برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتي
تاريخ پخش: 02-03-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خوبم خانمها و آقايان خيلي خوشحاليم همراه شما هستيم در کنار شما هستيم و مهمان خانههاي شما ظهر نيمهي شعبان مبارک شما باشد. افتخار اين را داريم که امروز ويژه برنامهاي را با مهمان عزيز و نازنين خدمت شما تقديم بکنيم حاج آقاي قرائتي سلام عليکم و رحمة الله
حاج آقا قرائتي: سلام عليکم و رحمة الله در خدمت شما هستم.
شريعتي: سلامت باشيد عيد شما هم مبارک دلمان تنگ شده بود عيدي ما و بينندگان بوده ديدن شما.
حاج آقا قرائتي: ما ديگر کهنه شديم.
شريعتي: خدا حفظتان بکند آقاي قرائتي از چهرههايي هستند که حضورشان مايهي برکات فراوان بوده و است. آقاي قرائتي يک مرکزي را هم در قم دارند شاگردان زيادي را تربيت ميکنند در ذيل بحث مهدي شناسي و مهدويت که مرکز موفقي هم است سوالاتي که دوستانمان فرستادند را ميپرسم پاسخش را شما بفرماييد. اساسا نياز جامعهي ما و نياز جوانان و نياز ما آدمها به امام چيست؟
حاج آقا قرائتي: بسم الله الرحمن الرحيم انسان شک دارد يا نه؟ آدم وقتي گيج است متحير است شک دارد يک راهنما ميخواهد مادامي که بشر گيج است راهنما ميخواهد دليل ميخواهد. انسان همه چيز را ميداند يا نه؟ خيلي چيزها را نميداند براي دانستنش معلم ميخواهد. پس امام ميخواهد. چون گيج هستيم امام ميخواهيم چون جاهل هستيم معلم ميخواهيم امام ميخواهيم. انسان دسته گل آب ميدهد يا نه؟ خلاف ميکنيم بله نياز داريم کسي را خاطرمان جمع باشد. امام زمان آرامش است. در مسائل روان شناسي محور همهي بحثها يا اکثر بحث هايشان آرامش است. دين ما ديني است که تمام دستوراتش آرام بخش است اين که شما بدانيد که صاحب دارد بدانيد کاري که ميکنيد مزد دارد. قرآن گفته «إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا» (کهف/ 30) يعني اجرتان را ضايع نميکنم يعني بدانيد مزد داريد «وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ» (نساء/ 153) بيش از آن يک چيزي هم اضافه ميدهم. شما در ماشين مينشينيد اگر بدانيد راننده هفتاد ساله تصادف نکرده گواهينامه اش هم پايه يک است با خيال راحت مينشينيد هم تصادف نکرده هم گواهينامه اش پايه يک است خيالت راحت است. ميگويد دستت را بگذار در دست مرجع تقليد چون هفتاد سال است گناه نکرده عادل است گواهينامهي پايه يک دارد اعلم است يک سر و گردن از همهي فقها بالاتر است. شما ببيني هفتاد سال است تصادف نکرده گواهينامهي پايه يک دارد در ماشين راحت مينشينيد. ما بدانيم در مملکت ما کارهايمان زير نظر است يک کسي است که ولي خداست دوستمان دارد. اين ولي خدا طبق روايات مرتب به ما دعا ميکند. حديث داريم امام زمان فرمود اگر دعاي من پشت سر شما نبود شما را قورت داده بودند روي کرهي زمين يک کشور نيست حتي آمريکا، يک کشور نيست که هشت سال به او حمله بکنند يک وجب زمينش را ندهد. هيچ کشوري اين طوري نيست که هشت سال به او حمله بکنند يک وجب زمين ندهد. اين دعاي حضرت بوده است. من بارها گفتم در اسکناس يک نخ است آن نخ به اسکناس ارزش ميدهد يک نخي در اين نظام است با همهي ضعفها و غلطها و اشتباهها ميبينيم که اين تلويزيون بيست و سي است شبها هر شبي يک دسته گلي از يک مسئولي نشان ميدهد همهي اينها درست، اما باز هم ميبينيم يک چيزي هست. مثلا شما به من علاقه داري ولي من به شما علاقه دارم ولي يک مسئلهي جزئي اين را از بين ميبرد. چطور افرادي جوان دادند ولي علاقهي خانوادهي شهدا از امام از انقلاب کم نشد. اجمالا اول اين که مملکت صاحب دارد ما صاحب داريم صاحبش وصل به علم بي نهايت خداست دوستمان دارد کارهايمان را در نظر دارد غم ما غم اوست. الآن در ادارات رسم شده ميگويد اين مشکل تو است. يعني به من ربطي ندارد. ولي امام زمان به عکسش است ميگويد «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ» (توبه/ 128) مشکل شما مشکل پيغمبر هم است يعني تا شما مشکل داريد پيغمبر غصه ميخورد عَنِت يعني مشکل. يعني مشکلي که شما پيدا ميکنيد براي پيغمبر عزيز است سخت است عزيز يعني سخت. او هم غصه ميخورد. اين يک مسئله پس چون جاهل هستيم معلم ميخواهيم چون متحير هستيم راهنما ميخواهيم چون دسته گل آب ميدهيم معصوم ميخواهيم به هر حال چون اضطراب داريم آرامش ميخواهيم و ايمان به حضرت مهدي و اميد به او و ظهور او و دعاي او ارتباط با او اينها همه آرام بخش است.
شريعتي: إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ (بحارالانوار، ج 53، ص 175) چقدر پشت گرمي است براي همهي ما که حضرت نگاه مهربانانه شان را نسبت به همهي ما دارند. خيلي اين روزها و شبها ميبينيم که خيابانها چراغاني شده است مساجد و جاهاي مختلف و بازارها فلسفهي اين چراغاني چيست؟
حاج آقا قرائتي: ما چهار رقم آدم داريم. آدمهايي داريم که مثل مگس روي زخم مينشينند فقط نقاط ضعف را ميبينند. آدمهايي داريم مثل زنبور هستند فقط روي گل مينشينند آدمهايي داريم که بي خاصيت هستند مثل سيب زميني هيچ رگي ندارند. آدمهايي داريم که براي خوبيها نشاط پيدا ميکنند و براي بديها و تلخيها غم ميخورند. اين انسان است اين چهارمي اش انسان است که هم اهل غم باشد هم اهل شادي باشد. قرآن هم ميگويد هر دو لازم است «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى» (نجم/ 43) خدا هم ميخنداند هم ميگرياند ما همان طور که براي عاشورا و شهادت غم داريم براي تولد ائمه و مبعث و اعياد بايد شادي داشته باشيم. يک وقت مسيحيها به حضرت عيسي گفتند يک طبق غذا از آسمان بياور تو ميگويي پيغمبر هستم با خدا رابطه داري از خدا بخواه يک طبق غذا بياور همان طور که يک قطره باران ميآيد ببينيم يک طبق غذا از آسمان آمد پايين ما اگر اين طبق را ببينيم در طول تاريخ «قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّـهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» (مائده/ 114) اين براي هميشه عيد است حالا واقعا يک طبق غذا و خدا هم اين را رد نميکند. چون قرآن چيزهايي که نقل ميکند اگر کج باشد ميگويد کَلَّا خيري در آن نيست يا رد ميکند اگر يک چيزي را خدا نقل کرد رد نکرد و کَلَّا نگفت و رد نکرد پيداست اين را خدا قبول دارد. مسيحيها گفتند يک غذا بيايد براي هميشه عيد ميگيريم و خدا هم رد نکرد کَلَّا نگفت. اين پيداست يک طبق غذاي آسماني ميارزد که علامت عيد باشد. وحي چطور؟ مبعث يعني دري به روي شما باز شد از طريق وحي از طريق غيب از طريق يک نفر معصوم علومي را به شما ياد دادند علم واقعي اين است اين غذاها چيزي نيست چند ساعت در معده است تمام ميشود ولي يک آيه در قرآن داريم که «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» (عبس/ 24) حديث داريم غذا اين نيست که برود در معده غذا علمت عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ (تفسير برهان، ج 4، ص 429) تولد امام يعني تولد يک معلم غيبي يعني تولد يک معصوم يعني تولد يک اميد اگر وجود يک غذا ميتواند سرچشمهي عيد باشد وجود اولياء خدا نميتواند سرچشمهي عيد باشد؟ علاوه بر اين که در قرآن ميگويد که چند جا ميفرمايد مزد پيغمبر مودت قربي است يک جا ميگويد مودت ذي القربي يک جا ميگويد راه خدا را انتخاب بکنيد. پس پيغمبر من را نجات داد از چه کسي؟ از پرستشهاي انحرافي هدايتم کرد. من مزد پيغمبر را ميخواهم بدهم به من گفتند بچه هايم را دوست داشته باشيد اهل بيت من را دوست داشته باشيد. من ميخواهم مزد پيغمبر را بدهم چطوري بدهم؟ براي امام حسينش عزاداري ميکنم براي امام زمانش شادي ميکنم. اين يک نوع مودت في القربي است.
شريعتي: بسيار خوب. ديشب جاي جاي شهر و کوچه پس کوچه هايمان چراغاني بود با سينيهاي شربت و چاي از مردم پذيرايي ميکردند خيلي صحنهي قشنگي بود امسال هم الحمدلله مردم سنگ تمام گذاشتند. شايد خيلي از شما بپرسيد حالا که ما در ايام غيبت به سر ميبريم و منتظر امام زمانمان هستيم وظيفه مان چيست و چه کار بايد بکنيم؟
حاج آقا قرائتي: کار امام زمان و برنامه هايش همان برنامههاي پيغمبر است. هر کسي ميخواهد در مورد امام زمان يک کاري بکند، من قبل از اين که بيايم اين جا يک شهرستاني بودم که از آن شهرستان مستقيم آمدم به سمت خدا. در آن شهرستان امام جمعه اش، فرماندارش، جمعيتي بودند. شايد چند هزار نفري بودند. جشن نيمهي شعبان بود. به من گفتند اين جا دويست هزار نفر هستند پنج مسجد دارند. آدم يقين دارد حضرت مهدي غم ميخورد. براي دويست هزار نفر پنج مسجد يعني هر چهل هزار نفر يک مسجد. يعني کسي اگر واقعا نميدانم پاي تلويزيون پولداري است؟ آقاياني که پول داريد پسرانتان داماد شده اند دخترانتان عروس شدند ديگر مشکل مالي ندارند در اين مناطق يک مسجدي بسازيد. مسجد مردم را بيمه ميکند. وقتي که صدام لعنتي به ايران حمله کرد جوانها جبهه رفتند مسئول بنياد شهيد آقاي رحيميان آن زمان ميگفت بيش از نود و پنج درصد جواناني که لب مرز رفتند که نگذارند صدام ايران را تسخير بکند از بچههاي مسجد بودند. دادستان شيراز و بندرعباس آن دادستاني که ميگويم حالا شايد دادستانها عوض شده باشند. دادستان وقت بندرعباس و شيراز و تهران و مشهد، اينها کلان شهرها هستند. گفت که اکثر اينهايي که گرفتار اعتياد و زندان ميشوند آنهايي هستند که از مسجد جدا ميشوند. کسي اگر ميخواهد امام زمان راضي باشد يک مسجد به نام امام زمان بسازد در منطقهاي که مسجد نيست. مردم نماز خوان هستند ما يک منطقهاي مسجدي رفتيم چند شب پيش ديدم جا نيست مسجد هزار متري پر پر بود. پانصد ششصد نفر بودند گفتند جا نيست. ما باور نميکرديم مسجد اين قدر جمعيت داشته باشد. کمبود مسجد داريم. اين يک. دوم کساني که چند پسر يا دختر دارند يکي شان را هديه بکنند به حضرت مهدي. بگو برو طلبه شو. مبلغ شو. اسلام شناس شو. من چند دوره آفريقا رفتم. هر دفعه که رفتم مردم آفريقا از ما اسلام شناس ميخواستند. يعني الآن هر چند هزار نفري يک اسلام شناس ميخواهيم. اصلا نداريم. بياييد بچه هايتان را وقف بکنيد. يک وقتي معنايش اين بود که طلبگي گرسنگي دارد آن وقت به هم تعارف ميکردند ميگفتند برويم يک نان طلبگي است طلبگي يعني نان ساده. حالا اين طور نيست. حالا ليسانسها هم گرسنگي ميخورند. فوق ليسانسها هم گرسنگي ميخورند. دکترا داريم کار ندارد. يعني گذشت زماني که فکر بکنيد شما اگر طلبه باشيد گرسنه هستيد. نه حالا اگر داريم همه داريم اگر نداريم هيچ کدام نداريم. البته با زور نه. چاه بايد خودش آب داشته باشد منتها پدر هم يک موتور سرش بزند. چاه خشک باشد موتور بگذاري دور دور ميکند. يک کسي که ظرفيت دارد يعني چاه خودش آب دارد انگيزهي دروني است. يکي از بچه هايتان را وقف بکنيد براي طلبگي. البته هم طلبه هم ما جا نداريم. من چند وقت پيش حساب کردم تمام حوزههاي علميهي قم که ديگر قم مرکز حوزه است زمينش را پيش هم بچسباني يک پنجم يکي از دانشگاههاي قم است. يعني صد تا مدرسه يک پنجم يکي از دانشگاه هاست. الآن ما جا نداريم. خيلي از افراد ليسانس فوق ليسانس ميآيند طلبه شوند ما جا نداريم. يک قدمي بردار براي امام زمان خودتان را وقف بکنيد به امام زمان بگو اينها هديه است. هديه البته شربت هم خوب است اما کساني که ندارند شربت بدهند مثل آدمهايي که ندارد افطاري بدهد يک خرما بدهد. هر کسي به اندازهي خودش اما آن کسي که دارد شربت کم است دستش درد نکند ما خودمان هم ميآمديم شربت خورديم. نگويند حرامت باشد شربت خوردي رفتي تلويزيون گفتي شربت ندهيد. نه براي بعضي شربت کافي است قرآن بخوانم از خودم حرف بزنم ضعيف ميشود از قرآن که ميزنم قوي ميشود قرآن ميگويد «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» (کوثر/ 2-1) پيغمبر به تو کوثر دادم بنابراين بز و ميش کافي نيست. شتر نحر بکن. کسي که کوثر دارد. کوثر يعني خير زياد. کسي که خير زياد دارد بز و ميش نبايد بکشد بايد شتر بکشد. کسي که وضع مالي اش خوب است يک مسجد خوب بسازد يک بچه اش را وقف بکند يک مدرسه بسازد اينها ميماند. الآن شاه عباس نه از تاجش خبري است نه از طلاهايش نه از فرش هايش نه حرم سرايش هيچ چيز از شاه عباس نمانده جز کاروانسرايي که در راه کربلا ساخته است باز اگر همين کاروانسرا را در راه مشهد و کربلا نساخته بود آن هم نميماند. بياييد يک کاري براي خدا بکنيد و خدا هم جبار است در نماز عيد ميگوييم اَهْلَ الْجوُدِ وَالْجَبَروُتِ جود يعني ندارد به او ميدهد جبروت يعني کمبودها را جبران ميکند. خدا جبران ميکند. به هر حال وظيفهي ما اين است که يک راه امام زمان اقامهي نماز است راه امام زمان اين است که سهم امام زمان را بدهيم خمس بدهيم راه امام زمان اين است که يک بچه مان را هديه بکنيم به امام زمان. ممکن است بگويي بچههاي من قبول نميکنند خب باني يک کس ديگري بشو. يک کسي که استعدادش را دارد من سراغ دارم کسي که طلبهي فاضلي بود يک تاجري ديد اين خيلي تيزهوش است رفت گفت شما مشکلي هم داري؟ گفت نه من مشکلي دارم گفت به هر حال اگر مشکلي براي تحصيلت داشتي من در خدمت شما هستم. ايشان ديد يک باني پيدا شده گفت من علماي قم را ديدم علماي نجف را نديدم دوست دارم يک مدتي بروم نجف اساتيد نجف را هم ببينم. گفت خرجت با من خانه ات با من زندگي ات با من. اين تاجر آن آقا را طلبهي تيز هوشي هم بود، باني شد بيست سالي نجف ماند برگشت يک مرجع تقليد شد مقلدين زيادي هم داشت دو سه سال پيش مرحوم شد. يعني يک تاجر ميآيد منتها تيزهوش باشد با تقوا باشد. بعضيها روي چدن کار ميکنند يا روي حلبي کار ميکنند نه روي طلا کار بکنيد. ارزشش را داشته باشد. يک طلبهاي را با مدرسين صحبت بکنيد که يک طلبهاي که آينده اش دکتر بهشتي مطهري باشد بگوييد من کمکت ميکنم بچههاي خودم نيستند ولي من باني ات ميشوم. از طريق يکي از علماي منطقه شناسايي شود دقت شود. نه به شکل زندگي اشرافي. اين قدر باشد که در فکر نباشد. حالا اين مسئلهي مهمي است. نميدانم بگويم يا نگويم. يک وقت دکتر بهشتي زنگ زد گفت کارت دارم. قم هستي؟ گفتم بله. گفت يک ساعت ميآيم خانه تان. معلمين زيادي گوش بدهند. طلبهها معلمين تجار هر کسي است اين به درد همه ميخورد يک خاطرهي عيني از خود من است. گفت من يک ساعت ميآيم خانهي شما 55 دقيقه. گفتم بگو يک ساعت گفت نه ميخواهم بعد از خانهي تو بروم خانهي حقاني که امام جمعهي بندرعباس بود شهيد شد. گفتم بين خانهي قرائتي و حقاني پنج دقيقه فاصله است خيلي دقيق بود. جاده هم اتوبان نبود از جادهي قديم آمد گفت کسي هم خانه تان نباشد. آمد به من گفت من چون خودم معلمي کردم در جاهاي مختلف در معلمي تو را تشخيص دادم قوي هستي شما خرجي ات چقدر است؟ گفتم مثلا فلان گفت ماه به ماه برو بانک بگير. تو از نظر زندگي نبايد غصه بخوري. گفتم چرا؟ گفت براي اين که نگران هستم که در فشار زندگي قرار بگيري تخته سياه و بچهها را ول بکني بروي جاهاي ديگر را که پول ميدهند قبول بکني. دو پاکت پولت بدهند دهانت پر آب ميشود آن وقت نياز هم داري دست از معلمي برميداري و من حيفم ميآيد تو معلم نباشي خرجي ات هر چه است من ميدهم. گفتم چه پولي است؟ گفت سهم امام است گفتم آخه سهم امام بايد با احتياط خرج شود. من آدم محتاجي نيستم چيز خوبي هم گيرم بيايد ميخورم. ولي اين که شما از تهران بلند ميشوي ميآيي خانهي ما. سالها قبل از انقلاب است. زندگي من را تامين بکني که من معلم بمانم براي نسل نو. خيلي اين کار شما ارزش دارد. به خاطر ارزش کارت قول شرف ميدهم که دست از معلمي برندارم. الآن هم که پاي تخته سياه نميروم حال ندارم. وگرنه من نژادن معلم هستم. گاهي هم منبر ميرويم ايام تاسوعا و عاشورا مناسبتي باشد منبر هم ميروم ولي بدنهي کار من معلمي است. کاري که دکتر بهشتي کرد. يک دانشجوي واقعا تيزهوشي باشد منتها مشکل مادي داشته باشد برو بگو خرجت را من ميدهم. به هر حال اگر ميخواهي براي امام زمان کاري بکني چايي شربت مال کساني است که مثل مقدماتي است قرآن يک آيه دارد ميگويد «نُزُلًا» (کهف/ 107) بهشتيها مقدماتي پذيرايي ميشوند. نظر يعني مقدماتي مثل هواپيما که يک شکلات اول ميدهند بعد غذا ميدهند اين شکلات اولي است. براي امام زمان يک اين که بخشي از پولمان را اختصاص بدهيم. دوم بچه مان را وقف بکنيم. اگه بچه مان نميرود باني شويم امورات يک دانشجو را به عهده بگيريم. من يک وقتي در هواپيما ميآمدم. از کشورهاي شوروي که تکه تکه شده، اوکراين. در هواپيما يک کسي به من گفت که ميشود من پيش شما بنشينم؟ گفتم بفرماييد بنشينيد. گفت من يازده سال است از ايران رفتم آن جا. دندان پزشک شدم و تخصص يافتم و حالا دارم برميگردم بروم ايران. بچهي تبريز هم بود. آن جا مطب بزنم. همسرم هم مال آن جاست زبان آن جا را هم مسلط هستم اقامت آن جا را هم گرفتم. گفتم تبريز دندان پزشک زياد است. بود و نبود تو خيلي فرقي نميکند. شما همان اوکراين برو. ما الآن از کجا پيدا بکنيم يک آدمي که زبانش اوکرايني باشد زن و بچه اش اوکرايني باشد و شما آن جا يازده سال بودي با ترکهايي هم که ساکن آن جا هستند جلسه داشتي شبهاي قدر و اينها مثلا يک دعايي داشتي. حضورت آن جا موثر است. نميخواهد. گفت يعني چه؟ يعني تخصص پزشکي ام را کنار بگذارم؟ گفتم طوري نيست کنار بگذاري. خلاصه در هواپيما سه چهار ساعتي با هم بودم. بعد هم پياده شديم گفتم برويم خانهي ما در خانه بيست و چهار ساعتي با هم بوديم. بعد برديم قم خدمت مرحوم آيت الله عظمي فاضل لنکراني چون مقلد ايشان بود. گفتيم اين را ما هواپيما ربايي کرديم. در هواپيما شستشوي مغزي داديم حالا ايشان مقلد شما هم است. به او گفت برو. گفت آخر من اطلاعاتي ندارم. يک مقدماتي خوانده بود. ما هم يک چند ماهي قم يک خانه و اثاثيه و منزل و جهازيه داديم يک مدتي هم قم خواند بعد هم رفت آن جا و مردم هم گفت خوشحال شدند که يک کسي آمده است در همان مسجد يک سوئيتي درست کردند دندان پزشکي هم است. يعني حسينيه يک سالن بزرگي کنارش دندان پزشکي ميکند آن جا هم مستقر است. تاريخ ميگويد مسئله ميگويد. چون در قم يک کسي باشد که به زبان اوکرايني حرف بزند، خانمش از آن جا باشد نيست. يعني از اين کارها بايد کرد. هر کسي يک کسي را شکار بکند و او را هل بدهد مثل ماشين ها. گاهي اصلا دنده يکشان سنگين است هلش بدهي راه ميافتد. اگر بخواهيد کاري براي امام زمان بکنيد يک کسي که ماشينش در جوي افتاده را هل بدهيد.
شريعتي: به نظرم بايد بنشينيم فکر بکنيم ببينيم که ما براي امام زمان چه کار ميتوانيم بکنيم. بر اساس داشته هايمان توانايي هايمان.
حاج آقا قرائتي: نسيه ندهيم نقدي معامله بکنيم. الآن تابستان است دوازده ميليون بچه مدرسهاي داريم. پنج ميليون دانشجو داريم. يک ميليون معلم داريم. البته تقريبي. آقا مقام معظم رهبري هم فرموده يعني اقتصاد مقاومتي ببينيم اين مسئلهي حرفه را نهضت حرفه راه بيندازيم مکانيکها بگويند ما روزي دو ساعت مجاني به اين بچهها درس ميدهيم خياطها بگويند ما روزي يک ساعت به دخترها خياطي ياد ميدهيم آشپزها بگويند ما روزي يک ساعت به دخترها ياد ميدهيم. ديگري بگويد من شنا بلد هستم به اينها شنا ياد ميدهم يعني اگر هر کسي يک حرفه داشته باشد اقتصاد مقاومتي معنا دارد. وگرنه همه آدمهاي بي عرضه هستيم محفوظات داريم مدرک داريم اما هنر نداريم اين طوري نميشود اقتصاد را راه انداخت. به کارهاي موجود قانع نباشيم. گاهي وقتها مثلا ميگويد بس من است. ما در اسلام بس نداريم خدا به پيغمبر ميگويد هيچ وقت نگو بس است «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ» (انشراح/ 7) وقتي فارغ شدي نگو بس است اصلا ما در اسلام بازنشستگي نداريم. به نظرم چين بود. ما ماشين را رفتيم پارک بکنيم. يک پيرزن بود موهايش سفيد سفيد بود شايد نود سالش بود پير پير بود. روي چهار پايه نشسته بود سوت کشيد. گفت اين پليس است. گفتم اين؟ صد سالش است. گفت چين از پيرهايش هم استفاده ميکند ميگويد بنشين براي ماشين خلافها سوت بکش. ما چرا يک جوان مثل شاخ شمشاد را در خيابان علافش بکنيم از اين بازنشستهها بگذاريم آن جوان را مهارتي ياد بدهيم. مملکت ما مشکلش جگر است. جگر نداريم اراده نداريم. ميترسيم خط شکن نيستيم. در جبههها آنهايي کسي که جبهه را پيش ميبردند خط شکنها بودند. گاهي بايد دست به کارهاي نو زد. يک وقت زمان شاه امام فرمود که نيمهي شعبان را چراغاني نکنيد. آخه نيمهي شعبان است همه ميخواهند چراغاني بکنند امام فرمود چراغاني نکنيد ميخواست بگويد من از دست شاه ناراحت هستم. شهرباني و اينها ميگفتند چراغاني بکنيد اما امام فرمود به نشانهي اعتراض چراغاني نکنيد. يک روز شاه آمد قم امام فرمود هيچ کسي از خانه اش بيرون نيايد. شاه وارد قم شد ديد هيچ کسي نيست در خيابان دو سه اتوبوس ميني بوس از اطراف آوردند ولي همه فهميدند ضايع شدند خود شاه هم فهميد. گاهي وقتها گفته بسمه تعالي از خانه بيرون نياييد. اين نامردهايي که در کشورهاي اطراف دور ما هستند اينها اگر يک جو غيرت ميداشتند همان طور که امام فرمود شير نفت را ببنديد سربازها از سرباز خانه فرار بکنند کمر شاه شکست. ما ميتوانستيم آمريکا را تحريم بکند چرا آمريکا ما را تحريم بکند. يک روز نفت را ببنديد آمريکا کمرش ميشکند. تحصيل کردههاي ما در آمريکا به قصد اعتراض بلند شود بيايند ايران. خيلي از متخصصين درجهي يک آمريکا ايراني هستند. اينها يک کارهايي است که جگر ميخواهد که نيست همت ميخواهد که نيست، عزم ميخواهد نيست خدا به آدم گفت چرا گندم خوردي مگر به تو نگفتم نخور؟ به آدم گفت اين گندم است نخور. هر چيزي ميخواهي بخور «وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا» (بقره/ 35) اما اين يکي را نخور. آدم آن يکي را خورد. بيرونش کردند. آدم را که بيرون کردند حالا 124 هزار پيغمبر ميخواهند بکنند داخل بهشت نميشود. يعني يک پيغمبر به راحتي همه را بيرون کرد 124 هزار پيغمبر ميخواهند بکنند داخل نميشود. به آدم ميگوييم آدم چرا چنين کردي؟ ميگويد «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (طه/ 115) عزم نداشت يعني ماه رمضان جلو است نميتوانيم يک نهضت قرآن آموزي راه بيندازيم؟ منتظر سازمان تبليغات دفتر تبليغات و حوزه نباشيم بسيج شويم همه با هم مثل جبهه. در جبهه مگر منتظر ارتش بوديد؟ همه کمک کردند بگوييم سال 95 نهضت قرآن آموزي باشد. هر کسي با يک شاگرد در اداره در مسجد باشد. الآن هم که راديوها و تلويزيونهاي مختلف تلاوت دارند. بنشينيم همراه قرآن بخوانيم. ديگر بد است بعد از 37 سال.
شريعتي: ما پارسال طرحي داشتيم طرح خانههاي نوراني يک تعدادي قرآن هديه کرديم بينندگان باني شدند به آنهايي که داوطلب برگزاري اين مراسم و دور همي بودند ارسال کرديم الحمدلله امسال در نمايشگاه کتاب تهران دوستاني که به ما مراجعه ميکردند ميگفتند ما اين جلسات را هم چنان داريم در خانه شان جلسهي قرآن ماه رمضان برگزار ميشد. اين خيلي اتفاق خوبي است که در ماه مبارک امسال هم اتفاق بيفتد.
حاج آقا قرائتي: الآن تابستان در پيش است ميليونها آدم شنا بلد نيستند. کشوري که شمالش آب است جنوبش هم آب است آن وقت آقا ميافتد مثل آجر ميرود پايين غرق ميشود اين بد است خطاطهايي داريم ميليونها آدم بد خط است قرآن داريم به انواع قرآنهاي چاپ شدهي زيبا، ميليونها آدم نميتوانند قرآن را بخوانند. مشکل هنر است زنها هر کدام هنرمند باشند از پوست پرتغال مربا درست ميکنند. هر کدام بي هنر باشند برنج رشت هم بدهي کوفته اش ميکنند. ما بايد بنشينيم صدا و سيما و همهي ارگانها بايد اين مهارت را زنده بکنيم در کشور. آموزش را زنده بکنيم. از جاهاي سردسير ما استفاده بکنيم به يکي از امام جمعههاي مرکز استاني که استانش خنک است اسم نميبرم. استانش خنک است پانزده درجه با قم فرق دارد. به او گفتم شما نميتوانيد چهار حسينيه مسجد مدرسه را با موکت فرش بکنيد يک آشپزي باشد پلو عدسي آبگوشتي هم درست بکنيد لا اقل طلبههايي که در بندرعباس و بوشهر و زاهدان و قم و سمنان و خوزستان و شهرهاي گرم هستند اينها که دارند در هواي داغ ميسوزند هر چهل تايي را جمع بکني. لا اقل آنهايي که زن و بچه ندارند. گفت اگر شود ميشود که. ما خيلي روستا داريم هوايش معتدل است خيلي شهرها داريم با يک پنکه ميشود زندگي کرد. خيلي شهرها هم هستند با کولر گازي هم آدم بال بال ميزند. بايد بنشينيم سرمايه هايمان را نقد بکنيم. من بارها اين مثال را زدم گفتم اگر کسي به من بگويد آقاي قرائتي چقدر ميتواني بدوي؟ ميگويم دو؟ گذشت. ولي يک گرگ دنبالم بکند سي کيلومتر ميدوم. چون مجبور هستم. گرگ ميآيد من را شکوفا ميکند. ما تابستان جلو داريم. ماه رمضان هم جلو داريم. يک مديريتي ميخواهيم نخ داريم سوزن داريم پارچه هم پاره شده. پيداست خياط نيستيم. اصلا خيلي جاها هم ميشود شب درس خواند. جاهايي که امکانش است شب که خنک تر است. اينهايي که ميگويم آرزو نيست من خودم اين کارها را کردم. چند سال تابستان شبها درس ميخوانديم. مانعي ندارد. مثلا ساعت ده شب درس باشد تا دو بعد از نصف شب تا سه بعد از نصف شب. روز که داغ است سر آدم گيج ميرود روز استراحت بکند. ولي شبهايي که هوا بهتر است استفاده بکنيم. از شبها استفاده بکنيم چرا نکنيم؟ از بين الطلوعين. چه کسي گفته ساعت هشت؟ مگر اداره قند و شکر است برويم ساعت هشت کارت بزنيم؟ وقتي مخمان ميکشد تاريک روشن بين الطلوعين برويم. مگر خمير گيرها چه کار ميکنند؟ بين الطلوعين بيدار ميشود. وقتي هوا داغ است ما ساعت را عوض بکنيم مکان را عوض بکنيم. زمان را عوض بکنيم. اصلا معناي «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ» (قريش/ 2-1) همين است. نميخواهد بگويد قوم قريش تابستانها سرد سير ميرفتند. ميرفتند که ميرفتند من چه خاکي به سرم بکنم؟ ميخواهد بگويد تو هم پيام بگير تو هم جا به جا شو به خاطر هواي گرم و سرد کار را تعطيل نکن هجرت بکن. الآن ماهيها پرندهها هجرت ميکنند. الآن در خود ايران عشاير هجرت ميکنند. چه اشکالي دارد؟ اين سوره اگر تاريخ باشد يعني قرآن کتاب تاريخ است اما قرآن نميخواهد تاريخ بگويد. بنابراين خدمت به امام زمان خدمت به امت امام زمان است. خدمت به امت زمان خدمت علمي است خدمت هنري است. بيايد يک نفر قالي باف بگويد تمام اين ده دختر را من قالي بافي ياد ميدهم اين باقيات الصالحات است. تابستان جلو است ماه رمضان هم جلو است. يک مسئلهي فقهي هم بگويم. اگر کسي خواب است چهار دقيقه به غروب از خواب بيدار شد حق ندارد نماز ظهر بخواند. چون آن چهار دقيقهاي که به غروب مانده وقت نماز عصر است ما الآن چهار دقيقه به غروب هستيم يعني ماه رمضان است دو هفتهي ديگر ماه رمضان داريم. در همهي مسجدها تفسير بگويند من تقاضا ميکنم از همهي برادران روحاني من دستتان را ميبوسم تو را به حضرت عباس فتيلهي شعر و خواب و قصه را يک مقدار بکشيد پايين. ماه قرآن است بگوييد اين آيه ميخواهد اين را بگويد خيلي کش اش ندهيد هر آيه دو دقيقه سه دقيقه چهار دقيقه. روي منبر از قرآن بگوييم. خدا به پيغمبر ميگويد ميخواهي سخنراني کني از قرآن بگو آيه اش هم اين است «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل/ 44) يعني هر چه از خدا نازل شده بيان بکن. شما رفتي روي منبر خواب ميگويي خواب ما نزل است؟ شعر ما نزل است؟ تاريخ ما نزل است؟ از قرآن بگو. نميگويم شعر نباشد. چون بعضي شعرها حکمت است آنها چاشني باشد. ساختمان بايد از سيمان باشد. منتها حالا يک لوستري يک قابي يک فرشي ميخواهي بگذاري قشنگش بکني قشنگ بکن. يا متنوع باشد. بنا از قرآن باشد. بدنهي سخنراني ما بايد قرآني باشد. يک تحولي بايد در مساجد باشد. باز من اين را ميگويم به عنوان يک وظيفهي شرعي. صداي غير از اذان بيرون مسجد بيايد جايز نيست. فقط اذان. آن هم آدم خوش صدا. پيشوند و پس وند هم ندارد قبل از اذان شروع بکني مناجات بکني. نه اذان که شد الله اکبر. يک اذان خوش صدا باشد. نبايد خانهي بغل مسجد ارزان تر از خانههاي ديگر باشد. ميگويد ما ميخواهيم بخوابيم همه اش يکي مرده يک بار فاتحه اش يک بار هفته اش يک بار چهلمش يک بار سالگردش براي هر مرگ و ميري چهار پنج بار بايد آسايش نداشته باشيم. صدا بيرون مسجد نيايد فقط صداي اذان. مراسم طول نکشد. به آقايتان بگوييد تفسير بگويد. تفسيري هم بگويد لازم نيست مرتب باشد آيهي 16 و 17 و 18 نگاه بکند به آيات آن آيهاي که فعلا مورد نياز است. گاهي ممکن است من بروم روي منبر از آيهي طلاق بگويم. جوان برميگردد ميگويد من هنوز در ازدواج گير کردم او دارد از طلاق ميگويد. يا آيهي جبهه و جنگ را ميگويند. مملکت ما که الحمدلله جبهه و جنگ ندارد. يا زنها بلند ميشوند ميگويند جهاد بر زن واجب نيست. ما بايد بدانيم که چون گاهي هم ما خلاف عمل ميکنيم. يک آمپول زن بود سمت راست را پنبه ميماليد آمپول را سمت چپ ميزد. کج فکر ميکرد. يک کسي درس ميداد حرفهايي که ميزد با دستش تضاد داشت. مثلا ميگفت يوسف را که در چاه انداختند. براي چاه دستش را بالا ميبرد بعد ميگفت پيغمبر هم که معراج رفت دستش را پايين ميبرد. سمت راست را پنبه ميماليد سمت چپ را آمپول ميزد. ما حساب بکنيم قرآن ميگويد علم اللن ان فيکم ضعفا خدا ميداند حال نداريد کوتاه آمد. ما بايد کمک بکنيم الآن ماه رمضان است خيليها دخترانشان نه ساله شده است ميگويد بچهي نه ساله چطور روزه بگيرد ميگوييم اول اين که کار سنگين به او ندهيد. دوم غذاهايي که دير هضم ميشود را بدهيد مثل سرشير ارده شيره تليت آبگوشت. برنج زود هضم ميشود. بخوابد. بعد اگر ميتواني يک جايي ببرش آب و هواي خنکي داشته باشد. اگر هم واقعا ضربه دارد ضرر دارد دختر نميتواند روزه بگيرد نگيرد منتها نگو دخترم ضعفش گرفته. بنا است ضعفمان بگيرد ديگر. ضعف که بايد باشد. گاهي وقتها ميگويند دختر ما ضعفش گرفته است. ضعف مجوز نيست. اما ضرر مجوز است براي روزه نگرفتن.
شريعتي: خيلي ممنون وقت قرار روزانهي ماست يک صفحه آيات قرآني که ما هر روز ميخوانيم مشرف ميشويم به ساحت نوراني قرآن کريم. صفحهي 223 آيات 16 ام تا 19 ام سورهي مبارکهي هود را تلاوت ميکنيم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ?13? فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّـهِ وَأَن لَّا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ?14? مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ ?15? أُولَـئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ?16? أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ?17? وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا أُولَـئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَـؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ?18? الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ?19?
ترجمه:
بلکه [در برابر همه قرآن ميايستند و] ميگويند: او اين قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت ميدهد] بگو: اگر راستگوييد، شما هم ده سوره مانند آن بياوريد و هر کس را غير خدا ميتوانيد، به ياري خود دعوت کنيد. (??) پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نميکنند] بدانيد که آنچه نازل شده به دانش خداست وهيچ معبودي جز او نيست، پس آيا تسليم [حق] ميشويد؟ (??) کساني که زندگي دنيا و زيور و زينتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همين] دنيا به آنان ميدهيم و در اينجا چيزي از آنان کاسته نخواهد شد. (??) اينان کساني هستند که در آخرت، سهمي جز آتش براي آنان نيست و آنچه [در دنيا از کار خير] کرده اند، در آخرت تباه و بي اثر ميشود، و آنچه همواره [رياکارانه] انجام ميدادند، باطل است. (??) آيا کساني که از سوي پروردگارشان بر دليلي روشن [از بصيرت و بينش] متکي هستند و شاهدي از سوي او [چون قرآن براي تأييد آن دليل روشن] از پي درآيد و پيش از قرآن [هم] کتاب موسي در حالي که [براي مؤمنان] پيشوا و رحمت بود [بر حقّانيّت قرآن گواهي داده مانند کساني ميباشند که چنين نيستند] اينان [که متکي بر دليل روشن اند] به قرآن ايمان ميآورند، و هر کس از گروهها [چه يهود، چه نصاري و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [اي انسان!] درباره قرآن در ترديد مباش که آن از سوي پروردگارت حق است، ولي بيشتر مردم [به خاطر کبر باطني، لجاجت و جهل] ايمان [به آن] نميآورند. (??) و ستمکارتر از کساني که به خدا دروغ بندند چه کسي است؟ اينان [در قيامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، وگواهان [اعمال] ميگويند: اينان کساني هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشيد! لعنت خدا بر ستمکاران باد. (??) آنان که مردم را از راه خدا باز ميدارند و ميخواهند آن را [با وسوسه و اغواگري] کج نشان دهند و به آخرت کافرند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: قولش را ميتوانيم بگيريم که حاج آقاي قرائتي بار ديگر در سمت خدا حضور داشته باشند؟
حاج آقا قرائتي: نيازي نيست ماشاء الله علما فضلا هستند
شريعتي: اختيار داريد سلامت داريد هر گلي يک رنگ و بويي دارد. امروز اين خبر را هم به بينندههاي خوبمان بدهم که دو تا مهمان عزيز و نازنيني داريم که امروز آمدند به بهانهي حضور حاج آقاي قرائتي ديداري تازه بکنيم با هم. حاج آقاي مهديان عزيز که هميشه نسبت به ما و بينندههاي عزيزمان لطف داشتند و دارند و حاج آقاي حسيني قمي. خيلي تا پايان فرصت نداريم از امام مهدي در قرآن ميشنويم
حاج آقا قرائتي: در قرآن يک سري آياتي است که اگر امام زمان نباشد اين آيات آويزان است. يعني معلق است سرش بي کلاه است. مثلا سه مرتبه قرآن فرموده «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (توبه/ 33) سه بار اين کلمه آمده است ترجمه اش هم اين است که اسلام کرهي زمين را ميگيرد. تا حالا که نگرفته پس بايد يک روزي باشد که بگيرد. چون خدا دور داده است «وَلَن يُخْلِفَ اللَّـهُ وَعْدَهُ» (حج/ 47) خدا وعده که داد عمل ميکند. «وَاللَّـهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ» (يوسف/ 21) «إِنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ» (يونس/ 55) يا مثلا آيه داريم «وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ» (نور/ 55) خدا وعده داده است که حکومت دست يک گروه مومنين باشد تا حالا که نشده. يا قرآن ميفرمايد که «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبياء/ 105) وارث زمين بندگان صالح هستند و ما هر روز در نماز با بندگان صالحي که ياران امام زمان هستند ارتباط پيدا ميکنيم منتها خودمان متوجه نيستيم. چون قرآن ميگويد که «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» در نماز هم ميگويد بگو اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللهِ الصّالِحينَ سلام بر صالحين. ««أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» يکي از مصاديق عبادت الله الصالحيني که ما ميگوييم السلام علينا و علي عباد الله الصالحين يکي از مصاديقش ياران امام زمان است يعني هر روز ما به ياران حضرت مهدي سلام ميکنيم. اين طوري هم ميتوانيم ارتباط برقرار بکنيم. امام زمان 313 تا يار درجهي يک دارد ولي آغازش از ده هزار نفر در مکه شروع ميشود. اين 313 نفر دانه درشتها هستند اينها حلقههاي اوليه هستند. ولي حرکت از مکه با ده هزار نفر است از اين 313 تا هم ميگويند 50 تا هم خانم هستند و به هر حال خداوند وعده داده است که «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (اعراف/ 128) آيهي قرآن است لِاَهلِ التَّقوَا به هر حال آيات زيادي داريم آيههاي مهدويت است تفسيرش هم نوشته شده است چاپ هم شده است يکي از کارهاي خوبي که ما ميتوانيم در ماه رمضان بکنيم مسئلهي کتاب رساني است چون کتاب گران است کاغذ گران است حوصله کم است ما بتوانيم اين کتابهاي بزرگ و کلفت را تلخيص بکنيم بروشور بکنيم. يعني اگر اين آهن آمپول شد و نازک شد در همهي رگها ميرود اما اگر تير آهن شد ميرود در سقف. ما بايد تيرآهنها را تبديل بکنيم به آمپول. يعني کتابهاي ضخيم را تبديل بکنيم به يک بروشور چکيده. اينها را در سفرهها در مهمانيها پخش بکنيم. يک مقداري هديهي کتاب بايد رسم شود در جامعهي ما. خدا شما را حفظ بکند من شرمندهي الطاف مردم هستم خودم ميگويم بايد کهنه شده باشم ولي مردم ميگويند بياييد.
شريعتي: اختيار داريد از محضرتان استفاده ميکنيم. خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار