92/6/5
خدايا يک نفس آواز آواز، دلم را زنده کن اعجاز اعجاز، بيا بال و پر ما را بياموز به قدر يک قفس پرواز پرواز.
سوال – در مورد دعاي امام زمان(عج) اللهم الرزقنا توفيق الطاعة و بُعدالمعصيه و ... توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – اللهم توفيق الطاعة يعني خدايا از تو مي خواهم که اطاعت کردنم از روي اجبار نباشد. گاهي فردي به خاطر خرجي زن و بچه به اداره مي رود يعني اين نيت فاخر و ارزشي نيست البته اشکالي هم ندارد. يک وقت با آجر يک ساختمان زيبا مي سازند و گاهي با همان آجر يک دخمه مي سازند. ما از خدا مي خواهيم که عبادت هاي مان از روي عشق باشد نه از روي اجبار و چشم همچشمي.
مي فرمايد: و از گناه دوري کنم . يعني حتي پيش گناهکاران هم نباشم و آنها را ترک کنم. در ادامه مي فرمايد: بدانم حلال و حرام چيست؟ محکم کن زبانم را که حرف هاي من صواب و حکيمانه باشد. ما بايد زبان مان را محکم کنيم که هرز نرود. اگر استخر را سد سازي کنند آب در آن مي ماند. پس بايد زبان ما قفل داشته باشد که هر چه مي خواهيم نگوييم. بعضي مواقع ما خيلي راحت حرف مي زنيم و همه را متهم مي کنيم که مثلا همه ي اداري ها رشوه مي گيرند يا همه جا پارتي بازي است. اگر ما يک خربزه بخوريم که شيرين نباشد مي گوييم : خربزه ها هم ديگر طمع ندارند. بايد بگوييم: اين خربزه طمع ندارد. در دعا داريم که خدايا مرا سد سازي يا کنترل کن.
سخن خوب چه خصوصياتي دارد؟
در قرآن داريم :آگاهانه سخن بگوييد. يعني در علمي که تخصص نداريد دخالت نکنيد.
بايد نرم سخن گفت. قرآن به موسي مي فرمايد: با فرعون نرم سخن بگو.
به حرف هايي که مي زنيم عمل کنيم .قرآن مي فرمايد: چرا حرف هايي را مي گوييد که به آن عمل نمي کنيد؟ غضب خدا زياد است. وقتي خداوند مي خواهد به مردم دستوري بدهد مي گويد که من خودم هم عمل مي کنم. خدا مي فرمايد: خدا و ملائک بر پيامبر صلوات مي فرستند، شما هم بر محمد و آل او صلوات بفرستيد و تسليم او باشيد. حرف هاي تان منصفانه باشد. قرآن مي فرمايد: سخن هاي تان عادلانه باشد. ديگر اينکه محکم صحبت کنيد. قرآن مي فرمايد: حرف هاي محکم بزنيد. بعضي ها حتي دين هاي محکم هم ندارند. خدا به پيامبر مي فرمايد که اگر نمي داني بگو بلد نيستم.
ساده و آسان صحبت کنيد. ساده گويي با سست گويي فرق مي کند. ممکن است که کسي بر اساس علمي حرف بزند ولي آسان صحبت کند. شما حرف محکم بگوييد ولي ساده بگوييد. خدا در قرآن مي فرمايد: من روان سخن مي گويم که شما بفهميد. وقتي خدا به حضرت موسي گفت که تو پيامبر شده اي، حضرت موسي به خدا گفت: گره از زبان من باز کن که روان باشد. بعضي ها اصلا نمي توانند روان صحبت کنند ولي بعضي ها اداي سخن گفتن علمي را در مي آورند.
حرف بايد بليغ و رسا باشد يعني طوري باشد که طرف مقابل آنرا بفهمد. گاهي آنقدر سوال را مي پيچانند که فرد سوال کننده از سوال غافل مي شود. بعضي از مواقع علم زياد جلوي فهم عرفي را مي گيرد. مي گويند :حرف راست را از بچه بشنويد. زيرا بچه راحت صحبت مي کند
حرف بايد فصيح باشد. گاهي اوقات يک حجت الاسلام از يک آيت الله بهتر صحبت مي کند. در قرآن داريم :حضرت موسي به خدا گفت که هارون از من روان تر صحبت مي کند. شهيد مطهري بحثي داشتند که چرا خداوند مي فرمايد: کسي که گناه مي کند تا ابد در جهنم مي ماند؟ مگر خدا عادل نيست؟ ايشان جواب هاي فني مي دادند و من شک داشتم که مردم اينها را متوجه شده اند يا خير. من گفتم: اگر کسي حرف هاي استاد را فهميد، درود بر او باد ولي اگر کسي متوجه نشد من با يک مثال ساده سوال را مي گويم: چرا کار کوتاه ولي کيفر طولاني است؟ اگر کسي با چاقو به چشم يک نفر بزند او تا آخر عمر کور مي شود با اينکه چاقو زدن چند ثانيه بيشتر طول نکشيده است.
گاهي فرد يک حرف زشت مي زند ولي ديگري سي سال از دست او ناراحت است. گاهي کلمه اي سرنوشت انساني را عوض مي کند. کتاب کفايه کتاب پيچيده اي است که طلبه ها در آخر اجتهاد مي خوانند. دخترهاي يک بزرگي خيلي با سواد بودند و کفايه تدريس مي کردند. من از آنها پرسيدم که مگر خانم ها مي خواهند مجتهد بشوند که شما به آنها کفايه درس مي دهيد؟ من به آنها گفتم که تفسير قرآن يا نهج البلاغه را براي خانم ها بگوييد. تا راه و رسم زندگي را ياد بگيرند. آنها قبول کردند و کلاس درس هاي آنها خيلي پرجمعيت شد. بحث هاي علمي بايد در جاي خودش باشد. يک سري چيزها بايد در اختيارهمه باشد و مثل اکسيژن است ولي جرثقيل نبايد در اختيار همه باشد.
حرف خوب بزنيد. در قرآنA داريم :با مردم خوب حرف بزنيد. دکتربهشتي( در خارج از ايران ) با عده اي از قبرستاني رد مي شد، سگي از آنجا مي گذشت. فردي گفت که اين سگ مي خواهد سر قبرها فاتحه بخواند. شهيد بهشتي گفت که اينجا قبرستان کفار است ولي شما نبايد حرف زشت بزنيد. گاهي افرادي حرف زشت مي زنند و نبايد جواب آنها را داد. در قرآن داريم که هابيل به قابيل گفت :اگر دستت را بالا کني که مرا بکشي، من جواب تو را نمي دهم.
در قرآن داريم :اگر بنده ي خدا شديد بهتر حرف بزنيد. مردم را با حرف هاي حکيمانه به راه حق دعوت کن. و با خودتان خوب موعظه کنيد. و با بيگانگان بهتر موعظه کنيد. مي توان اختلاف ها را طوري بيان کرد که زيبا باشد و از اختلاف هم حرفي زده نشود.
سوال – صفحه 432 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داريم: اموال و اولاد شما را به ما نزديک نمي کند.يعني تمام استعداد و ظرفيت هايت را فداي مال و فرزندان نکنيد. به اندازه اي که زندگي آبرومند داشته باشيد کار کنيد. قرآن مي فرمايد: دوستي شديد دنيا بد است. يعني انسان نبايد هدفش دنيا باشد. در قرآن داريم: خلود در زمين يا از آخرت غافل هستند يا نيتي جز دنيا ندارد. گاهي فرد به فکر نماز يا درس خواندن فرزندانش نيست و فقط به فکر اين است که خانه اي بخرد که در آينده قيمتش بالا برود.
ما بايد با همه خوب حرف برنيم و خوب حرف زدن هنر است. بعضي ها فرهنگ شان، حرف هاي بيخود گفتن است. بعضي ها عزت خودشان را در اين مي دانند که ديگران را تحقير کنند، اين تفکر فرعوني است. در قرآن داريم: فرعون ديگران را تحقير مي کرد تا همه از او اطاعت کنند. مثلا فردي چند کلاس درس خوانده است و به ديگران بي سواد مي گويد. بيشترين خطرات و عذرهاي ما از زبان است. تنهاعضوي که هيچ وقت درد نمي گيرد و در آخر عمر فعال تر مي شود، زبان است.
يکي از خلفا گفت: من کسي را مي خواهم که پيامبر را ديده باشد. پيرمردي را در سبد گذاشتند و نزد خليفه آوردند. خليفه پرسيد: آيا شما پيامبر را ديده اي؟ پيرمرد گفت :بله .خليفه پرسيد: حديثي که از پيامبر شنيده اي بگو. پيرمرد گفت که پيامبر فرمود :هر کس که پير مي شود حرصش بيشتر مي شود. خليفه يک جايزه به اين پيرمرد داد. وقتي داشتند پير مرد را مي بردند، پيرمرد گفت: مرا برگردانيد و از خليفه پرسيد :آيا سال ديگر هم به من جايزه مي دهي؟ خليفه گفت: براستي پيامبر راست گفت .
پس اموال و فرزندان به درد ما نمي خورند. بياييم چيزي را وقف بکنيم. ما مي توانيم سي دي يا جزوه هاي مان را وقف کنيم. خيلي از تحقيقات در وزارت علوم هستند که کسي از آنها استفاده نمي کند. اين بي برکتي است که تحقيقات انسان بايگاني بشود. بزرگترين بخل ها بخل، علمي است. قرآن مي فرمايد: خدا و تمام لعت کننده در طول تاريخ لعنت مي کنند کساني را که حق را کتمان مي کنند. گاهي انسان بايد حقيقت را بگويد تا مردم روشن بشوند. مثلا پزشک ،بيماري را متوجه نمي شود پس بايد بگويد که من نفهميدم.
پدر و مادر حقA ادب کردن فرزندان( با روش درست) را دارند ولي حق جسارت کردن را ندارند. بعضي پدر و مادرها به فرزندان مي گويند که تو حرف نزن .در قرآن داريم: اي فرزندم ،نماز بخوان و امر به معروف و نهي از منکر کن. بايد در امور عزم داشته باشيد که حرف تان را بزنيد. در قرآن به بزرگترها مي فرمايد که نماز بخوانيد و زکات بدهيد ولي به کوچکترها مي فرمايد که نماز بخوانيد و امر به معروف و نهي از منکر کنيد. پس ما بايد بچه ها را وادار کنيم که حرف بزنند.
امام حسن(ع) کوچک بود و وقتي پدرش براي مردم سخنراني مي کرد آنها را براي مادرش بازگو مي کرد. روزي امام علي(ع) پشت پرده رفت تا ببيند که فرزندش چگونه صحبت مي کند. امام حسن(ع) گفت: فکر مي کنم فردي پشت پرده است که من نمي توانم راحت صحبت کنم.
در بعضي از مسجدها اجازه نمي دهند که بچه ها اذان بگويند. هر کس صدايش خوب است مي تواند اذان بگويد. بلال کلمه ي ش را س تلفظ مي کرد ولي پيامبر گفت که اشکالي ندارد. ما بايد فرهنگ اذان گويي را ترويج کنيم حتي اگر استاندارد نباشد. البته منظور ما اين نيست که از اذان استاندارد غافل باشيم. اگر ما مسجدها را ساده بسازيم همه ي روستا ها هم مسجد دار مي شود.
خدايا ما را به راه مستقيم هدايت بفرما.