91/9/14
سوال- تاريخ حق و باطل از چه زماني آغاز شده است ؟
پاسخ – حق و باطل تاريخ ندارد از ابتدا وجود داشته است. از زماني که آدم و حوا در باغ بهشت بودند، دشمن آنها ابليس بود. بعد هم که آنها بچه دار شدند و يکي از دو برادر ديگري را کشت. بنابراين تاريخ حق و باطل همراه با تاريخ انسانيت است. اما در کربلا حق به قله رسيد. يعني همه ي حقيقت ها در يک لشکر و همه ي باطل ها در لشکر ديگر قرار گرفتند. بر روي کره ي زمين تنها يک پسر فاطمه (س) حضور داشت. ما در قرآن چند راه براي دعوت داريم. اول استدلال، دوم معجزه و سوم نفرين. اينکه هر دوطرف نفرين کنند، هرکدام که مستجاب شد مشخص مي شود که حق است. قرار شد مسلمانان به مسيحيان و بالعکس نفرين کنند. هرکدام گيرا شد مشخص است که طرفي که نفرين کرده حق است.AA مسيحيان در اين مورد با رهبر خود تماس گرفتند. او گفت اگر ديديد که پيامبر با همسر و فرزندان خود آمد، نفرين نکنيد. اما اگر ديديد که با جمعيت همراه بود نترسيد و نفرين کنيد. مسيحيان ديدند که پيامبر همراه با حضرت زهرا (س)، اميرالمومنين و امام حسن و امام حسين (ع) آمده است. نزد خود گفتند که پيامبر با خانواده ي خود آمده است، اگر اين افراد نفرين کنند خطر بزرگي براي مسيحيت پيش مي آيد. مسيحيان وقتي ديدند که پيامبر با AA AA خانواده ي خود آمده حيا کردند اما لشکر عمرسعد با اينکه مسلمان بودند و ديدند امام حسين (ع) با خانواده ي خود آمده حيا نکردند. بنابراين قله ي شقاوت در کربلا بود و قله ي حقيقت نيز در کربلا بود. ما بايد ببينيم شمر زمان ما چه کسي است. در کربلا يک اقليت حق در مقابل يک اکثريت باطل بود. آيا امروز اقليت حق وجود ندارد ؟ هميشه حق و باطل وجود داشته و هميشه نيز نابرابر AA بوده اند. در همه حال هوس در مقابل حق بوده است. همه ي افراد مي دانند پرخوري کار بدي است اما اگر غذا خوش مزه باشد همه پرخوري مي کنند. يعني هوس، بسياري از معيارها را از بين مي برد.AA همه مي دانند که کم فروشي و دادن جنس نامرغوب به ديگرانAA کار اشتباهي است. اما باز هم رعايت نمي کنند و نياز به نظارت دولت وجود دارد. حتي دزد ها نيز مي دانند که عدالت خوب استAA وهنگام تقيسم اموال دزدي عدالت را رعايت مي کنند. گاهي يک نفر از دنيا مي رود که فرد باتقوايي است، همه ي افراد خلافکار نيز مي گويند که او فرد خوبي بود. در کربلا همهAA امام حسين (ع)AA را AA AA AA AA AA AA مي شناختند. حتي عمر سعد و معاويه جملاتي درAA AA باره ي امام حسين (ع) دارند.
سوال– گاهي جبهه ي حق پيروز مي شود و گاهي جبهه ي باطل، برنده ي واقعي چه کسي است؟
پاسخ – بايد آخر کار را ملاحظه کرد. قرآن مي فرمايد: عاقبت از آن اهل تقوا است. الان در دنيا جملات يزيد بيشتر است يا امام حسين (ع) ؟ زائرين قبر امام حسين (ع) بيشتر است يا قبر يزيد ؟ اَلعاقبةُ لِلمُتقين. ممکن است که يک نفر با يک کلک و حقه بازي يک پستي را درمملکت بگيرد. اما حق هميشه مخفي نمي ماند. خداوند در قرآن مي فرمايد: خداوند هرچيزي را که در دل شما باشد خارج مي کند. البته براي شناخت معيار حق و باطل افراد بايد نگاه الهي داشته باشند. در قرآن داريم: الحقُ مَن رَبِک. روزي پيامبر (ص) وارد مسجد شدند و عده اي را از مسجد بيرون کردند. اصحاب از ايشان پرسيدند: چرا اين افراد را بيرون مي کنيد ؟ حضرت فرمودند: اين افراد نماز مي خوانند اما زکات نمي دهند. الان اگر امام زمان وارد مسجد شوند چه کساني را بيرون مي کنند ؟ قرآن مي فرمايد: سرچشمه ي حق خدا است. بنابراين بايد کارهاي خود را با حجت و کتاب خدا تطبيق دهيم. قرآن مي فرمايد: گرچه گاهي افراد کار خود را توجيه مي کنند اما خود آنها مي دانند که برحق نيستند. حتي افرادي که برخي مسائل ديني را قبول ندارند، اما در باطن به آنها ايمان دارند.AA تفاوت الله و اِله در چيست ؟ الله يعني خداوند ولي اِله يعني معشوق و معبود. هرکسي که دل شما را به خود مشغول کند اِله است. بگوييد لا اِله الا الله. گاهي اوقات ما درگير آداب و رسوم مي شويم. فکر مي کنيم که اگر اين آداب را کنار بگذاريم اتفاقي مي افتد. امام زين العابدين (ع) AA AA AA AA AA AA AA AA مي فرمايند: خدايا توفيقي به من بده که حق بگويم گرچه نادر است. آيت الله فلسفي از علماي بزرگ مشهد بودند. به ايشان گفتند که به منبر برويد. ايشان گفتند من مطالعه نکرده ام و AA AA AA AA بي مطالعه به منبر رفتن خيانت به مردم است. مردم براي رفتن آقا به منبر شروع به صلوات فرستادن کردند. ايشان بالاي منبر رفتند و گفتند: بسم الله الرحمان الرحيم، بدون مطالعه حرف زدن خيانت به مردم است، والسلام. ما بايد خط شکن باشيم. اگر کاري حق است آن را انجام دهيم حتي اگر تا بحال کسي آن را نکرده باشد. قرآن و اهل بيت ملاک حق هستند. ما مردم را به مقداري دوست داريم که در راه خدا باشند. يک روز پيامبر از کودکي پرسيدند: آيا من را دوست داري ؟ کودک گفت بله. سپس پيامبر پرسيدند آيا خدا را دوست داري ؟ کودک گفت بله. پيامبر پرسيدند: من را بيشتر دوست داري يا خدا را ؟ کودک گفت اگر شما را دوست دارم بخاطر خدا دوست دارم. ابولهب حتي اگر امروز نيز در خيابان ظاهر شود همه او را لعن و نفرين مي کنند. اما مادامي که اسم او در قرآن است، دست بي وضو AA AA AA AA نمي توان به اسم او زد. حتي اگر شخصيتي کار بدي انجام داد به او گوشزد کنيم. مثلاً اگر شخصيتي غيبت کرد به او گوشزد کنيم. مومن آينه ي مومن است. بهترين عبادت اين است که انسان خلاف را به ديگران گوشزد کند حتي اگر مسئول مملکت باشد. حق، دين است، ما بايد دين را نگاه داريم نه خود را. ما بايد هرجا خدا دوست دارد پيروي کنيم.AA گاهي افراد در هنگام مرگ نيز باعث آزار ديگران مي شوند. مثلاً وصيت مي کند که اطرافيان، او را درروستاي زادگاهش دفن کنند. اين کار باعث آزار و اذيت اطرافيان او مي شود.
سوال– عده اي در حادثه ي کربلا اعلام بي طرفي کردند. آيا اين کار درست است يا ما بايد حتماً در يک جبهه قرار بگيريم؟
پاسخ – قرآن مي گويد يا حق يا باطل. آن کسي که در حق نيست در باطل است. گروهي هستند به نام واقفيه. اين گروه کساني بودند که تا امام هفتم را قبول داشتند. اما بعد از ايشان را قبول نداشتند. دليل آن هم اين بود که در زمان امام هفتم پول هاي زکات نزد يک نفر جمع شده بود. بعد از اينکه امام کاظم شهيد شدند، آن فرد ديد که اگر بخواهد امام رضا (ع) را قبول داشته باشد بايد پول ها را به ايشان بدهد. براي اينکه پول ها را براي خود بردارد گفت امام هفتم آخرين امام بودند. عده اي در انقلاب ما واقفيه هستند. مثلاً امام خميني را قبول دارند اما آيت الله خامنه اي را قبول ندارند. قرآن مي گويد: AA برخي چيزها را قبول دارند و برخي را انکار مي کنند. مثلاً مي گويند ما نماز مي خوانيم اما حجاب را قبول نداريم. روز عاشورا اطعام مي دهند اما خمس مال خود را نمي دهند. اگر چيزي با منافع ما تضاد داشته باشد آن را انکار مي کنيم. قرآن مي فرمايد: اگر حق به دنبال هوس مردم برود، زمين و آسمان فاسد AA AA AA مي شود. ما کاري به شيعه و سني نداريم. درست است که مردم غزه سني هستند. اما باز هم مسلمان و مظلوم هستند. آيا شيوخ عرب نمي دانند که حمله از جانب اسرائيل شروع شده و دفاع واجب است ؟ کساني که ساکت هستند و عکس العمل نشان نمي دهند، حتماً برباطل هستند. ما در اسلام بي طرفي نداريم. البته قرآن و اهل بيت را بايد فقيه عادل تفسير کند. بسياري از آيات قرآن را ما حق نداريم ترجمه و تفسير کنيم. براي ترجمه ي يک آيه بايد شأن نزول آن را در نظر بگيريم. الان افراد حقه بازي هستند که با تلفن استخاره مي کنند. خدا به سگ هاي ولگرد و حيوانات روزي مي دهد چرا اين افراد براي يک لقمه نان حقه بازيAA AA AA AA مي کنند. شما حق نداريد قرآن را تفسير کنيد. نبايد دين را با استفاده از حرفAA باطل ترويج کرد. خدا مي فرمايد: مردم را با استفاده از حرف هاي حکيمانه، موعظه و استدلال به اسلام دعوت کنيد. بسياري از افراد مي گويند مسجد و حسينه پر از جمعيت شود، اما به چه قيمتي ؟ AA ما حق نداريم براي کارهاي خير از باطل کمک بگيريم. قرآن مي فرمايد: من براي دين خود از انسان هاي منحرف کمک نمي گيرم. گاهي اوقات ما خجالت مي کشيم، مي دانيم چيزي باطل است اما آن را نمي گوييم. قرآن مي فرمايد: در حق و باطل سن مطرح نيست. حضرت ابراهيم، سن کمي داشت اما به عموي خود گفت که راه تو اشتباه است، بت پرستي کار بدي است. تو به دنبال من بيا تا تو را هدايت کنم. گاهي اوقات يک بچه حرف حق AA AA AA AA مي زند. زماني که فرعون جعبه را از دريا گرفت و ديد يک کودک داخل آن است، خواست او را بکشد.AA آيه ي قرآن است که همسر فرعون گفت: او را نکش. شايد به نفع ما بود. ما که صاحب فرزند نمي شويم، مي توانيم او را بزرگ کنيم. بنابراين يک خانم با يک نهي از منکر، جلوي قتل پيامبر را گرفت. اين پيامبر نيز يک جامعه اي را نجات داد. آيا ممکن نيست يک فرد بيسواد حرف حق بزند ؟ امام صادق (ع) فرمودند: بهترين دوست ما کسي است که عيب ما را به ما بگويد. در حديث داريم که بايد خاک بردهان فرد متملق ريخت. در حديث داريم که اگر يک فرد نااهلي ستايش شود، عرش خدا به لرزه در مي آيد.
سوال– درخصوص آيات 131 تا 137 سوره ي اعراف توضيح بفرماييد.
پاسخ – زماني که خوشي به بني اسرائيل مي رسيد مي گفتند مربوط به خود ما است. زماني که يک حادثه ي تلخي براي آنها پيش مي آمد مي گفتند: قدم موسي است. ما در اسلام فال بد نداريم. حتي داريم که اگر کسي فال بد بزند شرک است. يک کار اشتباهي در گذشته مي کردند. مثلاً اگر فرزند آنها مريض مي شد مي گفتند حتماً فردي او را چشم زده و براي او تخم مرغ مي شکستند. فال خوب حق است. سوء ظن خلاف بوده و از کارهاي باطل است.
سوال– آيا بايد هميشه حق گفت، حتي اگر شرّي به پا شود ؟
پاسخ– هر راستي را که دلي را بيازارد نبايد گفت. حق و باطل الهي است. اما در مسائل شخصي و خانوادگي خيلي اوقات بايد از حق گذشت. ما در حق الله تعارف نداريم. قرآن مي فرمايد: AA برادران يوسف را گرفتند و ليوان را از داخل ظرف گندم آنها بيرون آوردند. سپس گفتند چون ليوان داخل گندم هاي اين فرد پيدا شده پس او سارق هستند. فوراً برادران يوسف گفتند که بله اين برادر ما سارق است چون قبلاً يک برادر داشت که او هم سارق بود. البته هنوز حضرت يوسف را نشناخته بودند. قرآن مي فرمايد: يوسف به برادران گفت که يک برادر داشت که او هم دزد بود؟ آنها را شرمنده نکرد و به روي خود نياورد که آن برادر من هستم. در مکارم الاخلاق داريم که امام زين العابدين (ع) مي فرمايد: خدايا به من توفيق بده که هر عيبي ديدم آن را بپوشانم. اگر غضب داشتم آن را قورت بدهم. خوبي ها را اظهار کنم و بدي ها را بپوشانم.
خدايا به من نشان بده که حق چيست آن را دنبال کنم و نشان بده باطل چيست تا از آن دوري کنم. در فهم حق و باطل من را گيج نکن.