اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-08-21-حجت الاسلام والمسلمين قرائتي- برکات عزاداري محرم

92/8/21

اي کاش ماجراي بيابان دروغ بود اين حرف هاي مرثيه خوانان دروغ بود، اي کاش اين روايت پُر غم سند نداشت بر نيزه ها نشاندن قرآن دروغ بود، اي کاش گرگ تاخته بر يوسف حجاز مانند گرک قصه ي کنعان دورغ بود حيف از شکوفه ها و دريغ از بهار اي کاش بر جان باغ داغ زمستان دروغ بود.

سوال – درمورد برکات عزاداري هاي ماه محرم توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – تاسوعا و عاشورا فرصت استثنايي است. يعني زماني است که مردم بازارها را مي بندند و به نفع مظلوم داد مي زنند. همه تعطيل مي کنند تا بر سر ظالم داد بزنند. همه مي گويند :اي دنيا، اگر مظلومان را کشتيد ،اين مظلوم کشي تمام نشده است. تاسوعا و عاشورا بعضي از آيات قرآن را تعبير مي کند. در قرآن داريم: پيامبر نام تو را بلند نگه مي داريم .اين کار براي امام حسين(ع) اتفاق افتاد. در قرآن داريم :اي پيامبر کساني که تو را مسخره مي کردند آنها را از بين مي بريم. در داستان کربلا حرفي از بني اميه نمانده است. در قرآن داريم: آنها نقشه کشيدند و خدا هم نقشه کشيد، نقشه ي خدا بهترين نقشه است. خواستند امام حسين(ع) را با 72 ياران بکشند و از بين ببرند. ولي خدا دستور داد که خاک حسين را تسبيح کنند و دائم در گردش باشد.يعني اگر خون مظلومي در زمين ريخته بشود فراموش نخواهد شد. نمايشگاه آيات قرآن در کربلاست. خدا مي فرمايد: عاقبت براي متقين است. چه کسي در کربلا پيروز شد؟ چه کسي ماندگار شد؟ خدا مي فرمايد ما پيامبران و ياران آنها را در همين دنيا ياري مي کنيم. پيامبر پيروز شد يا ابولهب؟ پس صحنه ي کربلا ،نمايشگاهي است براي برجسته شدن وعده هاي خدا.

بعضي سخنراني ها بيدارباش است يعني براي کساني است که خواب هستند، بعضي سخنراني ها براي کساني است که نگاه مي کنند و بعضي سخنراني براي کساني است که بلند نمي شوند و بعضي سخنراني ها براي کساني است که نمي روند. بعضي سخنراني ها براي کساني است که تند نمي روند و بعضي سخنراني ها براي کساني است که نيفتند. در شب عاشورا سخنراني بايد براي کساني باشد که نيفتند. زيرا آنها بيدار شده اند و مي دانند حق و باطل کيست، قيام کرده اند، راه افتاده اند و فقط بايد مواظب باشند که نيفتند و عبادت هايشان خراب نشود. در روزعاشورا و تاسوعا نبايد به مردم گفت که بيدار شويد يا برويد يا بدويد، فقط بايد گفت: نيفتيد. بايد مواظب سرمايه ها(اشک ها)باشيد. اشک براي مظلوم يعني من زنده هستم. انساني که اشک ندارد موتورش خاموش شده است. موتور داخل ما عقل وA  چراغ آن زبان است. عاطفه درون است ولي چراغ آن اشک است. فردي که اشک دارد مشخص است که عاطفه دارد. چشمي که اشک ندارد يعني چراغ آن خاموش است. بايد قدر اين اشک ها را دانست.

عزاداري ها برکاتي دارد. در عزاداري ها، دين A تبليغ مي شود. وقتي جمعيت جمع مي شود وقت مان را صرف حرف هاي اصلي بکنيم. مثلا بعضي مساجد در شب بيست ويکم ماه رمضان که مسجد شلوغ است براي مسجد پول جمع مي کنند البته اين کار خوبي است ولي زمانش شب بيست و يکم نيست. بايد فرصت ها را غنيمت شمرد.

يکي از برکات عزاداري، گسترش انفاق است. مسئله ي اطعام مسئله ي مهمي است. در همه ي دين ما اطعام وجود دارد. حضرت امير در هنگام نماز، انگشترش را به فقير داد. در 27 آيه قرآن نماز و زکات در کنار هم آمده است. داريم که به در خانه فقرا برويد و زکات بدهيد. در روزه هم کمک به فقرا وجود دارد. داريم که اگر يک روز ،روزه بخوريد بايد به شصت فقير غذا بدهيد. در حج کمک به فقرا وجود دارد. حاجي بايد گوسفند بکشد و بخشي از آنرا به فقرا بدهد. بخشي از زکات و خمس هم براي فقراست. در جهاد اگر فرد غنيمت گرفت، بايد سهم فقرا را بدهد. البته همه ي وليمه ها براي فقرا نيست مثلا وليمه ي عروسي يا حج براي فقرا نيست. گاهي همه ي ميهماني ها اشرافي است يا همه ي ميهماني ها کفاره اي است. بايد در ميهماني غني و فقير با هم باشند. در عزاداري پولدار و فقير با هم هستند و عزاداري يک بسيج واقعي است.

يکي ديگر از برکات عزاداري بيان تاريخ است. در قرآن داريم: ياد کن از تاريخ ابراهيم يا داريم :نگذار تاريخ مريم فراموش شود. در مراسم عزاداري مردم با الگوهاي مثبت و منفي آشنا مي شوند. در عزاداري ها صله ي رحم انجام مي شود. در عزاداري ها نذورات رونق پيدا مي کند.

يکي ديگر از برکات عزاداري اجتماع جوانان است. در هيئت ها جوانان زيادي وجود دارد. اين اجتماع جوانان به اسم مذهب است. برکت ديگر عزاداري تقويت عاطفه و احساس است. در دفاع مقدس مردم جوانان شان را به جبهه مي فرستادند همان طور که حضرت علي اکبر به ميدان مبارزه رفت. عزاداري يک کلاس ظلم ستيزي است. وقتي انسان تاريخ کربلا را مي خواند ظالمان را لعنت مي کند. در عزاداري توجه به مظلوم مي شود. روايت داريم که اگر کسي صداي مظلومي را بشنود و بي تفاوت باشد مسلمان نيست. از تاريخ امام حسين(ع) مي توان کپي برداري کرد. مثلا الان مرجع تقليد مي تواند بگويد: هل من ناصر ينصرني . ومردم جواب ايشان را بدهند.

پس بايد در عزاداري ها شرکت کنيم. داريم که پيامبر از مردم بود. يک روحاني مي گفت که ده شب سخنراني کردم و شب يازدهم گفتم که اجازه بدهيد که امشب ديگ را بشويم. اثر شستن آن ديگ، از ده شب سخنراني بيشتر بود. در عاشورا ،شيعيان هندوستان پابرهنه راه مي روند. فردي را به من نشان دادند که هشتاد کشتي داشت و خيلي پولدار بود ولي پابرهنه راه مي رفت. موسسه حوزه علميه قم آقا شيخ کريم حائري در شب عاشورا قبايش را کنار مي گذاشت و در هيئت ها سينه مي زد.

هيئتي در کربلا است که همه در هنگام ظهر به استقبال اين هيئت مي روند. آيت الله مدني را ديدم که بدون عمامه به دنبال آن هيئت بود. داستان اين هيئت اين است که سيد بحرالعلوم درحال نگاه کردن به مراسم عزاداري بود که ناگهان عمامه را در مي آورد و در ميان جوانان مي دود و حسين حسين مي کند. به ايشان مي گويند که اين کار جوانان است و شما پير هستيد ولي ايشان در ميان جوانان مي دود و مي گويد که شما حضرت مهدي را نديديد که داشت سينه مي زد. از آن سال به بعد علما و مدرسين نجف در اين هيئت سينه مي زنند. در کربلا خيمه ها يي را هم آتش مي زنند. آيت الله خوانساري و آيت الله محقق داماد از مکه به کربلا آمده بودند. من خدمت آقاي محقق داماد رفتم و گفتم که اين خيمه ها قيمتي است که آتش مي زنند آيا اينها اسراف نيست؟ ايشان فرمود: براي زنده نگه داشتن تاريخ، اين پول ها اسراف نيست. ما با آتش زدن خيمه ها ،تاريخ عاشورا را به جوانان نشان مي دهيم. در قرآن داريم :باطل را پودر کنيد. وقتي پيامبر آمد اسم ها را عوض کرد.

مواظب باشيد که در اشعار غلو نکنيد. در اشعار بايد فضيلت بزرگان و امام را گفت. نبايد در نذورات اسراف شود. اسراف گناه کبيره است. عزاداري مستحب است ولي نبايد در آن گناه کبيره ي اسراف را انجام داد. نبايد بخاطر کوبيدن پارچه سياه ديوارها را خراب کرد. بايد هواي محل عزاداري پاکيزه باشد. در بهداشتي بودن ظروف دقت بشود. در عزاداري نبايد چشم هم چشمي باشد. سعي کنيم در عبادت ها لجبازي نکنيم. گاهي اوقات کارهايي انجام مي دهيم که در متن روايات اهل بيت و قرآن نيست. عزاداري ما بايد مثل امام صادق(ع) و امام زمان(عج) باشد. ما عشق قمه زن ها را قبول داريم ولي بايد مسير اين عشق عوض شود. شما ميتوانيد مقداري خون به بيماران اهدا کنيد به نيت امام حسين (ع).

ميرزا جواد تهراني وقتي وضو مي گرفت در کنار باغچه مي گرفت که درخت ها هم سيراب شوند.

عزاداري جزو فطرت انسان است. انسان هر چيزي را که از دست مي دهد براي آن عزاداري مي کند. حضرت يعقوب آنقدر در فراغ يوسف گريه کرد که نابينا شد. گريه يک درمان و پيام است. گريه علامت شعور و درک است. در جلسات عزاداري ، وقتي به انسان حالي دست مي دهد حتما دعا مستجاب مي شود. از اين حالات قدرداني کنيم.

بعضي ها گريه را بدعت مي دانند. در بعضي کشورها وقتي يکي از افراد خانواده مي ميرد او را خاک مي کنند بدون کوچکترين اشکي. گريه يعني احساس ،عاطفه ،عشق و بيعت با احساسات. گريه بر اباالفضل يعني عشق و احساسات. آيت الله گلپايگاني مشکل چشم داشت. و پزشک مي خواست قطره در چشم ايشان بچکاند. آقا فرمود که من الان مي خواهم به روضه ي امام حسين (ع) گوش بدهم و مي خواهم اشکم خالص باشد ،نيم ساعت ديگر اين قطره را در چشمم بچکانيد.

مرحوم کوثري مي گفت که وقتي در حسينيه جماران براي امام روضه مي خواندم ،امام مي فرمود که من سير نشدم ، درخانه ام يک روضه ي خصوصي بخوان. خوب است که گريه با تصميم همراه باشد تا تحولي در ما بوجود بيايد. حديث داريم که علامت قبولي حج اين است که انسان بعد از حج تغييراتي کرده باشد. خوب است که بعد از عاشورا تحولي در زندگي و محل مان بدهيم. اگر کسي قهر است آنها را آشتي بدهيم و اگر با کسي قهر هستيم آشتي کنيم. واسطه ي خير باشيم. روزي يک ساعت مطالعه کنيم. امام حسين(ع) از يزيد يک شب وقت گرفت که نماز بخواند و با خدا مناجات کند.

پس قرآن و نماز را پررنگ کنيم. همان طور که حضرت ابوالفضل خودش آب نخورد و مي خواست آنرا براي فرزندان برادرش بياورد ،شما هم سرمايه ات را براي حل مشکل ديگران بکار بينداز. عزاداري و مشکي پوشيدن يک کار پوستي است ،بايد کار مغزي هم انجام داد.البته بايد شور باشد. وقتي زن شاه به حرم امام رضا(ع) مي آمد حجاب داشت يعني وقتي در فضاي مذهبي قرار مي گرفت اظهار مذهب مي کرد. پس فضاسازي مهم است. حتي گاهي انسان در کنار مسجد گناه نمي کند. سعي کنيم در هيئت ها گناه نشود. بايد در عزاداري ها دين حسين احيا شود. ما بايد آنگونه که امام زمان(عج) مي پسندد عزاداري کنيم. عزاداري ما بايد با بصيرت و سوز همراه باشد.

آتش بر آشيانه ي مرغي نمي زندA A A A A A  گيرم خيمه خيمه ي آل عبا نبود

ما بايد به نماز توجه کنيم. در روز عاشورا ،امام حسين(ع) نه تنها از نماز نگذشت بلکه از مستحبات نمازش هم نگذشت. يعني امام نمازش را در اول وقت ،با اذان و اقامه و با جماعت خواند. حضرت زينب در شب يازدهم نمي توانست روي پا بايستد ولي نشسته نماز شب خواند. الگوي ما حضرت زينب(س) و امام حسين(ع) است. آنها الگوي مقاومت هستند. اگر ما تفکر حسيني را به بدن مان تزريق کنيم مي توانيم در برابر دشمنان مقاومت کنيم. خدايا کساني که حادثه ي کربلا را بوجود آورندعذاب شان را زياد کن و در طول تاريخ هرکس عزاداري کرده است را با پيامبر محشور کن. خدايا قلب امام زمان(عج) را از ماA  راضي بفرما و به مسئولين کمک کن تا آنگونه که امام زمان(عج) مي خواهد مملکت داري کنند.