرمولي دارد و طبق قوانيني که خدا برايشان قرار داده حرکت مي‌کنند و با فوت کسي نه خورشيد مي‌گيرد و نه ماه مي‌گيرد. بعضي مي‌گويند: شما دستت را روي سر بچه من بکش که شفا بگيرد. مي‌گويم: دست من با باقي دست‌ها فرق نمي‌کند. مي‌گويد: تو با دستت تفسير نوشتي! مي‌گويم: اگر خوب شد، نگوييد: نفس قرائتي و دست قرائتي بود! نفس من يک زغال را روشن نمي‌کند.
مسأله ديگر اينکه خدا به ما گفته: متوسل شويد. در قرآن داريم «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ‏ الرَّسُولُ» (نساء/64) اگر افرادي نزد تو بيايند و عذرخواهي کنند، «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ‏ الرَّسُولُ» رسول هم در حق شما استغفار کند من اينها را مي‌بخشم. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ‏ جاؤُكَ» (نساء/64)‏ به پيغمبر مي‌گويد: «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ»، استغفار کنند. «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پيغمبر هم استغفار کند، «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً» پس خدا اينجا گفته استغفار رسول نقش دارد. نگو شرک است. اين يک آيه است. يکجا خدا به پيغمبر مي‌گويد: تو در حق اينها دعا کن، اينها را مي‌بخشم. خوب خدايا خودت مستقيم ببخش! مي‌گويد: نه! «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُن‏» (ممتحنه/12) تو در حق اين خانم‌ها دعا کن، من اينها را مي‌بخشم. «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُن» داريم،«وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» هم داريم. يعني دعاي پيغمبر اثر دارد. بي تأثير نيست. يا ابالفضل يعني در حق ما دعا کن. يا داريم «تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّه‏» (منافقون/5) نکته ديگر اينکه در قرآن سه مرتبه گفته: «يحيي الارض بعد موتها» زمين مرده، زنده مي‌شود. خدا زنده مي‌کند. اما همينطور که مي‌گويد: «يحيي» خدا زنده مي‌کند، جاهايي هم مي‌گويد: «يحيي بها»، يعني باران هم واسطه مي‌شود. شما بگوييد: يا الله! واسطه نگوييد. يا حسين و يا حسن نگوييد. واسطه نمي‌خواهد، بي واسطه با خدا تماس بگيريد. در قرآن سه مرتبه مي‌گويد: «يحيي الارض بعد موتها» ولي شش مرتبه مي‌فرمايد: «فَيُحْيِي بِهِ‏ الْأَرْضَ‏ بَعْدَ مَوْتِها» (روم/24) يعني توسط باران، يعني خدا مي‌گويد: من که زمين را احياء مي‌کنم و آباد مي‌کنم توسط باران است. پس باران واسطه هست. «يُحيي» خدا زنده مي‌کند اما «به» به وسيله باران.
آيه ديگر در قرآن داريم «يُدَبِّرُ الْأَمْر» (يونس/3) مديريت با خداست. تدبير امور با خداست. اما در جاي ديگر مي‌فرمايد: «فَالْمُدَبِّراتِ‏ أَمْراً» (نازعات/5) فرشته‌ها هم تدبير مي‌کنند. يعني خدا هم خودش تدبير مي‌کند و هم فرشته. يکي از مراجع مي‌گفت: من حرف‌هاي تو را بلد هستم اما مثال‌هايت را از کجا مي‌آوري؟ اين لطف خداست. از قديم بوده که مي‌گفتند: آيا همه کاره خداست يا ما هستيم؟ بعضي مي‌گويند: کار دست ما نيست. خود خدا همه کاره هست. مي‌گويي: بلند شو قيام کن! حرف بزن. مي‌گويد: به خدا واگذار کن. بعضي خدا را همه کاره مي‌دانند و مي‌گويند: ما هيچ! بعضي مي‌گويند: خدا چيه؟ خودت تصميم بگير. حق کدام است؟ نه بايد بگوييم: همه کاره خداست، نه بايد بگوييم: همه کاره تو هستي. يک مثلي که دارم و مثل خوبي است. تعليم رانندگي، شما کنار يک راننده مي‌نشيني آموزش ببيني. شما همه کاره نيستي چون ممکن است شما گاز بدهي و راننده ترمز کند. ممکن است شما ترمز کني و راننده گاز بدهد. ضمناً همه کاره او هم نيست، تو هم يک گاز و ترمز داري. اصل فرمان دست تو  است. شاگرد همه کاره نيست و هيچ کاره هم نيست. گاز و ترمز و اراده و زور و چشم و گوش داري. همه کاره هم نمي‌شود    گفت، براي اينکه ممکن است تو گاز بدهي و او ترمز کند. اين يک مثال قشنگ است. خداوند به ما اختيار داده که در اين کار خودت تصميم بگيري.
قرآن يک آيه دارد مي‌گويد: تقسيم براي من است. رزق شما را من تقسيم مي‌کنم. خدا مي‌گويد: من تقسيم مي‌کنم. «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ» (زخرف/32) ما رزق شما را تقسيم مي‌کنيم اما در عين حال آيه داريم «فَالْمُقَسِّماتِ‏ أَمْرا» (ذاريات/4) فرشته‌ها هم تقسيم مي‌کنند. در مورد گرفتن جان سه آيه داريم، يک جا داريم «تَوَفَّتْهُ‏ رُسُلُنا» (انعام/61) فرشته‌ها مي‌آيند وقت مرگ جان را مي‌گيرند. يک آيه داريم «يَتَوَفَّاكُمْ‏ مَلَكُ الْمَوْت‏» (سجده/11) عزرائيل و ملک الموت جان را مي‌گيرد. يک آيه داريم خدا جان را مي‌گيرد «اللَّهُ يَتَوَفَّى‏ الْأَنْفُسَ» (زمر/42) مثل اينکه کليد در دست ما است و دست هم در اختيار ما است. بگوييم: با کليد در را باز کرديم درست است. با دست در را باز کرديم هم درست است. من در را باز کردم. اين ساختمان را چه کسي ساخت؟ بگوييم: پول درست کرد، درست است. مهندس درست است، کارگر هم بگوييم، درست است. همه چيز درست است.
يک کسي چلوکبابي رفت غذا خورد و سرش را پايين انداخت و پول نداد. رستوراني گفت: بياييد! چرا پول ندادي؟ گفت: درست مي‌گوييد. گفت: خوب بده! گفت: درست مي‌گوييد. هرچه گفت، گفت: درست مي‌گويي. يک نفر گفت: آقا چرا مردم آزاري مي‌کني؟ پولش را بده. گفت: تو هم درست مي‌گويي. يک نفر گفت: بابا شايد ندارد. گفت: هان! تو درست مي‌گويي. اشکالي ندارد همه درست بگويند. ممکن است سلسله‌اي باشد، فرشته‌ها روح را بگيرند و به ملک الموت بدهند و ملک الموت روح را به خداي متعال بدهد. آدم‌هاي عادي را فرشته‌هاي عادي جانشان را بگيرند. آدم‌هاي دانه درشت را ملک الموت جانش را بگيرد و اولياي خدا را خود خدا بگيرد. سلسله مراتب باشد.
«فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا» (يوسف/64) يعني خدا حفظ مي‌کند. اما آيه داريم مي‌گويد: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِين‏» (انفطار/10) خدا حافظ است و فرشته‌ها حافظ هستند. هردو درست است. فرشته‌ها هم که حافظ هستند به امر خدا حفظ مي‌کنند. اينها در طول هم قرار مي‌گيرند. «نَحْنُ‏ نَزَّلْنَا» (حجر/9) خدا مي‌گويد: من قرآن را نازل کردم، اما آيه ديگر مي‌گويد: «نَزَلَ‏ بِهِ‏ الرُّوحُ الْأَمِين‏» (شعرا/193) جبرئيل قرآن را نازل کرد. اينها همه پاسخ به وهابي‌ها است. مي‌گويند: يا الله که مي‌گوييد ديگر يا زهرا نگوييد. مي‌گوييم: هيچ مانعي ندارد هم يا الله بگوييم و هم خداوند کارهايش را از طريق ابزار مي‌کند. قرآن يک آيه دارد مي‌گويد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» (مائده/35) به سراغ وسيله برويد. دعا بکنيد ولي وسيله هم داشته باشيد. وسيله عام است. ايمان و نماز و روزه و حج و عمره و زکات و تقوا هم وسيله است. همه کارهاي خير مي‌تواند وسيله باشد. «إِنَّ الْحَسَناتِ‏ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» (هود/114) خدا توبه مي‌کند «قابِلِ التَّوْب‏» (غافر/3) اما «إِنَّ الْحَسَناتِ‏ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» توسط کارهاي خير بدي‌ها از بين مي‌رود. يعني همينطور که خدا توبه مي‌پذيرد و بدي‌ها محو مي‌شود، «إِنَّ الْحَسَناتِ‏ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» اگر کسي خلافي کرد، نگويد: من ديگر آدم نيستم! از ما که گذشت. داريم اگر خلاف کردي سريع به مسجد برو. بعد امام فرمود: «إِنَّ الْحَسَناتِ‏ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» شايد همين نماز دست تو را بگيرد و بيرون بياورد. چيزهاي جزئي را جزئي نپنداريم. حديث داريم هيچ عبادتي را کم نشماريد. ممکن است همين تو را نجات داده باشد. اين چيزهايي که پيدا نيست، پيدا هست و چيزهايي که پيدا هست، پيدا نيست. در قرآن داريم کارهايي که انجام نداديد ولي انجام داديد، کارهايي که انجام داديد ولي انجام نداديد. کارهايي که انجام داديد پاک مي‌شود، کارهايي که انجام نداديد نوشته مي‌شود.
در قرآن داريم: فلان گناه و فلان گناه را مي‌کنيد، «حَبِطَتْ‏ أَعْمالُهُم‏» (بقره/217) تمام خوبي‌هاي تو را به خاطر يک غلطي که کردي از بين مي‌رود. من به يک نيازمند کمک مي‌کنم. بعد منت سرش مي‌گذارد. مي‌گويد: من بودم کمکت کردم! من بودم زير بال تو را گرفتم. همين که منت مي‌گذاري ثواب خدمت تو پاک مي‌شود. پس گاهي وقت‌ها ثواب کارهايي که کرديم پاک مي‌شود. از طرفي کارهاي نکرده را براي ما مي‌نويسند. مثل اينکه در روايت داريم کسي در يکي از جبهه‌ها پيروز شد، به حضرت علي گفتند: کاش فلاني بود و پيروزي ما را مي‌ديد! فرمود: مگر فکرش با ما نبود؟ گفت: اگر فکرش با ما هست ثواب برايش مي‌نويسند. گاهي زيارت نکرده ولي زيارتش قبول است. يکوقت يک کسي آمده بود امام را در جماران ببيند. اين فکر کرد خيلي آسان است، اگر به جماران بيايد مي‌تواند در اتاق امام برود. گفت: از فلان منطقه آمدم و خيلي زحمت کشيدم. گفتند: شما زحمتت سر جايش! اما امام نمي‌تواند هرکسي را در هر لحظه آمد ملاقات کند. کار دارد و سني از ايشان گذشته است. يک مدتي ايستاد و ديد واقعاً امروز امام ملاقات ندارد. گفت: خانه امام کدام است؟ نشانش دادند. به ديوار خانه امام نگاه کرد و گفت: آقاي خميني سلام! آمده بودم شما را ببينم، نشد! خداحافظ! افرادي که در دفتر بودند، تحت تأثير قرار گرفتند.
اويس قرني آمد پيغمبر را ببيند، نبود. مدتي ايستاد و پيغمبر نيامد، گفت: سلام مرا به پيغمبر برسانيد. پيغمبر که آمد گفت: بوي اويس مي‌آيد. اويس اينجا بود؟ گفتند: بله، آمد و نبوديد. رفت! زيارت نشده قبول است و بعضي زيارت مي‌کنند و قبول نيست. کارها بقايش مهم است. قالي بافتن چند روز بيشتر طول نمي‌کشد اما حفظ قالي دهها سال بايد حفظ کرد. ازدواج خيلي طول نمي‌کشد. اما همسرداري طول مي‌کشد. تولد بچه نه ماه طول مي‌کشد، اما اين بچه تربيتش مهم است. خيلي وقت‌ها آدم يک کاري را مي‌کند. يکوقت حضرت فرمود: هرکس يک «لا اله الا الله» بگويد يک درخت در بهشت به درخت‌هايش اضافه مي‌شود. يک نفر گفت: خوب، الحمدلله! پس بهشت ما خيلي درخت دارد، چون من خيلي «لا اله الا الله و سبحان الله» گفتم. حضرت فرمود: گاهي هم يک آتش مي‌فرستي همه را مي‌سوزاند. اينکه گفتند: مرد آن است که کارش را تا قيامت ببرد. کار خير خيلي مي‌شود ولي بار را به سلامت برساند مهم است. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ» (انعام/160) يعني اگر حسنه‌ات را تا قيامت آوردي، چون حسنه و کارهاي خير گاهي اولش با ريا خراب مي‌شود، يا اول براي خداست و وسطکار دچار غرور مي‌شويم، خراب مي‌شود. يا اول و وسط براي خداست و آخرش حبط مي‌شود.
اينها مي‌گويند: هر استمدادي از خدا شرک نيست. چند نمونه از استمداد را اينجا نوشتم. 1- قرآن مي‌گويد: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏» (مائده/2) يعني در کارهاي خوب کمک هم کنيد. وقتي من از شما کمک مي‌خواهم اين شرک است؟ خدا گفته: «تعاونوا» کمک هم کنيد. چرا شما مي‌گوييد: کمک خواستن از غير خدا شرک است؟ شما که مي‌گوييد: يا زهرا و يا ابالفضل، از غير خدا کمک مي‌خواهيد. اين شرک است. مي‌گوييم: پس قرآن گفته: «تعاونوا» در کار خير از همديگر کمک بخواهيد. من کار خير دارم از امام حسين کمک بخواهم. اين کجايش شرک است؟ «وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي‏ الدِّينِ‏ فَعَلَيْكُمُ النَّصْر» (انفال/72) اگر از شما نصرت خواستند کمک کنيد. اينجا کمک از خدا نيست، کمک از مردم است. مي‌گويد: اي مردم اگر جمعي در راه حق از شما کمک خواستند، کمک کنيد.
يا حضرت موسي و خضر دو پيغمبر بودند، وارد يک روستا شدند. از مردم خواستند کمک کنيد. گفتند: ما گرسنه هستيم. يک تکه نان به ما بدهيد. «اسْتَطْعَما أَهْلَها» (کهف/77) طلب طعام کردند. اينجا مي‌شود گفت: حضرت موسي مشرک است؟ حضرت خضر مشرک است؟ براي اينکه از غير خدا کمک خواستند. اينها از غير خدا کمک خواستند. کجاي اين شرک است؟ يا مثلاً حضرت ذوالقرنين وقتي مي‌خواست سد بسازد گفت: «فَأَعِينُونِي بِقُوَّة» (کهف/95) شما کمک ما کنيد. من تنهايي نمي‌توانم سد بسازم. نعوذ بالله حضرت ذوالقرنين مشرک است؟ «آتُونِي‏ زُبَرَ الْحَدِيد» (کهف/96) آهن بياوريد من براي شما سد سازي کنم. فکر مهندسي از من و کار از شما. اين شرک است؟ حضرت عيسي مي‌گويد: من در اين مجسمه فوت مي‌کنم مي‌پرد! با گل پرنده درست مي‌کنم فوت مي‌کنم مي‌پرد. منتهي باذن الله! من مرده را زنده مي‌کنم باذن الله! کور را شفا مي‌دهم باذن الله! اين باذن الله شرک نيست. اينها مي‌خواهند دست ما را از دست اهل‌بيت جدا کنند. مثل اينکه بخواهي دست بچه را از دست پدر جدا کني و بگويي: بابايت بد است. باباي تو بداخلاق است. اينها مي‌خواهند دست ما را از اهل‌بيت کوتاه کنند. خدا در قرآن مودت اهل‌بيت را مزد رسالت گذاشته است. گفته: مزد رسالت عشق اهل‌بيت و مودت اهل‌بيت است. مزد رسالت مودت اهل‌بيت است و از آن طرف هم اينها يک کاري مي‌کنند، مثلاً در زمان شاه نوشتند که اسلام ايراني‌ها بخاطر هجوم عرب‌ها بود. عرب‌ها به ايران هجوم کردند و ايران مسلمان شد. اينطور نيست. ما بخاطر عشق به اهل بيت اسلام را پذيرفتيم نه بخاطر هجوم عرب‌ها! اهل‌بيت هم خيلي به ايراني‌ها محبت داشتند. رواياتي داريم که چقدر اهل‌بيت سفارش ايراني‌ها را مي‌کردند. يک آيه داريم حضرت دستش را پشت کتف سلمان زد و گفت: سلمان اين آيه براي ايراني‌هاست.
مادر بعضي از امامان ما ايراني بودند. رابطه ايران و اهل‌بيت رابطه عاشق و معشوقي است. منتهي اينها مي‌خواهند به جاي ديگري برسند. به گنبد طلا گير مي‌دهند. اولاً اينکه گنبدها همه طلا نيست. روکش طلا است. حضرت معصومه کل گنبدش پنج کيلو طلا دارد! حالا گنبد بزرگتر باشد شش کيلو است. هر کشوري طلا دارد يا ندارد؟ طلايش را در بانک    مي‌گذارد که ممکن است بدزدند. جريان اختلاس که الآن راه افتاده است، طلا هرجا باشد ممکن است دزديده شود ولي گنبد طلا را ديگر نمي‌دزدند. در ثاني داريم در يکي از جنگ‌ها پيغمبر يک سنگ     بزرگي را حمل کرد و سر قبر برد. گفت: اين سنگ روي اين قبر باشد. گفتند: چرا؟ گفت: اين افسر است و بايد قبرش معلوم باشد. اگر باد بيايد اين قبر محو مي‌شود. اين گنبد که وهابي‌ها مي‌گويند: شرک است، شرک نيست. يعني مردم دنيا بدانيد اينجا يک موحد خوابيده است. يک اهل توحيد اينجا دفن است. گنبد علامت اين است که اينجا اهل توحيد خوابيده است نه علامت اينکه ما گنبد را مي‌پرستيم. من جوان بودم، داشتم نماز مي‌خواندم، يک نفر گفت: تو با مُهر نماز مي‌خواني خاک پرست هستي؟ گفتم: شما سرت را روي قالي مي‌گذاري پشم پرست هستي؟ نه من خاک پرست هستم و نه شما پشم پرست هستي.
حضرت سليمان مي‌خواست تخت بالقيس را منتقل کند. به کساني که دورش بودند گفت: «أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها» (نمل/38) کدام يک مي‌توانيد تخت بالقيس را اينجا بياوريد؟ چون بالقيس تصميم گرفته بود بيايد سليمان را ببيند. گفت: قبل از اينکه بالقيس به دربار برسد، تخت بالقيس اينجا باشد. حضرت سليمان مشرک است چون اينجا از غير خدا کمک خواست. ذوالقرنين گفت: چه کسي آهن مي‌آورد سد بسازند. او گفت: چه کسي تخت مي‌آورد تا معجزه ثابت شود. او مي‌گويد: «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» او مي‌گويد: «وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي‏ الدِّينِ‏ فَعَلَيْكُمُ النَّصْر» کمک خواستند، کمکشان کنيد. اينها کدام شرک است؟ هرکس مگر حق دارد لغت معنا کند؟ شرک معنا دارد. من به اين ليوان بگويم: چغندر! بايد گفت: غلط کردي. چغندر يک چيز ديگر است. اين شرک است. چه کسي گفت شرک است؟ مگر حضرت علي عرب نبود. مگر امام صادق عرب نبود؟ مگر هرکس عرب است حق دارد هر حرفي را بزند؟ اينکه ما بگوييم: معناي شرک اين است.
در همين دعاي توسل ما چقدر الله است. «توسلت بكم إلي الله و استشفعت بكم إلي الله فاشفعوا لي عند الله و استنقذوني من‏ ذنوبي‏ عند الله فإنكم وسيلتي إلي الله» اين شرک است؟ توسل به امام زمان، نماز امام زمان توسل به امام زمان است. اينجا چقدر توحيد درونش است؟ صد بار مي‌گويد: بگو «اياک نعبد و اياک نستعين» در توسل ما صد بار توحيد است.‏ چطور خجالت نمي‌کشند و رويشان مي‌شود. بگويند: هرکس بگويد: يا زهرا، يا حسين و يا حسن شرک است. ما در توسلمان در نماز توسل به امام زمان صد بار مي‌گوييم: «اياک نعبد و اياک نستعين» بعضي عوام يک حرف‌هايي مي‌زنند که نبايد بزنند. مثلاً مي‌گويد: يا حسين! تو بايد شفايش بدهي. ما مي‌گوييم: يا الله تو شفا بده به آبروي حسين! يا بگوييم: امام حسين تو در حق ما دعا کن. لحن‌ها ممکن است غلط باشد. گاهي مي‌گويند: آقاي قرائتي من به شما فرمودم و شما عرض کردي. مي‌خواهد احترام قائل شود اما قاطي مي‌کند! اشتباهات لفظي مي‌شود. يا مثلاً در حرم امام رضا سجده مي‌کند فکر مي‌کند ما به امام رضا سجده مي‌کنيم. ما براي خدا سجده مي‌کنيم و شکر مي‌کنيم که امام رضا را زيارت کرديم. سجده مي‌کنيم براي خدا که توفيق داد زيارت آمديم. اينها چيزهايي است که يک مقداري عناد است. الآن سعودي از آمريکا اسلحه مي‌خرد و فکر مي‌کند با خريد اسلحه مي‌تواند حکومت کند. الآن بزرگترين تکيه گاهشان آمريکا است.
شريعتي: اين هفته از مقام علمي و شامخ حضرت آيت الله شيخ ذبيح الله محلاتي صاحب کتاب بسيار ارزشمند «رياحين الشريعه» تجليل مي‌کنيم. انشاءالله روحشان مهمان سفره أباعبدالله و نبي مکرم اسلام و اهل‌بيت گرانقدرشان باشد. امروز صفحه 136 را به اتفاق تلاوت خواهند کرد. آيات 69 تا 73 سوره مبارکه انعام در سمت خدا امروز تلاوت خواهد شد.
«وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ‏ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى‏ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‏ «69» وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «70» قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلى‏ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «71» وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «72» وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ «73»
ترجمه: كسانى كه پروا پيشه كردند، به گناه ستمكاران بازخواست نخواهند شد، ولى بايد آنان را پند دهند تا شايد پرهيزكار شوند. و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا مغرورشان كرده است، رها كن و به وسيله‏ى قرآن پندشان ده تا مبادا به كيفر آنچه كسب كرده‏اند به هلاكت افتند، در حالى كه جز خدا هيچ ياور و شفيعى ندارند، و اگر (انسان در آن روز) هرگونه عوضى (براى كيفر) بپردازد از او پذيرفته نمى‏شود، آنان كسانى هستند كه به سزاى آنچه كسب كرده‏اند به هلاكت افتادند براى آنان شرابى از آب سوزان و عذابى دردناك به كيفر كفر شان خواهد بود. بگو: آيا غير خداوند، چيزى را بخوانيم كه سود و زيانى براى ما ندارد و پس از آنكه خداوند هدايتمان كرد، به عقب باز گشته (و كافر) شويم؟ همچون كسى كه شياطين او را در زمين از راه به در برده‏اند و سرگردان مانده است در حالى كه براى او يارانى (دلسوز) است كه او را به هدايت دعوت كرده (و مى‏گويند:) نزد ما بيا (و حقّ را بپذير ولى او گوشش بدهكار نيست). بگو هدايتى كه از سوى خدا باشد هدايت واقعى است و ما مأموريم كه براى خداى جهانيان تسليم باشيم. و (به ما امر شده كه) نماز برپا داريد و از خداوند پروا كنيد، و اوست آنكه همگان نزدش محشور مى‏شويد. و او كسى است كه آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد و روزى كه بگويد: موجود شو، بى درنگ موجود مى‏شود، سخن او حقّ است. (و روز قيامت) روزى كه در «صور» دميده مى‏شود، حكومت تنها از اوست، داناى غيب و شهود است و اوست حكيم و آگاه.
شريعتي: حسن ختام فرمايشات شما و جمع بندي بحث امروز را بشنويم.
حاج آقاي قرائتي: بحث اين بود که توسل چه برکاتي دارد. ما يک چيزي به نام مقدسات داريم. گاهي کوه مقدس است. خدا به موسي مي‌گويد: کفش‌هايت را بکن. «إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً‏» (طه/12) گاهي آب مقدس است. مثل آب زمزم! جالب اين است که آب فرات هم همينطور است. همان دعايي که براي مصرف آب زمزم هست، براي مصرف آب فرات هم گفتند. اين خودش پيام دارد. امام وقتي دعا مي‌کند مي‌گويد: «الهي بحق هذا الشهر» به حق اين ماه عزيز! اميرالمؤمنين در دعا مي‌گويد: «بذمة الاسلام‏» (مصباح کفعمي/ص378    ) به آبروي اسلام و حرمت قرآن.
آثار توسل اين است که انسان خط اهل‌بيت را زنده نگه دارد. همين تسبيح را ساده نگيريد. يک طرح سياسي مي‌تواند پشت قصه تسبيح باشد. سفارش مي‌کنند بعد از هر نمازي 34 بار الله اکبر و 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله بگوييم. ثواب هزار رکعت نماز دارد. اول اين تسبيح با نخ بود، حضرت زهرا يک نخ برداشت و اين نخ را گره زد. وقتي مي‌خواست تسبيح بگويد اين گره‌ها را از دستش رد مي‌کرد. جنگ احد که پيش آمد، حضرت زهرا يک مقدار از خاک شهداي احد را برداشت و گل کرد و تسبيح گلي درست کرد. کربلا که پيش آمد ديگر تربت کربلا شد. اين تربت کربلا يعني چه؟ يعني اي يزيدي‌ها و بني اميه‌اي‌ها، خواستيد امام حسين محو شود، خاک کربلا ما در دست همه مردم است. بنرهايي که مي‌زنيم بعد از چند روز پاره مي‌شود و از بين مي‌رود ولي اين خاک هست. يک تسبيح تربت دهها سال مي‌ماند. اين چه خاکي است؟ شهادت و عصمت و امام در اين خاک است. مبارزه با طاغوت و مقاومت در اين خاک است. چطور در يک فرصت چند روزه به مردم بگوييم: بيست ميليون خدمات رايگان بدهيد؟ همه رئيس جمهورهاي دنيا جمع شوند مي‌توانند يک راهپيمايي دو ميليوني راه بياندازند؟ در زمان حياتشان، تا چه رسد به امام حسين بعد از شهادت 1400 ساله‌اش که راهپيمايي بيست ميليوني راه مي‌اندازد.
شريعتي: هفته آينده اگر توفيقي باشد در مشهد خدمت شما خواهيم بود. در آستانه رحلت نبي مکرم اسلام هستيم و يک نکته مدتي است توجه مرا جلب کرده است. اينکه قبل از شروع برنامه حاج آقاي قرائتي يک ذکري را زيرلب مي‌گويند. «السلام عليک يا محمد بن عبدالله» اين نکته‌اي دارد؟
حاج آقاي قرائتي: يک روايت داريم اگر مي‌خواهيد دعاي شما مستجاب شود به پيغمبر سلام کنيد. «السلام عليک يا محمد بن عبدالله» چون وقتي سلام مي‌کنيد پيغمبر جواب مي‌دهد. آنوقت دعا اثر دارد. يک خاطره بگويم. من انقلابي نيستم. هنر انقلابي بودن را ندارم. سيلي نخوردم و شکنجه نشدم! ولي گاهي يک جاهايي کارهايي مي‌کرديم. يک شب ريختند در خانه مرا بگيرند. کاشان بوديم. به ما خبر دادند و من هم خوانسار رفتم، خدا آيت الله ابن الرضا را رحمت کند. من با کت و شلوار رفتم. گفت: چه شده است؟ گفتم: مي‌خواهند مرا بگيرند. مرا در جايي پنهان کرد و دو تا گوسفند کشت براي اينکه مرا پيدا نکنند. من به مشهد رفتم. ماجرا براي چهل و خرده‌اي سال پيش است. در يک روستايي به نام ابرده در مشهد بودم. شب جمعه خواستم به مشهد بروم منتهي مي‌ترسيدم مرا دستگير کنند. آن روز اين حديث را شنيدم که اگر کسي بر پيغمبر سلام کند و بعد دعا کند مستجاب مي‌شود. من گفتم: خدايا امشب شب جمعه است. يک سلامي به پيغمبر بکنم! السلام عليک يا محمد بن عبدالله! سلام کردم و گفتم: يک ماشين ساعت ده بفرست مرا بردارد از اين روستا به زيارت امام رضا بروم و سحر هم برگردم. يک کسي آنجا بود و يک متلکي به من گفت. گفت: راننده شما سر ساعت ده تشريف مي‌آورد! گفتم: اين حديث را امتحان کنم. سر ساعت ده ديدم کسي در مي‌زند. همين آقاي سعيدي امام جمعه عزيز در قم و توليت حضرت معصومه با يکي از بازاري‌هاي مشهد با يک پژو سبز سر ساعت ده در خانه آمدند. گفتند: نمي‌خواهي مشهد بروي؟ برق از ذهنم پريد! گفتم: چطور شد شما آمديد؟ گفت: دو ساعت پيش در خيابان بوديم خواستيم شام بخوريم.    گفتيم: کجا برويم شام بخوريم. آخر شانديز آمديم. آمديم شانديز ديديم بي انصافي است که ما اينجا شام بخوريم و تو در ابرده فراري باشي. البته نه اينکه هرکس سلام کند دعايش مستجاب مي‌شود. اين اعتقاد به من تحکيم شد. ممکن است در مواردي سلام کنيم و دعا مستجاب نشود. اين همه مردم گفتند: خدايا خدايا! تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار! ولي خدا خميني را برد. سنت‌هاي خدا با دعاي ما تغيير پيدا نمي‌کند اما گاهي هم يک نمونه نشان مي‌دهند که ساعت ده دنبال من مي‌آيند. البته يک دو نمونه هم به آدم نشان مي‌دهند که بگويند: يک خبرهايي هم در عالم هست. ما هرچه داريم از پيغمبر داريم. اين دعايي که مي‌گويند: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ‏ عَلَى النَّبِي‏» (احزاب/56) خيلي‌ها اين آيه را حفظ هستند. ترجمه‌اش اين است که خدا و فرشته‌ها دائماً صلوات مي‌فرستند. پس اي مردم و مؤمنين شما هم صلوات بفرستيد.
ما به دانشکده مديريت زير پل گيشا دعوت شديم براي اساتيد دانشگاه صحبت کنيم. همين آيه را گفتيم و نکات مديريتي که در اين آيه هست را بيان کرديم. چون يکي از کارهاي مديران بخشنامه است. استاندار و رئيس جمهور بخشنامه مي‌دهند. بخشنامه اصولي دارد. 1- بخشنامه بايد شفاف باشد و برفک نداشته باشد. اين آيه مي‌خواهد بخشنامه کند که اي مردم خواستيد به پيامبر صلوات بفرستيد «إِنَّ اللَّهَ» يعني برفک ندارد. قطعي است، بخشنامه کننده به مردم بگويد: خودم هم به اين بخشنامه عمل مي‌کنم. خدا که مي‌خواهد به ما بگويد: صلوات بفرستيد. مي‌گويد: من هم که خدا هستم صلوات مي‌فرستم. بخشنامه کننده به مردم بگويد: کشورهاي پيشرفته و آدم‌هاي از شما بهتر، موتورسوارهايشان کلاه ايمني مي‌گذارند. ماشين سوارها کمربند ايمني مي‌بندند. قطع درخت جرم است. شما نبايد هر درختي را قطع کنيد. حق نداريد درختي را قطع کنيد و ساختمان بسازيد مگر اينکه جايش يک درخت بکاريد. خدا و ملائکه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ»‏، «يُصَلُّون» از نظر ادبيات عرب فعل مضارع براي استمرار است. خدا و فرشته‌ها دائماً صلوات مي‌فرستند. بابا من براي فلان زلزله صد ميليون دادم و تو يک ميليون بده. خدا دائماً صلوات مي‌فرستد. اگر مي‌خواهيد مردم به بخشنامه شما عمل کنند اسم مردم را با احترام ببريد. نمي‌گويد: يا ايها الناس! مي‌گويد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ» بعد مي‌گويد: بخشنامه بايد جامع باشد. «صَلُّوا» ممکن است آدم با زبان صلوات بفرستد ولي در عمل تسليم نباشد. عکس امام خميني و مقام معظم رهبري را مي‌گذارد ولي همه کارهايش خلاف است. مي‌گويد: هم با زبان «صَلُّوا» و هم در عمل تسليم باشيد. «وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» تسليما يعني تسليم عاشقانه. نه اجباري و رودروايسي! تسليم آگاهانه و عاشقانه و جانانه!
بخشنامه بايد شفاف باشد، «اِنَّ»! بخشنامه کننده خودش به بخشنامه عمل کند. «إِنَّ اللَّهَ»! به مردم بگو: از شما بهتر به اين قانون عمل کردند «وَ مَلائِكَتَهُ» به مردم بگو: خدا و از شما بهترها دائماً عمل مي‌کنند «يُصَلُّونَ» فعل مضارع است. اسم مردم را با کلاس ببر «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» بخشنامه بايد جامع باشد «صَلُّوا عَلَيْهِ» هم بايد حضور قلب داشت و هم بايد نماز درست باشد. بعضي مي‌گويند: دلم پاک است. خوب دلت پاک است زبانت هم بايد درست باشد. نمازت را غلط مي‌خواني. هم پوست، هم مغز! هم «صَلُّوا» با زبان، هم «سَلّمُوا تسليماً» تسليماً يعني تسليم شما عاشقانه باشد نه روي اکراه! آيا خواهد شد زماني بيايد که در مسجدها تفسير بگويند؟ تفسيرهاي يکي دو دقيقه‌اي. بايد همينطور که امام حسين در بورس است بايد قرآن هم در بورس باشد. چون پيامبر فرمود: قرآن و اهل بيت نبايد لحظه‌اي از هم جدا شوند.    
خدايا ايمان کامل، بدن سالم، عقل قوي، علم مفيد، نيت خالص، رزق وسيع، ذريه طيبه، عمر با برکت، حسن عاقبت، عزت دنيا و آخرت به همه ما مرحمت بفرما.
شريعتي: فردا با حضور حاج آقاي فرحزاد در خدمت شما خواهيم بود. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ‏ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً»