برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نکاتي پيرامون ايام غدير
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتي
تاريخ پخش: 12- 06-96
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد.
شريعتي: سلام عليکم و رحمة الله. سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندهها و شنوندههاي نازنينمان. انشاءالله ايام بر شما مبارک باشد. در آستانه عيد بزرگ غدير هستيم و هفتهها و روزهاي ما منور به نور ولايت است. انشاءالله بهترينها در اين ايام براي همه ما رقم بخورد. در خدمت حاج آقاي قرائتي عزيز هستيم. سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي قرائتي: سلام عليکم و رحمة الله.
شريعتي: بحث امروز شما را ميشنويم.
حاج آقاي قرائتي: «بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين بعدد ما احاط به علمه. اللهم صل علي محمد و آل محمد، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي».
از امام سؤال کردند: غير از عيد قربان و عيد فطر و جمعه، عيد ديگري هم داريم؟ فرمود: بله عيدي داريم که از همه اينها مهمتر است، عيد غدير است. يکبار عيد غدير و و روز جمعه يکي شده بود. اميرالمؤمنين در خطبه فرمود: دو عيد بزرگ داريم. يکي روز جمعه و يکي عيد غدير است. براي غدير خيلي حرف داريم. چون غدير براي حضرت علي هم نيست. کل رهبري معصوم تا آخر تاريخ است. چون در غدير خم پيغمبر غير از اينکه حضرت علي را نصب کرد، چند بار اسم امام زمان را برد. بنابراين نگاه به غدير نگاه به يک حادثه تاريخي در بيابان غدير نبود. غدير يعني تعيين رهبر در طول تاريخ براي کره زمين! يکوقت يک شمعي در اتاق و يک لامپي در خيابان است. يکوقت ميگوييم: خورشيد در طول تاريخ براي همه مکانها و زمانها، غدير را بايد اين رقمي نگاه کرد. در مورد اميرالمؤمنين خوشبختانه اهل سنت هم خيلي فضيلت نقل کردند، يعني فضايلي که داريم مختص ما نيست. هيچکس در کرهي زمين حاشا نکرده که غدير يعني همتاي کوثر. کوثر زهراست. غدير يعني ابديت، غدير يعني دين کامل شد. حالا اينجا مسألهاي را براي شما بگويم.
جامعهاي که حرکت ميکند، هر حرکتي چند اصل دارد. اول بايد جاده باشد. دوم بايد راهنما باشد. مرکب باشد، مقصد داشته باشد. مبدأ داشته باشد. يعني در هر سفري از کجا به کجا در چه جادهاي و با چه وسيلهاي. در اين پنج مورد مهمترين همه راهنماست. چون اگر راهنما نباشد، آدم جاده را اشتباه ميکند. مرکب بي خود سوار ميشود، ماشينش را هي اين طرف و آن طرف ميبرد. بنزين اسراف ميشود. وقتش را ميدهد. چرا؟ چون راهنما ندارد. در همه اينها راهنما حرف اول را ميزند. شما اگر يک کشتي نخ داشته باشي، اگر سوزن صاف نداشته باشي اين نخها فايده ندارد. ولي اگر سوزن صاف داشته باشي و يک وجب نخ داشته باشي، با همان يک وجب چيز خوب ميدوزي. مسأله رهبري!
وقتي هر جاي دين وارد ميشد، يک آيهاي نازل ميشد، پيغمبر ميخواند و گاهي هم به بلال و امثال بلال دستور ميداد که اين آيه را براي مردم بخوانيد. اما غدير خم را گفت: بايد مراسم باشد. «و مانودي بشيء كما نودي بالولاية» لذا لحن غدير خم لحن خاصي بود. از همان اول ميگويد: «يا ايها الرسول» وقتي ميخواهد بگويد: يا رسول الله علي را معرفي کن. نميگويد: «يا محمد، يا احمد، يا ايها النبي» ميگويد: «يا ايها الرسول» اين بار دارد. اين مسأله بين المللي است. «يا ايها النبي» مسأله جزئي است. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِك» (احزاب/28) پيامبر به خانمهايت چنين بگو. ولي «يا ايها الرسول» رسالت است. بعد ميگويد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» (مائده/67) نميگويد: «ابلغ». «بَلِّغ» يک معني دارد و «ابلِغ» يک معني دارد. در ادبيات عرب هر کلمه يک باري دارد. «ذَهَبَ، سَفَر، فَرَّ، هَجَرَ» اينها همه معني رفتن دارد. ولي هرکدام يک باري دارد. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ»، «بَلِّغ» يه تأکيدي دارد. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» نميگويد: «ما انزل اليک من الله». «ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» يعني چون خدا ميخواهد تو را تربيت کند بايد يک رهبر باشد. بدون رهبر انسان تربيت نميشود. «ما اُنزِل» يعني اين تبليغ از طرف خدا نازل شده است. نه اينکه داماد تو است، «ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» وحي است. چه کسي بايد وحي کند؟ کسي که «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى» (نجم/3 و4) پيغمبر تو معصوم هستي. از طريق وحي مأمور هستي. با کلمه «يا ايها الرسول» مأمور هستي نه «يا ايها النبي». مأمور هستي بگويي: براساس وحي هم هست. «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» روي هوا و هوس نيست. قرآن خيلي نکته دارد.
«ما» چيست؟ من طوري بگويم که کساني که با عربي آشنا نيستند، متوجه شوند. يک آيه در قرآن است که ميگويد: اي رسول آنچه به تو گفتم بگويي، بگو. تمام علماي شيعه به اتفاق، علامه اميني در کتاب الغدير که يازده جلد است، آورده است. سال 365 روز است. جاي 6 و 5 را عوض کنيم. ميشود 356! 356 نفر از علماي درجه يک اهل سنت گفتند: غدير درست است. قرن دوم تا قرن چهاردهم علماي اهل سنت گفتند: غدير حق است. فقط بحث اين است که «ما» چيست؟ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» اين «ما» يعني آنکه، چيست؟ غدير خم هجدهم ذي الحجه است. فوت پيغمبر هم آخر ماه صفر است. شهادت امام رضا و امام حسن آخر ماه صفر است. از ذي الحجه تا آخر صفر چند روز است؟ از غدير خم تا فوت پيامبر 72 روز فاصله است. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» اي رسول بگو آنچه به تو گفتم. «لا اله الا الله» هرگز اين نيست. پيغمبر هفتاد روز به فوتش «لا اله الا الله» نگفت. 2- «يا ايها الرسول» بگو «لا اله الا الله» پيغمبر تا هفتاد روز به فوتش نگفته بود. «يا ايها الرسول» بگو آنچه که گفتم، بگو: من پيغمبر هستم. نبوت را بگو. «يا ايها الرسول» معاد را بگو. معاد را سالهاي اول بعثت گفت. هنوز هجرت نکرده روزهاي اول سورههاي مکي از معاد پر بود. پس اصول دين يعني توحيد و نبوت و معاد نبود. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما» بگو: مردم نماز بخوانند! اين نبود. سالها مکرر اين را گفته بود. چهار دستور سال دوم هجري نازل شد. الآن سال آخر عمر پيامبر سال دهم است. چهار دستور است که دو تا را بايد جان داد. مثل جهاد و روزه، دو تا را بايد پول داد مثل خمس و زکات! اين چهار مورد که يا بايد پول داد يا جان داد سال دوم هجري نازل شد. الآن هشت سال گذشته است. «يا ايها الرسول» بگو: روزه! هشت سال پيش گفتم! بگو: زکات، هشت سال پيش گفتم. بگو: خمس، هشت سال پيش گفتم. بگو: جهاد، هشت سال پيش گفتم. پس نماز و روزه و خمس و زکات هم نيست.
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما» بگو مردم حج بروند. حج هم نبود. چون اينها از حج برميگردند. کسي که از حمام بيرون ميآيد، نگو: سلام عليکم! حال شما خوب است؟ شما حمام برويد. من الآن حمام بودم. دارند از حج برميگردند. پس حج هم نبود. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» اين «ما» چيست؟ امر به معروف و نهي از منکر است؟ نه! چون امر به معروف يعني به کارهاي خوب سفارش کنيد. مثل «حي علي الصلاة» يعني نماز برو. اين امر به معروف است. نهي از منکر هم يعني گناه نکن. اين ترس ندارد! پيغمبر يکي بود نترسيد. حالا در غدير خم حدود صد هزار نفر هستند، بترسد! آنوقت که يکي بود و با خداي اينها يعني بتها درگير شد، نترسيد. حالا در غدير خم که دهها هزار جمعيت هست، از چه بترسد؟ يکي بود نترسيد، با اين همه مريد بترسد؟ اينها نيست. چون ميگويد: نترس! «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» ميگويد: «يا ايها الرسول» بگو. بعد ميگويد: من تو را حفظ ميکنم. پيداست يک چيزي است که پيغمبر دغدغه داشت. نگران بود. اين «ما» چيست؟ بالا و پايين برويم اين «ما» فقط غدير خم است. بعد ميگويد: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» اين جملهها بايد به هم بخورد. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل» چرا يکباره لحن عوض ميشود؟ قاعدهاش اين است که «يا ايها الرسول بلغ...وان لم تُبَلِّغ» بگو، اگر نگويي. گفته: بگو اگر انجام ندهي. ميخواهد بگويد: اين طرح بايد با فعل و انفعال و عملياتي باشد، نه زباني! بايد مراسم باشد. وگرنه بايد بگويد: «يا ايها الرسول بلغ...وان لم تُبَلِّغ» اما ميگويد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل». بايد به هم بخورد. بگو: بعد از من علي است و اگر نگويي. لذا غدير خم مراسم بود.
غدير يعني گودي، چرا گودي؟ گودي چند خصوصيت داشت. يکي اينکه مقداري آب درون آن بود. براي خودشان و اسبهايشان که نياز به آب دارند. دوم اينکه يک مراسمي که بايد همه مردم بفهمند، بايد کسي که محور است در چاله باشد و تماشاچيها روي بلندي او را ببينند. مثل زمين فوتبال، مثل استاديوم! يعني کسي که ميخواهد گل بزند بايد پايين باشد. پيغمبر بايد وسط باشد که اطرافيان همه او را ببينند. آنجا چند راه بود. راهي به يمن، راهي به حبشه، راهي به عراق داشت. چهار راهي بود که پخش ميشدند. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» نه «اَبلِغ»! «ما اُنزِل» از طرف خدا نازل شده و وحي است. «من رَبِّک» نه «من الله» يعني خدا ميخواهد شما را تربيت کند، بدون رهبر معصوم تربيت نميشود. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» اگر علي را در غدير خم معرفي نکني، 23 سال پوچ ميشود. ميگويد: بگو علي يا اينکه زحمات 23 سال پوچ ميشود! الآن توحيد در جامعه ما نيست. توحيد يعني بگو خدا و باقي را دور بريز. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم» (انعام/91) اين معناي توحيد است. بگو خدا و گور پدر همه! ما الآن ميگوييم: خدا و آمريکا، خدا و اروپا! ما توحيد نيستيم. اگر امامت نباشد توحيد به شرک تبديل ميشود.
زمان شاه يک شعار داشتيم در ايران بود. «خدا، شاه، ميهن!» شعري هم داشتند: چه فرمان يزدان چه فرمان شاه! يعني خدا گفته: انجام بدهيم، شاه هم گفته انجام بدهيم. منافقين آرمشان شرک بود. «به نام خدا و به نام خلق خدا» اين شرک است. غير خدا هرجا بيايد شرک است. اگر امامت نبود، «لا اله الا الله» هم لغو ميشود. شرک ميشود! نبوت تبديل به خرافات ميشود. قوانين من درآوردي به جاي قوانين آسماني! معاد فراموش ميشود. «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» (ص/26) نمازها بي خاصيت ميشود. نماز اگر ولايت داشته باشد مثل نماز امام رضا ميشود.
به مأمون گفتند: امام رضا دارد ميرود نماز عيد بخواند. اين نماز عيد تمام شود تو ديگر حکومت نداري. وگرنه زير پا نفت است. روي پا هم کعبه است. سنگها هم در مسجد الحرام مرمر است. آب هم زمزم است. سنگ مرمر، آب زمزم، زير پا نفت، روي پا کعبه است. جمعيت ميليوني، از همه دنيا ميآيند آن هم همه پولدارها و پيشنماز هم حافظ قرآن، هفتصد بلندگو همه سالم است. گير کجاست که هيچکس از نماز مسجد الحرام نميترسد؟ گمشده چيست؟ در اسکناس يک نخ است که به آن ارزش ميدهد. اين نخ نماز چيست که اين نماز مثل انگور پلاستيکيهايي که شوفرهاي تاکسي آويزان ميکنند. اسکناس هست ولي نخ ندارد.
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل» خدا سه جا به پيغمبر اولتيماتوم داده است. گفته: بگو اگر نکني. يکجا ميگويد: اگر کلمهاي به وحي اضافه کني رگ گردن تو را ميزنم. وحي شوخي ندارد. نميشود يک چيزي را در قرآن جا داد. کلمهاي از قرآن نبايد تغيير کند. «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ» (حاقه/44 -46) هرکس کلمهاي به قرآن اضافه کند، رگ گردنش را ميزنم. با وحي شوخي ندارد. يکي هم با توحيد، ميگويد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ» (زمر/65) اي پيامبر مشرک شوي، «لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» همه عملهايت پوچ است. کنار خدا کسي ديگر را بگذاري پوچ! کنار وحي کلمهاي اضافه کني، پوچ! امام علي را نصب نکني پوچ هستي. يعني سه اولتيماتوم فقط براي اين سه موضوع است. توحيد، وحي، امامت! در اين سه مورد خدا به پيامبر هشدار ميدهد. اين خيلي مسأله مهمي است. ما غدير را سبک گرفتيم.
چرا عيديهايمان را عيد غدير ندهيم؟ امام رضا عيد غدير که ميشد کفش و لباس و انگشتر به دوستانش ميداد. عيد غدير روزهاش ثواب روزه تمام تاريخ را دارد. آنوقت افطار هم بدهيد. يعني روزه بگيريد، افراد را هم اطعام کنيد. لباس نو، عطر، ديده بوسي، داريم وقتي عيد غدير به هم رسيديد بگوييد: «الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولايه علي بن ابي طالب» خدا را شکر که من علي را ميشناسم! من نميتوانم از علي بگويم. ولي يک کلمه بگويم: حضرت علي بعضي شبها هزار رکعت نماز ميخواند. بعضي ميگويند: مگر ميشود يک شب هزار رکعت نماز خواند؟ در قرآن وقتي ميگويد: شب، گاهي وقتها شبانه روز است. «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً» (اعراف/142) ما به موسي گفتيم: سي شب، سي شب نه اينکه شبها ميرفت و روزها برميگشت. سي شبانه روز! پس اينکه حضرت علي شبي هزار رکعت نماز ميخواند، مراد شبانه روز بود. معناي ديگر اينکه شبهاي زمستاني ميشود.
علامه اميني صاحب الغدير(ره) مشهد آمد. شبهاي زمستاني بود. از اول غروب تا صبح هزار رکعت نماز خواند. نقل شد و شنيدم که آيت الله العظمي خويي هم هفتصد رکعت نماز خواند و ديگر ادامه نداد. بنده در عمرم يک رکعت نماز با توجه نخواندم. حضرت علي يک شب هزار رکعت نماز با توجه ميخواند. ما کل عمرمان يک رکعت نماز با توجه نيست. شجاعت و علم و تقوا و همه کمالاتش را کنار بگذاريم. در همين نماز، کل عمر ما به يک دقيقه علي نميرسد! علي شناخته نشد. در ادبيات شناخته نشد. به او گفتند: يک سخنراني کن که در کل آن يک نقطه نباشد. سخنراني کرد، خطبه بي نقطه خواند. شما به استاد دانشگاه بگو: دو سطر حرف حسابي بزن و بنويس که نقطه نداشته باشد. در صحن جديد حرم عبدالعظيم اين خطبه هست. به حضرت گفتند: يک سخنراني کن که در کل حرفت الف نباشد. در جنگ احد حضرت علي شصت ضربه خورد. اما تا گفتند: پيغمبر گفته بياييد. با همان زخمها آمد.
در تربيت بچهاش زينب تربيت کرد. زينب يک زني بود که کودتا کرد. اشکش، مناجاتش، عبادتش، شجاعتش، اول کسي که به پيغمبر ايمان آورد حضرت علي بود. چه کسي ميتواند مثل علي باشد؟ چه کسي ميتواند از علي حرف بزند؟ غدير يعني رهبري يک چنين کسي! ما غدير را دست کم گرفتيم. البته شعرا خيلي شعر براي غدير گفتند. شعرا و نويسندگان کم نگذاشتند. ولي نسل نو بايد علي را بهتر بشناسد. الآن دنيا به خاطر رهبري انحراف و دوري از غدير ميسوزد. حالا رهبري انتصابي است يا انتخابي؟ قرآن ميگويد: من بايد تعيين کنم. «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124) خدا به ابراهيم ميگويد: من که خدا هستم تو را به امامت نصب کردم. نسبت به غدير بايد حساس باشيم. يک سري عقدها و عروسيها در غدير هست، جشنها هست، اما حق غدير را ادا نکرديم. غدير يعني چه؟
صدام، يک رهبر فاسق بر عراق حکومت کرد. چقدر عراق را خراب کرد؟ جنايتها کرد. رهبري وقتي کج ميشود، همه چيز به هم ميريزد. اينکه ميگويند: اگر کسي عمري نماز بخواند بدون اعتقاد به رهبر معصوم نمازش ارزش ندارد، يک حقيقتي است. حقيقت است نه مبالغه، نه تعريف، نه ستايش، واقعاً يک حقيقتي است. مثل آدمي که يک ماشين خوب و سوپردولوکس داشته باشد اما راننده ديوانه باشد. راننده ديوانه يعني هيچي! بهترين ماشين در بهترين جادهها، ولي راننده خل باشد و مست باشد. ولايت را بايد جدي بگيريم. بياييم به مناسبت غدير خم چند زنداني را آزاد کنيم. امروز نامهاي به دستم رسيد، جوان 25 ساله نوشته بود، ميخواهم ازدواج کنم، چه کار کنم؟ بايد به پدر و مادرت بگويي چه کنم؟ که گفتند برو ليسانس بگير و سر کار نرو! بايد به آموزش و پرورش بگويي که چرا در اين دوازده سال يک هنر ياد اين ديپلمه ندادي؟ آموزش و پرورش مقصر است. بسياري از چيزهايي که در دانشگاه ميخوانند نه واجب است و نه مستحب است و نه نياز فرد و جامعه است. پدر و مادر، آموزش و پرورش، دانشگاه و دولت مقصر هستند. دولت خيلي پول صرف کارهاي بيهوده ميکند و کار اصلي جوانهاي ما مانده است. سالن آمفي تئاتر ميسازند و ميگويند: کج است! ميگوييم: کج است، صافش کن. ميگويد: آمفي تئاتر است. اگر صاف باشد ميشود نماز جماعت هم خواند. ميشود سفره انداخت. عروسي گرفت. روضه خواني کرد. دانشجوياني که خوابگاه ندارند، ميتوانند بيايند بخوابند. شما کج ميسازي براي اينکه سالي سه تا سخنراني ميشود. کدام آدم عاقل براي يک کيلو آرد نانوايي باز ميکند؟ ما از مرز خارج شديم. ميشود ازدواج را آسان کرد.
گاهي فکر ميکنيم اگر اين رقمي باشيم، گاهي مردم از خواص بهتر طرح ميدهند. اعلام کنيم که براي ازدواج آسان چه کنيم؟ براي ايجاد اشتغال چه کنيم؟ خيلي از مردم عوام بهتر از خواص ميفهمند. يکوقتي من مريض شدم و بيمارستان رفتم. خواستند يک آمپول به من بزنند همه آمدند داخل، گفتم: قرائتي بي قرائتي! بگوييد: يک آمپول زن بيايد و روي من يک پارچه بکشيد که نداند من چه کسي هستم! يک پارچه کشيدند و يک نفر آمد راحت آمپول زد. يعني گاهي متخصصين غلط جمع ميشوند. از خود مردم نظر بخواهيم. براي اشتغال مردم چه کار کنيم؟ براي ازدواج جوانها چه کنيم؟ روز عيد غدير چند جهاز تهيه کنيم. وقتي دور هم جمع ميشويم يک برکتي داشته باشيم. در آستانه محرم هستيم. رئيس هيأتها ميتوانند دو سه هزار نفر را به خيابان بکشانند و عزاداري کنند و شام و ناهار بدهند. پس اين آدم با عرضهاي هست. اين آدم با عرضه نميتواند بعد از عاشورا چند جوان هيأتي را داماد کند؟ قطعاً ميتواند. مسأله خنده ما بايد تأمين شود. يکجايي شنيدم که نوشته بود: هشتاد روز به محرم، هفتاد و نه روز به محرم! روز شماري ميکرد. يعني اصل براي ما گريه نيست. گريه و خنده ما با هم است. عاشورا حسابش جداست ولي اينکه ما به استقبال عاشورا برويم واجب است؟ مستحب است؟ در اسلام استقبال عاشورا رفتن نداريم!
بعضي از عزاداريها مبنا دارد. حديث ديدم که دو امام ما فرمودند. فرمودند: اگر از من امام معصوم هم چيزي شنيديد، ببينيد ريشه قرآني آن کدام است؟ تا من بگويم: اين حديث برخاسته از اين آيه است. عزاداري بايد مبنا داشته باشد. گريه و خنده مبنا دارد. ميآيد به من ميگويد: خواهش ميکنم حسينيه ما منبر بيا! ميگويم: ميشود دليلش را بگويي؟ ميگويد: حساب کرديم اگر شله زرد بدهيم پانصد نفر ميآيند. قيمه بدهيم هزار نفر ميآيند. بگوييم: قرائتي آمده، دو هزار نفر ميآيند. ميخواهد حسينيهاش پر شود. خنده و گريه ما بايد مبنا داشته باشد. از چه کسي دعوت کنيم؟ تا چه ساعتي عزاداري کنيم؟ مردم ميخواهند بخوابند؟ چرا نصف شب طبل ميزنيد؟ يک کسي روي پله منبر نشست و به چانه سخنران فوت کرد. گفتند: چه کار ميکني؟ گفت: چانهاش گرم شود خيلي حرف ميزند.
شريعتي: امروز صفحه 66 قرآن کريم آيات 122 تا 132 سوره مبارکه آل عمران در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «122» وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «123» إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ «124» بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ «125» وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرى لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «126» لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ «127» لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ «128» وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «129» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «130» وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ «131» وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «132»
ترجمه:آنگاه كه دو گروه از شما بر آن شدند كه (در جنگ) سستى كنند، امّا خداوند ولىّ آنان بود (و به آنان كمك كرد كه از اين فكر باز گردند،) پس مؤمنان تنها به خدا توكّل كنند. و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالى كه ناتوان بوديد يارى كرد، پس از خداوند پروا كنيد، باشد كه سپاس گزارى نمائيد. و (بياد آور) هنگامى كه به مؤمنان مىگفتى: آيا شما را كفايت نمىكند كه پروردگارتان شما را به سه هزار فرشتهى فرود آمده يارى كند؟ البتّه اگر صبر ومقاومت كنيد وپرهيزگارى نماييد (گرچه) دشمنان با خشم و خروش بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته مخصوص مدد مىرساند. و خداوند اين (نزول فرشتگان) را جز مژده و بشارتى براى شما قرار نداد، تا دلهاى شما بدان آرام گيرد و (بدانيد كه) هيچ پيروزيى نيست مگر از جانب خداوند عزيز و حكيم. (امدادهاى الهى براى آن بود) تا بعضى از كفّار را ريشه كن كند يا ناكام و ذليلشان گرداند كه نااميد برگردند. هيچ امرى (از هدايت يا كيفر مردم) در اختيار تو نيست. (تنها خداوند است كه) يا لطف خود را بر آنها برمىگرداند يا عذابشان مىكند، زيرا آنان ستمكارند. وآنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. او (طبق حكمت خود) هركس را بخواهد مىبخشد و هركس را بخواهد عذاب مىكند و خداوند بخشندهى مهربان است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ربا (و بهرهى پول) را با افزودنهاى مكرّر نخوريد، از خدا پروا كنيد تا شايد رستگار شويد. و از آتشى كه براى كافران آماده شده است، بپرهيزيد. و خدا و رسول را اطاعت كنيد، شايد مورد رحمت قرار گيريد.
شريعتي: علماي زيادي زحمت کشيدند و براي اثبات حقانيت اهلبيت نبي مکرم اسلام قلم زدند از جمله مرحوم سلطان الواعظين شيرازي است که اين هفته در مورد ايشان صحبت ميکنيم. ياد و خاطره ايشان را گرامي ميداريم. انشاءالله خداوند کمک کند که قدر اين علماي مجاهد را بدانيم و بتوانيم تلاش کنيم و گامي در اين راستا برداريم. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي قرائتي: در اين صفحه ميفرمايد: «وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ» يادتان نرود شما را در بدر کمک کرديم. بعد از آيه ميفرمايد: «يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ» بعد ميگويد: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ» يعني سه آمار در اين صفحه آمده است. هزار فرشته کمک آمد. سه هزار تا آمد، بعد ميگويد: اگر صبر و تقوايتان اضافه شود پنج هزار تا ميآيد. يعني لطف خدا نظام مند و حکيمانه است. در يک شرايطي هزار تا، مثل اينکه دکتر ميگويد: کودکان قاشق چايخوري، جوانان قاشق مرباخوري، سالمندان قاشق غذا خوري! اين حساب و کتاب دارد. در يک جنگ بدر، هزار فرشته، سه هزار فرشته اگر تقوا و صبر شما بيشتر شد، پنج هزار فرشته! الطاف خدا حسابدار و نظام مند است. براساس صبر و تقواي ما است.
شريعتي: انشاءالله ايام عيد غدير براي همه ما پر برکت باشد و سرشار از خاطرات خوش، انشاءالله تمام اتفاقات خوبي زندگي ما به عيد غدير موکول شود و از برکات آن استفاده کنيم.
حاج آقاي قرائتي: در همه خانهها علي باشد. اين احترام به غدير است. ما سه هزار علي آباد در ايران داريم. اين يعني ايران کشور شيعه است. نگوييد: برادرم علي است. خواهرم فاطمه است. خوب خواهرت هم تلويزيون دارد. شما ديگر تلويزيون نميخواهي؟ در هر خانهاي يک علي، يک احمد، صادق، کاظم، فاطمه باشد. حديث داريم در قيامت افرادي دستشان به جايي بند نيست ولي اسم فرزندشان را اسم خوب گذاشتند، همين مقدار گامي براي نجاتشان ممکن است باشد. در نامگذاري علي هم که مينويسيد، عليه السلام بنويسيد. ننويسيد علي(ع)! همه جا اسراف ميکنند در نوشتن نام حضرت صرفه جويي ميکنند! حديث داريم اگر کسي نوشت (عليه السلام) تا مادامي که اين اسم روي کاغذ هست، مورد لطف خداست. چرا (ع) مينويسيد؟
خدايا يک امنيت کامل بر عراق و ايران و بلاد اسلامي حاکم کن که همه با معرفت در کمال امنيت، زيارت پيغمبر و اهلبيتش را به جا آورند. آنهايي که آرزوي زيارت ندارند، آن کسي که آرزو ندارد نميداند پيغمبر چه کسي است. حضرت علي چه کسي است. به کساني که آرزو ندارند معرفتي بده که آنها آرزومند شوند. ما ميگوييم: خدايا زيارت امام حسين را قسمت آرزومندان بکن. ولي کسي که آرزو ندارد چه؟ صدها ميليون آدم در چين و هند و ژاپن هست. خدايا هرکس نميشناسد شناخت به او بده. هرکس شناخت دارد، توفيق به او بده. هرکس توفيق دارد، اخلاص به او بده.
شريعتي:
عشق من و تو چه ماجرايي دارد *** اين قصه چه شاهي، چه گدايي دارد
من بين صفا و مروه هم ميگويم *** ايوان نجف عجب صفايي دارد
انشاءالله به زودي زود زيارت نجف اشرف، عتبات عاليات، مشاهد مشرفه نصيب همه شما شود. بهترينها را براي شما آرزو ميکنم. «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»