برگشته ام امشب به خود از راه نيشابور، شيرين دلکم يک دو دهن شور بخوان، شور. اي سوره ي اعراف من اي قبله ي هشتم، در ظلمت من پنجره اي باز کن از نور. اي طوس تو ميقات همه چله نشينان، آبي تري از نور درخشان تري از تور. در حادثه موسي به هوش آمده ماييم، سبحانک يا نور تر از نور تر از نور.
سوال - در خصوص دعاي اللّهمَ الرزقنا التوفيق الطاعه توضيح بفرماييد.
پاسخ – امام حسن (ع) فرمودند: اگر انسان خوش زبان باشد مال او زياد شده و عمر او طولاني مي شود. اصولاً انسان خوش زبان بخاطر جاذبه اي که دارد مشتري جمع مي کند. شادي و زبان خوش مسئله ي با اهميتي است. البته زبان خوش با زبان تملق تفاوت دارد. برخي افراد الفاظي مانند مخلصم و چاکرم بکار مي برند که تملق است. حضرت امير مي فرمايد: اگر بيش از اندازه بله قربان گفتيد مشخص مي شود کهAA بي شخصيت و متملق هستيد. ثناء بيش از اندازه ي ديگران تملق است. اگر کسي از ديگري خوبي ببيند و بيش از اندازه آن را تحسين کند، متملق است و اگر کمترعنوان کند حسود است. فرد حسود نمي تواند خوبي مردم را تحمل کند. خداوند در قرآن در برخي آيات مي فرمايد: لعلکم تفلحون و در برخي ديگر مي فرمايد: اولئک هم المفلحون. به اين معنا که برخي شايد رستگار شوند و برخي قطعاً رستگار مي شوند. هرکس صدقه مي دهد بهتر است نيت جمع بکند. اگر سوار ماشين مي شويد، به قصد سلامتي همه ي مسافران صدقه بدهيد. لازم نيست مبلغ آن زياد باشد اگر يک ريال هم است، بهتر است به نيت دفع بلا از همه باشد. اين کار باعث مي شود که تصادفات کم شود. خدا مي فرمايد: اگر کسي در هنگام تلخي خود را نگاه دارد، خداوند براي او صلوات مي فرستد.
در مورد کساني که متدين و مرفه هستند، خداوند مي فرمايد: اين افراد به جبهه نرفته اند، انسان هاي خوبي هستند اما نه در حدي که خداوند براي آنها صلوات بفرستد. اگر افراد در تلخي ها ثابت باشند خداوند براي آنها درود مي فرستد. قرآن مي فرمايد: کساني که از طاغوت دوري مي کنند و به خدا وصل مي شوند، خدا به آنها بشارت مي دهد . اما کساني که سبک و سنگين و محاسبه مي کنند، خداوند به پيامبر مي گويد که به آنها بشارت بدهد. درجه ي اين افراد با گروه اول متفاوت است. بنابراين کلمات در قرآن اهميت دارد. انسان هاي خوش زبان بايد مراقب باشند که کار آنها به معناي تملق و چاپلوسي نباشد. حديث داريم که السانُ ميزان الانسان. ما دوکنتور در داخل و دو چراغ در بيرون داريم. يکي از کنتورها عقل و چراغ آن بيان است. وقتي انسان حرف مي زند ما از نحوه ي بيان او متوجهAA مي شويم که عقل او چقدر کار مي کند. کنتور ديگر عاطفه و چراغ آن چشم است. اشک نشان دهنده ي عاطفه و بيان نشان دهنده ي عقل است. شعر تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد، در قرآن هم آمده است. زماني که يوسف حرف زد، پادشاه مصر گفت که جايگاه تو نزد من است. پدري به پسر خود مي گفت: تو يک بدي و يک خوبي داري. بدي تو اين است که هيچ چيزي نمي فهمي. اما خوبي تو اين است که لااقل حرف هم نمي زني. خوش بحال کسي که هم بفهمد و هم خوب حرف بزند. برخي افراد با اينکه هيچ چيزي نمي فهمد باز هم حرف مي زنند. امام فرمود: کَلامُ الرجل ميزان العقل. گاهي اوقات افراد عادي يک حرف هاي منطقي مي زنند. اميرالمومنين فرمود: زماني که انسان عقل دارد از مردم چيزهاي خوب دريافت مي کند و اگر بيان خود داشته باشد، خوبي ها را به ديگران منتقل مي کند. انسان عاقل کسي است که هم حرف خود را ياد بگيرد و هم آن را منتقل کند.
زمان شاه يکي از علماي بزرگ را به زندان انداخته بودند. من که يک طلبه ي جوان بودم تصميم گرفتم به همراه يکي از رفقا به ديدن ايشان در زندان برويم. در هنگام ملاقات از ايشان درخواست کرديم که يک نصيحتي به ما بکند. آن آيت الله گفت هيچ چيزي به خاطر نمي آورم ولي همين حرف بهترين نصيحت است براي شما. ايشان گفت من مطالعات زيادي کرده ام، اما چون يادداشت برنداشته ام الان نمي توانم چيزي بگويم. شما الان که از زندان خارج شديد چندين دفتر بخريد و هرنکته ي زيبايي که ديديد در آن يادداشت کنيد. ما هم همين کار را کرديم. يک بار در جايي خواندم که در اقيانوس اطلس يک ماهي پيدا شده که سه ميليون سال عمر دارد. آن را در دفتر امام زمان(عج) يادداشت کردم تا اگر کسي از من پرسيد که چطور امام زمان(عج) هزار و دويست سال عمر دارد به بگويم که وقتي خدا مي تواند به يک ماهي سه ميليون سال عمر بدهد، پس دست او بسته نيست. بعد از انقلاب چند نفر افراد تحصيل کرده همه ي سخناني را که من در آن دفتر ها نوشته بودم تايپ کرده و آن را تبديل کردند به يک سي دي مجموعه ي آثار . هر معلم مي تواند در اواخر عمر خود يک مجموعه ي آثار داشته باشد. هر استاد دانشگاهي مي تواند به مرور سالي ده يا بيست مطلب يادداشت کند تا از او باقي بماند. گاهي حتي پشت ماشين ها هم مطالب زيبايي نوشته شده است چه خوب است که آن را يادداشت کنيم. فردي مي گفت :من زماني که در ماشين رانندگي مي کنم، هر وقت راديو مطلب زيبايي مي گويد، ماشين را متوقف مي کنم و خلاصه ي آن مطلب را يادداشت مي کنم. گاهي حتي فردي يک مثلي مي زند که بسيار راه گشا است و بايد آن را به خاطر بسپريم.
يک زماني چند نفر از دانشمندان در مضمون اين آيه مانده بودند که خدا مي فرمايد هرچه خوبي است متعلق به خدا و هرچه بدي است از تو است. يک نفر اين مشکل را با گفتن يک مثال حل کرد. او گفت اصولاً زمين به دور خود مي گرددو به دور خورشيد نيز مي گردد. هميشه يک سمت از اين زمين روشن و سمت ديگر آن تاريک است. هر قسمتي از آن که روشن است مربوط به خورشيد و هرقسمتي از آن که تاريک است مربوط به خود زمين است. اميرالمومنين فرمود: انسان با عقل خود از ديگران استفاده کرده و با بيان خود مطالب را به ديگران مي دهد. امام فرمود: کليد همه ي خير و شر زبان است. اگر در را باز کنيد و يا قفل کنيد فشاري به کليد وارد نمي شود. زبان هرچيزي که بگويد فشاري بر آن وارد نمي شود. تنها عضوي که در عمر انسان درد نمي گيرد زبان است. هر عضوي ممکن است فرتوت شود و کار خود را از دست بدهد اما زبان اينطور نيست.
امام باقر(ع) فرمود: همانطور که انسان طلا و نقره را قفل مي کند تا کسي آن را نبرد بايد زبان خود را نيز قفل کند. پيامبرفرمود: زبان رأس المال انسان است. زيبايي انسان به اين است که چگونه حرف بزند. کسي که زبان خود را حفظ کند در جامعه انسان کريمي است. در جلسه اي بوديم که يک نفر وارد شد. فردي گفت اين آقا انسان وفاداري است سي است ما با هم رفيق هستيم اما باز هم به ديدن ما مي آيد. فردي از آن طرف گفت که در حديث داريم بايد وفا را از سگ ياد بگيريم. اين دونفر يک منظور داشتند اما نفر دوم بيان اشتباهي داشت. يک کلمه پايين يا بالا، قضاوت انسان ها را جابجا مي کند. روزنامه نويسان و گويندگان کار بسيار سختي دارند. AA نجات المومنين في حفظ لسانه. زبان ده برکت دارد: گاهي زبان گواهي مي دهد. همانطور که مي گويند سخن گفتن خطرناک است گاهي سکوت نيز خطرناک است. قرآن مي فرمايد که علماي يهود و نصارا پيامبر را مي شناختند چون نام و نشان ايشان در تورات و انجيل موجود بود اما وجود ايشان را کتمان کردند. به همين خاطر گناه پيروان اين اديان به گردن علماي آنها است. در قرآن مي فرمايد: خداوند و تمام کساني که اهل لعنت هستند از جن و انس و ملک در طول تاريخ به کسي که کتمان کند لعنت مي کنند. بنابراين گاهي اوقات سکوت نابجا خطرناک است. زبان مي تواند قضاوت کند حق با چه کسي است.
برخي افراد از من پرسيده اند که معناي ولايت فقيه در جمهوري اسلامي چيست؟ همه ي کشورها با رئيس جمهور اداره مي شود چه نيازي به ولايت فقيه است؟ بايد بدانند که ولايت فقيه در همه ي کشورها وجود دارد اما اسامي آنها متفاوت است. ولايت فقيه يعني اينکه يک نفر حرف آخر را بزند. در آمريکا وقتي بين بوش و رقيب او اختلاف پيش آمد، قاضي القضات حرف آخر را زد و حق را به بوش داد. زنده باد ايران، چرا که ايران مي گويد حرف آخر را کسي مي زند که مجتهد عادل باشد. کسي که با هيچ چيزي نتوان او را خريد. بنابراين بايد در مملکت کسي باشد که حرف او، حرف آخر باشد. بنابراين هيچ کشوري در بن بست نمي ماند و کسي وجود دارد که حرف آخر را بزند.
از برکاتAA ديگر زبان اين است که حرف آخر را مي زند. پاسخ سوال ها را مي دهد. انسان نيازهاي خود را با زبان نقل مي کند. انسان با زبان خود مي تواند چيزها را توصيف کند. با زبان مي تواند امر به معروف و نهي از منکر کرد. با زبان مي توان غصه ها را برطرف کرد. يک زماني من در مکه بودم يک نفر با هيجان نزد من آمد و گفت من گم شده ام. من به او گفتمAA AA AA خوش بحال تو که تنها گم شده اي، ما همگي با هم گم شده ايم. AA آن فرد خنديد و غصه اش برطرف شد. يکي از ويژگي هاي خدا اين است که جبار است و اگر چيزي را مي گيرد بهAA AA AA AA گونه ي ديگري جبران مي کند. کتاب هاي زيادي در مورد فرزندان بتيمي نوشته شده که به درجه هاي بالا رسيده اند. امام خميني يتيم بودند اما به اين درجات رسيدند. بنابراين اين گونه نيست که اگر کسي بچه ي روستايي است و کامپيوتر ندارد بدبخت است. ممکن است يک نفر در کنکور مردود شود اما در رشته ي ديگري نابغه مي شود. بنابراين با زبان مي توان به افرادي که غمي ديده اند تسليت گفت و دلداري داد. با زبان مي توان کينه ها را برطرف کرد. زبان خيرات و برکات زيادي دارد البته لغزش هايي هم دارد. در حديث داريم که اگر زبان لغزش داشته باشد از نوک سر نيزه برنده تر است. براي اينکه زبان ما منشأ خيرات و برکات شود نياز به تمرين دارد. يکي از مراجع تقليد به من گفت زماني که در تلويزيون صحبت مي کني زياد از کلمه ي شايد استفاده کن. ما بايد در سخنان خود اگر مطمئن نيستم از کلمه ي شايد استفاده کنيم. مثلاً اگر از قيمت چيزي مطمئن نيستم کلمه ي حدوداً را بکار ببريم و يا صفت بدي را براي يک قشر بکار نبريم و بگوييم برخي از آنها اينگونه هستند. قرآن مي فرمايد: لب شما که تکان مي خورد ثبت مي شود. فرشته هاي ما تمام حرف هاي شما را مي نويستند. قرآن مي فرمايد: پرونده ها باز مي شود.
مي گويند عدد سيزده نحس است. چرا اين حرف را مي زنند حضرت علي (ع) در روز سيزده رجب به دنيا آمد. AA مبناي اينکه مي گويند اگر عطسه کرديد صبر کنيد چيست. دو نفر وارد مسجد شدند يک نفراز آنها اهل مسجد رفتن بود و ديگري تارک الصلوة بود و روز اولي بود که به مسجد مي آمد. بعد از خروج از مسجد خداوند فرمود آن فرد مسجدي را نمي بخشم اما آن تارک الصلاة را بخشيدم. به اين علت که آن فرد مسجدي وقتي وارد مسجد شد حالت غرور داشت، اما آن فرد تارک الصلاة زمان ورود به مسجد خجالت مي کشيد. يک نفر از خاک بيدار شد ديد نياز به غسل دارد، نه آب داشت و نه خاکي براي تيمم. با همان لباس نجس شروع به خواند نماز کرد. بعد از نماز به سر خود کوبيد و گفت خاک بر سرمن با اين نمازي که خواندم. بعد از مرگ او را در خواب ديدند که گفت خدا همان نماز را از من قبول کرد. چرا که من در آن نماز خود را نزد خدا شکستم و خدا نيز دل شکسته مي خواهد.
اسماعيل ذبح نشد اما همين که ابراهيم (ع) کارد را گذاشت و برداشت خدا از او قبول کرد. اويس به مدينه آمد تا پيامبر(ص) را ببيند، نتوانست ولي زيارت او قبول شد. هيچ کس حق ندارد خود را بهتر از ديگران ببيند. در حديث داريم که هر کس را ديديد بگوييد اين فرد بهتر از من است. اگر سن بيشتري داشته باشد عبادت خدا را بيشتر کرده است، اگر هم سن کمتري دارد بگوييد پس گناه کمتري کرده است. اگر هم همسن هستيد بگوييد من عيب هاي خود را مي دانم اما عيوب اين فرد را نمي دانم پس بهتر است. يک فردي که بد حجاب است مي تواند نقص حجابي خود را بر طرف کند اما نبايد او را تحقير کرد. اگر فردي يک عيبي دارد نبايد بقيه ي عيوب را نيز به او نسبت داد. يک استاد دانشگاه در يزد است که سال ها نيز در جنگ اسير بود. ايشان يک روز نزد من آمد و گفت: يک بار من در خانه ي دوستم بودم و تلويزيون را روشن کردم شما در حال صحبت بوديد. دوستم گفت تلويزيون را خاموش کن من هيچ آخوندي را قبول ندارم. پرسيدم چرا؟ گفت براي اينکه اين افراد عقده اي هستند و حکومت را در دست گرفته اند. پرسيدم چه چيزي از اين آخوند ديده اي؟ او گفت: فلاني مجرم بود او را بايد تنبيه مي کردند اما او را در بازار و درب مغازه ي پدرش تنبيه کردند. اگر اين فرد مجرم بود چرا آبروي پدر او را ريختند. زمان زدن شلاق نيز زير لب مي خنديدند و از اين کار لذت مي بردند. بنابراين چون اين صحنه را ديدم تا آخر عمر به حرف آخوند ها گوش نمي دهم. اين استاد گفت به آن آقا گفتم قرائتي نه قاضي است و نه دادستان فقط نيم ساعت درس قرآن مي دهد. بالاخره تلويزيون را روشن کرديم و شما در انتهاي حرف خود گفتيد که آقاي مجري قانون چرا فردي را که مي خواهيد شلاق بزنيد به در مغازه ي پدرش مي بريد. يعني حرف دل آن فرد را به زبان آورديد. گاهي اوقات فردي در مکاني اشتباهي مي کند نبايد به همه نسبت داد. اگر دختري يک برادر رذل داشت به اين معنا نيست که به خواستگاري او نرويم. ما حق نداريم در نماز بگوييم : خدا نماز من را مي بيند. بايد بگوييم: همه چيز زير نظر خدا است. شما حق نداريد در نماز بگوييد اهدني بايد بگوييد اهدنا. نگاه بايد جمعي باشد. قرآن مي فرمايد: بعضکم من بعض. AA خدايا هرچقدر که با اعضاء خود خلاف کرده ايم، خلاف هاي گذشته ي ما را ببخش و همه ي اعضاء و افکارو اعمالAA ما را در راه رضاي خود قرار بده.