91/12/15
هوا، هواي لطيفي ست طراوت است و ترنم و شبنم است و شقايق، هواي همهمه دارند ابر و تندر و باران، هواي زمزمه دارند بيد و باد و بنفشه و من هواي تو را دارم.
سوال- گاهي در زندگي احساس ياس و نااميدي مي کنيم، ريشه ي اين ياس و نااميدي در چيست؟ از نظر اسلام درمان آن چگونه است ؟
پاسخ – اهميت گناه يأس، درمان و ريشه ي آن بحث مفصلي دارد. در دين ما يأس آتش است. منتها آتش بعضي چيزها را مي سوزاند و بعضي چيزها را نمي سوزاند.ممکن است که آهن داغ بشود ولي نمي سوزد ولي پنبه مي سوزد. يأس همه چيز انسان را مي سوزاند. اگر انسان نابغه، تاجر يا خلبان يا در هر شغلي که باشد و يأس بر او حاکم بشود، همه چيزش مي سوزد. پس يأس آتشي است که همه چيز را مي سوزاند. يأس مرگ همه ي ترقي هاست. از نگاه قرآن دو تعبير در مورد يأس وجود دارد. خدا مي فرمايد که جز کفار و منحرفين کسي نااميد نمي شود. کفار کساني هستند که دين ندارند و منحرفين کساني هستند که از نظر اعتقادي کج مي روند. پس اگر کسي مأيوس شد معلوم مي شود که از نظر ايماني کم آورده است. در قرآن کلمه ي عسر، دوازده بار آمده ولي کلمه ي يُسر، سي و شش بار آمده است.در قرآن داريم: همانا با هر سختي آساني است و هر با آساني سختي است و در آيه ي ديگر داريم:بزودي مي آيد بعد از سختي آساني يعني در هر تنگنايي سه تا فراخي وجود دارد. حضرت اميرالمومنين مي فرمايد: قبل و بعد هر چيزي و با هر چيزي، خدا را مي بينم. در قرآن دو نوع گناه داريم:کبيره و صغيره. خدا مي فرمايد: اگر شما از گناهان بزرگ دوري کنيد، گناهان کوچک را مي بخشم. شهيد دستغيب کتابي بنام گناهان کبيره دارد. همه ي کتاب ها،اولين گناه کبيره را يأس مي نامند. زيرا يأس خطرناک است. يأس مرگ انسانيت است.فردي که مأيوس است ممکن است که نفس بکشد ولي مرده است.
در زمان طاغوت همه مي گفتند که کسي حريف شاه نمي شود زيرا شاه قواي مسلح دارد و با امريکا دست دارد. بعضي مي گفتند که نمي شود شاه را از مملکت بيرون کرد. امام آمد و گفت که شاه بايد برود و امريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند. يعني يک انسان اميدوار آمد و همه ي مرده ها را زنده کرد. وقتي مطهري را شهيد کردند همه ي بهت زده شدند ولي امام فرمود:بُکشيد ما را،ما زنده تر مي شويم. وقتي امام به ترکيه تبعيد شد، مسئولين امنيت ترکيه خواستند امام را بترسانند.امام را به ميداني بردند و گفتند که چهل نفر از علماي ترکيه که در مورد دولت حرف مي زدند،در اين محل اعدام شده اند. امام فرمود: ما هم بايد در ايران کاري بکنيم که شهيد بشويم.
قرآن مي فرمايد: بعضي ها شايع مي کردند که دشمنان عليه شما جمع شده اند ولي ايمان آنها زيادتر مي شد. آقايي به گدايي پول داد و فردي به او گفت به اين گدا پول ندهيد زيرا معتاد است. آن آقا برگشت و مقدار ديگري پول به گدا داد و گفت: چون معتاد است خرج او بيشتر است. ما بايد دشمن را مأيوس کنيم. مقام معظم رهبري فرموده اند که الان هدف دشمن مأيوس کردن مردم است.
کسي که مايوس است خدا را نشناخته است. در قرآن آياتي داريم که مي فرمايد:دست خدا بسته نيست. فردي بچه دار نمي شود و نااميد است و مي گويد که از من گذشته که بچه دار بشوم. خدا در قرآن مي فرمايد:به زکريا( پيرمرد) بچه داديم. پس چرا شما مايوس هستيم؟
مثلا خانمي فرزند يتيم دارد و مي گويد که بچه هاي من به جايي نمي رسند درحاليکه اين طور نيست.کتابي داريم در مورد يتيم هايي که معروف شده اند. امام خميني و شهيد رجايي يتيم بودند.بسياري از مراجع تقليد مثل آيت الله گلپايگاني يتيم بودند. پس نمي توان گفت که چون پدر من مرده است من به جايي نمي رسم. اگر خدا بخواهد کاري را بکند به پدر شما کاري ندارد. شن هاي طبس، امريکايي ها را سرنگون کردند. بعضي ها مي گويند که دست خدا بسته است و قرآن از اين مطلب شکايت مي کند. وقتي شما دعا مي کنيد نبايد بگوييد که خدايا به من پول بده تا به مکه بروم. شما بايد بگوييد خدايا مکه را نصيب من بفرما. ما بايد بگوييم که خدايا به ما سلامتي بده نه اينکه بگوييم خدا پول بده تا کباب بخورم که سلامت باشم. خيلي از مردم هستند که نان خالي مي خورند ولي سلامت هستند. البته ما نمي خواهيم منکر ابزار بشويم ولي مي خواهيم بگوييم که دست خدا باز است. حاج احمد آقا خميني مي فرمود که پدرم بيشتر از دويست جلد کتاب نداشت. امام با دويست جلد کتاب، دنيا را تکان داد. گاهي ما چند هزار جلد کتاب داريم ولي خاصيتي نداريم. مُهر انسان را نمازخوان نمي کند. انسان نماز خوان مي تواند با برگ درخت هم نماز بخواند.دست خدا در ابزار مادي نيست البته ابزار اثر دارد و ما منکر آن نيستم. روايت داريم که اگر نان نبود نمي توانستيم روزه بگيريم و نماز بخوانيم. اقتصاد زيربنا نيست ولي يکي از شاخه هاست. پس ما براي خدا تعيين تکليف نکنيم. ما نمي توانيم بگوييم که چون فقير هستيم کسي ما را دوست ندارد. ما فقير محبوب و پولدار منفور داريم. فردي ترشي فروش بود ولي بقدري انسان خوبي بود که وقتي از دنيا رفت، عده ي زيادي در تشييع جنازه ي او شرکت کردند. پول محبوبيت نمي آورد. اگر امکاناتي از دست ما رفت، نبايد مأيوس بشويم و بگوييم که بدبخت شديم.
ما نبايد به خدا سوءظن ببريم. بعضي ها بخاطر مسائل مالي ازدواج نمي کنند. خدا به داماد و عروس ها گفته است که اگر ازدواج کنيد وضع تان خوب مي شود. خدا در چند جا گفته است که وضع تان را خوب مي کنم، خدا به مردم مکه گفته است که وضع تان را خوب مي کنم. مسلمانان براي خدا و کفار هم براي بت ها دور خانه ي کعبه طواف مي کردند. کار به جايي رسيد که کفار لخت طواف مي کردند و آيه نازل شد که مکه براي مسلمانان است و مشرکين نجس هستند و از سال ديگر اجازه ي ورود به مکه را ندارند. بازاري هاي مکه فکر کردند که سال ديگر مشتري هايشان کم مي شود. آيه نازل شد: اگر از فقر مي ترسيد بزودي پولدار خواهيد شد.
روايت داريم که اگر کسي از ترس خرجي ازدواج نکند به خدا سوء ظن دارد. يعني فرد مي گويد که اگر من تنها باشم خدا مي تواند روزي مرا بدهد ولي اگر دو نفر بشويم خدا نمي تواند روزي بدهد و اين سوءظن به خداست. کسي که نااميد مي شود يعني مي گويد که خدا ديگر نمي تواند کاري بکند. پس اين فرد به قدرت و کرم خدا سوءظن دارد. ما بايد الان مشکلات مردم را حل کنيم و فردا از خدا بخواهيم که مشکلات ما را حل کند. ما بايد با خدا معامله کنيم. اگر در موردي به مردم گشايش برسانيد و کار آنها را راه بياندازيد خدا هم کار شما را راه مي اندازد. خدا مي فرمايد: اگر کسي وارد اتاقي شد و با اشاره دنبال جايي مي گشت، براي او جا باز کنيد، در اين صورت،من براي هميشه براي شما راه را باز مي کنم. يعني خدا فکر، روح،نسل و... تو را باز مي کند. اگر ما يک راه باز کنيم، خدا چندين راه را براي ما باز مي کند.
به من گفتند که يادداشتهايت را به کسي نده يا آنها را سي دي کن و روي آن قفل بگذار يا اينکه پاي تخته درس دادن قرآن را ثبت کن تا ديگر کسي مثل شما پاي تخته نرود. زيرا اگر مطلب هايت را به ديگران بدهي، خودت مطلب نخواهي داشت. بعضي ها کارهايي را انحصاري مي کنند و مي گويند که دست زياد مي شود. اين افراد مشکل ايماني دارد.
اسلام گفته که فرزندان تان را نکشيد زيرا خداوند بخاطر آنها به شما روزي مي دهد. فرزندان کوچک حق هاي زيادي برگردن مادرشان دارند. فرزند به مادر آرامش مي دهد و با هيچ چيزي نمي توان خلأ فرزند نداشتن را پر کرد. فرزند باعث مديريت و برنامه ريزي مادر مي شود. فرزند روح مادر را لطيف مي کند. مثلا مي گويند که خدا ديگر مرا نمي بخشد زيرا من توبه ام را شکسته ام. کسي که توبه مي کند به او تائب مي گويند ولي کسي که توبه مي کند و آنرا مي شکند و دوباره توبه مي کند به او تواب مي گويند. خداوند مي فرمايد: من توابين را دوست دارم. در قرآن داريم که خدا توبه را قبول مي کند، در جاي ديگر داريم که روش توبه را قبول مي کند و در جاي ديگر داريم که توبه کنندگان را دوست دارد. پس ما نبايد از اصل خدا و قدرت خدا مأيوس بشويم. دختري که ازدواج مي کند روزي اش قطع نمي شود زيرا فقط مکان دخترعوض مي شود ولي رزقش قطع نمي شود. روايت داريم که فقيه کسي است که نه مردم را مغرور و نه مردم را مأيوس کند. بعضي مي پرسند که چرا کشورهايي که مردم در آن نماز نمي خوانند پيشرفت بيشتري کرده اند؟ زيرا قرآن مي فرمايد که نماز بخوانيد و ياد بگيريد، ما نماز خواندن را ا نجام مي دهيم ولي درس نمي خوانيم. اگر کسي چرخ جلو را باد کند ولي چرخ عقب باد نداشته باشد چرخ حرکت نمي کند. عبادت خاصيت خودش را دارد و تحصيلات و تلاش هم اثر خودش را دارد. بايد خوف و رجاء با هم باشد. يعني بايد آنقدر از خدا بترسيم که اگر يک گناه هم کرده باشيم ناراحت باشيم و از طرفي بايد آنقدر به خدا اميد داشته باشيم که اگر گناهان زيادي داشته باشيم باز هم نااميد نشويم. گاهي يک گناه انسان را نابود مي کند. پس نبايد مغرور بشويم و بگوييم که يک گناه که چيزي نيست.
سوال – آيا مشکلات اقتصادي هم به سوء ظن به خدا برمي گردد؟
پاسخ - اگر ما دين داشته باشيم بيشتر مشکلات مان حل مي شود. البته در سايه ي تلاش،تدبير و تحصيل.بيش استرس ها و يأس ها بخاطر مشکل ايماني است. اگر بدانيم هستي حساب و کتاب دارد. حتي قطرات باران و دانه هاي شن شماره دارد، انسان هدفمند است و با مرگ از بين نمي رود، همه ي کارهاي انسان زيرنظر است،خدا بخشنده است و قدرت بي نهايتي دارد،اينها باعث آرامش انسان مي شود. اگر انسان بداند که در ميهماني غذا خوب تهيه شده است، صاحبخانه او را دوست دارد، ميهمان ها فرهيخته و با کمال هستند،از همنشيني با آنها لذت مي برد و صاحبخانه از غذا خوردن لذت مي برد، اين ميهماني دلچسب خواهد بود. اما اگر کسي را بصورت غير منتظره به ميهماني ببرند او نمي داند که صاحبخانه کيست و... بنابراين مي گويد که من بصورت تصادفي به اين دنيا آمده ام و حساب،کتاب و هدفي در کار نيست. خدا مي فرمايد:عمل هيچ کسي چه زن چه مرد را ضايع نمي کنيم. پس با نگاه الهي زندگي شيرين است.
سوال- صفحه 257 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داريم: خدايا تو وکيل ما باش.خدا خوب وکيلي است. البته ما بايد تلاش کنيم و فکرمان را بکار بيندازيم.
فردي مي گفت که خانمي سراغ داريد که صددرصد خوب باشد. گفتم: اگر خانمي صد درصد خوب باشد، بايد خدا را از خدايي بيندازيم و توکل نکنيم. ممکن است که ما همه ي برنامه ريزي ها را انجام بدهيم ولي چيز ديگري مقدر باشد.
فردي مي گفت که هر کسي غصه اي دارد، اگر غصه ها را از مردم بگيريم و همه را در يک ميداني بريزيم و به مردم بگوييم که هر غصه اي مي خواهيد برداريد، مردم با ديدن غصه هاي مختلف، باز همان غصه ي خودشان را برمي دارند. حضرت امير مي فرمايد: دنيا بدون غصه نيست. خدا مي فرمايد که وقتي به بلا مي رسيد مأيوس نشويد. ما در ماه رمضان 28 شب سحري مي خوريم ولي اگر دو شب سحر نخوريم، به همه مي گوييم که سحر خواب مانده ايم. بيست و هشت شب سحري خوردن به چشم ما نمي آيد ولي دو شب سحري نخوردن به چشم ما مي آيد. ما منفي هاي ديگران يا خودمان را مي بينيم. جوان فکر مي کند که اگر در کنکور قبول نشد، روزگارش سياه است ولي اين طور نيست. مگر تمام کساني که به دانشگاه رفته اند غصه ندارند ؟يا تمام کساني که کنکور قبول نشده اند بدبخت هستند؟ افرادي هستند که تحصيلات عاليه دارند ولي مشکلات متعددي دارند. خداوند بايد براي انسان خير مقدر کند. تاجرها غصه هايي دارند که فقرا چنين غصه هايي ندارند. نوع غصه ها متفاوت است. ما بايد ويژگي ها مثبت و منفي را با هم ببينيم. هر کس مشکل خاص خودش را دارد. پولدارها هم مي ميرند و آماري در دست نيست که پولدارها ديرتر از فقرا مي ميرند.
خدا با تار عنکبوت پيامبر را حفظ مي کند،کلاغ را معلم بشر مي کند، به مريم بي شوهر بچه مي دهد، پس خدا را باور کنيم و تلخي و شيريني ها را با هم ببينيم. خدايا به حق محمد و آل محمد، هيچ يک از ما را گرفتار يأس نکن و ما را از بن بست حفظ کن.