91/9/21
سوال – در مورد عواقب و آثار فراموشي خدا توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ– در قرآن، دل افراد سنگدل به سنگ تشبيه شده است، قرآن مي فرمايد: عالمي که به علمش عمل نکند مثل الاغي است که کتاب حمل مي کند يا به سگ يا گاو يا چهارپا تشبيه شده است. داريم: آنها از چهارپا بدتر هستند. اينها کساني هستند که غافل هستند. يعني غفلت باعث مي شود که انسان پست تر از حيوان شود. زيرا انسان از سرمايه هايي که دارد غافل مي شود. ما از زمين و دريا غافل هستيم. فردي کم فروشي مي کند و پول حرامي مي گيرد و غافل از اين است که اين پول حرام با زندگي او چه مي کند. گاهي ما از خمس دادن و کمک کردن به فقرا غافل مي شويم. روايت داريم که با بالاترين صدا، اذان بگوييد تا جامعه ي خواب بيدار شود. نماز ذکر است و بايد انسان را از ماديات جدا کند. وقتي انسان الله اکبر نماز را مي خواند يعني همه چيز را پست سر گذاشته و به بي نهايت وصل مي شود. قرآن ذکر است براي اينکه غافل نباشيم. روايت داريم که با فردي دوست شويد که شما را به ياد خدا بيندازد و از شما را از خدا غافل نکند. دوستي که تو را با جوک سرگرم مي کند به درد نمي خورد،دوستي به درد مي خورد که با شما تند صحبت کند و حال شما را بگيرد. و اشتباهات شما را گوشزد کند.
مهمترين فراموشي اين است که انسان خودش را فراموش کند.AA در قرآن داريم: وقتي شما خدا را فراموش کرديد خدا هم کاري مي کند که خودتان را هم فراموش کنيد. ( يعني منحرف مي شويد)کارهاي بي فايده انجام مي دهيد و خودتان را سرگرم مي کنيد. حتي وقتي چهارپايان به صحرا مي روند هدف دارند. خيلي از انسانها از کارهايي که مي کنند هدف ندارند. خدا در جمادات انرژي هسته اي گذاشته است ولي در انسان انرژي نگذاشته است ؟ ما استعدادهاي زيادي داريم. بقول يکي از بزرگان همان کاري که روي ماشين انجام مي گيرد بايد روي انسان هم انجام بگيرد يعني کشف، اسخراج، ذوب، قطعه سازي و مونتاژ. پس انسان اول خودش را کشف کند، اگر انسان خودش را کشف کند يعني بفهمد که چيست ؟ حضرت علي(ع) مي فرمايد: تو فکر مي کني که يک موجود کوچک هستي ؟ تو يک جهان هستي. هر کدام از شما يک جهان هستيد. در جهان جنگل وجود دارد و در انسان هم، مو وجود دارد، در جهان رعد و برق وجود دارد و در انسان هم نعره وجود دارد، در جهان بارندگي وجود دارد و در انسان هم اشک وجود دارد. در جهان معدن هاي زيادي وجود دارد و در انسان هم استعدادهاي زيادي وجود دارد. پس ما بايد خودمان را بشناسيم. ما مي توانيم از تعطيلات استفاده کنيم و استخراج را انجام بدهيم. آيت الله مکارم تفسير نمونه را تعطيلات نوشتند. پنجشنبه و جمعه نبايد تعطيل باشد. قرآن مي فرمايد: فقط ظهر جمعه تعطيل است. ما نمي گوييم فقط بايد درس خواند. ما براي ورزش ارزش قائل هستيم ولي تماشاي ورزش فايده اي ندارد. امام کاظم(ع) مي فرمايد: اگر چهار چيز را بدانيد علم شما کامل است: خدا را بشناسيد،بدانيد خدا با شما چکار کرده است(هيچ کس نگفته است که الحمدلله من انگشت شصت دارم زيرا با انگشت شصت خيلي از کارها انجام مي شود، پس به انگشت شصت نگاه کنيم)، بدانيد که هدف از آفرينش ما چيست، خدا از ما چه مي خواهد و بدانيد چه چيزي ما را از خدا دور مي کند.
انسان وقتي خودش را فراموش مي کند خدا، قيامت،مکتب و فقرا را فراموش مي کند. ( بعضي ها با زد و بند پول هايي بدست مي آورند که تاجر بازار درعرض پنجاه سال در نياورده است حتي فرم قانوني آنرا درست مي کند ولي خدا اين زد و بندها را آشکار مي کند.) اينها بخاطر فراموشي خداست. وقتي که جنس کم است چرا آنرا انبار مي کنيد؟ مثلا نخ بخيه گران شده است ولي چرا جراح دستمزدش را گران مي کند؟ مداح و آخوند هم دستمزدشان را گران مي کنند. اگر ما خودمان به خودمان رحم نکنيم کسي به ما رحم نمي کند. روايت داريم: کسي که کلک مي زند به او کلک مي زنند. گاهي ما از يک چيزهايي نمي گذريم ولي سيلي آنرا مي خوريم. مثلا چاه بايد بيست متري کنده بشود ولي در ده متري آنرا تمام مي کنيم. مثلا فرد در بسته بندي کلک مي زند. ما بايد بدانيم که رزق ما به زرنگي نيست بلکه به مقدرات الهي است. گاهي ما در يک ميهماني چند تا شيريني مي خوريم و بعد که به دکتر مي رويم مي گويد که قند شما بالا رفته است و نبايد قند بخوريد. گاهي ميوه هاي خوب را روي جعبه مي گذارند و ميوه هاي خراب را در زير مي گذارند، مشتري خريد مي کند ولي دفعه ي ديگر از اين مغازه جنس نمي خرد. بعضي ها در مسائل فرهنگي حقه بازي مي کنند. مثلا مي گويند اين فرد با امام زمان (ع) ارتباط دارد. و اين فرد سر عده اي را کلاه مي گذارد. هر جنايتگري بالاخره مشتش باز شده است. فرعون دستش رو شد. وقتي مي خواستند هويدا را اعدام کنند، به شاه فحش بدي دارد. او گفت که شاه سگ هاي خودش را برد ولي من را با خودش نبرد. در جهنم مستضعفين به مستکبرها مي گويند که ما دنبال شما بوديم که بدبخت شديم. آنها مي گويند که ما هم خودمان در جهنم هستيم. مستضعف مي گويد که خدايا عذاب آنها را دو برابر کن. خدا مي فرمايد عذاب هر دو مساوي است. علامه طباطبايي فرمود: مستکبرها راه کج رفتند و عده اي را به راه کج کشاندند و مستضعفين به راه کج رفتند و با پيروي شان، کج رو ها را تقويت کردند. يکي از بزرگان نجف درسش تمام شد و نزد استادش رفت که نصيحتي به او بکند. استاد فرمود: الم يعلم باَن الله يري؟ اگر مردم مغزشان را در اختيار سخنران مي گذارند پس سخنران هم قلب و مغزش را در اختيار خدا بگذارد.
اگر کسي نمازش را درست بخواند، از غفلت نجات پيدا مي کند. وقتي انسان به دين وصل بشود خيلي از کارها را انجام نمي دهد. داشتن رفيق اهل خيلي مهم است. من ده سال با يک طلبه هم اتاقي بودم او فرد با تقوايي بود. من در اين ده سال از او گناه و مکروه نديدم. او خيلي در من تاثير گذاشت. در زندگي خنده هم خوب استAA ولي بايد در تفريح حواس مان جمع باشد که نماز را سر وقت بخوانيم. خوب است که بازيگر ما در زمين چمن نماز بخواند. گاهي تظاهر در دين خوب است. اگر ما در راه بد برويم در آن غرق مي شويم. يک تروريست هجده نفر را ترور کرده بود. از او پرسيدند که وقتي انسان ها را مي کشتي احساسي به تو دست نمي داد؟ او گفت که نفر اولي را که کشتم ترسيدم ولي کشتن انسان هاي ديگر برايم عادي شد. در دعاي کميل داريم که خدايا گناهاني که پرده عفت را پاره مي کند ببخش. ما بايد در فکر و عمل مان حيا داشته باشيم.
سوال – صفحه 173 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داستان بلعم بائورا را بيان کرده است. مي فرمايد: ما به او نعمت داديم ولي او قدرداني نکرد. او دنبال شيطان رفت و به زمين چسبيد و دنبال هوا و هوس رفت و مثل سگ شد. او اسم اعظم را مي دانست ولي بخاطر يک صحنه به زمين چسبيد. افرادي که مي توانند با هجرتشان مشکلاتي را حل کنند حتما هجرت کنند. بلعم سقوط کرد. گاهي انسان از بالاترين درجه به پايين ترين درجه مي رسد. هيچ کس نبايد به خودش اعتماد داشته باشد. به اميرالمومنين گفتند که راه شما مستقيم است، چرا اينقدر مي گوييد که خدايا مرا به راه راست هدايت فرما ؟ حضرت فرمود: من نمي دانم فردا چه مي شود. ابليس شش هزار سال عبادت کرد ولي بد عاقبت شد. يکي از دوستان مي گفت که در حرم امام رضا(ع) از آيت الله مرواريد، آيت الله فلسفي و آيت الله ميرزا آقاي تهراني پرسيدم که اگر يک دعاي مستجاب داشته باشيد چه دعايي مي کنيد؟ هر سه نفر آنها فرمودند که خدايا عاقبت ما را به خير کن. روزي من وارد منزل آيت الله گلپايگاني شدم و به ايشان گفتم که اگر شما يک دعاي مستجاب داشته باشيد چه مي گوييد؟ ايشان فرمود: خدايا عاقبت مرا به خير کن.
فردي در چهارده نبرد با پيامبر و حضرت علي(ع) بود ولي همراه با امام حسين(ع) به جنگ نرفت. او عمري پشيمان بود که چرا دعوت امام حسين(ع) را نپذيرفت. بلعم هم وزن انبياء بود ولي سقوط کرد.
يادخدا را نبايد هنري کرد زيرا از خدا غافل مي شويم. گاهي من تابلوهايي را در حرم مي بينم ولي نمي توانم آن را بخوانم. گاهي ما ذکر خدا را جوري مي گوييم که مردم غافل مي شوند. ذکر خدا را روان بگوييم و روان بنويسيم. امام صادق(ع) مي فرمايد: بهترين دوست من کسي است که عيب مرا بگويد. خدا مي فرمايد که ما بعضي انسانها را نرم مي کنيم يعني آنها راحت مي پذيرند.
خدايا تو را به حق آبروي همه ي انبياء و اهل بيت، عاقبت ما را ختم به خير بفرما.