91/12/8
سوال – اگر کسي بنده ي خوب خدا شد، آيا باز هم مورد امتحان و ابتلاي الهي قرار مي گيرد؟
پاسخ – بعضي ها فکر مي کنند حالا که انسان خوبي شده اند ديگر نبايد مشکل داشته باشند. در حاليکه اين طور نيست زيرا پيامبر فرد بسيار خوبي بود ولي مشکل ايشان هم از همه بيشتر بود. مثلا نمي توانيم بگوييم حالا که در مسجد هستيم سرما نمي خوريم زيرا ممکن است که زمستان باشد و انسان در مسجد سرما بخورد. بنا نيست که اگر مکاني مقدس شد گرفتار گرما و سرما نشود.
به پيامبر مي گفتند که ما ايمان نمي آوريم مگر اينکه در کم آبي،چشمه ي آب دربياوري يا مي گفتند که اگر خانه ي طلائي داشته باشي ايمان مي آوريم يا مي گفتند که به آسمان برو. البته در داستان معراج اين اتفاق افتد يا مي گفتند که کرات آسماني را بهم بريز. فردي کشتي گير بود و به پيامبر گفت که اگر شما پيامبر هستي بيا با من کشتي بگير. اگر مرا زمين زدي به تو ايمان مي آورم. نبوت يعني حرف منطقي زدن A و دعوت به حق و اين ربطي به کشتي ندارد. مثل اينکه به من بگويند که اگر معلم خوبي هستي براي من يک کت بدوز. اين دو مطلب بهم ربطي ندارد.گاهي ما مطالب را با هم قاطي مي کنيم و توقعات بيجا داريم.
افرادي هستند که نمي دانند دنيا دار امتحان است.در قرآن حدود بيست آيه در مورد امتحان داريم. داريم که همه بايد امتحان بدهند. حتي خدا حضرت ابراهيم را به چند حادثه امتحان کرد. بعضي مي گويند که مگر خدا نمي داند که ما چکاره هستيم پس چرا ما را امتحان مي کند؟ وقتي ما کسي را امتحان مي کنيم نمي دانيم که او چکاره است.حضرت علي (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: خدا ما را امتحان مي کند تا بر اساس کاري که مي کنيم مزد و پاداش بگيريم. مثلا شما مي دانيد که اين فرد بنا است ولي به او پول نمي دهيد زيرا شما براساس کاري که آن فرد براي شما مي کند پول مي دهيد. پس ما صرف دانستن شغل کسي به او مزد نمي دهيم بلکه براساس کاري که براي ما مي کند مزد مي دهيم. پس ما هم بايد کاري بکنيم تا خداوند به ما مزد بدهد.
ابزار امتحان چيست ؟ قرآن مي فرمايد: هر شر و خيري سبب امتحان است. پس دادن ها و گرفتن ها امتحان است، هم برنده شدن و هم باختن امتحان است. انسان بايد ظرفيتي داشته باشد که دادن ها و گرفتن ها در او اثري نداشته باشد مثل کارمندان بانک که ممکن است روزانه ميليون ها تومان پول به مردم بدهد يا بگيرد ولي برايشان تفاوتي نکند. در قرآن داريم که وقتي به تو نعمت دادند خيلي خوشحال نشو و وقتي نعمت را از تو گرفتند خيلي ناراحت نشو.
مردم در مقابل امتحان چند دسته هستند: عده اي هستند که در مقابل امتحان جيغ مي زنند،عده اي هستند که صبر مي کنند و عده اي هستند که به سراغ سختي ها مي روند.وقتي بچه پياز را گاز مي زند جيغ مي زند و وقتي بچه بزرگتر مي شود، پياز مي خرد. حقيقت پياز يکي است منتها در نگاه بچه، پياز تلخ است و در نگاه بزرگتر خوب است.بعضي هاA در اين تلخي ها رشد مي کنند. درختاني که آب کمتر مصرف مي کنند چوب شان سخت تر است. بعضي ها فکر مي کنند که حالا که بنده ي خوب هستند نبايد تلخي ببينند و مي گويند که طرف اين همه عبادت کرد ولي به سختي دچار شد، اين فکر اشتباه است زيرا پيامبر همه در سختي بودند و رشد کردند. ممکن است که کسي درس بخواند ولي در کنکور قبول نشود، اين فرد نبايد ناراحت بشود زيرا اين امتحان است.دادن ها يا ندادن ها دليل بر قهر بودن خداوند با ما نيست. دليل اصلي خودمان هستيم.
قرآن مي فرمايد: بعضي وقتي وضع شان خوب است مي گويند که خدا به ما اِکرام کرده است يعني اگر کار به نفع آنها شد کار را خوب مي دانند و اگر کار به ضرر آنها نشد مي گويند که کار بدي است.خدا مي فرمايد :اين طور نيست،سال گذشته به تو داديم ولي به يتيم ندادي و امسال خشک سالي شد. ما نبايد مطمئن باشيم که اگر تجارت کرديم حتما سود خواهيم برد يا اگر دخترمان را به يک فرد پولدار داديم،خوشبخت خواهد شد. زيرا ممکن است که اين فرد ورشکست بشود و فردي فقيري که شما به او دختر نداديد پولدار بشود.
در قرآن داريم که بعضي ها که خيلي زرنگ هستند به جايي نمي رسند. و بعضي ها زندگي معمولي دارند ولي به جايي مي رسند. خدا مي خواهد بگويد که همه چيز به زرنگي نيست زيرا من ( خدا)هم هستم. اگر قرار باشد که ما هر کاري را بکنيم پس خدا چه مي شود؟ جواني به من گفت که دختري سراغ داري که صددرصد خوب باشد. من گفتم :اگر کسي صددرصد خوب باشد بايد خدا را از خدايي بيندازد. ممکن است که خدا خوب را هم بد کند يا تلخ را هم شيرين کند. ممکن است که غوره ي ترش، شيرين بشود. در ضمن قضاوت هاي ما خيلي درست نيست. ليموشيرين در نظر ما شيرين است ولي لحظه اي بعد تلخ مي شود ولي ليموترش از نظر ما ترش است ولي مدت زيادي در شيشه مي ماند. در قرآن داريم که يکسري حساب ها دست شماست ولي يکسري حساب ها دست شما نيست. خدا مي فرمايد که گاهي کار از دست فرشته ها هم در مي رود. A پس همه ي شرها و خيرها امتحان است.
روايت داريم : اگر سه چيز نبود بشر سرکشي مي کرد: فقر، مرگ و بيماري. گاهي بايد اين اتفاقات بيفتد تا بشر تنظيم بشود. گاهي اوقات انسان مغرور مي شود و فکر مي کند که چون درس خوانده است در کنکور قبول مي شود، ممکن است که شما بخواهيد ولي خدا نخواهد.
سوال – آيا ما براي رشد خودمان بايد منتظر باشيم تا سختي ببينيم يا اينکه از خدا بخواهيم که با نوازش زمينه ي رشد ما را فراهم بکند؟
پاسخ – اين دست خداست. خداوند افرادي را از راه رفاه امتحان مي کند و افرادي را هم از راه بلا امتحان مي کند. ما نمي دانيم که خداوند براي ما کداميک را در نظر گرفته است. ما علم غيب نداريم. حضرت امير از عاقبتش خبر نداشت. و سه بار پرسيد که وقتي من مي خواهم بميرم آيا بر دين خدا هستم؟ انسان نمي داند که چه اتفاقي مي افتد. از سلمان فارسيA پرسيدند که ريش تو بهتر است يا دم سگ ؟(مي خواستند او را تحقير کنند)او گفت: نمي دانم، هر کدام از ما که از پل صراط رد بشويم. ما نبايد به ماشين شيکي که تند مي رود حسرت بخوريم،بايد ببينيم که آيا به مقصد مي رسد يا خير. يکي از دلايلي که خداوند مزد و کيفر را براي قيامت گذاشته است همين است. ما نمي دانيم که کتاب الغدير در چه کساني اثر مي گذارد، ما بايد تا قيامت صبر کنيم تا اهميت اين کتاب مشخص بشود. فردي که هروئين را درست کرده است مجازاتش فقط مرگ نيست زيرا ممکن است که در آينده عده ي زيادي بخاطر اين مواد بميرند يا فلج بشوند، بايد قيامتي باشد تا در آنجا کيفر بشود. پس بايد قيامتي باشد تا ما کارها را در آخر دنيا حساب کنيم.
آيت الله بروجردي کتابي را تقريظ کرده بودند يعني نوشته بودند که اين کتابي خوبي است. بعد ايشان گفتند که اين مجله هم خوب است ولي وقتي گفتند که تقريظي هم بر اين مجله بنويسيد ايشان گفتند که نمي نويسم. زيرا من تمام کتاب را خواندم و فهميدم مطالب آن چيست ولي من نمي دانم که در آينده اين مجله چه چيزي را چاپ مي کند. يعني نمي دانم شماره ي بعد مجله خوب است يا نه.خداوند در قرآن مي فرمايد که شايد رستگار بشويد يعني مطمئن نباشيد. امام صادق(ع) مي فرمايد: هر کس خودش را از ديگري بهتر ببيند مستکبر است. فردي تعجب کرد و گفت که بالاخره يک فرد نماز خوان خودش را بهتر از فرد بي نماز مي داند. او پرسيد که من منظور شما چيست ؟ امام داستان ساحران فرعون را گفت. خدا مي فرمايد: فرعون ساحران زيادي داشت و تصميم گرفتند که در چاشت (صبح)، در وسط شهر و روز عيد که همه تعطيل هستند با موسي رقابت کنند. آنها همه برنامه ها را تنظيم کردند.آنها گفتند که آيا اگر ما بر موسي پيروز شديم به ما جايزه اي مي دهي ؟فرعون گفت :بله.اجازه مي دهم که شما به دربار بياييد. ساحران سحرهايشان را انجام دادند و عصاي موسي مار شد و همه ي وسايل ساحران را بلعيد. قرآن مي فرمايد: ساحران سجده کردند و به موسي ايمان آوردند. فرعون گفت که شما بدون اجازه ي من ايمان آورده ايد، پس دست و پاي شما را ضربدري قطع مي کنم و به درحت آويزان مي کنم. آنها گفتند که تو کسي نيستي و دنيا دو روز بيشتر نيست.
پس انسان کسي است که در يک ساعت قبل براي يک سکه کاري انجام مي دهد و در يک ساعت بعد مي گويد که تو کوچک هستي و خدا بزرگ است. پس در اين شرايط انسان نمي تواند بگويد که من خوب هستم و تو بد هستي. چون ممکن است که ساعتي بعد او عوض بشود. حضرت امير مي فرمود که الان در راه مستقيم هستم ولي من از فردا خبر ندارم. خيلي ها در غدير خم بودند ولي بعد بر روي علي شمشير کشيدند. هيچکس نمي تواند به خودش مطمئن باشد.
از آيت الله گلپايگاني پرسيدند که اگر شما يک دعاي مستجاب داشته باشيد چه دعايي مي کنيد؟ ايشان فرمود: خدا عاقبت ما را به خير کند. يوسف گفت: خدايا مرا مسلمان بميران. يعني يوسف هم براي عاقبت خودش دعا مي کرد.
سوال – آيا ما مي توانيم از خدا تقاضا کنيم که ما را به امتحانات سخت مبتلا نکند؟
پاسخ -A فردي دعا مي کرد که خدايا مرا محتاج به خلق نکن،پيامبر فرمود که اين دعا مستجاب نمي شود.زيرا انسان اجتماعي است و به مردم نياز دارد. ما بايد بگوييم :خدايا مرا گرفتار انسان هاي بد و نااهل نکن. امتحان قطعي است، ما مي توانيم دعا کنيم که خدايا ايماني به من بدهد تا در امتحانات موفق بشويم.
افراد کم طاقت بايد به ديگران نگاه کنند. و کساني که امتحانات سختي داده اند را الگو قرار بدهند. يک بار امام را به ترکيه تبعيد کردند و پليس ترکيه مي خواست امام را بترساند، امام را به محلي بردند و گفتند که در اين محل بيش از چهارصد نفر از علما که برعليه دولت صحبت کرده اند را اعدام کرده اند. امام فرمود: اي کاش ما هم در ايران طوري قيام کرده بوديم که اعدام مي شديم.
روزي در قم برف سنگيني آمد و شاگردان موسسه علميه قم آيت الله حائري فکر کردند که استاد امروز نمي آيد ولي وقتي به کلاس آمدند ديدند که استاد در کلاس نشسته است و فرمود همان طور که بازار و مراکز ديگر تعطيل نيست درس هم نبايد تعطيل باشد. قرآن به پيامبر مي فرمايد که ديگران هم مقاومت کردند. در قرآن داريم که به مريم و ابراهيم هم نگاه کن يعني پيشينيان هم مشکلاتي داشته اند. کساني که مورد امتحان قرار مي گيرند اجر دارند و کساني که صبر را پيشه مي کنند خدا به آنها سلام و درود مي فرستد. کساني که در رفاه هستند و صدقه مي دهند انسان هاي خوب هستند و پيامبر به آنها سلام مي فرستد ولي کساني که در فقر و تلخي ها انسان هاي خوب باشند، خدا به آنها سلام مي فرستد.
سوال – صفحه 250 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داريم :همانا خداوند سرنوشت شما را تغيير نمي دهد مگر اينکه خودتان سرنوشت تان را تغيير بدهيد.
اگر ما بگوييم که مرگ بر شاه، شاه مي رود و اگر بگوييم درود بر شاه،شاه مي ماند. اگر ما ارزان فروشي کنيم اعتبار کسب مي کنيم و اگر گرانفروشي کنيم اعتبارمان را از دست مي دهيم. بيشتر سرنوشت ها دست خودمان است. البته بعضي چيزها دست ما نيست مثلا قيافه ي ما دست خداست يعني ما در آفرينش اختيار نداريم ولي ما مي توانيم توليد کار و راه خودمان را عوض کنيم. اگر شما محبت کنيد مردم شما را دوست دارند و اگر بداخلاقي کنيد مردم از شما دوري مي کنند. خدا به پيامبر مي فرمايد که اگر خشن بودي همه مردم از تو فرار مي کردند. پس اعمال ما مربوط به خودمان است.
دعا وقتي مستحاب مي شود که شرايطش باشد. فرد لقمه ي حرام مي خورد، پس دعايش مستجاب نمي شود. دعا بايد به نفع دو طرف باشد. مثلا کسي دعا مي کند که با فلاني ازدواج کند آيا ازدواج به نفع طرف مقابل هم هست يا خير. ما منافع خودمان را در نظر مي گيريم و حساب جمع را نمي کنيم. روايت داريم که اگر کسي در خانه بنشيند و اهل تلاش نباشد و دعا کند،دعايش مستجاب نمي شود.
امام رضا (ع) مي فرمايد: اگر مردم زيبايي دين را بچشند، پيرو دين مي شوند. ما مزه ي قرآن را نچشانده ايم. گاهي درس براي بچه جاذبه ندارد. گاهي ما به بچه يA کوچک اطلاعاتي مي دهيم که به درد بچه نمي خورد. ما بد معرفي مي کنيم. اگر مادر به سينه اش فلفل بمالد بچه شير را نمي خورد. ما به دين فلفل مي زنيم. گاهي جلسات ما خشک و طولاني است. اسلام فرموده است که ما مي توانيم در بين نماز جماعت،نيت فرادا بکنيم. در نماز اسلام به ما آزادي داده است ولي ما بين نماز مردم را گروگان مي گيريم. ما بايد دو نماز را با هم بخوانيم. اگر سخنراني حرفه اي، مفيد کوتاه، شيرين و با نشاط باشد،گوينده به حرف هايش عمل کند و در جاي خودش صحبت کند، مردم رو به سوي دين خواهند آورد.
ما بايد ببينيم که براي هر گروه چه صحبت هايي بکنيم. ما در هنگام سخنراني بايد ظرفيت طرف را بشناسيم و حالات او را درک کنيم. اگر دين را بد معرفي کنند، مردم از دين زده مي شوند. هر چه مي شنويد و مي خوانيد بايد چهار شرط داشته باشد: واجب باشد يا مستحب،مشکل فرد را حل کند يا جامعه را. اگر درسي جاذبه ندارد نبايد آنرا گردن مردم بيندازيم.
خدايا به آبروي محمد و آل محمد به ما توفيق بده که شيريني دين،علم، خدمت به مردم و تقوا را بچشيم.